فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷٬۱۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
حسن خان شاملو، شاعر، نویسنده، خطاط، بیگلربیگی، امیرالامرای همة خراسان، حاکم هرات، در قرن دهم و یازدهم هجری (17م) است. خاندانش در دولت صفویه از نزدیکان دربار بودند. او میراث دار فرهنگی پدرش حسین خان و او نیز میراث بر فرهاد خان قرامانلو بود. اقدامات مختلف وی، نشان دهندة جایگاه والای فرهنگی و ادبی حسن خان است. مجالس حسن خان انجمنی برای شاعران و هنرمندان بود. از سخنوران بنام دستگاه حسن خان به ناظم هروی و فصیحی هروی و... می توان اشاره کرد. آنان در اشعارشان بارها حسن خان را ستوده اند و هنرمندی و فرهیختگی او را به تصویر کشیده اند. در شعر، حسن تخلص می کرد و به گفتة نصرآبادی دیوانش بیش از سه هزار بیت داشت. دربارة حسن خان جز مقالة کوتاه احمد گلچین معانی، پژوهش مستقل و گستردة دیگری انجام نشده است و آنچه موجود است تکرار مطالب کلی و مبهم از سرگذشت حسن خان است که بیشتر جنبة تاریخی دارد. نگارنده به تصحیح دیوان حسن خان شاملوهمت گمارده است. جایگاه حسن خان تا امروز آنچنان که باید شناسانده نشده است؛ به همین سبب نویسندة این جستار می کوشد تا با بررسی و نقد منابع قدیم و جدید، جایگاه او را بیش از گذشته معرفی و تبیین کند.
متن شناسی و معرفی کتاب حماسی سالارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالارنامهکتابی حماسی به شیوة شاهنامهفردوسی است. در این اثر تاریخ ایران از ابتدا تا زمان سرودن آن، دوران زمامداری مظفرالدین قاجار، به نظم درآمده است. این کتاب دو بخش دارد؛ بخش نخست به نام نامه باستاناز ابتدای تاریخ ایران تا پایان پادشاهی یزدگرد ساسانی را در بر می گیرد و سروده روشنفکر و آزادی خواه کرمانی، میرزا آقاخان است. پس از آنکه عوامل حکومتی قاجار او را کشتند، ملااحمد حافظ عقیلی کرمانی در اندک زمانی بعد از سرودن این اثر ادامه کار را تا دوره مظفرالدین شاه به انجام رساند. ملااحمد بن حافظ در خدمت عبدالحسین میرزا فرمانفرما، سالار لشکر ایران بود و به همین سبب نام کتاب را سالارنامهگذاشت. اکنون تنها سه نسخه از این اثر موجود است که نگارنده با سیری در آنها به معرفی و متن شناسی کتاب می پردازد. شاعر با بینشی نو به رخدادهای تاریخی گذشته می نگرد و آنها را به پیروی از فردوسی در سبک حماسی بیان می کند؛ باتوجه به به این نکته ها چهارچوب کلی ای از تاریخ ایران، از ابتدایی ترین دوران تا زمان قاجار به زبان شعر می توان ارائه داد. زبان شعری آقاخان روان و یکدست و از صنایع ادبی به دور است؛ اما ملا احمد حافظ همواره می کوشد از عناصر بلاغی به ویژه تشبیه و ایهام استفاده کند؛ همچنین در مقایسه با زبان نامه باستان، مطالب شاعر یکدست نیست. آقاخان از ابتدایی ترین زمان ایران برای تاریخ واقعی سخن گفته است. البته به سبب وجودنداشتن اسناد تاریخی تحت تأثیر کتاب های دساتیری بوده است؛ اما در دوره های بعد تاریخی، به ویژه مادیان و هخامنشیان و اشکانیان و سلوکیان و ساسانیان، با اسناد کشف شده باستان شناسان و ترجمه خطوط قدیمی، تاریخ صحیحی به زبان شعر ارائه می دهد. احمد بن ملاحافظ نیز با استفاده از تاریخ های گوناگون دوره اسلامی ایران، به ویژه روضه الصفاادامة دوره های تاریخی را به نظم درمی آورد و تاریخ درست و فشرده ای ارائه می کند.
