مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی
حوزه های تخصصی:
انتخاب و مدیریت پورتفولیوی پروژه با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی مطالعه موردی : مجموعه هلدینگ ساختمان ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ارائه مدل تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی فازی، تحلیل رابطه¬ای خاکستری و برنامه¬ریزی چند هدفه به منظور انتخاب شریک تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه همگام با افزایش جمعیت، صنایع به سوی فنآوریهایی میروند که بتواند هم سرعت تولید را بیشتر نمایند و هم کیفیت محصولات را بالا ببرند. طراحی، تولید و مهندسی به کمک کامپیوتر، یکی از جدیدترین فنآوریهایی است که در عرصه وسیعی از صنایع و علوم کاربرد دارد، به گونهای که امروزه شرکتها در پی آنند که تا حد امکان، به نحوی مؤثر، از این فنآوریها بهره گیری نمایند و بدین منظور، همواره در جستجوی بهترین شرکتهای ارائه دهنده این قبیل خدمات برای تسهیل فرایندهای خود هستند. در این مقاله، نخست تلاش شده است تا دیدی کلی در رابطه با طراحی، تولید و مهندسی به کمک کامپیوتر ایجاد شود. سپس مدلی تلفیقی از سه تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، تحلیل رابطهای خاکستری و برنامهریزی چند هدفه ارائه شده است. در مطالعهای موردی، این مدل به عنوان ابزاری قدرتمند برای تصمیم گیری یک شرکت برای ردهبندی و انتخاب چندین شرکت دارای عملکرد برتر در زمینه طراحی و ساخت به کمک کامپیوتر، به عنوان شرکای تجاری، به کار گرفته شده است.
رویکرد ارزیابی و انتخاب عرضه کنندگان در طول زنجیره تأمین با استفاده از تکنیک ترکیبی فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی و برنامه ریزی خطی چند هدفه فازی ( مطالعه موردی مرکز بهمن موتور )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، نحوه تأمین مواد اولیه و انتخاب تأمین کنندگان در زنجیره تأمین، چالشی برای بیشتر سازمان ها بوده است. از آنجا که عملکرد تأمین کنندگان، اثر اساسی بر موفقیت یا شکست زنجیرة تأمین دارد، انتخاب تأمین کننده، یک وظیفه راهبردی شناخته می شود .
از این رو در این تحقیق که در مرکز بهمن موتور انجام گرفت، سعی بر آن است تا ضمن شناسایی معیارهای مهم در انتخاب تأمین کنندگان و تعیین اهمیت هر یک از آنها از نظر کارشناسان، بهترین تأمین کننده انتخاب گردد. بنابراین، ابتدا معیارهای اصلی انتخاب تأمین کنندگان برای یک قطعه از قطعات مرکز بهمن موتور ـ با نظرسنجی از کارشناسان مربوطه از طریق پرسشنامه ـ شناسایی شد و سپس با استفاده از روش AHP فازی بر اساس روش آنالیز توسعه، امتیاز هر معیار و وزن هر تأمین کننده در ارتباط با هر معیار تعیین شد و بعد از آن، یک تابع هدف فازی برای هر معیار ایجاد شد که هدف از آن، حداکثر کردن عملکرد تأمین کننده در ارتباط با هر معیار بود پس از خارج کردن مدل از حالت فازی، با استفاده از روش جمع پذیری وزنی، بهترین تأمین کننده انتخاب شد
انتخاب منطقه انتظامی برتر با استفاده از الگوریتمی ابتکاری برای تصمیم گیری چند شاخصه در محیط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از موضوعات مطرح در تمامی سازمان ها، اتخاذ انتخاب گزینه برتر با توجه به شاخص های مورد نظر است. نیروی انتظامی نیز از این مقوله مستثنی نیست و در بخش های مختلف کاری با آن مواجه است. این مهم در صورت استفاده از شیوه های مناسب تصمیم گیری، نقش مؤثری در پیشبرد اهداف این سازمان خواهد داشت. از طرفی با توجه به مسئله تصمیم گیری مورد نظر، معمولاً ضابطه هایی متعدد با تقدم های مختلف مطرح می باشد. بنابراین با شیوه هایی موسوم به تصمیم گیری چند شاخصه مواجه می شویم. تحقیق حاضر به دنبال ارائه و تبیین یک روش تصمیم گیری چند شاخصه برای انتخاب منطقه انتظامی برتر با داده های کیفی می باشد و رویکردی ریاضی دارد.
