مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زندیه
حوزه های تخصصی:
فرایند قبض و بسط سرزمینی یکی از موضوعات مهم در جغرافیای سیاسی است که در بررسی تاریخ ایران کمتر به آن پرداخته شده است . نگرش تاریخی صرف در بررسی حکومت های ایران و تحولات سیاسی – اجتماعی آنها مانع توجه به این امر شده است . در این مقاله ضمن بررسی تاریخ پنج سلسله صفویه – افشاریه – زندیه – قاجاریه و پهلوی – الگوی حاکم بر فرایند پیوستگی و گسستگی سرزمین طی دوره های تاریخی مزبور مورد بررسی قرار گرفته است . نتیجه حاصل از این مطالعه نشان می دهد که در هر دوره تاریخی – فرایند مزبور در برگیرنده پنج مرحله پیوسته به شرح ذیل بوده است : 1_ شروع گسستگی سرزمینی 2 _ تشدید گسستگی 3 _ آغاز پیوستگی 4 _ تقویت بسط و پیوستگی 5 _ تثبیت و یکپارچگی سرزمینی .
تاریخ نگاری به زبان فارسی در هند: مورد مجمع التواریخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مجمع التواریخ، اثری دربارة تاریخ ایران در دورة پس از سقوط صفویه است که در
سال 1207 در هند نوشته شده است. آخرین فقرات اطلاعاتی این اثر مربوط به تاریخ ایران
در اوایل قرن سیزدهم است، اما مطالب آن بیشتر از منظر مطالع? تاریخ خاندان مرعشی و
تاریخ ایران در سال های مقارن با سقوط صفویه تا اوایل ده? هشتاد قرن دوازدهم هجری
قمری اهمیت دارد. میرزا محمد خلیل، نویسندة آن اثر، از سادات مرعشی مهاجر به هند
است. بنا بر این، به اثر مزبور می بایست به عنوان کتابی تاریخی که توسط یک مهاجر ایرانی
به هند نوشته شده است، نگریست. در مقال? حاضر به مجمع التواریخ از این منظر نگریسته
شده است. این نوع نگاه به شناخت بهتر ما از این اثر و نویسندة آن کمک خواهد کرد. نگاه
مزبور دو زمینه برای تبیین ویژگی های مختلف اثر نامبرده در اختیار ما قرار خواهد داد که
یکی ایرانی و دیگری هندی است. در نوشته های برخی از محققانی که قبل از این
مجمع التواریخ را مورد بررسی قرار داده اند، از این منظر به آن اثر نگریسته نشده و
ویژگی هایی مانند دوگانگی نثر آن اثر از نظر دور مانده و یا نویسندة یکی از منابع مهم
اطلاعاتی آن، یعنی میر محمدعلی فاضل که او هم از مهاجران ایرانی به هند بوده است،
شناسایی نشده است. در این مقاله، افزون بر چشم انداز خاصی که برای تفسیر و تحلیل
پدیده رستم التواریخ (تاملی بر شخصیت محمدهاشم آصف و اثر تاریخی او)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم التواریخ و رستم الحکما دو ترکیب بدیع اند که نه در میان عناوین کتاب های تاریخی فارسی می توان ترکیب ظاهراً بی مسمّایی هم چون رستم التواریخ یافت و نه هیچ حکیمی برای معرفی خود از واژة «رستم» مدد جسته است. این امر می تواند بیانگر پدیدة جالبی در تاریخ تاریخ نگاری فارسی باشد.
مسئلة محوری در این مقاله آن است که چرا محمد هاشم آصف به مطالبی پرداخته است که در کمتر کتاب تاریخ نگاری آمده است. در این مقاله در نظر است با تمرکز بر «شخصیّت» محمد هاشم آصف و «زمانة» او و اجدادش (از اواخر صفویه تا اوایل قاجار)، ماهیّت تاریخی رستم التواریخ و شخصیت نویسندة آن بازکاوی شود. بدین منظور از دو رویکرد روش شناختی استفاده شده است، تبیین علل و تحلیل ادلّه.