بررسی و تحلیل و نقد چاپ دیوان فیضی فیّاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیضی فیّاضی یکی از عالمان و نویسندگان و شاعران توانای سدة دهم و به یقین از استادان زبان و ادب فارسی در شبه قارّة هند و از پیشگامان سبک هندی است. در سال 1967، ادارة تحقیقات پاکستان، دیواناین شاعر توانا را از روی چند چاپ سنگی ناقص، چاپ حروفی کرد و انتشارات فروغی همین چاپ را در سال 1362 با دست کاری هایی ناروا در ایران به صورت افست در اختیار همگان قرار داد. بررسی و نقد این دو چاپ، موضوع این مقاله است. پرسش اصلی این پژوهش این است که این چاپ ها تا چه اندازه ارزش و اعتبار علمی دارند و چه قدر توانسته اند سخن سراینده را چنان که بوده است در دسترس دیگران قرار دهند. در پاسخ به این پرسش ها، با بهره گیری از روش های تصحیح علمی متون، متن چاپی دیوان فیضیبا دست نویس های ناب و معتبر دیواناو مطابقت و مقایسه شد و آشکار شد که در متن چاپی پاکستان، به سبب غلط خوانی ها یا کم دقتی های مصحح، انواع تصحیفات و تحریفات به طور گسترده راه یافته است. شمار این تصحیفات و تحریفات در چاپ ایران نیز به سبب دست کاری های نابه جا و نسنجیده، بسیار بیشتر شده است؛ این عوامل باعث شده است تا شعر فیضی از درستی و روانی، بسیار دور شود. نتیجة این پژوهش نشان دهندة ضرورت و نیاز تصحیحی تازه به صورت علمی انتقادی از دیواناین شاعر بزرگ و تواناست.
به دوری عیسی از پیوندِ «عیشا»، «ایشا» یا «اشیا»؟ (تأملی در یک بیت از قصیده ترسائیه خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان خاقانیبه جهت دیریابی و دشواری و نیز به سبب اشتمال بر قصاید استوار و غرّا، از دیرباز موردتوجّه شارحان بوده و ایشان کوشیده اند تا با حل مشکلات لفظی و معنوی، به عوالم خیال شاعر راه یابند. در میان قصاید خاقانی، قصیده ترسائیه از اهمّیت خاصی برخوردار است. این قصیده به دلیل ذکر اصطلاحات مسیحیت که نظیر آن در قصاید دیگر دیده نمی شود و نیز از این جهت که خوانندگان را با بسیاری از مراسم و آداب آن دین آشنا می سازد، همواره توجه شارحان را به طور خاص به خود معطوف داشته است. در این جُستار، نگارندگان بر آن اند تا نگاهی دوباره به یکی از ابیات این قصیده داشته باشند و تفسیر و تأویل جدیدی از آن به دست دهند. نویسندگان، در پی آن هستند تا شکل های مختلف کلمه «عیشا» را در بیت معروف قصیده ترسائیه موردبررسی و مداقه قرار دهند و درنهایت، معنایی را که به نظر می رسد مطمح نظر خاقانی بوده است بیان کنند. بر اساس یافته های این پژوهش، «عیشا»، تصحیف کلمه «ایشا» است و خاقانی با به کارگیری این کلمه قصد دارد به اختلاف بین اناجیلاشاره کند.
بازتاب میراث عرفانی کهن، به ویژه مولانا، در اندیشه های امیرحسینی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرحسینی هروی از عارفان گمنام قرن هفتم و هشتم هجری است. او با پرسش های هجده گانة خود، شیخ محمود شبستری را به سرایش گلشن رازبرانگیخت. از امیرحسینی هروی آثار مهمی بر جای مانده است. بررسی افکار او در مطالعات تاریخی و تطبیقی تصوف اهمیت خاصی دارد. در این مقاله، سه نوع تأثیرپذیری محتوایی آثار هروی از میراث عرفانی کهن بررسی می شود. نخست، تأثیرپذیری از عارف هم عصرش مولانا در مباحثی مثل تشابه آغازین کنزالرموزو مثنوی، اهمیت غفلت، عاشقان ساکن بی قرار، عشق این سری و آن سری و نقد قافیه اندیشی. دوم، تأثیرپذیری از اندیشه های عرفانی کهن و موضوعات پربسامدی مثل جاودانگی معشوق، ترک خودی و انانیت، نکوهش تقلید، مرگ پیش از مرگ و دوگانة عشق و ملامت. سوم، تأثیرپذیری از عارفانی با دیدگاه های خاص مثل ابوسعید، عین القضات و نجم رازی در مضامین ویژه ای همانند تصوف آسیا، نکوهش رسم و عادت و داستان خلقت آدم. این تأثیرپذیری های سه گانه، تا حد بسیاری بر غنای فکری و فرهنگی آثار هروی افزوده و عرفان و گزاره های عرفانی او را به اندیشه های اصیل عرفانی سده های نخستین نزدیک کرده است. از سوی دیگر هروی در حد یک مقلد صرف نیست و با طرح مضامینی مثل عقل و عشق، نفس توسن و کثرت گرایی دینی، صاحب فکر و نوآوری است. در قسمت پایانی مقاله به این موضوع پرداخته می شود.
