مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
عقلانیت
حوزه های تخصصی:
مسیحیت دارای سه مفهوم کلی فرقه ای کاتولیسیزم، ارتدوکسیسم و پروتستانتیزم اومانیسم گرا است، که در قرون متمادی درگذر زمان بوجود آمده است. پروتستانتیزم واسطه ای برای طی شدن این سه ایپزود می باشد. اگر چه ممکن است روند انشقاق چندان با خواست اصلاح گرایان مسیحی، همانند لوتر مطابقت نداشته باشد، لکن بعد از تحقق آن، سوال های بسیاری پیش روی متفکران این حوزه، برای به چالش کشاندن آئین مسیحیت فراهم آورد. این نوشتار به دلیل اهمیت حوزه تمدنی ارتدوکس شرق و امکان تقابل و یا تعامل آن با تمدن اسلامی، درصدد ارائه تحلیل کوتاهی از استراتژی همگرایی درونگرا درشاخه ارتدوکس شرق خواهد بود. این اثر ضمن معرفی حوزه های کلیسای ارتدوکس شرق و باز تعریف همگرایی ارتدوکس جدید، با محوریت مسکو، کیف و تفلیس، در قلمرو، منطقه ای و بین المللی، ما را بر تدوین استراتژی مقارن و معادل رهنمون می سازد.
اقامه برهان بر اثبات وجود خداوند، امکان یا امتناع؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا می توان با اقامه برهان منطقی وجود خدا را اثبات کرد؟ برخی فیلسوفان معتقدند اثبات وجود خدا با اقامه برهان منطقی امکان پذیر است؛ در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که اثبات وجود خدا با برهان منطقی امتناع دارد؛ اما گروه سومی هستند که هرچند اثبات وجود خدا را ممتنع نمی دانند، تلقی طرف داران الهیات طبیعی سنتی از برهان را رد و شرایط جدیدی را برای برهان پیش نهاد می کنند. اینان بر این باورند که هرچند برخی از استدلال های مخالفان براهین کلاسیک الهیات طبیعی در اثبات وجود خدا قابل نقد است و می توان به نحوی از اثبات پذیری وجود خدا دفاع عقلانی کرد، تلقی مدافعان الهیات طبیعی سنتی از مفهوم برهان و شرایط آن و یقینی بودن براهین کلاسیک اثبات وجود خدا برای همگان قابل دفاع نیست. با پذیرش پارادایم های جدید معرفت شناختی و بازسازی مفهوم برهان به عنوان برهان وابسته به شخص، می توان از برخی براهین اثبات وجود خدا دفاع کرد و تلقی جدیدی از عقلانیت باور به خدا ارائه کرد.
پلانتینگا و مسئله عقلانیت خداباوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عقلانیت خداباوری را در سه اثر مهم پلانتینگا دنبال کرده ایم؛ سه اثری که نویسنده در آنها توانسته است ضمن پاسخ دادن به ایراد های منتقدان، دیدگاه خود را بیان کند. ما در این نوشتار سیر بحث پلانتینگا در این کتاب ها را دنبال کرده و پس از تبیین دیدگاه وی، به نقد و بررسی آن پرداخته ایم. بر این اساس ابتدا به نقد و بررسی برهان تمثیلی وی پرداخته می شود و در ادامه بیان خواهد شد که در نقد های وی به قرینه گرایی و مبناگرایی نوعی تهافت دیده می شود. در پایان نیز گفته خواهد شد که این دیدگاه وی که باور به خدا نیازی به قرینه ندارد، به نوعی ایمان گرایی نزدیک است.
زندگی عقلانی و معنوی براساس آموزه های مولوی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیستنی عقلانی و معنوی آرزویی است که بسیاری از انسان ها در جستجوی آن هستند. برای رسیدن به این خواسته ، حفظ زندگی به شیوه معمول، مطلوب نیست ، بلکه تلاش برای ارتقاء کیفیّت زندگی ضروری است . زندگی بر پایه عقلانیّت و معنویّت می تواند انسان را به احساس رضایت از زندگی و آرامشِ خاطر، نزدیک کند. در این راستا ، توجّه به آثار گرانسنگِ ادبِ فارسی که از منابعِ غَنی و سرشار برای آشنایی با عرفان و معنویّت است ،بسیار ضروری و ارزشمند به نظر می رسد. مسلّماً یکی از عارفانی که پیامی معنوی برای تمام جهانیان دارد مولاناست . مولانا کتاب مثنوی خود را کلامی معنوی می داند ،کلامی که از درونِ تجربه ای قدسی و وحیانی برآمده است. در این پژوهش که به شیوة تحلیلی و توصیفی انجام شده است این نتیجة کلی به دست آمد که انسان می تواند بر اساس آموزه های عرفانی مولانا در مثنوی معنوی، به زندگی اصیل و راستیندست یابد که این زندگی، حیاتی نو خواهد بود.