تحلیل تاریخی کاپیتولاسیون در ایران
حوزه های تخصصی:
کاپیتولاسیون در تاریخ معاصر ایران با تحمیل قرارداد ترکمانچای(1343 هـ . ق /1829م) توسط روسیه آغاز شد و به دنبال آن دیگر دولت های خارجی از این امتیاز در ایران برخوردار شدند. در دوران قبل از قاجار امتیاز کاپیتولاسیون در حد محدودی وجود داشته که با آنچه در عصر قاجار تحمیل شده تفاوت هایی را دارد. تحقیقات انجام گرفته در مورد کاپیتولاسیون در تاریخ ایران بیشتر به این مسأله در دوران قاجار و بعد از آن پرداخته اند و پیدایش زمینه های تاریخی آن کمتر مورد توجه واقع شده است. این مقاله بر آن است تا سِر ّ تاریخی کاپیتولاسیون در دوران قبل از قاجار و زمینه هایی که موجب شد حکام ایران امتیازهایی را در زمینه قضایی به بیگانگان دهند، مورد بررسی قرار دهد
روند قدرت گیری آلمذکور در بوشهر (از سقوط صفویه تا برآمدن قاجار1210 - 1135ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از تحولات مهم اواخر دوره صفویه در جنوب ایران، به ویژه بعد از سقوط این سلسله، مهاجرت و قدرتگیری قبایل متعدد عرب در این منطقه بود. این گروه های قبیله ایِ ساکن سواحل جنوبی خلیج فارس، به دلایل مختلف تمایل داشتند در سواحل شمالی مستقر شوند. در شرایطی که در جنوب کشور، به خصوص در نواحی بندری و ساحلی خلیجفارس، خلأ قدرت وجود داشت و بر اثر آن ثبات سیاسی در این حوزه حاکم نبود، زمینه برای مهاجرت و رشد این گروهها فراهم گردید. این قبایل که از مدت ها پیش در اندیشه حضور و نفوذ در سواحل شمالی خلیجفارس بودند، از وضعیت به وجود آمده استفاده کردند. یکی از این قبایل، آل مذکور بود که از موقعیت حوزه خلیجفارس و مناطق داخلی ایران استفاده کرده و به بندر بوشهر مهاجرت کردند و در آنجا حکومتی محلی تشکیل دادند. در این مقاله فرایند مهاجرت و قدرت گیری آل مذکور در بوشهر در دو محور ارزیابی شده است: شرایط و بسترهای عمومی در جنوب کشور که منجر به مهاجرت آنان شد. این مرحله از اواخر دوره صفویه آغاز و تا دوره زندیه ادامه یافت. در این دوران اوضاع سیاسی در مناطق داخلی ایران و سواحل به گونه ای رقم خورد تا مهاجرت و استقرار قبایل مختلف، از جمله آل مذکور را تسهیل نماید. در محور دوم زمینه های خاص جغرافیایی، معیشتی و سیاسی، که در بوشهر وجود داشت و با شرایط آل مذکور هم خوانی داشته و زمینه قدرت گیری نهایی این خاندان را فراهم آورد، مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد. بنابراین، خاندان آل مذکور با استفاده از موقعیت پدید آمده در کرانه های جنوبی کشور و با بهره گیری به موقع از قابلیت های خود و ظرفیت های بندربوشهر، اسباب نفوذ و قدرت یابی خود را فراهم آوردند
رابطه ی نهاد سیاسی و مذهبی در حکومت زندیه؛ دوره تعامل محدود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت زندیه (1209-1163 ق) به ویژه در دوره کریم خان زند(1193-1163 ق.)، آرامش و استقرار کوتاهی در ایام فترت پس از صفویه محسوب می شود که توانست شیوه ای از کشورداری را به اقتضای شرایط موجود به اجرا بگذارد.مهمترین ویژگی این شیوه، تمایز در چگونگی رابطه ی دو نهاد سیاسی و مذهبی نسبت به دوران صفویه و افشار بود که موضوع این بررسی است.در علل شکل گیری رابطه و تعامل محدود دو نهاد در این دوره، به نظر می رسد ضعف ساختاری آن دو نهاد مؤثر باشد؛ موردی که موجب شد شیوه ی سنتی فرمانروایی ایرانی با نظریه ی حق الهی حکومت برخلاف روال معمول امکان اجرای کامل نداشته باشد، بنابراین هر چند مبانی نظری حکومت تغییر نمی یابد، اما زمینه تعامل حداکثری دو نهاد نیز فراهم نمی شود.با این فرض، در پرتو بررسی مبانی نظری حکومت زندیه، نهاد سیاسی و نهاد مذهبی، رابطه ی محدود این دو نهاد در دوره ی زندیه، به ویژه ایام کریم خان زند، تبیین شده است.
