مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
روش شناسى
حوزه های تخصصی:
با افزایش نفوذ پساساختارگرایى و پساتجددگرایى در حوزه ى روابط بین الملل طى دو دهه اخیر، مطالعه گفتمان، مورد توجه فزاینده اى قرار گرفته است. اما این مطالعات همیشه از سوى جریان اصلى روابط بین الملل به این متهم شده اند که فاقد روش هاى نظام یافته مطالعاتى هستند، به واقعیت هاى تجربى توجه نمى کنند و نتوانسته اند به یک برنامه پژوهشى شکل دهند. به نظر مى رسد مخالفت هاى دانش پژوهانى که به این نوع مطالعات علاقه مند هستند با علم مدرن و روش هاى علمى و نگاه انتقادى آن ها به تلاش هایى که براى نظم بخشى به جهان بى نظم صورت مى گیرد، جایى براى پاسخ مثبت آن ها به این تقاضاى جریان اصلى باقى نمى گذارد. اما در این مقاله نویسنده مى کوشد مطالعات گفتمانى را به یک برنامه پژوهشى همراه با روش شناسى نظام یافته تبدیل کند که موضوع مطالعه تجربى نیز دارد و نوعى «علم بهنجار» را به معناى کوهنى آن در چارچوب اجتماع گفتمان یعنى اجتماع دانش پژوهان متعهد به مجموعه تعهداتى که لازمه این گونه مطالعات است (تلقى از گفتمان به عنوان نظام دلالت، مولد دیدن گفتمان و نقش رویه ها) سامان بخشد. در بررسى هر یک از این تعهدات، نویسنده روش هایى را براى انجام مطالعات و تحقیقات عرضه مى کند که مى توانند براى پژوهشگران علاقه مند به این چشم انداز کلیدهاى راهنماى خوبى باشند.
مکانیک مطلوبیت و نفع شخصى نگرشى دوباره به دکترین فایده گرى جیونز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، باز شناخت برخی زوایای مهم افکار جیونز ازبنیانگذاران اصلی مکتب مطلوبیت گرایی و نهایی گری اقتصادی می باشد. این امر می تواند، نقش ویژه ای در درک ما از نقاط قوت و ضعف نظریه ها و الگوهای جدید اقتصادی داشته و گامی در جهت تعمیق دانش ما از چگونگی تکوین مکتب نئوکلاسیکی محسوب شود. در این راستا، تحقیق حاضر به تعیین "مکانیک مطلوبیت و نفع شخصی" در دکترین جیونز اختصاص دارد. به طور خاص این مقاله، هدف اصلی خود را بازشناخت زیربنایِ انسان شناسانه و روش شناسی دیدگاه فایده گری جیونز قرارداده است. درهمین چهارچوب، رابطه میان علم اقتصاد و ریاضیات در دکترین جیونز متبلور شده، در واقع تلفیقی است از انسان شناسی اسمیت و بنتهام. به عبارت روشن تر، جیونز حداقل دو کار مهم برای مکتب اقتصادی نئوکلاسیکی انجام داد. وی ابتدا مفهوم عام مطلوبیت را که قبل از وی توسط بنتهام مطرح شده بود، برای اقتصاددانان عملیاتی نمود و سپس با تلفیق آن با دیدگاه فرد گرایی خاص آدام اسمیت که بر مبنای نفع شخصی شکل گرفته بود، از کنار مشکل ناشی از تزاحم میان منافع فرد وجامعه که در نظریه فایده گری بنتهام وجود داشت گذشت. بنابراین، جیونز دکترین خود را "مکانیک مطلوبیت و نفع شخصی" نامید. به علاوه این مقاله، روش استنباط در دکترین جیونز را که در اقتصاد مرسوم نیز کاربرد فراوان دارد، مورد مداقه قرار داده و چگونگی استخراج قوانین کلی را با استفاده از ارتباط رفتار فرد و جامعه توضیح می دهد. مقاله نتیجه می گیرد که دکترین جیونز بر اساس مبانی خاص انسان شناسانه خود از روش قیاسی- استقرایی و ابزار ریاضی استفاده می نماید. در مقاله ملاحظه می شود که نوع نظریه پردازی جیونز و توجه وی به اندازه گیری خواست انسان و محاسبه لذت و رنج به طور طبیعی، او را به سمت استفاده از ریاضیات در اقتصاد پیش برد و باعث گردید که علم اقتصاد را علمی با ماهیت ریاضی بداند. مقاله، ما را به این نکته نیز توجه می دهد که بر خلاف تصور بسیاری، جیونز معتقد بود که احساسات و وظایف انسانی دارای مراتب مختلف است، اما به خاطر محدودیتهای ناشی از اندازه گیری بسیاری از این مراتب، وی ناچار می شود که در مقام نظریه فایده گری بنتهام استفاده حداقلی نموده است. بنابراین، قبل از به کارگیری دکترین جیونز بایستی به لوازم خاص و محدودیتهای آن برای تحلیل اقتصادی توجه نمود.