روش: در این پژوهش به دلیل مطالعه بر روی روش علمی انتخاب منطقه انتظامی برتر، روش تحقیق مناسب، فرایندی است که مراحل مختلف یافتن راه حل مسئله را تبیین می کند. در این مقاله از الگوریتمی جدید برای تصمیم گیری چند شاخصه در محیط فازی که تفاوت ها و شباهت هایی با فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی دارد، برای انتخاب منطقه انتظامی برتر به عنوان یکی از بخش های مورد توجه نیروی انتظامی معرفی و استفاده می کنیم. داده های کیفی تصمیم گیری ، با اعداد فازی ذورنقه ای مدل سازی می شوند.
یافته ها و نتیجه گیری : فرایند معرفی شده، قابلیت مدل سازی و ارزیابی با استفاده از داده های کیفی را دارد؛ بنابراین در مسائل تصمیم گیری گسترده قابلیت اجرایی دارد و با توجه به اینکه محاسبات مربوط به بررسی موردی انجام شده با نرم افزار صفحه گسترده اکسل انجام شده است، بخش عمده فرایند تصمیم گیری به صورت خودکار انجام خواهد شد.
عوامل موثر بر توسعه فناوری شناسایی از طریق فرکانس های رادیویی (RFID) در مدیریت زنجیره تامین الکترونیکی (E-SCM )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر استفاده از فناوری شناسایی از طریق فرکانس های رادیویی (RFID ) به منظور ردیابی هر قطعه منفرد در مدیریت زنجیره تامین خودروسازی بسیار حیاتی شده است. در این مطالعه، عوامل موثر بر توسعه فناوری شناسایی از طریق فرکانس های رادیویی در ایران خودرو و اوزان و رتبه بندی آنها ارزیابی شده است.عوامل چارچوب لین به عنوان پایه این تحقیق استفاده شده اند. روشهای دلفی فازی، دلفی، و تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP ) برای سه مرحله تحقیق اتخاذ شدند.در مرحله اول، سه عامل چارچوب لین رد و با هفت عامل جدید جایگزین شدند. در مرحله دوم، پس از اجرای سه دور روش دلفی، بعد هر یک از هفت عامل جدید شناسایی شد، و نهایتا در مرحله سوم، اوزان و رتبه های عوامل و ابعاد موثر بر توسعه RFID در مدیریت زنجیره تامین شرکت ایران خورو محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داده اند که بعد استاندارد و مشخصات بین المللی دارای بالاترین وزن در میان دیگر ابعاد موثر است. پس از آن، ابعاد امنیت، هزینه، زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، تکنولوژی، و دیگر عوامل به ترتیب دارای بالاترین وزن هستند.
ارزیابی و انتخاب پاسخ های خطر پذیری سطح (ریسک پروژه) از طریق یک مدل بهینه سازی چند هدفه و رویکرد اولویت بندی فازی (مطالعه موردی : نیروگاه سیکل ترکیبی آبادان)
حوزه های تخصصی:
هدف مدیریت ریسک پروژه افزایش احتمال موفقیت پروژه است و اینکار از طریق شناسایی و ارزیابی نظام مند ریسک ها، ارائه روش هایی جهت کاهش یا حذف آنها و حداکثرسازی فرصت ها صورت می گیرد. بررسی ادبیات موضوع نشان می دهد هنوز کمبود های قابل توجهی در حوزه ارزیابی و انتخاب اقدامات کاهش ریسک پروژه ها وجود دارد. مطالعات مربوطه عمدتا مدل های مفهومی هستند که شامل بررسی کلی تاثیرات عدم اطمینان بر پروژه ها و تعیین استراتژی هایی برای کاهش سطح ریسک می باشند. به منظور رفع کاستی های مذکور، در این مقاله یک چارچوب عملی پیشنهاد می شود که ساختار شکست کار، رخدادهای ریسک، اقدامات کاهش ریسک، ریسک های ثانویه و تاثیرات آنها را بطور یکپارچه بررسی می نماید. مساله در قالب یک مدل بهینه سازی چندهدفه مدلسازی گردیده و ضرایب تابع هدف مربوطه از طریق رویکرد اولویت بندی فازی تعیین شده است. جهت حل مدل، روش های دقیق و ابتکاری پیشنهاد گردیده است. علاوه بر این، به منظور اعتبارسنجی مدل، یک مطالعه موردی در پروژه های نیروگاهی ایران انجام شده است. بر اساس نتایج کسب شده، مدل پیشنهادی منجر به بهبود قابل توجه زمان، هزینه و کیفیت پروژه می شود.
