فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
البنیة الصوتیّة تُعدّ من أهمّ جوانب الدراسات اللغویّة فی العصر الحدیث وتُعتبَر من أبرز المستویات الأسلوبیّة؛ لأنّ الصوت یؤثّر على المتلقّی تأثیراً عمیقاً ویساهم فی تحدید المعنى وإبراز الدلالة فی الکلام ویقوم بتمییز النصّ عن سائر النصوص موسیقیّاً ونغمةً. فهذا البحث دراسة صوتیّة لقصیدة ""هنا باقون"" التی تُعتبَر من أشهر قصائد الشاعر الفلسطینی توفیق زیّاد حول الفلسطینیین وهو یدعوهم إلى المقاومة حتّى یصلوا إلى الحریّة. والمنهج الذی اخترناه لمعالجة هذا البحث هو المنهج الوصفی التحلیلی وقد اعتمدنا على الإحصاء عند اللزوم. یهدف هذا البحث إلى دراسة البنیة الصوتیّة ودور الأصوات فی التعبیر عن مشاعر الشاعر ودلالاتها التی غلبت على القصیدة للوصول إلى جمالیّات رائعة تکمن وراءها، کما یحاول أن یدرس البناء الصوتی من خلال رصد بعض ظواهره مثل: (الصوت المجهور، والمهموس، والشدّة، والرخوة، وتکرار الأصوات وأغراضها وکذلک العلاقة بین الصوت والمعنى) لإلقاء الضوء على أهمیّة الصوت فی بناء القصیدة ""هنا باقون"" ومدى تأثیره. ومن النتائج التی توصّلت إلیها هذه الدراسة هی: نسبة توظیف الشاعر للأصوات المجهورة والشدیدة أکثر من الأصوات المهموسة والرخوة، حتّى یلقی الشاعر روح الثورة والحماسة فی نفس المخاطب، ونلاحظ فی تکرار بعض الأصوات دلالات تکمن فیها، مثل تکرار صوت الراء یدلّ على حرکة مستمرّة فی الدعوة إلى الجهاد، وصوت الشین لبیان انتشار روح المقاومة، وصوت الألف یدلّ على الصیحة الممتدّة من انفعالات وخلجات تجیش فی صدر الشاعر، فالجرس الناتج عن تکرار هذه الأصوات یزید موسیقى القصیدة.
لمسات سمیائیة فی ألوان أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تختلف أحیاناً دلالات الألوان عن خواصّها المادیة المعهودة لها مما یجعل المتلقی أن یسرّح فکره فی ثنایا النص لیکتشف تلک الرؤیة غیر المعهودة واستیحاء دلالاتها استعانة بالعلامات المتبلورة فی النص، وتبحث المقالة عن دلالات الألوان عند أبی تمام مستعینة بالسیمیائیة لکشف مدلولاتها؛ حیث إنها قادرة على تقدیم حلول مناسبة لفهم ما یعرو ظواهرها من إبهام فکل لون یحمل دلالة سیمائیة فی النص الشعری خصوصا أن أباتمام یسعى من خلال ذلک أن یترک فی شعره شحنات تعبیریة یفرغها قصداً، ومن هنا رأینا ضرورة البحث عن دلالات الألوان وأبعادها النفسیة؛ لأن السیمائیة تمیط اللثام عن دلالاتها وإیحاءاتها الشعریة، وقامت الدراسة على وفق المنهج الوصفی التحلیلی لتبیّن تلک المدلولات الغائرة فی الألوان المتنوعة ضمن عدد من الأبیات الشعریة المنتخبة، وتبیَّن أنّ أبا تمام یستخدم الألوان فی شعره للتعبیر عن مشاعره فهی وسائط لإبرازها یستعین بها فی تلوین شعره، وأن الدلالات العقلیة والطبیعیة والوضعیة متوفرة فی شعره، فإنها لعبت دورا بارزا فی إبانة المعانی الثانویة وتفسیر ما یعرو دلالات الألوان الثانویة من غموض وإبهام. وتبیّن، أخیراً، أن أبا تمام شاعر رسّام مبدع استطاع بمخیلته أن یزاوج بین الألوان الأصلیة بغیة خلق لون جدید یحمل دلالة معنویة کان یقصدها، وفی نفس الوقت معبّرعن حالته النفسیة، وتتحقق تلک العملیة الفنیة بأسلوب أخّاذ.
