مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
گادامر
حوزههای تخصصی:
بیش از چهار یا پنج دهه نیست که هرمنوتیک هایدگر و گادامر مورد توجه اهل تحقیق قرار گرفته شده است؛ با این حال در طول این مدت کوتاه ما شاهد انتقادها و برخوردهای تندی نسبت به اندیشه های هرمنوتیکی آنها بوده ایم. هرمنوتیک فلسفی گادامر، پس از انتظار حقیقت و روش در 1960، با نقدهای بسیار زیادی مواجه شد. یکی از حوزه های مهمی که گادامر در آن با انتقاد مواجه شده معرفت شناسی است. اگر چه موضوع معرفت شناسی نقطه ثقل حقیقت و روش نیست، هرمنوتیک وی این سوال را به ذهن متبادر می کند که ما چه چیزی را می توانیم بشناسیم؟ و اینکه «فهم چگونه ممکن است، نه تنها در علوم انسانی بلکه در کل تجربه بشری از عالم؟» آیا هرمنوتیک گادامر به نسبی انگاری می انجامد، به خود آن چیزی که وی در نقدش بر تاریخ نگاری به آن می تازد؟ پاول واندولد یکی از کسانی است که اخیرا هرمنوتیک گادامر را از منظر هرمنوتیک سنتی مورد انتقاد قرار می دهد. او کتابی با عنوان «رسالت مفسر: متن، معنا و گفتگو» منتشر کرده است که دو فصل نخست آن به ویژه فصل دوم با عنوان «تاویل به مثابه یک رویداد و واقعه: نقدی بر پلورالیسم انتقادی گادامر،» را به حمله به بعضی از وجوه هرمنیوتیک فلسفی گادامر اختصاص داده است. من طرح کلی کتاب او و انتقادهایش بر گادامر را آن گونه که در 62 صفحه اول آن آمده مطرح می کنم. در نتیجه گیری، پنج پرسش یا تناقضی در مورد تئوری تاویل واندولد را مطرح می کنم.
هرمنوتیک فلسفی در اندیشه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک فلسفی که مارتین هایدگر آن را بنیان نهاده بود، مورد نقد برخی از متفکران پیرو سنتِ ایدهآلیستی آلمان قرار گرفت. گادامر در دفاع از هرمنوتیک فلسفی با التزام به اصول مطرح شده هایدگر، اندیشههای جدید خود را در این باره مطرح کرد. هستیشناسی فهم و تجربه و تاریخمندی آن دو، هستیشناسی زبان و جایگاه هرمنوتیکی آن، منطق مکالمه یا دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، ادغام افقها، رابطة متن و تأویلکننده یا خوانندة آن، پیشفرضهای فهم و تأویل مفاهیم و اصول محوری هرمنوتیک فلسفی گادامر را تشکیل میدهند. وی در تأکید خود بر دیالکتیکی بودن فهم و معرفت، وامدارِ افلاطون و هگل است. چنانکه در تأکید بر جنبه کارکردی و پراگماتیسمی فهم از حکمت عملی ارسطو الگوبرداری کرده است اهتمام گادامر به تفسیر متن، که در آغاز در هرمنوتیک فلسفی هایدگر چندان مورد توجه نبود، هرمنوتیک فلسفی را کاربردیتر و قابل فهمتر کرده است. این اهتمام از نگرش خاص گادامر به زبان نشأت میگیرد که اندیشهای کاملاً ابتکاری به شمار میرود. او زبان را صرفاً وسیلهای برای بیان و انتقال افکار نمیداند. بلکه برای زبان هویتی عینی قائل است که نقش انسان درک و شناخت آن است نه وضع و ساختن آن.اندیشههای گادامر را برخی از معاصران آلمانی وی چون اریک هرش و هابرماس نقد کردند. اساسیترین نقد هرمنوتیک فلسفی دو مطلب است: یکی اینکه روششناسی فهم را چندان جدی نمیگیرد. کاری که در کانون هرمنوتیک ماقبل فلسفی قرار داشت. با این که بدون داشتن روش استوار منطقی برای فهم، دست یافتن به فهم میسور نخواهد بود. دیگری اینکه این تفکر فلسفی به نسبیگرایی و شکاکیت لجامگسیختهای در معرفت میانجامد
نقد مدل هرمنوتیکی مدل اصلاح شده گادامر به وسیله دیوید تریسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین و نقد نظریة هرمنوتیکی دیوید تریسی است. تریسی در مقام ارائة نظریة خود، نگرش گادامر را محور سخن خود قرار داده و در تکمیل نقایص آن میکوشد. در جهت این هدف، وی خوشبینی بیش از حد گادامر به سنت را مورد انتقاد قرار داده، هرمنوتیک بدگمانی را بر پارهای موارد لازم شمرده و عنصر (تبیین) را نیز بر آن میافزاید. مقالة حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که آیا اصلاحاتی که تریسی دربارة مدل هرمنوتیکی گادامر انجام داده است میتواند آن را مدلی قابل قبول سازد.
