فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
فقه سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
74 - 102
حوزههای تخصصی:
لزوم تعیین عوضین، شرط صحت بیع است. اکثر فقیهان، چه مبیع دچار ابهام باشد، چه ثمن، به دلیل غرری شدن، حکم به بطلان بیع کرده اند. ماده ۲۱۶ق.م با بهره گیری از فقه امامیه و با توجه به نظم قراردادی و مصلحت اجتماعی، علم تفصیلی به مورد معامله را شرط صحت قرارداد دانسته، مگر در موارد خاص که علم اجمالی به آن را کافی می داند . یافته تحقیق حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و مقارنه ای بین فقه و حقوق، تحلیل یافته، بررسی و نقد ادله و تعیین جایگاه فقهی و قانونی این معاملات بوده و این فرضیه را مطرح و مستدل نموده که هرچند با توجه به نقش ویژه عرف در قانون مدنی، تفسیر قواعد حقوقی، طبق عادات و رسوم و نیازمندی های جامعه، می تواند راهگشا باشد، اما اتکا به عرف تنها، سبب ایجاد رویه های متعدد و سلیقه ای شده و بازار این معاملات را با تنوع غیرقابل کنترل مواجه می سازد و درفرض اختلاف طرفین، امکان اجرای رویه واحد برای رسیدگی به این دعاوی در محاکم نخواهد بود، چنانکه استناد صرف به ماده10قانون مدنی، نیز اینگونه است. اما با عنایت به عدم تنافی محاسبه ثمن در آینده با شروط اساسی صحت بیع، توافق بر روش تعیین ثمن در آینده مشخص، (با مقید نمودن به قیدی که موجب جهل به آینده نشود) به عنوان یکی از مصادیق تعیین ثمن و مصحح بیع است و باتوجه به خلأ قانونی موجود در معامله با ثمن شناور و لزوم قانون گذاری در این خصوص، بایسته است ماده قانونی با تکیه بر راهکار «تعیین آینده عاری از جهل» تصویب نمود.
Understanding the Self from the Embodied Cognition Paradigm(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
Over the centuries, the concept of the self has remained a prominent subject of philosophical inquiry. However, recent years have witnessed a notable shift, with empirical investigations in fields such as psychology, neuroscience, and anthropology directing their focus toward unraveling the mysteries of the self. These multidisciplinary endeavors have yielded profound insights into the nature of the self, particularly its intricate connection to the physical body. This article centers on a prevailing theory in contemporary discourse: the concept of the embodied self. Central to this theory is the proposition that the self is not an abstract entity but is fundamentally constituted byand inseparably linked with the corporeal form. The article provides an analytical examination of the theoretical scaffolding supporting this theory, drawing substantiation from recent empirical studies spanning diverse disciplines, including philosophy, psychology, and cognitive science. Additionally, it delves into the realm of phenomenology, briefly delving into Merleau-Ponty's philosophical contributions.
رویکرد انتقادی به مناسبات دین و اخلاق از منظر حلمی ضیا اولکن
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
25 - 40
حوزههای تخصصی:
دین و اخلاق، دو پدیده ی اساسی در زندگی انسان می باشند که مناسبات این دو، مسئله ای چالشی میان اندیشمندان است؛ به طوری که کیفیت ارتباط دین واخلاق، در نحوه ی عمل به آن دو، تأثیر گذار است. یکی از اندیشمندانی که در خصوص رابطه ی این دو پدیده، با توجه به تلاقی سنت و مدرنیته در عصر پساروشنگری اظهار نظر می نماید، حلمی ضیا اولکن، فیلسوف، متفکر و جامعه شناس ترکیه ای می باشد که دیدگاه های تأثیرگذاری بیان داشته است. از این رو، پس از بررسی چیستی دین و اخلاق از منظر اندیشمند حاضر، مناسبات آن دو، به صورت تحلیلی، در این مقاله، مورد ارزیابی قرار می گیرد. از منظر این اندیشمند، دین و اخلاق، دو مقوله ی منفک بوده و تنها در برخی شرایط خاص، امکان تلاقی و تعامل ثانوی آن دو، امکان پذیر می باشد. کامل ترین تلاقی دین و اخلاق، در دین اسلام متجلی شده است که دلیل آن نیز اعتقاد به جاودانگی روح و مسئله ی الوهیت می باشد. همچنین علی رغم اینکه اولکن تلاش نموده دیدگاه های غربی جدید الورود به جامعه اسلامی را به میراث دینی کشور ترکیه و مناطق حومه نزدیک کند؛ اما انتقاداتی از قبیل ثانوی دانستن رابطه ی دین واخلاق، تاریخی و اجتماعی قلمداد نمودن دین، نادیده گرفتن ضمانت اجرایی اخلاق و بی توجهی به دیدگاه های اندیشمندان اسلامی متوجه نظریه ی وی می باشد. مقاله ی حاضر، با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع و کتب حلمی ضیا، نگاشته شده است.
