مطالب مرتبط با کلیدواژه

تأویل پذیری


۱.

همگرایی اسطوره و عرفان در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۱۶۳
مقوله هایی مانند اسطوره و عرفان اگرچه دارای رویکردی به ظاهر متفاوت می باشند اما هر دو از مظاهر بارز و برجسته هویت ایرانی هستند که در مواضع متعدد به ویژه در بُعد نمادین بودن زبان، تأویل پذیری، روایت گری، رویکرد هنری، قرابت با متون دینی از همگرایی و همسویی برخوردارند و این اشتراک و همگرایی بیشتر در حوزه شعر و ادب خود را نمایان می سازد. لذا شعرای بسیاری از جمله حافظ از این نکته غافل نبوده اند. شخصیت ها و مفاهیم اساطیری در شعر حافظ برخوردار از یک تطور معنایی هستند که اغلب در خدمت تعمیق و توسعه باورهای عرفانی می باشند. این مفاهیم ضمن این که نوعی رجعت به گذشته های فکری و آیین ایران است، اما رویکرد عرفانی آن نیز نوعی تجدید حیات معرفتی در حوزه مفاهیم معرفتی اسلامی حساب می آید. لذا هم چنان که بسیاری از مقوله های اساطیری به جهت پویایی و سیال بودن و عدم تقید به زمان و مکان در ادوار گوناگون و در قالب های بعضاً متفاوت حضوری آشکار دارند؛ عرفان نیز با در نظر داشتن نکاتی که گفته شد این ویژگی را همانند اسطوره خواهد داشت تا سایر حوزه ها و قالب های فکری را تحت الشعاع قرار داده و یا احیاناً با خود همراه نماید و این دو در بسیاری از مواضع توأمان در راستای کمال خواهی انسان گام برمی دارند. عمدتاً هر دو مفهوم برای دستیابی به ماندگاری و جاودانگی خود به روایات روی می آورند و رویکرد به هنر نیز در هر دو به چشم می خورد. لذا غزل های حافظ را از این منظر نیز می توان مورد تحلیل قرار داد. اما به جهت گستردگی دامنه بحث، نگارنده ناگزیر است در این مقاله، به همگرایی اسطوره و عرفان صرفاً در وجه تأویل پذیری آن دو در دو مقوله جمشید و جام جم اکتفا نماید.
۲.

ردّ پای داستان قرآنی ابراهیم (ع) در مژگان سیه حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم ابراهیم (ع) اسماعیل (ع) حافظ حور عین تأویل پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۸۶
تأویل پذیری، یکی از بارزترین ویژگی های شعر حافظ، محسوب می گردد. در این میان، غزل 354 با مطلع «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم...»، از جمله غزلیّاتی است که با نگاهی تأویلی، با داستان حضرت ابراهیم (ع) و اسماعیل(ع) در سوره صافّات قابل تطبیق است. تعبیر «قصر حور العین» در غزل 354 که برگرفته از آیات سوره صافّات، ص، واقعه و رحمن است، نشانه، ردّ پا و پل ارتباطی است که از یک سو، ذهن مخاطب را با داستان حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع) در سوره صافّات پیوند می دهد و از سوی دیگر، میان ابیات غزل، بست و پیوند و هماهنگی ایجاد می کند. بر اساس این تأویل و تحلیل در می یابیم که حافظ، هنرمندانه و با زبان غزل، میان «قصر حور العین« و«قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ»، «فرهاد» و «ابراهیم»(ع)، «غوغای خیال خواب دوشین» و «یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى»، رخنه در دین و «فَراغَ إِلى آلِهَتِهِمْ» و «ما تَنْحِتُونَ»، چشم بیمار و إِنِّی سَقیمٌ و... ارتباط واژگانی و معنایی ایجاد کرده است و در حقیقت، تعابیر، مضامین و بن مایه های اصلی غزل را از داستان قرآنی گرفته و آنها را با ساختار هنری و ادبی غزل هماهنگ کرده است و در نتیجه از خلال این تأویل از یک سو، مفهوم و معنای دیگرگون و جدیدی از مفردات، تعابیر و ابیات غزل می توان ارائه داد و از سوی دیگر میان ابیات غزل ارتباطی منطقی تر و وحدتی اندام وار می توان ایجاد کرد که فهم ابیات را آسان تر می کند.  در این مقاله ارتباط میان غزل و داستان قرآنی تبیین و تحلیل می گردد و در کنار دیگر معانی و شروحی که تاکنون از این غزل ارائه شده، تحلیل، ترجمان و تأویل دیگرگونی را به استناد اثرپذیری حافظ از آیات قرآن کریم، نشان داده می شود.  
۳.

