مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علم گرایی
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا رابطه امامت در دیدگاه تشیع را با سکولاریسم بررسی کند. نخست دلایل ضرورت نبوت و آموزههای انبیای الهی برای سعادت انسان بررسی میشود و سپس به اثبات میرسد که دین اسلام از چنان جامعیتی برخوردار است که برای همه نیازهای انسان و جنبههای وجودی او طرح و برنامه دارد. اسلام تنها به جنبه فردی خلاصه نمیشود؛ زیرا لازمه اجرای احکام دینی از جمله تحقق عدالت، تشکیل حکومت و تدبیر امور دنیوی مردم است. در ادامه، معنای لغوی و اصطلاحی امامت از دیدگاه تشیع بررسی شده است. امامت به معنای تداوم رسالت انبیای الهی است. در واقع، پس از پیامبر ، امامان معصوم عهدهدار تبیین وحی و تدبیر امور دنیوی مردم هستند و در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج)، فقیهان جامع الشرایط که آگاه به قوانین اسلامی و عادل و کاردان و مدیر و مدبر هستند، نیابت عام آن حضرت را به عهده دارند. سپس، معنای سکولاریسم و زمینههای ظهور آن بررسی شده است. اساساً این گونه ایدئولوژی، یک پدیده غربی است که خاستگاه آن جامعه غربی و آیین مسیحیت است. در ادامه، مبانی سکولاریسم که عقل گرایی و علم گرایی است، بررسی و نقد شده است. درواقع علم گرایی، نوعی مادی گرایی و عقل گرایی نیز نوعی محدودیت بیدلیل برای گستره فعالیت عقل است. در پایان، این نکته به اثبات میرسد که آموزه امامت در شیعه، با سکولاریسم ناسازگار است.
انتظارات بجا و نابجا از فلسفه تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" در سده های گذشته، نفس دانش که با هدف کشف حقایق جهان هستی توسعه یافته بود، اهمیت زیادی داشت. این نگرش در قرن بیستم، به ویژه از نیمه ی دوم آن به تدریج تغییر یافت و جنبه کاربردی و سودمند دانش روز به روز نقش محوری پیداکرد؛ به طوری که امروز در دهه آغازین قرن بیست ویکم، تولید دانش- محور، اقتصاد دانش- محور و جامعه مطلع و در حال یادگیری از ملاک های توسعه یافتگی محسوب می شوند.
ظهور مکتب عمل گرایی به ویژه پیشرفت گرایی که ارزش دانش را نه در حقیقی بودن یا تطابق آن با واقعیت بیرونی، بلکه در سودمندی و کارایی آن معرفی می کرد، نقش بسزایی در این تغییر نگرش داشته است ( اوزمن و کراور، 1379 :225 ). به دنبال آن، رشد و گسترش مدرنیسم و پسامدرنیسم که دستیابی به هرگونه حقیقت مطلق را ناممکن دانسته و آن را امری نسبی و متکثر تلقی کرد، باعث شد تا سودمندی و کارکرد علوم و معارف مختلف بیش از ارزش آن ها در بیان حقایق مورد توجه مجامع و محافل علمی قرار گیرد. این امر به نوبه خود باعث شد از فلسفه و به تبع آن فلسفه تربیت انتظارات مشابهی شکل بگیرد و این شاخه از معارف بشری به سمت و سوی کاربردی شدن و سودمندی پیش رود.
این طرز تلقی، نه تنها در محافل علمی، بلکه در میان سیاست گزاران و برنامه ریزان تربیتی نیز رسوخ پیداکرد. فلسفه از آن جا که اساسا به مسائل بنیادی می پردازد و تحقیقات مربوط به آن نیز از نوع نظری است، به تدریج از دایره توجه برنامه ریزان و سیاست گزاران تربیتی خارج شد. آنان که به شدت در پی توسعه و صنعتی شدن و نوسازی جامعه بوده و هستند موجب شدند که فلسفه و به طور کلی علوم انسانی در درجه دوم اهمیت قرار گیرد؛ چرا که کارکرد و سودمندی آن به روشنی و وضوح علوم طبیعی و دانش فنی یا فناوری نیست.