نقش فضایل اخلاقی در خودگرایی اخلاقی آین رند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
31 - 51
حوزههای تخصصی:
آین رَند یکی از نظریه پردازان خودگرایی اخلاقی در دوران معاصر است. با وجود اختلافات میان اندیشه او و ارسطو، وی بر این مسئله اعتراف دارد که در نظریه اخلاقی اش متأثر از ارسطوست. به نظر می آید یکی از مباحث نظریه اخلاقی رند که متأثر از اندیشه ارسطویی است، نقش فضایل اخلاقی در سعادت انسان باشد. گرچه نظریه اخلاقی رند به طور کامل خودگرایانه است و از این حیث با دیدگاه اخلاقی ارسطو فاصله دارد، اما او نیز مانند ارسطو از فضائل اخلاقی ای یاد می کند که نقش مهمی در دستیابی به غایت نهایی اخلاق از منظر او دارند. هدف این پژوهش آن است که ضمن تبیین دقیق فضائل اخلاقی در نظریه اخلاقی رند، به تحلیل نقش آنها در شکل گیری شخصیت انسان خودگرا از نظر او پرداخته و در نهایت دیدگاهش را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. به همین منظور ابتدا به معرفی تفسیر آین رند از نظریه خودگرایی اخلاقی پرداخته شده و سپس نقش فضائل اخلاقی در این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی دیدگاه ملاصدرا پیرامون اراده الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
5 - 18
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا معتقد است با توجه به عدم امکان عروض اراده حادث بر ذات الهی، سبب ایجاد اشیاء در زمانی خاص، علم الهی به نظام اتمّ و احسن است؛ هر چیزی که مطابق نظام اصلح باشد، ضرورتاً از خداوند صادر میشود و این همان اراده الهی است. بنابرین، با توجه به بازگشت اراده الهی به علم به نظام احسن، این صفت را باید ذاتی دانست، نه فعلی. مقاله پیش رو، ضمن پذیرش اصل دیدگاه ملاصدرا در مورد ارجاع اراده به علم به نظام احسن، بر لزوم توجه به اختیار ذاتی خداوند و نیز تمکّن خداوند بر ترک فعل، تأکید میکند؛ سپس به مهمترین ایراداتی که به دیدگاه ملاصدرا وارد شده، پاسخ میگوید و روشن میشود که تغایر مفهومی اراده در انسان و خداوند، بمعنای نفی نظریه ارجاع اراده الهی به علم به نظام اصلح نیست. فعلی دانستن صفت اراده گرچه به یک معنا درست است، اما هرگز نمیتواند پاسخی به علت ایجاد اشیاء در زمانی خاص باشد. روایاتی که بر فعلی بودن صفت اراده تأکید داشته اند را نیز میتوان بصورتی تفسیر کرد که با نظریه ملاصدرا سازگار باشند.
صور التشظّی فی روایه "ورّاق الحب" لخلیل صویلح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الصیف ۱۴۴۵ شماره ۱۳
۱۰۱-۱۲۲
حوزههای تخصصی:
تمیّزتروایه مابعد الحداثه بجمله من الخصائص، ومن تلک الخصائص، یحاول البحث رصد صور التشظّی فی روایه مابعد الحداثه، حیث إنّ بعض روائیو مابعد الحداثه اعتمدوا علی هذه التقنیه السردیه الجدیده التی تعمل علی تهشیم الحبکه السردیه وکسر السرد الخطی المنظّم. وقد مثّلت الروایه المتشظّیه المؤثر الأکبر فی أدب ما بعد الحداثه بوصفها رؤیه جدیده تلائم متطلبات العصر لما لها من قدره علی خلق قواعد جدیده تختلف عن القواعد التقلیدیّه. ومن هذا المنطلق، یعدّ التشظّی إحدی سمات روایه ما بعد الحداثه وهو الانزیاح عن التقالید والابتعاد عن الانتظام والتماسک والتقنین فی النصّ الروائی وهو الطریقه الأکثر وضوحاً لتوسیع آفاق الروایه الجدیده. مثّلت روایه "ورّاق الحب" لخلیل صویلح نموذجاً جیداً لروایه ما بعد الحداثه لأنّها تضمّنت أشکالاً من التشظّی فی السرد وتجلّت أهمیه بحثنا فی أنّ روایه "خلیل صویلح" هی استکشاف قوی ومؤثر للتشظّی والتبعثر الموجود داخل المجتمع وهی تعلیق علی الحاله الإنسانیّه فی عالم یتسم بالانقسام واللاانتظام. ورأینا من خلال دراستنا لهذه الروایه عبر المنهج الوصفی- التحلیلی أنّ من أبرز ملامح التشظّی فی هذه الروایه هی التشظّی فی الحبکه، البناء الزمکانی المتشظی، انعدام القصه، تحرّر الکاتب من کل القیود والکتابه المتشظّیه. کما توصلنا إلی أنّ التشظی یدلّ علی فکره الفوضی والوجود المحطّم الذی تعیشه الشخصیّات، وبما أنّ کل شخصیّه ممزّقه بین ماضیها وحاضرها وبین رغباتها وواقعها وإن الإضطراب والتشویش فی الزمان والمکان یدلّ علی عدم الیقین وعدم استقرار الذات.