سیمیائیة المعجم الشعری لقصیدة النبیّ المجهول لأبی القاسم الشّابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
السیمیائیة علم یدرس العلامات والإشارات. وهذه العلامات تتکوّن من الجانب المادی "الدال" والجانب الذهنی "المدلول". وضعت دعائم السیمیایئة على أساس نظریات سوسیر وریفارتیر اللسانیة والمنطقیة؛ سوسیر من خلال تقصّیه لمفهوم الدالّ والمدلول وریفارتیر من خلال عرضه لقراءات جدیدة، هی القراءة الاستکشافیة والقراءة الاسترجاعیة. ومن هذا المنظار، اهتمّ کلّ من هؤلاء بتحلیل النصّوص الأدبیة من خلال العلامات الضمنیة للدلالات التی تتوغّل فی النسیج الداخلی أو فی البنیة الجوانبیة للنصّ وتعطی أدوات خصبة للقراءة الجدیدة. فی هذه الدراسة وبالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی نحاول أن ندرس المعجم الشعری لقصیدة "النبی المجهول" للشاعر أبی القاسم الشابی من منظور التحلیل السیمیائی فی المحورین الأفقی والعمودی، إضافة إلى عرض للتأویلات السیمیائیة الموجودة فی النصّ بتطبیق وجهات نظر سوسیر وریفارتیر حتى یتبیّن الجانب السیمیائی للنصّ فی مجال العلاقات الدلالیة الظاهرة والخفیة الموجودة. فی دراسة المحور الأفقی لهذه الأنشودة قدّمنا تحلیلاً للمستوی الموسیقی والمستوی المعنوی، وفی المحور العمودی قدّمنا دراسة سیمیائیة عن عنوان القصیدة ومعجمها الشعری بتسلیط الضوء على نظریات سوسیر وریفارتیر. معجم هذه القصیدة التأملیة الثوریة، المتدفّقة من وجدان الشابی فی مهرجان من الحسرة والأحزان على جهل شعبه یطفح بدلالات ومعان مختلفة یمکن دراستها من المنظر السیمیائی الجدید لتبیین ما تحمله من معان عالیة ثاویة خلف الألفاظ المتقنة التی تبلور أفکار الشاعر الوطنیة وإحساسه الرومانطیقی المرهف بکلّ سلاسة وجمال أدبی.
الترمیز فی الشعر الفلسطینی المقاوم؛ مجموعة العصف المأکول الشعریة أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معناشناسی «طمأنینه» در اشعار جاهلی و قرآن کریم از منظر روابط معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لایه دار بودن واژگان قرآن کریم، زمینه جست وجوی معناشناسانه «طمأنینه» را در این پژوهش فراهم نموده است. از آنجا که یکی از شیوه های تبیین معنایی واژگان، کشف روابط معنایی واژه و شبکه معنایی آن است، در این پژوهش، ارتباط معنایی «طمأنینه» با واژه های همنشین در شعر جاهلی، و با واژه های همنشین، متقابل و جانشین در قرآن بررسی گردیده است. حاصل تحقیق حاکی از آن است که واژه «طمأنینه» در شعر جاهلی، با توجه به فرهنگ آن عصر و تضاد خوی تند جاهلیت با طمأنینه، بیشتر در معنای امنیت جسمانی و آرامش مادی به کار رفته است و به دلیل انتقال در کاربرد و هنرآفرینی در اشعار جاهلی و قاموس لغت، از ویژگی چندمعنایی برخوردار شده و با نزول قرآن توسیع و ترفیع معنایی یافته است. حاصل مطالعه توصیفی در بافت قرآن نیز نشان می دهد که «طمأنینه» یک فعل ادراکی است که با همنشین های خود، رابطه تقابلی، جانشینی، مکملی، اشتدادی و شمول معنایی دارد و «ایمان» به عنوان فعل ادراکیِ توأم با عمل و با دارا بودن عنصر عاطفی و معرفتی، و «ذکر» به عنوان فعل ادراکی، مٶلفه های شرطیِ «طمأنینه» را تشکیل می دهند و «کشف حقیقت و یقین»، «رضای الهی»، «معیشت طوبی»، «سکینه» و «ربط قلب»، مٶلفه های ماهوی آن را می سازند و با واژه های «ارتداد»، «انقلاب قهقرایی در فتنه ها» و «خوف» تقابل مدرج دارد.
