مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
روش
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر روش فرضیه را در فلسفة افلاطون مورد بررسی قرار می دهیم و برای این منظور به ترتیب سه محاورة منون، فایدونو جمهوریرا-که روش مذکور در آنها به صراحت طرح شده اند- مورد واکاوی قرار داده، سیر تغییر نگرش افلاطون دربارة جایگاه و کاربرد روش فرضیه را در حوزة فلسفة نشان می دهیم. افلاطون در منونبا نظر به هندسه درصدد ارائة روشی است که در فلسفه نیز کاربرد داشته باشد. اما توجه ویژه به روش و اهمیت آن در پژوهش های فلسفی– در جمهوری- و نیز متعلق راستین معرفت، مثل، سرانجام وی را به بازبینی کارایی و گسترة بکارگیری روش فرضیه در فلسفه وا می دارد و این امر افلاطون را به روش خاص فلسفه یعنی دیالکتیک رهنمون می شود.
حرف اضافه/ǰɑ/ در گونة بابلیِ زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گونة بابلیِ زبان مازندرانی، حرف اضافة /ǰɑ/ پسایند است و بر نقش های معناییِ خاستگاه، همراهی، ابزار و روش دلالت می کند و کارکرد معناییِ آن همانند «از» و «با» در زبان فارسی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که با توجه به تحولات تاریخی زبان های ایرانی، کدام نقش معنایی این حرف اضافه اصلی است و کدام حاصل تغییر معنایی. در این مقاله، صورتِ کهنِ /ǰɑ/ و کارکردهای معنایی آن در دوره های باستان و میانة زبان های ایرانی بررسی و مشخص شده است که /ǰɑ/ بازماندة hačaیا hačāدر زبان های اوستایی و فارسی باستان، و sacāدر زبان سنسکریت است. کارکرد اصلی این حرف اضافه دلالت بر نقش معنایی همراهی بوده است. در تحولات تاریخی زبان، این حرف اضافه با گسترش معنایی بر نقش های معنایی ابزار، سبب و روش دلالت کرده است. بازمانده های این حرف اضافه در دوره هایِ میانه برای دلالت بر نقش های معناییِ همراهی، ابزار، روش و سبب به کار رفته اند. /ǰɑ/ در گونة بابلی زبان مازندرانی کارکرد اصلی این حرف اضافه را حفظ کرده است. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی گویشوران گردآوری شده و شیوة بررسی آنها توصیفی - تحلیلی است.
مارکسیسم به مثابه روش؛ بررسی تلقی های روش شناختی جرج لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
در تاریخ تفکر مارکسیسم، لوکاچ متفکری بسیار اثرگذار بود. وی آثار مارکس را به شیوه خود قرائت کرد. بنا به خوانش او مارکسیسم نه یک نظریه تحلیلی که بیشتر یک روش برای مشاهده، فهم و تغییر جهان بود. او روش مارکس را در تلاش برای فهم و دستیابی به کلیت تعریف می کرد. وی کلیت را در دست کم پنج معنای متفاوت به کار می برد که عبارت بودند از: بیانگر، مرکز زدوده، هنجاری، طولی و عرضی. او روش دیالکتیک را به معنای قرار دادن امور واقع درون کلیت می دانست. از این منظر تاریخ مند کردن امور، بنیان روش مارکس بود. قرار دادن جزء در درون کل از طریق مفهوم میانجی ممکن بود. لوکاچ کلیت را هم فاعل و هم موضوع شناخت می دانست و در عین حال آن را به عنوان امری که می بایست ساخته شود قلمداد می کرد. اما تاریخ مندسازی امور شامل نظریه و روش مارکس نیز می شد. به همین دلیل او در نهایت با نوعی بن بست نظری مواجه شد: اگر ماتریالیسم تاریخی و روش دیالکتیک نیز تاریخ مند باشند، چگونه می توان از کنش انقلابی در جهت دستیابی به نوعی کلیت انضمامی دفاع کرد؟ پاسخ مستلزم اتخاذ نوعی رویکرد نخبه گرایانه بود که با برخی از مفروضات اصلی او در تعارض قرار می گرفت
