فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲
68 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تدوین این مقاله، تبیین، توصیف و تحلیل مفاهیم متناظر با دو گفتمان «تربیت رسانه ای» و «رسانه تربیتی» به مثابه دو گفتمان مرتبط با سیاست گذاری در نظام تربیتی از یک سو واستنتاج دلالت های هر یک از این دوگفتمان در پداگوژی از سوی دیگر، و درنهایت تبیین نقش تکنولوژی به عنوان میانجی، و نقش آن در کاربست و همگرایی و همسویی دو گفتمان مذکور در سیاست گذاری های تربیتی است.روش شناسی پژوهش: در تدوین این مقاله از روش تحلیل مفهوم، نوسازی مفهومی، تحلیل انتقادی دو گفتمان و استنتاج دلالت ها بهره گرفته شده است.یافته ها: یافته ها بیانگر این واقعیت هستند که فناوری به مثابه میانجی با کارکردی چون تلفیق می تواند بین دو گفتمان تربیت رسانه ای و رسانه تربیتی نوعی همگرایی و همسویی ایجاد نماید؛ به گونه ای که سیاست گذاران تربیتی بتوانند همزمان اقتضائات و ملزومات هر دو گفتمان را در عمل سیاست گذاری خود در نظر گیرند. همچنین سیاست گذاران تربیتی نباید از نقش حیاتی فناوری به عنوان میانجی در سیاست گذاری های تربیتی غفلت نمایند.
بررسی پدیدارشناسانه حیوان آزاری در مراسم ورزاجنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خون بازی دو گاونر که گیلانی ها آن را «ورزاجنگ» می نامند از دیرباز مایه سرگرمی برخی بود اما هسته اصلی آن یعنی «جنگ»، و مسئله نسل های مختلف یعنی «تعامل انسان و حیوان» همچنان باقی است. باتوجه به اینکه واقعیت اجتماعیِ موجود، منفک از بستر تجربی افراد درگیر در آن نیست و نگره های طبیعی، موجب برجسته شدن تداومِ پدیده، نزد برخی از پژوهشگران تحت عنوان انسجام اجتماعی و کارکرد اقتصادی شده و کنشگران ورزاجنگ خواهان استمرار آن تحت عنوان پاسداشت بازی بومی، و دفاع از سنت هستند، این پژوهش با بهره گیری از روش پدیدارشناختی با تمرکز بر رهیافت مستقیم، سعی نموده به این پرسش پاسخ دهد که قصد این کنشگران در نسل های مختلف از قرارگیری در موقعیت موصوف چیست؟ نتیجه کار بیانگر این است که موافقان و مخالفان با «درد شبح» مواجه هستند و تنها امکانی که برای رهایی از مخاطرات مذکور متصور است خوداثباتیِ درون ماندگارِ انسان متناهی و هم آغوشی «با» جهانی است که در آن پرت شده ایم.
زمینه های اجتماعی- فرهنگی توسعه توریسم در شهرستان خلخال (با تأکید بر توریسم ورزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۱
109-130
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی زمینه ها و تنگناهای توسعه توریسم در شهرستان خلخال (با تأکید بر توریسم ورزشی) انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق، از نوع کمّی و شیوه گردآوری پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کارشناسان و خبرگان حوزه گردشگری ورزشی بودند. این افراد، به صورت هدفمند از نوع معیاری، برای مصاحبه های کیفی در موضوع پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از تکنیک swot استفاده شد. در زمینه اهمیت شاخص ها و میزان اثرگذاری آن ها به ترتیب، تقویت زیرساخت های گردشگری شهر خلخال با تأکید بر گردشگری ورزشی، نقش تسهیل گری و تشویق بخش خصوصی به سرمایه گذاری در زمینه گردشگری ورزشی از طریق اعطای تسهیلات از طرف دولت به سرمایه گذاران، استانداردسازی امکانات مناطق ویژه گردشگری ورزشی به لحاظ امنیت جانی و رفاهی، اولویت بندی توسعه منطقه و برنامه ریزی دولت به منظور حمایت از توسعه گردشگری ورزشی، معرفی شهرستان خلخال و تبلیغات رسانه ای منطقه به خاطر شرایط ویژه و خاص گردشگری ورزشی تأثیرگذار می باشد
روایتگری قتل های سریالی در فیلم های سینمایی ایرانی (مطالعه موردی فیلم های سینمایی عنکبوت و طلاخون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر روایتگری قتل های سریالی در فیلم های سینمایی ایرانی است. هدف پژوهش شناخت نحوه روایتگری قتل های سریالی و بازنمایی سینمایی کنشگران ماجرای قتل های سریالی است. جامعه آماری پژوهش دو فیلم سینمایی عنکبوت و طلاخون است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل روایت و با رویکرد الگوی رمزگان رولان بارت انجام گرفته است. یافته های پژوهش بر اساس پاسخ به سه پرسش طرح شده پژوهش کنشگری قاتلان چگونه است؟ انگیزه آنها چیست و چه شخصیت روانی دارند؟ و بسترهای اجتماعی جرم زا کدامند؟ تحلیل می شود. ازجمله نتایج پژوهش حاکی از این است که فیلم های سینمایی انگیزه ها فردی کسب منفعت مالی و ارضای حس انتقام جویی، و انگیزه های اجتماعی و ایدئولوژیک و همچنین اختلال های شخصیتی مانند پارانوئید، نمایشی و خودشیفتگی و پسیکوزگرایی را به قاتلان منتسب نموده اند. بسترهای اجتماعی که مجرمان را به سوی ارتکاب جرم سوق می دهد بر اساس نظریه های جامعه شناسی جرم در فیلم عنکبوت عبارت از برچسب زنی، هراس اخلاقی،ﯾﺎدﮔﯿﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و هم نشینی افتراقی و خنثی سازی و در فیلم طلاخون عبارت از فشار عمومی، حمایت اجتماعی، ﺗﻘﻮﯾﺖ اﻓﺘﺮاﻗﯽ، انحراف اولیه و ثانویه بازنمایی شده است. همچنین فیلم ها کلیشه های درباره قاتلان سریالی، تقویت یا تضعیف کرده اند و با کم اهمیت جلوه دادن قربانیان قتل ها و تمرکز بر روی وجوه عاطفی قاتلان سریالی به نوعی از آنها سلبریتی سازی می کنند.
تحلیلی بر الگوی رفتار مصرفی با تأکید بر کنش اقتصادی و ارزش ها در میان شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
184 - 220
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر زندگی مصرفی افراد جامعه، ارزش ها است که به مثابه پدیده ای اجتماعی، نقش اساسی در شکل گیری، کنترل و پیش بینی کنش ها و گرایش های افراد جامعه دارد و عنصری محوری در ساختار فرهنگی جوامع به شمار می روند؛ لذا هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین نقش کنش اقتصادی و ارزش های مؤثر بر الگوی رفتار مصرفی است که با سه مؤلفه مصرف ارتباطی، مصرف انفعالی و مصرف ابداعی سنجش شده است. این پژوهش با روش پیمایشی بر روی 370 نفر از شهروندان شهر اصفهان اجرا شد که با روش نمونه گیری خوشه ای و بر مبنای مناطق 15 گانه اصفهان انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد که کنش اقتصادی و تقویت خود تأثیر مستقیم، و تمایل به تغییر و محافظه کاری تأثیر غیرمستقیم بر الگوی رفتار مصرفی دارند. به طورکلی نتایج پژوهش بیانگر آن است که شهروندان اصفهانی بیشتر مصرف گرا هستند و مصرف آنان بیشتر انفعالی و در مرحله بعدی ابداعی بوده است؛ لذا الگوی رفتار مصرفی، یک مسئله چندوجهی است که ابعاد فردی، اجتماعی و اقتصادی را به طور همزمان در برمی گیرد که وجه فردی و اقتصادی آن بیشتر در نمونه مورد مطالعه، نمود داشته است. در پایان پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در این زمینه در سطح خرد و کلان ارائه شده است.
نمایشگاه یا گرداب: تصویر جامعه مدرن در اندیشه های نوربرت الیاس و میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
543 - 562
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله کنکاشی است در رابطه با برخی از شباهت ها و تفاوت هایی که در مباحث دو تن از بزرگ ترین نظریه پردازان اجتماعی قرن بیستم یعنی میشل فوکو و نوربرت الیاس، در مورد جامعه مدرن و تغییرات حادث در آن وجود دارد. روش و داده ها: روش این پژوهش تحلیلی و از نوع اسنادی است که به بررسی آثار این دو متفکر و همچنین کتاب ها و مقالات نویسندگان دیگری که در مورد آنان نگاشته شده، پرداخته است. یافته ها: هسته مرکزی استدلال هر دو برای توصیف جامعه معاصر و تغییرات حادث در آن بر قسمتی از تبارشناسی اخلاق نیچه استوار است که جامعه دارای قدرت بیشتر را جامعه ای با خشونت فیزیکی کمتر و مدارای بیشتر می داند. برای فوکو مهم این است که سوژه خود را از این زندان نمایشگاهی و انقیاد گفتمان ها نجات دهد؛ وی به تبعیت از نیچه به رها کردن سوابق و رانه ها و فرو غلتیدن در مستی این لذت ها می اندیشد. اما در مقابل الیاس زنده ماندن سوژه را در جامعه مدرن همانند زنده ماندن ماهیگیر در گرداب، منوط به این می داند که سوژه غرایز و خشم خود را کنترل نماید. بحث و نتیجه گیری: الیاس سعی در بلع و هضم جهان و فوکو سعی در تف کردن آن دارد. هر دو رهیافتی آرشیوی دارند. فوکو قدرت و دانش و گفتمان را می جوید و الیاس تمدن را. الیاس به وجود یک علم بی طرف و عاری از ارزش اعتقاد دارد، فوکو به جای مفهوم ایدئولوژی، مفهوم گفتمان را اتخاذ می کند. هر دو تصویری از ریشه های شرم مدرن ارائه می دهند، الیاس با شرح خدمات و نتایج شرم، نقش مثبتی برای شرم قائل است اما فوکو دید منفی نسبت به شرم دارد. پیام اصلی: هرچند موضوعات جامعه مدرن، سوژه، قدرت، دانش، علم و ایدئولوژی، تاریخی نگری، شرم، دغدغه ذهنی هردو اندیشمند بوده است و همپوشانی هایی در نگرش شان وجود داشته است اما هر یک از دیدگاه خاص خود به این موضوعات نگریسته اند.
ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی برای روابط عمومی های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی را می توان مجموعه ی وظایف و تعهداتی دانست که یک نهاد یا سازمان بایستی در راستای کمک و یاری و همین طور حفاظت، صیانت و مراقبت از جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد. هدف این پژوهش ارائه الگوی مسئولیت اجتماعی برای روابط عمومی های ایران است. این پژوهش با روش کیفی و استفاده از روش گراندد تئوری سیستماتیک اشتراوس وکوربین استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند عمیق و برای پردازش داده ها ازکدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش استادان، متخصصان، صاجب نظران و مدیران روابط عمومی های شهر تهران می باشد که به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و نمونه گیری نظری انتخاب و با 13 نفر مصاحبه انجام شده است که پس از رسیدن به اشباع نظری از ادامه مصاحبه خودداری شد. با استخراج 107کد باز و 46 کد محوری در نهایت با گزینش کدهای نهایی، مدل بدست آمده در بخش پایانی ارائه شده است.یافته ها نشان داد که اجرای مسئولیت اجتماعی سازمانی در حوزه روابط عمومی با توجه به شرایط زمینه ای، علّی و مداخله گر، با تدوین استراتژی های تأمین اعتبار، هم فهمی با مخاطب، پایداری برنامه ها، اقناع مدیران برای اجرای مسئولیت اجتماعی، تخصصی شدن مسئولیت اجتماعی و برجسته سازی فعالیت های مرتبط با مسئولیت اجتماعی در افکار عمومی، پیامدها و نتایجی همچون «افزایش سرمایه نهادی»، «منفعت دوسویه و متقابل برای سازمان و مخاطب»، «توسعه و تعالی سازمانی در تولید»، «ایجاد اشتغال» و «حفاظت و صیانت از محیط زیست» را به همراه دارد.
تحلیل جامعه شناختی روند تحولات ساختاری خانوادیه ایرانی در پنج دهه گذشته (1395-1345) و پیش بینی روند تحولات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهدف این مقاله تحلیل جامعه شناختی تغییرات خانواده در ایران در پنج دهیه گذشته (1395-1345) و پیش بینی روند تحولات آن در آینده است. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های جامعه شناسی خانواده استوار و بر پاسخ به چند سؤال اساسی، ساختار خانوادیه ایرانی در پنج دهیه گذشته از چه ابعادی تحول یافته اند؟؛ تحولات ساختار خانواده در ایران را چگونه می توان تبیین کرد؟ و ساختارهای خانوادیه ایرانی چه تغییراتی در آینده خواهند کرد؟ متمرکز است. روش تحقیق در مطالعیه حاضر ترکیبی از روش اسنادی، روندپژوهی یا رویکرد طولی (شبه پانلی) و تحلیل ثانوییه داده های مختلف است. برای بخش های مقدمه، چارچوب نظری و بخشی از یافته های تحقیق از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. روند پژوهی مبتنی بر تحلیل ثانوییه داده های سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ایران در سال های 1395-1345، آمارهای مرکز آمار ایران، سازمان ثبت و احوال، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد و سایر مراکز علمی و تحقیقاتی معتبر است. پیش بینی تحولات آیندیه خانواده با استفاده از روش های تکنیکی پیش بینی و آینده پژوهی سازمان های ملی و بین المللی معتبر داخلی و خارجی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تحولات بسیار مهمی در ابعاد مختلف خانواده رخ داده است؛ ازجمله: «کاهش نرخ فرزندآوری»، «کاهش خانوادیه گسترده»، «افزایش در سهم سایر انواع خانواده»، «افزایش سن ازدواج»، «کاهش میزان ازدواج» و «افزایش میزان طلاق». دلایل این تغییرات به روندهای توسعیه ایران در ابعاد شهرنشینی، رشد سواد ازجمله سواد و اشتغال زنان در 50 سال گذشته برمی گردند. پیش بینی ها نشان می دهد در آینده در ایران خانوادیه گسترده کماکان کاهش می یابد، انواع خانواده های جدید تقویت می شوند؛ اما شکل غالب خانواده، «خانوادیه هسته ای» با فرزند یا بدون فرزند خواهد بود، جمعیت ایران سالمندتر می شود، نرخ باروری کماکان پایین تر از سطح جایگزینی باقی خواهد ماند، سن ازدواج افزایش خواهد یافت و میزان ازدواج کمتر و میزان طلاق بیشتر خواهد شد.
