مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
منازعه
منبع:
فقه و حقوق ۱۳۸۵ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
در احیای جرم منازعه، تبصرة 2 مادّة 615 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 اشعار میدارد: مجازاتهای تعزیری حبس مانع از اجرای مقررات قصاص یا دیه حسب مورد
نخواهد شد.
در منازعاتی که مرتکب اصلی صدمات آنها مشخص نیست، پس از سقوط قصاص نوبت به دیه میرسد، اما تکلیف مسئول پرداخت دیه و روش تعیین آن مشخص نشده است.
چهار نظر مختلف از سوی مراجع رسمی کشور و نیز فقها و حقوقدانان مطرح شده است:
مسئولیت بیت المال، تعیین مسئول از طریق قسامه، تعیین مسئول از طریق قرعه و تقسیم مسئولیت بین متنازعین. در این مقاله جایگاه هر یک از این نظریات در موضوع مربوط مشخص گردیده است.
تحلیل تئوریک فرهنگ های حاکم بر روابط ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
حوزههای تخصصی:
الگوهای همکاری و منازعه بین ایران و کشورهای جنوبی حوزه ی خلیج فارس از چنان فراز و نشیبی برخورار بوده است که بدون بهره گیری از یک چارچوب تحلیلی مناسب و عملی نمی توان آن را فهم نمود. هدف این مقاله این است که با کاربست نظریه ی سازه انگاری (ونتی) بر تعاملات این کشورها و ایران به فهم و شناسایی ریشه های الگوهای همکاری و تعارض پرداخته تا از اینرو تحلیلی آینده نگرانه در مورد چگونگی تحقق الگوهای پایدار همکاری، پیش زمینه ها و الزامات آن ارائه دهند. از این منظر، سازه انگاری مدل سیستمی الکساندر ونت با مفروضه های عام هستی شناختی خود چون ابتنای سیاست و منافع بر هویت و درون زا بودن آن، پذیرش دولت ها به عنوان واحد اصلی تحلیل و تاکید بر هویت اجتماعی آنها بر پایه ی فرهنگ های سه گانه (هابزی، لاکی و کانتی) در تعیین سیاست خارجی، می تواند ماهیت سیاست خارجی نخبه محور این کشورها را تحلیل کند. براین اساس پس از بیان درآمد نظری در بخش اول، تعاملات سیاست خارجی ایران و کشورهای حوزه ی جنوبی خلیج فارس براساس سه دوره ی ذیل در بخش دوم تحلیل و ارزیابی می شود.دوره ی اول: دهه ی 1980 تا پایان جنگ عراق علیه ایران ؛ سلطه فرهنگ هابزی (تعارض).دوره ی دوم: از جنگ اول خلیج فارس تا 11 سپتامبر؛ تعدیل فرهنگ هابزی و گذار به فرهنگ لاکی. دوره ی سوم: دوره ی پس از 11 سپتامبر؛ بازگشت به فرهنگ هابزی.در بخش سوم که در حقیقت بخش نتیجه گیری مقاله است، دلالت های سیاست گذارانه برای تحقق الگوهای همکاری ارائه می گردد.
ایران و اسرائیل از همکاری تا منازعه
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و اسرائیل از ابتدای تأسیس این رژیم تا کنون با فراز و نشیب های بسیاری همراه بوده است. در دوران حکومت پهلوی با وجود مخالفت های گروه ها و اقشار مختلف جامعه، روابط دو طرف بر مبنای همکاری قرار داشت. روابط ایران و رژیم اسرائیل در این دوره بسیار حساس بود و معمولاً به صورتی کم و بیش پنهان دنبال می شد و با وجود نا رضایتی افکار عمومی داخلی و اعتراضات دولت های عرب، حدود سی سال دوام آورد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط ایران و رژیم اسرائیل بلافاصله قطع شد. جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت ایدئولوژیک و اسلامی خود رژیم اسرائیل را فاقد مشروعیت قلمداد کرد و خواستار نابودی آن شد. در این پژوهش سعی شده است تا به صورتی گذرا، فراز و نشیب های روابط ایران و رژیم اسرائیل از گذشته تاکنون مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، حضور یهودیان در ایران و روابط حکومت های مختلف ایران با یهودیان، روابط ایران دوران پهلوی با رژیم اسرائیل و منازعه جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
مناقشه هسته ای ایران : لیبرالیسم نهادگرا در مقابل نئو رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسب شواهد و قرائن، مناقشه هسته ای ایران همواره استمرار داشته و بر گستردگی آن افزوده شده است.به نظر می رسد نظریه های اصلی روابط بین الملل قادر باشندتبیین نسبتا دقیقی از مفهوم منازعه و به طور خاص منازعه هسته ای ایران ارائه دهند.