مقایسه دفاعیه خواجه نصیر الدین طوسی و ابن رشد از فلسفه به روایت مصارع المصارع و تهافت التهافت
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
90 - 75
حوزههای تخصصی:
خواجه نصیرالدین طوسی وابن رشد از جمله کسانی هستند که به دفاع از فلسفه پرداخته اند و در این جهت در مقابل غزالی و شهرستانی کتابهای تهافت التهافت و مصارع المصارع را به رشته تحریر درآورده اند و هرکدام به شیوه خاص که درواقع به تفاوت مبنایی این دو فیلسوف در دفاع از فلسفه برمی گردد، به دفاع از فلسفه یا فیلسوف پرداخته اند. ابن رشد در دفاع خود مواضع متکلمان را به کلی رد می کند و معتقد است متکلمان به معرفت یقینی دست نیافته اند. درواقع دفاع او از فلسفه، دفاع از فلسفه ارسطو است. اما خواجه نصیرالدین طوسی به مخالفت شدید با مواضع متکلمان نپرداخته است و با جایگزین کردن برهان به جای جدل به غنای آن نیز کمک کرده است. خواجه برخلاف ابن رشد در دفاع از مواضع فلسفی به فیلسوف خاصی نظر نداشته است و با اینکه شهرستانی در انتقادات خود در میان فیلسوفان بیش از همه به ابن سینا نظر داشته و انتقاداتش متوجه دیدگاه های ابن سینا در کتابهای شفا، اشارات و تعلیقات است، با توجه به ماهیت فلسفه از آن دفاع کرده است. وی براساس روش تعقلی با آوردن براهین قاطع و قواعد فلسفی به تبیین و تقریر استدلالات خود می پردازد و به اشکالات شهرستانی پاسخ می دهد.
عدالت اجتماعی در تجربه حکمرانی متعالی- انقلابی مطالعه تطبیقی گفتمان غرب و انقلاب اسلامی
منبع:
پژوهش های نوین در حکمرانی اسلامی دوره اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 186
حوزههای تخصصی:
عدالت اجتماعی ارزش و مطالبه ای همیشه زنده و تازه است؛ ازاین رو همه حاکمیت ها بر پاسداشت آن به عنوان عملی عقلانی، اخلاقی یا ارزش اجتماعی در راستای حکمرانی متعالی تأکید کرده اند. بر همین اساس رقابت بر سر مصادره به مطلوب عدالت اجتماعی چالشی بنیادین بین مکاتب مختلف است. این تحقیق با هدف «تبیین جایگاه عدالت اجتماعی در حکمرانی متعالی» با روش ترکیبیِ «تحلیل گفتمان برساخت گرایی پس نگری» با مقایسه دیدگاه های متفکران اسلامی و غربی، به خصوص دیدگاه های رهبری انقلاب اسلامی (به عنوان گفتمان غالب در انقلاب) با عنوان «تجربه انقلاب اسلامی» انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد در حالی که مدعیان تمدن غربی خود را واضع و مدافع عدالت اجتماعی می دانند، عدالت اجتماعی در تاریخ اندیشه اسلامی، به ویژه ساختار گفتمانی رهبران انقلاب اسلامی، به مثابه روح و جوهره این گفتمان است؛ به این معنی که افق انقلاب بدون عدالت تُهی است؛ بنابراین عدالت ناموس و جوهره حکمرانی اسلامی انقلابی محسوب می شود.یافته های تحقیق نشان می دهد که رهبران انقلاب اسلامی در جایگاه حکمرانی اسلامی با درک ضرورت زمان از طریق وضع قوانین بالادستی، نهادسازی، بازتوزیع فرصت ها، منابع و امکانات در گسترش عدالت با رویکرد رفاه و تأمین اجتماعی در عرصه های مختلف، به ویژه در محرومیت زدایی، مقابله با فقر مطلق، عدالت آموزشی، عدالت اقتصادی، عدالت بهداشتی و درمانی از طریق ساختارسازی و بنیان گذاری نهادهای انقلابی مانند جهاد سازندگی، کمیته امداد، نهضت سوادآموزی، خانه های بهداشت روستایی، بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفان و... عملاً به بازتوزیع ثروت ملی و تحقق عدالت اجتماعی پرداخته اند. همچنین وجه مشترک این اقدام حکمرانی با رویکردهای نوین غربی به عدالت را می توان در چهار مورد کلی بازگو کرد: 1. قانون اساسی و قوانین موضوعی عادلانه؛ 2. ایجاد نهاد ها و ساختارهای بنیادین عادلانه؛ 3. اتخاذ رویه ها و راهبردهای عادلانه؛ 4. تعاملات و مراودات عادلانه ازجمله همدلی ها، مشارکت ها، مسئولیت پذیری و اطلاع رسانی در فرایند دموکراسی و انتخابات مردمی و آزاد.