تبیین جامعه شناختی سبک زندگی زنان کاربر شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
61 - 83
حوزههای تخصصی:
در ه زاره فن اوری اطلاع ات، وس ایل ن وین ارتب اطی، نق شی انکارناپذیر در زندگی کنشگران اجتماعی ایفا می کنند. یکی از ابعاد قاب ل تأم ل این رسانه ها، مسائل و آسیب های اجتماعی ناشی از استفاده از آنهاس ت ک ه بخ ش عمده آن، گریبانگیر زنان است. از این رو این مطالعه، با هدف تحلیل جامعه شناختی سبک زندگی زنانی که از شبکه اجتماعی اینستاگرام استفاده می کنند و ساکن شهر سنندج هستند، انجام گرفته است. روش مطالعه، پیمایش و جامعه آماری، زنان رده سنی 20 تا 40 ساله شهر سنندج به تعداد 85687 نفر است که از این مقدار، تعداد 398 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته سبک زندگی و پرسشنامه میزان استفاده از اینستاگرام بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه میان استفاده از اینستاگرام در توجه به بدن، الگوی تفریح، تغذیه و الگوی ارتباطات اجتماعی به ترتیب برابر با 421/0، 342/0، 233/0 و 384/0 است. همچنین تحلیل های مدل رگرسیون نشان داد که میزان استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام بر سبک زندگی، 34/0 است.
تحلیل تحریم های غرب علیه ایران به عنوان یک واقعیت اجتماعی در فضای دیجیتال (توییتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۴)
131 - 155
حوزههای تخصصی:
این مقاله، شبکه اجتماعی توییتر را حول محور شکل گیری شبکه و خوشه های تحریم های اقتصادی غرب علیه ایران تحلیل می کند. این مقاله، روش تحلیل شبکه های اجتماعی را روش پژوهش و همچنین تحلیل گفتمان دیجیتال را چارچوب نظری خود قرار داده است. از میان حدود دو میلیون و چهارصد هزار داده جمع آوری شده از شبکه اجتماعی توییتر (که پس از تغییر مالکیت با نام شبکه ایکس شناخته می شود)، در مدت زمان حدود 2 سال، حدود یک میلیون داده مفید تحلیل شده است. در این مقاله، به شبکه های توییت و ری توییت به زبان های فارسی و انگلیسی، به همراه روندهای زمانی اوج و فرود بحث های تحریمی توجه شده است. یافته های این مقاله نشان دهنده تنوع عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری معنای تحریم، به عنوان واقعیت اجتماعی در فضای مجازی است. داده های مقاله نشان می دهند خوشه های مختلف، تحت تأثیر متن، زمینه، کنش و واکنش و همچنین قدرت و ایدئولوژی، علاوه بر تولید گفتمان، بر گفتمان های دیگر نیز تأثیر می گذارند. همچنین تحلیل یافته ها، نشان دهنده جنگ مغلوبه خوشه های گفتمان ساز حامیان حکومت از نظر تأثیرگذاری در کل شبکه است.
مطالعه پدیدارشناختی راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی (مطالعه موردی: مرکز حامی پرتو منطقه 5 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
313 - 335
حوزههای تخصصی:
افغانستان به عنوان یک کشور همسایه با مشکلات امنیتی و اقتصادی جدی روبه رو بوده و بسیاری از افغانستانی ها به دنبال بهبود شرایط زندگی خود به کشورهای همسایه مهاجرت می کنند، ایران به عنوان یکی از مقصدهای اصلی این مهاجران انتخاب می شود. مهاجرانی که به شکل غیرقانونی از افغانستان به ایران می آیند از مهارت و توانایی خاصی برخوردار نبوده و در کارهای رده پایین جامعه مشغول به کار می شوند. کودکان این مهاجران نیز به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده هایشان مجبور به کار می شوند. با توجه به اینکه بسیاری از کودکان و نوجوانان افغانستانی در ایران به دنیا آمده اند یا در سنین کودکی به این کشور مهاجرت کرده اند، مسئله فرهنگ پذیری آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر فهم راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی در ایران است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناختی، از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته برای جمع آوری اطلاعات پژوهش استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش را کودکان افغانی حاضر در مرکز حامی پرتو در منطقه 5 تهران تشکیل داده اند و با 18 نفر از آن ها مصاحبه شده است. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدف مند با حداکثر تنوع استفاده شد. داده ها با استفاده از روش موستاکاس تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی عبارتند از: همانندسازی، جدایی یا انفصال، هماهنگی یا انطباق، حاشیه گزینی یا انزواطلبی. یکپارچگی، رایج ترین شکل راهبرد فرهنگ پذیری است؛ چراکه به کودکان کار افغانی اجازه می دهد با وجود پایبندی به هویت فرهنگی و ارزش های جامعه خویش، خود را با هویت و فرهنگ جامعه میزبان وفق دهند.