در این مقاله سعی شده است تا نشان دهیم که ایالات متحده و غرب به عنوان یک جهت گیری کلی و همیشگی در منازعات بین المللی و از جمله منازعه هسته ای ایران ، به رویکرد نئورئالیسم توجه و تمرکز دارند. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در منازعه هسته ای خود با غرب و به ویژه ایالات متحده سعی دارد به صورت تاکتیکی از مؤلفه ها و مدعاهای رویکرد نئولیبرالیسم برای صورتبندی مذاکرات خود بهره گیرد. بدیهی است این ادعا به معنی آن نیست که جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی خود تابع نظریه های لیبرالیستی و نئولیبرالیستی است.
این مقاله تلاش دارد تاضمن بیان تفاوت دو رویکرد نئورئالیسم و نئولیبرالیسم در منازعات بین المللی،رویکردهای ایالات متحده و غرب را از یک طرف و جمهوری اسلامی ایران را از طرف دیگر مورد بررسی قرار دهد.
تبیین رئالیستی منازعه بین المللی قدرت در سوریه و پیامدهای آن برای امنیت جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که دومینوی سقوط سران کشورهای عرب از تونس آغاز شد، پیش بینی رسیدن این موج به سوریه و ایجاد منازعه ای گسترده در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای دشوار بود، اما با گذشت اندک زمانی پس از گسترش اعتراضات در سوریه، تلاش بازیگران مختلف برای جهت دهی تحولات به نفع خود آغاز و منازعه تمام عیاری در این نقطه حساس از خاورمیانه میان بازیگران مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای شروع شد. با توجه به وابستگی متقابل امنیتی جمهوری اسلامی ایران و سوریه بررسی چرایی شکل گیری این منازعه و نیز تأثیر آن بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت است. سؤال پژوهش این است که علل شکل گیری منازعه بین المللی (در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای) در سوریه و تأثیرات آن بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ در پاسخ به بخش نخست پرسش، این پژوهش بیان می دارد که علت شکل گیری منازعه میان کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه دنبال شدن الگوهای رفتاری ناشی از ساختار آنارشیک (ترس، بقامحوری و قدرت طلبی) بوده که با ایجاد منافع متعارض و به هم زدن موازنه قوا سبب ساز منازعه می گردد. برای بررسی تبعات سقوط بشار اسد(بخش دوم سؤال)، از مفهوم تهدید وجودی «باری بوزان» بهره گرفته شده و بیان می گردد این مسأله می تواند با تاثیرگذاری منفی بر عمق استراتژیک خارجی و نظامی جمهوری اسلامی ایران و نیز تغییر موازنه قوا به ضرر آن، زمینه ساز تهدیدی وجودی گردد. چون در این پژوهش مجال بررسی منافع تمامی بازیگران بین المللی درگیر در منازعه سوریه وجود ندارد، با استفاده از سطوح تحلیل «پاتریک مورگان» (سطوح منطقه ای و نظام بین الملل)، منطق قدرت های کم شمار «کنت والتز» و نیز دولت محوری مورد تأکید در نظریه رئالیسم، تنها رفتار چهار بازیگر قدرتمند در این دو سطح (آمریکا و عربستان به عنوان طرفداران تغییر وضع موجود در سوریه و روسیه و جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشورهای طرفدار حفظ وضع موجود) مورد بررسی قرار گرفته است.