روش تدریس در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"پژوهش حاضر تاثیر عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت (مشارکتی- آمرانه) در شادابی مدارس را بررسی کرده است.
روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی و نمونه مورد مطالعه شامل 282 مدیر، مشاور و مربی پرورشی بوده که به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با حجم جامعه از مقطع متوسطه دخترانه شهراصفهان انتخاب شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش های آماری t تک متغیره، آزمون F تک متغیری و چند متغیری، تحلیل عاملی و آزمون های تعقیبی مناسب استفاده شده است.
نتایج پژوهش نشان داد که عوامل فردی، آموزشی، اجتماعی- فرهنگی، کالبدی و سبک مدیریت مشارکتی در شادابی مدارس مؤثر بوده و بین نظرات مدیران، مربیان پرورشی و مشاوران دراین زمینه تفاوت معناداری مشاهده شد و تنها در زمینه های عوامل فردی و سبک مدیریت آمرانه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
روش های تدریس در تعلیم و تربیت مبحث مهمی را شامل می شود. مقاله حاضر، روش تدریس مبتنی بر پرسشگری در تعلیم و تربیت را با توجه به هرمنوتیک گادامر بررسی می کند. در ابتدا، به تفاوت بین پرسش و توضیح مطلب از دیدگاه گادامر توجه کرده، برخی تفاوت ها و شباهت های بین این دو، مد نظر قرار می گیرد. پس از آن، مفهوم ""سؤال حقیقی"" از نظر گادامر، و امکان طرح چنین پرسشی از سوی معلمان بررسی می شود. سپس، درباره سه ویژگی روش پرسشگری با توجه به هرمنوتیک فلسفی گادامر بحث می شود. این سه ویژگی عبارت از: لاینفک بودن روش از محتوا، فروتنی (اذعان به ناکامل بودن دانسته های فرد) و دوری بودن می باشد.
"
هرمنوتیک و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های مدرن نقد ادبی هرمنوتیک یا علم تفسیر و تأویل متن است . این روش دارای دو دوره کاملأ مجزا از هم است: 1. هرمنوتیک سنتی که درآن از اصل قطعیت معنی سخن گفته می شود.معروفترین فرداین دسته ‘شلایر ماخر است. 2. هرمنوتیک جدیدکه معنارا همان چیزی میداند که خواننده درک می کند . از این گروه نیز گادامر و آیزر معروف هستند. هر چند می توان شعرهای حافظ را از دید مکاتب مختلف نقد ادبی مثل نقد فرمالیستی و اسطوره گرا بررسی کرد ‘ اما یکی از بهترین روشهای تحلیل شعر او هنوز هم روش هرمنوتیکی است.
