مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
روش
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، چرخش پژوهش های اجتماعی از روش های کمی، به روش های کیفی و رویکردهای تفسیری ، اهمیت رویکرد کیفی در تحقیقات اجتماعی را دوچندان کرده است. اقدام پژوهی، از جمله روش های کیفی است که در جست وجوی دانش، تغییر و بهبود عملکرد است. این روش از جمله روش هایی است که فمینیست برای به چالش کشیدن بحث نابرابری جنسیتی و انتقاد از روش های رایج تولید دانش مردانه، برای انجام تحقیقات خود از آن استفاده می کنند. اما با توجه به اینکه روش شناسی ها هرگز خنثی نیستند و در واقع مبتنی بر مبانی و اصول فلسفی پارادایم های علمی هستند، فهم این نوع اقدام پژوهی، بدون فهم مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی پارادایم فمینیسم امکان پذیر نیست. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی مبانی فلسفی اقدام پژوهی فمینیستی است که با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به پرسش هایی از این قبیل می پردازد که اقدام پژوهی فمینیستی چیست؟ ویژگی های آن کدام است؟ و مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آن کدامند ؟ یافته های تحقیق حاکی از این است که مبانی فلسفی این روش، در نقد مبانی فلسفی پوزیتویسم شکل گرفته است که آن مبانی نیز به صورت منطقی، روش های خاصی مانند روش های کمی و آزمایشی را اقتضا می کند. اما فمینیست ها این مبانی را به چالش می کشانند و بدیل های فلسفی دیگری را ارائه می کنند که روش اقدام پژوهی فمینیستی نیز منطقاً زائیده همان مبانی فلسفی است.
روش استنباط ائمه از قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اهمیت روش شناسی ناشی از نقش تأثیرگذار روش در موفقیت و شکست یک پژوهش است. به همان اندازه که روش در پژوهش اهمیت دارد، روش شناسی به عنوان علم درجه دو در داوری، گزینش و الگوگیری از روش ها نقش دارد. یکی از عرصه هایی که نیازمند روش شناسی است، عرصه استنباط های ائمه: از قرآن است. اگر این پیش فرض را بپذیریم که ائمه احکام شرعی را از قرآن استنباط کرده اند، آن گاه این پرسش مطرح می شود که شیوه استنباط آنان چگونه بوده است؟ چه مبانی و قواعدی را به کار گرفته اند؟ و چه ویژگی هایی در شیوه آنان وجود دارد؟ این پژوهش که خود به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، در صدد است به این پرسش پاسخ دهد و بکوشد تا حد توان، مختصات روش استنباط ائمه را بیان نماید. دستاورد این پژوهش آن است که استنباط های ائمه مبتنی بر پیش فرض های خاصی نسبت به قرآن و غیر قرآن بوده است و قواعد گوناگونی را که قدر مشترک همه آنها عقلایی بودن است و بعضاً در علوم مقدماتی اجتهاد مورد بحث قرار نگرفته، به کار برده اند. ازاین رو ائمه را می توان بنیانگذار قواعد استنباط شریعت دانست.
روش های غنی سازی شناخت زوجین پیش از ازدواج
حوزههای تخصصی:
شناخت صحیح نسبت به اهداف ازدواج، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در شکل گیری روابط عاطفی صحیح بعد ازدواج است. نوع نگاه و تلقی انسان از هر پدیده ، نقش مهمی در چگونگی تعامل آن دارد. براساس آیه 21 سوره روم و 189 سوره اعراف، هدف اصلی ازدواج رسیدن به آرامش است و مسائلی مانند تداوم نسل، سازندگی اخلاقی، سازندگی اجتماعی، ارضای غرایز جنسی، تربیت توحیدی فرزندان و... از نتایج قهری ازدواج است. در این میان انگیزه های افراد برای تشکیل زندگی مشترک نیز در شکل گیری روابط عاطفی همسران اهمیت دارد. در جوامع امروزی سه دلیل عشق و علاقه، تأمین انتظارات و مصاحبت به عنوان انگیزه ازدواج ازسوی متخصصان بیان شده اند. این انگیزه ها متناسب با نیازهای افراد به وجود می آیند و افراد با این باور وارد زندگی مشترک می شوند که مجموعه ای از نیازهایشان را برآورده کنند. در دیدگاه دینی، تشکیل خانواده قداست ویژه ای دارد. قداست ازدواج با تعبیرهای مختلفی مانند سنت پیامبران، وسعت دهنده رزق و روزی، باارزش تربودن عبادت افراد متأهل و... ارزش الهی ازدواج در اسلام را نشان می دهد. مهم این است که این ارزش ها توسط افراد درک شود تا تأثیر خود را در زندگی زناشویی بگذارد. هرچه قداست خانواده نزد فرد بیشتر شود انگیزه و پاسداری از آن نیز بیشتر می شود. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که شناخت صحیح همسران نسبت به یکدیگر یکی از مهمترین شاخصه ها در سیر صعودی ارتباطی عاطفی آنهاست. مقاله حاضر، روش های شناخت همسران قبل ازدواج را بررسی می کند. این روش ها، شناخت صحیح نسبت به ازدواج و اهداف آن، شناخت درست نسبت به خود و شناخت واقع بینانه نسبت به همسر، شناخت نسبت به معیارهای گزینش همسر و شناخت نسبت به الگوی تصمیم گیری را شامل می شوند .