نقد و بررسی احوال منسوب به اهلی ترشیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهلی ترشیزی یکی از شاعرانی است که تصویر او در آینه تذکره ها تصویری یک آهنگ نیست. در تذکره های نزدیک به زمان حیاتش کوتاه و مختصر درباره زندگی و هنرش قلم زده اند و هرچه از زمان مرگ او دورتر می شویم، شرح حال او را بیشتر دچار تکرار یا قرین افسانه سازی می بینیم. ازهمین رو، مرور تذکره ها و به خصوص منابع نزدیک به زندگی او برای شناخت دقیق تر احوال او اجتناب ناپذیر است. در کتاب های متأخر نام او را محمدبن یوسف خوانده اند و نفیسی و به تبع او حاج سیدداوودی معتقدند او پس از افول دولت تیموریان به تبریز رفته و به دربار سلطان یعقوب راه یافته است. ایشان همچنین او را صاحب ساقی نامهو مترجم تحفه السلطان فی مناقب النعمان دانسته اند. اخترخان هوگلی، مدرس تبریزی، نظمی تبریزی و عمرانی چرمگی نیز مدعی شده اند که او اصالتاً تبریزی بوده، اما به دلیل اینکه در ترشیز به دنیا آمده به این شهر منسوب شده است. ازطرف دیگر، برخی از ارباب تذکره مدعی وجود شاعری به نام اهلی نوایی یا اهلی جغتایی شده اند. اهلی نوایی از نظر این تذکره نویسان با اهلی ترشیزی معاصر است. بررسی و تحلیل تمام تفاوت ها و انحراف ها در زندگی اهلی در این مجال نمی گنجد، با وجود این، مقاله حاضر بر آن است تا با نقد و بررسی دقیق احوال منسوب به شاعر در تذکره ها، شرحی پالایش شده از احوال او به دست آورد. نتایج این تحقیق نشان می دهد پژوهشگران متأخر درباب زندگی این شاعر از قبیل زادگاه، نام و... و همچنین کتاب هایی که به او منسوب شده، دچار لغزش و اشتباه شده اند.
آفرین و نفرین در آثار ایرانی باستان و میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرین و نفرین(دعا و لعن) از بن مایه های دینی، فرهنگی، اسطوره ای و ادبی است که از دیرباز، همگام با هم، از ادبیات قبل از اسلام تا شریطه های قصاید مدحی و انواع مختلف ادبی استمرار یافته است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، بررسی وجوه مختلف آفرین و نفرین در آثار دوران پیش از اسلام(باستان و میانه) است. از همین منظر، با توجه به آثار ایرانی باستان(اوستا و کتیبه های هخامنشی) و آثار اشکانی و پهلوی دوران میانه(کتیبه های شاهان و رجال ساسانی، کتاب های کارنامة اردشیر بابکان، یادگار زریران و ...)، انواع دعا و نفرین استخراج و از جنبه هایی مانند نقش آن در پیشبرد کارها، اهداف، درخواست کنندگان، بلا یا نعمت های درخواست شده، کارکردها و جنبه های بلاغی آن بررسی شده است. در اوستا این دو مقوله به خصوص آفرین و دعا در بخش های نیایشی آن بسامد گسترده ای یافته که بیشتر در راستای اهداف، تعالیم، اندیشه ها و آموزه های مذهبی قرار گرفته و موجودات اهریمنی نفرین و موجودات اهورایی مورد دعا واقع شده اند. در کتیبه های هخامنشی دعا و نفرین، از یکسو هدف ترغیبی و گاه تحذیری در خصوص پاسداشت کتیبه ها دارد و از سویی دیگر حس وطن دوستیِ پادشاهان را با بسامد فراوان دعاهای نیک نسبت به کشور نشان می دهد. در کتیبه های دوره میانه نفرین دیده نمی شود، اما دعا همچنان استمرار یافته که بیشتر متضمن طلب عمر طولانی و پیرورزی بر دشمنان است. در کتاب های این دوره دعا و نفرین بیشتر کارکردی ادبی داشته و نشان گر حالات عاطفی شخصیت ها در موقعیت های مختلف روایی است.