نسبیت رئالیسم و حقیقت از نظر گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
«هرمنوتیک فلسفی» با نام هانس گئورگ گادامر گره خورده است. هرچند نظریة هرمنوتیک, پیش از او نیز جایگاهی ویژه داشت، این گادامر بود که آن را از نظریهای ادبی و متنشناختی به نظریهای فلسفی و هستیشناختی ارتقا داد. وی این کار را با وامگیری از اندیشههای هایدگر انجام داد و نشان داد که هستی ما انسانها هستیای مشروط و مقید است و لاجرم شناخت ما نیز چنین است. اما این محدودیت شناختی ما صرفاً ریشه در وضع فعلی ما یا کمّیت دانش ما ندارد که بتوان در آینده به رفع آن امیدوار بود. ذات و سرشت انسانی ما چنین است و راهی برای برون شدن از آن وجود ندارد. بدین ترتیب، عوامل محدودساز دانش و شناخت ما از نظر گادامر, تاریخ و زبان است و ما همواره اسیر این دوایم. ازاین رو دانش و شناخت ما همواره نسبی و محدود است و هرگز نمیتوانیم ادعای دانستن مطلق یا در اختیار داشتن حقیقت بکنیم. پرسشی که در اینجا پیش میآید و اتهامی که غالباً به گادامر زده میشود، آن است که در صورتی که نتوان تقریر مطلقی از حقیقت به دست داد، همه تقریرها برابر خواهند بود و نمیتوان تقریری را برتر از دیگر تقریرها دانست. متقابلاً تبیین دقیق مبانی فلسفی گادامر در صدد نفی چنین برداشتی است.
گفت و گوی تمدن ها : زمینه های عینی و سرمشق های نظری
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است با تمسک به تنوعات فلسفه سیاسی مدرن، الگوهایی که هر یک به نحوی مستعد پذیرش ایده گفت وگوی تمدنها هستند، طبقه بندی شوند. این الگوها در قالب سه دسته نظریه «لیبرالی مصلحت جویانه»، «لیبرالی متکی بر پیوند اخلاقی» و «غیرلیبرالی متکی بر همبستگی سیاسی» قابل طرح هستند. هابرماس، گادامر، باختین و فیلسوفان اجتماع گرا نظریه پردازانی هستند که می توانند ذیل این تقسیم بندیها مورد مطالعه قرار گیرند.بخش دوم مقاله به بررسی الگوهای پدید آمده در عرصه ارتباطات طی سه دهه پایانی قرن بیستم و توصیف مختصر ویژگی های هر یک اختصاص دارد. نظم پارادایمی نخست عمدتاً دربرگیرنده یک الگوی نقاد به نظم سرمایه دارانه در عرصه جهانی است، الگوی پارادایمی دوم به روایت هابرماس از ارتباط قرابت بیشتر دارد و الگوی سوم به مبانی نظری اجتماع گرایان نزدیک می شود.بخش سوم مقاله در پی آن است که به اعتبار نظریه ها و سرمشقهای مطرح شده به وجوه عمده فلسفی و سیاسی که ایده گفت وگوی تمدنها را به نظریه علمی نزدیک می کند، بپردازد. بر این اساس می تـوان پیوندهای بیشتری میان اندیشه های «اجتماع گرا» و ایده « گفت وگوی تمدنها» برقرار کرد.