عوامل کلیدی موفقیت زیرساختی در پیاده سازی مدیریت دانش در بانک ملت
حوزه های تخصصی:
افزایش اهمیت دانش و روند رو به رشدِ اقتصاد مبتنی بر دانش امروزی، مدیریت دانش را به یک ابزار راهبردی و ضروری به منظور کسب و حفظ مزیت رقابتی تبدیل نموده است؛ به گونه ای که مدیریت دانش می تواند به عنوان عاملی متفاوت در محیط های تجاری عمل نموده و به افراد در پذیرش سریع تر و راحت تر وظایف شان کمک نماید. از این رو سازمان ها در دنیای اقتصادی متلاطم امروزی به منظور ایجاد و حفظ مزیت رقابتی سعی بر پیاده سازی موفق مدیریت دانش دارند. اما پیاده سازی موفق مدیریت دانش مستلزم شناخت و بررسی عوامل کلیدی مدیریت دانش و اقدام بر اساس عوامل شناسایی شده می باشد. بنابراین در این پژوهش بر تأثیر زیرساخت های مناسب مدیریت دانش به واسطه شناسایی عوامل کلیدی زیرساخت در بانکداری الکترونیکی تمرکز نموده ایم، و بدین منظور بانک ملت استان قم را به عنوان جامعه آماری انتخاب نموده ایم؛ و داده های پژوهش را از طریق پرسش نامه گرد آوری کرده و سنجش پایایی نیز با محاسبه نرخ ناسازگاری برآورد گردیده است؛ هم چنین جهت اولویت بندی شاخص ها از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی بهره برده ایم؛ یافته های پژوهش بیانگر آن است که در میان 3 معیار اصلی به ترتیب معیارهای «زیرساخت فناوری اطلاعات، زیرساخت دانش و زیرساخت سازمانی» دارای بیشترین اهمیت می باشند
پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوزه ی آبخیز اخترآباد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که همه ساله خسارات زیان باری را در سراسر جهان و ازجمله ایران به وجود می آورد. برای جلوگیری از رخداد سیلاب، باید مناطقی را شناسایی کرد که دارای پتانسیل بالایی در ایجاد این پدیده هستند و برای کاهش خطرات احتمالی، از سرمنشأ تولید وارد عمل شد که همانا حوزه های آبخیز هستند. این پژوهش نیز در پی ارائه ی روشی برای پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی حوزه های آبخیز است. با توجّه به اهداف پژوهش، نخست عوامل مؤثّر در پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی (سنگ شناسی، نفوذپذیری، تراکم شبکه ی زهکشی، زمان تمرکز، شیب، گروه هیدرولوژیک خاک، کاربری اراضی، بارش و فاصله از آبراهه) شناسایی و وزن هر کدام از معیارها، پس از تکمیل پرسش نامه ی مقایسه ی زوجی از سوی کارشناسان، به وسیله ی فرآیند سلسله مراتبی فازی مشخّص شد. از عملگر جمع جبری فازی برای مدل سازی فضایی و پهنه بندی، بر اساس میزان عضویت فازی هر کدام از عوامل در حوزه ی آبخیز اخترآباد استفاده شد. همچنین برای طبقه بندی پتانسیل سیل خیزی، نقشه ی نهایی به دست آمده از منطقه، بر اساس انحراف معیار در هفت کلاس قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، پهنه های با خطر سیل خیزی زیاد در شمال و جنوب حوزه قرار دارند و مناطق با خطر کم، در آبراهه ها و قسمت های مرکزی حوزه واقع شده اند. نتایج تحلیل ناحیه ای که حاصل همپوشانی نقشه ی نهایی با نقشه های هر یک از عوامل مؤثّر بر سیل خیزی است، بیان می دارد که مناطق با پتانسیل سیل خیزی زیاد در پهنه هایی با شیب بیش از 60 درصد و بارش بین 400-300 میلی متر قرار دارند. پوشش گیاهی مناسب، خاک تکامل یافته و تراوایی بیشتر، در قسمت مرکزی و پایین دست حوزه واقع شده است که شرایط سیل خیزی را کاهش داده اند.