روش شناسی ارتباط با جوان
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
گوهر گرانبهاى جوانى ، به سبب برخوردارى از استعدادها و قابلیت شکوفایى و رشد، بـزرگـان ـ اعـم از والدیـن و اجـتماع ـ را به دقت در ارتباط با جوانان وا مى دارد. یکى از پـرسـش هـاى بـنـیـادى در راه نمودن به جوان آن است که با چه شیوه اى و چگونه با این نـسـل رو بـه رو شـویـم ؟ شـایـد در ابـتـداى امـر ایـن سـئوال آسـان و سـهـل نـمـاید ولى آن گاه که با پیچیدگى هاى دوران حساس و سرنوشت سـاز جـوانـى و ظـرافـت هـاى شـخـصـیـتـى او مـواجـه شـویـم . اهـمـیـّت سئوال و نیز سختى پاسخِ به آن ، خود را بهتر آشکار مى سازد. این مقاله بر آن است تا بـا اسـتـفـاده از آمـوزه هـاى دیـنـى و تـوصـیه هاى متخصصانِ ارتباطى ، روش هاى صحیح ارتباط با نسل جوان را به اختصار تبیین نماید.
جایگاه قرآن در فقاهت تقریرى از درس آیت الله مددى(حفظه الله)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه زمستان ۱۳۸۸ شماره ۶۲
حوزه های تخصصی:
روش شناسى از علوم ضرورى و کاربردى در شاخه هاى مختلف علمى است و هر علمى به حسب گزاره ها, اهداف و سنخ قضایاى آن روش هاى خاصى را مى طلبد. فقه و اصول و در نهایت اجتهاد از این قاعده مستثنى نیست. با این حال مورد غفلت قرار گرفته و کمتر بدان پرداخته شده است. مجله (کاوشى نو در فقه) بر آن است تا با ارائه دیدگاه هاى علمى بزرگان و صاحب نظرانى که داراى سبک علمى هستند, قدم هایى را در این راستا بردارد. آنچه که در پیش رو دارید, تقریر درس مکاسب آیت الله مددى است که بیانگر روش اجتهادى وى و جایگاه قرآن در فقاهت از دیدگاه ایشان است که به قلم فاضل محترم آقاى سلمان دهشور نگاشته شده است.
جایگاه سنت, اجماع و عقل در معاملات تقریرى از درس آیت الله مددى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه بهار ۱۳۸۹ شماره ۶۳
حوزه های تخصصی:
روش شناسى از علوم ضرورى و کاربردى در شاخه هاى مختلف علمى است و هر علمى به حسب گزاره ها, اهداف و سنخ قضایاى آن روش هاى خاصى را مى طلبد. فقه و اصول و در نهایت اجتهاد از این قاعده مستثنى نیست. با این حال مورد غفلت قرار گرفته و کمتر بدان پرداخته شده است. مجله (کاوشى نو در فقه) بر آن است تا با ارائه دیدگاه هاى علمى بزرگان و صاحب نظرانى که داراى سبک علمى هستند, قدم هایى را در این راستا بردارد. آنچه که در پیش رو دارید, تقریر درس مکاسب آیت الله مددى است که بیانگر روش اجتهادى وى و جایگاه قرآن در فقاهت از دیدگاه ایشان است که به قلم فاضل محترم آقاى سلمان دهشور نگاشته شده است.
روش شناسی فلسفه اسلامی
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است تا با تکیه بر آراء صاحبان اصلى سه مکتب مشّائى، اشراقى، و صدرایى، به بررسى روش هاى به کار رفته در فلسفه اسلامى بپردازد. در نخستین بخش روش برهانى، انواع مبادى برهان و معیار مبدأى برهان مورد بررسى است. امکان استفاده از مبدئى دیگر در برهان، نتیجه اى است که از تحلیل نظرات فیلسوفان و منطق دانان به دست مى آید. در پایان این بخش، برهان مورد استفاده در فلسفه بررسى مى گردد. دومین بخش به روش شهودى و چگونگى دیدگاه فیلسوفان نسبت به مقوله «کشف» و استفاده از آن در فلسفه، اختصاص دارد. نحوه نقش آفرینى روش شهودى در فلسفه اسلامى و تأثیرات آن بر فلسفه، دنباله مباحث این قسمت را تشکیل مى دهد. در سومین بخش، امکان به کار بستن روش نقلى و قالب استفاده از آن توسط فیلسوفان در فلسفه اسلامى مورد بررسى قرار مى گیرد و در نهایت، جمع بندى مطالب و چند پیشنهاد در جهت شکوفاتر شدن فلسفه اسلامى ارائه مى گردد.