به سوی یک گونه شناسی الگو واره ای در معماری و شهرسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
الگو واره ها به دلیل نقش راهبری در علم اهمیت اساسی و حیاتی دارد. این راهبری علمی در انعکاس نیاز به یک مجموعه جهان بینی ها، چارچوب ها و باورهای مشترک فکری گروهی از اندیشمندان رخ می دهد. در این راستا، تاکنون فهم ابزاری، رویکرد غالب به الگو واره های معماری و شهرسازی بوده است. این مقاله تلاش کرده است به کمک روش تحقیق کیفی و راهبرد گونه شناسی، به جای نگاهی ابزاری، الگو واره ها را در قالب یک موضوع پژوهش مورد مطالعه و مداقه قرار دهد. یافته ها بیانگر آن است که ریشه شکل گیری الگو واره ها، در بسط روش شناخت از واقعیت ها و پدیده ها نهفته است. بدین ترتیب در کنار معرفی یک گونه شناسی جدید، به کمک یک انتظام فکری بین رشته ای، ریشه های الگو واره ها، شناسایی شده و به نظم درآمده است. از طرف دیگر مطابق گونه شناسی ارائه شده، الگو واره ها در سه سطح عام گرا، معنا گرا و عینیت گرا طبقه بندی شده اند. ریشه شناسی صورت گرفته با تکیه بر بنیان های فلسفی شکل دهنده دانش است. همچنین ماهیت عناصر این سه نوع الگو واره ها، به یکدیگر وابسته و دارای روابط متقابل است. به کمک این دیدگاه، امکان دسته بندی آرا و عقاید و راه حل های موجود و آتی در این حوزه از دانش نیز میسر می باشد.
ارائه الگوی تربیت جنسی با تکیه بر دیدگاه های اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت جنسی شاخه ای از تربیت است که به مباحثی نظیر کنترل و جهت دهی به میل جنسی، روابط سالم دختر و پسر، آمادگی برای ازدواج و آشنایی با حقوق و تکالیف خانوادگی می پردازد. هدف اصلی این مقاله، مقایسه دیدگاه های تنی چند از اندیشمندان مسلمان پیرامون تربیت جنسی و ارائه الگویی بر مبنای دیدگاه های آنان است. پارادایم پژوهش، کیفی و طرح تحقیق، غیر پیدایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، هشت نفر از اندیشمندان مسلمان مورد مطالعه قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها اسنادی است؛ بدین معنا که ضمن مراجعه به متون و نوشته های منسوب به این صاحب نظران یاد شده، داده های مورد نظر استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوای رابطه ای، تجزیه و تحلیل شدند. سرانجام با استفاده از روش مقایسه مستمر داده ها، مقوله های تربیت جنسی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان در سه بخش اهداف، روش و محتوا، استنتاج شد و با مقایسه و تقابل آنها الگویی ارائه شد. هرچند اندیشمندان مسلمان دوره کودکی و نوجوانی را مدنظر داشته اند؛ اما تأکید اصلی ایشان آماده سازی جوانان برای ازدواج و تشکیل خانواده می باشد. نتایج نشان می دهد که مباحث مربوط به اهداف و روش های تربیت جنسی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان، تطابق مناسبی با فضای فرهنگی عصر حاضر دارد؛ اما برخی از جنبه های محتوای تربیت جنسی مورد نظر آنها نیاز به تجدید نظر دارد.
بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی در پژوهش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی به عنوان یکی از روشهای پژوهش در تعلیم و تربیت به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش در انجام پژوهش های تربیتی است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی انتقادی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا جایگاه روش تحلیل مفهومی وکاربرد آن در تعلیم و تربیت بررسی گردید. سپس روش تحلیل مفهومی به مثابه یک روش پژوهش بررسی و اعتبار آن در رویکردش به پوزیتیویسم منطقی تعیین گردید. در آخر نقد هایی به شیوه نقد درونی به این روش به عمل آمد. نتایج نشانگر آن است که روش تحلیل مفهومی با داشتن نقش مقدمه ای در حل مسائل تعلیم و تربیت از طریق عینیت بخشی به برخی از مفاهیم و رفع پاره ای از ابهامات در مفاهیم، واژه ها و اصطلاحات به کار رفته در تعلیم و تربیت تا حدی کارساز است. با این حال نقد های به عمل آمده نشان می دهد که این روش در رویکرد به پوزیتیویسم منطقی، در حل همه مسائل تعلیم و تربیت کارایی چندانی ندارد. پیشنهاد پژوهشگر بر استفاده تلفیقی این روش با روش های پژوهش دیگر و اتخاذ رویکرد «پژوهش آمیخته» (ترکیبی) است.
بینش و روش محمد کاظم مروی در تاریخ نگاری عالم آرای نادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قلمرو تاریخ نگاری و نقد تاریخی توجه به بینش و روش مورخ امری ضروری است. بینش و روش در تاریخ نگاری دو مقوله تفکیک ناپذیر و مرتبط با یکدیگرند. شناخت مورخ و اثر تاریخ نگارانه ی او مبنای شناخت زمانه اوست و فهم متون تاریخ نگارانه در هر عصری مستلزم شناخت عناصر روشی و بینش حاکم بر متن تاریخی است. نوشتار حاضر بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی به بررسی بینش و روش مروی، نویسنده عالم آرای نادری، اختصاص دارد. این اثر یکی از منابع تاریخ نگاری سلسله ای عصر افشاریه است. در واکاوی بینش مروی در تاریخ عالم آرای نادریبه گرایش ها و باورهای مورخ در چند محور مشیت گرایی، اعتقادات، نخبه گرایی و بینش انتقادی پرداخته شده است. در بررسی روش مروی نیز، مؤلفه هایی که در مباحث روش شناختی مدنظر قرار می گیرد، نظیر تحلیل ویژگی های سبکی، منابع مورد استفاده و عواملی از این دست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که در نگارش عالم آرای نادری، عواملی چون موقعیت اجتماعی و گرایش های فردی مؤلف در کنار ویژگی های زبانی و بافت موقعیتی زمانه بر بینش و روش تاریخ نگارانه ی متون این عصر تأثیر گذارده است.
روش شناسی احادیث اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احادیث گنجینه بسیار ارزشمندی از معارف دینی به شمار می آیند و این معارف می تواند در همه عرصه های زندگی بشر، گرهگشا باشند. احادیث اجتماعی بخش وسیعی از این احادیث محسوب می شوند که به رابطه انسان ها با یکدیگر ناظر می باشند و از سوی دیگر این احادیث در قالب اخباری و انشایی با مباحث جامعه شناسی به عنوان یک علم شاخص در علوم انسانی ارتباط پیدا می کند. سؤال اساسی در این مقاله آن است که با چه روش هایی می توان از احادیث اجتماعی، محتوایی جامعه شناختی برداشت نمود؟ این پژوهش که به نوعی میان رشته ای تلقی می شود با روش اجتهادی و تحلیلی و توصیفی، تلاش کرده انواع روش های مناسب و معهود جامعه شناسی را در برداشت از احادیث اجتماعی به یاری بطلبد. نتایجی که از این پژوهش به دست آمده، عبارت است از تعریف جامع از احادیث اجتماعی، و اینکه با روش تجربی، روش استنطاقی، روش کارکردی، روش تحلیل محتوا، روش شهید صدر، روش کشف قوانین اجتماعی، روش نظام وارگی، روش حکیمی اجتهادی، روش آینده پژوهی و روش اندیشه شناسی می توان از احادیث اجتماعی، برداشت جامعه شناختی داشت.