به کارگیری رویکرد تلفیقی QFD، FAHP و VIKOR به منظور انتخاب مناسب ترین سامانه ERP
حوزه های تخصصی:
سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان با تسهیل عملیات سازمان ها و یکپارچه سازی و اهرمی کردن عملیات پردازش داده های کسب وکار، مزیت رقابتی مهمی را برای سازمان ها حاصل کرده اند. به منظور اجرای موفقیت آمیز یک سامانه برنامه ریزی منابع سازمان لازم است سامانه ای انتخاب شود که بتواند با نیازهای سازمان هم راستا شود؛ بنابراین یک رویکرد تصمیم گیری مناسب برای انتخاب این سامانه نیازمند است به نحوی که هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه و همچنین تعامل بین آن ها را در نظر بگیرد. بدین منظور در این مطالعه یک چارچوب تصمیم گیری ترکیبی برای انتخاب سامانه برنامه ریزی منابع سازمان مبتنی بر مفهوم گسترش عملکرد کیفیت، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و ویکور ارائه شده است. چارچوب ارائه شده باعث می شود هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه لحاظ شود. برای اعتباربخشی مدل، مدل طراحی شده در یک مورد مطالعاتی بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که از میان معیارهای شناسایی شده هزینه و کارکرد سامانه بیشترین اهمیت را دارند و از میان گزینه های پژوهش گزینه ششم از لحاظ تمام معیارهای مدنظر مناسب ترین مورد است.
ارزیابی و مقایسه روش های عارضه یابی سازمان با رویکرد AHP فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، وجود نظام جامع ارزیابی عملکرد، ضرورتی حائز اهمیت برای سازمان های دولتی و خصوصی است و البته کثرت مدل های ارزیابی عملکرد، سازمان ها را در انتخاب مدل بهینه با مشکل مواجه می سازد. هدف از این مقاله، مطالعه تطبیقی مهم ترین مدل های عارضه یابی سازمانی است. در این پژوهش، پنج مدل از برجسته ترینِ این مدل ها، شامل مدل های EFQM، BSC، دمینگ، مالکوم بالدریج و همچنین جایزه کیفیت ایران در مواجهه با یکدیگر، ارزیابی، و بر اساس معیارهای احصاء شده از ادبیات موضوع و با استفاده از روش AHP فازی، مقایسه و اولویت گذاری می شوند. معیارهای مؤثر در ارزیابی این مدل ها با مرور ادبیات تحقیق، احصاء شده و به تأیید خبرگان و استادان حوزه مدیریت عملکرد و مدیریت کیفیت رسیده است. مرور مبانی و فلسفه مدل ها نشان می دهد که مدل دمینگ، پایه اصلی کلیه مدل ها و مطرح کننده اصلی ایده های اولیه در توسعه آن ها بوده است؛ لیکن نتایج تحقیق، حاکی از آن است که بر اساس معیارهای مذکور، مدل های BSC و EFQM، رتبه بهتر و فاصله زیادتری از سایر مدل ها دارند؛ در بین این دو مدل نیز مدل BSC با تفاوت اندکی، اولویت بیشتری در مجموع نظرات خبرگان داشته است. مدل های مالکوم بالدریج و جایزه کیفیت ایران نیز نمرات نزدیکی دارند؛ و البته مدل مالکوم بالدریج رتبه بهتری دارد؛ و در نهایت، مدل دمینگ، کمترین امتیاز را کسب نموده است.
ارائه مدل ارزیابی عملکرد هوش تجاری برمبنای فرآیند تحلیل شبکه فازی
حوزه های تخصصی:
در محیط تجاری سریعا در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمانها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیاتی می باشد. با توجه به ناتوانایی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سالهای اخیر، فن آوریهای هنر گونه ای نظیر هوش تجاری به یکی از مفاهیم مهم در مدیریت سیستمهای اطلاعاتی تبدیل شده و با فرهنگ سازمانهای پیشرو عجین شده است و در خط مقدم فناوری اطلاعات برای پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت قرار دارد. در این مقاله سعی شده است تا با شناسایی و معرفی مهمترین فاکتورها و عوامل مؤثر در عملکرد یک سیستم هوش تجاری، یک مدل ارزیابی عملکرد هوش تجاری (در قالب یک مطالعه موردی در یک سازمان تولید کننده نرم افزار) ارایه گردد و با توجه به عدم استقلال و وجود وابستگی بین عاملهای مؤثر، از روش فرآیند تحلیل شبکه فازی برای شناسایی وابستگی های ممکن بین عوامل و اندازه گیری آنها برای توسعه مدل ارزیابی استفاده شده و در ادامه، نتایج حاصله با روشهای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی[1]و فرآیند تحلیل شبکه غیر فازی[2] مقایسه شده است.