دولت ملت های مدرن و نسبت آن با منازعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمانی که تمامی پدیده های اجتماعی و تعاملات سیاسی بشر در قالب دولت ملت های جدید شکل گرفت و هویت های اجتماعی و فرهنگی نیز در این چارچوب نوین تعریف گشت، در عین بیشترین تاکید بر مفهوم صلح و ارزش و اهمیت آن، خونین ترین و وسیع ترین جنگ های تاریخ در این دوران و به دست دولت ملت های مدرن پدید آمده است. این مقاله در جستجوی این پرسش اساسی است که آیا خشونت و منازعه عنصری ذاتی در بنیانِ نهادِ دولت ملت مدرن بوده است؟ در راستای پاسخ به این پرسش در قالب یک پژوهش نظری، ابتدا تعاریف کلاسیک از مفهوم دولت ملت مورد بررسی قرار می گیرد؛ سپس زمینه ها و مبانی تاریخی شکل گیری دولت ملت ها تدقیق می شود و در نهایت ابعاد اساسی خشونت و منازعه نهاد دولت ملت مدرن در اندیشه ی پنج متفکر بزرگ این عرصه (بدن، هابز، روسو، هگل و وبر) جستجو خواهد شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که به رغم تفکرات و ارزش های فراگیری که در مورد صلح وجود دارند و در دوران مدرن شناخته شده اند؛ دولت ملت به عنوان نهاد قدرت سیاسی مدرن حاوی نوعی خشونت سازمان یافته است که در شکل کلاسیک خود آن را بازتولید می کند. به عبارت دیگر خشونت های فراگیر در تاریخ معاصر بشر به گونه ای در این نهاد مدرن، ریشه دارد. از این رو در جریان تحولات جهانی به نظر می رسد، نهادینه شدن صلح تنها با تحول بنیادین دولت مدرن امکان تحقق خواهد یافت.
هیدروپلیتیک و امنیت ملی (مطالعه موردی: کشورهای منطقه خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند که منازعه بر سر چگونگی بهره برداری از منابع آب شیرین، ریشه ای هزاران ساله در تاریخ اساطیری ملل و اقوام گذشته دارد، اما در دنیای مدرن امروزی نیز باوجود دسترسی آسان به منابع آبی، همچنان از این ماده حیاتی به عنوان سلاح و ابزاری برای پیشبرد دیگر مقاصد سیاسی، به خصوص در دوران شکل گیری منازعات استفاده می شود. باوجود نادیده انگاشتن واقعیت ارتباط پیچیده میان آب و امنیت از سوی پاره ای از متخصصان امنیت بین الملل، واقعیت ها حکایت از آن دارد که کمبود منابع آب شیرین می تواند به عنوان یک چالش پایدار در مناسبات بین المللی مطرح شود. با توجه به این مهم، این پژوهش در پی آن است که آشکار سازد چگونه کمبود منابع آب شیرین می تواند سبب شکل گیری منازعه در سطح ملی و بین المللی گردد؛ مسئله ای که تاکنون راه حلی اساسی برای حل وفصل آن ارائه نشده است. تحولات و رویدادهای اخیر کشورهای حوزه خلیج فارس در سطح ملی و منطقه ای، بیانگر شکل گیری بحرانی جدید در این عرصه است. این پژوهش ضمن آنکه پیامدهای کمبود منابع آب شیرین و تنش بر سر آن را در منطقه خلیج فارس مورد مطالعه قرار می دهد، در پی آن است تا برای این پرسش، پاسخی مناسب بیابد: چه ارتباطی بین کمبود منابع آب شیرین و امنیت ملی کشورهای حوزه خلیج فارس وجود دارد؟ فرضیه تحقیق: کمبود منابع آب شیرین، تنش و تهدید امنیت ملی در کشورهای منطقه خلیج فارس را تشدید کرده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- توصیفی و نوع پژوهش کاربردی است و ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است.
