فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تغییرات در پروژه ها اجتناب ناپذیر بوده و اثرات زیان باری را در قالب تاخیر، افزایش هزینه و کاهش بهره وری بر پروژه های عمرانی می گذارد. مدیریت تغییرات نقش بسزایی در افزایش موفقیت پروژه ها دارد. جستجوی مکانیزمی منعطف برای تسهیل مدیریت پروژه که سازگاری بیشتری با تغییرات داشته باشد، انگیزه اولیه برای انجام این پژوهش است. مدیریت پروژه چابک فرصت های مدیریتی جدیدی را از طریق پذیرش تغییر، که جزء اجتناب ناپذیر فرآیند مدیریت پروژه در بخش ساخت و ساز است، ارائه می دهد. از آنجا که هزینه های سرمایه گذاری تغییرات بالا است، نیاز به اولویت بندی راهبردها و استراتژی های اصلی می باشد. بنابراین، این پژوهش با هدف معرفی و اولویت بندی عوامل چابک برای مدیریت تغییر پروژه های عمرانی انجام شد. برای این منظور بحرانی ترین تغییرات از طریق ادبیات در حوزه ساخت و ساز شناسایی شد. با استفاده از تکنیک ترکیبی AHP-TOPSIS فازی، اوزان معیارها و رتبه بندی استراتژی های چابک مشخص شدند. در بین معیارهای اصلی، معیار مشتری با وزن 0.631 رتبه اول، معیار پیمانکار با وزن 0.168 رتبه دوم، معیار مشاور با وزن 0.147 رتبه سوم و معیار عوامل خارجی با وزن 0.054 رتبه چهارم را کسب کرده است. در میان استراتژی های چابک، بهبود مستمر از طریق جلسات روزانه رتبه اول ، نظارت و ارزیابی پیشرفت پروژه به طور مداوم رتبه دوم و جریان کاری انعطاف پذیر رتبه سوم را کسب کردند.
مدلسازی شایستگی های نیروی کار در صنایع تولیدی انقلاب صنعتی چهارم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انقلاب صنعتی چهارم چالش جدیدی را برای افراد به عنوان نیروی کار ایجاد کرده است، زیرا فناوری های جدید به مهارت ها و شایستگی های جدید نیاز دارند. بر همین اساس هدف این پژوهش مدلسازی شایستگی های نیروی کار در صنایع تولیدی انقلاب صنعتی چهارم، روش تحقیق آن توصیفی- مدلسازی و جامعه آماری آن شامل دو بخش خبرگان و مدیران شرکت های تولیدی در استان آذربایجان شرقی می باشد. در این پژوهش 17 نفر از خبرگان در بخش اول مشارکت داشته و 175 نفر از مدیران شرکت-های تولیدی بزرگ در بخش دوم پژوهش به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل داده ها از مدلسازی ساختاری- تفسیری و مدلسازی مسیری- ساختاری بر اساس رویکرد حداقل مربعات جزئی بهره گرفته می شود. یافته های نشان می دهد که مدل شایستگی های نسل چهارم نیروی کار در صنایع تولیدی در پنج سطح قرار می گیرد. شایستگی مهارت های فکری بیشترین تأثیر گذاری و مهارت های فنی بیشترین تأثیرپذیری را در مدل شایستگی های نیروی کار در صنایع تولیدی دارند. آزمون مدل تدوین شده در بین شرکت ها نشان دهنده روایی و پایایی مناسب مدل تبیین شده است. بررسی ضرایب مسیر نشان دهنده تأیید روابط مستقیم و غیر مستقیم مولفه های اصلی شایستگی های نسل چهارم نیروی کار و تأیید معنی داری این روابط در شرکت-های تولیدی می باشد.
ارائه چارچوب یکپارچه مدیریت دارایی های فیزیکی چاههای نفت و گاز با تمرکز بر مدیریت چرخه عمر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چاههای نفت و گاز، مهمترین دارایی فیزیکی بخش صنعت نفت هستند.با توجه به استراتژیک بودن سازه چاهها ، تجهیزات بافناوری ویژه و گرانقیمت ، هزینه حفاری، ، پیچیدگی و تنوع تأسیسات، مستمر بودن فرآیند تولید و اهمیت چرخه عمر دراین صنعت پیچیده ،مدیریت دارایی های فیزیکی آنها حائز اهمیت است.این مقاله به شناسایی، ابعاد،گام ها،مؤلفه هاو زیر مؤلفه های مهم در مدیریت بهینه و تبیین روابط بین آنها در جهت ارائه چارچوب یکپارچه مدیریت دارایی های فیزیکی چاههای نفت و گاز با تمرکز بر مدیریت چرخه عمر می پردازد.ابتدا با مرورنظام مند ادبیات و مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از خبرگان ، اقدام به جمع آوری شاخص های مهم، ابعاد و مؤلفه ها گردید و در قالب پرسشنامه دلفی، فهرستی از روش ها و اقدامات ویژه ارائه و خروجی این مرحله به شناسایی 6 بعد، 14مؤلفه ،57 زیر مؤلفه انجامید. در بخش کیفی با استفاده از ISM ارتباط و سطح بندی بین ابعاد و مؤلفه ها انجام و بصورت کمی در ایموس اعتبارسنجی گردید و چارچوب یکپارچه مدیریت دارایی های فیزیکی چاههای نفت و گاز ارائه شد. نتایج نشان می دهد که ابعاد شش گانه ،تغییر فرهنگی و بافت سازمانی،مدیریت اطلاعات تجهیزات چاهها،جلوگیری از زوال زود هنگام،بهینه سازی برنامه ها و منابع،مدیریت چرخه عمر و مدیریت عملکرد و بهبود مستمر، در انسجام ،یکپارچگی و مدیریت بهینه برنامه ها و فعالیت ها در مدیریت دارایی های فیزیکی شرکت های تولیدی تجهیز محورتأثیر بسزایی خواهد داشت .
به کارگیری رویکرد ساختاری- تفسیری جهت طراحی مدلی برای بانکداری پایدار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به اهداف توسعه پایدار بانک ها در پیشبرد اهداف توسعه مالی آنها ضرورت دارد. هدف این مطالعه، طراحی مدلی برای بانکداری پایدار با بکارگیری رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری می باشد. جامعه آماری در بخش ISM خبرگان صنعت بانکداری که توسط نمونه گیری هدفمند، تعداد 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و همچنین در روش PLS، کارکنان صنعت بانکداری که توسط نمونه گیری غیراحتمالی و در دسترس، تعداد 60 نفر انتخاب شدند. برای اجرای مطالعه از پرسشنامه مدلسازی ساختاری-تفسیری، پرسشنامه تحلیل کمی استفاده شد. تحلیل داده ها در مرحله کمی با استفاده از نرم افزار Smart PLS انجام شد. بر اساس نتایج مدلسازی معادلات ساختاری PLS، عوامل کلان و دولتی بر عوامل زیست محیطی، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی، تکنولوژی نوین و سبز، انرژی پاک، منابع انسانی، مشتریان بانک و مدیریت بانک به ترتیب به میزان 814/0، 633/0، 867/0، 528/0، 485/0، 321/0، 336/0 و 482/0 تاثیر مثبت و معنادار دارند. همچنین عوامل زیست محیطی، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی، تکنولوژی نوین و سبز، انرژی پاک، منابع انسانی، مشتریان بانک و مدیریت بانک بر پیامد های بانکداری پایدار به ترتیب به میزان 775/0، 625/0، 447/0، 826/0، 851/0، 883/0، 637/0 و 614/0 تاثیر مثبت و معنادار دارند. مدل بانکداری پایدار در این پژوهش دارای 3 سطح است ، که درسطح یک پیامدهای بانکداری پایدار به عنوان تاثیرپذیرترین مولفه و عوامل کلان دولتی در سطح سه به عنوان تاثیرگذارترین مولفه دسته بندی شده اند.
