مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
روش
حوزههای تخصصی:
روش شناسی از جمله مباحثی است که در زمینه های گوناگون دانش بشری مطرح است و طبعاً در حوزه های پویا و چندبعدی مانند سیاست، به طور ویژه دارای اهمیت و کاربرد خواهد بود. یکی از مهم ترین حوزه ها در سیاست به دلیل اهمیت مسائل آن، فلسفة سیاسی است که از دیرباز به مثابة یکی از شاخه های اصلی معرفت سیاسی مطرح بوده است. از این رو، مقالة حاضر به بررسی روش شناسی فلسفة سیاسی می پردازد.
در این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی استفاده کرده ایم. در فلسفة سیاسی از دیرباز روش های متعددی به کار برده شده و یا دست کم چنین ادعا شده است؛ بنابراین، در این مقاله ضمن بیان آنها، به طرح و بررسی روش کارآمد در فلسفة سیاسی خواهیم پرداخت.
«فهم انتقادی»، پیش شرط روش شناختی مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این جستار، مشکل عمدة اجرای طرح ها و پژوهش های میان رشته ای در این نکته دیده شده است که در این گونه طرح ها در نهایت دو نوع الگوی روش شناختی در برابر هم صف آرایی می کنند که همانا روش شناسی کمیِ مورد استفاده در علوم طبیعی و روش شناسی کیفیِ مورد استفاده در علوم انسانی و اجتماعی است. این مشکل، کار را به جایی رسانده است که گفت وگوی سودمند و سازنده میان متخصصان وابسته به هر یک از این دو الگو در یافتن زبانی مشترک برای رسیدن به چشم اندازهایی درخور که راهگشای حل مسائل و مشکلات انسانی و اجتماعی باشد، به بن بست رسیده است. مسألة ترجمه پذیری نیز در سایة همین مشکل سر برمی آورد و ازاین رو توجه به زبان و معیارهای ارتباطیِ آن در کانون توجه قرار می گیرد. در این جستار نخست به بیان ریشه های چنین مشکلی پرداخته شده و ضمن برشمردن ویژگی ها و نیز بنیان های نظری هر دو الگو، بن بست ارتباط میان این دو الگو واکاوی و تحلیل می شود. سپس با بهره گیری از نظریة کنش ارتباطی و کاربردشناسی جهانی و بر پایة معیارهای نظریة انتقادی، راه برون رفت از این بن بست، در کاربست روش «فهم انتقادی» دیده شده است. روشن است که الگوی روش شناختی خود این جستار همانا روش شناسی ارتباطیِ برآمده از آرا و اندیشه های هابرماس است.
علوم اجتماعی و علوم طبیعی؛ شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفة علوم اجتماعی، عده ای بر شباهت علوم اجتماعی و طبیعی، از حیث موضوع و روش و هدف تأکید دارند و عده ای دیگر به تفاوت های بنیادین میان آنها، در این جنبه ها قائل اند. مهم ترین استدلال های دو دسته برای ادعاهای خود، فهرست وار در این مقاله آمده است. از جمله موضوعات مورد اختلاف که در اینجا بیان شده است، میتوان به آزمایشی بودن یا نبودن علوم اجتماعی، وجود داشتن یا نداشتن قوانین کلی در علوم اجتماعی، و تفاوت های پیش بینی و تبیین در علوم طبیعی و علوم اجتماعی اشاره کرد. آیا موضوعات مورد مطالعه در علوم اجتماعی، ویژگیهای منحصر به فردی مانند معنادار بودن دارند که آنها را به لحاظ ماهیتی، از پدیده های مورد مطالعه در علوم طبیعی متمایز کند؟ آیا از روش های به کار رفته در علوم طبیعی که کارامدی خود را در حیطة مطالعة پدیده های فیزیکی و زیستی نشان داده اند، میتوانیم در مطالعة پدیده های اجتماعی استفاده کنیم؟ اگر پاسخ مثبت است، آیا باید چنین کنیم؟ یا میتوان اهداف متفاوتی، در دو حیطة علوم اجتماعی و طبیعی در نظر گرفت که مانع این کار شود؟ مقالة حاضر به پاسخ های متفاوتی که اشاره میکند در ادبیات فلسفة علوم اجتماعی، به این پرسش ها داده شده است.