ناسازگاری روش شناختی و تئوریک با موضوع، در «روایت پژوهی داستان های عامیانه ایرانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در حوزه داستان های عامیانه فارسی با تأسیس گرایش ادبیات عامه در دانشگاه های کشور، روندی فزاینده پیدا کرده است. در این میان، بهره گیری از نظریه های ادبی در بازخوانی و نقد و تحلیل آثار شفاهی یا مکتوب ادب عامه در ایران، از رویکردهای تازه و نوآورانه است. کتاب روایت پژوهی داستان های عامیانه ایرانینوشته مریم شریف نسب را می توان یکی از این پژوهش های نوبنیاد به شمار آورد که کوشیده با تلفیق رویکردهای روایت شناختی ساختاری به ویژه آرای نظری پراپ، چتمن، لینت ولت و ژرار ژنت با روش های سنتی نقد داستان، یعنی بررسی عناصر داستان، طرحی نو دراندازد. جستار حاضر با توجه به ضرورت نگاه منتقدانه به پژوهش های دانشگاهی تلاش کرده است به شیوه نقد محتوایی، ناسازگاری و ناهمگونی نظریه و روش مورد پسند نویسنده را با موضوع کتاب مزبور بازگو کند. از نتایج تحقیق برمی آید با وجود تلاش نویسنده برای بازخوانی قصه های عامیانه فارسی از منظر نظریه های روایت شناسی ساختارگرا و ارائه ساختار روایی جامع از حکایات عامیانه فارسی، برجستگی خطاهای محتوایی و خطای نظری و روش شناختی، دستاورد تحقیق را به چالش کشانده است.
آسیب شناسی شروح مثنوی از حیث بی توجهی به سنت عرفانی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه و اهمیت مثنوی در بیان موضوعات عرفانی و اقبال مخاطبان به آن موجب شد شرح نویسی بر این منظومه ی مهم آغاز شود و اندک اندک به عنوان جریانی ادبی- عرفانی در زمانها و مناطق گوناگون رواج یابد. شروح مثنوی هر یک با رویکرد و ساختاری متفاوت برای شرح سروده های مولانا نگاشته شده اند. گرچه این شروح فواید ادبی و عرفانی ای دارند اما کاستیهای مهمی نیز در آنها به چشم می خورد. از جمله مهمترین این کاستیها بی توجهی شارحان به مشرب عرفانی مولاناست. مهمترین نکته در باب مشرب عرفانی مولانا آن است که وی از مشایخ سنت اول عرفانی به شمار می رود و بنابراین دیدگاههای وی با ابن عربی که از عرفای سنت دوم است بکلی تفاوت دارد. بر این اساس به کارگیری مبانی و موضوعات سنت دوم برای تبیین آراء و نظریات مولانا مقرون به صواب نمی نماید. این مقاله با روشی تازه شروح مثنوی را بررسی و تحلیل کرده و کوشیده است یافته هایی تازه در این باب به دست دهد. بر این اساس مهمترین شروح مثنوی از آغاز تا امروز از حیث توجه به مشرب عرفانی مولانا بررسی شده اند و آشکار گشته است که تقریبا همه ی شروح مرتکب این اشتباه شده اند و مشرب عرفانی مولانا را به سنت دوم عرفانی انتساب داده اند. البته این شروح در میزان و شیوه ی به کار بستن مبانی و موضوعات سنت دوم در شرح مثنوی مختلفند.
تتبّعی در شرح گیسودراز بر الرساله القشیریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الرسالةابوالقاسم قشیری یکی از متون مهم نثر عرفانی، به ویژه در زمینة آداب و تعالیم تصوف است. قشیری این کتاب را در فاصلة 437 تا 438 هجری قمری به زبان عربی نوشت. این اثر از همان روزگار تألیف، توجه بسیاری را برانگیخت. الرسالهدو بار به فارسی ترجمه شد. سید محمد گیسودراز، یکی از عارفان طریقة چشتیه در سدة نهم، برای نخستین بار الرسالهرا شرح و تفسیر کرد. اهمیت شرح گیسودراز در آن است که نویسنده افزون بر شرح، سخنان قشیری و عارفان دیگر را نیز نقد می کند؛ به عبارت دیگر، او نه همانند یک مرید یا شارح صرف، بلکه با دیدی انتقادی و منتقدگونه به الرسالهمی نگرد .این پژوهش بر آن است تا با بررسی شرح رسالة قشیریه،جنبه های انتقادی این شرح را تبیین و ویژگی های برجستة زبان گیسودراز را آشکار کند. این ویژگی ها می تواند نمایانگر نثر سدة هشتم و نهم هجری باشد.