کاربست مدل سازی ریاضی به منظور تحلیل موانع موجود در صادرات مواد کشاورزی از بعد زیست محیطی: رویکرد بهترین- بدترین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مساله صادارت به ویژه در حوزه کشاورزی،از موضوعات حایز اهمیت بوده ولی از منظرهای مختلف دارای چالش ها و موانع متعددی است. یکی از این مناظر، بعد زیست محیطی بوده که شناسایی و ارائه راهکارهایی در جهت حذف و یا کاهش آنها می تواند منجر به توسعه اقتصادی شود هدف این پژوهش،شناسایی موانع و ارایه مدل ریاضی به منظور اولویت بندی آن ها با بهره گیری از روش بهترین – بدترین می باشد. لذا در ابتدا با مرور ادبیات و نیز مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 8 فرد متخصص در حوزه صادرات محصولات کشاورزی،موانع موجود در بعد زیست محیطی شناسایی شدند. در این فرایند از روش تحلیل مضمون استفاده شده و تعداد موانع شناسایی شده بالغ بر 8 مورد بدست آمدند. در گام بعد، با توجه به اینکه تعداد بسامد موانع برای2 مورد کمتر از5 نفر بود، 6 مانع نهایی حاصل گردید.به جهت اولویت بندی موانع، از تکنیک بهترین – بدترین و نرم افزار لینگو استفاده شد.با توجه به تحلیل های انجام شده، سه مانع « عدم توجه به استانداردسازی محصصولات صادراتی با توجه به نیاز کشور مقصد»،« استفاده از کودهای تقلبی و فاقد استانداردهای بهداشتی در بازار» و«عدم تجزیه پدیر بودن محصول» به ترتیب با اوزان 0.419، 0.221 و 0.126 مهمترین موانع موجود در صادرات محصولات کشاورزی از بعد زیست محیطی بوده که به منظور بهبود و رفع خلاهای موجود باید درجهت رفع آن ها اقدام نمود.
به کارگیری مدل برنامه ریزی چند هدفه جهت انتخاب تأمین کنندگان در زنجیره تأمین مبنی بر رویکرد QFD(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی یک رویکرد ترکیبی نوین برای انتخاب تأمین کنندگان و تخصیص سفارشات با هدف بهبود عملکرد کیفیت و استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره پرداخته است. هدف اصلی این پژوهش، توسعه یک روش جامع شامل تکنیک SWARA برای ارزیابی معیارهای کیفی و برنامه ریزی آرمانی به همراه تحلیل حساسیت جهت انتخاب بهینه تأمین کنندگان است. در این پژوهش، از تکنیک QFD برای استخراج و تعیین معیارهای کیفی و از مرور ادبیات برای شناسایی معیارهای کمی استفاده شده است. سپس، تکنیک ترکیبی SWARA-QFD-GP برای ارزیابی، انتخاب و تخصیص سفارش به تأمین کنندگان به کار رفته است. یافته های پژوهش نشان داد که از میان خواسته های کیفی، «تحمل جنس» به عنوان مهم ترین معیار و «فرم و شکل دسته های کیسه یکسان باشد» به عنوان کم اهمیت ترین معیار شناسایی شده است. نتیجه گیری نشان داد که پتروشیمی بندر امام به عنوان تأمین کننده اصلی و اولویت دار انتخاب شده و سایر تأمین کنندگان به ترتیب پتروشیمی امیرکبیر، پتروشیمی آریا ساسول، پتروشیمی شازند اراک و پتروشیمی لرستان در رتبه های بعدی قرار دارند. با استفاده از برنامه ریزی آرمانی، مشخص شد که باید تمام تقاضاها از پتروشیمی بندر امام تأمین گردد و تحلیل حساسیت نیز تأیید کرد که این تأمین کننده به طور مستمر به عنوان تأمین کننده پایدار شناخته شده است. این پژوهش با نوآوری در ترکیب روش های تصمیم گیری و تحلیل حساسیت، به بهبود فرآیند انتخاب تأمین کنندگان و تخصیص سفارشات کمک کرده است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر ارزیابی تکنولوژی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ایی(ANP) و دیمتل فازی ( مطالعه موردی: شرکت پتروشیمی پارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
79 - 94
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطابق برنامه ششم توسعه، کاهش آسیب پذیری و ارتقای پایداری ملی در تاسیسات حساس صنعت پتروشیمی الزامی بوده و فناوری نقش حیاتی در تامین الزامات پدافند غیرعامل داشته و با تغییرات جهانی، فناوری به عامل اصلی مزیت رقابتی تبدیل شده است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر ارزیابی فناوری پتروشیمی پارس بر مبنای ابعاد توانمندی فناوری درمدل اطلس شامل فن افزار، انسان افزار، اطلاعات افزار وسازمان افزار ازمنظر معیارهای توانمندی و جذابیت می باشد که با شناسایی و جبران شکاف فناوری، امکان دفاع هوشمندانه، ارتقای تاب آوری و پدافندغیرعامل با استمرار تولید، فروش و ارزآوری فراهم می گردد.روش شناسی: تحقیق حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، توصیفی-پیمایشی است. گردآوری اطلاعات با تلفیق روش کتابخانه، مصاحبه و پرسشنامه صورت گرفته و جامعه آماری، 24 نفر از خبرگان حوزه فناوری هستند.درابتدای تحقیق، ۹۲ عامل موثردر ابعاد 4 گانه مدل اطلس فناوری گردآوری و سپس اهمیت آنها با پرسشنامه دلفی فازی از جامعه آماری سنجیده شده و ارتباطات، تاثیرگذاری و رتبه بندی آنها با تکنیک ترکیبی DEMATELوANP انجام گردید.یافته ها: بعد انسان افزار و سازمان افزار با وزنهای30و24درصد پیشران فناوری شرکت بوده و دو عامل متخصصین فناوری محور و ایجاد انگیزش توسط رهبری بعد انسان افزار با وزن 5.85و5.63 درصد موثرترین اجزای موثردر فناوری می باشند. نتیجه گیری: تعهد مدیریت ارشد با عوامل نگهداشت متخصصین فناورمحور، توسعه مدیریت مشارکتی، تخصیص منابع، توسعه آموزش و ایجاد انگیزش، در مجموع وزن بالای 50 درصدی در بکارگیری ابعاد فناوری برای کسب مزیت رقابتی سازمان و ارتقای تاب آوری و پدافند غیرعامل سازمان دارد.