نسبت علم و سیاست در طریقت های عرفانی عصر زندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران زندیه شامل حوادث بسیار مهمی در ارتباط با عرفان و تصوف و حضور آن در جامعه ی ایران است.با فروپاشی حکومت نادری و پدیدار شدن مبارزه ی فراگیر بر سر قدرت میان مدعیان، کشور عرصه ی هرج ومرج و ناامنی گسترده شد. اگرچه این امر آثار مخرب بر اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور داشت، تأثیر آن در بخش عرفان وتصوف بسیار زیاد بود؛ زیرا صوفیان نیز مانند سایر مدعیان کوشیدند تا دوباره قدرت ازدست رفته شان را به دست آورند؛ به این ترتیب عرفان نیزواردمرحله ی جدیدی ازحیات خود شد. در این دوران،دو سلسله ی مهم نعمت اللهیه و ذهبیه رشد و گسترش یافت. به ویژه با مهاجرت و بازگشت معصوم علیشاه دکنی از هند به ایران که در شیراز و اصفهان حضور یافت، سلسله ی نعمت اللهیه از رونق و قدرت زیادی برخوردار شد. اما همین استقبال و گرایش مردم به آن ها، موجبات ترس نهاد دین و دولت را فراهم کرد و ناگزیر از برخورد با این جریان شدند.برخلاف سلسله ی نعمت اللهیه، بزرگان سلسله ی ذهبیه به دلیل ارتباط با فقهای شیعه و همچنین شیوه ی طریقتی خویش که به شریعت عنایت خاصی داشتند، موجب شدند تاطریقه ی فکری آنان بسیار کمتر از فرق دیگر تصوف مورد مخالفت متشرعان قرار گیرد.
دراین مقاله، به چگونگی حضوراین دوفرقه ی صوفیه درتحولات تاریخی پس ازسقوط صفویه، نحوه ی تعامل حاکمیت سیاسی بااین دو فرقه، بررسی فعالیت آنان درعصر زندیه و درنهایت بررسی گرایش های عرفانی علما، فلاسفه و فقهای این دوره پرداخته می شود.
بررسی و تحلیل تاریخی حضور و فعالیت میسیونرهای مسیحی از سقوط صفویه تا برآمدن قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
فعالیت مبلغان مسیحی در ایران سابقه ای بس طولانی دارد. از آنجا که مسیحیت در ذات خود آئینی تبلیغی است، کشیشان مسیحی اروپایی از همان سده های نخستین شکل گیری نهاد کلیسا و با حمایت پاپ، تبلیغ و موعظه در میان ملل دیگر رامجدانه پیگیری کردند و طی اعصار مختلف از دوره صفویه به بعد سعی فراوانی نمودند تا فعالیت های تبلیغی را با اهداف سیاسی و اقتصادی همراه کنند. از آنجاکه امپراطوری عثمانی حائل میان ایران و اروپا و در عین حال دشمن مشترک هر دو بود، لذا فعالیت کشیشان مسیحی اروپایی در راستای اهداف سیاسی مبارزه با عثمانی و پیگیری تبلیغ مسیحیت در ایران، روبه افزایش نهاد. براین عوامل باید به شرایط مساعد داخلی ایران، از جمله روحیه مهمان نوازی وسعه صدر ایرانیان در برخورد با ادیان دیگر اشاره کرد که شرایط مناسبی را برای حضور کشیشان مسیحی اروپایی در ایران فراهم نمود. ازمیان فرقه های متعدد مسیحی، پنج فرقه فعالیت های تبلیغی و مأموریت های سیاسی عمده ای را در ایران از عصر صفویه تا قاجار انجام دادند که عبارتند از فرقه های: کارملیت، دومینیکن، یسوعی، کاپوسن و آگوستین. از اواخر عصرصفوی سیاست عثمانی ستیزی سلاطین صفوی کاهش یافت و در نتیجه اقدامات کشیشان مسیحی با ناکامی مواجه گردید. این روند، به آرامی دردوره بعد از سقوط صفویه هم ادامه یافت. نقشه های بلندپروازانه مبلغان مسیحی برای تبلیغ در میان مسلمانان نه تنها موفقیتی در برنداشت بلکه باشکست مواجه گردید. جالب آنکه کشیشان مسیحی پس از سقوط صفویه موفقیت چندانی در جذب اقلیت های مسیحی ایران از جمله ارامنه مسیحی، گرجی ها، یهودی ها و ... کسب نکردند. مهمتر آنکه اوضاع داخلی ایران در عصر جانشینان نادرشاه افشار سرشار از هرج و مرج و آشفتگی بود و فرصتی برای حضور مؤثر مبلغان مسیحی اروپایی در ایران باقی نمی گذاشت. کریم خان نیز در زمینه رونق حضور اروپاییان کوشید. اما دولتش مستعجل بود و آشوب های داخلی و جدال های متناوب جانشینان کریم خان باعث گردید تا فرقه های مختلف مسیحی اروپایی هر گونه تلاش دینی- سیاسی و اقتصادی را در ایران جایز ندانند و لذا شاهد رکود فعالیت های آنان هستیم.