تحلیل وجهه نظر و رفتار فرزندآوری در ایران برمبنای کاربرد مدل های خطی و غیر خطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارائه تحلیل و تبیین وجهه نظر و رفتار فرزندآوری با استفاده از مدل های خطی و غیرخطی در ۱۹۰۰ واحد نمونه ای و به روش پیمایشی پرداخته شده است. در ساحت نظری، غنای چشم انداز شناختی نسبت به نگرش ها و رفتارهای باروری، با تأکید بر مفاهیم و معرف هایی مانند "معنای زیست جهان"، "سایه مبهم آینده"، "گسترش نااطمینانی وجودی و اقتصادی"، "کردارشناسی تغییر سلیقه و ترجیح" تقویت گردیده است. در تحلیل داده ها، به منظور فراهم شدن امکان تحلیل های چندلایه، تعداد واحدهای نمونه ای به روش تصادفی و در فرایندی چندمرحله ای با استفاده از مدل های هیبریدی، مانند مدل جنگل تصادفی و سطح تعمیم ۹۹ درصدی انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. براساس یافته ها، بیش از ۶۰ درصد افراد در نمونه مورد بررسی، در دهه چهارم زندگی با نمای تحصیلات دانشگاهی قرار داشتند و فرایند های همسان همسری به طور فزاینده ای در حال افزایش است. در ایران، تمایل به فرزندآوری، بیش از رفتار محقق بچه آوری است. همچنین، تمایل زنان به فرزند بیشتر، کمتر از مردان است و در اقشار فقیرتر نیز کمتر از سطح جانشینی است. تمایل به داشتن سه فرزند کمتر از پنج درصد؛ و چهار فرزند و بیشتر، در بین افراد متأهل کمتر از دو درصد برآورد و پیش بینی گردید. در شرایط کنونی، افزایش تحصیلات زنان به درک واقع بینانه تر و آگاهانه تر آنان در تصمیم گیری های باروری همبسته شده است. امنیت پایدار شغلی، اطمینان از تأمین مالی فرزندان در آینده و کیفیت مناسب مسکن از مؤلفه های مهم در راستای افزایش سطح باروری در کشور به شمار می رود.
تأملی جامعه شناختی بر نظام مسائل و آسیب های اجتماعی (مورد مطالعه: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی و اولویت بندی نظام مسائل و آسیب های اجتماعی استان آذربایجان غربی برای همسوکردن حوزه اجرایی با حوزه دانشی و ایجاد یک فضای مفهومی مشترک و جلب توجه مدیران اجرایی به یافته های علمی حوزه اجتماعی برای نیل به توسعه اجتماعی است. به لحاظ نظری، دو رویکرد عمده واقعیت گرایی اجتماعی و برساخت گرایی در بررسی مسائل و آسیب های اجتماعی طرح شده است که در این تحقیق از رویکرد برساخت گرایی برای شناسایی نظام مسائل و تشخیص اهمیت و اولویت مسائل اجتماعی از دیدگاه نخبگان بهره گرفته شده است. روش شناسی پژوهش حاضر از منظر راهبرد استقرایی، از لحاظ ماهیت کیفی، از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ تحلیل داده ها اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل مطلعان کلیدی و کارشناسان خبره در حوزه آسیب های اجتماعی (استادان دانشگاهی علوم اجتماعی، مدیران اجرایی و کارشناسان حوزه اجتماعی) است که به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان انتخاب شدند. واحد تحلیل این پژوهش، آسیب ها و مسائل اجتماعی، واحد مشاهده در این پژوهش فرد صاحب نظر یا صاحب تجربه در حوزه آسیب های اجتماعی است. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته، جلسات گروه متمرکز و تکنیک دلفی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های تجربی پژوهش حاکی از آن است که نحوه پراکنش متغیرها و شاخص ها در محورهای تأثیرگذاری (نفوذ) و تأثیرپذیری (وابستگی) مستقیم و غیرمستقیم مسائل بر همدیگر، سیستم اجتماعی مرکز استان را به لحاظ آسیب های اجتماعی در وضعیت ناپایدار نشان می دهد و بدکارکردی نهادی (ضعف مدیریتی)، حاشیه نشینی، اعتیاد، کودکان خیابانی، طلاق، فقر و بیکاری از مسائل اساسی، راهبردی و کلیدی محسوب می شوند. براساس نتایج و یافته های این پژوهش در برنامه ریزی برای مداخلات اجتماعی ضرورت دارد این مسائل به عنوان مسائل اولویت دار مدنظر باشد.