ارائه مدلی به منظور مکان یابی دستگاه های خودپرداز بر اساس تراکنش ها در شبکه دستگاه های خودپرداز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
282 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف: مکان جغرافیایی دستگاه های خودپرداز، داده ای کلیدی است که تجزیه وتحلیل آن برای پاسخ به بسیاری از تصمیم های مهم بانکی و اقتصادی راه گشاست. با توجه به محدودیت های ناشی از نگرش بسته در اکوسیستم بانکی کشور، امکان در دست داشتن یکپارچه مکان های جغرافیایی تمامی دستگاه های خودپرداز میسر نیست. در مطالعه حاضر که از نوع کاربردی با روش توصیفی – هم بستگی است به کمک داده های موجود در شرکت داتیس آرین قشم (داتین)، طول و عرض جغرافیایی این دستگاه ها با استفاده از الگوریتم پیش بینی مکان دستگاه های خودپرداز به دست آمده است؛ زیرا این داده ها در پیاده سازی بسیاری از الگوریتم های هوش مصنوعی لازم و ضروری است و نقش اساسی ایفا می کند.
روش: الگوریتم مکان یابی ارائه شده از سه مرحله کلی تشکیل شده است. در این الگوریتم، ابتدا گراف دوبخشی کاربر مکان تشکیل می شود. ارتباط بین کاربران با استفاده از تراکنش هایی که کاربران انجام داده اند، استخراج می شود و ارتباط بین مکان های جغرافیایی با استفاده از دستگاه هایی که مکان معلومی دارند، تشکیل می شود. در مرحله بعد با استفاده از گرافِ دو بخشیِ تشکیل شده، دو شاخص شباهت مکانی و شباهت همسایگی در شبکه خودپردازها محاسبه می شود. در همین مرحله با استفاده از ماژول یافتن فاصله زمانی مکانی که خود شامل دو مرحله یافتن خودپردازهای هم مکان و خوشه بندی آن هاست، اجرا می شود و ویژگی هایی به یال ها اختصاص داده می شود که بر فاصله به همراه میزان شباهتِ دو خودپرداز (نودهای متصل کننده یال ها) مبتنی است. مرحله سوم در این الگوریتم برای افزایش دقت نتایج طراحی شده است و شامل فیلتر کردن یال هایی است که با اطمینان پایین با استفاده از شباهت به دست آمده از مرحله قبل حاصل شده است و شباهت کسینوسی دو دستگاه خودپرداز است. در نهایت با استفاده از یال ها و دقت به دست آمده برای هر خودپرداز، طول و عرض جغرافیایی به همراه احتمال درستی گزارش می شود.
یافته ها: با استفاده از محل استقرار ۲۱۰۰ خودپرداز (بخشی از داده های موجود در شرکت داتیس آرین قشم) و بررسی ۵۶۲۶۰۹۷۹۰ تراکنش در بازه زمانی چهار ماهه، از ابتدای فروردین ماه سال ۱۴۰۱ تا پایان تیرماه همان سال، محل ۴۲۰ خودپردازِ موجود در کل کشور شناسایی شد. نتایج به دست آمده نشان دهنده اعتبار عالی الگوریتم (95/80درصد) است.
نتیجه گیری: در این مطالعه با کاربست روش توسعه داده شده در حوزه بانکداری، به پیش بینی یال در شبکه های اجتماعی مبتنی بر مکان پرداخته شد و با استفاده از آن، طول و عرض جغرافیایی دستگاه های خودپرداز در سطح کشور تخمین زده شد. شبکه های اجتماعی مبتنی بر مکان، به دلیل ادغام داده ها در چندین سطح، حل مسائلی را ممکن می سازند که تا پیش از این امکان پذیر نبود. استفاده از این روش ها، به خاطر استفاده از الگوریتم ها و پایگاده داده مبتنی بر گراف، هزینه پردازشی کمتر و سرعت بیشتری دارند و نتایج دقیق تری را ارائه می دهند.
ارائه مدل بهینه بهره وری کل بر اساس بهبود ترکیب مالکیت و کارایی نظارتی مدیران مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
73 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی بهینه برای بهره وری کل بر اساس ترکیب مالکیت و کارایی نظارتی مدیران مستقل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بود. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و روش مورداستفاده آن، توصیفی از نوع قیاسی - استقرایی بود. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش داده های پانل و جهت آزمون فرضیه ها از آزمون های رگرسیون خطی چندگانه در نمونه ای متشکل از 80 شرکت منتخب پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1400–1393 استفاده شد. در این پژوهش برای سنجش شاخص بهره وری از دو متغیر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازاری استفاده شد. نتایج برآورد مدل های پژوهش نشان داد: هنگامی که متغیر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام به عنوان شاخص بهره وری در نظر گرفته می شود، ترکیب مالکیت اثر منفی (48/0-) بر بهره وری داشته، به طوری که هرچقدر میزان تمرکز مالکیت در سهام داران نهادی شرکت بیشتر باشد، موجب کاهش بهره وری شرکت ها به طور معنی داری می شود. ولی افزایش تعداد اعضای غیر موظف نسبت به کل اعضای هیئت مدیره به عنوان شاخص کارایی نظارتی مدیران مستقل، تأثیر معنی داری بر بهره وری ندارد (227/0=sig). به ترتیب میزان تأثیر اهرم مالی و اندازه شرکت بر بهره وری به طور منفی و مثبت معنی دار ارزیابی شد. هنگامی که نسبت ارزش دفتری به ارزش بازاری به عنوان شاخص بهره وری در نظر گرفته می شود، ترکیب مالکیت بر بهره وری اثر منفی داشته و تأثیر افزایش کارایی نظارتی مدیران مستقل بر بهره وری به صورت مثبت و معنی داری ارزیابی شد. نتیجه آن که کاهش تمرکز مالکیت توسط مدیران و افزایش تعداد اعضای هیئت مدیره غیرموظف موجب ارتقای بهره وری می شود.