معنای «علم اجتماعی اسلامی» از چشم انداز مرتضی مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، تلاش شده در میان تلقّی ها و تفسیرهای متفاوتی که علم اجتماعی اسلامی وجود دارد، معنای علم اجتماعی اسلامی از چشم انداز مرتضی مطهری، کشف و مشخّص شود. در این راستا، معنا و مفهوم علم اجتماعی اسلامی از زوایه نگاه مطهری، شرح داده شده است، به طوری که در یک برداشت، او چهار تعبیر از مفهوم علوم اسلامی، مبتنی بر معیارهای موضوع و غایت و نظریه پرداز، ارائه کرده است؛ و در برداشتی دیگر، می نویسد اسلام با علم اجتماعی، دو نوع پیوند دارد: یکی پیوند مستقیم، از آن جهت که اسلام، یک سلسله معارف نظری و احکام عملی درباره جهان اجتماعی دارد، دیگری پیوند غیرمستقیم از طریق توصیه های اخلاقی همچون امانت، عفت، عدالت، احسان و ایثار. برداشت دیگر او، در این عبارت نهفته است که می نویسد اسلام، یک مکتب جامعه شناختی نیست؛ چون در کتاب آسمانی اسلام، هیچ مطلب اجتماعی در لفافه اصطلاحات رایج جامعه شناختی و با زبان معمول آن و در چارچوب تقسیم بندی های مرسوم، بیان نشده است، امّا در عین حال، «مسائل زیاد»ی از علم اجتماعی، به طور کامل، قابل استنباط و استخراج از قرآن کریم است.
بینش و روش ابوالحسن قزوینی در فواید الصفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
23 - 42
حوزههای تخصصی:
اگرچه صفویان به معنای واقعی بعد از حمله افاغنه از صحنه سیاست کنار رفتند، اما نگره های ذهنی و خاطرات آنها همچنان باقی بود. یکی از وجوه این استمرار، در زمینه تاریخ نگاری است، به طوری که بسیاری از ویژگی هایی که در تاریخ نگاری دوره صفویه حاکم بود را می توان در آثاری که یک قرن بعد از سقوط این حکومت نوشته شد، مشاهده کرد. هدف این مقاله، بررسی بینش و روش ابوالحسن قزوینی، در فواید الصفویه براساس روش تحلیل متن است تا به این سوال پاسخ دهد که قزوینی در کدام چارچوب های فکری با تاریخ مواجه شده و کتاب خود را نگاشته است؟ نتایج مقاله نشان می دهد که اگرچه قزوینی، کتاب خود را 76 سال بعد از سقوط صفویان و اوایل دوره قاجار و در یک نظام فکری و فرهنگی دیگر یعنی هندوستان نوشت، اما از لحاظ بینشی و معرفتی، همچنان در پارادایم های فکری تاریخ نگاری دوره صفویه، می اندیشیده و فواید الصفویه را در استمرار همان سنت تاریخ نگاری نوشت. این مسأله را می توان در مواردی چون رویکرد وی به تاریخ، ایران گرایی، هویت شیعی و اعتقاد راسخ به حکومت صفوی و تقدس قدرت آنها دید. تفاوت اصلی کار وی با متون تاریخی دوره صفوی، این است که از یکسو به کرّات از منابعی که در کار خود بکار می گیرد، نام برده و مطالب را مستند می کند و از سوی دیگر، نگاه نقادانه ای در استفاده از مطالب آنها دارد.