نقدی برقرائتپذیری دین
حوزههای تخصصی:
«قرائتپذیری دین» از مباحث مهم دینشناسی معاصر است که امروزه در ادبیات روشنفکری از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. گونهی افراطی نظریه مذکور که امروزه برخی نواندیشان مسلمان قایل به آن هستند، برگرفته از هرمنوتیک فلسفی با رویکردی گادامری است. طبق این آموزه، با تأکید افراطی بر نقش پیشفرضها در تفسیر، متون دینی را به گونههای متفاوت میتوان فهم و تفسیر کرد؛ چنانکه هر فهم و تفسیری نسبت به فهم و تفسیر دیگر قابلیت ترجیح و صدق مطلق ندارد. از دیگر لوازم و پیامدهای قابل توجه نظریهی فوق، عدم دستیابی به نیت مؤلف و درپی آن عدم تعیّن معنا و نسبیگرایی میباشد. نوشتار حاضر در راستای نقد و بررسی نظریهی قرائتها، به مواردی از قبیل، پارادوکسیکال بودن و تغایر با ایمان و ضرورتهای دین اشاره کرده و سرانجام نقد هرش، آپل و هابرماس را بر تئوری گادامر مطرح میکند
رابطه فهم با دیالکتیک، تاریخ و زبان در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گادامر فهم را اساسی¬ترین فعل انسان دانسته و هدف خود را پدیدارشناسی و هستی¬شناسی فهم و توصیف آنچه که در هر فهمی روی می¬دهد، اعلام می¬کند. او فهم را واقعه¬ای می¬داند که ورای خواست و اراده ما برای ما رخ می¬دهد. از نظر او فهم, واقعه¬ای دیالکتیکی، تاریخی و زبانی است که حاصل تعامل، گفت¬وگو و در نهایت امتزاج افق گذشته با حال است. فهم با عواملی همچون سنت، افق، زبان، زمان، تاریخ، پیش¬داوری، دور هرمنوتیکی، کاربرد و غیره ارتباطی تنگاتنگ و جدا نشدنی دارد. بنابراین, تمام این عوامل باید در یک کل واحد و مرتبط با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرند.
نظریه هرمنوتیکی- اگزیستانسیال رافائل کاپرو درباره اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رافائل کاپورو» از منظری فلسفی اطلاعات را تعریف کرده است. کاپورو پیش فرضهای سوبژکتیویستی حاکم بر دانش اطلاع رسانی را که ریشه در ثنویت سوژه، ابژه دارند نقد کرده و بر اساس هرمنوتیک فلسفی «هایدگر» و «گادامر» نظریه ای هرمنوتیکی ـ اگزیستانسیال دربارة اطلاعات مطرح میکند. او در این نظریه میکوشد اطلاعات را در پیوند با روال اگزیستانسیال زندگی طرح کند. بر این اساس، اطلاع ساحتی اگزیستانسیال از وجود ـ در ـ عالم ـ با ـ دیگران است. به بیان دیگر، اطلاع عبارت است از صورت بندی یک فهم عملی پیشین از عالم مشترک. با ابتنا به این نگاه هرمنوتیکی، کاپورو به نظریه پردازی درباره جنبه هرمنوتیکی ـ بلاغی دانش اطلاع رسانی میپردازد
مبانی هرمنوتیکی علوم اجتماعی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، با مروری اجمالی بر برخی پیشنهادها درباره طرح علوم اجتماعی اسلامی، بر آن است که در همه این پیشنهادها، «تفسیر» و «فهم» نقشی سرنوشت ساز دارند. هرمونتیک به معنای وسیعِ مطالعه تفسیر و فهم مطرح و تحولات آن را با تأکید بر تأثیرات گادامر، به اختصار بیان شده است. در ضمنِ پیشنهادهایی که درباره ارزیابی عقلی دیدگاهایی که ممکن است در زبان های بدواً غیرقابل مقایسه صورت بندی شوند، برخی از مشکلات به کارگیری هرمنوتیک مورد بحث قرار گرفته است. سپس، انگاره هرمنوتیک دینی را با اشاره به دیدگاه های بولتمان، پلانتینگا و نصر مطرح شده است. و بر همین اساس، سه درجه از هرمنوتیک دینی از یکدیگر تفکیک شده است. نویسنده با ارجاع به طرح های ارائه شده از سوی ویلیام چیتیک و لئو اشراوس، تلاش کرده است برخی از مشکلاتی را که فراروی هرمنوتیک اسلامی قرار دارد، حل نماید. مشکلات کاربست هرمنوتیک اسلامی را مرور و راه حل های آن را ارائه نموده است. این دیدگاه را که عینیت علم، مانع از علم دینی است، رد نمود. و این دیدگاه را ترجیح داده است که عینیت، بر بیطرف بودن وابسته نیست، بلکه بر صراحت وابسته است؛ یعنی بر فرایند تصریح به فرض ها و پیش فرض ها و صورت بندی آنها با دقت هرچه بیشتر در پایان، دشواریهایی را که فراروی کاربست هرمنوتیک اسلامی برای علوم اجتماعی قرار دارند، مورد بررسی و پیشنهاد شده است که کاربست هرمنوتیک اسلامی برای علوم اجتماعی باید در ارتباط دیالکتیکی با سنت های علمیای صورت گیرد که سکولار بودن آنها، علم مقدس و به ویژه علوم اجتماعی اسلامی شده را ایجاب کرده است.