منازعة هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی و تأثیر آن در فروپاشی جبهة ملی اول (1328 1332)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله کاربست نظریة ""هژمونی"" گرامشی برای بررسی رابطة نیروهای ملی و مذهبی، و شناخت شالودة اجتماعی روابط تعارض آمیز این نیروها در متن تحولات دورة نخست وزیری دکترمصدق است. این بررسی براساس شواهد و داده های تاریخی نشان می دهد منازعة نیروهای ملی و مذهبی بر سر هژمونی از عوامل مؤثر بر فروپاشی جبهة ملی و سرنگونی دولت دکترمصدق بود. از آن جایی که کشمکش های سیاسی به تنهایی نقش کلیدی نداشته اند، در این جا کشمکش های سیاسی در متن منازعة هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی تحلیل شده اند. افزون بر این، منازعة هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی بر اساس تمایزی تحلیل می شود که گرامشی بین ""رهبری سیاسی"" و ""رهبری اخلاقی فکری"" مطرح کرده است. یافته ها نشان می دهند که منازعة آیت الله کاشانی و دکترمصدق بر سر ""رهبری سیاسی"" جنبش ملی، و هم چنین منازعة گروه های ملی و مذهبی بر سر ""رهبری اخلاقی فکری"" نقش مهمی در تغییر موازنة نیروهای اجتماعی و شکل گیری ائتلاف ضدمصدقی در واپسین روزهای مرداد 1332 داشته است. درعین حال، این منازعة هژمونیک بحران عمیق تری را نیز در جامعة ایران آشکار ساخت: بحران هژمونی، بحران ناشی از دورة گذار از یک ""جامعة سنتی"" به یک ""جامعة متوسط جدید بود که خودش را در تکثر منازعات هژمونیک نیروهای ملی و مذهبی نمایان ساخت.
بررسی منازعه قدرت در ساختار جمهوری اسلامی ایران
یکی از مفاهیم اساسی و کلیدی در عرصه علم سیاست مفهوم قدرت است که در متن و بطن آن مفهوم منازعه قرار دارد. علمای سیاست بر این باورند که مفهوم منازعه امری طبیعی و به باور بسیاری حتی اجتناب ناپذیر است. در نظام جمهوری اسلامی نیز مانند همه نظام های سیاسی موجود دنیا، منازعه در عرصه سیاسی وجود داشته و دارد، اما اشکال، دامنه و شدت آن در دوره های مختلف نظام جمهوری متفاوت بوده است. یکی از بسترهای منازعه خیز در جمهوری اسلامی ساختار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است. در این نوشتار، براساس رهیافت نهادی به مسئله توزیع قدرت در ساختار قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پرداخته و به این سوال پاسخ می دهد که آیا اصولاً این دوگانگی یا چندگانگی در حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی وجود داشته یا خیر و اگر و جود داشته چه ارتباطی با دوره های مختلف حیات جمهوری اسلامی دارد.
تشریح محورهای منازعه بین فلسطین و اسرائیل
مسئله فلسطین از قرن بیستم میلادی و با کنار کشیدن انگلیس از قیومیت این کشور آغاز شد و در حال حاضر یکی از مهمترین مسئله جهان اسلام محسوب می گردد. حال با گذشت زمان، آنچه از سرزمین گسترده فلسطین برای فلسطینیان باقی مانده، تنها مناطق کرانه باختری و نوار غزه است که با این حساب ۸۷ درصد سرزمین اولیه فلسطین تحت اشغال کامل اسرائیل درآمده است. برای رفع نزاع میان فلسطین و اسرائیل تاکنون تلاش هایی صورت گرفته است که تماما با شکست مواجه شده اند. در این مقاله، بررسی می شود که محور های نزاع میان این دو کدام اند تا بتوان با شناخت هرچه بیشتر این موارد موانع صلح آشکار شود. روش انجام این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که اشغال بیت المقدس، مسئله آوارگان فلسطینی، بحران منابع آبی و مرزهای طرفین عمده مشکلات و مسائل حل نشده برای تفاهم میان فلسطین و رژیم اسرائیل هستند.
