اسلام و پژوهش های تربیتی
اسلام و پژوهش های تربیتی سال ششم بهار و تابستان 1393 شماره 1 (پیاپی 11) (مقاله پژوهشی حوزه)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مدافعان رویکرد تلفیقی در فلسفة تعلیم و تربیت اسلا می، که افرادی همچون کیلانی و به ویژه خسرو باقری هستند، نخست به نفی و رد رویکرد ایجابی نسبت به کاربست فلسفة اسلا می در تدوین فلسفة تعلیم و تربیت اسلا می دست زده اند و در ادامه، با بیان اینکه گریزی از فلسفه به طور کلی نیست، رویکرد سلبی را هم رد نموده، در جست وجوی راه سو می برآمده اند که به بیان ایشان، همان «استفاده از فلسفه همچون روش و ساختار است». مقالة حاضر نخست به این دیدگاه و در ادامه، به نقد و ارزیابی آن پرداخته است. نخست چالش اسلامی بودن فلسفة اسلا می مطرح شده است تا ملاحظه شود که اشکالات این گروه به اسلامی بودن فلسفة اسلا می که مبنای نفی فلسفة اسلا می از سوی این گروه است آیا اساساً وارد است؟ و در ادامه، رویکرد تلفیقی نقد و بررسی شده است.
نقش نخبگان دینی در تربیت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
تعیین محدودة نقش آفرینی هر یک از عوامل انسانی دخیل در تربیت دینی سهمی بسزا در تحقق اهداف مورد نظر تربیت دینی دارد. نخبگان دینی از جملة مهم ترین عوامل انسانی دخیل در تربیت دینی هستند که مطالعات تربیتی، روان شناختی و جامعه شناختی صورت گرفته دربارة نخبگان و نیز تحلیل متون دینی ناظر به بحث از وظایف عالمان دینی، در عین هم پوشی و تأکید نتایج یکدیگر، در مجموع، معین کنندة نقش ایشان در تربیت دینی است. نقش نخبگان دینی در تربیت دینی، گرچه در تصور اولیه، بیشتر در حیطة شناختی نمود دارد، اما اعم از هر سه حیطة شناختی، گرایشی و رفتاری بوده است. ایشان در تمامی مراحل فرایند عملی تربیت دینی، به دلیل کارکرد اجتماعی الگو بودن، نقش آفرین بوده و با داشتن جایگاهی ممتاز در میان عوامل تربیت دینی، حتی نسبت به ایشان نیز دارای وظیفه هستند و نقش رهبری جریان تربیت دینی ایفا می کنند.
معرفت شناسی در فلسفة مشاء و دلالت های تربیتی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
مقالة حاضر با روش «توصیفی تحلیلی»، به شرح و بیان مسائل اساسی معرفت شناسی در فلسفة مشاء و نیز استنباط و استخراج دلالت های تربیتی آنها پرداخته است. معرفت شناسی فلسفة مشاء نظامی منسجم و منظم است که با دو قوس صعودی و نزولی، مباحث علم النفس و فرشته شناسی را به هم گره زده و تبیین های به هم پیوسته و عقلانی را در مسائل گوناگون، از قبیل چیستی، اقسام، مراتب و منابع معرفت بیان داشته است. این تبیین ها مبانی لازم را برای استنباط و استخراج دلالت هایی در زمینة تعلیم و تربیت فراهم آورده اند که بر اساس آن، می توان اتصال به عقل فعّال را یکی از اهداف مهم تربیتی قلمداد کرد. دست یابی به این هدف، اهداف واسطه ای و طولی دیگری از قبیل پرورش حواس ظاهری و باطنی و پرورش قوای عقلانی را خاطر نشان می سازد. همچنین در پرتو مبانی و اهداف یاد شده، می توان به دلالت هایی در زمینة اصول و روش ها و برنامة درسی دست یافت. این دلالت ها به لحاظ اینکه دارای خاستگاهی با رویکرد دینی و اسلامی است، می تواند در ترسیم برنامة تربیت دینی حائز اهمیت باشد.