صلح و دیپلماسی در اسلام: مطالعه فقهی - تاریخی حل منازعات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صلح و دیپلماسی در اسلام از اهمیت ویژه ای برخوردار است و این موضوع هم از نظر فقهی و هم تاریخی مورد توجه قرار گرفته است. در فقه اسلامی، صلح به عنوان یکی از اصول اساسی برای حفظ و گسترش دین و جامعه اسلامی شناخته می شود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز در دوران حیات خود از دیپلماسی و روش های مسالمت آمیز برای حل و فصل اختلافات و برقراری صلح استفاده می کردند. از نظر تاریخی، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) با استفاده از دیپلماسی و مذاکره، توانستند بسیاری از جنگ ها و درگیری ها را به صلح و همزیستی مسالمت آمیز تبدیل کنند. یکی از نمونه های بارز این رویکرد، پیمان حدیبیه است که با قریش بسته شد و به مدت ده سال صلح و آرامش را برای مسلمانان به ارمغان آورد. همچنین، تاریخچه ای از همزیستی مسلمانان با یهودیان و مسیحیان، به ویژه در منشور مدینه و پیمان صلح با مسیحیان نجران، ارائه شده است، نمونه های متعددی از پیمان ها و صلح های مسالمت آمیز مانند صلح حدیبیه و پیمان مدینه که نشان دهنده اهمیت صلح و دیپلماسی در اسلام است. در اسلام بنا بر اقتضاء شرایط صلح یا جنگ ضرورت می یافت و البته در نهایت، اسلام مبارزه با ظلم را تجویز می کند تا جهان به صلحی عادلانه دست یابد. استراتژی های پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در دیپلماسی و روابط بین المللی نشان می دهد که دعوت به اسلام همیشه بر جنگ مقدم بوده است. نمونه های متعددی از پیمان ها و صلح های مسالمت آمیز مانند صلح حدیبیه و پیمان مدینه نشان دهنده اهمیت صلح و دیپلماسی در اسلام است. در نهایت، اسلام مبارزه با ظلم را تجویز می کند تا جهان به صلحی عادلانه دست یابد.
تحلیل آیات داستان نوح (ع) با تکیه بر نظریه کنش گفتاری سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریات مطرح در حوزه علم کاربردشناسیِ زبان که در تحلیل گفتمان کاربرد دارد و می تواند زمینه های درک بیشتر معنا و تفسیر متون را فراهم آورد، نظریه کنش گفتاری است. این نظریه برای نخستین بار توسط آستین و سپس به کمک شاگردش سرل به اقتضای تعالیمی که از زبان شناسان آموخته بود توسعه یافت. سرل کنش های گفتاری را به 5 گروه اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی تقسیم کرد و به بیان ویژگی های هر یک از این کنش ها پرداخت. داستان های قرآنی از منابع غنی مطالعات زبان شناسی به شمار می روند که با بررسی ساختارهای زبانی و بافت متنی آن ها می توان به بررسی انواع کنش های گفتاری پرداخت. این پژوهش می کوشد با روش توصیفی و تحلیل محتوا ابتدا به بررسی کنش گفتاری در گستره کاربردشناسی زبان و سپس با توجه به بافت کلام به تحلیل انواع کنش های گفتاری سرل در آیات داستان نوح بپردازد. از جمله کارکردهای مهم این کنش ها، تبیین دقیق صورت های زبانی در جهت کشف معانی ضمنی گزاره های دینی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زمینه غالب آیات داستان از نوع کنش های اظهاری و عاطفی است، این کنش ها بیشتر در پی بیان دعوت به اطاعت از خداوند و انبیای الهی (علیهم السلام)، معرفی خداوند، توصیف عالم خلقت و شرح دیدگاه ها و بیان حالات نوح(ع) می باشد. از معانی ضمنی کنش اعلامی، اعلام آغاز رسالت نوح(ع) و پایان مأموریت وی با قهر الهی و اعلام عدم ایمان به خدا از طرف نسل های غیر صالح است. و از معانی غیر مستقیم کنش های ترغیبی، درخواست هلاکت و نابودی برای کافران است.