بازکاوی روش تقسیم ترکه (با نگاهی نقلی)
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲۲
141 - 131
حوزههای تخصصی:
ارث یک واقعه ی حقوقی است که به موت حقیقی و یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می کند و مالکیت ورثه نسبت به ترکه ی متوفی مستقر نمی شود، مگر پس از ادای حقوق و دیونی که به ترکه ی میت تعلق می گیرد. بنابراین تملک ترکه، اثر اراده ی وارث نیست و تملک به رضای او تحقق نمی یابد، بلکه تملک ترکه، قهری و به حکم شرع و قانون صورت می پذیرد و اراده ی وارث هیچ دخالتی در آن ندارد و مدخل و آغاز آن مرگ مورث است. با وجود این، قانون گذار به هر یک از وارثان، حق قبول یا ردّ ترکه را داده است. در این نوشتار به روش تقسیم ترکه و چگونگی آن از منظر مذهب تشیع پرداخته شده و در ذیل آن، لغات و اصطلاحات مفاهیم و کلیات عناصر، انواع واقسام ارث، تاریخچه ارث، موجبات و شروط ارث، موانع ارث تبیین وتشریح گردیده است. هدف ما از این کار جمع آوری اطلاعات و نظرات مشهور، جهت دسترسی آسان و راحت به سوالات مجهول تک تک مردم می باشد فرضیه ی نویسنده بر این است که، موجبات ارث علاوه بر نسب و سبب، از طریق ولاء نیز ماترک متوفی از مولی به مولی علیه به صرف موت منتقل می گردد؛ مگر این که دیون به ترکه تعلق گیرد یا یکی از موانع ارث موجود باشد و اجمالا همه ی خیارات شخص متوفی نیز به ورثه منتقل می شود، روش این تحقیق، کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تبیینی می باشد.
استخراج استلزامات تربیتی از آرای افلاطون در آموزش و پرورش ابتدایی ایران
هدف از پژوهش حاضر استخراج استلزامات تربیتی از آرای افلاطون در آموزش و پرورش ابتدایی ایران است روش پژوهش حاضر، روش تحلیل محتوای کیفی است. روش تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شده در این پژوهش پس از مطالعه و بررسی روش های تحلیل محتوا، به ویژه تحلیل محتوای کیفی مایرینگ و فلیک ، استخراج و اجرا شده است. حوزه پژوهش شامل کلیه کتب و منابع نوشته شده پیرامون اندیشه ها و آرای تربیتی افلاطون بود. جهت نمونه گیری به علت کثرت منابع در این حوزه از کلیه مکتوبات چاپی و دیجیتالی در دسترس استفاده گردید.هدف افلاطون از طرح نظام تعلیم و تربیتی خود، تحقق غایتی بود که بنیان ارمان شهر خود را بر اساس آن پایه ریزی کرده بود، یعنی عدالت، که بنابر اعتقاد وی تحقق آن زمانی صورت می گرفت که هر فردی در همان مقام خاص در جامعه باشد که به آن تعلق دارد و همان کاری را انجام دهد که بر حسب گرایش و آموزش برای آن مناسب است. افلاطون بر این عقیده بود که برای 10 سال اول ، عمدتا باید تربیت بدنی وجود داشته باشد. به عبارت دیگر ، هر مدرسه باید یک سالن ورزشی و یک زمین بازی داشته باشد تا بتواند قوای بدنی و سلامتی کودکان را توسعه دهد و آنها را در برابر هر بیماری مقاوم کند. علاوه بر تربیت بدنی ، افلاطون موسیقی را نیز توصیه می کند تا در شخصیت آنها اصلاح خاصی ایجاد کند و به روح و جسم لطف و سلامتی عطا کند. افلاطون همچنین دروسی مانند ریاضیات، تاریخ و علوم را تجویز می کرد. از نظر افلاطون، دانش حاصل از اجبار ذهن را درگیر نمی کند. بنابراین ، او معتقد بود که آموزش نباید اجباری باشد، بلکه باید نوعی سرگرمی باشد زیرا این امر باعث می شود معلم بتواند ذهنیت طبیعی کودک را درک کند. افلاطون همچنین بر تربیت اخلاقی تأکید داشت. در این پژوهش مولفه های برنامه درسی یعنی هدف، محتوا، روش، ارزشیابی از دیدگاه افلاطون و در ایران در دوره ابتدایی مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی تأثیر عرفان یهودی- مسیحی بر تفاسیر عرفانی اسلامی
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
52-67
حوزههای تخصصی:
خاستگاه و منشأ تفاسیر عرفانی که به نحوی با مکتب عرفان اسلامی پیوند خورده است، یکی از مباحث مهم در شناخت سبک و شیوه تفسیر عرفانی و عناصر بنیادین آن و به ویژه تأثیر و تأثر های این مکتب و شیوه تفسیر قرآنی از آموزه ها و منابع غیراسلامی است. این نوشتار با روش تحلیلی و توصیفی، ضمن تحلیل و بازخوانی اندیشه های عرفانی در یهود و مسیحیت، در پی پاسخ به پرسشِ «رابطه تفاسیر عرفانی با مکاتب عرفانی یهودی مسیحی» می باشد. مهم-ترین حاصل بررسی این تحقیق آن است که اثرگذاری آموزه های مکاتب عرفانی از جمله عرفان مسیحی و یهودی بر عرفان اسلامی و تفاسیر عرفانی، تنها در جهت تکمیل یا غنی تر ساختن آموزه های این مکتب و شیوه تفسیری بوده است. همین طور، فرض این مسئله که عرفان و تفسیر عرفانی ناگزیر باید یک منشأ و سرچشمه غیراسلامی داشته باشد، سخنی غیرموجّه و نامقبول است، اگرچه در طول سالیان، اندیشه های فلسفی و دینی گوناگونی در این جریان وارد گردیده است.