تأثیر معماری فناوری اطلاعات بر همکاری بین سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
160 - 181
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: همکاری سازمانی به عنوان ابزاری پدیدار می شود که به اعضای شبکه همکاری اجازه می دهد تا بر اساس اطلاعات به اشتراک گذاشته شده و تبادل های دوطرفه، تصمیم گیری کنند. هماهنگی و همگام سازی فعالیت ها با هدف جلب رضایت بازار و افزایش سود مشترک را موجب می شود. شبکه های همکاری از سازمان هایی تشکیل می شوند که تمایل قبلی برای همکاری با یکدیگر را دارند تا با استفاده از فناوری اطلاعات و از طریق تصمیم گیری مشترک و مشارکت مؤثر به منافع مشترک خود دست یابند. هدف از این پژوهش، بررسی شبکه ها (CNs) و فرآیند همکاری است که به آن ها امکان افزایش تعامل در محیط را می دهد. این ابزارهای جدید مبتنی بر معماری سازمانی (EA) ات. از طرفی سازمان هایی که به قصد کسب مزیت رقابتی و مقابله با پیچیدگی های محیطی اقدام به همکاری با دیگر سازمان ها می کنند، هر یک معماری سازمانی منحصر به خود را دارند. بررسی تأثیر این معماری سازمانی بر معماری شبکه همکاری سازمان ها، مدنظر این پژوهش است. در این راستا با بررسی مبانی نظری و با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) به تدوین چارچوبی برای برسی تأثیر معماری فناوری اطلاعات سازمان بر معماری همکاری بین سازمانی پرداخته شده است. نتایج این پژوهش مبین 5 بُعد معماری سازمان و 6 بٌعد معماری همکاری میان سازمانی و چگونگی سطح بندی و ارتباط میان آن ها در قالب یک مدل نهایی است. بینشی که این چارچوب به سازمان ها ارائه می کند، می تواند در طراحی بهتر معماری سازمان برای برخورداری از یک همکاری مؤثر و مزایای حاصل از آن مفید باشد. معماری سازمانی یک فرآیند مستمر پس از آغاز است. استقرار چنین فرآیندی شامل تعامل با ابعاد مختلف سازمان است؛ بنابراین ابعاد فرهنگی، انسانی، فنی، ساختاری، رویدادی و غیره در سرتاسر سازمان، مسائل اساسی در اجرای موفقیت آمیز معماری سازمانی هستند. با توجه به اینکه اجرای معماری سازمانی پرهزینه و گران است، پیاده سازی ضعیف آن مشکلات متعددی را برای سازمان فراهم می کند.یافته ها: در موضوع فناوری اطلاعات مشترک ابعاد حقوقی، استانداردها، خطوط راهنمای کنترلی، چارچوب های زمانی و صورت وضعیت ها تقویت و به طور دقیق مشخص می شود. بررسی و تحلیل MICMAC نشان داد که مؤلفه های مدل محتوایی (توصیف مفهومی) معماری سازمان، مدل منطقی (توصیف سیستمی) معماری سازمان و استراتژی های کسب و کار همکاری بیشترین میزان نفوذ را بر دیگر مؤلفه ها دارند و جو مؤلفه های کلیدی در شکل گیری فرآیند همکاری محسوب می شوند. سایر مؤلفه های مورد بررسی از قدرت نفوذ و وابستگی بالایی برخوردار هستند و در ناحیه پیوندی قرار می گیرند. این مؤلفه ها دارای ارتباط دو طرفه با یکدیگر هستند. با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهادهای زیر ارائه شد: نتایج پژوهش نشان می دهد فناوری نقش بسیار مهمی در توسعه همکاری بین سازمانی دارد؛ بنابراین پیشنهاد می شود سازمان ها نسبت به طراحی سیستم های اطلاعاتی بین سازمانی اقدام کنند. در میان عوامل سطح 1 دانش همکاری عامل اثرگذاری بر همکاری بین سازمانی است بر همین اساس در معماری سازمانی پیش بینی سازوکارهای تولید، کسب و به کارگیری دانش باید صورت پذیرد. طراحی و استقرار فرآیندهای مشخص برای همکاری بین سازمانی ضرورتی است که در طراحی معماری سازمانی باید بین سازمان ها لحاظ شود.
بررسی رابطه بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی و بهره وری تولید در شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
55 - 68
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با عنوان "بررسی رابطه بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی و بهره وری تولید در شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبی" در سال 1402 انجام شده است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کارکنان رسمی شاغل در شرکت نفت زاگرس جنوبی و در هفت منطقه ستادی و عملیاتی می باشد، که تعداد آنها 2369 نفر در زمان انجام این پژوهش می باشد.که حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران عبارتند از 331 نفر می باشد. در این پژوهش جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده گردید. جهت تدوین مبانی نظری و پیشینه تحقیق از روش کتابخانه ای و جهت گرد آوری داده ها از نمونه با استفاده از پرسشنامه؛ از روش میدانی استفاده شد. برای اندازه گیری شاخص های تحقیق، جمع آوری داده ها و اطلاعات لازم از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته استفاده گردید. روایی سئوالات پرسشنامه با توجه به تأیید اساتید و پایایی با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج آزمون فرضیات تحقیق نشان دهنده تأثیر ابعاد رضایت شغلی بر بهره وری تولید با توجه به نقش واسطه ای تعهد سازمانی می باشد و مقدار ضریب همبستگی میان ابعاد رضایت شغلی و تعهد سازمانی عبارتند از : 90/0 و میزان ضریب همبستگی میان ابعاد رضایت شغلی و بهره وری تولید (مستقیم) عبارتند از : 86/0 و مقدار تأثیر تعهد سازمانی بر بهره وری تولید عبارتند از 99/0 می باشد، میزان تأثیر رضایت شغلی بر بهره وری تولید با توجه به نقش واسطه ای تعهد سازمانی عبارتند از : 95/0 که نشان دهنده تأثیر مثبت و مستقیم تعهد سازمانی در رابطه میان رضایت شغلی و بهره وری تولید دارد.
بررسی آثار تأخیر در پروژه های ساخت وساز بر افزایش هزینه های نهایی پروژه، از دیدگاه بازیگران با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستم (مطالعه موردی: پروژه مجتمع تجاری در قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
250 - 281
حوزههای تخصصی:
هدف: تأخیر پروژه یکی از مشکلات بسیار رایج پروژه های ساخت وساز، به خصوص در ایران است. پس از انعقاد قرارداد و طراحی نقشه ها، برنامه زمان بندی پروژه تدوین و تصویب می شود؛ اما اغلب مجریان پروژه نمی توانند به موقع و مطابق برنامه زمان بندی پروژه را به اتمام برسانند و به بیان دیگر، پروژه دچار «تأخیر» می شود. تأخیر در اتمام پروژه دلایل مختلفی دارد و پژوهش های بسیاری در این زمینه صورت گرفته است. پیمانکار و کارفرما در فرایند بررسی نوع علل تأخیرها، قابلیت کنترل آن ها و توجیه آن ها دچار اختلاف می شوند و برای جریمه یا ادعا مذاکره می کنند. بنابراین اغلب تأخیرها به عنوان مسئله هزینه ساز مطرح می شوند. اما در مواردی مشاهده شده است که تأخیرها می تواند برای تمامی بازیگران هزینه ساز نباشد و برای آن ها تعارض منافع ایجاد کند. از طرف دیگر، تأخیرهای پروژه می تواند آثار متعدد و متنوعی داشته باشد که پیچیدگی مسئله را افزایش می دهد. مدل سازی پویایی سیستم ها ضمن تبیین روابط علت ومعلولی آثار پروژه، نتایج ناشی از اتخاذ تصمیم های مدیریتی در قبال تأخیرها را نشان می دهد. هدف این پژوهش بررسی آثار تأخیر در پروژه های ساخت وساز و روابط بین آن ها از دیدگاه بازیگران مختلف است.