بررسی تأثیر ابعاد محتوایی بر ابعاد ساختاری در طراحی ساختار سازمانی بانک تجارت با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی(Fuzzy AHP)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تغییرات مستمر و مداوم فضای کسب و کار، محدود شدن مجاری دسترسی به سود و رقابت تنگاتنگ بانکها و موسسات مالی و اعتباری، ضرورت همسویی اهداف، استراتژیها و ساختارها با چنین محیط متلاطم و متغیری بیش از پیش شده است. لذا از منظر طراحی ساختار می بایست بستر مناسب جهت انسجام و همگونی ساختار با محیط و استراتژیهای سازمان فراهم گردد. بدین منظور این پژوهش بر آن است تا با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP)، ابعاد ساختار سازمانی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و تأثیر ابعاد محتوایی شامل استراتژیها، محیط و فناوری را بر ابعاد ساختاری بررسی نماید. به دلیل تعدد شاخصها و پیچیدگی تصمیم گیریها از روش FAHP بهره گرفته شده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که تمرکز از اهمیتی بیشتر در طراحی ساختار سازمانی بانک تجارت برخوردار است و رسمیت از اهمیتی کمتر نسبت به دیگر گزینه ها برخوردار است و همچنین نتیجه گرفته شد که شاخص محیط نسبت به دیگر شاخصها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
تبیین روابط نقشه استراتژیک با رویکرد ترکیبی تصمیم گیری چند معیاره فازی و برنامه ریزی آرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقشه های استراتژی مسیر خلق ارزش در سازمان ها را نشان می دهند که شامل اهداف استراتژیک سازمان می باشند. اهداف استراتژیک زمینه تمرکز منابع سازمانی را بر مبنای کارت امتیازی متوازن فراهم می آورند و از آنجا که سازمان ها در تدوین نقشه استراتژیک خود با تعدادی از این اهداف و روابط گوناگون میان آنها روبرو هستند، بکارگیری رویکردی اجرایی برای تبیین روابط میان اهداف استراتژیک ضروری است. از این رو مقاله حاضر درصدد ارائه یک روش ترکیبی به منظور شناسایی روابط علت- معلولی میان اهداف استراتژیک برای ترسیم نقشه استراتژیک می باشد، به طوری که با حداقل تعداد روابط، حداکثر اثرگذاری میان اهداف استراتژیک در نقشه تبیین شود. در همین راستا با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی اهمیت روابط ممکن میان اهداف تعیین و سپس با استفاده از برنامه ریزی آرمانی، نقشه استراتژی با توجه به اهداف حداقل سازی تعداد این روابط و حداکثرسازی مجموع اهمیت روابط منتخب، ترسیم شد. نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی نشان می دهد اهداف "حمایت از توسعه پژوهش های تقاضا محور" ، "تقویت همکاری بین دستگاهی" و "حمایت از توسعه علوم و فناوری استراتژیک" به ترتیب مهم ترین اهداف سطوح مشتری، فرایندها و رشد و یادگیری بوده اند. در ادامه به کمک برنامه ریزی آرمانی با تمرکز بر حداکثر تحقق اهداف استراتژیک با توجه به وزن آنها، حداقل تعداد روابط (14 رابطه از 26 رابطه) برای ترسیم نقشه استراتژیک تعیین شد. رویکرد نظام مند ارائه شده در این پژوهش می تواند مبنای تدوین نقشه استراتژیک در سازمان ها قرار گیرد.