بررسی دیدگاه های اجتماعی در آثار شیخ احمد جام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ احمد جام از عارفانی است که به رغم نگاه صوفیانه و تلاش در جهت خودسازی فردی و پرورش مریدان و نشان دادن راه و رسم سلوک، به صلاح و رستگاری مردم جامعه از بن جان می اندیشد و در مجالس وعظ و نوشته های خویش موشکافانه کج روی های اجتماعی را گوشزد می کند. این نوشتار به دنبال آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، برجسته ترین مسائل و موضوعات اجتماعی قرن پنجم را در آینة آثار احمد جام بازکاود. تا کنون بررسی مستقلی دربارة اندیشه های اجتماعی وی (با تکیه بر تمامی آثار او) صورت نگرفته است. رویکرد اجتماعی وی را می توان در موضوعات شش گانة زیر جست وجو کرد: 1. طبقات اجتماعی؛ 2. نهادهای مردمی؛ 3. ملل و نحل؛ 4. مشاغل و پیشه ها؛ 5. آداب و رسوم؛ 6. اخلاق اجتماعی. با بررسی دیدگاه های یادشده در آثار و رسائل وی جلوه هایی از جامعة عصر سلجوقی را می توان دید. با توجّه به سکوت منابع تاریخی، دربار مدار بودن مورّخان و بی اعتنایی ایشان به ساز و کار حاکم بر روابط و قشربندی های اجتماعی، وجود آثار و منابع گران سنگ اشخاص دردمندی چون احمد جام که به دل مشغولی ها و فراز و فرودها و زشتی ها و زیبایی های روابط اجتماعی نگریسته است، فرصت مغتنمی است که جامعة دیروز با برخی نگرش های جامعه شناختی واکاوی گردد.
تصحیح و توضیح چند بیت از داستان رستم و سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصحیح و اصلاح تصحیف های انجام شده در متن آسان نمای شاهنامه، همواره یکی از مهم ترین اهداف مصحّحان و شارحان بوده است. داستان رستم و سهراب، بهترین مصداق این واقعیت است. با بررسی این داستان و شروح مختلفی که از حدود پنجاه سال پیش تاکنون بر آن نوشته شده است، می توان دریافت که در طول زمان به سبب تسامح کاتبان، ضبط بسیاری از ابیات این بخش شاهنامه، تغییرات فراوانی کرده است. یافتن شکل صحیح آن، مستلزم دقّت نظر بیشتر و تکیه نکردن به یک نسخة خاص است. در آثار گزیده و متون درسی دانشگاهی، مشکلات لغوی و معنایی داستان رستم و سهراب توضیح داده شده است؛ اما در شرح بسیاری از ابیات مبهم، وحدت نظر وجود ندارد و همچنان درباره آن بحث و تحقیق می شود. در این مقاله چهار بیت بحث برانگیز این داستان با نظریات مختلف در شرح ها بررسی و واکاوی می شود و با تبیین انتقادی همة نظرها، پیشنهادهایی برای ضبط و توضیح صحیح تر ارائه می شود.معیار اصلی این تحقیق در توضیح و تصحیح ابیات، استناد به شواهد متعدّد و مشابه از شاهنامة فردوسیاست؛ معیاری که متأسّفانه در بسیاری از شرح های شاهنامهبه آن بی توجّهی شده است.