واکاوی بافت پارچه شاهزاده و اسیر محفوظ در موزه متروپولیتن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
175 - 211
حوزههای تخصصی:
پارچه بافی در عصر صفوی به عنوان یکی از مشاغل مهم نقش بسزایی در اقتصاد، فرهنگ و شرایط اجتماعی جامعه ایران داشت. به دلیل حمایت دربار و حکام از آن، این پیشه با رشد و پیشرفت چشمگیری رو به رو شد. گسترش کارگاه های پارچه بافی حکومتی و گرد آوردن هنرمندان در این کارگاه ها سبب گردید تا منسوجات ارزنده ای از این دوره به یادگار بماند. این منسوجات اغلب برای تامین لباس درباریان، پرده های فاخر و روپوش مقابر سلطنتی به کار می رفت. منسوجاتی که به نظر می رسد امروزه دانش بافت آن ها مغفول مانده و پس از عصر صفوی به دست فراموشی سپرده شده است. بر این اساس، هدف این پژوهش بر شناسایی روش بافت یک نمونه پارچه های دوره صفوی که در موزه متروپولیتن نگهداری می شود، معطوف گشته است. تا شیوه بافت این پارچه را مورد تحلیل فنی دقیق و موشکافانه نماید. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. برای نیل به این مقصود به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.یافته های این پژوهش نشان می دهندکه در این پارچه برای اجرای نقش پارچه شاهزاده و اسیر لزوماً در شیوه بافت از نوع اطلسی دارایی استفاده شده است و شیوه اجرای نقش نیز به صورت قطاری(راپرت 1/2 عرضی چرخان) است.
پدیدارشناسی ادراک مخاطبان از تفأل به دیوان حافظ (مطالعه موردی: اساتید و دبیران ادبیات فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
52 - 69
حوزههای تخصصی:
تفأل با دیوان حافظ یک فرهنگ سنّتی ایرانیان برای آگاهی از سرنوشتی است که در عالم غیب برای آدمیان و موجودات هستی رقم زده شده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه ادراک استادان و دبیران زبان و ادبیات فارسی از تفأل به دیوان حافظ بود. رویکرد پژوهش، کیفی و روش پدیدارشناسی بود. میدان پژوهش، استادان و دبیران زبان و ادبیات فارسی بودند. نمونه گیری به شیوه هدفمند و ملاک محور است و تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و در نهایت 15 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. راهبرد پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش 70 کد اولیه و 19 مضمون فرعی (شامل: ارتباط با قرآن، اولیای خدا، علو مرتبه، استعداد خارق العاده فطری، تقدّس بخشی به دیوان حافظ، جایگاه تفأل بین مردم، عوامل مؤثر در تفأل به دیوان حافظ، تاریخچه تفأل به دیوان حافظ، اعتقاد حافظ به فال، تفأل به دواوین دیگر، نقش تفأل در قدرت انتخاب، ریشه فال، زبان و هنر شعری، رمزپردازی و سمبولیسم غنی، شورآفرینی و امیدبخشی، رسایی بیان در شعر، توجّه به روحیات و افکار مخاطب، موسیقی الفاظ و گوش نوازی کلمات و توجّه خاص به ایراد صنعت های مختلف لفظی و معنوی) احصا شد که در در قالب 5 مضمون اصلی (شامل: ویژگی های شخصیتی حافظ، جایگاه دیوان حافظ، جایگاه تفأل با حافظ، اختصاصات شعر حافظ، فرم وصورت شعر حافظ) طبقه بندی شدند. در مجموع، اقبال به حافظ به گروهی ویژه منحصر نیست و فهم ابیات حافظ به ویژه برای آنان که از اهالی زبان و ادب فارسی هستند و به تدریس و آموزش آن می پردازند، پرمحتواتر و غنی تر جلوه می نماید. گاهی تفسیر و تأویل مضامین و سخن گفتن از فحوای کلام حافظ از منظرگاه استادان و معلمان این رشته زوایای عمیق تر و اندیشه هایی پیچیده تر از کلام حافظ را رمزگشایی می کند.