روش: روش پژوهش آمیخته و از نوع لانه ای است. آثار تأخیر از منابع مختلف گردآوری و با نظر خبرگان در مصاحبه اول مقایسه شد؛ سپس فهرستی از آثار تأخیر تهیه و دسته بندی شد و از این طریق مدل مفهومی اولیه به دست آمد. مطالعه موردی یک پروژه ساخت وساز در شهر قم بود که دچار تأخیر شده بود. پس از محدودکردن فهرست تأخیرها مطابق با مطالعه موردی، متغیرهای مرتبط تعریف و برای شبیه سازی وارد مدل پویا شد. در این مقاله از دیدگاه بازیگران پروژه در مصاحبه دوم، برای پیش بینی اقدام های مقتضی در هر حالت بهره برده شد تا با استفاده از مدل پویایی سیستم ها بتوان نتایج کمّی تصمیم ها را بررسی کرد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد در حالت باتلاق تورمی که هزینه ها بعد از مدتی به صورت نمایی افزایش می یابد، دیدگاه فسخ قرارداد می تواند از تحمیل هزینه های بیشتر جلوگیری کند؛ اما اگر از دیدگاه مدیریت، اعتبار بیشتر از هزینه اهمیت داشته باشد، مدیریت حاضر است با افزایش تخصیص بودجه به پروژه، درعین حال که هزینه ها افزایش می یابد، از تأخیرهای بیشتر جلوگیری کند و پروژه ها را به اتمام برساند. همچنین شبیه سازی دیدگاه مدیریت در تعلل تأمین هنگام نوسان قیمت ها نشان می دهد که به طور متوسط، هزینه تأخیرها تا دو ماه در بازار مطالعه موردی، می تواند توسط سود ناشی از خرید با قیمت پایین تر جبران شود. اگر دیدگاه مدیریت سوداگرایانه باشد، می تواند تا سقف ۱۰ درصد از بودجه پروژه را در سایر پروژه ها سرمایه گذاری میان مدت کند و عائدات آن را برای پروژه صرف کند.
نتیجه گیری: این مقاله ادعای هزینه بربودن تأخیرها را در همه پروژه های ساخت وساز بررسی می کند و پس از تنظیم فهرستی از تأخیرها و دسته بندی آن ها، به شبیه سازی مدل پویا می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأخیرها در هزینه ساز هستند؛ اما به صورت قطعی، به دیدگاه و شرایط پروژه وابسته اند. در دو دیدگاه و حالت مطرح شده در این مقاله، نشان داده شده است که تحت شرایطی، مدیران پروژه می توانند به صورت مقطعی و عامدانه، تأخیرهایی را در پروژه ایجاد کنند که سود آن بیشتر از هزینه ناشی از تأخیر است.
طراحی مدلی برای انتخاب و پایش استراتژی همکاری با تامین کننده با استفاده از پایش پروفایلی فازی هزینه های پیش بینی نشده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 240
حوزههای تخصصی:
استراتژی همکاری با تأمین کننده نقش مهمی در قدرت سازمان در بازار امروز دارد. توانایی نظارت بر عملکرد تأمین کننده و پایش استراتژی همکاری بین سازمان و تأمین کننده یک قابلیت حیاتی برای حفظ رابطه قوی سازمان و تأمین کننده است. این مقاله با پایش مستمر عملکرد تأمین کننده در طول زمان به بررسی انتخاب مدل همکاری با تأمین کننده و پایش استراتژی همکاری در طول زمان می پردازد. برای این منظور یک مدل پایش پروفایلی فازی چندگانه در دو مرحله برای پایش هزینه های پیش بینی نشده تأمین کننده ارائه شده است. در گام نخست معیارها و شاخص ها برای ارزیابی فرآیند تحویل، کیفیت با توجه به منابع کتابخانه ای و نظر کارشناسان و نخبگان صنعت موردنظر استخراج می شود. در مرحله بعد، در فاز یک پایش با استفاده از روش پارامترهای مدل مبنی بر تفاوت های متوالی را برای پروفایل فازی چندگانه فرآیند تحویل و کیفیت به صورت جداگانه محاسبه و پایش می شوند و در فاز دوم از روش نسبت درستنمایی برای نظارت بر پروفایل ها به صورت فازی در طول زمان استفاده می شود تا در صورت وجود هشدار در کمترین زمان ممکن نمودار کنترلی آن را نشان دهد. در آخرین مرحله با استفاده از نتایج پروفایل های فازی فرآیند تحویل و کیفیت و با استفاده از هوش مصنوعی و ابزار سیستم استنتاج فازی به پایش هزینه های پیش بینی نشده و تصمیم گیری در مورد تأمین کننده و پایش استراتژی اتخاذشده پرداخته می شود. این مدل در صنعت خودروسازی شرکت ایران خودرو و تأمین کننده قطعات گیربکس توسط شرکت نیرومحرکه اجراشده است. با توجه پایش مستمر عملکرد شرکت تأمین کننده در هزینه های غیرقابل پیش بینی، شرکت ایران خودرو استراتژی همکاری بلندمدت را انتخاب و پایش می کند.
طراحی الگوی سیاست گذاری منابع آبی کشور با رویکرد شناسایی آسیب ها و ارائه راهبردهایی جهت ارتقای بهره وری صنعت آب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۹
23 - 72
حوزههای تخصصی:
بحران آب یکی از مهم ترین مسائل آینده ایران است که امکان سکونت در بسیاری از زیستگاه های انسانی و جانوری را تهدید می کند. این بحران بیش از آنکه نتیجه کمبود منابع آبی باشد، نتیجه حکمرانی نامطلوب آب در ایران است که امروز آن را به مرز هشدار رسانده است. هدف تحقیق حاضر، طراحی الگوی سیاست گذاری منابع آبی کشور به منظورارتقای بهره وری این صنعت در کشور می باشد. این پژوهش از بعد هدف اکتشافی، از بعد مخاطب بنیادی و در زمره تحقیقات آمیخته است. در مرحله کیفی تحقیق حاضر، از روش تحلیل تم و در مرحله کمی از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در مرحله کیفی، جهت طراحی الگوی تحقیق، با 19 نفر از متخصصان و کارشناسان باتجربه بخش آب کشور که به صورت هدفمند انتخاب شدند مصاحبه به عمل آمد. براساس یافته ها، 3 شکاف حاکمیتی، سیاست گذاری و عملیاتی شناسایی گردید. همچنین 10 راهبرد برای حکمرانی آب شناسایی شدند. در مرحله کمی نیز، برای اعتبارسنجی الگوی تحقیق، از 189 نفر از مدیران و متخصصان وزارت نیرو با پرسشنامه محقق ساخته نظرخواهی شد که حجم نمونه با فرمول کوکران محاسبه گردید و روش نمونه گیری نیز از نوع تصادفی ساده بود. داده های حاصل با روش مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نهایتا، نتایج تحقیق نشان داد که بهره گیری از الگوی مطلوب حکمرانی در سیاست گذاری مدیریت منابع آب می تواند اثربخش باشد و نتایج ارزشمندی در راستای ارتقای بهره وری صنعت آب کشور ایجاد کند.