سکولاریزاسیون و عقلانیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«عقلانیت» ویژگی برجسته ای است که دنیای نوین بدان توصیف می شود. به اعتقاد جامعه شناسان، این ویژگی است که فرهنگ و جامعة جدید را از دوران قبلش متمایز ساخته است. این عقلانیت تحولاتی به دنبال داشته و افق جدیدی را برای شناخت و تحلیل زندگی اجتماعی فراروی بشر گشوده و شرایط جدیدی برای او ایجاد کرده است. از پیامدهای مهم این خصوصیت و سیطرة عقلانیت بر کنش و ساختار دنیای جدید، افول نقش دین در حیات اجتماعی و مواجه شدن آن با فرایند سکولاریزاسیون است. در این پژوهش، با بررسی انواع عقلانیت، سازوکار تأثیر آن بر فرایند سکولاریزاسیون نقد و بررسی می شود.
سکولاریزاسیون در افغانستان و نقش امیر عبدالرحمان در فرایند آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«سکولاریزاسیون» پدیده ای اجتماعی است که نظریه پردازان گوناگون در باره اش نظریه پردازی کرده اند. این نوشتار به توضیح فرایند سکولاریزاسیون در جامعة افغانستان پرداخته است. برای تبیین این موضوع، از چارچوب نظری علاّمه طباطبائی استفاده شده است. بر اساس روش تحقیق این پژوهش، زمان امیر عبدالرحمان به عنوان واحد تحلیل گزینش شده است. در دوران وی، نظم خاصی شکل گرفت؛ نظمی که در تاریخ افغانستان خود را بازتولید نموده و تاکنون دچار تغییر بنیادی نشده است. نظمی که امیر عبدالرحمان ایجاد نمود، زمینة سکولاریزاسیون را در جامعة افغانستان فراهم ساخت. مشکلاتی که امروز جامعة افغانستان با آن مواجه است، نتیجة اختلالاتی است که امیر عبدالرحمان در آگاهی دینی جامعة افغانستان ایجاد نمود؛ یعنی تفسیر ناروا از آموزه های دینی که توسط امیر عبدالرحمان زمینة بسیار از مشکلات موجود را ایجاد کرد.
جریان توسعه گرایان لیبرال و توسعه پس از انقلاب اسلامی (با تأکید بر دولت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از انقلاب اسلامی، جریان های فکری و سیاسی در راستای عملی نمودن نظریه های بومی، تحولات بین المللی و تشدید روند جهانی شدن، نسبت به گذشته به نحوی عمیق تر و اساسی تر به مفهوم توسعه پرداختند. جریان توسعه گرایان لیبرال پس از انقلاب و در پی تحول فضای گفتمانی از درون جدال های فکری و سیاسی دهه ی هفتاد سر بر آورد و اندک اندک زمینه را برای طرح مسائل نوسازی و توسعه کشور بیش از پیش فرآهم می دید. اگر بخواهیم با اتخاذ رویکردی ایجابی به فهم هر چه دقیق تر محتوی و بن مایه های فکری سیاسی جریان لیبرال توسعه گرا در ایران بپردازیم؛ به ناچار باید به آرا و آثار محمود سریع القلم و موسی غنی نژاد که در این جریان نقش فعال فکری سیاسی داشته اند، مراجعه نماییم. گفتمان توسعه در این جریان همواره می کوشد تا مفاهیم اصلی چون حکومت قانون، آزادی خواهی، اقتصاد بازار، جهانی شدن، دولت حداقلی و حقوق بشر را حول دال مرکزی «نوسازی لیبرالی» مفصل بندی نماید. پژوهش حاضر با استفاده از الگوی تحلیلی جریان-گفتمان و بهره گیری از ظرفیت های روش جریان شناسی و گفتمان، می کوشد تا نوع نگاه جریان توسعه گرایان لیبرال به گفتمان توسعه را ارزیابی نماید.