بررسی ظرفیت های علم اشتدادی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروکاستن ساحت علم به حدود تجربه از قرن هجدهم و انحصار روش و ابزارهای آن در کمّی گرایی و حواس مادی و همچنین بکارگیری عقل در مقام مفهوم سازی، موجب تقلیل ساحت انسان گردید؛ به گونه ای که نیل به التذاذ هر چه بیشتر از عالم مادی غایت او خوانده شد. طبیعتاً این نگرش بر زندگی جوامع مسلمان نیز سایه افکند و موجب سردرگمی آنها شد. هدف نوشتار حاضر این است که با در نظر گرفتن «تناظر مراتب عشق با سعادت» و «تناظر مراتب سعادت با علم» و «تعدد روش در کسب علم» در فلسفهی ابن سینا، تعریف دیگری از علم ارائه دهد؛ تعریفی که در خور اصل غایت و سعادت بشر باشد. با تناظر مؤلفه های نامبرده علم، طیفی اشتدادی می یابد که از دون ترین مرتبه (شناخت حسی) تا والاترین مرتبه (علم عقلی) را در بر می گیرد و هر مرتبه از آن با مراتب عشق و سعادت متناظر است؛ به گونه ای که انسان با اشتداد در علمش، عاشق تر و به سعادت نهایی نزدیک تر می شود. علم اشتدادی با مجوز فهم های متعدد، راه را بر منطق تک گفتاری دگماتیسم می بندد و از سوی دیگر، با توجه به نظام توحید محور در فلسفهی ابن سینا و همچنین با ارائه ملاک متقن و منطقی در جهت راستی آزمایی ادراکات، هرگز منجر به نسبیت لجام گسیخته و شکاکیت ناشی از هرمنوتیک جدید نمی شود.
استنتاج بهترین تبیین در روش اصل موضوعی دکارت و پیامدهای معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه اصلی این پژوهش بررسی روش دکارت در معرفت به عالم محسوس و نسبت آن با آرمان اصل موضوعی معرفت است. با فاصله گرفتن از این ایراد که دکارت در شناخت عالم مادی از روش اصل موضوعی عدول کرده، استدلال کرده ام که وی، از جمله در این عرصه، با توسعه قواعد تبدیل و استنتاجی دستگاه معرفت و شکستن انحصار قیاس، همچنان به روش اصل موضوعی در تأسیس درخت معرفت پای بند مانده است. یکی از مهمترین قواعد استنتاج غیرقیاسی توسعه یافته در کار او روشی است که امروزه با عنوان استنتاج بهترین تبیین شناخته می شود. با تحلیل اسنادی نشان داده ام که افزون بر صورت بندی پایه استنتاج بهترین تبیین، صورت بندی گسترده آن هم در طرح اولیه ای مانند گفتار در روش و هم در بخش های تجربی اصول فلسفه به وضوح قابل ره گیری است. مطالعه این توسعه قواعد استنتاجی در کار دکارت، نه تنها برخی ابعاد ایده مهم و دوران ساز او مبنی بر جایگزینی روش به جای منطق را روشن می سازد بلکه الگویی برای جمع میان معرفت تجربی با روش اصل موضوعی به دست می دهد که به ویژه الهام بخش شناخت و مواجهه عقلانی با رخدادهای خلّاق و نوشونده تجربی و انسانی است و بر پایه آن می توان روزنه ای به سوی خروج از آنارشی معرفتی و حتی آنارشی ارزشی در این قبیل عرصه ها گشود.