تکاپوهای سیاسی اجتماعی ذهبیه از سقوط اصفهان تا برآمدن قاجاریه (1135-1210ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلسله ذهبیه با داشتن پیشینه حمایت همه سویه از حکومت صفوی (907-1135ق)، به ناگهان با سقوط اصفهان و حوادث پس از آن، از جمله روی کارآمدن حاکمیت افشاریه و زندیه (1149-1209ق)، روبرو گردید. سیر فعالیتهای اجتماعی – سیاسی این سلسله در طول این سال ها، از جمله دوره هایی است که پژوهش روشمند و مستقلی درباره آن انجام نگرفته است. از این رو مسأله اصلی پژوهش حاضر هم ناظر به چگونگی تعامل و سلوک سلسله ذهبیه با حاکمیت سیاسی در طول سالیان مورد بررسی می باشد.
پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از منابع اصلی و منابع طریقتی سلسله ذهبیه، در روشن شدن این مسأله گامی بردارد. بر اساس یافته های تحقیق، طریقت ذهبیه در دوره افغان ها، در برگرداندن خاندان صفوی بر سریر سلطنت تلاش کرد، در زمان نادر شاه با توجه به سیاستهای مذهبی خاص او، این سلسله به دوران رکود و انزوا رفت. اما در عصر کریم خان با انتخاب شیراز به عنوان پایتخت و ارادت کریم خان به قطب ذهبیِ عصر خود، این طریقت دوباره اوج گرفت. از اینرو فرایند رفتار ذهبیان در پیوند با مواضع فرمانروائیهای سه گانه –افغانها، افشاریه و زندیه- شکل گرفت. مواضعی که در گستره دوری تا نزدیکی با صفویان نیز معنا می یافت.
بینش و روش در تاریخ نگری و تاریخ نگاری ابوالحسن غفاری کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن غفاری کاشانی، مورخ ایرانی قرن دوازدهم هجری، در تثبیت اندیشه تاریخ نگاری در عصر زندیان، بسیار تأثیر گذار بوده است، این نوشتار با توجه به جایگاه تاریخ نگاری او در ایران، می کوشد که زندگی، خاستگاه اجتماعی، روش و بینش تاریخ نگارانه وی را واکاوی کند. گلشن مراد اثر غفاری کاشانی با برخورداری از منظومه فکری و روش تاریخ نگارانه از متون تاریخی مهم این دوره به شمار می رود که در ادوار بعد به الگویی برای مورخان تبدیل شد. بینش و روش تاریخ نگاری غفاری کاشانی موضوعی است که تاکنون از دید پژوهشگران به دور مانده بنابر این مسأله در این پژوهش آن است که با روش توصیفی و تحلیلی، بینش و روش تاریخ نگارانه غفاری کاشانی شناسانده شود. بنابراین پژوهش حاضر از آن جهت که به طور مستقل به شناسایی و واکاوی تاریخ نگاری غفاری پرداخته،از اهمیتی دو چندان برخوردار است. نظام فکری و اندیشه ای وی مبتنی بر مؤلفه هایی همچون؛ سلطنت گرایی، مشیت گرایی، نخبه گرایی و انتقادی است.