مشاعره، بازی و قدرت (نگاهی تبارشناسانه به چرایی بازطراحی مشاعره و اهداف آن در زمان حاضر) دکتر عیسی امن خانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات فارسی جدای از کارکردهای شناخته شده ای چون تعلیم، مدح و ... بهانه ای برای بازی و سرگرمی مردم نیز بوده است؛ بازیهای ادبی بسیاری در گذشته وجود داشته است که از معروفترین آنها می توان از مشاعره که هم در نزد خواص و هم در نزد عوام رایج بوده است یاد کرد؛ این بازی که سابقه ای طولانی نیز دارد، تا سالهای پیش از تجدد و عصر مشروطه، قواعد و شکل خاصی نداشته، هدف آن نیز عمدتاً مطایبه، سرگرمی و ... بوده است اما با گسترش تجددگرایی در ایران، در قواعد آن تغییرات گسترده ای (شکل آشنا و رایج امروزی آن) به وجود آمده، هدف آن نیز تغییر کرد و تبدیل به ابزاری برای حفظ فرهنگ گذشته و ... گردید. دلیل این تغییر قواعد و اهداف تا امروز ناگفته باقی مانده است اما به نظر می آید سنتگرایان که قواعد مشاعره را بازطراحی کرده اند نه تنها با تغییر هدف آن قصد داشتند شعر کهن را که از طرف شعر نو به چالش کشیده شده بود، از نابودی نجات دهند بلکه با تأکید بر بیت به عنوان واحد مشاعره، اجازه ورود شعر نو که واحد آن تمامی یک شعر است را نداده، آن را به حاشیه برده، سرکوب کنند. به تعبیر دیگر بازطراحی و مفصل بندی مشاعره توسط سنتگرایان در زمان حاضر ابزاری برای طرد نوگرایی و تحکیم جایگاه به چالش کشیده شده و متزلزل شعر گذشته بوده است.
دیگری در اندیشه و آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دیگری» یکی از مفاهیم بنیادین فلسفی است که به ویژه در قرن بیستم و در آثار هوسرل، هایدگر، سارتر و لویناس اهمیت معرفت شناختی و هستی شناختی پیدا کرد و سپس، به واسطه باختین، به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. از چشم انداز «مفهوم دیگری»، می توان گفت پس از پیوستن ناصرخسرو به مذهب اسماعیلیه، طرحی آرمان شهری از دین و مذهب، حاکم و حکومت، شعر و شاعر، فلسفه و فیلسوفان و... در ذهن و زبان او شکل می گیرد و براین اساس، هرکس و هرچیزی از این خطوط مشخص پا را فراتر یا فروتر بگذارد از گزند تیغ تیز طرد و حذف و هجو ناصرخسرو در امان نمی ماند. در این نوشتار، پس از تبیین مبانی نظری مفهوم دیگری، به طرح آرمان شهر ناصری می پردازیم و پس از آن، از منظر مفهوم دیگری، به توصیف و تحلیل نحوه مواجهه ناصرخسرو با صنوف و طبقات مختلف سیاسی، اجتماعی و فلسفی و ادبی و... خواهیم پرداخت.
فراز و فرود عطار در مقدمه منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر، شرح عشق انسان به خودشناسی و لقای پروردگار، مهم ترین اثر عرفانی عطار در قالب تمثیل پرندگان است. مقدمه کتاب هرچند مختصر و مجزا از متن عرفانی است، به دلیل تداخل عرفان و تاریخ، اهمیت زیادی دارد. مورخ با حضور در زمان گذشته، جزءنگری، تحلیل حوادث و نقد شخصیت افراد تاریخی به کشف حقیقت علاقه مند و عارف ابن الوقتی گریزان از سیاست و قضاوت است. با وجوداین، تاریخ می تواند، بهترین مؤید عرفان باشد، به شرط آنکه عارف به تاریخ روایی پشت نکند و در تحلیل تاریخ، از تعصب و حبّ وبغض برکنار بماند. در ابداع نمادهای عرفانی، بی اعتنایی به حقایق تاریخ و زیرپا گذاشتن حدود عرفان قضاوت عارف را بی اعتبار و او را گرفتار بحران استدلال می کند. عطار در مقدمه منطق الطیر با ورود در حقایق تاریخی و جریان های سیاسی جامعه اسلامی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و قضاوت افراد حقیقی بدون هیچ سند معتبر و استدلال قابل قبولی از اصول عرفانی عدول می کند. هدف مقاله حاضر اثبات این ادّعا در مقدمه منطق الطیر است.