الخرج ة العامیّ ة وتأثیرها فی أوزان الموشّ حات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إن الدراسات والأبحاث الکثیرة التی تناولت علاقة الموشحات بالشعر العربی تراوحت بین موقفین متباینین: أولهما دراسات لم تجد فی الموشحات الأندلسیة خروجاً على نظام الشعر العربی، وثانیهما دراسات وجدت فی الموشحات خروجاً وانزیاحاً على عمود الشعر الخلیلی فی الوزن والقافیة واللغة، ولکن الموشحات من وجهة نظر أخرى سواء أکانت على أوزان الخلیل أم على إیقاعات الخرجة العامیّة، فقد جمعت بین علاقتین: علاقة بلغة الشعر وأوزانه، وهی عربیة صحیحة لا خلاف علیها وعلاقة مغایرة لها تماماً، وهی تعبّر من خلال لغتها وأوزانها عن ثقافة العامة وأغانیها الشعبیة ذات العلاقة ببیئة الموشح الذی خرج ، من قریب أو بعید، على إیقاعات عمود الشعر الخلیلی. غیر أن هذا الخروج لا یمثّل انقطاعاً تاماً عن الشعر، ولا یکرّس الشذوذ فیه، ولا یشکل قاعدة مستقلة لها لغتها وأوزانها الخاصة بها، بل هی تجربة متولدة من صلب الشعر، جاءت لتُغنی مسیرة تطوره بالعدول والخروج على العرف وعلى أسلوب الإیقاع، فکانت تجربة نقد ومخالفة ، ولیس تجربة ناسفة، حیث قامت على منطق التطور والتکمیل لا منطق التبدیل. ومن هنا انصب اهتمام البحث على الإیقاع والتلحین، وذلک من خلال العلاقة القائمة بین التلحین الموسیقی والموشح، وما یترتب على ذلک من تأثیر الخرجة العامیّة والخرجة الرومنثیة اللتین بُنی الموشح على إیقاعهما الموسیقی الذی لا یخضع لأوزان الشعر الخلیلی ، وهذا أمر یرجّح فرضیة أن الموشح نُظم لیُغنّى لا لیُقرأ کما یُقرأ الشعر.
امام حسین (ع) در شعر شیعی شریف رضی
حوزه های تخصصی:
امام حسین(ع) و نهضت عظیم ایشان انقلابی در عالم ایجاد کرد که مسیر تاریخ بشری را تغییر داد، انقلابی که تمام ابعاد بشری تحت تاثیر آن قرار گرفت. ادبیات یکی از همان ابعادی است که این نهضت بر آن تاثیر گذاشت و آن را به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار نهضت همراه خود ساخت. شریف رضی یکی از ادبای شاخص ادبیات شیعی است که توانست با آثار علمی و ادبی خود یاری رسان این نهضت حسینی باشد. ولی آنچه هدف این پژوهش بوده، این است که شریف رضی چه میزان از شعرش را در راستای نهضت حسینی و زنده نگه داشتن یاد امام حسین (علیه السلام)، عاشورا و کربلا قرار داده است.برای رسیدن به پاسخ این سوال از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. در پایان این نتیجه حاصل شد که تمام اشعار شیعی شریف رضی در رثای امام حسین (ع) و ذکر مصیبتهای ایشان سروده شده و توانسته است به خوبی این نهضت را یاری نماید.
نادانی، مقوله ای بدون تاریخ ( واکاوی شعر «هُبل» سروده سیّد قطب بر اساس نشانه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون شکّ از مهم ترین رسالت های ادبیّات در گذر تاریخ ، بیدارسازی وجدان به خواب رفته مردم بوده است. ادیب همچون تصویرگری ماهر، بازنمودی واقعی از جامعه را نشان می دهد. آنچه که در دانش نشانه شناسی مهم است چیدمان واژه ها و بازتاب آن در آثار ادبی است. گاهی مخاطب با دقّت نظر در کُنه هر متنی متوجّه نوعی ابهام می شود. راه برو ن رفت، خوانش واژها و چیدمان آنها در ساختار این دانش است. پژوهش پیش رو سعی دارد، سوژه ای از ادبیّات معاصر مصر را با عنوان «هُبل» بازخوانی کند. هدف بازیابی نشانه های زبانی است که با استمداد از آنها می توان فضای جامعه را بازیافت. واکاوی های زبان شناختی این سروده مملو از حقیقت های ناگفته ای است که می توان از آنها به عنوان سندهای غیر قابل انکار تاریخی یاد کرد. داده های زبان-شناختی، خبر از شتاب واگرایی مردم به سوی گمراهی دارد. شاعر با بهره وری از فعل ها، زمان و وجهیّت، زاویه دید خود را نسبت به موضوع بیان داشته است. ساختار جمله ها، به گونه ای است که هرگاه درباره تداوم اندیشه های ضلالت بار موروثی سخن گفته از جمله های اسمیه و هر وقت از رفتارهای جهل گرایانه نوظهور سخن گفته از جمله های فعلیه استفاده شده است.