نقش میانجی وابستگی دانش آموزان به شبکه های اجتماعی در تبیین رابطه میان سبک های ارتباطی خانواده و پذیرش اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
259 - 283
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: وابستگی نوجوانان به شبکه های اجتماعی مجازی، پدیده نسبتاً نوظهور و رو به رشدی است که در سالیان اخیر با فراهم شدن دسترسی همگانی به فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی، به یکی از عوامل مهم در تغییر الگوهای رفتاری منجر شده و توجه متخصصان حوزه های علوم اجتماعی و رفتاری را به خود معطوف نموده است. هدف پژوهش حاضر بررسی مدل علّی بین سبک های ارتباطی و پذیرش اجتماعی با نقش واسطه ای وابستگی به شبکه های اجتماعی دانش آموزان بود.
روش و داده ها: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تفت در سال تحصیلی 1402-1401 بود که به روش نمونه گیری تمام شماری تعداد 200 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه تجدیدنظرشده الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994)، پرسشنامه پذیرش اجتماعی مارلو و کراون (1960) و پرسشنامه وابستگی به اینترنت یانگ (1998) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد سبک ارتباطی گفت وشنود، همنوایی و وابستگی به شبکه های اجتماعی به صورت مستقیم و معنادار پذیرش اجتماعی را پیش بینی می کنند. همچنین از بین دو سبک ارتباطی، تنها سبک ارتباطی گفت وشنود به صورت مستقیم، منفی و معنادار، قادر به پیش بینی وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان می باشد. در نهایت وابستگی به شبکه های اجتماعی تنها در ارتباط بین سبک ارتباطی گفت وشنود و پذیرش اجتماعی در دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تفت نقش واسطه ای دارد.
بحث و نتیجه گیری: هرقدر افراد از سبک های ارتباطی بهتری استفاده کنند و آزادانه به بحث و تبادل نظر بپردازند کمتر به شبکه های اجتماعی وابسته شده و پذیرش اجتماعی آنها افزایش می یابد.
پیام اصلی: مشاوران خانواده با برگزاری کارگاه های آموزش سبک های ارتباطی، وابستگی به شبکه های اجتماعی دانش آموزان را کاهش و پذیرش اجتماعی آن ها را افزایش دهند. تحقیقات بیشتری لازم است تا بر نقش والدین و ارائه آموزش های لازم به آن ها جهت کمک به بهبود پذیرش اجتماعی دانش آموزان و کاهش وابستگی به شبکه های اجتماعی تمرکز نمایند.
طراحی الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش عالی از طریق تدریس کارآفرینانه می تواند برای خود مزیت رقابتی ایجاد نماید. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف و شیوه اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل شش گروه راه انداز کسب وکار و تأسیس شرکت های دانش بنیان، همکاری با نهادهای واسطه ای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تألیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایان نامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامه ریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 322 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران با 214 گویه بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش های ترکیبی و آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Lisrel تحلیل شدند.یافته ها: یافته های مطالعه حاضر حاکی از آن بود که تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران 214 مفهوم در 13 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علّی شامل مولفه های لزوم رویارویی با تحولات و ضرورت ایجاد توانمندی ها (33 مفهوم)، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه محیط یا متغیرهای داخلی (36 مفهوم)، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های اساتید اثربخش، حمایت و پشتیبانی دانشگاهی و موانع محیطی (28 مفهوم)، مقوله محوری شامل مولفه تدریس کارآفرینانه (39 مفهوم)، مقوله راهبردها شامل مولفه های ارتقای توانمندی اساتید، به کارگیری روش های نوین، تعامل و محیط یادگیری غنی (53 مفهوم) و مقوله پیامدها شامل مولفه های تغییر ارزش ها در آموزش عالی و پویایی اقتصادی جامعه (25 مفهوم) بود؛ به طوری که بار عاملی همه مولفه ها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این الگو، مقوله شرایط علّی بر مقوله محوری، مقوله های شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و محوری بر مقوله راهبردها و مقوله راهبردها بر مقوله پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: الگوی طراحی شده در پژوهش حاضر درباره تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی مورد استفاده قرار گیرد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه اقدام به تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی کنند.
Providing a Model for Flexible Working Hours in Public Organizations with Emphasis on Enhancing the Productivity Level of Knowledge Workers in the Ministry of Cooperatives, Labor, and Social Welfare(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Flexible working hours can impact employee productivity. Therefore, the current research aimed to present a model for flexible working hours in public organizations, emphasizing increasing the productivity level of knowledge workers.
Methodology: The present study was applied in objective and mixed-method (qualitative and quantitative) in execution. The qualitative study population included all academic and organizational experts familiar with the research domain, with a sample size of 25 determined based on theoretical saturation principle and selected through purposive sampling. The quantitative study population comprised all staff members of the Ministry of Cooperatives, Labor, and Social Welfare, with a sample size of 205 determined by Cochran's formula and selected through simple random sampling. Data for qualitative and quantitative sections were collected respectively using interviews and researcher-made questionnaires and analyzed with thematic analysis and exploratory factor analysis methods in Maxqda and Smart-PLS software, respectively.