نقدی بر هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جُستاری در رویکرد دیالکتیکی به «خواندن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نوشته حاضر سعی دارد تا تبیین کند که خواندن عملی دیالکتیکی است. برای این کار، ضمن اشاره به مفهوم دیالکتیک در دوره باستان و با نگرشی به مفاهیم انسان، جهان، علم، زبان، و فهم، به بحث در مورد شأن دیالکتیکی خواندن پرداخته شده است. روش: در نوشته حاضر، رهیافت تحلیل مفهومی بهکار گرفته شده است. این رهیافت که بیشتر در نوشته های تحلیلی و نظری کاربرد دارد، با تحلیل و بررسی آراء و نظرات درباره یک موضوع خاص، نقطه نظر و تفکر خاصی را بهعنوان نقطه عزیمت تحلیل انتخاب میکند و از آن رهگذر، به واکاوی مفهوم و بحث در آن موضوع میپردازد. همچنین برای تبیین مفهوم دیالکتیکی خواندن، از پدیدارشناسی هایدگر و فهم دیالکتیکی گادامر بهعنوان نقطه عزیمت بهره گرفته شده است. یافتهها: از مقایسه عمل خواندن در دوره پیشامدرن و دوره مدرن، چنین برمیآید که خواندن در دنیای امروز امری دوگانه انگار (مبتنی بر تقابل سوژه/ابژه)، تصویرگرا و تکگو است. این در حالی است که نوشته در دوران باستان و قرون وسطی چنین شأنی نداشته و بیشتر به آن بهعنوان سخن مولف غایب نگریسته میشد که در غیاب وی باید با گفتههای وی به همسخنی پرداخت و کتاب را هضم نمود. رویکرد تکگویانه نسبت به متن که ارمغان دنیای جدید است، مانع هر گونه فهم و ارتباط صحیح انسان با جهان متن شده است. فهم بهعنوان پیششرط عمل خواندن، واقعهای خارج از اختیار انسان و کنترل روششناسانه است. واقعه خواندن تاریخمند است که ریشه در سنت دارد و از همسخنی و گفتوگوی انسان با متن و امتزاج افق متن و خواننده حاصل میشود. اصالت/ارزش: بداعت نوشته حاضر در گستردن افق معنایی دیگری در مورد عمل خواندن، در شرایطی است که پارادایم روانشناختی، حاکم بر محیط خواندن و عمل خواندن است. امروزه نوشته های بسیاری با عنوان تکنیکهای مطالعه، سنجش مطالعه، روشهای مطالعه و یادگیری، و ... در گوشه و کنار مشاهده میکنیم که کتاب را شیئی تحت انقیاد و کنترل ذهن انسان تلقی میکند و این پیشفرض را میپروراند که با کنترل عمل خواندن به کمک روشی که توصیه می کند، میتوان به فهم دست یافت. در نوشته حاضر استدلال می شود که فهم اساساً با گشودگی، همسخنی و گفتوگو با متن حاصل میشود نه با تفوق و سیادت روششناسانه بر آن.