روش شناسی و الگوشناسی افلاطون با تأکید بر رساله «تیمایوس»
حوزه های تخصصی:
افلاطون مطالب برخى از رسائل فلسفى خود مانند رساله تیمایوس را «اورتوس میتوس» (mythos ortos) و «ایکوس لوگوس» (logos eikos) نامیده است. از نظر روش شناسى، این سؤال مطرح مى شود که مراد افلاطون از این دو تعبیر چیست؟ پاسخى که این مقاله به دو پرسش مذکور داده این است که وى از آن نظر که مایه اصلى برخى رساله هایش را اسطوره تشکیل داده و این اسطوره در خلال گفت وگوها و بر پایه روش دیالکتیکى به نحوى خالص و ناب مى گردد، از آن به «اورتوس میتوس» (داستان راست) (right Myth) تعبیر مىکند؛ و از آن نظر که ـ به هر حال ـ مى توان توجیهى براى محتواى این رساله ها یافت و به این طریق به «لوگوس» تقرّب یافت آن را «ایکوس لوگوس» (سخن راست نما) مى نامد. نکته ظریفى که از این مطلب به دست مى آید آن است که در نظر افلاطون، نه تنها رابطه میان این دو ـ به اصطلاح ـ رابطه «تقابل» نیست، بلکه مى توان گفت: اصولا «میتوس» در طول «لوگوس» قرار مى گیرد؛ یعنى «میتوس» راهى براى رسیدن به «لوگوس» است. در زمینه الگوشناسى افلاطون نیز در اینکه از نظر وى «مُثُل»، الگو و سرمشق تبیین ها از جمله تبیین چگونگى پیدایش و دگرگونى جهان هستند، تردیدى وجود ندارد. تنها این مشکل باقى مى ماند که در تطبیق تبیین ها بر الگوها، مشکلات و تنگناهایى به چشم مى خورد و البته افلاطون هیچ گاه تسلیم محال بودن ارائه تبیین کامل نشده، بلکه دیگران را به تلاش براى طرح تبیین کامل و ایده آل تشویق کرده است.
روش شناسى نظریه پردازى در حوزه علوم انسانى؛ تأمّلى بر رویکرد اندیشمندان اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قاموس فلسفه علم، فرایند توسعه دانش بر سه رویکرد استقرایى، ابطال گرایانه و پارادایماتیک بنا شده است. گرچه هستى شناسى، معرفت شناسى و روش شناسىِ هرکدام از این رویکردها با هم متفاوت اند، ولى نسبى گرایى و قائل بودن به عدم دستیابى به معرفت کامل و ثابت نسبت به حقیقتْ رگه مشترک هر سه است. نگارندگان نوشتار حاضر قصد دارند تا ضمن معرفى اجمالى رویکردهاى سه گانه بالا و تبیین هستى شناسى، معرفت شناسى و روش شناسى آنها، معرفى مستوفایى از رویکرد اسلامى نسبت به توسعه علم ارائه دهند. رویکرد مختار در این مقاله اجتهاد متوسط مى باشد که علل چهارگانه فاعلى، مادّى، صورى و غایى را مطمح نظر قرار مى دهد و خروجى آن مفید علم و اطمینان عقلایى و بالتبع حجّت شرعى است. در این رویکرد، دستیابى به حقیقت در پرتو رجوع به عقلِ مبرهن و نقل داراى حجّیت میسور است، حقیقتْ نسبى تلقّى نمى شود، و مبانى و اصول در بستر زمان و مکان متغیّر نمى باشند. همچنین، مبناى این رویکردْ جهان بینى الهى است و تعامل علم و فلسفه در آن ابزارى در جهت رفع عیبناکى علوم روز شمرده مى شود.
ابن خلدون در مقام تبیین گری: پوزیتیویست یا تاریخ گرا؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به بررسى این معمّاى رایج در علوم انسانى و اجتماعى مى پردازد که آیا ابن خلدون در مقام تبیین گرى پدیده هاى کانونى دانش خود، پوزیتیویست است یا تاریخ گرا؟ در این راستا، ابتدا در قالب چارچوب مفهومى به بیان مشخّصه هاى عمومى پوزیتیویسم و تاریخ گرایى پرداخته مى شود. بعد با اتّخاذ روش شناسى «مطالعات اَسنادى» با استناد به آثار و زندگى نامه ابن خلدون و خوانش هاى ابن خلدون شناسان به بررسى بخش هایى از آثار وى که با هرکدام از مشخّصه هاى تبیین هاى پوزیتیویسم و تاریخ گرایى موافق مى افتند، پرداخته مى شود. در نهایت در خصوص موضع ابن خلدون در مقام تبیین گرى پدیده هاى انسانى و اجتماعى داورى مى شود.