اگرچه عده ای از اندیشمندان فلسفه تعلیم و تربیت برای کاربردی کردن و نشان دادن سودمندی آن تلاش های ارزشمندی به خرج دادند، اما این تلاش ها ظاهراً به اندازه ای که نظر منتقدان را جلب کند، مؤثر نیفتاد. این مقاله در پی آن است تا به آسیب شناسی این تفکر بپردازد و با توجه به اهمیت فلسفه تربیت، چه در سیاست گزاری و برنامه ریزی و چه در پژوهش های تربیتی و فرایند یاددهی- یادگیری انتظارات بجا و نابجا را یاد آور شود.
"
قرآن و شیوه اصلاح فرهنگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دراین نوشتار، نویسنده پس از تعریف مهندسی فرهنگی، برضرورت اصلاح فرهنگ به عنوان یکی از محورهای عمدة مهندسی فرهنگی، تاکید می کند، سپس از الگوی گیری از روش اصلاحی قرآن سخن می گوید، آنگاه ماهیت روش اصلاحی قرآن را توضیح می دهد، درادامه ویژگیهای شیوه اصلاحی قرآن را به دوسته تقسیم می کند 1- ویژگیهای شکلی 2- ویژگیهای محتوایی، از ویژگیهای شکلی به: انگیزش هنری، گونه گونی سخن، ترکیبی بودن اهداف، شفافیت ورسایی، تکرار وتلقین اشاره می کند، و ویژگیهای محتوای را درعناوین زیر مورد بحث قرار می دهد: واقع گرایی، ریشه گرایی، عقل گرایی، فطرت گرایی، علم گرایی، تجددگرایی، بهره گیری ازمعادله سود و زیان، تدریج وگام به گام، تلقی واقعی از خود.
رابطه ی دینداری و علم گرایی زنان: مطالعه موردی دانشجویان زن دوره دکتری دانشگاه شیراز
حوزه های تخصصی:
به دلیل حضور چشمگیر زنان در عرصه های علمی کشور و با توجه به هم رایی جامعه شناسان بر دیندار بودن بیش تر زنان نسبت به مردان و نقش مهمی که آن ها در آینده ی علمی کشور ایفا خواهند کرد، در این پژوهش به دنبال فهم رابطه ی دینداری دانشجویان زن دوره ی دکتری دانشگاه شیراز با علم گرایی آن ها هستیم. جامعه ی آماری این پژوهش را، تمامی دانشجویان زن مشغول به تحصیل در دوره ی دکتری که شامل 199 نفر می شود، تشکیل می دهند، در این پژوهش تمام شماری صورت گرفته و به تمامی دانشجویان برای جمع آوری داده ها مراجعه شده است. روش پیمایش به عنوان روش پژوهش مورد نظر این مطالعه و پرسشنامه به عنوان ابزار جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. چارچوب نظری مورد استفاده در این پژوهش نظریه ی ماکس وبر در باب تمایز میان علم و دین است. نتایج توصیفی نشان می دهد که بیش از شصت درصد پاسخگویان از میزان دینداری، متوسطی برخوردارند و میان دینداری پاسخگویان به عنوان متغیر مستقل با گرایش علمی، معدل لیسانس و فوق لیسانس به عنوان بخشی از متغیر وابسته رابطه ی معکوس و منفی وجود دارد، درحالی که این رابطه بین فعالیت علمی و دینداری رابطه ای مثبت و مستقیم است
بررسی تاثیر شغل بر ارزش های معطوف به توسعه ی زنان: مطالعه ی موردی زنان شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
ارزش ها از ابتدا به عنوان مفهومی محوری در علوم اجتماعی مطرح بوده اند. مطالعه ی ارزش ها برای تبیین شخصیت و نظام های اجتماعی بسیار مهم وتعیین کننده است. افراد و گروهها در ارزش ها متفاوتند، با توجه به تغییراتی که در سال های اخیر در زمینه ی حضور زنان در عرصه های عمومی بوجود آمده است، پرسش اصلی پژوهش این است که آیا دستیابی زنان به مشاغل جدید توانسته است جهت گیری زنان را به سمت ارزش های توسعه سوق دهد.