الاستلاب الاجتماعيّ في رواية «كانت السماء زرقاء» في ضوء البنيويّة التكوينيّة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
310 - 345
حوزههای تخصصی:
شاهد العراق فی حقبه الستینیّات الفوضی والدَّمار والاضطراب الاجتماعی بسبب وجود عوامل سیاسیّه ودینیّه وثقافیّه. فحاول الکاتب إسماعیل فهد إسماعیل یجسّد هذا الواقع المجتمعی المزری فی أوّل منجزاته الأدبیّه وهو روایه " کانت السماء زرقاء ". من ثمَّه، قامت الدَّراسه بتبیین أسباب الاستلاب الاجتماعی الّتی ولّدت الشعور بالکراهیّه والنُّفور وعدم الرغبه بقیم المجتمع الثقافیّه والسیاسیّه والاجتماعیّه والدینیّه واللاموالاه فی البطل عبر نظریه البنیویه التکوینیه. هذا لأنَّ الاستلاب الاجتماعی یمثّل ظاهره من الظواهر الاجتماعیّه، والمهمّه الّتی یقوم بها المنهج البنیوی التکوینی هی ربط الأدب بالمجتمع المنتج له من خلال فهم البنیه الاجتماعیّه الواقعیّه بعد القیام بقراءه تاریخیّه مکثَّفه حولها ثمَّ کشف البنیات الدّاله علیها فی النّص. فیظهر هذا النوع من التحلیل الأدبی مدی تطابق العالم الروائی الخیالی مع العالم الواقعی. فهدفت الدَّراسه إلی کشف البنیه الدّاله عبر تفکیک وتحلیل العناصر المکوِّنه للنَّص وتبیین ارتباطها بالواقع الثقافی والاجتماعی فی العراق، وأیضاً تبیین کیفیه تجسید الروائی الواقع المجتمعی العراقی فی الروایه بتتبّع الخطوات الإجرائیه للمنهج الوصفی التحلیلی. ویدلُّ مضمون الروایه علی صراع فکری بین الطبقات الاجتماعیّه فی العراق والمحاوله لإعاده تنظیمه، والأداء اللغوی فیها مبنی علی السلاسه فی الکلام وغالباً ما یکون انتقادیّاً. وتوصَّلت الدَّراسه إلی أنَّ الکاتب استطاع عبر تقنیات السرد ولا سیَّما تقنیتی الوصف والمشهد، واتّخاذ أسلوب الاستفهام الذاتی والموجَّه للغیر والاستدراجی واستخدام الألفاظ والتعابیر الملائمه للموضوع وفی بعض المحطّات بتوظیف اللغه الرمزیه والتشبیه یکشف عن الواقع المجتمعی العراقی فی الستینیّات؛ وکانت البنیه الدّاله المستخرجه من أجزاء النَّص دالّه علی عدم وجود ثبات وانسجام ووحده واستقرار فی المجتمع العراقی بسبب التفکّک والانحطاط الطبقی آنذاک.
عوامل شادکامی خانواده از منظر اسلام
حوزههای تخصصی:
خانواده تأثیر بسیاری بر آرامش و نشاط اعضای خود و بهزیستی جامعه دارد. خانواده بانشاط، استعداد مقابله با مشکلات زندگی را کسب کرده و به سمت آرامش راه می پیماید. آرامش، ارمغان زندگی بانشاط است. شادی و نشاط از مواردی است که در اسلام بدان پرداخته شده است، اما امروز روش های شادی آور غیراسلامی در بین جوامع اسلامی رواج یافته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی علل و عوامل شادکامی در اسلام است. سؤال پژوهش حاضر این است که اسلام برای دستیابی به شادی و نشاط چه عوامل و شاخص هایی را معرفی می کند. براساس یافته های پژوهش، اصول شادکامی در اسلام عبارت است ایمان، تقوا و عمل صالح، تغذیه سالم، استراحت کافی و دوست یابی صحیح. عوامل شادکامی در دو حیطه فردی -اجتماعی و معنوی قابل احصاست. عوامل فردی-اجتماعی شادکامی عبارتند از: بازی و تفریح، مزاح و لطیفه گویی، ابراز محبت، توجه به تفاوت های شخصیتی، خوش بویی و مسافرت و عوامل نشاط معنوی عبارتند از: اخلاق و دینداری، بندگی و یاد خدا، شادکامی با شادی اهل بیت، انفاق، صبر، نشاط حاصل از امور خیر.