تأویل پذیری به مثابه دیالکتیک حضور و غیاب در آثار بیژن الهی، با تأکید بر آرای مارتین هایدگر

کلیدواژه‌ها: هایدگر آلثیا تأویل پذیری شعر دیگر بیژن الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۲۵
هایدگر، متفکری که پرسش از هستی را محور اندیشه ی خود قرار داده، شعر را راه برون رفت از بحران متافیزیک و عصر مدرن می داند. این راهِ گذار ازآن رو از شعر می گذرد که شعر، رخداد حقیقت است. هایدگر از حقیقت با عنوان «آلثیا» یاد می کند که محل تنازع «عالَم» و «زمین» است. «عالَم» و «زمین» اصطلاحاتی هستند که هایدگر در مقاله ی «منشأ اثر هنری» از آن ها برای تبیین حقیقت و «دیالکتیک حضور و غیاب» استفاده می کند. او «دیالکتیک حضور و غیاب» را در دو مقام هنرمند و مخاطب اثر هنری مورد تأمل قرار داده است. این دیالکتیک، در مقام مخاطبِ اثر هنری به صورت تأویل پذیری نمود پیدا می کند. پدیدارشناسی هایدگر از نقاشی کفش های ون گوگ، بیان گر چنین دیالکتیکی است. تأویل پذیری با توجه به دیالکتیک حضور و غیاب به این معنا است که فهم مخاطب چونان عالَمی از زمینِ اثر هنری می روید و این دو با یکدیگر تنازع می کنند. «شعر دیگر» جریانی است در ادبیات معاصر که ویژگی تأویل پذیری در آن نمود بسیار دارد. همچنین برخی گفته ها و نوشته های این شاعران در رابطه با شعر و حقیقت، با آنچه هایدگر از این دو گفته نسبتی معنادار دارند. از شاعران «شعر دیگر» می توان از بیژن الهی، هوشنگ آزادی ور، هوشنگ چالنگی، بهرام اردبیلی، محمود شجاعی، فیروز ناجی و... نام برد. این پژوهش بنا دارد با شیوه ای تحلیلی-توصیفی و با توجه به نسبت شعر، آشکارگی، حقیقت و دیالکتیک حضور و غیاب در دیدگاه هایدگر، ویژگی تأویل پذیری را تبیین و با آنچه در کار بیژن الهی، چهره ی اصلی جریان «شعر دیگر»، دیده می شود، مقایسه کند.
۴.

کاربست ویژه ی عام واژه ها: شگردی تأویل افزا در غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۰
افسون سازی های خواجه ی راز که به جذب خوانندگان و خواهندگان فراوانی انجامیده، اغلب حافظ پژوهان را بر آن داشته است تا پژوهش های پرشماری درباره ی رموز و اسرار این افسونگری های جهانی سازِ جاودانگی بخش انجام دهند. با وجود فراوانی این دست پژوهش ها به نظر می رسد که همچنان رازهایی نایافته و رمزهایی نشناخته درباره ی کارایی همیشگی و هم ه جایی کلام حافظ وجود دارد که شایسته ی شناسایی است. تأمل در دیوان خواجه به ویژه ابیاتی که قابلیت تأویل و تفأل بیشتری دارند، نشان می دهد که در برخی از این بیت ها حضور یک واژه ی عام، محور و مبنای تأویل افزایی گسترده قرار می گیرد. بررسی نمونه های متعدد و مقایسه ی نزدیک به هفتاد بیتِ به ظاهر مشابه، حکایت از شگردی زبانی دارد که طی آن یک عام واژه ی کلیدی با دو ویژگی صرفی (معرفه و معنی بودن) زمینه را برای برداشت های گونا گون از بیت یا مصراع موردنظر فراهم می آورد. دلالت گری نامحدود عام واژه ی محوری و کاربست ساده ی آن در شگرد موردمطالعه (بدون پیچیدگی های برآمده از دخالت و تأثیر صناعات ادبی و فنون بلاغی دشوار و دیریاب) ضمن جذب خوانندگان پرشمار از صنوف و اقشار مختلف، می تواند ظرفیت تأویل پذیری ابیات زمینه را به اوج برساند و امکان خوانش این بیت ها را تا فراسوی مرزهای زمانی و مکانی و زبانی فراهم کند. با بررسی ابیات دربردانده ی این شگرد در چهارچوب آزادترین خوانش هرمنوتیکی (خوانش خواننده محور) و مقایسه ی شگرد موردبحث با ایهام توسعه یافته ی حافظانه کوشش شده است، توان تفأل افزایی این شگرد به طوربرجسته تبیین شود. وجود نشانه هایی از این شگرد در آیاتی از قرآن کریم تقویت کننده ی این گمان است که حافظ این شگرد ساده و سحرآمیز را هم در مضمون و هم در راهبرد، وامدار اعجاز آیات آسمانی باشد.