سوال اصلی مقاله حاضر این است که توسعه در گفتمان جریان توسعه گرایان لیبرال دستخوش چه تحولاتی شده است؟ در پاسخ به پرسش فوق می توان گفت که توسعه در گفتمان جریان توسعه گرای لیبرال با عام و جهان شمول دیدن روند نوسازی و گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن و دال مرکزی «نوسازی لیبرالی» بازنمایی شده است.
با توجه به پژوهش حاضر، دیدگاه این جریان در عرصه ی اقتصاد، سیاست و فرهنگ به شکل گیری گفتمان توسعه خواهی می انجامد که در آن، آزادی اقتصادی و توسعه ی سیاسی همبستگی شدید دارد. اگرچه آنها توسعه ی نهادهای مدنی سیاسی را در شرایط امروز مقدم بر آزادسازی های اقتصادی می دانند اما میان این دو ارتباط تنگاتنگی برقرار کرده و از ایده ی دموکراسی مطابق آزادی های فردی به عنوان یک ارزش سرنوشت ساز در اقتصاد یاد می کنند. در مقوله توسعه اقتصادی عمده ترین خواست این جریان، رساندن دولت به حد وظایف اساسی خود و رفع موانع از نظام بازار آزاد می باشد.
دموکراسی، عدالت و صلح در عقلانیت انتقادی پوپر
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به دنبال تشریح رابطه مفاهیم دموکراسی، صلح و عدالت در اندیشه سیاسی است. در این بین نگرش لیبرالیستی و انتقادی پوپر به دموکراسی ما را بر آن داشت تا از رویکرد این فیلسوف سیاسی قرن 20 در توضیح مقوله های دموکراسی، عدالت و صلح استفاده کنیم. نگرش انتقادی پوپر در حوزه فلسفه علم بازتاب خود را در حوزه اجتماعی نشان داده است. او با نقد مبانی فکری خشونت، دیکتاتوری و اقتدارگرایی بستر مناسب برای ترویج عدالت و صلح را دموکراسی مبتنی بر جامعه باز می داند. از طرفی همان طور که در متن نشان داده شده است نگرش پوپر به صلح، عدالت و فراتر از آن دموکراسی به رویکرد نهادها و سازمان های بین المللی که مروج حقوق بشر هستند خیلی نزدیک است. از این روی عقلانیت انتقادی پوپر چارچوب مناسبی برای تبیین رابطه دموکراسی، عدالت و صلح می باشد.
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
علامه طباطبایی را می توان از جمله مدافعان تقریر سنّتیِ نظریه اخلاقیِ قانون طبیعی دانست. ایشان، طرح واره ای از استعدادها و ظرفیت های انسان را که به صورت طبیعی در وجود انسان ها قرار داده شده است را بنیان نظام اخلاقی خود دانسته و ضمن توجّه به اصل هدایت عمومی یا تکوینی، در چهار گام اساسی نظامی از اخلاق را بر اساس داشته هایِ طبیعی انسان ترسیم نموده است. این اندیشمند فرزانه، در گام اوّل نیازهای طبیعیِِ انسان را تحلیل نموده و در گام دوم، در جهت برطرف ساختن نیازها، کدهایی را به عنوان امیال و استعدادهای درونیِ انسان و یا جهازات تکوینی مشخص ساخته و تلاش می کند تا زمینه را برای اخلاق مبتنی بر امیال طبیعی و بنیادینِ انسان فراهم سازد. در گام سوم، برای این امیال، غایتی مشخص می کند تا تمام این امیال در مراتب مختلف، بسوی آن جهت یابند و در گام چهارم به جهت اینکه طبیعتِ انسان را معجونی از امیال و گرایش های افسارگسیخته حیوانی و انسانی دانسته، در دو مرحله از عاملی سخن می گوید که بر مسیر امیال نظارت داشته و این امیال را در راستای غایتی مشخّص جهت دهی می کند. این مقاله تلاش نموده تا بر اساس روشی تحلیلی و استنادی، با توجّه به مبانیِ اخلاقیِ علّامه، تقریری از اخلاقِ مبتنی بر طبیعت را در آراء ایشان مورد تبیین قرار دهد. واژگان کلیدی: طبیعت انسان، ارزش اخلاقی، ساختار وجودی، عقلانیّت، علامه طباطبایی.