گزیده ها و شرح های اشعار صائب در ترازوی نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد کتاب، نوعی نقد ادبی است که آثار را بر اساس محتوا، روش کار و نیک و بدی های آن و همچنین طبق نظر، مهارت و قدرت تحلیل منتقد ارزیابی می کند. منتقد، عوامل مختلفی را برای تحلیل اثر در نظر می گیرد که از آن جمله است: موقعیت و اعتبار نویسنده کتاب، تحلیل موضوعی اثر، سطح نگارش، شیوه پردازش متن، درستی و نادرستی معانی، اعتبار و ارزش استنادها، رویکردها، روش فصل بندی، جامع نگری متن، اعتبار و برخی عوامل دیگر. صائب، نماینده سبک هندی است. مفاهیم در این سبک به سبب تلاش شاعران در یافتن معنی بیگانه و دیریاب، مضمون های متفاوت و متنوّع و برقراری ارتباط های ظریف میان محسوسات و غیر محسوسات، بسیار مبهم و پیچیده هستند. از این رو، اشعار در این سبک به شرح و بررسی دقیق نیازمند است و شرح آنها بسیار ضروری است. چند نویسنده به سبب این ضرورت، برخی از غزلیات صائب را شرح کرده اند. هدف این پژوهش، شناخت منسجم ترین و بهترین گزیدة غزلیات صائب و همچنین معرّفی کاستی ها و معایب هر یک از آنهاست. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و در آن شرح های موجود از نظر اعتبار و شخصیت نویسندگان، مقدّمه ها و فهرست ها، شیوه پردازش، استنادها، شیوه نگارش، فواید و نقصان آن و درستی و نادرستی معانی، نقد و بررسی شده است؛ در نتیجه، مشخّص شد اگرچه هنوز، نگارش شرح های گسترده تر و دقیق تر کاملاً ضروری و لازم به نظر می رسد، هر یک از شرح های موجود به گونه ای در رفع دشواری های شعر صائب مفید و مناسب است. از نظر محتوایی و دقّت در بیان نکات خاص و مهمّ شعر صائب، شرح معدن کن، قهرمان و کریمی از بهترین شرح ها هستند؛ اما با وجود برخی کاستی های این شروح، می توان گفت در صورت تفصیلِ بیشتر بر کیفیت آنها نیز افزوده خواهد شد.
الگوی پرسش محور در تفسیر و تحلیل شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیت معنایی گوناگون یک شعر در نتیجة نظام زبان، توانش ها و نقش های مختلف آن شکل می گیرد و هر دریافتی از متن باید در چهارچوب نظام معنایی آن متن صورت گیرد. به همان میزان که خواننده در کشف معناهای شعر نقشی فعال دارد، به همان میزان نیز شعر، خوانش خواننده را محدود می کند. خوانش شعر بر مبنای هر نظریة ادبی، تمام ابعاد آن را تفسیر نمی کند. ازاین رو، روشی کاربردی تر لازم است تا بتواند با توجه به قراین درون متنی و برون متنی (بافت زبانی و فرازبانی) ابعاد بیشتری از شعر را آشکار نماید. الگوی پیشنهادی شرح و تحلیل شعر، شعر را در پنج سطح توصیفی، زبانی، فکری، زیبایی شناختی و تفسیری بررسی میکند. شاخصة مهم این الگو، بررسی و تحلیل تمام اجزای سازندة شعر در نسبت با کلیّت آن است. این الگو، متن محور است و در فرایند تحلیل، به آن میزان از فرامتن استفاده می کند که بتواند در تحلیل آن نقش و کارکردی معناشناختی داشته باشد. برای خوانش و تحلیل شعر در هر سطح، پرسش هایی بنیادین متناسب با آن سطح در نظر گرفته ایم. این پرسش ها به گونه ای طرح شده اند که در نهایت، پاسخ بدان ها موجب دست یافتن به فهم و درکی منسجم از شعر می شود. تفسیری که با کاربست این الگو حاصل می شود، در نتیجة قرائت دقیق شعر و تحلیل تمام عناصر سازندة آن، یعنی گزینش های زبانی، بلاغی زیبایی شناختی و اندیشگانی است که در پایان، به فهم و تفسیر منسجمی از شعر منجر می شود.