مطالعة تطبیقی روش شناسی فلسفی ارسطو و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، مطالعة تطبیقی روش فلسفی ارسطو و فارابی به منظورِ بررسی میزان وجوه تفاوت و تشابه در حل مسائل فلسفی است. روش تحقیق نظری است که با روش تحلیل محتوا و با رویکرد کیفی انجام گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات مطالعة کتابخانه ای بوده است. برای یافتن وجوه تفاوت و تشابه، نخست توصیفی از روش ارسطو و فارابی در حل مسائل فلسفی ارائه شده؛ سپس ویژگی های روش فلسفی هر یک از این دو فیلسوف بیان شده است. در ادامه به بیان دشواری های روش فلسفی هر فیلسوف پرداخته شده است. به نظر می رسد که وجوه تشابه روش فلسفی بیشتر از وجوه تمایز بوده است؛ بنابراین، از جمع بندی این دو روش می توان ادعا کرد که فارابی در روش فلسفی خود از ارسطو الگو برداری کرده است. به نظر می رسد که فارابی با الهام از اندیشه های ارسطو و با آگاهی کامل از اندیشه های فلاسفة یونان و به خصوص ارسطو و با تأثیر پذیری مستقیم از او، ضمن پذیرش روش فلسفی اش، به تشریح اندیشه های این فیلسوف در قالب روش فلسفی خود پرداخته است؛ البتّه اختلاف هایی نیز با ارسطو دارد. روش فارابی اصول گرایانه، فراجناحی، سلسله مراتبی و نظام مند است. وی از روش عدم تعارض تقابلی و تکاملی و صلح جویانه بهره گرفته که موردِ علاقة ارسطو نبوده است.
بازتاب فضای سیاسی-اجتماعی حیات استرآبادی در تاریخ جهانگشای نادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۲
199 - 228
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخ جهانگشای نادری تألیف میرزا مهدی خان استرآبادی یکی از مهم ترین منابع تاریخ نگاری سلسله ای عصر افشاریه است. نوشتار حاضر بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی می کوشد که از طریق مطالعه شاخصه های بینشی و روشی استرآبادی در نگارش تاریخ جهانگشای نادری، چگونگی بازتاب فضای سیاسی-اجتماعی حیات مورخ را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در قلمرو تاریخ نگاری و نقد تاریخی توجه به بینش و روش مورخ امری ضروری است. بینش و روش در تاریخ نگاری دو مقوله تفکیک ناپذیر و مرتبط با یکدیگرند. شناخت مورخ و اثر تاریخ نگارانه ی او مبنای شناخت زمانه اوست و فهم متون تاریخ نگارانه در هر عصری مستلزم شناخت عناصر روشی و بینش حاکم بر متن تاریخی است. در واکاوی بینش استرآبادی در جهانگشا به گرایش ها، باورها و تمایلات اثرگذار مورخ در چند محور مشیت گرایی، نخبه گرایی، بینش مذهبی، اجتماعی و انتقادی پرداخته شده است. در بررسی روش استرآبادی در جهانگشا، مؤلفه هایی که در مباحث روش شناختی مدنظر قرار می گیرد، نظیر ویژگی های سبکی، منابع مورداستفاده مورخ و عواملی ازاین دست مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که در پیدایی و نگارش تاریخ جهانگشای نادری، عواملی چون بافت و موقعیت اجتماعی و سیاسی حیات استرآبادی و گرایش های فردی مؤلف در کنار ویژگی های زبانی در پرتو شرایط و موقعیت زمانه بر بینش و روش تاریخ نگارانه ی متون این عصر تأثیر گذارده است.