بازخوانی گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی با تاکید بر مقایسه روش شناسی علمی زکریای رازی و ابونصرفارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه علم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
بازخوانی گفتمان علمی و روش شناسی حاکم بر تمدن اسلامی در دوره های گذشته،به ویژه دوره نوزایی،در ارتباط با شناخت تمدن اسلامی دارای اهمیت راهبردی است.به طور کلی دوره نوزایی تمدن اسلامی به دلیل مواجهه با اندیشه یونانی و کتب ترجمه شده از سایر تمدن ها از لحاظ فکری و علمی دارای ساختاری مجموعه ای است.بر همین اساس در این پژوهش سعی گردیده با مقایسه روش شناسی زکریای رازی و ابونصرفارابی به عنوان دو نمونه بارز دوران نوزایی،مختصات گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی(قرون سوم و چهارم) مورد بازشناسی قرار گیرد.یافته های این پژوهش حاکی از آنست که زکریای رازی دارای معرفت شناسی واقع گرا و روش شناسی تجربه گرایانه ی محض به سبک اثبات گرایان فعلی است و فارابی دارای معرفت شناسی آرمان گرایانه با تاکید بر عقلانیت استعلایی و دارای روش شناسی ترکیبی و عقلانیت همراه با تجربه است.در نهایت بر اساس یافته های این پژوهش می توان این طور نتیجه گیری نمود که روش شناسی متکثری بر گفتمان علمی دوره نوزایی تمدن اسلامی- ایرانی حاکم بوده است.
مبانی کلامی جهانی شدن در قرآن کریم از نظرگاه فقه سیاسی شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیشِ رو در پی پاسخ به این پرسش است: مبانی کلامی جهانی شدن در قرآن چیست؟ این نظام در مقایسه با جهانی شدن غربی از چه رکن ها، ویژگی ها و برتری هایی برخوردار است و، از این میان، کدام یک مستحق جهانی شدن است؟ روش این پژوهش تحلیلی- عقلی است. این پژوهش پس از بیان مبانی کلامی جهانی شدن در اسلام و غرب به بیان وجوه قوت و برتری مبانی کلامی جهانی شدن در اسلام می پردازد. بر اساس این پژوهش، قرآن کریم کتاب وحی الهی است که برای هدایت انسان در عرصه نظر و عمل در همه عصرها نازل شده است و سرانجام در عصر مهدویت این نظام الهی به شکوفایی نهایی خویش نایل خواهد شد.
بررسی عقلانیت و ایمان از نگاه رابرت آئودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابرت آئودی، معرفت شناسِ بنامِ معاصر، رویکرد متفاوتی را در بررسی عقلانیت ایمان در پیش گرفته است که سزاوار طرح و بررسی است. آئودی کوشیده است با نگاهی متفاوت به ماهیت ایمان و تمرکز بر ایمان غیراعتقادی که قابل تقلیل به باور نیست و متمایز دانستنِ عقلانیت از توجیه، نشان دهد طلب عقلانیتی که با عقلانیت باور در معرفت شناسی متناسب است، برای ایمان غیراعتقادی نادرست است و ایمان غیراعتقادی عقلانیتِ متناسب با خود را داراست. بخش عمده کار آئودی معطوف به بازتعریف ایمان و عقلانیت است که از هر دو جنبه انتقاداتی به دیدگاه او وارد است. ازجمله اینکه ویژگی های ایمان موردنظر آئودی تا حدّی مبهم هستند. بعلاوه، هیچ نگرش شناختی ای وجود ندارد که دارای همه آن ویژگی ها باشد. به نظر می رسد ایمان پیشنهادیِ آئودی، زاویه تندی با مفهوم ایمان در ادیانی مثل مسیحیت و اسلام دارد. با توجه این مشکلات و برخی مشکلات دیگر نظریه آئودی که در این مقاله به آن اشاره شده است، به نظر نمی رسد تلاش او قرین موفقیت کامل باشد.