دو سطح بدیل اندیشی برای تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بعد از مرور بر سه فهم متفاوت از تکنولوژی، یعنی تکنولوژی به عنوان «ابزار»، به عنوان «بکارگیری ابزار» و به عنوان «گشتل»، آرای فینبرگ به اجمال طرح و نقد شده است. دلیل رجوع به آثار فینبرگ این است که او به طور وسیع و نظام مندی به مقولة تکنولوژی بدیل پرداخته است. در بخش انتهایی این مقاله به این پرسش پرداخته شده است: با چه مستمسکی میتوان از مفهوم تکنولوژی بدیل دفاع کرد؟ در این بخش نشان داده شده است که در دو سطح «روش» و «چارچوب شناختی-هنجاری» می توان به تکنولوژی بدیل اندیشید.
بررسی تطبیقی هرمنوتیک فلسفی از نگاه علامه جعفری و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نحوة رخداد و تحقق فهم، موضوع هرمنوتیک فلسفی است. در جهان غرب، هیدگر و گادامر از جمله اندیشمندانی هستند که در این زمینه، آرای ویژه ای دارند. درمقابل، برخی فیلسوفان به مطالعة روش و فهم متون پرداخته اند و از شلایر ماخر گرفته تا هرش و ریکور، راهکارهایی برای فهم متن ارائه کرده اند.
مباحث مربوط به روش فهم، هم در مباحث علم اصول و هم در بحث های تفسیری مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است، اما بحث از نحوة تحقق فهم کم تر مورد توجه آن ها قرار گرفته و تا حدودی در لابه لای مباحث معرفت شناسی فیلسوفان و عارفانی چون مولوی مطرح شده است.
محمدتقی جعفری از جمله متفکران اسلامی است که در بحث های گوناگون، به ویژه مباحث معرفت شناسی، آرای خاصی را مطرح کرده است. در این مقاله، ابتدا آرای وی در این زمینه، به لحاظ هرمنوتیک فلسفی بازخوانی شده و سپس با آرای گادامر، فیلسوف معاصر، مقایسه خواهد شد. از آن جا که گادامر، بحث های مهمی در باب هرمنوتیک فلسفی مطرح کرده، برآنیم پس از بازخوانی دیدگاه علامه جعفری، با اشاره به آرای گادامر در زمینة عوامل مؤثر در تحقق فهم، مانند پیش داوری ها، زبان، تاریخ مندی، و امتزاج افق ها، مشترکات و وجوه اختلاف نظر این دو متفکر را در بحثی تطبیقی، مورد بررسی قرار دهیم.
مبانی رویکرد ذهنیگرا در تفسیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ذهنی گرا، بر دخالت عناصر ذهنی در تفسیر تأکید دارد و بر آن است که قبل از تفسیر، معنای متن، وجود خارجی ندارد. بهترین راه مواجهه با پیامدهای نادرست رویکرد ذهنی در تفسیر متون دینی، بررسی مبانی معرفت شناسی و نظری آن است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی ارتباط آن را با سه مقولة محوری؛ «حقیقت»، «زبان» و «روش» نشان می دهد. طبق رویکرد ذهنی، حقیقتی به معنای مطابقت وجود ندارد یا نسبی است؛ روشی برای نیل بدان وجود ندارد و زبان حکایت گر از واقع نیست. بر این اساس تفسیر به معنای دستیابی به حقیقت از طریق زبان و روش ممکن نیست. درحالی که بر پایة اصول عقلایی، حقیقت به معنای ویژگی قضیه؛ زبان به عنوان ابزار ابراز معنا؛ و روش به عنوان راه وصول به آن، شالودة تفسیر متون را شکل می دهند.
بررسی امکان نوصدرایی بودن اندیشة ملّا هادی سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گفتمان فلسفی نوصدرایی، در سه زمینة صوری، روشی، و محتوایی، دگرگونی روی داده است. در فلسفه ملا هادی سبزواری نیز در این زمینه ها دگرگونی و تجدّدی روی داده که بر این اساس، او را آغازگر جنبش فلسفی نوصدرایی معرفی می کنیم. سیر اندیشة او در مسیر حکمت صدرایی بوده و در مواردی با ملاصدرا اختلاف نظر داشته؛ اما ابداعاتی نیز در اندیشه او وجود دارد. در ساختار صوری و روشی، استفاده او از منطق و سبک نگارش شرح منظومه، با توجّه به شرایط اجتماعی و نیاز زمان، بیان کنندة تجدّد در ساختار اندیشة اوست. او، بخش نخست مهم ترین کتاب خود را به منطق اختصاص داده؛ در حالی که ملاصدرا از منطق سخن نگفته است. در زمینة محتوا نیز در مبحث علم، اتحاد عاقل و معقول، ترکیب مادّه و صورت، ادراک کلیّات عقلی، حدوث و ... اختلاف نظرهایی میان او با ملاصدرا وجود دارد. بر این اساس، در این مقاله، ضمن بررسی زمینه های مختلف اندیشة حکیم سبزواری، تجدّد و دگرگونی ها را بیان میکنیم؛ و با دلایلی او را به عنوان آغازگر جنبش نوصدرایی معرفی میکنیم؛ جنبشی که پس از سبزواری، به دست علامة طباطبایی استحکام یافت.