پژوهشی پیرامون نقش گُل و مرغ و کاربرد آن در هنرهای سنتی ایران (دوران زندیه و قاجاریه)
حوزه های تخصصی:
نقاشی گل و مرغ، اصطلاحی برای توصیف نوعی از نقاشی قدیم ایرانی است که دارای موضوع گل، برگ، پرندگانی مانند بلبل و گاه پروانه بود. گل ها و پرنده ها از قرن 9 ه . ق در نقاشی ایرانی وجود دارند اما گل ها و پرنده های مستقل از قرن 11 ه . ق به بعد، به صورت «تک نقاشی» بر صفحات مرقعات می نشینند. در دوره زندیه نوعی هنر به عنوان «مکتب زند» یا «مکتب گُل» در شیراز پدید آمد؛ زیرا بیشترین توجه به نقاشی های گل و مرغ می شد و میراث این هنر توسط زندیه به عنوان تحولی که از دوران صفویه آغازشده بود به هنر قاجار انتقال یافت. هدف از این پژوهش آشنایی با مفهوم گُل و مرغ و پیشینه آن، همچنین بررسی نقوش گل و مرغ در هنرهای سنتی است. در طی این پژوهش مشخص شد که گل و مرغ در زمینه های گوناگونی همچون کاشی نگاری، آثار لاکی مثل آیینه کاری، قلمدان نگاری، جعبه جواهرات و منسوجات کاربرد دارد. روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه اسناد و مدارک موجود در کتابخانه ها است. بررسی آثار گل و مرغ به روش کتابخانه ای، مشاهده ای و میدانی صورت گرفته است و از منابع متعدد و معتبر در دسترس پژوهشگر بهره گرفته شده و پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی است.
باغ به مثابه نهاد توسعه شهر، توسعه باغ- محور شهر تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«باغ- محور» - محورهای ساختاریِ شهری تأثیرپذیرفته از باغ- یک عنصر شهری شاخص در شهرهای دوران صفویه است. نوسازی و توسعه شهر، با کمک باغ- محورها در شهرهایی همچون قزوین، اصفهان، مشهد، نیشابور و شیراز در دوران صفویه صورت گرفت. حاکمان نخستینِ صفوی، پایتخت های جدیدشان را با اتصال باغ شهرهایی به شهرهای موجود برپا می کردند که حول نوع خاصی از فضاهای باغ عمومی (میدان و خیابان) سازماندهی شده بود.شیراز، حیات شهری خود را وامدار حضور باغ ها، چه به صورت باغ-محور و چه به صورت باغ های حکومتی بوده است. پرسش اصلی در این مقاله این است که نقش باغ- محورها در رشد و توسعه شهر شیراز چیست؟برای پاسخ به این سؤال ابتدا نگاهی اجمالی به چیستی مفهوم باغ- محور و شرحی بر دو باغ-محور شمالی و غربی شهر شیراز صورت گرفته و سپس نقش آن ها در توسعه شهری در دوران زندیه و بعد از آن بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که باغ-محور، دستاوردی بوده است در شهر تاریخی شیراز که در دوران صفویه برای تبلور کالبدی ساختار شهر در نظام جدید فضایی ابداع شده بود. باغ-محورهای شمالی و غربیِ شهر، علاوه بر آن که عنصر هویت ساز در نظام شهری بوده اند، نقش مهمی نیز در توسعه های شهری داشته اند. شکل گیری این دو باغ محور، از یک سو نمایش دهنده اصول باغ سازی صفویان برای هویت بخشی به ورودی های شهر (دروازه اصطخر و دروازه باغ شاه) بود و از سوی دیگر به توسعه شهر در دوران زندیه، قاجار و پهلوی جهت می بخشید. در دوره کریم خان زند نیز ایجاد مجموعه شاهی و تلفیق آن با باغ های حکومتی ازجمله «باغ نظر» و باغ منضَم به «ارگ کریم خان»، در کنار تقویت دو باغ-محور شمالی و غربی، این نظام شهری را تقویت کرد. در اولین مراحل توسعه شهری شیراز، باغ-محور غربی شهر در دوره پهلوی اول به خیابان کریم خان زند تبدیل شد. در دوره های بعد، تجمیع فعالیت های مهم اداری در این خیابان و فرآیند توسعه در طی سال ها، منجر به تفکیک و نابودی این باغ ها شد.