تحلیل نمادهای مبارزه در شعر مظفّر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعر سیاسی و متعهّد عراقی، «مظفّر النوّاب» از جمله شاعرانی است که ویژگی فنّی و تعهّد اجتماعی را در شعر خویش در امتداد یکدیگر می بیند. او بر آن است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در شعر، علیه موانع و گسست های جوامع عربی به پا خیزد ؛ به همین سبب، سنگ بنای ساختار فکری اش را بر استراتژی تمرد و سرکشی در مقابل نگرش تسامح آمیز سران عرب و ناکارآمدی شان گذاشته از مقوله های بنیادینی چون اسلوب شعری، تحت تأثیر این اهداف، سود می برد؛ علاوه بر این از جمله شروط لازم و ضروری برای راهیابی به ژرف ساخت های ذهن شاعر، فرایافت نمادهای به کار رفته در مجموعه اشعار وی می باشد. مظفّر النوّاب برای ارائه نگرش ها و آگاهی ها و همچنین برای ارائه تصویری روشن از تقابل میان این مباحث و واقعیّت های جامعه عربی، رمزهای شعرش را از دامان آگاهی جمعی جوامع عربی برگزیده، مفاهیم انتزاعی را از ورای آنها بیان می کند. در این مقاله، سعی شده تا با مطالعه دیوان شاعر، میزان انسجام و همبستگی دو سویه میان کارکرد نمادها و جهان بینی وی لحاظ گردد.
مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین من دیوان علی بن عیسى الإربلی (قصیدة فی مدح الإمام حسن بن علی (ع) وقصیدة فی مدح علاء الدین أحد کبار رجال الدولة فی عهده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الدراسات الأسلوبیة من الدراسات التی تحتلّ مکانة عالیة فی دراسات علم اللغة حالیا وتعدّ من المناهج التی اعتمدت على الدراسات اللغویة أساسا فی تحلیل النصوص. تستهدف هذه المقالة إلى مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین لعلی بن عیسى الإربلی فی مدح أهل البیت (A) ومدح الشخصیات الأخرى مترکزة على القصیدتین نموذجا، لبیان مدى الاختلاف والاقتران بین الظواهر الأسلوبیة فی قصائده عامة وقصیدتین خاصة ودراسة مدى تأثیر التزام الشاعر بالعقیدة الشیعیه فی أسلوبه، مستخدمة المنهج الوصفی التحلیلی والمنهج الأسلوبی المتمرکز على معطیات اللغة. وتبین من خلال الدراسة هذه أن الالتزام قد أثر على أسلوبه وبشکل خاص فی مستوى الصورة وفی استخدام الظواهر الأسلوبیة من التشبیه والاستعارة بحیث أدّى إلى اختلاف کبیر فی مدحه لأهل البیت (D) ومدحه للشخصیات الأخرى.
الرحلة فی الشعر الصوفیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول هذا البحث مفهوم الرحلة فی الشعر الصوفیّ، وتحدیداً فی القرن السابع الهجری، فیؤکد أولاً أن هذه الرحلة تنطلق من رؤیة فکریة تقوم على أن حیاة الإنسان ما هی إلا رحلة من بدایتها إلى نهایتها. وقد قُدّمت هذه الرؤیة فی أسلوبٍ شعری یستفید من الشعر القدیم فی استعارة مفهوم الرحلة، ویقوم بإجراء تحویل دلالی على مفرداتها، ثمّ یقف البحث عند الواقع الذی تنطلق منه الرحلة، والذی یتّصف بمشاعر الغربة والوحشة، وذلک بسبب البعد عن الموطن الأوّل، وهو ما عبّر عنه الصوفیون بمصطلحی الاتصال والانفصال، فالصوفی یشعر دوماً ببعده عن أصله، وبأنّه منفیُّ فی الوجود المتعین، وهذا ما یشکّل دافعاً للقیام برحلة تخفّف من وطأة التوتّر والقلق بحثاً عن غایة منشودة یعلمُ الصوفی، مسبقاً، أنّ تحقّقها متعذّر، لتکون الرحلة بذلک غایة فی ذاتها. ولأن حجم البحث لا یسمح بالإطالة فسیُکتفى بدراسة مکون واحد للرحلة وهو (الناقة)، فتتم الإشارة إلى دلالاتها الجدیدة فی نصوص الرحلة الصوفیة.
دینامیکیّة العلاقة بین نزعة الماغوط الاغترابیة و قصیدته: الهویّة الإلکترونیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمّد الماغوط هو شاعر، روائیّ سوریّ، کاتب مسلسلات تلفزیونیّة، کان له دور بارز فی حرکة الأدب المعاصر نحو قالب جدید. تهدف هذه المقالة، مبتنیة على المنهجیّة الوصفیّة متبوعة بالتحلیل، إلى کشف الغطاء عن مفهوم الاغتراب، ومدى علاقته بعلم النّفس والفلسفة والأدب، من جهة، والکشف عن وجوهه فی تجربة الشّاعر الشعریّة کالاغتراب الفردیّ، والاجتماعیّ والإبداعیّ من جهة أخرى. کما أنّها لا یفوتها الکشف عن مسار هویّة الشاعر المتمثّلة فی الفقر، والخوف والحرمان. ومن زاویة أخرى تقوم بإیجاد الرّبط بین الوجوه الاغترابیّة لتجربة الشّاعر وقصیدته المعنونة بالهویّة الإلکترونیّة، وهی الّتی تشفّ لنا عن اتّجاهه الفکریّ والنّفسی فی وقت معاً. علیه، فإنّ الاغتراب، باعتباره من مکونّات الشّاعر العاطفیّة شعراً ونثراً، وبکلّ ما فیه من التّحدّیات، یؤثّر على تکوین شخصیّته سلبا وإیجاباً، کما أنّ شخصیّة الشّاعر توثّر على تکوین مساره الأدبی بشکل عام. ومن ضمن النتائج، یمکننا الإشارة إلى أن قصیدة ""الهویّة الإلکترونیة""، على الرغم من أنها عنوان من عناوین الماغوط الشعریة، غیر أنها ذات دلالة عمیقة لا تشمل هویة شاعرنا فقط، بل هی بمثابة مرآة تنعکس فیها هویة البشریة الحالیة بشکل عام.