دیدگاههای نوین در زمینه ی ارتباط ارزش و توسعه و تغییرات اجتماعی را می توان به دو دسته تقسیم کرد از کارل مارکس تا دانیل بل استدلال می کندکه توسعه ی اقتصادی، تغییرات فرهنگی را ایجاد می کنند. دراین پژوهش تاثیر شغل بر ارزش های توسعه مدار زنان مورد بررسی قرار گرفته است و برای سنجش ارزش های توسعه مدار با یک رویکرد فرهنگی دیدگاههای جامعه شناسی را در زمینه ی تغییرات و توسعه و دیدگاههای روان شناسی اجتماعی در زمینه ی ارزش ها را بررسی کرده و بر اساس مبانی نظری خوشه هایی از ارزش ها را بدست آورده ایم. سپس با ساخت پرسشنامه ی اولیه و انجام مطالعه ی مقدماتی و تحلیل عاملی، خوشه ای از ارزش ها را که روی یک عامل قرار گرفته اند را انتخاب کرده ایم که عبارتند از: جهانی گرایی، عام گرایی، علم گرایی، عقلانیت، رضایت از زندگی وگرایش به کار پویاست.جامعه ی نمونه 534 زن 15-45 ساله شهر شیراز هستند، روش پژوهش پیمایشی، با استفاده از پرسشنامه بود. پرسشنامه دارای روایی صوری و سازه ای است و برای پایایی آن نیز از آلفای کرونباخ استفاده کرده ایم و آلفا برای تمامی مقیاس ها بالای 70/0 است.
یافته های مقایسه ای عقلانیت، علم گرایی و رضایت از زندگی، در بین سه گروه زنان خانه دار، شاغل و محصل تفاوتی نداشته است. به بیان دیکر اشتغال زنان به عنوان امری مدرن در ساختار اجتماعی جامعه ی مورد مطالعه نتوانسته تجهیز شناختی لازم برای زنان ایجاد کند، بنابراین این ارزش های معطوف به توسعه ی زنان در این گروهها یکسان است، اما ارزش های جهانی گرایی، عام گرایی وگرایش به کار پویا بین سه گروه تفاوت معنیداری را نشان می دهد.
تحلیل و بررسی مؤلفه های اومانیسم در جریان تهاجم فرهنگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زمینه ها و بایسته های تحقق تمدن نوین اسلامی از منظر تمدن گرایان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برای بیان علت های ضعف و بایسته های رشد و شکوفایی جامعه، جریان های فکری متعددی در جهان اسلام شکل گرفته است. دراین میان، «تمدن گرایان» در تحلیل علل عقب ماندگی و بیان زمینه ها و بایسته های حل این مشکلات، نگاهی تمدنی داشته، بازسازی «تمدن اسلامی» یا ایجاد «تمدن نوین اسلامی» را به عنوان چشم انداز مطلوب جهان اسلام ترسیم کرده اند. این مقاله بر اساس روش تحلیل اسنادی و با بهره گیری از ابزار فیش برداری از منابع، به دنبال شناخت زمینه های شکل گیری این جریان فکری و بیان بایسته های تحقق تمدن نوین اسلامی از منظر تمدن گرایان است. با توجه به یافته ها می توان گفت از منظر متفکران تمدن گرا، در جهت تحقق تمدن نوین اسلامی باید به دو دسته مؤلفه حقیقی (سبک زندگی و شبکه روابط اجتماعیِ مبتنی بر آموزه های اسلامی) و مؤلفه ابزاری (سامان مادی و مواردی چون نوآوری ها، ابزارها، نهادها، اقتدار سیاسی و بین المللی) توجه کرد. در این منظر، از جمله بایسته های اساسی تحقق تمدن نوین اسلامی عبارت اند از: قرآن محوری، علم گرایی، اسلامی سازی معرفت و جهان گرایی.
بررسی برخی از ریشه های دین گریزی و ارائه راهکارهای جلوگیری از آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا نگاهی ویژه به برخی ریشه های دین گریزی داشته باشد و آنگاه، پس از بیان هر عامل، راهکاری مناسب برای مقابله را تبیین یا بدان اشاره نماید. نگارنده، نخست، به مفهوم شناسی دین می پردازد و، سپس، نفوذ روشنفکری، نفوذ اندیشه خردورزی و علم گرایی صرف، القای معنویت های دروغین، و ضعف نظام آموزشی را مهم ترین عامل دین گریزی می شمارد و راهکار مقابله را، به ترتیب، تبیین دین واقعی و واقعیت دین و پاسخگویی به شبهات روشنفکری، تبیین درست رابطه عقل و وحی و نیز بیان صحیح نقش علم در پیام وحی، تبیین مبانی معنویت اصیل، و ارتقای شایستگی های آموزشی در سه سطح فردی، سازمانی و راهبردی می داند.