ارزیابی کیفیت خدمات شرکت های هواپیمایی با استفاده از رویکرد تصمیم گیری چندشاخصه ترکیبی در شرایط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش هایی که تا کنون در زمینه مقایسه شرکت های هواپیمایی داخلی انجام شده، تمرکز مطالعات بر جنبه های فنی بوده است و کمتر به خدمات ارائه شده به مشتریان به عنوان یکی از عوامل اصلی رقابت پذیری توجه شده است. هدف این پژوهش رتبه بندی شرکت های هواپیمایی کشور از منظر کیفیت خدمات ارائه شده به مسافران در پروازهای داخلی است. کیفیت خدمات ارائه شده یکی از عوامل اصلی رقابت پذیری شرکت هاست و مدیران علاقه دارند که آن را به طور دقیق اندازه گیری نمایند تا بتوانند خود را با رقبا مقایسه نمایند. این پژوهش در ابتدا با بررسی پژوهش های حوزه کیفیت خدمات و با استفاده از نظرات خبرگان شاخص های سنجش کیفیت را تعیین کرده و با بهره گیری از روشFAHP وزن دهی به آنان را انجام داده است و سپس با استفاده از روش FVIKOR و بر اساس نظرات خبرگان، شرکت های هواپیمایی را ارزیابی نموده است. نتایج پژوهش نشان داد روش تحلیل توسعه ای FAHP ممکن است به نتایج اشتباهی منجر شود. از این رو در این پژوهش از روش وانگ و چن برای محاسبه وزن شاخص ها در FAHP استفاده شد. نتایج نشان داد در پروازهای داخلی شاخص های پاسخگویی، رویه های جبران خسارت، رعایت ادب و تواضع کارکنان و امنیت پرواز از اهمیت بیشتری در اندازه گیری کیفیت خدمات برخوردارند و شاخص هایی همچون ظاهر خدمه، امکانات تفریحی حین پرواز و وضعیت غذا در جایگاه پایین تری نسبت به بقیه شاخص ها قرار دارند. این مطالعه نشان داد شرکت های برتر از نظر کیفیت خدمات شامل آتا، زاگرس و کاسپین می باشند.
ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان با در نظر گرفتن تخفیفات ناشی از حجم سفارش (مطالعه موردی: شرکت فولاد مبارکه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موضوعات مهم در مدیریت زنجیره تأمین، ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان کارا می باشد که منجر به ایجاد مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمان می شود. این موضوع زمانی اهمیت می یابد که چندین تأمین کننده با امکان تخفیف نیز در نظر گرفته شود. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان در شرایط چندگانه (چندمحصولی/ چندتأمین کننده) با در نظر گرفتن تخفیفات ناشی از حجم سفارش در شرکت فولاد مبارکه اصفهان است. بر همین اساس، این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی-پیمایشی می باشد. در پژوهش حاضر، برای حل مسأله انتخاب تأمین کننده، روش ترکیبی شامل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و یک مدل ریاضی با روش برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط ایجاد گردیده است. این روش در دو مرحله انجام می شود. در مرحله اول، وزن نسبی هر کدام از معیارها برای هر کالا از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی تعیین می شود و در مرحله دوم، از خروجی های مرحله اول به عنوان ورودی در مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط استفاده می شود تا تأمین کنندگان و مقادیر مورد تقاضا، تعیین شوند. مدل پیشنهادی، در بخش خرید شرکت فولاد مبارکه اصفهان پیاده سازی شده و مسأله انتخاب بهترین تأمین کننده از میان چهار شرکت، برای خرید چهار محصول و با توجه به چهار معیار مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که به کارگیری مدل پیشنهادی، به تصمیم گیرندگان این امکان را می دهد که با ادغام معیارهای کمی و غیرکمی، نه تنها تصمیمات خود را بهبود بخشند، بلکه این کار را به صورت نظام مند و با سطح اطمینان بالاتری انجام دهند.