تحلیل مطالعات شیعی لویی ماسینیون، بررسی دیدگاه ها و روش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۸
45-68
حوزههای تخصصی:
لویی ماسینیون خاورشناس فرانسوی یکی از پژوهشگران برجسته و موج ساز در مطالعات شیعی بوده که با بهره گیری از روش های علمی T آثار و دیدگاه های ارزشمند و سودمندی از خود برجای گذاشته است. پرسش مهم این است که دیدگاه ها و روش های علمی لویی ماسینیون در مطالعات شیعی او چه بوده است؟ گرچه برخی دیدگاه های ماسینیون دارای اشکال های علمی است اما مطالعات شیعی او بر پایه روش های علمی انجام شده است . این نوشتار در پی آن است که با بررسی دیدگاه ها، روش ها و همچنین رفتارهای همدلانه او با مسلمانان و با رویکرد توصیفی-تحلیلی به تحلیل موضع گیری ها و دیدگاه های ایشان و ارتباط آن با روش های علمی آثار او بپردازد. لویی ماسینیون در اوایل زندگی علمی خود به صهیونیسم گرایش داشته، اما در دوره های بعد با آشکار شدن جنایات صهیونیستها به مخالفت شدید با اسرائیل پرداخته و برای دفاع از مسلمانان ستمدیده الجزایر با دولت خود یعنی فرانسه مخالفت کرده است . او درباره برخی مسائل مانند جانشینی رسول خدا (ص)، حدیث غدیر و معنی کلمه مولی، برادری علی(ع) با پیامبر(ص) و باور به امامت در زیدیه و اسماعیلیه، همچنین در گزینشی عمل کردن بر اثر رویکرد شدید عرفانی- صوفی و یاد نکردن از مآخذ در برخی پژوهش ها دچار اشتباه و یا نقص علمی شده است. به نظر می رسد این دیدگاه ها با روش پدیدارشناسی او همراه و هماهنگ بوده و در حقیقت روش او به گونه ای همدلانه بوده است نه اینکه به پشتیبانی از دین اسلام و مذهب تشیع باور داشته باشد.
روش در علم منطق هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
31 - 43
حوزههای تخصصی:
بحث روش در منطق مساله مهمی است که مضمون، هدف و ماهیت منطق را روشن می کند . منطق مانند دیگر علوم مبتنی بر روش است و باید مشخص شود در منطق چه روشی بکار گرفته می شود ؛ مثلا درمنطق ارسطوئی روش معهود روش قیاسی است یعنی استنتاج ِعقلی نتیجه از مقدمات قضایای حملی یا شرطی . منطق تجربی بیکن مبتنی بر روش تجربی و استقرائی بود . روش منطق استعلائی کانت با روش قیاسی و تجربی کاملا متفاوت است. روش کانت تعیین شرایط ماتقدّم شناخت است . روش استعلائی کانت همانند روش ارسطوئی مضمونی ایستا و دارد و فاقد هر گونه پویائی و حرکت است . روش هگل کاملا متفاوت با روش کانت است. روش از دیدگاه هگل به مثابه فراشدی پویا و متحرک است که در آن ساختار آلی و تکوین مقولات را می توان استنتاج کرد . روش هگل نظامی جامع است که در نهایت همه کثرات مقولات در آن تبدیل به وحدت می شود یا به تعبیر دیگر روش صوری است که همه مضمون منطق را در خود جای می دهد.
روش نظریه پردازی اسلامی در علوم انسانی از منظر شهیدصدر (تبیین و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، به هدف بررسی دیدگاه شهید صدر درباره روش نظریه پردازی اسلامی در علوم انسانی، به سؤالات زیر پاسخ می دهد: «روش ابداعی شهیدصدر در نظریه پردازی اسلامی در علوم انسانی چیست؟ و نقاط قوت و ضعف آن چیستند؟» برای پاسخ به این سؤالات ابتدا با روش توصیفی، ضمن استخراج بنیان های دین شناختی و علم شناختی روش شهید صدر، فرایند پنج مرحله ای اکتشاف نظریه اسلامی از نگاه وی را توصیف و سپس با روش تحلیلی- انتقادی، نقاط قوت و ضعف آن را نشان داده ایم. این تحقیق نشان داد که اموری مثل «توجه به واقعیت ها»، «برخورداری از نگاه اجتماعی»، و «توجه به نقش نظریه پرداز در فرایند اکتشاف» از نقاط قوت دیدگاه شهید صدر و در مقابل، «بی توجهی به مبانی معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی»، «تلقی پزیتیویستی از علم و انکار علم دینی»، «تکیه بر فتاوای مجتهدان دیگر»، «بی توجهی به ضوابط، قواعد و مقاصد فکر اسلامی»، و «عدم ارایه مکانیزیمی برای نگاه مجموعی به متون دینی» از نقاط ضعف آن به شمار می روند.