تحلیلی بولی و کلان نگر از عرفی شدن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی عوامل علّی دخیل در فرایند عرفی شدن در ایران می پردازد. در این راستا چهار تبیین کنندة علم گرایی، صنعتی شدن، رفاه اقتصادی و برابری اقتصادی برای تبیین عرفی شدن در نظر گرفته شد. واحد تحلیل، استان های ایران و تکنیک اتخاذ شده برای انجام تحقیق جبر بولی بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد ترکیب ثابت و قابل اعتنایی برای وقوع عرفی شدن در استان های ایران بر اساس عوامل تبیین کنندة فوق و بر اساس تحلیل بولی استخراج نمی شود که شاید بتوان آن را به عدم ارتباط علّی این شروط بر وقوع عرفی شدن در ایران مرتبط دانست.
توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی: تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی: تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی در دوره متوسطه دکتر مصطفی ابطحی* غلامرضا محمدی مهر** چکیده در پژوهش حاضر، به بررسی مؤلفه های توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی دوره راهنمایی و متوسطه پرداخته شده است. روش تحقیق از نوع تحلیل محتوا و جامعه آماری آن، تمام کتابهای علوم اجتماعی است که در سال تحصیلی 94-1393 چاپ شده است. مهم ترین شاخصهای مورد بررسی شامل تعقل، علم گرایی، قانون گرایی، کارجمعی، مشورت و شورا، شایسته سالاری، آینده نگری و برنامه ریزی، تساهل، دعوت به گفتگو، مسئولیت پذیری، تفاهم جمعی و برابری است. یافته های پژوهش نشان می دهند که در کتابهای مذکور مؤلفه های تعقل (2/54 درصد) و علم گرایی (32درصد)، به طور مستقیم و غیرمستقیم، بیش از شاخصهای دیگر مطرح و آموزش داده شده اند. بخش دیگری از یافته های پژوهش گویای این است که دعوت به تعقل و علم گرایی، به طور مستقیم، از کتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم تا کتاب علوم اجتماعی پیش دانشگاهی کاهش یافته است. در حالی که به کارگیری فرآیند عقلی و علمی در آموزش دروس، سیر صعودی نشان می دهد. کار جمعی در 6/11 درصد مطالب، قانون گرایی در 3/11درصد و مسئولیت پذیری در 7/8 درصد مطالب ارائه شده است. این در حالی است که توجه به سایر شاخصها ناچیز است و با اهداف مورد نظر در تدوین کتابهای علوم اجتماعی، همخوانی ندارد. با توجه به اینکه آموزش مؤلفه های پیش گفته می تواند زمینه ای مناسب برای توسعه سیاسی فراهم آورد، گنجاندن آن در کتابهای درسی علوم اجتماعی ضرورت تام دارد. کلیدواژگان: توسعه سیاسی، شاخصهای توسعه سیاسی، کتابهای علوم اجتماعی، تعقل، علم گرایی تاریخ دریافت: 94/7/1 تاریخ پذیرش: 95/9/29 * دانشیار علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران m-abtahi@srbiau.ac.ir ** دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاداسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران(نویسنده مسئول) r43mehr@yahoo.com
مشخصه های اساسی طبیعت گرایی در فلسفه معاصر غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت گرایی، یک رویکرد فلسفی درون سنت فلسفه تحلیلی است، که در طول سه دهه آخر قرن بیستم یکی از جهت گیری های غالب در فلسفه تحلیلی به شمار می آید. از نگاه بسیاری از طبیعت گرایان، طبیعت گرایی نه تنها رویکردی فلسفی، بلکه در عین حال، به عنوان یک «ایدئولوژی» و عامل جهت دهنده به کل سنت فلسفه تحلیلی نیز به شمار می آید. اما با این وجود، پاسخ به این سؤال که «طبیعت گرایی چیست؟» با چالش های بسیاری همراه بوده است. برخی از فلاسفه، تلاش برای صورت بندی طبیعت گرایی و تعریف آن را بی فایده می دانند و می کوشند تا طبیعت گرایی را در بستر دیالوگ های صورت گرفته میان فلاسفه طبیعت گرا و ضد طبیعت گرا در زمینه های مختلف صورت بندی کند. در مقابل، برخی دیگر، طبیعت گرایی را یک آموزه فلسفی منسجم نمی دانند، بلکه آن را برنامه ای پژوهشی می دانند که مرکب از مجموعه ای از رویکردهای روش شناختی یا شیوه هدایت پژوهش است. هر دو رویکرد فوق با کاستی های مواجه بوده است. هدف ما در این مقاله این است که طبیعت گرایی را بر اساس مشخصه های اساسی آن صورت بندی کنیم. بر اساس این صورت بندی، طبیعت گرایی آموزه ای مرکب از دو مشخصه کلان است که عبارتند از علم گرایی و اجتناب از فراطبیعت. علم گرایی، روح معرفت شناختی طبیعت گرایی، و اجتناب از فراطبیعت، مشخصه هستی شناختی آن به شمار می رود.