عقلانیت و علم معیار تمایز معنویت در اسلام از معنویت در سایر مکاتب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مکاتب بشری و ادیان تحریف شده تصور این است که آنچه نیاز بشری را تشکیل می دهد، اصل داشتن اعتقاد به معنویت است. از این منظر، اصل چنین نیازی را نمی توان مورد انکار قرار داد و بر این اساس، صاحب نظران به ویژه روانشناسان، بر ضرورت پذیرش معنویت به عنوان عاملی تسکین بخش و آرامش زا تأکید نموده اند لیک این که معنویت مورد باور حتما درست است یا خیر ؟ حتما بر پایه عقلانی صحیح استوار است یا خیر،اهمیتی ندارد .
در اسلام ضمن تأکید فراوان براصل این نیاز، تصریح شده که ایمان و باور به معنویت می بایست بر پایه علمی و معقول شکل بگیرد و اصلا ارزشگذاری رفتار انسان ها بر معیار علم و عقل است و همین طور ایمان و باور تنها در صورتی نجات بخش و باعث سعادت و در عین حال موجب آرامش خواهد بود که شالوده آن را اصول مسلم عقلی و علمی تشکیل دهد.
این مقاله درصدد است تا ضمن تعیین مرز دقیق میان معنویت بر پایه علم و عقل از یک سو و معنویت بر پایه احساسات واهی از سوی دیگر به تبیین معنویت مبتنی بر عقل و علم در اسلام بپردازد و نیز فلسفه این بناگذاری را بیان نماید
نقد و بررسی کتاب علم، عقل ودین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت میان علم و دین از مسائلی است که در هر دو حوزه فلسفه علم و فلسفه دین مطمح نظر پاره ای از اندیشمندان این دو حوزه بوده است. کتاب علم، عقل و دین نوشتهدرک استینزبی تلاشی است برای جمع علم و دین و انعکاس پیامدهای نظریات علمی و نظریات فیلسوفان علم برای دین. وی که خود روحانی مسیحی است معتقد است که علم و دین را نباید دو فرهنگ یا جهان بینی مجزا و مستقل از هم تلقی کرد که یکی عقلانی و دیگری غیرعقلانی است. این دو یکی هستند و هر دو می کوشند جهان و جایگاه انسان را در آن بفهمند. وی در این کتاب به بررسی نظریات پاره ای از فیلسوفان علم، پوزیتیویست ها، پوپر، کوون، فایرابند و یکی از فیلسوفان بزرگ معاصر ویتگنشتاین پرداخته است و البته در این میان با پوپر همدلی بیشتری دارد و حجم بیشتری از کتاب را به تحلیل اندیشه های او اختصاص می دهد. وی در بحث از اندیشه های هر یک از این فیلسوفان تأثیرات اندیشه ایشان را بر فلسفه دین ردیابی و تحلیل می کند. در این مقاله به معرفی این کتاب و ذکر برخی کاستی های آن خواهیم پرداخت.
عقلانیت و معنویت: مبانی و اهداف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عقلانیت و معنویت»، نظریه ای است در ادامة معنویت گرایی غرب که برای پر کردن خلأ معنوی ناشی از «مدرنیزم» به وجود آمده است. هدف این نظریه کاهش درد و رنج بشر است که تنها با جمع میان عقلانیت و معنویت که از تلفیق مدرنیزم و دین ایجاد شده است، محقق می گردد. اصل بودن عقلانیتِ ابزاریِ استدلال گر در این نظریه به دلیل اساسی بودن آن در مدرنیزم است. معنویت نیز به کاربستن عقلانیت و یا دین شخصی شده ای است که از فروکاستن از دینِ نهادینه ناشی شده است. اصل قرار دادن مدرنیزم و نگاه حداقلی به دین به هنگام تقابل با مدرنیزم، علاوه بر اشکالات مبنایی، از جهات مختلف دیگری نیز این نظریه را دچار ضعف و ابهام کرده است. برخی از این ابهامات ناشی از نبود انسجام در بیان نظریه و ذکر نکردن تمام لوازم و مقدمات آن است. مشخص نبودن مخاطبان نظریه و ابهام در هدف و چگونگی کارکرد این نظریه در رسیدن به هدفِ خود، کارایی آن را نامعلوم کرده است. ابهام در میزان و چگونگی فروکاهی دین و واضح نبودن مبانی این رویکرد نیز موجب ضعف نظریه شده است. امید است با بررسی های صورت گرفته، این نظریه وضوح بیشتری یافته، تکامل یابد.