مسئله شناسی کثرت روش شناختی در علم اجتماعی اسلامی (تأکید بر ابعاد چیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۸۸
199 - 229
حوزههای تخصصی:
کثرت گرایی روشی در ادبیات اندیشمندان مسلمان که متفاوت اراده شده، موجب ابهاماتی گردیده است. در مطالعات اجتماعی با رویکردهای اسلامی، به ندرت می توان ترکیب روش ها را در معنای شایع اخیر دانش اجتماعی (ترکیب روش های کمی و کیفی) مشاهده کرد و غالب ایده ها در این باب، ناظر به حیثیت مطلوبیت کثرت گرایی است تا بحث از امکان. بسیاری از آنان تکثر روشی را امری مطلوب و گاهی ضروری تلقی کرده، تعارضات معرفتی عمده ای با مبانی اساسی معرفت شناسی و دیگر مبانی اسلامی در این باره نمی بینند. این مقاله با روش اکتشافی، تعارضات محتمل پاسخ نیافته بسیاری را در این باره آشکار می سازد؛ گرچه الزاما بر نفی امکان کثرت گرایی و مطلوبیت آن نیز دلالت و تاکید ندارد. این مطالعه پیش نیازی برای پژوهش پردامنه کثرت گرایی روش شناختی علم اجتماعی اسلامی است و زوایه اصلی اش کثرت گرایی روشی در سطوح متدولوژیک است. مساله اصلی این تحقیق ابعاد چیستی کثرت گرایی روشی به منظور دستیابی به تلقی های حتی الامکان همسو در این باره است؛ یعنی آنچه برای بررسی دو فاز کلان مساله امکان و مبانی ضروری است.
روش و روش شناسی در علوم انسانی اسلامی چارچوبی برای تحلیل و ارزیابی نظریه های علم دینی و علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۹
153 - 179
حوزههای تخصصی:
روش شناسی علوم انسانی اسلامی عهده دار کشف، توصیف و ارزیابی معرفت شناختی روش های پیشنهادی در نظریه های علم اسلامی و علوم انسانی اسلامی است. توصیف مذکور ترکیبی است از «معرفی نحوه گردآوری و تحلیل داده های مرتبط با پرسش ها یا فرضیه های تحقیق» و «تشریح منطق و الگوی کلی فعالیت علمی». ارزیابی معرفت شناختی یافته های حاصل از کاربست روش، بر اساس این توصیفات صورت می گیرد که بخش مهمی از «روش شناسی» را تشکیل می دهد. مقاله حاضر در صدد بیان الزامات روش شناختی علم دینی و علوم انسانی اسلامی است؛ لذا الزامات مذکور را در سه مورد بیان کرده است: نخست در خصوص شناخت علمی موضوع مورد پژوهش؛ دوم درباره شناخت آموزه های دینی مرتبط با موضوع مورد پژوهش؛ سوم درباره ضرورت بیان نحوه ارتباط میان آموزه های دینی مذکور با یافته علمی حاصل از روش پیشنهادی. این الزامات همچون چارچوبی کلی برای توصیف و ارزیابی نظریه های علم دینی و علوم انسانی اسلامی شناسایی و تشریح شده اند.