روش شناسی ماکس وبر؛ بررسی انتقادی مبانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش «اسنادی»، ضمن تبیین اجمالی آراء و روش شناسی ماکس وبر، درصدد است به شکل روش شناسی بنیادین، با استخراج زمینه های فردی و اجتماعی، مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و افراد تأثیرگذار در شکل گیری اندیشة ماکس وبر، به ارزیابی انتقادی آن بپردازد.
در روش وی، عمل تاریخی و اجتماعی را باید از درون احساس کرد و برای آشکار شدن مؤلّفه های مهم و معنادار، از یک ساختة مفهومی ذهنی آرمانی، استفاده نمود و با ابزار تجربی آن را مورد آزمون قرار داد. وبر با تاریخی دانستن معرفت، شکل گیری نگاه تاریخی به معرفت را در اندیشه های پس از خود، از وینچ تا هایدگر سرعت بخشید.
با وجود نسبی بودن و سر از شکاکیت درآوردن اندیشة وبر، این ایده که باید به معانی رفتارها و پدیده های اجتماعی هم توجه کرد، به ضمیمة وحی، عقل، نقل و بازشناسی بنیان های متافیزیکی، می توان تبیینی درست و واقع بینانه از رفتارها و پدیده های اجتماعی ارائه داد.
تحلیل گفتمان به مثابه روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان از جمله روش هایی است که برای دست یابی به سطحی از داده ها و اطلاعات می تواند استفاده شود. این روش تفسیری است و انجام آن تابع ویژگی ها و مشخصه هایی است. تحلیل گفتمان به نوعی جزو روش های کیفی محسوب می شود که درک و استنباط استفاده کننده آن در میزان ارائه و نوع داده ها و اطلاعات مرتبط با موضوع مورد مطالعه اهمیت دارد. در این مقاله، ابعاد و مشخصه های تحلیل گفتمانی، به منزله روش، در یک رویکرد مفهومی، از قبیل محورهایی چون سطحِ سطح و عمقِ سطح و عمقِ سطح و عمقِ عمق، بررسی می شود.
روش شناسى نفى روش در هرمنوتیک فلسفى گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک فلسفى یکى از مهم ترین رویکردهاى هرمنوتیکى است که مارتین هایدگر آن را پایه ریزى و تبیین کرد و هانس جورج گادامر آن را تدوین کرد و توسعه بخشید. گادامر که شاگرد خصوصى هایدگر بود، در معروف ترین اثرش در هرمنوتیک به نام حقیقت و روش به تحلیل و نقدى گسترده و پرمحتوا از اندیشه هرمنوتیک روشى پرداخت. هرمنوتیک روشى، بر ارائه اصول و قواعد و روش شناسى تفسیر صحیح متون همت مى گمارد؛ اما گادامر بنیان هرمنوتیکى خود را بر نفى روش و پدیدارشناسى فهم وجودى استوار مى سازد و با اتکا بر اصول هرمنوتیکى خود، الگوى مفاهمه دیالکتیکى را ارائه مى دهد.
این نوشتار، کیفیت ابتناى فلسفه هرمنوتیکى گادامر بر نفى روش را توصیف و تحلیل مى کند تا از این رهگذر بتواند علاوه بر تبیین «مفاهمه دیالکتیکى مبتنى بر پرسش و پاسخ» به منزله روش بدیل گادامر در نفى روش، فرصتى براى بررسى این روش در اختیار قرار دهد و روشن خواهد شد که الگوى وى، داراى مشکلات پرشمارى از قبیل ابهام، دور و تسلسل است.