بررسی نظام اداری ولایات در حکومت زندیه (1163- 1209 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
حکومت زندیه پس از یک دوره آشوب سیاسی و نظامی پس از قتل نادرشاه، در ایران بر قرار گردید. سلسله زندیه با توجه به مدت کوتاه حکمروایی و نیز محدودیت قلمرو حکومتی خود نتوانست تغییرات عمیقی در زیر ساخت های نظام های مختلف حکومتی به وجود آورد. در نتیجه نظام اداری حکومت زندیه و مناصب و مشاغل و القاب آن نیز برگرفته از همان نظام اداری حکومت های پیش از خود یعنی افشاریه و صفویه است. کریم خان کوشید با تسلط بر ولایات و نظارت بر آنان از سوی حکومت مرکزی، عملاً وحدت ملی را در ایران تحقق بخشد و از پراکندگی جلوگیری نماید. در واقع حکومت زندیه با دنبال کردن هدف ایجاد امنیت سیاسی، قضایی و نظامی در داخل ولایات؛ سعی نمود تا آرامش را در داخل مرزهای ایران ایجاد کند. تقسیمات کشوری ایران و مناصب اداری ولایات نیز در این راستا با پیروی از الگوی دوره های حکومت های قبل تنظیم شد. در این پژوهش مناصب اداری ولایات و مناصب تقسیمات کشوری با استفاده از روش توصیفی – کتابخانه ای مورد ارزیابی قرار می گیرد.
موقعیت و جایگاه سیاسی ولایت بهبهان و کهگیلویه از سقوط زندیه تا آغاز عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیگلربیگی کهگیلویه و بهبهان در عصر صفوی از موقعیت و جایگاه سیاسی اجتماعی بالایی برخوردار بود. البته این جایگاه، پس از سقوط صفویه و نابسامانی کشور در دوره های افشاریه و زندیه، متزلزل شد؛ بنابراین، به دنبال درگیری و تقابل مدعیان زند و قاجار، منطقة مذکور سیاست تمایل و جانبداری قاجارها را پیشه کرد. با این حال، حدود دو دهه بعد از روی کار آمدن قاجار و شیوة رفتار و عملکرد آنها، ولایت مزبور به تدریج از ثبات و امنیت دور شد و شورش هایی علیه حکمرانان جدید صورت گرفت. بیشتر این شورش ها، به دلیل تحصیل مالیات و جبایت آن بود. با وجودی که ولایت مذکور بافت ایلی و عشیره ای داشت و اتحاد آنان می توانست موجب دردسر حاکمان قاجاری شود؛ تصمیم گیران حکومت قاجار، با سیاست هوشمندانه و دیپلماسی درست موفق به ادارة طولانی مدت منطقه گشتند. این مقاله، با رویکردی توصیفی تحلیلی، موقعیت و جایگاه سیاسی ولایت بهبهان و کهگیلویه را در ارتباط با حکومت قاجار مورد مداقه قرار داده است. یافته ها نشان می دهد، حاکمان قاجار در اعمال سیاست های خویش، موفق بودند و این روند را تا پایان حفظ و تداوم بخشیدند.
بررسی تاریخ نگاری و تاریخنگری نامی اصفهانی در تاریخ گیتی گشا
حوزه های تخصصی:
بررسی و پژوهش در باب سنت ها و عناصر حاکم بر تاریخ نگاری ایرانی و تبیین تحول و یا استمرار این عناصر امری دشوار است که کمتر به آن توجه شده است. تاریخ نگاری دوره زندیه و به طور خاص کتاب تاریخ گیتی گشا از جمله همین موارد مغفول در حوزه تاریخ می باشد. تاریخ گیتی گشا تألیف میرزا محمدصادق موسوی اصفهانی متخلص به نامی، مورخ نیمه دوم قرن دوازدهم هجری از جمله منابع محدود دوره زندیه است که نویسنده موفق به اتمام آن نشد و میرزا عبد الکریم بن علی رضا شریف شیرازی ، شاگرد وی اتمام کتاب را برعهده گرفت.این نوشتار با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی، ضمن مروری بر احوال نویسنده می کوشد به سبک و سیاق کار میرزا محمد صادق نامی اصفهانی،روش تاریخ نگاری و بینش تاریخی او بپردازد.