انتخاب سبد پروژه با بکارگیری رویکردی تلفیقی از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و برنامه ریزی خطی عدد صحیح با ضرایب تابع هدف اصلاح شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هفدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
339 - 385
حوزه های تخصصی:
انتخاب سبد پروژه مساله اصلی در سازمان های پروژه محور می باشد. در انتخاب پروژه مسئله تصمیم گیری بهینه به منظور استفاده حداکثری از منابع محدود و دستیابی هرچه بیشتر به اهداف سازمان با رعایت محدودیتها مطرح می باشد. ازینرو جهت تسهیل انتخاب سبد پروژه در سازمانهای پروژه محور، به ارائه یک مدل کاربردی که بتواند با لحاظ کردن محدودیتها، اهداف و الویت های سازمان مربوطه ترکیب بهینه ای از پروژه ها را انتخاب کند، پرداخته ایم. مدل پیشنهادی این مقاله مدلی ترکیبی و منعطف و متشکل از چهار مرحله اصلی می باشد. در ابتدا با غربالگری اولیه تعدادی از گزینه های کاندید نامناسب جهت صرفه جویی در زمان و هزینه با استفاده از روش غیرجبرانی حذف می شوند. و در ادامه به دلیل چند معیاره بودن ذات اینگونه مسائل و کمی و کیفی بودن معیارها و عدم قطعیت داده ها در دنیای واقعی با کمک تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و با بکارگیری قضاوتهای غیرقطعی تصمیم گیرندگان به رتبه بندی پروژه ها می پردازیم. برای تولید سبدهای پروژه با استفاده از برنامه ریزی خطی عددصحیح (ILP)، با بکارگیری مدلی کوله پشتی به تغییر ضرایب تابع هدف هر پروژه در مدل ILP ، به منظور محفوظ ماندن امتیاز چندمعیاره پروژه ها روی آورده و در ادامه سبدهای تولید شده را ارزیابی و رتبه بندی می نماییم. برای بررسی اعتبار روش پیشنهادی، انتخاب سبد پروژه را در صنایع پالایش نفت به اجرا در آورده ایم.
طراحی مدل ریاضی برای پیش بینی مکان بهینه مراکز آمادی در شرایط جنگ های آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال اول تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
45 - 64
حوزه های تخصصی:
در نسل جدید نبردها و در میدان های منازعات آینده، سرعت عمل بالا و پشتیبانی سریع و دقیق منابع و تجهیزات به واسطه پیش بینی مکان بهینه مراکز آمادی از عوامل اصلی موفقیت محسوب می شوند. در این تحقیق تلاش گردیده با استفاده از مدل های ریاضی مکان یابی و همچنین تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره فازی، مدلی علمی برای پیش بینی مکان بهینه مراکز آمادی در جنگ های آینده، ضمن در نظر گرفتن محدودیت هایی مانند طول مسیر و هزینه عملیاتی ارائه گردد. تحقیق حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر ماهیت توصیفی پیمایشی بوده که از هر دو شیوه کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری اطلاعات و از روش هدفمند قضاوتی در مرحله نمونه گیری استفاده نموده است. در مسیر تحقیق در گام اول، شاخص های تأثیرگذار شناسایی و در سه محور: "سرعت جریان آمادی"،" امنیت مسیرهای پشتیبانی" و "امکان استقرار منابع و تجهیزات" با کمک تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی و بهره گیری از نظرات خبرگان سازمانی وزن دهی می شوند. سپس اهمیت نسبی گزینه های بالقوه تحقیق با کمک فرماندهان و مدیران عملیاتی محاسبه می گردد و در ادامه مدل ریاضی مسئله با کمک داده های به دست آمده و روش های مکان یابی روی شبکه طراحی و ارائه می گردد. در انتها نیز با کمک چند سناریو طراحی شده و شناسایی 15 گزینه به عنوان کاندیدهای انتخاب مرکز آمادی (گره های شبکه) به تشریح مدل پیشنهادی و تحلیل نتایج حاصله می پردازیم.