اعتبارسنجی و نقد مبانی حکم سلب حضانت غیر مسلمان بر مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
77 - 27
حوزههای تخصصی:
در برخی منابع فقهی برای حاضن و حاضنه شرایطی ذکر شده است. یکی از این شرایط، اسلام است. به عبارتی اگر یکی از والدین، غیرمسلمان و فرزند مسلمان باشد، حضانت بر فرزند خود را از دست می دهد. اغلب فقهای امامیه بر این عقیده اند. در میان مکاتب اهل سنت اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی اساساً اسلام را شرط نمی دانند، گروهی این شرط را در مورد حاضن و حاضنه متفاوت می دانند و بعضی نیز با فقهای امامیه هم نظرند. موافقان این حکم به قاعده نفی سبیل، آیه عزت و حدیث علو استناد کرده اند. به این استنادات نقدهایی اساسی وارد است؛ از جمله آیه نفی سبیل و آیه عزت اساساً نمی تواند مبنای این حکم باشد. حدیث علو نیز علاوه بر این که از منظر سندی با چالش های جدی همراه است، به مفهوم علو قدرت اندیشه و اخلاق اسلام است چنان که در پژوهش هایی مستقل مطرح شده است. از طرفی نگاه به حضانت به عنوان ولایت و تسری احکام ولایت بر آن قابل تأمل است. حضانت حقی است که جز با دلیل معتبر نمی توان آن را سلب کرد. آسیبی که از لحاظ عاطفی و روحی به محضون وارد می شود دیگر آسیبی است که اجرای این حکم به دنبال دارد. چه بسا اجرای این حکم به وهن دین و رویگردانی از آن منجر شود. از طرفی دیگر فلسفه ای که برای این حکم نقل شده که همان تأثیرپذیری است، از جهات متعددی مخدوش است. پژوهش پیش رو در پیِ سنجش اعتبار مبانی این حکم و هم چنین نقد آن ها با استفاده از منابع کتابخانه ای و براساس روش توصیفی تحلیلی با رویکرد انتقادی است.
Critique of Self-esteem from Nathaniel Branden’s Perspective in Light of Islamic Teachings(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۵, Issue ۱, ُ۲۰۲۴
97 - 108
حوزههای تخصصی:
Self-esteem refers to a sense of intrinsic worth that does not consider superiority over others. Awareness of the significance of self-esteem leads to a greater commitment to its enhancement, and understanding its effects highlights its importance. This research categorizes the effects of self-esteem according to Nathaniel Branden, who is regarded as the father of self-esteem, into three areas: Cognitive, moral, and behavioral, and then analyzes them through the lens of Islamic teachings using a descriptive-analytical method to provide a foundation for critiquing his views. Branden believes that self-expression, acceptance of others' definitions, and individualism are effects of self-esteem; however, these effects are not supported by the teachings of the Quran and Hadith. For instance, sometimes a lack of self-expression indicates transcending one’s superficial self and reaching a higher self, which is a result of self-esteem. Similarly, an individual may consciously refuse to accept others’ definitions despite having high self-esteem for reasons such as humility or the aim of combating the ego. Additionally, not being individualistic and prioritizing the interests of others over oneself can sometimes indicate the maturity of a dignified individual, whereby the false self is sacrificed for the true self, which does not contradict self-worth and dignity.