طراحی و مدل سازی تحول دیجیتال مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم در صنعت خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
148 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و مدل سازی تحول دیجیتال، مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم، در شرکت ایران خودرو انجام شده است. در این راستا، به این پرسش اصلی پرداخته می شود که عوامل مؤثر بر طراحی و مدل سازی تحول دیجیتال، مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم، در شرکت ایران خودرو کدام اند و الگوی روابط علّی میان آن ها چگونه است؟
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی توسعه ای، از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی و از نظر شیوه تحلیل داده ها، آمیخته است. جامعه مشارکت کنندگان در بخش کیفی، خبرگان، سیاست گذاران، دانشگاهیان، مدیران شرکت های دانش بنیان و مدیران باسابقه شرکت ایران خودرو بودند. نمونه گیری به روش هدفمند بود و پس از مصاحبه با ۱۵ نفر، اشباع نظری حاصل شد. جامعه آماری بخش کمّی نیز، کارشناسان شرکت ایران خودرو بود که با فرمول کوکران، حجم نمونه ۱۷۲ نفر برآورد شد. با روش نمونه گیری تصادفی ساده، حجم نمونه مورد نیاز تأمین شد. برای گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. مقوله های زیربنایی تحول دیجیتال در شرکت ایران خودرو با روش گراندد تئوری شناسایی شد و مدل نهایی با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی شد. تحلیل داده های کیفی به کمک نرم افزار مکس کیودا و بخش کمّی به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام گرفت.
یافته ها: برای تبیین مدل تحول دیجیتال، مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم در شرکت ایران خودرو، مصاحبه های تخصصی نیمه ساختاریافته با اساتید بازاریابی و مدیران شرکت ایران خودرو صورت گرفت. در این مرحله، پیش از شروع مصاحبه، ۶ سؤال باز در نظر گرفته شد و در طول فرایند مصاحبه نیز مطابق پیش بینی، سؤال های جدیدی نیز مطرح شد. برای آشنایی با ژرفنا و گستره محتوایی داده ها، به بازخوانی مکرر داده ها و خواندن داده ها به صورت فعال (جست وجوی معانی و الگوها) اقدام شد. نتایج مصاحبه ها با روش گراندد تئوری، مبتنی بر نظریه اشتراوس و کوربین، شامل کدگذاری های باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز، ابتدا ۲۵۶ کد شناسایی شد که کدهای تکراری حذف و کدهای مترادف تلفیق شدند و در نهایت ۵۸ کد باز شناسایی شد. در مرحله کدگذاری محوری، این ۵۸ کد، در قالب ۱۰ طبقه دسته بندی شد و در مرحله کدگذاری انتخابی، این ۱۰ طبقه در ۶ طبقه اصلی دسته بندی شدند. در فرایند نظریه پردازی داده بنیاد، پس از گردآوری داده ها، تجزیه وتحلیل و تفسیر آن ها، نوبت به ارائه مدل، نتیجه گیری و جمع بندی پژوهش رسید. با بررسی وضعیت موجود، داده های به دست آمده در ۶ مقوله اصلی طبقه بندی شدند. با نظر اساتید و کارشناسان امر، از کلیه شاخص های به دست آمده از تحلیل کیفی محتوای مصاحبه ها، تعداد ۵۸ شاخص، جهت تبیین مدل تحول دیجیتال مبتنی بر انقلاب صنعتی نسل چهارم در شرکت ایران خودرو به کار گرفته شد.
نتیجه گیری: براساس مدل پارادایمی پژوهش مشخص شد که زیرساخت های دیجیتال، رهبری دیجیتال، منابع انسانی دیجیتال و بازاریابی دیجیتال، بر تحول دیجیتال در شرکت ایران خودرو تأثیر می گذارند. انقلاب صنعتی چهارم بستر لازم را فراهم می آورد و رقابت پذیری شرکت ایران خودرو نقش مداخله گر را ایفا می کند. در نهایت، راهبرد دیجیتال شرکت ایران خودرو، به عملکرد مالی و غیرمالی شرکت ایران خودرو منجر می شود.
ارائه یک مدل بهینه ریاضی چندهدفه برای شبکه های هوشمند انرژی با در نظر گرفتن برنامه های پاسخ گویی بار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
215 - 249
حوزههای تخصصی:
هدف: انرژی یکی از عوامل حیاتی برای توسعه اجتماعی و اقتصادی کشورهاست؛ به طوری که اغلب، میزان مصرف انرژی در یک کشور، نشان دهنده سطح رفاهی است که مردم آن کشور می توانند به دست آورند. با مصرف روزافزون انرژی در سال های اخیر و همچنین با توجه به اینکه در سیستم های تولید برق سنتی بیشترِ انرژی از طریق نیروگاه های بزرگ و به صورت متمرکز تأمین می شود، بعضی مسائل از جمله هزینه های تولید، آلودگی هوا، قابلیت اطمینان و کیفیت انرژی اهمیت چشمگیری پیدا می کنند و برای شبکه های تأمین انرژی سنتی، ممکن نیست که چنین نیازهای توسعه ای را برآورده کنند. بنابراین شبکه های هوشمند تأمین انرژی، به تدریج جایگزین شبکه های سنتی شدند. از طرفی، برای نیل به قیمت های مناسب و قابلیت اطمینان شبکه، برنامه های پاسخ گویی بار راه کاری است که می توان به کمک آن، الگوی مصرف انرژی الکتریکی را در زمان های پیک بار در شبکه هوشمند بهبود داد. این برنامه ها به دو دسته برنامه های قیمت محور و برنامه های تشویق محور دسته بندی می شوند. در این پژوهش از برنامه های قیمت محور مبتنی بر قیمت گذاری لحظه ای استفاده می شود. هدف از پژوهش حاضر، ارائه یک مدل ریاضی چندهدفه برای شبکه های هوشمند انرژی با در نظر گرفتن برنامه های پاسخ گویی بار است.
روش: پارامترهای این پژوهش به دو دسته پارامترهای غیرقطعی و قطعی دسته بندی شدند. پارامترهای سرعت باد، تابش خورشید، تقاضای انرژی و قیمت برق منطقه با توجه به ماهیت آن ها، پارامترهای غیرقطعی در نظر گرفته شدند. با توجه به اینکه هر یک از پارامترهای غیرقطعی، از توزیع احتمالی خاصی پیروی می کنند، پس از شناسایی توزیع مربوطه، به سناریوسازی برای هر یک از این پارامترها اقدام شد. در نهایت مدل چندهدفه ریاضی که شامل اهداف حداقل سازی هزینه بهره برداری، حداقل سازی آلودگی و حداقل سازی پیک مصرف و محدودیت های مربوطه بود، طراحی شد. پس از جمع آوری داده ها و با استفاده از زبان برنامه نویسی گمز، به حل مدل اقدام شد. همچنین تأثیر برنامه های پاسخ گویی بار در بهبود توابع هدف نیز بررسی شد.