روش شناسى نفى روش در هرمنوتیک فلسفى گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرمنوتیک فلسفى یکى از مهم ترین رویکردهاى هرمنوتیکى است که مارتین هایدگر آن را پایه ریزى و تبیین کرد و هانس جورج گادامر آن را تدوین کرد و توسعه بخشید. گادامر که شاگرد خصوصى هایدگر بود، در معروف ترین اثرش در هرمنوتیک به نام حقیقت و روش به تحلیل و نقدى گسترده و پرمحتوا از اندیشه هرمنوتیک روشى پرداخت. هرمنوتیک روشى، بر ارائه اصول و قواعد و روش شناسى تفسیر صحیح متون همت مى گمارد؛ اما گادامر بنیان هرمنوتیکى خود را بر نفى روش و پدیدارشناسى فهم وجودى استوار مى سازد و با اتکا بر اصول هرمنوتیکى خود، الگوى مفاهمه دیالکتیکى را ارائه مى دهد.
این نوشتار، کیفیت ابتناى فلسفه هرمنوتیکى گادامر بر نفى روش را توصیف و تحلیل مى کند تا از این رهگذر بتواند علاوه بر تبیین «مفاهمه دیالکتیکى مبتنى بر پرسش و پاسخ» به منزله روش بدیل گادامر در نفى روش، فرصتى براى بررسى این روش در اختیار قرار دهد و روشن خواهد شد که الگوى وى، داراى مشکلات پرشمارى از قبیل ابهام، دور و تسلسل است.
روش شناسى اجتهادى تفسیر قرآن به قرآن در المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از مهم ترین مباحث مورد توجه پژوهشگران تفسیر، داشتن روش تفسیرى از جانب مفسر و چگونگى شناخت روش وى مى باشد. هر مفسرى ناگزیر است در تفسیر خود روشمند عمل نماید. علّامه طباطبائى نیز که با کشف روابط بینامتنى آیات به تفسیر قرآن پرداخته است، از این قاعده مستثنا نبوده و با توجه به روش قرآن به قرآن اجتهادى، تفسیر «المیزان» را نگاشته است. در پژوهش حاضر، به شناخت شاخصه ها و ویژگى هاى روش تفسیرى ایشان پرداخته ایم تا به واسطه شناسایى آنها، به شناخت روش قرآن به قرآن اجتهادى دست یابیم. براى شناخت روش ایشان، به دو طریق مى توان تمسک جست: 1. سخنان و نوشته هاى وى؛ 2. تحلیل و بررسى نمونه هاى تفسیرى. با مطالعه نوشته هاى علّامه رهیافت قابل توجهى در این زمینه به دست نمى آید، اما با تحلیل و بررسى نمونه هاى تفسیرى، نگرش جامع علّامه به نظام معنایى قرآن، معناشناسى اجتهادى و روشمند، سنت محورى در روش تفسیر و استفاده از آیات غرر در تبیین و تفسیر واژگان و آیه هاى قرآنى حاصل مى گردد.
روش شناسى تفسیر میرزا لطفعلى مجتهد تبریزى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرزالطفعلى مجتهد تبریزى معروف به امام جمعه، از علماى برجسته تبریز در دوره قاجاریه است و آثار علمى و خدمات فرهنگى و اجتماعى فراوانى از خود به جا گذاشته است. مهم ترین اثر علمى او «تفسیر القرآن الکریم» است که به صورت نسخه خطى (تک نسخه با خط مؤلف) در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود مى باشد.
این مقاله به روش تحلیلى توصیفى ابتدا گزارش کوتاهى از شرح حال علمى و اجتماعى مجتهد تبریزى ارائه کرده، سپس روش تفسیرى مفسر در زمینه هاى گوناگون را مورد توجه قرار داده و سعى شده است تا زوایایى از شیوه تفسیرى او با استناد به شواهدى از متن تفسیر، به صورت مستند تبیین گردد.
استفاده بهینه امام جمعه تبریزى از انواع منابع تفسیر اعم از قرآن، روایات، منابع لغوى و ادبى موجب شده است که تفسیر ایشان در مجموعه تفاسیر جامع قرار بگیرد و بدین ترتیب، مى توان روش تفسیرى ایشان را روش تفسیر جامع دانست.