معرفت شناسی در فلسفة مشاء و دلالت های تربیتی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
مقالة حاضر با روش «توصیفی تحلیلی»، به شرح و بیان مسائل اساسی معرفت شناسی در فلسفة مشاء و نیز استنباط و استخراج دلالت های تربیتی آنها پرداخته است. معرفت شناسی فلسفة مشاء نظامی منسجم و منظم است که با دو قوس صعودی و نزولی، مباحث علم النفس و فرشته شناسی را به هم گره زده و تبیین های به هم پیوسته و عقلانی را در مسائل گوناگون، از قبیل چیستی، اقسام، مراتب و منابع معرفت بیان داشته است. این تبیین ها مبانی لازم را برای استنباط و استخراج دلالت هایی در زمینة تعلیم و تربیت فراهم آورده اند که بر اساس آن، می توان اتصال به عقل فعّال را یکی از اهداف مهم تربیتی قلمداد کرد. دست یابی به این هدف، اهداف واسطه ای و طولی دیگری از قبیل پرورش حواس ظاهری و باطنی و پرورش قوای عقلانی را خاطر نشان می سازد. همچنین در پرتو مبانی و اهداف یاد شده، می توان به دلالت هایی در زمینة اصول و روش ها و برنامة درسی دست یافت. این دلالت ها به لحاظ اینکه دارای خاستگاهی با رویکرد دینی و اسلامی است، می تواند در ترسیم برنامة تربیت دینی حائز اهمیت باشد.
منهج تعامل شراح المعلقات مع الشواهد فی شروحهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر به نقش شاهد در دانش های زبانی و ادبی و نیز اهمیت معلقات در ادبیات عربی و جایگاه شروح این چکامه های ارزشمند مقاله حاضر روش شارحان معلقات در استعمال شواهد مختلف قرآنی، حدیثی، شعر و مثل را با روش توصیفی تحلیلی بررسیده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که شارحان توجه شایانی به شاهد داشته و این شواهد کاربردهای مختلفی چون شرح واژگان مشکل، تأکید معنی، توضیح مسئله ای نحوی یا صرفی، بیان نکته ای بلاغی، یا اشاره به قضایای آوایی و عروضی داشته اند.
تعیین روش مؤثر پیشگیری بر اساس راهبردهای کاربردی پیشگیری از اعتیاد
حوزههای تخصصی:
سوء مصرف و جرائم مواد مخدر، یکی از بزرگ ترین معضل های تمامی کشورهای جهان از جمله ایران است. بر اساس آمارهای موجود، بیش از نیمی از زندانیان کشور در ارتباط با مواد مخدر محبوس هستند، به طوری که افزایش روزافزون تعداد معتادان و وجود ناهنجاری های مختلف حاصل از اعتیاد در جامعه، نشانگر کارایی کم اقدامات انجام یافته در خصوص پیشگیری در کشور است. بر این اساس با توجه به ضرورت تعیین مؤثرترین روش پیشگیری از اعتیاد و جرائم مواد مخدر در جامعه، در این تحقیق با بررسی انواع راهبردهای کاربردی پیشگیری از اعتیاد شامل پیشگیری دین محور، قانون محور و اجتماع محور (خانواده محور، پیشگیری با محور مراکز آموزشی، جامعه محور)، شاخص های مربوطه تعیین و بر اساس شاخص های تعیین شده، نسبت به تنظیم پرسش نامه اقدام شده است. 76 نفر از افراد و کارشناسان فعال در سازمان هایی که عضو کمیته پیشگیری شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان اردبیل هستند، نسبت به تکمیل پرسش نامه و اعلام نظر در خصوص میزان تأثیر هر یک از شاخص های انواع پیشگیری، در پیشگیری از اعتیاد و جرائم مواد مخدر اقدام کرده اند. بر اساس اطلاعات به دست آمده از پرسش نامه ها، از انواع راهبردهای کاربردی پیشگیری از اعتیاد و جرائم مواد مخدر، پیشگیری خانواده محور به عنوان مؤثرترین روش پیشگیری شناخته شده است.