همکاری و منازعه در روابط بین الملل: نگاهی به نظریه سازه انگارانه «الکساندر ونت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۰ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳
189 - 208
حوزههای تخصصی:
از موضوعات مهم روابط بین الملل، «همکاری و منازعه» بین دولت هاست که به منظور تبیین آن تلاش های نظری بسیار از جانب اندیشمندان و متفکران مکاتب مختلف بویژه رئالیست ها و لیبرالیست ها به عمل آمده است. موضوعی که این مقاله به آن می پردازد، دیدگاه ها و نظریات یکی از اندیشمندان جریان سازه انگاری به نام «الکساندر ونت» است. از آنجا که وی روابط بین الملل را «برساخته اجتماعی» می داند که در فرایند تعامل با کنشگران قوام می یابد، بررسی دیدگاه وی راجع به موضوع مورد مطالعه از اهمیت بسیار برخوردار است. فرضیه اصلی نویسندگان این است که الکساندر ونت در ارائه یک نظریه اجتماعی درباره همکاری و منازعه دولت ها مخصوصاً منازعات قومی موفق است اما این نظریه از قدرت تبیینی چندان جهت توضیح روابط همکاری جویانه و منازعه جویانه دولت ها در همه شرایط برخوردار نیست.
تحلیل منازعه ایران و رژیم صهیونیستی در زمینه برنامه هسته ای ایران با استفاده از نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
7 - 39
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل وضعیت فعلی منازعه ایران و رژیم صهیونیستی در زمینه برنامه هسته ای ایران صورت پذیرفته است. در این راستا از ابزار نظریه بازی ها استفاده شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ ماهیت تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. فرضیه پژوهش عبارتست از اینکه در آینده نزدیک ایران استراتژی های مبتنی بر توسعه برنامه هسته ای و خروج از برجام و رژیم صهیونیستی استراتژی های مبتنی بر جلوگیری از توسعه و توقف کلیه فعالیت های هسته ای ایران را در پیش خواهند گرفت. از یافته های پژوهش می توان دریافت که تمامی حالات مربوط به خروج از برجام و توسعه، نسبت به حفظ وضعیت موجود و حفظ وضعیت موجود نسبت به پایبندی به برجام و عدم توسعه و همچنین پایبندی به برجام و عدم توسعه نسبت به برخورد نظامی ترجیح دارد. از سوی دیگر، راهبرد کلی رژیم صهیونیستی جلوگیری از توسعه و توقف کلیه فعالیت های هسته ای ایران، حتی به قیمت جنگ (محدود یا سراسری) می باشد.
تبیین الگوی عوامل ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹
10.22067/pg.v3i9.78432
حوزههای تخصصی:
ارزش ها و عوامل جغرافیایی و ژئوپلیتیکی در بسیاری از مواقع نقش عمده ای در بروز تنش بین کشورها ایفا می کنند. که در نهایت تعدادی از آن ها ممکن است تبدیل به منازعه و درگیری نیز شوند. از آن جا که ارزش های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی نسبت به سایر عوامل ایجاد کننده تنش از پایداری و دوام طولانی مدت برخوردارند و حکومت ها در کوتاه مدت قادر به حل و فصل تنش ها و منازعات ناشی از آن نیستند، شناسایی و طبقه بندی این دسته از عوامل ضروری است. در این راستا، این پژوهش به دنبال آن است تا ضمن نقد و بازبینی مدل «هایپوتیتکا»ی پیتر هاگت و بیان نواقص و کاستی های آن به ارائه یک الگوی جدید در رابطه با سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها که مبین شرایط کنونی فضای بین الملل باشد، بپردازد. بر این اساس بنیاد پژوهش حاضر بر شناسایی و طبقه بندی سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها و ارائه آن به صورت یک الگوی جدید قرار دارد و بر این فرض استوار است که مدل پیتر هاگت در شرایط فعلی قادر به تبیین کامل سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش در روابط کشورها نیست. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره گیری از رویکردهای استنباطی و اسنادی صورت گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که الگوی جامع سرچشمه های ژئوپلیتیکی تنش که مبین شرایط کنونی روابط کشورها باشد، باید عوامل و متغیرهای تنش زای ژئوکالچر، ژئواکونومیک، سیاسی، ژئواستراتژیک، سرزمینی و قلمروی، هیدروپلیتیک، زیست محیطی و عوامل مربوط به کارکرد فضای مجازی را در بر گیرد.