انتخاب تأمین کننده صنایع هفتم تیر اصفهان با استفاده از برنامه ریزی خطی و تلفیق فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۳
129 - 155
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و انتخاب تأمین کننده، یکی از موضوعات مهم در حوزه مدیریت زنجیره تأمین نظامی به شمار می رود. اقدامات یک سازمان نظامی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان کارا، نقش مهمی در ایجاد مزیت رقابتی و بهبود عملکرد آن سازمان دارد. این موضوع، زمانی که کالاهای مختلف برای خرید وجود داشته باشد و همچنین محدودیت هایی مانند میزان تقاضای هر محصول، توان تأمین کنندگان در تحویل کالا، زمان تحویل، کیفیت محصولات و قیمت وجود داشته باشد پیچیده تر می شود. در این مقاله، برای حل مسأله انتخاب تأمین کننده و تأمین کالاها، از روش تلفیقی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و یک مدل ریاضی انتخاب با رویکرد حل الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. این روش در سه مرحله به حل مسئله می پردازد. در مرحله اول با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، وزن نسبی هر کدام از معیارها برای هر کالا محاسبه می شود. در مرحله دوم، امتیاز هر شرکت در هر معیار و هر کالا محاسبه می شود. از خروجی های مرحله اول و دوم به عنوان ورودی در مدل تخصیص استفاده می شود تا تأمین کنندگان و مقادیری که از هرکدام باید فراهم کنند تعیین شوند. جهت اجرای مدل، این روش در صنایع هفتم تیر اصفهان پیاده سازی شده است و نتایج عددی برای انتخاب بهترین تأمین کننده از میان 3 شرکت، برای خرید 3 محصول و با داشتن 4 معیار بررسی شده است. نتایج نشان داد، استفاده از روش ترکیبی الگوریتم ژنتیک و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی، قادر است مسئله برنامه ریزی خطی مختلط انتخاب تأمین کننده را بخوبی حل نماید.
مکان یابی کتابخانه های عمومی در شهر بجنورد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش مکان یابی کتابخانه های عمومی در شهر بجنورد بر اساس شاخص های مرکزیت، سازگاری و ویژگی های طبیعی زمین است. از دیگر اهداف این تحقیق، شناسایی معیارهای اصلی در مکان یابی کتابخانه ها، تعیین روش مناسب برای استانداردسازی و وزن دهی به معیارها و تعریف سناریوهای مناسب برای هر کدام از پهنه های منتخب بر اساس ویژگی های کالبدی آن است. روش : روش پژوهش حاضر، توصیفی با ماهیت کاربردی و رویکرد کمی است و برای گردآوری داده های پژوهش از روش پیمایشی استفاده شده است. برای استانداردسازی نقشه های معیارها از توابع فازی، برای وزن دهی به معیارهای مکان یابی از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی و برای تلفیق معیارها از ترکیب خطی وزن دار استفاده شده است. برای وزن دهی به معیارها از روش دلفی و ابزار پرسش نامۀ مقایسۀ زوجی استفاده شده است که جامعۀ آماری را خبرگان و کارشناسان مرتبط با امور مکان یابی کتابخانه ها تشکیل می دهند و 12 نفر به عنوان نمونه به صورت غیرتصادفی هدفمند انتخاب شده اند. یافته ها : یافته های تحقیق حاکی از آن بوده است که به طورکلی ازنظر اهمیت وزن نهایی معیارها، تراکم جمعیت، قابلیت دسترسی، فاصله از کتابخانه های موجود، نزدیکی به مراکز آموزشی و نزدیکی به مراکز فرهنگی و مذهبی به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده اند. با تلفیق معیارهای درنظرگرفته شده در این تحقیق، 6 پهنۀ دارای تناسب بالای مکانی برای کتابخانه بوده است. همچنین با توجه به سرانۀ استاندارد، شهر بجنورد نیاز به 3 کتابخانۀ جدید دارد که با توجه به سیاست های درنظرگرفته شده می توان از بین 6 پهنۀ دارای تناسب بالای مکانی انتخاب کرد. اصالت/ارزش: مکان یابی پهنه های مناسب برای احداث کتابخانه پیش از ساخت کتابخانه می تواند از بسیاری از هزینه های اضافی جلوگیری کند. علاوه بر این، مکان یابی صحیح کتابخانه ها می تواند در افزایش کارایی کتابخانه ها تأثیر بسزایی داشته باشد. با توجه به محدودیت بودجه ای و سیاست های تجهیز کتابخانه ها، استراتژی های مختلفی در زمینۀ اجاره کردن یک مکان برای کتابخانه یا احداث کتابخانۀ جدید در نظر گرفته می شود. بنابراین، در این تحقیق با رویکردی نوآورانه بر اساس وضعیت کاربری های موجود و کیفیت ابنیه، پیشنهاد ها و سناریوهایی برای احداث و یا اجارۀ مکان برای کتابخانه در پهنه های منتخب ارائه شده است. همچنین، مهم ترین مسئله ای که کمتر بدان توجه داشته اند، عدم قطعیت در قضاوت ها است. بنابراین، برای رفع این مسئله در این تحقیق از روش تصمیم گیری چندشاخصۀ فازی برای وزن دهی به معیارها استفاده شده است.