بازخوانی صوفیان از روایات ائمة شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات صوفیانه نگاهی از لون دیگر به الهیات و دین است که در آن، باورها و پنداشت ها تغییر رنگ و معنا داده است. صوفیان مسلمان چون گیاه نورسته ای بودند که ازدامان اسلام برخاستند ولی با نگاهی دیگر به جهان پیرامون خود نگریستند و عوالم معنایی تازه ای ساختند. بی تردید این گیاه نورسته از آبشخور قرآن و سنت که در روایات پیامبر و بزرگان دین از جمله امامان شیعه مندرج بوده، بهره مند گشته است. سخنان، نامه ها و مناجات علی(ع) و سایر ائمة شیعه مضامین عارفانه ای را بیان کرده که با طبع صوفیان سازگار بوده است و مشایخ صوفی آن را دستمایه ای برای شرح و بسط عقاید خود قرارداده با تأویل سخنان ائمة شیعه مفاهیم تازه ای جستند و نظام عقیدتی و مسلکی خود را بنیاد نهادند. فرضیة این پژوهش بر این مبنا استوار گشته که تحول فکری صوفیان از طریق تأویل و دیگر یافت از متون و منابع شیعه صورت پذیرفته است.
این جستار در پی درستی و نادرستی عملکرد صوفیان در این زمینه نیست بلکه در پی ریشه یابی افکار و عقاید صوفیان و نحوة استفادة آنان از احادیث و اصول اعتقادی شیعه برای برساختن عقاید خود است. روش پژوهش براساس دیدگاه معرفت شناختی و هرمنوتیک سنت گرای گادامر و محدودة پژوهش بر مبنای اقوال مشایخ اولیة صوفیان مندرج در متون معتبر صوفیان بنانهاده شده است و از این رهگذر، فرضیة پژوهش آزموده می گردد.
نقش پیش فرض در فهم متن ازنظر علامه طباطبایی و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نقش و دخالت پیش داوری، انتظارات و ذهنیت مؤلف در فهم متن، ازجمله ارکان هرمنوتیک فلسفی است. در قرن بیستم گادامر با ارائه نظریه خاص خود درمورد «مقوله فهم» به تبیین هرمنوتیک فلسفی پرداخت. وی معتقد است که هیچ فهمی بدون پیش داوری صورت نمی گیرد. همواره انتظارات، علائق و پیش داوری های مفسر در فهم متن دخیل اند؛ درنتیجه در تفکر وی دستیابی به معنایی نهایی وجود ندارد. آنچه می توان درمورد آن سخن گفت وجود فهم های متکثر و مختلف است، نه فهمی برتر و نهایی. علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر برجسته مسلمان، اگرچه در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها و پیش دانسته ها در تفسیر، به صراحت اظهارنظر ننموده است، ولی براساس نتایج حاصله در این تحقیق، نوعی از پیش دانسته ها و پیش فرض ها (ازجمله پیش فرض های قرآنی و عقلانی) را در تفسیر لازم دانسته و از آن استفاده کرده است. آنچه در این پژوهش مدّ نظر است، نقد و بررسی آرا گادامر و علامه طباطبایی در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها در فهم متن می باشد و همچنین تلاش شده است تا ارتباط و نزدیکی میان این دو دیدگاه درمورد استفاده از پیش دانسته ها تبیین گردد.
هرمنوتیکِ فلسفی با تکیه بر کتاب «حقیقت و روش» گادامر
حوزههای تخصصی:
به طور کلی هرمنوتیکِ فلسفی؛ فرایند رسیدن به فهمِ بهتر و چگونگی دریافت معنا از متون و پدیده های گوناگونِ هستی را با شیوه ها و روش های مختلفی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. در این دیدگاه ذهنِ مؤلف، مفسر و خواننده ی متون؛ مشحون از مفروضات، پرسش ها، معلومات، عقاید، انتظارات، پیش فرض ها و پیش ساخته هایی است که باعث معرفت های گوناگون و به تبع روش های مختلفی می گردد که همین مسئله منجر به اختلاف نظر و تفاسیر متعددی خواهد شد. یکی از صاحب نظران مشهور در زمینه ی هرمنوتیکِ فلسفی، هانس گادامر آلمانی است. از نگاه گادامر عمل تفسیر از ترکیبِ افق ها و پیوند افق فهمِ مفسر و متن تشکیل شده است و کار هرمنوتیک اتصال دادن این افق ها به همدیگر و برقرار کردن نوعى هم سخنى و دیالوگ میان مفسر و متن است؛ بر همین اساس هیچ روش، برداشت و تفسیر قطعی و بى طرفانه ای وجود ندارد. با توجه به اهمیّتِ موضوع؛ نگارنده در این مقاله بر آن است که به طور کلی و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی موضوعِ «هرمنوتیکِ فلسفی با تکیه بر کتاب حقیقت و روشِ گادامر» بپردازد.