بررسی تطبیقی اصول روش شناختی کلام اجتماعی و جامعه شناسی دین با تأکید بر کارکردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلام اجتماعی از حوزه های مطالعاتی اندیشه اجتماعی اسلام و شاخه ای از الهیات اجتماعی اسلامی است که به تبیین و دفاع از آموزه های ایمانی و دیدگاه های دینی درباب مسائل اجتماعی می پردازد. مهم ترین اصول روش شناختیِ کلام اجتماعی عبارتند از: سنجش اعتبار تاریخی، واقع گرایی و معناداری، اعتبار هرمونیتیکی، روشمندی اجتهاد و استنباط معارف. در مقابل، اصول روش شناختی جامعه شناسی دین در فهم موضوع و دستیابی به غایت در تقسیم پارادیمی به سه دسته اثباتی، تفسیری و انتقادی قابل تفکیک است. تبیین کارکردی، نمونه ای از سنخ تبیین های روش اثباتی است که مبتنی بر دو اصل: اصالت کل و اصالت سودمندی با ویژگی هایی چون تأکید بر سودمندی اشیا، نفی معیارهای ماوراءطبیعی و نسبی گرایی می باشد. در مقابل، منطق کارکردی کلام اجتماعی، یک منطق کارکردی جدید با محوریت آموزه های دینی و فاقد ویژگی های توجیه کارکردی جامعه شناسی دین و پیامدهای عرفی کننده آن است. عدم توجه استقلالی به کارکردهای دنیوی دین و تقدم حقانیت بر کارکرد ازجمله مهم ترین اسباب تمایز منطق کارکردی متکلمان از توجیه کارکردی جامعه شناسان دین هستند.
تبیین و نقد راه حل ناسازگاری ظاهری در روش حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق با ناقص دانستن روش مشائین در دستیابی به حقیقت، روش کشف و شهود را برمی گزیند؛ اما فکر و برهان چه جایگاهی در روش وی دارد؟ از برخی عبارات او برداشت می شود که فکر و برهان جایی در روش او ندارند و از برخی عبارات دیگر وی نتیجه عکس گرفته می شود. یکی از راه حل های این ناسازگاری ظاهری، تفکیک قائل شدن بین روش شخصی رسیدن به حقیقت و روش انتقال مفاهیم به غیر است. طبق این دیدگاه، روش رسیدن خودِ حکیم به حقیقت، کشف و شهود است و استفاده از فکر و برهان، تنها برای تعلیم دیگران است، نه برای اطمینان شخصی؛ اما با ذکر سه دلیل محدود کردن جایگاه فکر به جایگاه انتقال مفاهیم به غیر رد می شود. در نتیجه حکیم اشراقی در جایگاه رسیدن شخصی به حقیقت هم می تواند از روش شهودی استفاده نماید و هم از روش استدلالی و در جایگاه انتقال حقایق به غیر از روش استدلالی باید استفاده نماید.
بینش و روش در تاریخ نگری و تاریخ نگاری ابوالحسن غفاری کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن غفاری کاشانی، مورخ ایرانی قرن دوازدهم هجری، در تثبیت اندیشه تاریخ نگاری در عصر زندیان، بسیار تأثیر گذار بوده است، این نوشتار با توجه به جایگاه تاریخ نگاری او در ایران، می کوشد که زندگی، خاستگاه اجتماعی، روش و بینش تاریخ نگارانه وی را واکاوی کند. گلشن مراد اثر غفاری کاشانی با برخورداری از منظومه فکری و روش تاریخ نگارانه از متون تاریخی مهم این دوره به شمار می رود که در ادوار بعد به الگویی برای مورخان تبدیل شد. بینش و روش تاریخ نگاری غفاری کاشانی موضوعی است که تاکنون از دید پژوهشگران به دور مانده بنابر این مسأله در این پژوهش آن است که با روش توصیفی و تحلیلی، بینش و روش تاریخ نگارانه غفاری کاشانی شناسانده شود. بنابراین پژوهش حاضر از آن جهت که به طور مستقل به شناسایی و واکاوی تاریخ نگاری غفاری پرداخته،از اهمیتی دو چندان برخوردار است. نظام فکری و اندیشه ای وی مبتنی بر مؤلفه هایی همچون؛ سلطنت گرایی، مشیت گرایی، نخبه گرایی و انتقادی است.
روش شناسی نظریه مبنایی و کاربرد آن در علوم سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های نظریه مبنایی موجب گسترش استفاده از این روش در مطالعات علوم اجتماعی شده است. رشته علوم سیاسی، متغیرهای پیچیده و چندبعدی مانند سیاست، قدرت سیاسی و دولت را مطالعه می کند. شرایط و عوامل متفاوت حاکم بر متغیرهای مورد مطالعه این رشته در جوامعِ مختلف ایجاب می کند پژوهشگران این عرصه مجهز به مهارت های مختلف روش شناسی باشند تا بتوانند این پدیده های غامض را در چارچوب و زمینه خاص خود مطالعه و بررسی نمایند. نظریه مبنایی واجد ویژگی هایی است که می تواند مورد استفاده پژوهشگران علوم سیاسی قرار گیرد. این پژوهش به تبیین روش شناسی نظریه مبنایی می پردازد و کاربردهای آن را در پژوهش های علوم سیاسی می نماید و با بررسی مطالعات نظری انجام شده درباره این روش و بررسی پژوهش هایی که از این استراتژی استفاده کرده اند، تلاش کرده تبیین دقیق و کاربردی از روش شناسی نظریه مبنایی ارائه دهد و در این راستا نرم افزارِ «اطلس تی آی» را معرفی کرده است.