یافته ها: نتایج حاصل از حل مدل نشان داد که شبکه های هوشمند انرژی و مشارکت طرف مصرف کننده در برنامه های پاسخ گویی بار، امکان کاهش هزینه های بهره برداری، کاهش انتشار آلودگی و کاهش پیک مصرف را میسر می سازد؛ به گونه ای که با افزایش مشارکت مصرف کنندگان در برنامه های پاسخ گویی بار، توابع هدف بهبود می یابند. طبق نتایج به دست آمده، با مشارکت ۲۰ درصدی مصرف کنندگان، میزان بهبود در اهداف ذکر شده، به ترتیب حدود ۱۵.۱۷ و ۱۳ درصد بود.
نتیجه گیری: شبکه های هوشمند انرژی با استفاده از فناوری دیجیتال دوطرفه، امکان تبادل اطلاعات بین تولیدکننده و مصرف کننده را فراهم می آورند و انرژی را از تولیدکنندگان به مصرف کنندگان منتقل می کنند. همچنین از طریق کنترل وسایل مصرف کنندگان، در مصرف انرژی آن ها صرفه جویی می کنند و هزینه ها و مسائل زیست محیطی شبکه را کاهش می دهند. دولت ها می توانند از شبکه های هوشمند انرژی، به عنوان راه حلی برای مدیریت استقلال انرژی، کاهش گرمایش جهانی و انتشار آلودگی زیست محیطی استفاده کنند.
بررسی تأثیر یکپارچگی مشتریان سبز بر عملکرد نوآوری سبز با نقش تعدیلگر اندازه شرکت و یکپارچگی داخلی با متغیر میانجی آگاهی زیست محیطی مدیریت ارشد ( مطالعه موردی: شرکت بهمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش آگاهی از محیط زیست برای شرکت ها اهمیت روزافزونی دارد؛ زیرا در حال حاضر مشتریان بیشتری از عرضه کنندگان خود انتظار دارند تا از تأثیرات منفی تولید بر محیط زیست کاسته شود.از این رو سازگار بودن هرگونه نوآوری و یکپارچگی با ملاحظات زیست محیطی بسیار حائز اهمیت است. به موجب این ضرورت، مفهوم نوآوری سبز از طریق ارتقای کارایی زیست محیطی، سازمان را در بازارهای داخلی و جهانی دارای مزیت رقابتی می کند. بنابراین در این مقاله، تأثیر یکپارچگی مشتریان سبز بر عملکرد نوآوری سبز، با نقش تعدیلگر اندازه شرکت و یکپارچگی داخلی متغیر میانجی آگاهی زیست محیطی مدیریت ارشد بررسی می شود. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی و کاربردی است. اطلاعات مدنظر با استفاده از ابزار پرسش نامه با نمونه ای بالغ بر 200 نفر از کارکنان شرکت تولیدی بهمن جمع آوری شد که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روایی و پایایی پرسش نامه سنجش و تأیید شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار آموس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که یکپارچگی مشتریان سبز بر عملکرد نوآوری سبز و آگاهی زیست محیطی مدیریت ارشد تأثیر مثبت معناداری دارد. آگاهی زیست محیطی مدیریت ارشد بر عملکرد نوآوری سبز تأثیر مثبت معناداری دارد. نقش میانجی آگاهی زیست محیطی مدیریت ارشد و نقش تعدیل گر اندازه شرکت و تعدیل گر یکپارچگی داخلی تأیید شد.
ارزیابی الگوی رقابت پذیری در صنعت فولاد با رویکرد انتقال فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
175 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به وابستگی های بخش های مهم اقتصادی، تقاضای جهانی فولاد، هر روز رو به افزایش می گذارد؛ از این رو لازم است که به روش های مختلف و مطابق با توسعه در سطح بازارهای جهانی، در جهت توسعه و رقابتی شدن این صنعت بیشتر تلاش شود. یکی از رویکردهای توسعه صنعت فولاد، به مانند سایر صنایع که امروزه همگی مبتنی بر فناوری هستند و تحت بستر تغییرات ایجادشده در فناوری های جدید قرار دارند، استفاده از رویکرد انتقال فناوری است. این صنعت یکی از صنایع بسیار بزرگ و مهم جهان است و در بسیاری از بخش های اقتصادی نقش بسیار مهمی ایفا می کند و می تواند با بهبود رقابت پذیری، خود را به شکل چشمگیری در بازارهای جهانی، به عنوان یکی از بازیگران اصلی و قدرتمند معرفی کند. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی الگوی رقابت پذیری در صنعت فولاد با رویکرد انتقال فناوری است.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است. در این پژوهش، بر اساس شیوه گردآوری داده ها، از روش تکمیل پرسش نامه و مدل سازی معادلات ساختاری، از نوع تحلیل ماتریس واریانس کوواریانس استفاده شد. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان شرکت های فعال در صنعت فولاد کشور انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه و پرسش نامه ای بود که به صورت تصادفی ساده، بین اعضای جامعه آماری مدیران و کارکنان شرکت ها توزیع شد و در نهایت ۳۸۴ پرسش نامه مناسب برای تحلیل داده ها گردآوری شد. داده ها از طریق رویکرد معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس تحلیل شدند. اعتباریابی مدل پژوهش با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که در بین عوامل اثرگذار، عوامل داخلی روی رقابت پذیری بیشترین میزان اثرگذاری را دارد. در بین عوامل زمینه ای نیز عوامل سیاسی و قانونی، بیشترین تأثیر را می گذارند. همچنین راهبرد سرمایه گذاری و همکاری مشترک، اثرگذارترین راهبرد برای بهبود رقابت پذیری شناخته شد که می تواند پیامدهایی مهم از بُعد اقتصادی، اجتماعی و سازمانی را برای شرکت های فعال در حوزه فولاد به همراه داشته باشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود که این شرکت ها با تنوع در ارائه فراورده ها و محصولات هم خانواده و ارائه محصولات مکملی که قابلیت استفاده جایگزین دارند با تولید گسترده محصولات در این صنعت، حوزه انتخاب و قدرت خرید مشتری داخلی و خارجی را افزایش دهند. این در حالی است که صنعت پتروشیمی، از این لحاظ در شرایط مناسبی قرار ندارد و حجم و خطوط محصولات و فراورده ها در این صنعت با وجود پتانسیل زیاد، محدود است. حمایت نهادهای رسمی، دولتی و قانون گذار از فعالان و سرمایه گذاران حوزه فولاد، از طریق ارائه تسهیلات و یارانه های مناسب به سرمایه گذاران فعال و بالقوه در این صنعت، می تواند توسعه فعالیت های تولیدی در این حوزه را تشویق و ترغیب کند. همچنین می بایست قوانین دست وپا گیر و دلسردکننده در حوزه سرمایه گذاری و صادرات کاهش یابد. از طرفی، یکی از محرک های مهم برای بهبود رقابت پذیری شرکت های فعال در صنعت فولاد، وجود جو و نگرش حمایتی مدیران ارشد شرکت ها و صنعت به جذب، انتقال و توسعه فناوری های موجود در صنعت فولاد است؛ از این رو داشتن مدیران متخصص و توانمندی که به کارآفرینی در حوزه فناوری های جدید گرایش دارند، عامل مهمی برای توسعه صنعت فولاد کشور به شمار می رود.