فضاء المکان فی خطاب السیاب؛ مقاربة سیمیائیة فی قصیدة العودة لجیکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
المقاربة السیمیائیة اختراق لکلِّ الحواجز فی النَّص ومغامرةٌ فی فضاء النَّص للنیل إلی فهم حقیقی عنه. إنَّ خطاب بدر شاکر السَّیاب لا یزال یتمتَّع بهالة من الفضاءات البکورة رغمَ الزَّخم الهائل الّذی کُتب عن هذا الخطاب الشعری ونری أن المقاربة السیمیائیة فی هذا الخطاب، هی الطریقة الیتیمة التی تفتح أمام المتلقی جمالیات هذا الخطاب کما أن لها دورا فذا فی کشف العالم الإیحائی لهذا الخطاب وتقدیم معرفة دقیقة عن إیدئولوجیاته بإزالة الستار عن وجوه العلامات والإشارات النَّصیة التی تحفل بها خطاب السَّیاب. نحاول فی هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی، أن ندرس قصیدة العودة لجیکور لبدر شاکر السیاب؛ هذه القصیدة من أشهر قصائدِه التی أنشدها فی مرحلة التموزیة أو الواقعیة الجدیدة لیُجسِّد بها المفارقة الألیمة بینَ المدینة والریف، هذه القصیدة ثورةٌ علی المکان/المدینة فی بعدها السِّیاسی، والاجتماعی و الاقتصادی و تشبثٌ بالمکان/جیکور... . إنه فی هذه القصیدة وظَّف لغة إیحائیة ذات السُّلطة علی المتلقِّی ووظَّف رموزاً کثیرةً فی صیاغة تعبیریة تقدم تصویراً یتمتَّع بالشّفافیة عن المدینة التی جعلته یشعر بالغربة بکلِّ أشکالها. إن السیاب هنا یرسم ملامح المدینة التی فقدت فاعلیتها والتی تسلب النازح إلیها سروحه الفکری وتقف بوجهها المادی فی وجه الإنسان المعاصر مما جعل السیاب فی حنین دائمٍ إلی جیکور تلک القریة الوادعة المسالمة إلی أولئک الناس الذین تخلَّصوا من براثن المادة وأقاموا علاقاتهما بعیده عنها وعن مفهومها.
قراءة فی قصیدة ""بطاقة هویة"" لمحمود درویش فی ضوء نحو النص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحو النص مصطلح من المصطلحات اللسانیة الحدیثة إذ یهدف إلى التحلیل اللغوی للنص، فهو نمطٌ من التحلیل ذو وسائل بحثیة مرکّبة، تمتدّ قدرتها التشخیصیة إلى مستوى ما وراء الجملة، بالإضافة إلى فحصها لعلاقة المکوّنات الترکیبیة داخل الجملة.
تهدف ﻫﺫﻩ ﺍلدﺭﺍﺴﺔ ﺇﻟﻰ معالجة نحو ﺍﻟﻨﺹ وتطبیقه على قصیدة ""بطاقة هویة"" لمحمود درویش. ﻭقد ساﺭ ﺍلبحث ﻟﺘﺤقیق مسعاه بما یقتضیه ﺍﻟﻤﻨﻬﺞ، ﻓﺘﻨﺎﻭل بدﺍیةً مفهوم نحو ﺍﻟﻨﺹ ﻭنشأته، ثم ﻋﺭﺽ ﻟﻐﺭضه ومهمته ﻭعناصره ﺍﻟﻨﺼیﺔ ﻭﻟﻤﺴﺎریه التطبیقیین ﻓی قصیدة ""بطاقة هویة"" ﻭﻫﻤﺎ تفسیر الترابط ﺍﻟﻨﺼی ضمن ﺍﻟﺴیﺎﻕ ﺍﻟﻠﻐﻭی، وتفسیر الترابط ﺍﻟﻨﺼی ﺍﻋﺘﻤﺎﺩاً ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺴیﺎﻗﺎﺕ ﻏیﺭ اللغویة.