روش های برخورد پیامبر صلی الله علیه و آله با خطاکاران
حوزههای تخصصی:
این پژوهش روش های پیامبر صلی الله علیه و آله در برخورد با افراد خاطی با اختلاف انواع خطاهایشان را بررسی کرده است. پیامبر صلی الله علیه و آله برای برگشت افراد خاطی به حق و پایبندی به آن، از هیچ گونه تلاشی دریغ نکرد و به خاطر اهتمام و توجّهی که به هدایت خلق داشت، سرلوحه رفتارش در برخورد با خطاکاران، دعوتشان به حق و تعدیل سلوکشان بود تا مجرد طرد آنان و انکار خطاهایشان و این باعث شد با وجود غلبه و سیطره بر خطاکار و مغلوب در برابرشان بشدت متواضع باشد. این پژوهش با هدف تعلیم سیره نبوی در چگونگی دعوت و ارشاد خطاکاران و بررسی احوال خطاکاران و شناخت نقاط ضعف و قوت در نزد آنان صورت گرفته است.
به کارگیری رویکرد تلفیقی QFD، FAHP و VIKOR به منظور انتخاب مناسب ترین سامانه ERP
حوزههای تخصصی:
سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان با تسهیل عملیات سازمان ها و یکپارچه سازی و اهرمی کردن عملیات پردازش داده های کسب وکار، مزیت رقابتی مهمی را برای سازمان ها حاصل کرده اند. به منظور اجرای موفقیت آمیز یک سامانه برنامه ریزی منابع سازمان لازم است سامانه ای انتخاب شود که بتواند با نیازهای سازمان هم راستا شود؛ بنابراین یک رویکرد تصمیم گیری مناسب برای انتخاب این سامانه نیازمند است به نحوی که هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه و همچنین تعامل بین آن ها را در نظر بگیرد. بدین منظور در این مطالعه یک چارچوب تصمیم گیری ترکیبی برای انتخاب سامانه برنامه ریزی منابع سازمان مبتنی بر مفهوم گسترش عملکرد کیفیت، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و ویکور ارائه شده است. چارچوب ارائه شده باعث می شود هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه لحاظ شود. برای اعتباربخشی مدل، مدل طراحی شده در یک مورد مطالعاتی بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که از میان معیارهای شناسایی شده هزینه و کارکرد سامانه بیشترین اهمیت را دارند و از میان گزینه های پژوهش گزینه ششم از لحاظ تمام معیارهای مدنظر مناسب ترین مورد است.
بینش و روش در تاریخ نگاری حافظ ابرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ ابرو یکی از مورخان بزرگ و نامی ایران درسدة نهم هجری است. وی دارای تألیفات بسیاری است. آثار وی گنجینه ای ازاطلاعات سیاسی – نظامی و جغرافیایی است. باتوجه به جایگاه وی درتاریخ نگاری ایرانی – اسلامی، این مقاله درصدد است با شناخت بینش تاریخی مورخ، ازطریق بررسی شاخصه هایی چون بینش معرفت شناسانه، بینش شریعت مدارانه، بینش نخبه گرایانه، بینش ستایش گرایانه ، بینش سلطنت گرایانه و بینش اجتماعی، چگونگی انعکاس این بینش را در تاریخ نگاری وی بازجسته و تأثیر آن را در روش تاریخ نگاری وی تحلیل نماید.
برای رسیدن به این هدف، مهم ترین پرسش این پژوهش عبارت است از: بینش تاریخی حاکم براندیشه حافظ ابرو بر روش تاریخ نگاری وی چه تأثیری داشته است؟ یافته های این پژوهش بر اساس روش تحلیلی -توصیفی نشان می دهد، بینش تاریخی حافظ ابرو بر روش تاریخ نگاری وی تأثیر داشته و موجب اتخاذ روش توصیفی از سوی مورخ شده است. به سخن دیگر، بینش تاریخی وی سبب کمرنگ شدن بینش علّی و نگرش اجتماعی وعدم وجود دیدگاه های انتقادی درتاریخ نگاری وی گردیده، بطوریکه تاریخ نگاری وی را به واقعه نگاری نزدیک ساخته است.