مطالب مرتبط با کلیدواژه

انتقادگرایی


۱.

شناخت تاثیر طبقه اجتماعی بر نگرش نسبت به جریان نوگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقلانیت نوگرایی فردگرایی طبقه اجتماعی آزادیخواهی مصرف گرایی سودجویی انتقادگرایی نگرش دموکراتیک عرف باوری و علم گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶۸ تعداد دانلود : ۱۲۸۹
«نوگرایی»و«طبقه اجتماعی» هر دو مقولاتی هستند زاییده نظام سرمایه داری غرب که هر کدام به طریقی منجر به ایجاد چالشهایی در جامعه می گردند.هدف از بحث حاضر تبیین تضاد بین سنت و نوگرایی بر مبنای یکی از زمینه های اصلی تضاد در جامعه یعنی تضاد طبقاتی است به بیان دیگرمقاله حاضر درپی آن است که نشان دهد یکی از عوامل به وجود آورنده یا تشدید کننده تضاد بین نظام سنتی جامعه و ارزشهای نوگرایانه، تضاد موجود در نحوه نگرش، بینش و نظام ارزشی افراد متعلق به طبقات مختلف اجتماعی می باشد و در نتیجه می توان با کاهش فاصله طبقاتی، تضاد بین نگرشهای موجود در زمینه سنت گرایی و نوگرایی را نیز کاهش داد. این موضوع در قالب دو حوزه کلان جامعه شناختی قابل تبیین است: 1) مکتب تضاد که ویژگیهای جامعه مدرن را پیامدهای گریز ناپذیر جامعه صنعتی، نظام سرمایه داری و روابط اقتصادی حاکم بر جامعه می داند 2)جامعه شناسی شناخت که در پی تبیین زمینه های اجتماعی شکل گیری آگاهی مدرن است. طی یک پژوهش میدانی نوگرایی در نه شاخص عقلانیت، سودجویی، مصرف گرایی، انتقاد گری، فردگرایی، آزادیخواهی، نگرش دموکراتیک، عرفی شدن و علم گرایی، در قالب طیف لیکرت، مورد سنجش قرار گرفته که از مجموع نمرات افراد در هر یک از این شاخصها، نمره کل نوگرایی آنها به دست می آید. بدین منظور382 نمونه به شیوه سهمیه ای از بین شهروندان ساکن مناطق ده گانه شهر اصفهان مورد مطالعه قرار گرفتند. تعلق طبقاتی افراد مورد مطالعه نیزبراساس شاخصهای درآمد،تحصیلات،شغل، منطقه محل سکونت و مالکیت مسکن و خودروتعیین گردید ودر نهایت از تحلیل رابطه بین طبقه اجتماعی و نوگرایی نتایج زیر به دست آمد: بین طبقه اجتماعی و عقلانیت با سطح معنی داری بالا و سطح خطای کمتر از 5 درصد، رابطه معنی دار مشاهده شد. بین طبقه اجتماعی و سودجویی رابطه معنی دار مشاهده نشد و بین سایر شاخصها با طبقه اجتماعی نیز رابطه معنی دار است. مقایسه میانگین نمرات طبقات مختلف به صورت دوبه دو، طی آزمون توکی، نشان می دهد که دو طبقه بالا و پایین بیشترین میزان اختلاف را در نگرش به شاخصهای نوگرایی دارند و طبقه متوسط بینشی نزدیک به طبقات بالا دارد. در کل می توان گفت هر چه طبقه اجتماعی بالاتر باشد نگرش افراد نسبت به نوگرایی نیز مثبت تر خواهد بود و می توان امیدوار بود که کاهش فاصله طبقاتی، گامی مؤثر به سوی ایجاد جامعه ای مدرن باشد.
۲.

مقایسه پارادایم دینی (اسلامی) با پارادایم های اثباتی، تفسیری و انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دین ماهیت انسان پارادایم اثبات گرایی واقعیت اجتماعی تفسیرگرایی انتقادگرایی ماهیت علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳۹ تعداد دانلود : ۱۹۵۶
در این نوشتار پارادایم اسلامی در خصوص ماهیّت انسان، ماهیّت علم و داده های آن،واقعیّت اجتماعی، با مراجعه به قرآن و روایات و اندیشه های صاحب نظران اسلامی در مقایسه با اثبات گرایی، تفسیرگرایی و انتقادگرایی مورد بررسی قرار گرفته است. انسان در این رویکرد دارای ساحت هایی است که دین، جهت دهی و هماهنگ سازی آنها را عهده دار است. حس، عقل، شهود و وحی ابزارهای شناخت بوده و شناختی که از حواس آدمی حاصل میشود، زمینه ساز تحقق معرفت تحلیلی است. ژانسان دارای سرمایه های بالقوه و بالفعل درونی است و محیط زیست آدمی نیز سرمایه های زیستی ـ فرهنگی، اجتماعی متفاوتی در اختیار انسان قرار میدهد و از این گذر، هویت آدمی شکل میگیرد. در خصوص واقعیّت اجتماعی در پارادایم دینی، هم به عامل با اراده و کُنشگر فعّال و هم به وجود ساخت های اجتماعی و فضای منبعث از آنها و تأثیر آنها بر فرد توجه میشود.
۳.