راهبرد سیاسی ایران در حل مساله قره باغ با تاکید بر تامین منافع ملی
مدت زمان زیادی است که مناقشه بین دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر ناحیه قره باغ، منطقه را تحت تاثیر خود قرارداده است. موضوعی که در ادبیات رسانه ای رایج از آن به بحران قره باغ تعبیر می گردد. یکی از ویژگی های مسائل سیاسی، عمومی بودن آن ها است یعنی مسائلی که بر زندگی تعداد زیادی از افراد جامعه اثر نامطلوب دارد و مصالح عمومی را به خطر می اندازند و این مسائل وارد تقویم سیاست گزاری می گردند. در این نوشتار سعی بر این شده است با استفاده از تحقیقات متعددی که درخصوص مناقشه قره باغ صورت گرفته است.راه حلی در جهت حل مساله قره باغ با تکیه بر اشتراکات سیاسی پیدا کرده و این پرسش اصلی مطرح است که آیا برجسته نمودن اشتراکات سیاسی ایران و دو جمهوری دیگر درگیر مناقشه می توان به راه حلی جامع در جهت حل مخاصمه رسید و آیا توجه به شاخصه همگرایی سیاسی بعنوان متغییری مستقل و قابل تغییر و احصاء آن می توان تاثیر گذاری بر روابط سیساسی و منازعات عرضی و منطقه ای را بعنوان متغییری وابسته اندازه گیری و پایش کرد. البته در این ارتباط می توان به نقش بازیگران فرامنطقه ای و کشورهایی که بر سیاست های دو طرف درگیر تاثیر داشته باشند بعنوان متغییر های ناخواسته و مداخله گر توجه داشت.
تبیین ژئوپلیتیکی منازعات مرزی و سرزمینی کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا از پایان جنگ سرد تا 2014 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۸ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱۲
167 - 185
حوزههای تخصصی:
منازعه اشاره به اختلاف و ناسازگاری در رویکردها، اهداف و اقدامات بازیگران در سطوح محلی، ملی، منطقه ای و جهانی دارد و دارای انواع مختلف است. منازعه مرزی و سرزمینی یکی از گونه های منازعه و از نوع منازعات بین المللی میان کشورها با همسایه یا همسایگان خود بر سر مالکیت و حاکمیت بر مناطق مرزی مشترک است. در میان ریشه های منازعه، نقش ارزش های جغرافیایی برجسته تر است. قاره آفریقا از گذشته تاکنون، درگیر انواع منازعات بوده است که کانون آنها را می توان کمربند صفر تا 15 درجه شمالی این قاره دانست؛ منطقه ای که یکی از پر منازعه ترین مناطق جهان پس از جنگ سرد است. یکی از گونه های منازعات کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا، منازعات مرزی و سرزمینی است. با توجه به اهمیت تحولات این منطقه و نقش آفرینی متقابل جغرافیا، سیاست و قدرت در منازعات مرزی و سرزمینی آن، ضرورت دارد تا ریشه های این منازعات در چارچوب ژئوپلیتیک شناسایی و تبیین شود. پژوهش حاضر از نوع بنیادی نظری است و در دسته تحقیقات «توصیفی – تحلیلی» قرار می گیرد. روش تحلیل اطلاعات، کیفی است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، در پی پاسخ به این سؤال است که از دید ژئوپلیتیک، ریشه ها و علل منازعات مرزی و سرزمینی کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا کدامند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که در وقوع منازعات مرزی و سرزمینی کمربند صفر تا 15 درجه شمالی آفریقا، 9 علت ریشه ای با ماهیت ژئوپلیتیکی مؤثر بوده که نتایج آن در قالب «نظریه ژئوپلیتیکی منازعات مرزی و سرزمینی» قابل تعمیم به منازعات مرزی و سرزمینی در سایر نقاط جهان است.