تحلیل و بررسی علم گرایی در اندیشه روشنفکری دینی: مطالعه موردی یکی از روشنفکران ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۵۲
63-82
حوزه های تخصصی:
با پیدایش نهضت علمی و پیشرفت علوم تجربی، چالش های فراوانی میان علم و دین به وجود آمد و دیدگاه های گوناگونی در این باره پدیدار گشت. علی رغم سایر دیدگاه ها، اندیشه برخی افراد در رابطه علم و دین از برجستگی ویژه ای در میان روشنفکران دینی برخوردار است. برخی از روشنفکران با استفاده از یافته های علوم تجربی، تلاش در توجیه علمی آموزه های دینی داشته و بر این باورند که علم و دین دارای دستاوردهای مشابهی هستند. پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیل محتوای کیفی، به دنبال آن است با نگاهی دقیق، به مطالعه موردی بنیان فکری علم گرایانه مهندس بازرگان بپردازد. یافته های تحقیق نمایانگر آن است که این نحله از نواندیشان دینی به جهت تأکید مفرط در بهره گیری از آموزه های پوزیتیویستی، مبانی دین را به محاق می برند و در نهایت در وادی سکولاریسم، به دین حداقلی بسنده می نمایند.
پیدایش جامعه مدرن و تجدید بنای حقوق بشر؛ واکاوی منشأ جهان بینی و تبارشناسی گفتمان حقوق بشر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تلاش می کند تا با تحلیل تبارشناسی، پیدایش «حقوق بشر» را در دورنمایی از بستر و بنیان های هستی شناسی و انسان شناسی دنیای مدرن ترسیم کند؛ بشری که از «سوژه» عصر روشنگری و رنسانس حرکت را آغاز کرد و به سمت «فرد» و سپس، «شهروند» سیر کرده است. «عقل مفهومی» و «عقل عُرفی» در تنقیح و تقنین حقوق بشر، بر مبانی جهان بینی دنیای مدرن نقشی کلیدی ایفا کرده اند. بر اساس فلسفه اجتماعی مدرنیته، ترمینولوژی و حُسن تعبیرهایی خاص، پیوستگی و ملازمت با حقوق بشر را بر عهده داشته اند که عبارتند از: 1. فرد و فردگرایی 2- خِرَدگرایی و علم گرایی 3. حکومت قانون و شهروندی. در مجموع، به نظر می رسد حقوق بشر به منزله متن مقدس انسان مدرنی است که در حقیقت، با سوژه ای انتزاعی و تهی پیوند یافته و عمدتاً ذیل «عقل ابزاری» نظام سیاسی غرب عمل می کند.
آنارشیسم نظری: در جست و جوی مبنایی روش شناختی برای جامعه ی آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
41 - 53
حوزه های تخصصی:
از حیث معرفت شناسی، شاید مهم ترین دغدغه ی دانشمندان علاقه مند به حیات دموکراتیک در چند سده ی اخیر یافتن مبنا و پایه ای تزلزل ناپذیر برای دموکراسی بوده است. تقریبا ویژگی اصلی تمام نظریه های توسعه را همین امر تشکیل می دهد. در این میان، یکی از برجسته ترین این تلاش ها از آن آنارشیسم نظری است. این مکتب فکری می کوشد با طرد انواع دستگاه های سلطه و سرکوب به ویژه علم سالاری و تکنوکراسی مبنایی واقعی برای یک جامعه ی آزاد و دموکراتیک به وجود آورد. مقاله ی حاضر می کوشد با تمرکز بر این تلاش فکری، به بررسی این موضوع و امکان پذیری آن بپردازد.