روش شناسی موردکاوانه در اخلاق کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش شناسی در اخلاق کاربردی به معنای روش توجیه و حل مسایل اخلاقی است. سه روش عمده در این عرصه به رقابت با یک دیگر برخاسته اند: روش نخست، قیاس گرایی است که بر اهمیت نظریه های اخلاقی و به کار بستن آن ها در توجیه مسایل اخلاقی تأکید دارد و به اصطلاح متضمن نگاه از بالا به پایین است. دوم، استقراء گرایی است که رویکردی جزیی نگر و ضد نظریه دارد و به اصطلاح طرفدار نگاه از پایین به بالا است. سوم، اصل گرایی است که با نگاهی اعتدالی به کاربرد نظریه های کلان اخلاقی در مقام عمل، سعی می کند تا با ضرب دو نگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا، به راه حلی منسجم دست یابد. موضوع بحث در این مقاله به روش دوم، یعنی استقراء گرایی مربوط می شود. این روش در جایی که داوری ها را نمی توان به سادگی تحت هنجارهای کلی قرار داد، بر تصمیم گیری عملی درباره مورد های جزیی متمرکز می شود. طرفداران این روش شکل های گوناگونی از استقراء را به رسمیت شناخته اند که مهم ترین و جامع ترین آن ها عبارتند از: موردکاوی یا مطالعه اوضاع و احوال خاص، اخلاق داستانی و برخی تقریر های فضیلت گرایی اخلاقی. این مقاله به بحث و بررسی موردکاوی اختصاص یافته و می کوشد تا نقاط قوت و ضعف این رویکرد روشی را نشان دهد.
بررسی تطبیقی روش علم کلام و فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد تبیین روش دو علم کلام و فلسفه اسلامی و سپس بررسی رابطه روشی میان آن دو است. این دو علم به عنوان دو علم مستقل مانند دیگر علوم اسلامی، در بستر زمان، با یک دیگر تعاملاتی از جمله تعاملات روشی داشته اند. علوم اسلامی (تفسیر، فقه،کلام، فلسفه و …) چون شبکه هایی در هم تنیده هستند که بر یک دیگر بسیار تأثیر گذارند. صرف نظر از دیدگاه های افراطی و تفریطی در این زمینه، می توان گفت از ابتدا تا کنون، بین این دو تعاملاتی نظیر تعاملات تاریخی، تداخل در مسایل، تعاملات روشی و … وجود داشته است. با توجه به عنوان این مقاله، در تحلیل روش این دو علم، به این نتیجه می رسیم که بین روش های کلامی ای که از ابتدا تا کنون، تحولات و تطوراتی داشته اند، یعنی از روش ابتدایی جدلی، شروع و در نهایت، به روش فلسفی و برهانی تحول یافته است و همچنین روش های فلسفه اسلامی که آنها نیز تحولاتی داشته اند؛ یعنی از روش عقلی محض - به سبک روش مشایی فلسفه یونان – شروع شده و تا انواع روش های مشایی اسلامی (بومی سازی روش مشایی اسلامی)، اشراقی اسلامی و حکمت متعالیه صدرایی، تکامل یافته است، مناسباتی وجود داشته و دارد.
هرمنوتیک فلسفی هانا آرنت در تطابق با رویکرد تفسیری هایدگر و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر فهم امور بشری، سیاست و جامعه با رویکردی وجودگرایانه را محور تفکرات فلسفی و سیاسی آرنت بدانیم، در این مقاله برآنیم که به بنیان های فکری و رویکرد تفهمی او بازگردیم و به این پرسش که خودِ فهم در اندیشه آرنت به چه معناست و چه نسبتی با هرمنوتیک فلسفی دارد بپردازیم. در این پژوهش برای فهمِ فهم آرنت از فهم و روش او در فهم مقولات و موضوعات، روش و رویکرد تفسیری او را در متن سنت هرمنوتیکی و تطابق با دقایق فهم در اندیشه های هایدگر و گادامر قرار می دهیم. تأکید بر منحصربه فرد بودن و تازگی و آغازگری هر انسان، نقد جوهرگرایی، ذات گرایی، تقلیل گرایی، علم گرایی و تاریخ گرایی، تأکید بر اهمیت و جایگاه مهم پیش فرض ها در فهم، دوری، عملی، موقعیت مند و جهانی بودن فهم و شاید از همه مهمتر اراده به مواجهه با خودِ پدیده ها، از مهمترین وجوه مشترک رویکرد آرنت، گادامر و هایدگر به فهم است و از این روی رویکرد آرنت به فهم در پیوند با بسترهای فلسفی و فکری او هرمنوتیک فلسفی و پدیدارشناسانه به شمار می رود. فراتر از این، داستان گویی، تصور پژوهشگر به مثابه تماشاگر موقعیت مند و بی طرف، افتراق گذاری و تمایزها و پیش ساختارهای فهم ایده هایی خاص آرنت در هرمنوتیک پدیدارشناسانه او به شمار می روند.