رابطه والیان فیلی لرستان و حکّام زندیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
والیان لرستان و طوایف تحت تابعیت آنها رابطه ای عمدتاً ستیزه جویانه با فرمانروایان زندیه داشتند. اسماعیل خان فیلی، قدرتمندترین والی لرستان در دوره مذکور، به شدت با قدرت گیری کریم خان زند مخالف بود و در تمام دوره حکومت خود جنگ های زیادی را با خان زند انجام داد. در دوره پیش و پس از به قدرت رسیدن کریم خان، بسیاری از ایلات لرستان از حکمران خود، اسماعیل خان، تبعیت کردند و در حمایت از وی، با کریم خان وارد جنگ شدند. پس از کناره گیری اسماعیل خان از قدرت و در دوره جانشینی پسرانش، محمّدخان و اسدخان، روابط این حکام و ایلات تحت تابعیت آنها با جانشینان کریم خان تا حدودی بهبود یافت و دوره کشمکش آنان به دوره ای از روابط حسنه و آشتی جویانه تبدیل شد. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی رابطه حکام فیلی لرستان با فرمانروایان زندیه است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان داده است که وجه غالب رابطه والیان فیلی لرستان با کریم خان زند رابطه ای نظامی و توأم با کشمکش و درگیری بود و منازعه بر سر کسب قدرت در خلأ ناشی از مرگ نادرشاه در شکل یابی این رابطه مؤثر بوده است. هرچند ناکامی اسماعیل خان فیلی در برابر کریم خان موجب شد که این رابطه به دوره ای مسالمت آمیز در اواخر زندیه، اما کوتاه، تغییر یابد.
تاریخ نگاری و تاریخ نگری میرزا محمد کلانتر فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درباره ی اندیشه ی تاریخ نگاری میرزا محمد کلانتر فارس، از شخصیت های دیوان سالار- مورخ عصر زندیه است. یگانه نگاشته ی وی، اثری است؛ موسوم به روزنامه که پژوهشگران درباره گونه شناسی آن، باهم اختلاف نظر دارند. البته آنچه در اظهارنظرها در مورد این اثر و نویسنده آن در نظر گرفته نشده و به نظر نگارنده، منشأ اصلی اختلاف نظرهای موجود درباره ی ماهیت اثر حاضر، شده، آن است که اندیشه و تفکر تاریخی، روش و شیوه تاریخ نگاری و دیدگاه های بعضاً بدیع و پیشروانه سیاسی و اجتماعی کلانتر، موردعنایت قرار نگرفته است. بنابراین در این پژوهش، تلاش می شود تا منظومه ی فکری نویسنده و اندیشه ی تاریخ نگاری وی در پرتو اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عصر وی واکاوی شود و شاخصه ها و اختصاصات تاریخ نگاری او با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دست داده شود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که اثر کلانتر از جهاتی چون سلطنت محوری، ایران مداری، اسلام مداری و اخلاق گرایی در تداوم سنت تاریخ نگاری پیشین و از جهاتی همانند گرایش به ساده نویسی، رویکرد انتقادی به حکومت و حکومتگران و نیز رویکرد اجتماعی جزئی نگر و فردگرایی (مؤلف محوری) دارای رویکردی تازه به شمار می رود که در حوزه ی تاریخ نگاری ایرانی اثری متفاوت است
تکاپوهای سیاسی نظامی خاندان بابان در کردستان ایران و پیامدهای آن (1105تا1193ق/1694تا1779م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقارن سده دوازدهم قمری/هیجدهم میلادی، در تلاقی دو امپراتوری عثمانی و ایران، حکومت های محلی بابان و اردلان قرار گرفته بودند. برخلاف وابستگی سیاسی بنی اردلان به دولت مرکزی ایران، حکمرانان بابان مطیع امپراتوری عثمانی بودند. این دو حکومت محلی به واﺳﻄه قرب هم جواری و ریشه های قومی و مذهبی و عقیدتی، وجه های مشترکی داشتند. با وجود این پیوستگی ها، آنها در نقش نمایندگان دولت مرکزی، در مرزهای غربی با هم رقابت می کردند. بخشی از این رقابت ها اختلافات ارضی و سیاسی آنها بود. حکام بابان و اردلان در دوره های حاکمیت سیاسی شان، برای دستیابی به اهداف خود، همواره با هم کشمکش هایی داشتند و بارها قلمرو یکدیگر را آماج تهاجم می کردند. در این پژوهش، با هدف بررسی تحرک های سیاسی و نظامی حکام بابان در کردستان ایران، به شیوه توصیفی تحلیلی، پیامدهای این اقدامات تبیین شده است؛ همچنین درباره چگونگی عملکرد حکومت مرکزی ایران در برابر حوادث پیش آمده توضیح داده شده است. یاﻓﺘه پژوهش نشان می دهد روابط بین دو خاندان بابان و اردلان، همیشه در حمایت از منافع حکومت مرکزی و متبوع خود نبوده و گاه اختلافات داخلی خود حکام محلی و نیز اختلافات آنان با مرکز، بر روابط این دو خاندان تأثیر گذاشته است؛ همچنین پیرو سیاست های خارجی، دولت های مرکزی در امور آنها دخالت می کردند.