نظریه بازی ها به مثابه ابزاری برای فلسفه اخلاق؛ تبیینی تاریخی و تحلیلی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اخلاق، پژوهشی درباره درستی، نادرستی، روایی یا ناروایی اعمال یا تحقیق درباره استدلال های ورای باورهای اخلاقی ماست. یکی از عرصه های مهم فراخوانی باورهای اخلاقی یا درک عمل درست یا نادرست، حوزه رفتارهای تعاملی و متقابل انسان هاست؛ ازاین رو منطقی به نظر می آید که نظریه بازی ها، به عنوان مطالعه فرایند و برایند تعامل های افراد، ظرفیت برخی کاوش های فلسفی و اخلاقی را داشته باشد. مقاله پیش رو در پی آن است که نخست اثرگذاری برخی ایده ها و مدل های نظریه بازی ها بر برخی ایده ها و نظریهها در حوزه فلسفه اخلاق و عدالت پژوهی را بررسی کرده؛ سپس استواری اعتبار و کارامدی چنین اثرهایی را تحلیل انتقادی کند. شیوه پژوهش در قسمت نخست مبتنی بر مطالعه های تاریخی از 1940م تاکنون است. ارزیابی انتقادی ارائه شده نیز به شکل تحلیل نظری است. یافته های پژوهش بیان گر آن است که برخی نوآوری های صورت گرفته در نظریه بازی ها بر برخی ایده ها و نظریه ها در حوزه فلسفه اخلاق و عدالت پژوهی اثرگذار بوده است. ارزیابی انتقادی چارچوب تحلیلی ایده ها و نظریه های مبتنی بر رهیافت نظریه بازی ها، نشان دهنده کاستی ها و دشواری هایی در راه بهره گیری از نظریه بازی ها به عنوان ابزاری برای فلسفه اخلاق است.
رابطه عقل و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Ali Zekavati Gharagozlou (Ph.D) abstract: بررسی راه حل های عاقلانه به جای راه حل زورمدارانه (تحمیل،قهر و تهاجم و ناهمدلی) یا فریب آمیز (دستاموزگری،وافسون، وجزم باوری )در فرایند توصیف سیرتاریخی تکوینی ، ساختاری و کارکردی عقل و نیز ترسیم بعضی شرایط تجویزی موضوع اساسی نوشته است. می توان الگوها و طرح واره های اندیشه وعمل واحساس را به مثابه حوزه ارزشها به اعتبار معانی در نظر گرفت و کنش را تحقق انگیزه/ \# دلیل\# یا اعتبار ارادی فردی از آن معانی تلقی کرد که حوزه تعقل را تشکیل می دهد. تحقق رابطه فرهنگ، اخلاق و تربیت و جامعه پذیری با رویکرد قاعده مندی و در عرصه اراده و انتخاب وعقلانیت با#یادگیری متفکرانه وکنش تفاهمی# احراز می شود. در این جا رویکرد اول یا #یادگیری متفکرانه# نماد پویش زنده هماهنگی بین کنش و الگوها و طرح واره های اندیشه وعمل واحساس منظور شده است. رویکرد دوم ، رویکردرفتارگرایانه ویادگیری سطحی ،بر اساس شرطی سازی و نظم وانضباط بیرونی و کنترل از راه ترساندن دستاموزگری،وافسون، وجزم باوری در باره هنجارها،نظم وانضباط است. مدعای اول نوشته روشنگری و بیان تمایز مفاهیم یادگیری متفکرانه( رویکرد اول)، که با ارتباط(عینیت اجتماعی حاصل از روابط و نقد متقابل )تکوین می یابد. محوریت عقل یاری می کند که این دو رویکرد در تربیت و جامعه پذیری اخلاقی خلط نشوند. منظور از عقلانیت که زمینه ساز جامعه پذیریِ اخلاقی تواند بود،#,
عقلانیت شیعی و عقلانیت ارتباطی: تاملی در نتایج سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چه رابطه ای میان عقلانیت شیعی و عقلانیت ارتباطی می توان برگزار کرد که از یک سو پویایی تاریخی عقلانیت شیعی در شرایط سلطه عقلانیت مدرن بر جهان امروز تضمین گردد و از سوی دیگر چنین عقلانیتی با حفظ استقلال دینی خود بتواند در تعامل با عقلانیت های تاریخی غیر دینی قرار گیرد. به طور خاص دغدغه پژوهش این است که نتایج سازنده سیاسی هماهنگی عقلانیت شیعی با عقلانیت ارتباطی را مورد بحث قرار دهد. طی چندین گفتار با طرح مجموعه ای از استدلال های درون دینی و برون دینی به اثبات فرضیه خود مبنی بر وجود مفاهیم بسنده ای در چارچوب عقلانیت شیعی (با تاکید بر آموزه های فقه و کلام شیعه) که قادر است اهداف فوق را بر آورده سازد، خواهیم پرداخت. در این زمینه ابتدا توضیحی در باره عقلانیت ارتباطی در سطح معرفت شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی ارایه خواهد شد. درگام بعدی شیعه و عقلانیت شیعی را معرفی خواهیم کرد. پس از آن مفاهیم عقلانی در سنت شیعی را با تاکید بر کلام و فقه مورد بحث قرار می دهیم. گفتار پایانی به استنتاجات نظری و عملی پژوهش اختصاص خواهد یافت.