سیاست هستی شناسانه در جهان های چندگانه نقد و بررسی کتاب After Method: Mess in Social Science Research (پساروش؛ آشفتگی در پژوهش علوم اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب پساروش: آشفتگی در پژوهش علوم اجتماعی، نوشته جان لا فیلسوف و جامعه شناس انگلیسی است. این کتاب از معدود کتاب هایی است که خود روش را مورد کاوش فلسفی-جامعه شناختی قرار می دهد. کتاب پساروش مفروضات متافیزیکی و هنجارمندی های روش های متعارف را می کاود و به چالش می کشد و می کوشد رویکرد بدیلی را به روش در اختیار گذارد که منعطف تر، سخاوتمندتر و در عین محتاط تر و کم گوی تر باشد. همچنین این کتاب با بهره گیری از موردکاوی های متعددی، کردار، هدف، و ابزارهای بیانی روش ها را مورد بازاندیشی قرار می دهد. این کتاب در فضای برساخت گرایی و نظریه کنشگرشبکه بحث را پیش می برد، با این حال به زعم نویسنده در چند جا، به ویژه در بحث های مربوط به عدم تعین و چندگانگی، از این دو فراتر می رود. در این مقاله مهم ترین دعاوی و مواضع این کتاب را طرح خواهیم کرد و توضیح خواهیم داد و نیز برخی از کاستی های آن، ازجمله برخی بی دقتی ها در بیان مطالب و مواضع کتاب درباره برساخت گرایی، را به بحث خواهیم گذاشت.
روش شناسی نقد کتاب توسط علامه میر حامد حسین هندی در عبقات الانوار و منبع شناسی عبقات الانوار
حوزههای تخصصی:
شاه عبدالعزیز دهلوی در باب هفتم کتاب تحفه اثناعشریه، از میان ده ها روایت، دوازده روایت را که شیعه توسط آن به حقانیت خود استناد می ورزد را مورد خدشه قرار داد. علامه میر حامد حسین هندی با نوشتن عبقات الانوار ردیه ای بر این باب نگاشت تا به ادعاهای شاه عبدالعزیز و سایر مخالفین پاسخ دهد و با بررسی تفصیلی سندی و دلالی، روایات را اثبات و بسیاری از روایات جعلی را نیز رد نمود. پر مسلم است برای اثبات و استحکام بخشی به یک روایت و یا رد و اثبات ضعف آن ابتدائا می بایست آن را در مرحله صدور و از منظر سندی و رجالی مورد واکاوی قرار داد لذا علامه میر حامد حسین علاوه بر بحث های دقیق رجالی و سندی، متناسب با جایگاه بحث، به بررسی و نقادی کتب و مؤلفین آن ها پرداخته است. در مواردی هم علاوه بر اثبات قوت و یا ضعف یک کتاب به اصل وجود و نگارش یک کتاب و یا عدم وجود خارجی آن نیز استدلال نموده است. این نوشتار در تلاش است تا با مدنظر قرار دادن و واکاوی عملکرد علامه میر حامد حسین هندی به یک چارچوب و قالب و روش عملی در بررسی و نقد کتاب دست یابد. لذا با ذکر چند مصداق از بررسی ها می نگرد که وی از چه روش هایی بدین کار دست یازیده است. نیز نیم نگاهی خواهیم انداخت به روش ها و دقت نظرهای کلی علامه در این موضوع، فارغ از اینکه به این متدها در چه جایگاهی اعم از رد یا اثبات بدان ها پرداخته است. مبحث دوم مربوط به بحث منبع شناسی خود کتاب شریف عبقات الانوار است که با معرفی منابع مورد استدلال علامه در مباحثش خواهیم دید که گستره موضوعی مباحث علامه به چه اندازه بوده و در چه موضوعاتی و به چه کتبی استدلال نموده اند. و همچنین خواهیم شناخت که سطح علمی کتاب های مورد استناد وی چه بوده و از این منظر جایگاه کتب علمای هم عصر و هم مرز و بوم نیز در استنادات و استدلالات علامه تا حدی روشن خواهد شد.