بررسی آداب و رسوم زندگی اجتماعی ایرانیانِ دوره زندیه با تکیه بر سفرنامه های اروپایی
حوزه های تخصصی:
با تاسیس حکومت زندیان اوضاع فرهنگی حاکم بر جامعه ی ایرانی وارد دوره جدیدی شد. این تحول فرهنگی که در پی سیاستگزاری های زندیان صورت پذیرفته بود موجب برخی تحولات در آداب و رسوم اجتماعی شد. به دنبال این امر رفتارهای اجتماعی مردم از ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار گرفت؛ از این رو مساله پژوهش حاضر بررسی آداب و رسوم حاکم بر زندگی اجتماعی ایرانیان در این دوره است. مقاله حاضر با تکیه به روش پژوهش تاریخی به بررسی مساله فوق پرداخته است. نتایج بدست آمده نشان می دهد؛ به لحاظ فرهنگی آزادی نسبی در این دوره حکمفرما شد؛ از این جهت برخی آداب و رسوم اجتماعی که در دوره های پیش به دلیل ناامنی و عدم ثبات سیاسی به فراموشی سپرده شده بود و فرصتی برای برگزاری آن وجود نداشت، مجدداً احیا شد. برخی مؤلفه های جدید جزء عادات اجتماعی ایرانیان شد. این آداب و رسوم مورد توجه سیاحان اروپایی قرار گرفت و توسط آنها ثبت و ضبط شد. شیراز به عنوان پایتخت زندیان در مرکز این تحولات قرار داشت.
عمارت های باغ نظر شیراز و دگرگونی های کالبدی- کارکردی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی در طول حیات تاریخی خود، کارکردهای گوناگونی داشته و محل رخدادهای متعددی بوده است. ازاین روی، افزون بر عمارت اصلی باغ می توان نشانی از دیگر عمارت ها را نیز بازجست. باغ نظر شیراز با قدمتی دست کم از روزگار زند همواره باغی کلیدی در مجموعه زندیه بوده که تاکنون تحولات کالبدی کارکردی متعددی یافته است. با این حال مبنای پژوهشی ژرف نبوده است. هدف این پژوهش بازشناسی مجموعه عمارت های جنبی این باغ از روزگار زند تاکنون و بازشناسی ارزش های معماری و هندسی این عمارت هاست که هم اکنون از میان رفته اند. راهبرد این پژوهش تفسیری تاریخی است که با نگاهی تبیینی و کل نگر به روایت تحولات عمارت های جنبی باغ مبتنی بر اسناد نوشتاری، تصاویر و عکس ها و دیگر مستندات اندک میدانی می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهند که این باغ همواره در طول حیات خود تا پیش از روزگار پهلوی به عنوان کانون حکومتی تشریفاتی شهر بوده و در دوره معاصر نیز ماهیتی فرهنگی به خود گرفته است. عمارت های باغ به جز عمارت اصلی آن (کلاه فرنگی)، شامل «عمارت های سردر» در روزگار زند و مجموعه «عمارت آینه یا کاخ همایون» (شامل سه بنای متصل به یکدیگر) و «عمارت خورشید» هستند که در روزگار قاجار ساخته شده اند. عمارت آینه با ایوان آینه کاری شده مهم ترین بنای رسمی باغ با ازاره هایی از پهلوانان شاهنامه بوده که در ضلع شمال غربی باغ ساخته شده است و عمارت خورشید در ضلع شمالی باغ واقع شده و محل انجام امور دیوانی بوده است. تحولات رخ داده در عمارت های جانبی باغ را می توان در شش دسته جای داد: 1. شکل گیری عمارت های اولیه (زندیان)؛ 2. تحول و دگرگونی (فتحعلی شاه)؛ 3. تداوم و فرسایش (محمدشاه و ناصرالدین شاه)؛ 4. رونق و شکوفایی (مظفرالدین شاه)؛ 5. فرسایش (احمدشاه)؛ 6. نابودی و تخریب (پهلوی اول).