مدل سازی و تحلیل سناریوی شرایط علی اثر موجی در زنجیره تأمین صنایع غذایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثر موجی که به اختلالات با احتمال وقوع کم، اما اثرگذاری بالا اشاره دارد، توانسته است آثار منفی زیادی را بر زنجیره تأمین صنایع غذایی ایران بگذارد. با توجه به اهمیت استراتژیک صنایع غذایی، لازم است شرایط علی ایجاد این اثر بررسی شود. این تحقیق در دو مرحله و با رویکرد آمیخته، انجام شده است. مرحله کیفی به منظور شناسایی دلایل رخداد و مرحله کمی، به منظور مدل سازی و تحلیل سناریو انجام شده است. جامعه آماری در مرحله کیفی، خبرگان صنعتی، شیوه نمونه گیری قضاوتی، حجم نمونه برابر با 15 نفر و شیوه تجزیه وتحلیل داده ها، تحلیل مضمون است. جامعه آماری مرحله کمی، خبرگان صنعتی و استادان دانشگاهی، شیوه نمونه گیری قضاوتی، حجم نمونه برابر با 10 نفر و شیوه تجزیه وتحلیل داده ها، نگاشت شناختی فازی است. نتایج تحلیل مضمون، بیانگر 56 علل رخداد است که در قالب 14 دسته فرعی و 4 دسته اصلی «مشکلات سطح کسب وکار»، «مشکلات سطح زنجیره تأمین»، «بلایای طبیعی و غیرطبیعی» و «مشکلات کلان کشور» گروه بندی شدند. نتایج مرحله دوم بیانگر آن است که «بحران های سیاسی»، «مسائل کلان اقتصادی» و «پیچیدگی و نبود اطمینان فزاینده در فضای کسب وکار»، بالاترین درجه اثرگذاری اند. نتایج تحلیل سناریوها، بیانگر جایگاه و اهمیت بالای «پیچیدگی و نبود اطمینان در فضای کسب وکار»، «مسائل کلان اقتصادی» و «بحران های سیاسی» است. با توجه به یافته های تحقیق، پیشنهاد می شود در زمینه تهیه برنامه های کوتاه مدت و برنامه های اقتضایی، تهیه معیارهای انتخاب و ارزیابی تأمین کننده، بررسی شیوه های ادغام عمودی و بهسازی سیاست های لجستیکی، اقدام شود.
مدل برنامه ریزی برونسپاری لجستیک معکوس بر پایه تحلیل فازی شهودی با در نظر گرفتن روش های هوش مصنوعی (مورد مطالعه: شرکت سایپا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
136 - 153
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: توسعه پایدار، توسعه ای است که نیازهای نسل حاضر را تأمین می کند؛ بدون اینکه در پاسخگویی نیازهای نسل آینده خللی ایجاد کند. توسعه پایدار دارای سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است که باید به صورت هم زمان در نظر گرفته شود. با رشد و اهمیت توسعه پایدار، بسیاری از شرکت های موجود در سطح دنیا نیز به دلایل و انگیزه های کنشی و یا واکنشی اقدام به جمع آوری محصولات فرسوده خود می کنند. در چنین شرایطی وجود یک شبکه لجستیک معکوس که مبتنی بر توسعه پایدار باشد، ضروری است. تصمیم بر برون سپاری لجستیک به دلیل اجتناب از هزینه های ثابت، سرمایه گذاری سنگین و دستیابی به مزیت اقتصادی، بسیار اهمیت یافته است و شرکت های بسیاری مزایای بالقوه را که از خدمات لجستیکی باکیفیت حاصل می شود، دریافته اند.روش: در پژوهش حاضر، یک مدل برنامه ریزی عدد صحیح آمیخته به منظور برنامه ریزی برون سپاری لجستیک معکوس در چرخه مونتاژ صنعت خودروسازی بر پایه تابع هدف هزینه گرا ارائه شده است. قلمرو موضوعی پژوهش متمرکز بر چرخه مونتاژ خطوط تولید به صورت عام و با اولویت خودروسازان پرتیراژ (سواری سبک) است که شامل گروه صنعتی خودروسازی سایپا شامل گروه لیزینگ رایان سایپا است. قلمرو زمانی پژوهش، یک بازه مشخص از سال 1389 تا سال 1398 است. متغیرهایی نظیر دریافتی های غیرتجاری، جمع کل دارایی ها، سود عملیاتی، سود خالص و ارزش بازار هستند که از طریق آمار منتشرشده «شرکت سایپا» با استفاده از نرم افزار متلب ارزیابی می شوند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان متغیرهای دریافتی های غیرتجاری، جمع کل دارایی ها، سود عملیاتی، سود خالص و ارزش بازار، سود خالص به سود عملیاتی و فروش (درآمدهای عملیاتی) از اهمیت بالایی برخوردار هستند. بیشترین میزان دریافتی های غیرتجاری برای شرکت خودروسازی سایپا در بازه زمانی 1389 تا 1398 در سال 1398 و در فصل تابستان است و برای کل دارایی ها برای سال 1392 و فصل تابستان است؛ همچنین بیشترین میزان سود عملیاتی برای سال 1398 و فصل زمستان و برای سود خالص برای سال 1390 و فصل بهار است. میزان همگرایی داده ها در نمودار رگرسیونی فروش (درآمدهای عملیاتی) به سود عملیاتی و سود خالص به سود عملیاتی برای سال های 1389-1398 محاسبه شد. میزان همگرایی داده ها در نمودار رگرسیونی فروش (درآمدهای عملیاتی) به سود عملیاتی بر مبنای مدل مفهومی در سال 1398 برابر با 9895/0 و نمودار رگرسیونی سود خالص به سود عملیاتی در سال 1398 بر مبنای مدل مفهومی در نظر گرفته شده برابر با 9961/0 است. میزان رگرسیون برای مدل مفهومی در مرحله آزمون برابر با 79/0 به دست آمد. میزان رگرسیون حاصل از پردازش در مرحله کلی برابر با 79/0 حاصل شد. میزان خطای هیستوگرام برای هر سه مرحله یادگیری، اعتبارسنجی و آزمون محاسبه شد. این میزان خطا با توجه به خطای صفر، برابر با 002375/0 است که به دلیل نزدیک بودن به صفر از سطح قابل قبولی برخوردار است و به مقدار صفر نمی رسد و در مقایسه با نتایج پژوهش های دیگر نشان دهنده بهبود میزان رگرسیون و خطا در تجزیه وتحلیل تابع هدف است.نتیجه گیری: با توجه به وزن محاسبه شده معیارها در مسائل بالانس خطوط مونتاژ دوطرفه می توان نتیجه گرفت که گروه تصمیم در کنار مسائل تولیدی به مسائل استراتژیک توجه خاصی دارند؛ زیرا نرخ تولید خط که معکوس زمان چرخه تولید است، در درازمدت بر سهم بازار شرکت تأثیر می گذارد و موجب افزایش سهم شرکت در بازار می شود.