حامدی اصفهانی، از شاعران پیشگام مکتب وقوع در سدة نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد حامدی اصفهانی (ت 834 هجری) از شاعرانی است که بیش از دو دهه در دربار سلطان محمد فاتح زیسته و به فارسی و اندکی ترکی شعر سروده است. دیوان حامدی که به خط خود وی کتابت شده، با وجود اهمیت بسیار تاکنون تصحیح و چاپ نشده است. با توجه به شواهد و قرائن فراوانی که در دیوان حامدی وجود دارد، می توان او را در شمار پیشگامان مکتب وقوع و نازک خیالی به شمار آورد؛ حتی رگه ها و نشانه هایی از برجسته ترین ویژگی های سبک هندی نیز در دیوان وی مکرر یافت می شود. با آنکه شعر حامدی از نظر کیفیت و ویژگی های سبک شناسی تأمل برانگیز است، در کتب تاریخ ادبیات و سبک شناسی توجهی بدان نشده است. این موضوع می تواند به دلیل در دسترس نبودن دیوان وی بوده باشد. این مقاله علاوه بر شرح احوال و دقایق زندگی حامدی، نشان می دهد که حامدی از جمله پیشگامان ناشناخته مکتب وقوع و شعر مضمون یاب و دارای خیال خاص سدة نهم است. همچنین در این مقاله، اهمیت و ضرورت بازنگری در کتب تاریخ ادبیات و سبک شناسی بر اساس آثار ادبی نویافته شرح و بیان شده است.
تفاوت ها و تضادهای شمس و مولوی در زندگی فردی و سلوکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شمس و مولوی دو شخصیت بزرگ عرفانی ادبی، تأثیر ژرفی بر یکدیگر گذاشته اند. آن دو موجب تکامل و رشد روحی و سلوکی یکدیگر شدند و از این راه شهرت و پذیرش بی مانندی یافتند. شمس و مولانا با نشر و شرح آثار و افکار همدیگر به پیشرفت و تکامل و شکوه و شهرت ادبیات و عرفان ایرانی اسلامی نیز افزودند. بسیاری از پژوهشگران به تشابهات و نکات اشتراک ایشان پرداخته اند؛ اما در شیوة زندگی و نوع و روش سلوک آنها تفاوت ها و حتی تضادهایی دیده می شود که این پژوهش برای اثبات بخشی از این ادعا تهیه و تدوین شده است. در این جستار کوشش می شود تا تضادها و تفاوت های شمس و مولوی با رویکردی تطبیقی بررسی شود و تفاوت ها یا تضادهای شخصیتی این دو از جنبه های مختلف زندگی و نوع پرورش، گفتار و رفتار بیان شود. درنتیجة این بررسی علل و عوامل تفاوت یا تضادهای فکری و سلوکی شمس و مولانا، ازنظر حالات و مقامات و مقالات آشکار می گردد. برای تبیین تفاوت ها و تضادهای مولانا و شمس در نوع زندگی و معاش و نوع اخلاق و رفتار و گفتار و نیز نوع سلوک و مقام عرفانی، این مقاله در سه بخش دسته بندی و تبیین شده است: بخش اول: تفاوت ها یا تضادها در زندگی فردی و اجتماعی؛ بخش دوم: تفاوت یا تضادهای اخلاقی و شخصیتی؛ بخش سوم: تفاوت یا تضادهای سلوکی و عرفانی.
بررسیِ تقابلِ سنّت (اسطوره، دین و تاریخ باستان) و مدرنیسم در اندیشه و آثار ملک الشّعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان شاعران عصر مشروطیّت کم تر شاعری را مانند ملک الشّعرای بهار می توان سراغ داشت که مضامین و درون مایه های شعر او، ترکیبی از دو جنبه کهنه و نو باشد. بهار از واپسین شاعران قصیده پرداز، سنّت گرا و نامدار ایران است که ابعاد شخصیّتش چندگانه است. او علاوه بر اینکه سیاست مداری مجرّب و نامی است، شاعری آزادی خواه و متجدّد نیز هست. وی به تاریخ و گذشته ایران با مباهات می نگرد و همواره بدان می بالد. کم تر شعری در دیوان بهار می توان دید که در آن، تلمیح یا اشاره ای به اسطوره های کهن و داستان های تاریخی نباشد. از سوی دیگر، بهار شاعری معتدل و سیاست مداری مدرن است که عمیقاً ظهور و ضرورت مدرنیسم را درک کرده و از پیشگامان و مدافعان اصلاح و تجدّد در جامعه عصر خود است. از این روی مقاله می کوشد تا بر پایه رویکردهای سه گانه اسطوره، دین و تاریخ از یک سو و مدرنیسم از دیگر سو، شیوه ها و ابعاد نگاه این دو رویکرد متقابل را در اندیشه و آثار بهار که خود هرگز در گذشته و اساطیر متوقّف نگردیده و اهمیّت تجدّد را نیز به درستی درک و تجربه نموده است، بررسی نماید.