بررسی تطبیقی تأثیر فلسفه قاره ای و تحلیلی بر نواندیشان در جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر رضا داوری و عبدالکریم سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۶ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
839 - 859
حوزه های تخصصی:
در جامعه ایران قبل از انقلاب اسلامی مباحثی شکل گرفت که این مباحث به شکل دو گفتمان رقیب با محوریت عبدالکریم سروش و رضا داوری به بعد از انقلاب کشیده شد. گفتمان سروش با علایق دینی و متأثر از تجربیات و اندیشه های اسلامی، فلسفه علم پوپر، دقت های منطقی و معرفت شناختی فلسفه تحلیلی و لیبرالیسم آگاهانه در پی سازگاری با مدرنیته بود. گفتمان داوری با علایق دینی و هویتی به تأثیر از هایدگر و فلسفه قاره ای به دفاع از فلسفه و ضدیت با منطق گرایی، علم گرایی و به کار بردن پیش فرض های ضدروشنگری غربی در مورد جامعه، سیاست، دین، علم و همچنین موضع گیری مذهبی علیه عقل انسان مدرن، به تفاسیر ضد مدرن می پردازد. این گفتمان ها بر شکل گیری جریان های سیاسی و اجتماعیِ مذهبی و غیرمذهبی ایران تأثیرگذار بوده و هر کدام در پی پاسخگویی به مشکلات جامعه ایران بودند. مباحث این دو از اول انقلاب با اختلافات شروع شد و به اوج خود رسید، اما در دوران متأخر به یکدیگر نزدیک تر شد. ازاین رو هدف نوشته حاضر در پاسخ به این پرسش که فلسفه قاره ای و تحلیلی چه تأثیری بر نواندیشان در جمهوری اسلامی ایران گذاشت؟ این است که با روش تحقیق تطبیقی و با تأکید بر چارچوب مفهومی هرمنوتیک قصدگرای اسکینر، متأثر از فلسفه قاره ای و تحلیلی به بررسی اندیشه های داوری و سروش بپردازد.
نقد نئولیبرالیسم از منظر مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان امروز خصوصاً از نظر حکمرانی اقتصادی قویاً تحت نفوذ اندیشه نئولیبرالیسم قرار دارد و پدیده جهانی شدن هم اساساً با تکیه بر همین مبنای فکری شکل گرفته است. این پدیده از زوایای مختلفی قابل نقد و ارزیابی است. یکی از عمیق ترین نقدها بر نئولیبرالیسم را می توان از طریق مکتب فرانکفورت ارائه دارد. در این راستا، سؤال اصلی مقاله این است که از منظر مکتب فرانکفورت چه مسائلی را می توان برای سرمایه داری نئولیبرال در جهان معاصر شناسایی کرد. در این مقاله، استدلال می شود که از نگاه مکتب فرانکفورت، مسأله روابط مبتنی بر سلطه و سرکوب در دوره سرمایه داری نئولیبرال به اوج رسیده است. این پژوهش حالت نقد و ارزیابی دارد، به این معنی که از یک چشم انداز فکری خاص به استخراج مسائل یک نظام فکری دیگر می پردازد.
تحلیل تحول آراء تفسیری مفسران بر اساس مفهوم گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۶ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
45-64
حوزه های تخصصی:
با بررسی تفاسیر قرآن کریم با این رخداد مواجه می شویم که فهم و تفسیر برخی از مفسران درباره برخی از آیات در دوره های پیشین، به گونه ای بوده و امروزه تفاوت پیدا کرده است. این رخداد این پرسش ها را شکل می دهد که اساساً چرا چنین اختلاف نظر و تحول آرائی در فهم و تفسیر برخی آیات قرآن کریم به وجود می آید؟ و چگونه می توان تبیین و توضیح علمی برای چنین رخدادی ارائه کرد؟ در پاسخ به این پرسش محققان قرآنی غالباً از عوامل معرفتی سخن گفته و کمتر به عوامل غیر معرفتی پرداخته اند. از جمله عوامل غیر معرفتی تأثیرگذار در تغییر و تحول آراء مفسران، مفهوم گفتمان مطرح در زبانشناسی است. در این پژوهش تحول صورت گرفته در تفسیر آیاتی از قرآن کریم در دوره معاصر نسبت به دور ه های پیشین با استفاده از مفهوم گفتمان بررسی شده است. نتایج به دست آمده نشان گر این است که در دوره معاصر، شکل گیری گفتمان های جدید موجب تحول در فهم و تفسیر مفسران معاصر شده است.