وخلصت الدراسة إلى أن هذا النص یتمتّع بإطار منسجم ومتماسک، وترتبط أجزائها بشکل متواصل ومتسلسل سواء فی الأبنیة الکلیة أو الجزئیة؛ فالتقنیات اللسانیة المستخدمة فی النص جاءت لتحقیق غرضه وهدفه. فمقاطعه الستة أو ما نسمیها بالأبنیة الکلیة، کلّها مترابطة ومتماسکة وعند تفکیک کل بنیة کبرى إلى أبنیة صغرى نجد الشاعر قد استخدم أسالیب لغویة - لسانیة شتّى لتحسین صیرورة تکوّن النص. بالإضافة إلى ذلک، تبرز المعطیات اللغویة کالإحالات والحذف والتکرار والعطف بشکل جلی ّفی القصیدة بما یؤکد – مرة أخرى- قوة محمود درویش فی إنتاج العمل الإبداعی. کما تبیّن أن نص قصیدة ""بطاقة هویة"" قد ارتبطت قوالبه بعضها ببعض وشکّلت کلاً متکاملاً، فکانت تدلّ على فکرة متصلة من عنوانه وبدایته وجسده ونهایته ... بلغة تجبرنا على الاستمرار دون توقف.
تحلیل تطبیقی کارکرد شخصیت اسطورة «زرتشت» در شعر کلاسیک و مدرن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراخوانی اسطوره ها نقش برجسته ای در تعمیق و غنای ادبیات ملل مختلف ازجمله عرب ها داشته است. اسطورة ایرانی «زرتشت» یکی از این اسطوره هاست که در شعر کلاسیک عرب غالباً وجود ندارد؛ اما برخی شاعران معاصر عرب با الهام از فریدریش نیچه (1844-1900م)، شاعر و فیلسوف آلمانی، در چارچوب «قناع» و ماسک اسطورة «زرتشت»، درپی دستیابی به عنصری برای مبارزات سیاسی- اجتماعی و بیداری ملت هایشان با شعار اَبَرانسان بوده اند تا خیزشی مردمی دربرابر اهریمن ظلم و فساد مستکبران معاصر به پا دارند. هدف این مقاله علاوه بر اثبات حضور یا فقدان اسطورة ایرانی زرتشت، مقایسه و تحلیل تطبیقی این اسطوره در شعر شاعران مدرن و کلاسیک عرب است تا نشان دهد اندیشة نمادین شاعران کلاسیک و مدرن عرب دربارة این شخصیت دینی چگونه بوده و رویکرد آنان در بازآفرینی این اسطوره چیست. دستاورد این پژوهش که براساس روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، نشان می دهد که در ادب قدیم عرب، اغلب به سبب جنبه های مذهبی و دفاع از اسلام دربرابر زرتشتیسم، از این اسطورة ایرانی یادی نشده است؛ بلکه فقط اشاراتی اندک به مجوس و آیین های ایرانیان پیش از اسلام در شعر این دوره مشاهده می شود. درمقابل، زرتشت در شعر معاصر عربی، از هیئت منجیِ قومی و پیامبر دینی به شمایل سفیرِ سیاسی در میان ملت های عربی درآمده که رهایی بخش انسان معاصر از دردها و رنج های اجتماعی است. این موضوع نشان از آگاهی شاعران معاصر عرب از اسطوره های کهن ایرانی و علاقة آنان به فرهنگ گذشتة ایران باستان دارد.
دراسة دور الأمکنة فی الدیکور الشعری لمظفر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعدُّ المکان عنصراً أساسیاً فی الدیکور الشعریّ عند الشاعر العراقی المعاصر ""مظفرالنوّاب""، الذی عاش معظم أیام حیاته خارج وطنه، بسبب نضاله ضد الحکومة الدکتاتوریّة وإنشاد الشعر ضدّها، والدفاع عن المظلومین. وشعره مفعم بالأمکنة والمفردات التی تدلّ علیها. تتناول هذه الدراسة أبعاد الأمکنة وأدوارها فی دیوان أشعاره، معتمدةً علی المنهج الوصفی- التحلیلیّ، والنتائج تدلّ علی أنّ الأمکنة فی شعره لیست مقتصرة على الأمکنة العراقیّة بل تشتمل أیضاً على أمکنة عربیّة، وغربیّة، وإیرانیة وقد تعدَّت الأمکنة عند النوّاب أبعادها الجغرافیة، فأضفى علیها النوّاب أبعاداً وأدواراً جدیدة، کالبعد النفسی، والوطنی، والاجتماعی السیاسی، والتاریخی، والدینی، والطبیعی، والجمالی، والرمزی. فیحمل المکان دوراً نفسیّاً حینما یشکو النوّاب من النفی وفقدان الوطن، ویتجلّی الدور الوطنیّ فی حنین الشاعر وعشقه للوطن والحلم بالعودة، ویتمثّل الدور الاجتماعی فی شؤون مثل: السلبیّات والإیجابیّات الاجتماعیّة، واللهجة الشعبیّة العراقیّة، والفئات العلمیّة الاجتماعیّة، والدور السیاسیّ فی: السجن السیاسیّ، والنفط، والسیاسیّین، والحکّام العرب، وقضیة فلسطین. ویصبح المکان مسرحاً للتاریخ والدین مع استحضار الأمکنة والشخصیّات التاریخیّة والدینیّة، ویتمثل دوره الطبیعی والجمالی من خلال اللوحات الطبیعیّة الاستهلالیّة لنصه الشعری، ویمکن ملاحظة الدور الرمزیّ والدور الأسطوری فی بناء الصورة المکانیة مثل الصحراء، والجبل، والقبر.