امکان علوم انسانی اسلامی از منظر قرآن در دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
517 - 543
حوزههای تخصصی:
امکان علم انسانی اسلامی، مبنایی ترین مسئله در مباحث مربوط به علوم انسانی اسلامی و در عین حال مورد جدال فراوان است که بسیاری آن را قبول و عده ای انکار کرده اند. هر دو دسته بر اساس نحوه نگرش خود به دو مقوله «علم» و «دین» برای خود دلایلی ذکر کرده اند. ما نیز برای روشن شدن نظر علامه طباطبایی در این موضوع، باید در این دو عرصه مطالب را سامان دهیم. علامه طباطبایی به مناسبت های مختلف در تفسیر ارزشمند «المیزان» و دیگر آثار خود با استناد به آیات قرآنی، در باب علم و دین مطالبی بیان کرده اند که نشان می دهد علم انسانی با پسوند اسلامی را ممکن می دانند و سخنان منکران را نمی پذیرند؛ چرا که آنان از منظر ایشان، در شناخت علم و دین مسیر صحیح را طی نکرده اند. در این نوشته برای اثربخشی و کاربردی کردن مطالب، به مهم ترین عناوینی می پردازیم که موجب عدم امکان اسلامی کردن علوم انسانی از نظر مدعیان آن است. دلایل عمده منکران، از این قرار است: تغایر علم و دین در روش، زبان، هدف، موضوع و مسائل؛ و نیز ادعای تداخل حداقلی میان موضوعات دینی و علمی یا ادعای تضاد بین گزاره های آن دو. این انگاره ها از منظر برداشت های قرآنی علامه بررسی خواهند شد تا با عنایت به سخنان وی، پاسخ ایشان به ادعای عدم امکان علم انسانی اسلامی روشن شود.
آنارشیزم معرفت شناختی یا بازسازی عقلانیتی جدید تأملی انتقادی در باب آرای پاول فایرابند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فایرابند در راستای دغدغه های فرهنگی و صیانت از سنت های مختلف اجتماعی، بر عقلانیت علم جدید م یشورد و ضمن نقد آن بر اصل "همه چیز ممکن است " تاکید می کند و آزادی فردی را مقدم بر حقیقت می شمارد. فایرابند با انکار جایگاه مطلق حقیقت، می کوشد راهی برای تکثرگرایی فرهنگی بیابد و علم را از تنها مرجع تعیین صحت و سقم پدیده ها خارج کند. در این مقاله کوشش م ی شود نشان داده شود که فایرابند بعد از نقد عقلانیت علمی، بر خلاف ادعای خود، عملا عقلانیت جدیدی را بنیان می نهد که هدف آن آزادی بوده و همچنین روش و سنت خاص خود را دارد و البته در عین اینکه در رویکرد خود واجد تعارضات و ابهاماتی است، دلیلی در باب رجحان عقلانیت خود بر سایر عقلانیت های موجود ارایه نم یدهد. نوآوری مقاله در این است که فایرابند عملا آنارشیست معرف ت شناختی نیست بلکه واجد عقلانیت خاص خودشمی باشد.