دیپلماسی هیدروپلیتیک و فرصت های نوظهور در منطقه غرب آسیا
حوزههای تخصصی:
آب ماده ای حیاتی و غیرقابل جایگزین است. تغییرات آب و هوایی، افزایش جمعیت و تغییر سبک زندگی موجب افزایش تقاضا برای آب و فشار بر منابع آب شیرین گردیده است. منابع آب در سراسر جهان در مرحله بحرانی است. بااین حال شدت و ضعف آن در مناطق مختلف متفاوت است. مناطقی مانند خاورمیانه، ساحل در حاشیه صحرای بزرگ آفریقا و منطقه جنوب آفریقا بیشتر در معرض خطر کمبود آب هستند. به منظور شناخت وضعیت موجود و یافتن راه حل های بحران آب، هیدروپلیتیک به عنوان یک دانش جوان وارد مطالعات دانشگاهی شده است. ازآنجاکه حل مشکلات ناشی از کمبود آب از عهده تک تک کشورها برنمی آید، لذا همکاری های دوجانبه و چندجانبه و بین المللی در این زمینه اجتناب ناپذیر است. به این منظور دولت ها نیازمند سیاست خارجی فعال، پویا و متناسب با شرایط جدید هستند. آب مجازی از دیگر راه های مدیریت چالش های آب در قرن بیست و یکم در نواحی خشک و نیمه خشک به شمار می رود. آب مجازی به معنای واردات هوشمند مواد غذایی یا کالاهای آب بر، بر اساس اصل مزیت نسبی است. در این خصوص دو راهبرد کلی قابل ذکر است: 1- واردات کالاهای آب بر؛ 2- تولید کالاهای آب بر در مناطق پر آب با سرمایه گذاری مشترک کشورهای کم آب. این مقاله کوششی است به منظور ارائه راه حل های عملی در جهت تطبیق کشور با شرایط جدید آب و هوایی و کمبود منابع آب و ازاین رو دیپلماسی آب می تواند زمینه همکاری های دوجانبه و چندجانبه در جهت همگرایی اجتناب ناپذیر باشد. در چنین شرایطی دیپلماسی واحد سیاسی مبتنی بر همکاری درزمینه چالش های ناشی از کمبود آب، شامل حل وفصل منازعات و همکاری های زیست محیطی با همسایگان سبب ارتقای جایگاه ایران در نظام بین المللی به مثابه فرصت نوظهور می شود
بازنمایی تاثیر مذاکرات درکاهش منازعات وافزایش همگرایی کشورهای حوزه خزرمطالعه موردی ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تشکیل کشور های مستقل قزاقستان ، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان در حوزه دریای خزر که در سال 1991 میلادی صورت گرفت ، تغییراتی در نقشه های جغرافیای سیاسی جهان بوجود آورد و این حوزه را به خصوص بعد از تخمین میزان قابل توجه انرژی در آن به مهمترین کانون ژئوپلیتیکی جهان بویژه در منطقه تبدیل نمود . همین عامل ژئواکونومیکی منازعاتی را در این حوزه ایجاد کرده است از جمله این منازعات میتوان به مالکیت منافع اشاره کرد تغییر مالکیت خزربعد از فروپاشی اتحاد شوروی از دو کشور ( ایران و شوروی) به پنج کشور ( ایران ، روسیه ، آذربایجان ، ترکمنستان و قزاقستان ) زمینه شکل گیری مذاکراتی را در بین کشور های این حوزه فراهم آورده است محتوای این مذاکرات در ابتدا با انگیزه رفع و یا کاهش منازعات و حرکت به سوی همگرایی از سوی این کشور ها بوده است اما منافع ملی کشور ها مانع از این تصمیم شده است .در جنوب این حوزه کشور های ایران ، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان قرار دارند . به نظر می رسد استراتژی این کشور ها نیز مانند کشور های شمال حوزه خزر ، دست یافتن به منافع بیشتر است .این دیدگاه منازعات و چالش ها را در این حوزه افزایش داده است .اسناد آماری بیانگر آن است که توجه صرف به بهره برداری از انرژی ، سایر توان های حوزه خزررا تحت الشعاع قرار داده است . تحقیق حاضر پس از تجزیه وتحلیل روند مذاکرات ، این نکته را مطرح می کند که تعیین رژیم حقوقی دریای خزر میتواند منازعات دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان را کاهش داده و زمینه همکاریها در سایر بخش ها از جمله گردشگری ، اقتصادی ، زیست محیطی را افزایش خواهد داد .