بررسی نقش علم گرایی در زوال معنویت با رویکرد انسان شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
217 - 240
حوزه های تخصصی:
دوره مدرنیسم یکی از دوره های جریان ساز و مهم در تاریخ بشری است؛ به ویژه از جهت وجود علم گرایی افراطی و خداباوری طبیعی. هدف این پژوهش بررسی تأثیرات علم گرایی بر سطوح معنوی حیات انسان با تأکید بر انسان شناسی دوره مدرنیسم است. لذا نخست زمینه و سازوکار علم گرایی بررسی شده است؛ سپس تأثیرات، ملاحظات و مداخلات تربیتی آن در حوزه گسترده معنویت مورد مداقه قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است و نتایج تحقیق حاکی از این است که در اثر حرکت های تحول ساز در دوره مدرن، معنا جویی در نظام های علمی مورد بازبینی اساسی قرار می گیرد؛ به گونه ای که فرآیند معنویت زدایی اجتناب ناپذیر می شود؛ این امر به دلیل انسان شناسی غیرتوحیدی است که در این دوره بنا می شود. در این دوره به دلیل غلبه نگرش کمّی در علم، تغییر تعریف فلسفی از علیت به تعریف علمی و اثرات زیست مکانیکی که همراه با پدیده تأخر فرهنگی بوده است، رویکرد علمی مرجعیت تام یافت و منجر به تضعیف معنویت گردید.
شرح چیستی ساختارگرایی با اتکا به آرای سوسور، لوی استروس و پراپ، و واکاوی ردپای تفکر ساختارگرا در نظریه های معاصر ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
551 - 567
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو جستاری است نظری در باب پارادایم فکری «ساختارگرایی» به مثابه ی یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین جنبش-های فکری قرن بیستم میلادی که حتی امروز نیز بسیاری از پژوهش ها در حوزه های مختلف علم متأثر از بنیان های فکری آن صورت می گیرد. این نوشتار به دو بخش اصلی تقسیم می شود؛ در بخش اول پس از بیان زمینه ی تاریخی شکل گیری ساختارگرایی، برخی از اساسی ترین ریشه های نظری و بنیان های فکری آن را با اتکا به آرای فردینان دو سوسور، کلود لوی استروس و ولادیمیر پراپ در حوزه های زبان شناسی، انسان شناسی، و حکایت شناسی به اختصار مرور می کنیم. مهم ترین این بنیان ها عبارتند از علم گرایی، تحقق گرایی، تقلیل گرایی، و نیز ذره نگری و کل نگری توامان. پرسش اصلی این است که این اصول و بنیان های فکری چگونه در نظریه های مطرح شده در خصوص ترجمه ظهور و بروز داشته اند. در بخش دوم به ارتباط بین ساختارگرایی از یک سو و ترجمه، تعادل، و ترجمه(نا)پذیری از سوی دیگر می پردازیم و رد پای این الگوی فکری را در آرای دو تن از برجسته ترین نظریه پرداز ان معاصر در مطالعات ترجمه (کتفورد و نایدا) بررسی می کنیم.
تأثیر مؤلفه های مدرنیته بر ابعاد عرفی شدن دین (مورد مطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
54 - 79
حوزه های تخصصی:
عرفی شدن باعث شده که نقش دین و کارکردهای آن در زمینه اجتماعی و فردی فرو ریزد. مدرنیته و مؤلفه های آن (جهانی شدن، فردگرایی، علم گرایی) فرآیند عرفی شدن را شدت بخشیدند. این تحقیق به روش پیمایش به بررسی تأثیر مؤلفه های مدرنیته بر ابعاد عرفی شدن دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یزد پرداخته است. روش نمونه گیری به صورت طبقه ای و برای سنجش متغیرها از پرسش نامه محقق استفاده شد. بر اساس نتایج تحقیق، بین مؤلفه های مدرنیته (فردگرایی و جهانی شدن و علم گرایی) و عرفی شدن دانشجویان رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد (001/0p <). مدل معادلات ساختاری نشان داد که میزان تأثیر مؤلفه های مدرنیته بر عرفی شدن دانشجویان، 47/0 است که نشان دهنده رابطه مستقیم این دو متغیر می باشد. به طور کلی یافته های تحقیق نشان دادند که مدرنیته و عناصر آن نقش اساسی در گسترش فرآیند عرفی شدن داشته است، به صورتی که در اقشار جوان و دانشجو، به علت تغییرات نسلی، پذیرش عناصر عرفی شدن و مدرنیته برای آنها آسان تر می باشد.