نقد و بررسی ایمان آنتی رئالیستی دان کیوپیت از مدخل بررسی مبانی فلسفه مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
117 - 142
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این نوشتار، بررسی ابعاد دین پژوهانه نظرگاه آنتی رئالیستی دان کیوپیت _ الهی دان انگلیسی _ از مدخل بررسی نظرگاه وی درباره خدا، دین، عرفان و نیز یافت تحلیلی ریشه های فلسفی آنتی رئالیسم و نقد آن ها می باشد. کیوپیت، رئالیسم را متعلق به جهان پیش از دوران نقد تاریخی و آنتی رئالیسم را متعلق به دوران انتقادی پس از مدرنیته می داند. از منظر کیوپیت، خدا، دین و جهان به مثابه واقعیتی مستقل از ذهن و زبان وجود ندارند و شناخت بشر از جهان نیز از طریق نظریات صورت می گیرد. پژوهش حاضر ضمن بررسی دقیق ابعاد مختلف آنتی رئالیسمِ دان کیوپیت، مبانی فلسفی آن را با تأکید بر پیشگامان اندیشه مدرن و مبانی فلسفی جدید در سه ساحت وجودشناختی، معرفت شناختی و دین شناختی تحلیل نموده و از رهگذر تحلیل مبانی فلسفی آنتی رئالیسم، به نقادی ایمان آنتی رئالیستی دان کیوپیت پرداخته است؛ منظری که شاید بتواند در درک ریشه های شکاکیت در عصر مدرن، مؤثر بوده و از منظری نو، جستجوی واقع گرایانه محفوف در شکاکیتِ بشرِ امروز را تحلیل نماید.
بیعت و مشارکت سیاسی حداکثری مشروط در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
71 - 102
حوزههای تخصصی:
مفهوم بیعت یکی از واژگان قرآنی پر اهمیت است که رابطه تنگاتنگی با مشارکت سیاسی دارد اگرچه بدیهی است که نمی توان مشارکت سیاسی را بدان یا به مفاهیم هم عرض آن فروکاست اما بر پایه نگرش قرآنی می توان ظرفیت سنجی نمود. بر این پایه سوال اصلی تحقیق آن است که ماهیت بیعت در قرآن چیست و چه رهیافتی بدان، رهیافت مطلوب قرآن است؟ پژوهش بر پایه روش تفسیر موضوعی بر آن است که بیعت از مفاهیمی است که مشارکت سیاسی از آن قابل استخراج و استنطاق بوده و قابلیت ظرفیت سنجی در قرآن را دارد که بر اساس این ظرفیت سنجی می توان گفت از منظر قرآن، بیعت، به مثابه مفهومی امضایی-نیمه تأسیسی است و شرطیت در شرعی بودن دولت دینی و حداکثر سازی و اصالت بخشی به مشارکت سیاسی فعال را دارد. بر این پایه در عصر غیبت نص و حقانیت رهبری فقیه، بالقوه است که برای فعلیت یافتن، بیعت(پذیرش و رضایت) را که امروزه می توان از آن به انتخابات، همه پرسی و...تعبیر کرد می طلبد. تلقی مشروعیت سازانه و موثر از بیعت در کنار نص؛ خروج نصوص روایی-قرآنی از مقوله اسکات خصم و پرهیز از جدلی انگاشتن روایات بیعت، و تحلیل موسع مفهوم بیعت، از یافته های پژوهش است. بنابر این بیعت در زمان غیبت که می تواند به انتخابات و مانند آن ترجمه شود امری نیمه تأسیسی است که در کنار شرط نصب عام به نحو تشکیکی و در واقع شروط مربوط به شخص رهبر، پایه دوم شرعیت نظام دینی است. بدین ترتیب بیعت ناظر بر رضایت شرطیت در شرعی بودن دولت دینی و حداکثر سازی و اصالت بخشی به مشارکت سیاسی فعال دارد.
شاخص های ادب غنایی در شعر رضوی ملک الشعراء بهار و علی موسوی گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
87 - 116
حوزههای تخصصی:
شعر رضوی بخشی از شعر آیینی است و اشعاری را شامل می شود که درباره امام رضا (ع) سروده شده است. این نوع شعر، جزو ادب غنایی است و در آن عواطف و احساسات دینی و مذهبی شاعر با زبانی هنری، شاعرانه و غنایی بیان می شود. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین شاخص های غناییِ اشعار رضوی ملک الشعراء بهار و علی موسوی گرمارودی انجام شده و در پیِ پاسخگویی به چگونگی بازتاب شاخص های ادب غنایی در این اشعار است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شاخص های محتوایی و عاطفی به صورت سوگ سرودها، اشعار مولودی، توصیف سیما و حالات و مصائب امام بازتاب یافته است. شاخص های صوری و زبانی هم به صورت استفاده از جمله های پرسشی، اظهاری و تعجبی با اغراض خاص، بهره گیری از اوزان جویباری و سنگین، تشبیه، استعاره، واج آرایی و موسیقی کلمات برای القای حسی خاص و نیز واژگان و تعبیرات غنایی، برجسته شده است.