بررسی تطبیقی مفهوم منازعه در سامانه فکری باراک اوباما و دونالد ترامپ در قبال تحولات جهانی
منبع:
پژوهش ملل تیر ۱۳۹۹ شماره ۵۴
7-31
در این مقاله درصدد بررسی دوره زمامداری باراک اوباما و دونالد ترامپ در قبال تحولاتی جهانی هستیم. که دارای رویکرد متفاوتی بوده، که در اینجا به دنبال این هستیم که ویژگی شخصیتی دو رئیس جمهور چگونه در قبال تحولات بین الملل تاثیرگذار بوده است؟ باید گفت که برطبق نظریه شخصیت شناسی مارگارت هرمن درصدد تبیین این مسئله هستیم، که باراک اوباما دارای شخصیت تعامل گرا و مشارکت جو بوده در مقابل دونالد ترامپ شخصیتی منفعت محور و اقتدارگرا که با بررسی و تجزیه و تحلیل این دو شخصیت قابل تبیین بوده که باراک اوباما از زمان آغاز زمامداری خود به دنبال افزایش مشارکت جمعی، کنترل منازعات، تعامل با نظام بین الملل بوده بازتاب آن را در قبال تحولات جهانی می توان مشاهده نمود. که اوباما عزم خود را برای حل بحران سوریه، مناقشه اسرائیل و فلسطین، پایبندی به توافقات جهانی، مدیریت بحران کره، بهبود روابط با شرق آسیا و ... بکار گرفت. در مقابل دونالد ترامپ که باید گفت دارای شخصیتی ماجراجو، قدرت طلب بوده و منازعه-آفرینی جزء ساختار شخصیتی وی بوده همواره به دنبال تنش و بحران آفرینی در نظام بین الملل بوده، که سیاست وی در قبال بحران آفرینی در شرق آسیا، حمایت یکجانبه از اسرائیل، خروج از تعهدات و توافقات جهانی، گسترش دامنه بحران در یمن، تنش با اروپا و مخالفت با سیستم نظام بین الملل و ... نمونه این اقدامات می باشد.
بررسی الگوهای مدیریتی در ایران و آمریکا در تداوم منازعات بین دو کشور
حوزههای تخصصی:
از پیروزی انقلاب اسلامی روابط ایران با آمریکا به سمت تنش و عدم تعامل حرکت نموده، که درمقاطع مختلف قابل مشاهده است. که در بعضی دوره ها شدت بیشتری داشته ودر برخی دیگر زمینه سازی های برای تعامل فراهم شده، که در اینجا باید گفت که تفاوت در الگوهای مدیریتی در دوره های مختلف چگونه موجب تداوم منازعات در روابط ایران و آمریکا شده است. باید گفت که تفاوت در الگوهای مدیریتی موجب گسترش منازعاتدر برخی از دوره ها و کاهش منازعه در برخی دوره های دیگر شده، با روی کار آمدن دولت اصلاحات در دوره آقای خاتمی که مقارن با ریاست جمهوری بوش در امریکا بود ایران در این دوره سیاست تنش زدایی را در پیش گرفت. در دوره بعدی که آقای احمدی نژاد در مقابل بوش و اوباما قرار داشت سیاست تنش زداییی راکنار گذاشته و با سیاست تهاجمی در مقابل یکدیگر قرار گرفته. در دوره بعدی با روی کار آمدن حسن روحانی که با دوره باراک اوباما هم دوره بودشاهد تلاشهای دو کشور برای حل و فصل اختلافات به صورت گام به گام که در نهایت به برجام ختم شد شاهد بودیم و دردوره اخیر باروی کار آمدن دولت ترامپ تنشها و اختلافات دوباره از سر گرفته شده که تنشها از سوی این دولت بوده و به مشکلات دامن می زند. بنابراین تداوم منازعات در روابط ایران و آمریکا همچنان وجود داشته که در برخی از دوره ها همانند دوره احمدی نژاد و جرج بوش بیشترین تنش و در دوره اوباما و روحانی کمترین منازعه را داشته است.