تربیت اخلاقی و سعادت در نظام آموزشی ایران (مقابلة دیدگاه فارابی، لاک، رورتی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
از جمله قلمروهای معرفتی مربیان- فیلسوفان، حوزة تربیت اخلاقی است که به منزلة یک محور اساسی، در مبانی و اصول آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران نیز بر آن تأکید شده است. هدف از ارائة این مقاله بررسی تطبیقی دلالت های تربیت اخلاقی فارابی و لاک، سازگاری وجوه اشتراک آراء آنها با نظام آموزش و پرورش ایران و تقابل این سازگاری با مفهوم حقیقت نجات دهنده از منظر رورتی است. نگارندگان این مقاله درصددند با استفاده از روش های «توصیفی تحلیلی» و «استنتاجی»، ضمن تحلیل و مقایسة دیدگاه های فارابی و لاک دربارة تربیت اخلاقی، میزان سازگاری آراء آنها با مبانی تربیت در سند ملی آموزش و پرورش را بررسی کنند. سپس به مفهوم «حقیقت نجات دهندة» رورتی در مقابل آراء فارابی و لاک دربارة تربیت اخلاقی توجه شده است. در نهایت، این نتیجه به دست آمده است که میان مفهوم «حقیقت نجات دهندة» رورتی با دیدگاه فارابی و لاک و نیز هدف های نظام آموزش و پرورش کشور انطباقی وجود ندارد؛ زیرا رورتی رستگاری انسان را، که همان سعادت واقعی یا حقیقت نجات دهنده است، انکار می کند.
واکاوی سبک زندگی متعلّم در تمدن نوین اسلامی و مقایسة آن با آراء اند یشمندان غربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
جایگاه متعلم در تعلیم و تربیت تمدن های بشری همواره به شکل خاصی مطمح نظر بوده است. این مسئله در چارچوب آراء مربیان بزرگ یا استلزامات تربیتی مکتب های رسمی فلسفی بیان می شود و گاه علاوه بر توجه به مکتب های جدید فکری و فلسفی، به مبانی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نظام های موجود هم توجه خاص می کند. از طریق روش «توصیفی تحلیلی» ابتدا سبک زندگی متعلّم در تمدن نوین اسلامی و در ساحت های گوناگون تربیتی آن بررسی شده، سپس دیدگاه های اند یشمندان معاصر غربی بیان گردیده است. یافته های مطالعة حاضر حاکی از آن است که پیشرفت و پویایی متعلّم به عنوان محور تعلیم و تربیت متناسب با تحوّلات عصر نوین از دغدغه های این تمدن هاست. در مقابل، تفاوت دیدگاه خدا باورانه و انسان مدارانه در دو تمدن، موجب تفاوت دو دیدگاه نسبت به متعلّم شده است. بنابراین، اگر چه در دو تمدن مذکور متعلّمان آموزش های علمی یکسان می بینند، اما از نظر عقیده، رفتار و اخلاق، مسیری متفاوت می پیمایند.
بررسی اصول و روش های تربیتی پیامبر(ص) در مواجهه با خاطیان نسبت به حقوق شخصی ایشان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی اصول و روش هایی پرداخته است که پیامبر گرامی (ص) در مواجهه با خاطیان نسبت به حقوق شخصی ایشان داشته اند. در قرآن کریم، پیامبر به عنوان الگو و اسوة همة مؤمنان معرفی شده اند. سیرة شخصی ایشان راهنما و راهگشای مناسبی در برخورد با خطاکاران در جامعة اسلامی است. بدین منظور، با استقراء ناقصی که در سیره و تاریخ نبوی در منابع اسلامی صورت گرفت، روشن شد که از اهداف اولیة رسول مکرم، جذب حداکثری مردم به اسلام بوده است. پیامبر اکرم (ص) متناسب با شرایط گوناگون، برخوردهای متفاوتی داشته اند. از این رو، در برخوردهای خود بر اساس اصل «رحمت» با افراد خطاکار برخورد می نمودند و در اجرای اصل بیان شده نیز از روش گذشت بهره می بردند.
خانواده و مدیریت الگوپذیری نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
این نوشتار به یکی از مسائل اجتماعی معاصر اشاره دارد. الگوپذیری نوجوان مسئله ای است که در قالب مدگرایی، ارتباط با گروه های نابهنجار اجتماعی، گرایش به هنجارهای زودگذر و سستی روابط خانوادگی بروز می یابد. واکنش های ابتدایی والدین در دو طیف افراط و تفریط قرار دارد. آنان، گاهی سخت گیر می شوند و طرد بی حساب را در پیش می گیرند و گاهی تسلیم می شوند و در قبال سرنوشت نوجوان به گونه ای خنثا عمل می کنند. وضعیت مطلوب آن است که والدین با در نظر داشتن شرایط سنّی و اجتماعی نوجوان و با استفاده از راهبردهای تربیتی مؤثر، الگوپذیری نوجوان را مدیریت و سامان دهی کنند. راهبردهای پیشنهادی مقالة حاضر در قالب دو راهبرد کلان «مدیریت الگوپذیری از طریق معاشرت» و «مدیریت الگوپذیری از طریق هم اندیشی با نوجوان» جای می گیرد. این راهبردها با استفاده از آیات و روایات و با توجه به شرایط و ظرفیت های زندگی خانوادگی مطرح گردیده است.