جستاری بر مبانی، اصول و روش های پرورش حبّ ذات متعالی از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۷
27 - 51
حوزههای تخصصی:
بررسی مبانی، اصول و روش های پرورش حبّ ذات متعالی از دیدگاه اسلام، هدف اصلی مقاله حاضر است. برای نیل به این هدف از روش توصیفی−تحلیلی، استنتاجی و نقد درونی استفاده شده است. یافته های به دست آمده، بیانگر آن است که در ارتباط با حب ذات، رویکردهای مختلفی از قبیل خودگروی اخلاقی و خودگروی روان شناختی وجود دارد که با دلایل مستدل مورد نقد قرار گرفتند. به نظر می رسد رویکرد «حب ذات متعالی» براساس آموزه های اسلام، یک نگاه کلان و همه جانبه به بحث حب ذات دارد. در این راستا، با ابتنا به حب ذات الهی، ابتدا اصول رشد متعالی، نوع دوستی و حب الهی استنباط و سپس، روش های تربیتی خدا آگاهی، خودآگاهی، ارتقاء من متعالی، رشد متوازن شخصیتی؛ داشتن هویت اخلاقی باز، ارج نهادن به احساسات انسانی؛ ابتنای محبت به دیگران بر پایه محبت الهی و تکیه گاه قرار دادن خداوند در زندگی به عنوان نتایج حب ذات متعالی براساس دیدگاه اسلام استخراج شدند. پیشنهاد می شود که اسناد فرادستی نظام آموزش وپرورش با توجه به مؤلفه های حب ذات متعالی نقد و بررسی شده، مؤلفه های حب ذات متعالی در برنامه درسی پنهان و آشکار بررسی شود. از جمله پیشنهادات کاربردی، فراهم کردن بسترها و انگیزه های لازم در نظام تعلیم وتربیت برای حرکت به سمت حب ذات متعالی؛ ترویج نوع دوستی، دیگرگرایی و هویت باز اخلاقی در آموزش وپرورش رسمی و غیررسمی است.
تحلیل روش شناسی فطری مهدویت پژوهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
65 - 87
حوزههای تخصصی:
مهدویت پژوهی به عنوان یک حوزه مطالعاتی، موضوع، مبانی، اهداف و مسائل خاص خود را دارد. مسائل مهدویت پژوهی، مقولاتی است که از عوارض ذاتی موضوع (مهدویت) بحث می کند؛ مانند انتظار، غیبت، ظهور و غیره. حوزه مطالعاتی مهدویت پژوهی به جهت بهره مندی از وسعت موضوعی و کثرت و تنوع مباحث، به روش های مختلف برای اثبات و توجیه مسائل نیاز دارد. مسائل مهدویت پژوهی مبتنی بر نوع نگرشی که برای تبیین و تفسیر آنها به کار گرفته می شود، با استفاده از روش های مختلفی توجیه می گردند. مسائل مبتنی بر نگرش هستی شناختی با روش عقلی توجیه می شوند؛ برای اثبات مسائل مبتنی بر دین شناختی از روش نقلی روائی بهره گرفته می شود؛ توجیه مسائل مبتنی بر نگرش تاریخی به روش نقلی تاریخی نیاز دارد و مسائل مبتنی بر نگرش وجدانی نیز با بهره گیری از روش فطری اثبات می شوند. به طور کلی حوزه مهدویت پژوهی به جهت تنوع و تکثر مسائل و چند تباری بودن آنها با روش های گوناگونی سامان می یابد که چنان که گفتیم یکی از آن ها، روش فطری است. فطری بودن مهدویت با دو رویکرد انسانی و دینی توجیه می شود؛ رویکرد انسانی که از گرایش ها و خواسته های درونی و قلبی بشر بر می خیزد و رویکرد دینی، همان گزارش هایی است که از آیات و روایات استنباط می شود.
متدلوژی پژوهش های بین رشته ای دین پژوهی و قرآن کاوی در پارادایم تفکر قرآنی
حوزههای تخصصی:
تولید علم و علم دینی در عصر حاضر چنان گذشته، بلکه پیچیده تر و تخصصی تر از گذشته به عوامل متعددی بستگی دارد که پژوهش و تحقیق از مؤلفه های اصلی و غیر قابل انکار آن محسوب می شود. پژوهش های بین رشته ای متد و روش نوینی از انواع روش های پژوهشی هستند که در حال حاضر در جریان دین پژوهی و قرآن کاوی و تولید علم و علم دینی به عنوان یکی از تخصصی ترین روش های پژوهشی کسب معرفت مطرح هستند. به کارگیری این نوع از پژوهش ها در عرصه دین پژوهی و قرآن کاوی در عصر حاضر، و الزامات چرایی و چگونگی آن در این عرصه، موضوعی است که ما را بر آن داشت تا نسبت به مؤلفه های ثبوتی و اثباتی آن در پارادایم های مختلف و پارادایم تفکر قرانی حساس شده، به تبیین آن بپردازیم. نوشته حاضر پژوهشی است بین رشته ای در چرایی و چگونگی و بیان مؤلفه های پژوهش های بین رشته ای در حوزه های دین پژوهی و قرآن کاوی که با کنکاشی در پارادایم های متفاوت انجام شده، تقدیم خوانندگان عزیز می گردد.