بازشناسی دلایل عقلی عصمت و تبیین تمایز آن ها از یکدیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
5 - 27
حوزههای تخصصی:
مسئله ای که در باره مباحث عصمت پژوهی مطرح است، لزوم بازشناسی و مشخص کردن تمایز دلایل عقلی عصمت انبیا از یکدیگر است. گاهی «دلیل وثوق» و «دلیل تنفیر» با هم خلط شده و هر دو یک دلیل واحد دانسته شده، در حالی که دلیل وثوق مربوط به حوزه شناخت و عقل است و دلیل تنفیر مربوط به حوزه گرایش و احساسات و ایجاد نفرت طبع است. گاهی دیگر «دلیل لزوم تبعیت از نبی» با دلیل تنفیر خلط شده است، درحالی که دلیل تنفیر، معصیت را سبب تنفیر و کاهش آرامش نفس مردم می داند، اما دلیل لزوم تبعیت از نبی، معصیت نبی را با اطاعت مطلق از ایشان منافی می داند، زیرا پیروی از معصیت جایز نیست. گاهی نیز «دلیل نقض غرض ارشاد مردم» با دلیل لزوم تبعیت از نبی خلط شده است. عمده تمرکز دلیل نقض غرض ارشاد بر روی اثبات عصمت از خطا و فراموشی و عصیان در تغییر عمدی وحی یا نرساندن وحی است، اما عمده تمرکز دلیل لزوم تبعیت از نبی بر روی اثبات عصمت از گناهان است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی درصدد تبیین تمایز این دلایل از یکدیگر و نشان دادن اشتباهاتی است که در این زمینه صورت گرفته است.
برهان المسلمین: مناظره دینی فخر الاسلام با چند کشیش پروتستان در طهران (رمضان 1312ق)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۹)
245 - 294
حوزههای تخصصی:
هجوم مبشران و مبلغان مسیحی به ایران، در دوره جدید، از زمان شاه عباس صفوی (متوفای 1038) رو به فزونی گذاشت. از همان زمان، علمای شیعه، در مقابل آنان، به نگارش آثار انتقادی پرداختند. برخی از آنها به طور کلی در نقد مسیحیت و پاره ای در نقد آثار نوشته های آنان بود. این وضع، در دوره قاجار، با شتاب بیشتری ادامه یافت و در شهرهای مختلف، از جمله اصفهان، کاشان و تهران، کتابها و رسائلی در این باره توسط علما نوشته شد. تاکنون بسیاری از این آثار تصحیح و منتشر شده است. یکی از معروف ترین منتقدان، فخر الاسلام بود که از دوره ناصری تا چند سال پس از مشروطه، و بیش از همه در دوره مظفری، آثاری در نقد مسیحیت نوشت. پاره ای از اینها منتشر شده و برخی همچنان منتشرناشده مانده است. برهان المسلمین که در اینجا آوره ایم، شرح گفتگوی او با چند تن از کشیشان است که خود او به تحریر درآورده و همان وقت به صورت سنگی چاپ شده است. در این مقاله به جز اصل رساله، گزارشی نیز در آن بدست داده شده است
تجربه وحدت به روایت مولوی و ترزا آویلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
205 - 219
حوزههای تخصصی:
وحدت، درک یگانگی و یگانه دیدن جهان هستی است که درک در سنت های فلسفی از طریق تأملات عقلانی و در سنت های عرفانی از طریق تجربه شهودی حاصل می شود. مولوی (د. 672 ق.) و ترزا (د. 1582 م.)، عارفانی از اسلام و مسیحیت در آثارشان نظراتی درباره این وحدت مطرح کرده اند که استخراج و مقایسه آنها می تواند برای فهم دقیق تر وحدت و شناخت فرایند تجربه آن مفید باشد. تبیین نظرات کم و بیش شبیه به هم این دو عارف درباره وحدت می تواند در تببین وحدت اعم از وجودی و شهودی گام مفیدی به شمار آید که در این مقاله با استفاده از روش های توصیفی، تحلیل و مقایسه مورد بررسی قرار گرفته اند. نگارش این مقاله نشان داد که نگرش غالب در آثار مولوی و ترزا بیشتر رنگ و بوی وحدت شهود دارد و هر دو عارف تجربه وحدانی را ورای تقریر می دانند. در عین حال مولوی تجربه وحدانی اش را از زبان دیگران و ترزا از زبان خود نقل می کند. برای درک و تجربه این وحدت خودشکنی و نیایش همراه با مراقبه نقش مهمی دارند. البته در اندیشه ترزا اهمیت این عوامل به مراتب بیشتر از نظر مولوی است. ترزا در بیان تجربه وحدانی به مراتب جزئی نگر و دقیق تر ار مولوی است. در عین حال در تحقق این تجربه، مولوی بر احوال آفاقی و ترزا بر احوال انفسی تأکید کرده اند.