Findings: Qualitative findings revealed that flexible working hours encompassed 15 sub-themes in 3 main themes: floating work hours, floating work location, and collaborative work; and employee productivity comprised 20 sub-themes in 3 main themes: self-management, self-control, and self-organization. Quantitative findings indicated that all themes of flexible working hours and employee productivity had a factor loading and extracted variance mean higher than 0.50 and Cronbach's alpha and composite reliability higher than 0.80. Other findings showed that the themes of floating work hours, floating work location, and collaborative work had a direct and significant effect on flexible working hours, and the themes of self-management, self-control, and self-organization had a direct and significant effect on employee productivity, and flexible working hours had a direct and significant effect on employee productivity (P<0.05).
Conclusion: The results of this study indicate that flexible working hours play an effective role in enhancing the level of employee productivity. Therefore, to improve employee productivity, the themes of floating work hours, floating work location, and collaborative work can be utilized.
تعاملات زوجین و خروج زنان از تعهد زناشویی: پژوهشی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۲۳۰-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
بی مبالاتی و عدم تعهد در روابط زناشویی، از زمینه های مهم ایجاد اختلال و آسیب در کانون خانواده است. این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه به تحلیل زمینه ها و فرآیندهایی می پردازد که منجر به بحران در مناسبات زناشویی و خروج زنان متأهل از تعهد جنسی می شود. تحلیل مضمون مصاحبه های انجام شده با ۱۱ زن ساکن تهران که تجربه عدم وفاداری در رابطه زناشویی را داشته اند، نشان داد که عواملی مانند سلب انتخاب (کودک همسری)، خشونت خانگی (کلامی، فیزیکی و جنسی، محرومیت از ضروریات زندگی)، کیفیت پایین رابطه جنسی (گرایش جنسی متفاوت، محرومیت از رابطه جنسی، اعتیاد شوهر به خودارضایی)، عدم ایفای نقش های مردانه (اعتیاد به مواد مخدر، بحران های مالی طولانی مدت) و واکنش به رفتار شوهر (بازیابی احساس ارزشمندی، پاسخ متقابل به خیانت شوهر) در سه مضمون فراگیر (مالکیت بر زندگی و بدن زن، فرهنگ مردسالارانه و تلاش زنان برای عاملیت مؤثرتر)، از مهم ترین زمینه های هدایت کننده زنان به خروج از وفاداری زناشویی است. خروج زنان از این تعهد عمدتاً وابسته به شرایط ناپایدار خانواده و انواع مختلف خشونت از جانب شوهر است.
گونه شناسی تولیدمحتوای اینفلوئنسر محور ایرانی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محتوای اصلی در شبکه های اجتماعی محتوای کاربرساخته است که مهم ترین ویژگی آن عدم وابستگی سازمانی و آماتوری است، در بین کاربران شبکه های اجتماعی اینفلوئنسرها کاربران نخبه اند، که توانسته اند با تولید محتوای منظم شبکه مخاطبان خود را بسازند. محتویی که توسط اینفلوئنسر تولید می شود، تولید اینفلوئنسرمحور است. تولید اینفلوئنسر محور بر خلاف تولید کابرساخته، آماتور نیست و قادر به ذائقه سازی است، بنابراین در ذیل تولید کاربرساخته قرار نمی گیرد. اینفلوئنسرها در جذب فالوئر و تبدیل سرمایه کاربری از طریق تولیدمحتوا، مهارت قابل ملاحظه ای دارند، آنها برای تبدیل سرمایه کاربری خود به سرمایه نقد شونده، فرآیند ویژه ای را طی می کنند که طی آن گونه های متفاوتی از محتوا پدید می آید. این مقاله درصدد گونه شناسی تولید اینفلوئنسرمحور ایرانی در اینستاگرام است و برای این منظور روش ترکیبی را بکار می گیرد که در آن از دو روش کیفی نتنوگرافی و تحلیل مضمون استفاده شده است. روش نتنوگرافی بکار گرفته شده متکی به مدل سادبک است که خود تلفیقی از مشاهده، بررسی محتوا و مصاحبه های آفلاین است. در تحلیل داده های به دست آمده از این الگوی سه وجهی از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. طی بازه زمانی ۱۸ ماهه صفحات اینستاگرامی ۲۳ اینفلوئنسر مورد مشاهده و محتوای تولیدی آن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با ۱۲ نفر از اینفلوئنسرهای مورد بررسی نیز مصاحبه عمیق انجام شد. پس از کدگذاری و تحلیل داده ها «تولیدمحتوای نقدشونده» با توجه به تنوع اینفلوئنسرها و فالوئر به ۵ گونه کلی تولیدمحتوای روایی، فراتبلیغ، برندشخصی، تولیدمحتوای مشارکت جویانه، تبلیغ مستقیم صورت بندی شد.