بررسی روش های تحقیق مطالعات میان رشته ای و کاربست آن در تفسیر مدیریتی قرآن
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
67 - 98
حوزههای تخصصی:
انتظار رشد و پیشرفت جامع و متوازن از طریق آموزه های وحیانی، اقتضای پژوهش های سامانمند در حوزه روش شناسی مطالعات بین رشته ای و فرا رشته ای را دارد. مسئله سازوکار روش شناسی پژوهش های بین رشته ای در منظومه مدیریت دینی، سطح میان منظومه ای، عملیاتی، مدل مفهومی و زیرگونه های آن را در بردارد. به منظور درک و شناسایی روش شناسی مطلوب قرآنی، ناگزیر به گذار از رویکرد جزءنگر حوزه های رشته ای به رویکرد بین رشته ای و چند رشته ای در مطالعات قرآنی در عرصه مدیریت و سازمان هستیم، از این رو، این تحقیق، با روش توصیفی - تحلیلی مهم ترین روش های تحقیق در مطالعات سازمانی که بیشترین ظرفیت کاربرد در مطالعات میان رشته ای را دارند جمع آوری شده و مواردی که در تفسیر مدیریتی قرآن کریم قابلیت کاربردی دارد را با استناد به آموزه های وحیانی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عمده روش هایی که در مطالعات میان رشته ای در توصیف، تبیین، کشف و استخراج آموزه های وحیانی کاربرد دارند عبارت اند از: روش های فرا تحلیل «meta-analysis»، گراندد تئوری «Grounded Theory»، تحلیل مضمون یا شبکه مضامین «Thematic Analysis»، تحلیل گفتمان «Discourse analysis»، تحلیل محتوا «content analysis» و حِکمی- اجتهادی « Wisdom- Ijtihad» افزون بر آن، روشن شد که هرچند متدهای یاد شده در مباحث مدیریتی از روایی و پایایی بالایی برخوردار می باشد، ولی در حوزه مطالعات قرآنی هنوز به صورت ساختارمند از ظرفیت کارکردی آنها به صورت شایسته بهره گرفته نشده است.
بحران روش شناختی در کلام سیاسی با تأکید بر دیدگاه آیت الله خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم کلام و به تبع آن کلام سیاسی به دلایل مختلف با آسیب های زیادی مواجه گردیده است و در فرایند معرفتی خویش، گرفتار توسعه نایافتگی و حاشیه نشینی در کنار فقه است. قرن هاست که متکلمان بر سر یافته های پژوهشی گذشتگان نشسته اند. تحقیق «بحران روش شناختی کلام سیاسی» بر اساس نظریه روش شناختی «اسپریگنز» با ریشه یابی دلایل این بحران، به عواملی همانند بی ثباتی موضوعی، تنوع در غایات، تعدد مسائل و تکثر در روش، بینارشته ای بودن و فشار روش های جدید اشاره دارد که همه سبب ایجاد این آشفتگی شده اند. فرضیه تحقیق آن است که مهم ترین مانع و مشکل اساسی این دانش، گرفتاری در بحران و آشفتگی روشی است و رفع این بحران از طریق بازسازی یک دستگاه مستقل «روش شناختی» برای آن میسر است. پیشینه دانش کلام سیاسی بیانگر آن است که این دانش در دو سطح «تبیین و توضیح» و «دفاع و پاسخگویی به شبهات» با عوامل و شرایط فوق سازگار شده و به تکثر روشی تن داده است؛ اما در بخش «تولید علم» و «نوآوری و نظریه پردازی» با نوعی انسداد و بن بست مواجه است. راهکار برون رفت از این ایستایی بر اساس ایده آیت الله خامنه ای، پذیرش مرجعیت «روش اجتهاد» است.