ایده آلیسم و روانیدن روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتقادگرایی ایده آلیسم استعلایی ایده آلیسم اخلاقی ایده آلیسم مطلق روشنگری شک گرایی طبیعت گرایی علمی ماتریالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۵۶۶
در تاریخ اندیشه، متداول است که هر جنبش فلسفی می بایست در چارچوب تاریخی خویش فهمیده شود. این حکم، به خصوص، حقیقت ایده آلیسم آلمانی را نمایان می کند که اهداف و مسائل آن تنها در چارچوب فرهنگ آلمانِ متأخر قرن هجدهم قابل فهم است. به طور خاص، این فرهنگی که حیات فکری غالب در آلمان از میانه قرن هجدهم به حساب می آمد، روشنگری نامیده می شد. اما، با نزدیک شدن به اواخر قرن هجدهم، نشانه هایی از بحران در روشنگری پدیدار شد. اصول بنیادین روشنگری انتقادگرایی عقلایی و طبیعت گرایی علمی بود. درحالی که فرجام انتقادگرایی افتادن در دام شکاکیت بود، نتیجه طبیعت گرایی در ماتریالیسم نمایان می شد. اما هر دو غیرقابل پذیرش بودند، زیرا اگر شکاکیت باورهای عقل سلیم را در واقعیت جهان برون تحت الشعاع قرار می داد، ماتریالیسم باورهای متعلق به آزادی، ابدیت و [خداوند] را تهدید می کرد. ایده آلیسم آلمانی و همه اشکال آن- ایده آلیسم استعلایی کانت، ایده آلیسم اخلاقی فیشته و ایده آلیسم مطلق رمانتیک ها- کوشش های بسیاری به منظور حل بحران های روشنگری کردند. بدین سان، هدف این مقاله، نمایش ایده آلیسم آلمانی به عنوان کوششی پایدار به منظور حفظ میراث روشنگری است.
۴.

تحلیل انتقادی، کوششی روش شناختی برای مواجهه با مناسبات قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۷۲ تعداد دانلود : ۴۱۶
ناکامی نسبی پارادایم های اثبات گرایی و تفسیرگرایی در مواجهه با قدرت، با وجود توانمندی های زیاد آنها در پژوهش و توصیف و تبیین روابط آشکار و روبنای حوزه های اجتماعی مرسوم، توجه به پارادایم سوم (انتقادگرایی) را ضرورت می بخشد. امّا پارادایم انتقادگرایی نیز با وجود توان بالای خود برای نفوذ به زیر پوست مناسبات قدرتِ تنیده شده در واقعیت اجتماعی، از مشکل بزرگی رنج می برد و آن، نداشتن این پارادایم از روشی ایجابی برای انجام پژوهش های تجربی در حوزه های اجتماعی است. برمبنای چنین پدیده ای، پژوهش حاضر در پی تعریف روش پژوهشی ذیل پارادایم انتقادگرایی و رویکرد واقع گرایی انتقادی است؛ به نحوی که این روش بتواند به تولید و گردآوری داده از میدان بپردازد و نه اینکه فقط به نقد پژوهش دیگران بسنده کند. در این مسیر، ضمن نقد و بررسی و تعدیل فهم از پارادایم انتقادگرایی، به تدوین «روش تحلیل انتقادی» روی آورده شده است. بنیان روش یادشده بر حفظ سوژگی سه سوژه «مصاحبه شونده»، «مصاحبه کننده» و «مخاطب» در جریان پژوهش است؛ بدین معنا که مصاحبه شونده را واجد خطای عمد یا سهو می داند که در لحظه مصاحبه از لحظه کنش فاصله دارد، مصاحبه کننده باید با توسل به ابزارهای مختلف و داده های موازی، دست به ارزشیابی داعیه های مصاحبه کننده بزند و سرانجام با بیان شفاف استدلال ها، امکان ارزشیابی و قضاوت درباره پژوهش را برای مخاطب فراهم کند. بنابراین روش تحلیل انتقادی با رعایت سوژگی سوژه های یادشده می کوشد تا ضمن نفوذ به زیر پوست سطوح قدرت، در قالب یک پژوهش علمی باقی بماند.