بازتاب پیامدهای استبداد در شعر احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید، کشورهای عربی خاورمیانه و به ویژه عراق، درحالی که به لحاظ معادن نفت،گاز و دیگر ثروت های خدادادی در زمرة کشورهای بسیار غنی جهان به شمار می روند، از نظر اقتصادی و صنعتی، اوضاعی بسیار عقب مانده و بحرانی دارند. به نظر می رسد این عقب ماندگی ها و نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی، یکی از مهمّ ترین عوامل بروز جنبش ها و خیزش های فراگیر اجتماعی و مردمی در این کشورهاست. بدیهی است که خود این عقب ماندگی های گوناگون نیز، ناشی از ساختار قدرت استبدادی و حکومت مطلقة سیاسی در این جوامع است؛ بنابراین، ساختار قدرت متصلّب و استبدادی، همچنین ریشه دار بودن سنّت در خاورمیانة عربی، بحران های عمیق و در نتیجه، پیامدهای ویرانگری را در عرصه های گوناگون زندگی مردم به وجودآورده است. شناخت این پیامدها و ریشه های مخرّب آن، می تواند برای دوستداران ادب سیاسی بسیار سودمند باشد. این پژوهش، با روش توصیفی – تحلیلی و بر پایة تأمّل در آخرین دیوان احمد مطر، می کوشد تا ویرانگرترین پیامدهای استبداد؛ یعنی نهادینه شدن ترس و اندوه در جامعه، گسترش انفعال و یأس اجتماعی در مردم، ترویج نفاق و دروغ، انحراف زبان، بحران هویّت و در نتیجه عقب ماندگی اقتصادی و علمی و در نهایت، فروپاشی اجتماعی و فرهنگی جامعة عرب را از منظر شعر او مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. بدیهی است که دستاورد این نوشتار، موجب ارتقا و افزایش سطح آگاهی ع لاقه مندان به ادب سیاسی نسبت به ساختار قدرت مطلقة سیاسی در جامعة عرب و پیامدهای مهمّ آن از منظر شعر احمد مطرخواهد شد.
قصیدة «قلب الأم» عند إیرج میرزا وإبراهیم المنذر (دراسة مقارنة أسلوبیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الملخص تعدّ الدراسة الأسلوبیة من أهم مجالات البحث النقدیة لما فیها من رؤیة عمیقة وواسعة فی تحلیل النصوص ورصد جمالیاتها. ولها علاقة بالشعور النفسی والتأثیر الذی یرتقی إلى الأدبیة الفنیة والجمالیة. وتهدف هذه الدراسة إلى تحلیل الظواهر اللغویة والفنیة والفکریة فی قصیدة «قلب الأم» عند الشاعر الفارسی إیرج میرزا (1872 1965م)، والشاعر اللبنانی إبراهیم المنذر(1875 1950م) بأسلوب وصفی تحلیلی على منهج المدرسة الأمریکیة. وقد عبّر الشاعران فی شعرهما «قلب الأم»، عن عاطفة الأمومة الجیاشة بالحبّ والحنان من خلال الجوانب الموسیقیة التی تبدو جلیة للسمع. تؤکّد نتیجة هذا البحث على أنّ التوازن المقصود فی اختیار بحر الرمل والروی والقافیة مع الموضوع، وتقنیة التکرار وعلاقته الوثیقة بالانفعالات النفسیة والإیحاءات الدلالیة من میزات شعرهما فی المستوى الصوتی. ومن الناحیة الترکیبیة، تناول کلا الشاعرین تقنیّات التعبیر القصصی والسردی والأسلوب الإنشائی (الأمر، والنداء، والاستفهام) واستعملا، خاصة إیرج میرزا، ظاهرة الانزیاح بأنماطه المختلفة کالانزیاح الزمانی واللهجی والدلالی، ویتبیّن من خلال دراستنا أنّ خرق الاستخدام العادی للکلام والإکثار من الصورة المحسّة المتخیّلة کالکنایة والتشبیه والاستعارة من میزات لغة إیرج میرزا الشعریة. وفی المستوى الأخیر وهو المستوى الفکری، تعتبر الأم وعاطفتها الصادقة وحبّها العمیق منهجاً أخلاقیاً ودینیاً ووطنیاً وإنسانیاً یتمثل بالنزوع الروحی والذهنی والقلبی لدى الشاعرین.