بررسی تطبیقی مدرنیته، عقلانیت و معنویت از دیدگاه امام خمینی(ره) و میشل فوکو (با تأکید بر انقلاب اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از نظریه پردازان، عقلانیت منهای معنویت را یکی از شاخص های برجسته مدرنیته می دانند. موضوع این مقاله، بررسی مدرنیته، عقلانیت و معنویت از دیدگاه امام خمینی(ره) از دنیای اسلام و میشل فوکو از دنیای غرب است.
تجربه مدرنیته ثابت کرده است که عقلانیت خودبنیاد انسان بدون وجود معنویت و عالم متافیزیکی، نتوانسته آدمی را به جایگاه اصلی خود برساند. با شکل گیری گفتمان انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) ، جایگاه فراموش شده معنویت دوباره احیاء شده و این همان چیزی است که میشل فوکو را متأثر کرد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که مدرنیته به دلیل حذف معنویت با بن بست اساسی مواجه شده و امام خمینی(ره) راه برون رفت از این بن بست را روی آوردن بشر به عالم معنا می داند. در این راستا، در مقاله حاضر، از مطالب کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده و از روش توصیفی تحلیلی برای بررسی داده ها کمک گرفته شده است.
تعامل ساخت فرهنگ با توسعه ی سیاسی در فرهنگ سیاسی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سیری است که متضمن بهبود مداوم همه ی عرصه های زندگی انسانی اعم از مادی و
معنوی میباشد و انسان میبایست در غایت توسعه به حیاتی متکی به توانایی های خود و فرهنگ
انسانی خویش به همراه گسترش دایره ی انتخاب مثبت دست یابد. توسعه از دو جهت تاریخی و
اهداف توسعه قابل بررسی است که در سیر خطی جبری اندیشه ی اسلامی آن را به چالش
می کشاند، ولی در سیر فرهنگی- آرمانی، توسعه اساساً یک فرایند منحصر به فردی است که ضمن
بهره گیری از مخرج مشترک اصول عقلانی و ثابت توسعه با توجه به فرهنگ آن جامعه قابل بهره
برداری و وصول میباشد.
فرهنگ هویتی انسانی دارد و قوام آن به آگاهی عزم و اراده ی انسا نها وابسته می باشد.
انسان هایی که کلیدی ترین عنصر در توسعهی یک جامعه هستند. لذا توسعه یافتگی، که یک
تصمیم سیاسی و حکومتی است، نیاز به زمینه سازی های فرهنگی دارد. نگاه به انسان، جامعه، دین،
زندگی و زمان میتواند عامل مهمی در تحلیل و تفسیر منطقی توسعه ی سیاسی از یک طرف و بقاء
نهادینه شدن سیاست از طرف دیگر باشد.
در این میان، فرهنگ سیاسی شیعه که پیوند منطقی وتعامل مثبت دیانت وسیاست را مد لحاظ
قرار میدهد معتقد است که میتوان با عناصر و مولفه های بنیادین عقلانیت، آزادی و اجتهاد پویا
ضمن حفظ مبانی و اصول دین مبین اسلام، کارآمدی و کارایی آن را در عرصه ی عام توسعه و
خاص توسعه ی سیاسی ارتقا بخشید