در آمدی بر روش شناسی خردورزی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با رویکردی مسئله محورانه و با توصیف و تحلیل روش شناسی خردورزی به دنبال خردورزی ای درست، اصولی و براساس یک اصطلاح، اسلامی است. روشن است که بدون بحث درباره روش شناخت در خردورزی، ابزار خردورزی و مبانی خردورزی نمی توان از روش شناسی خردورزی سخن به میان آورد؛ زیرا شناخت روش زمانی معنای دارد که اولاً راه شناخت معلوم باشد؛ ثانیاً ابزار شناخت نیز مشخص باشد؛ ثالثاً با توجه به اینکه ممکن نیست روش بدون داشتن پیش فرض و مبانی به کار گرفته شود، باید در روش شناسی از مبانی خردورزی نیز بحث نمود. پژوهش حاضر نشان می دهد که خردورزی در انواع روش های تحقیق وجود دارد؛ هم در روش تعقلی، هم در روش تجربی و هم در روش نقلی و تاریخی. ابزار خردورزی منطق است که در سه قسمت مفاهیم و تعاریف، گزاره ها و قضایا، قیاس و استدلال هویداست. مبانی خردورزی در مبنای معرفت شناختی (امکان شناخت، و عدم انحصار شناخت در محسوسات)، هستی شناختی (رئالیسم، و انقسام موجود به مادی و مجرد) و انسان شناختی (دوبعدی بودن، اختیار، کرامت و خلافت الهیِ انسان) قابل بحث است.
روش پژوهش پساپدیدارشناسانه؛ پدیدارشناسی عملگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
19 - 32
در این پژوهش، فلسفه پساپدیدارشناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پساپدیدارشناسی به عنوان یک رویکرد جدید در فلسفه فناوری می باشد که به ویژه بر نقش فناوری در تغییر دادن تجربیات و ادراک انسان ها تأکید دارد. نخست به ارتباط پساپدیدارشناسی با پدیدارشناسی و سپس به رابطه پساپدیدارشناسی و عملگرایی اشاره شده است. پساپدیدارشناسی فلسفه ای ترکیب شده از عملگرایی و پدیدارشناسی کلاسیک است. پساپدیدارشناسی با حفظ برخی ویژگی های پدیدارشناسی کلاسیک و کنار گذاشتن برخی ویژگی های دیگر از جمله تأکید بر ضدیت با ذات گرایی، باعث شده است این فلسفه را نوعی پدیدارشناسی عملگرا بنامند. در ادامه به روش های انجام پژوهش پساپدیدارشناسی پرداخته شده است. در این باره روش هایی معرفی و بحث شده اند که شامل روش هایی از جمله روش مصاحبه با شرکت کنندگان، مشاهده شرکت کنندگان، گزارش تجربیات اول شخص، مصاحبه با اشیا و روش پیشنهادی رابرت روزنبرگر هستند که همه این روش ها در نهایت به طرق مختلف به بررسی رابطه انسان و فناوری ها و تغییرات حاصل از این روابط می پردازند.
نقد نظر حسن الدین احمد در رابطه با تعبیر قرآنی «فارالتنّور»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
129 - 150
حسن الدین احمد از قرآن پژوهان بنام شبه قاره است. وی در فصل سوم کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»، به تبیین تعابیر قرآنی پرداخته است. رویکرد ایشان نسبت به تبیین تعابیر، موجز و بدیع است. شناخت روش تبیین معانی تعابیر، در تفسیرِ دقیق و صحیح آیات قرآن نقش بسزایی دارد؛ بنابراین بررسی و تحلیل مبانی و روش حسن الدین احمد در تبیین تعابیر قرآنی ضروری است. سؤال اصلی در این پژوهش این است که دیدگاه حسن الدین احمد به ویژه در مورد تعبیر قرآنی « فارالتنّور» چه اشکالاتی دارد؟ در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی تعبیر «فارالتنّور» در نظر حسن الدین احمد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. انتخاب تعبیر «فارالتنّور» ازآن روست که دارای تنوع اختلاف نظر مفسران است. ازآنجاکه تبیین حسن الدین احمد از منظر مبنا، روش و مأخذشناسی، اطلاعات کاملی به دست نمی دهد، ابتدا نظر لغویان و مفسران و سپس نظر وی بیان شده است؛ تا کاستی های روش شناختی و مأخذشناسی اش روشن شود. یافته ها نشان می دهد که عدم تبیین مبانی و همچنین فقر روشی و عدم یادکرد از منابع تحقیق، اشکالات اساسی حسن الدین احمد در تبیین معنای «فارالتنّور» است و همین سبب شده است تا رویکرد وی با وجود ادعای وی بر بدیع بودن، غیرروشمند و ذوقی بنماید.