التکرار فی الشعر الفلسطینی الحدیث؛ مجموعة العصف المأکول الشعریة نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یستهدف البحث دراسة ظاهرة التکرار بأنماطه المختلفة فی المجموعة الشعریة المعنونة ""العصف المأکول"". اتخذ الشاعر الفلسطینی الحدیث هذه التقنیة للتعبیر عما ألمّ بالشعب من مصیبات وویلات إثر الاحتلال الصهیونی من جانب، وإضفاء نمط من أنماط الموسیقی والإیقاع علی شعره من جانب آخر. کما یحاول البحث التعرف علی محاور التکرار وصوره المختلفة التی تمثّلت فی الصوت والکلمة و الفعل و الضمیر و الرموز والعبارة ودور هذه المحاور فی بناء الجملة وقدرتها علی تکوین السیاقات الشعریة الجدیدة معتمدا علی المنهج الأسلوبی. یتبین للقارئ عبر إمعان النظر فی هذه المجموعة الشعریة أنّ التکرار أقام صلات وطیدة بین الشاعر وما أصاب مسقط رأسه من ویلات ونکبات اعتصرت نفسه و من هنا خلق هذا الأسلوب البیانی نمطاً من الأجواء النفسیة داخل النسیج الشعری حیث جعلته یعبّر عنا ألمّ به من آلام نفسیة ومکنونات داخلیة بغیة تثبیت المقصود فی نفسیة المتلقّی. وأخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعر الفلسطینی اتخذ التکرار أداة ناجعة للکشف عن هواجسه ومشاعره الدفینة، التأثیر فی المتلقّی، ورسم کل ما اقترف الکیان الصهیونی من الممارسات الإجرامیة.
دور الفونیم الوظیفی وانزیاحاته یف مقطع وصف املرأة ملعلّقة امرئ القیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ أیّة دراسة على مستویات البحث اللغوی تعتمد یف کلّ خطواتها على نتائج الدراسات الصوتیة، وذلک أمر میکن إدراکه. إذا عرفنا أنّ األصوات هی اللبنات األوىل لألحداث اللغویة وهی الیت یتکوّن منها البناء النصّ اإلبداعی. فاللغة عندما تندرج یف نصّ الشعر، جدیرة بالدراسة العلمیة الدقیقة لفهم دورها الوظیفی وکشف غناها. إذن اهلدف الذی تتّبعه هذه الدراسة لغویة حبتةٌ تندرج ضمن جدلیة العالقة بنی الدالّ واملدلول،إلبراز قیمة اجلانب الصوتی الذی یتمثّل هنا یف الفونیمات. متتلک الفونیمات بسماتها إحیاءً یوجد یف النفس جوّاً یهیّئ األرضیة لقبول املعنى ویوحی به. نهتمّ یف هذه الدراسة أوّالً بإحصاء الفونیمات یف معلّقة امرئ القیس وذکر نسبة انزیاحها احلضوری والغیابی یف مقطع وصف املرأة، وهو یشکّل جزءاً من القصیدة اجلاهلیة ال تکاد ختلو قصیدة منه، وثانیاً نسعى أن حنلّل عالقة االنزیاح احلضوری والغیابی للفونیمات مع املعنى یف مقطع وصف املرأة. وأخریاً وصلنا إىل أنّ الفونیمات العربیة تستطیع أن تؤدی دوراً داللیاً یف نصّ الشعر، وذلک من خالل صفات الفونیمات الیت هلا أضداد کاجلهر واهلمس أو االنفجار واالحتکاک والصفات الیت لیس هلا ضدّ کصفة التفشّی یف فونیم الشنی وهی تدلّ على االنتشار وحتیل إىل فتیت املسک املتناثر فوق فراش احلبیبة یف مقطع وصف املرأة والعبق الذی ینبعث من ذلک الفراش. تؤدّی خمارج الفونیمات دورها الداللی من خالل األعضاء املشارکة یف نطق الفونیم وعمق املخرج وبروزه کفونیم الغنی الذی سجّل انزیاحاً حضوریاً یف مقطع وصف املرأة لیدلّ بعمق خمرجه على بعد املرأة عن الرجال وعدم ابتذاهلا.