روش شناسى نفى روش در هرمنوتیک فلسفى گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک فلسفى یکى از مهم ترین رویکردهاى هرمنوتیکى است که مارتین هایدگر آن را پایه ریزى و تبیین کرد و هانس جورج گادامر آن را تدوین کرد و توسعه بخشید. گادامر که شاگرد خصوصى هایدگر بود، در معروف ترین اثرش در هرمنوتیک به نام حقیقت و روش به تحلیل و نقدى گسترده و پرمحتوا از اندیشه هرمنوتیک روشى پرداخت. هرمنوتیک روشى، بر ارائه اصول و قواعد و روش شناسى تفسیر صحیح متون همت مى گمارد؛ اما گادامر بنیان هرمنوتیکى خود را بر نفى روش و پدیدارشناسى فهم وجودى استوار مى سازد و با اتکا بر اصول هرمنوتیکى خود، الگوى مفاهمه دیالکتیکى را ارائه مى دهد.
این نوشتار، کیفیت ابتناى فلسفه هرمنوتیکى گادامر بر نفى روش را توصیف و تحلیل مى کند تا از این رهگذر بتواند علاوه بر تبیین «مفاهمه دیالکتیکى مبتنى بر پرسش و پاسخ» به منزله روش بدیل گادامر در نفى روش، فرصتى براى بررسى این روش در اختیار قرار دهد و روشن خواهد شد که الگوى وى، داراى مشکلات پرشمارى از قبیل ابهام، دور و تسلسل است.
بازخوانی نظریه شهید صدر در تفسیر موضوعی قرآن کریم با تکیه بر اندیشه هرمنوتیکی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید سید محمد باقر صدر از معدود اندیشمندانی شمرده می شود که در زمینه تفسیر موضوعی قرآن کریم اقدام به نظریه پردازی نموده است. مفهومِ محوری در نظریه ایشان «استنطاق» است که به معنای ارائه پرسش های جدید به قرآن جهت اخذ پاسخ های مناسب از آن می باشد. عدم توضیح مبسوط این نظریه توسط ایشان از سویی و کارآمدی فراوان آن از سوی دیگر بسط این نظریه را ضروری می سازد. وجود «الگوی گفتگو» در نظریه هرمنوتیک فلسفی گادامر که دارای همسانی الگویی با نظریه شهید صدر است، زمینه را فراهم می آورد که با استفاده از «روش مطالعه تطبیقی نامتوازن» دست به بازخوانی نظریه شهید صدر زده و آن را در قالب نظریه ای بسط یافته ارائه نمود.
از رهگذر این مطالعه تطبیقی، پی جویی مؤلفه هایی همچون گفتگوی معرفتی مفسّر و قرآن، لایه های گوناگون معنای قرآن، لایه های مختلف فهم مفسّران، پرسش سازی های مبتنی بر نیازهای عصری و پاسخ یابی های متناسب با این نیازها در نظریه شهید صدر ممکن می گردد. این پژوهش علاوه بر روشن ساختن ابعاد نظریه شهید صدر، اهمیت پرداختن به تفسیر موضوعی در کنار تفسیر ترتیبی را نیز معلوم می دارد.