مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
تاریخی نگری
حوزه های تخصصی:
روش شناسی هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به روش شناسی در عرصه علوم اسلامی ازجمله هنر اسلامی امری ناگزیر است که داوری و قضاوت درباره چیستی هنر اسلامی و پرسش های نظری درباره آن را ممکن می کند. اندیشمندان در این عرصه به روش های گوناگونی توجه کرده و هر یک بر اساس روشی خاص به این مقوله نگریسته اند؛ به طوری که استفاده از روش های فراوان، نتایج متفاوتی را به همراه داشته و بعضی تعارض ها و اختلافات در داوری چیستی هنر اسلامی مبتنی بر این مسئله مهم بوده است. ازجمله این روش ها در عرصه هنر اسلامی که اندیشمندان، از آن بهره برده اند دو روش پدیدارشناسی و تاریخی نگری است. پدیدارشناسی روش شناختی تحت تأثیر فلسفه هوسرل از راهکارهای مهم در شناخت هنر اسلامی است که در دهه های اخیر مورد استفاده هنرشناسان و دین پژوهان خاورشناس قرار گرفته است. این روش در کنار تاریخی نگری، به ترتیب بهره مند از دو جریان فلسفی، پدیدارشناسی هوسرل و فلسفه تاریخ هگل هستند. هر یک از این روش ها، به زوایا و جنبه های خاصی از چیستی هنر اسلامی اشاره دارند و از نقاط ضعف و قوت نسبت به یکدیگر برخوردارند. در این مقاله افزون بر بررسی امکان شناخت هنر اسلامی از این دو منظر، به کاربرد، اهمیت و برتری شیوه پدیدارشناسی بر تاریخی نگری پرداخته شده است.
رویکرد ابوزید بر سنت و حجیت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوزید با نگرشی هرمنوتیک، با استفاده از دو اصل تمایز دین با معرفت دینی و تاریخی نگری به بررسی سنت پرداخت. او تعریف اصطلاحی سنت و حجیت بخشی گسترده به آن را، معرفت دینی و مساله ای ساخته دانشمندان، در دوره ای متأخر از پیامبر(ص) دانست بنابراین دلیلی بر پذیرش آن ندید و آن را به نقد کشید. ابوزید با تکیه بر تاریخی نگری، پیامبر(ص) را بشری محدود به شرایط زمان و مکان، دانست و سنت نبوی را مساله ای تاریخی، که نباید از آن تبعیت کرد. از دید او سنت پیامبر غیر وحیانی و همراه با خطاهای بشری بود و حتی در عصر نبوی نیز از آن تبعیت نمی شد و به همین دلیل تدوین و جمع آوری نگردید. دیدگاه ابوزید درباره سنت، به دلیل استفاده از مبانی ناکارآمد در این موضوع و استفاده سلیقه ای و غیر علمی از آنها، همچنین بی توجهی به شواهدی که ناقض دیدگاهش بود، با اشکالات جدی رو به روست؛ به همین دلیل نمیتوان دیدگاه ابوزید درباره سنت و حجیت آن را پذیرفت.
آرمانِ آرمان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله، نقد کتاب اخیراً منتشرشده آرمان شهر (بر اساس آرای مرتضی مطهری) است. این کتاب به بررسی و واکاوی و استخراج خطوط کلی مفهوم آرمان شهر در اندیشه شهید مطهری می پردازد. این مقاله می کوشد تا ابتدا به معرفی بسیار موجز این اثر بپردازد و سپس رویکردی انتقادی را در دو موضع دنبال کند: نخست بررسی انتقادی مواضعی که اساساً شایسته نقد دانسته می شوند؛ و دوم بررسی انتقادی مواضعی از کتاب آرمان شهر که اگرچه فی نفسه می توان آن ها را روا دانست اما مواضع بدیل متعددی در آثار و اندیشه شهید مطهری نیز در این باب قابل استخراج هستند و نویسنده محترم می توانست آن مواضع را هم در خوانش خود بیاورد، در حالی که چنین نکرده است. وجوه انتقادی عرضه شده در این مقاله را از زاویه ای دیگر نیز می توان تفکیک کرد؛ نخست، بررسی و گاهی نیز نقد خوانشی که نویسنده آرمان شهر از شهر آرمانی در آرای شهید مطهری ارائه داده است؛ و دوم خوانش خود شهید مطهری از برخی سویه های یک آرمان شهر، که عمدتاً مبتنی بر نصوص اسلامی شکل گرفته اند.
بررسی رویکرد تاریخ مندانه به معرفت دینی با تأکید بر نگاه تاریخی به قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخی نگری یکی از روش های فیلسوفان غربی در بررسی متون دینی است که طی دهه های اخیر در میان روشنفکران مسلمان نیز رواج یافته است. در این نگرش، معرفت دینی تاریخ مند تلقی شده و به هیچ وجه قابل تسری به زمان های دیگر نیست؛ به تعبیر دیگر میان دوره های معرفتی نوعی گسست وجود دارد. بر همین اساس قرآن که متن اصلی مسلمانان محسوب می شود نیز همواره در معرض تفاسیر و برداشت های مختلف قرار گرفته است اما هیچ کدام از این خوانش ها مطلق نیست بلکه هر فهمی از این متن تاریخ مند بوده و تحت تأثیر زمینه های متن در دوره های زمانی متفاوتی شکل گرفته است. طرف داران این نگرش در دنیای اسلام، تأکید می کنند که قرآن یک محصول فرهنگی و مختص عصر نزول است و نمی تواند در زمان های بعدی نیز یک متن مرجع قرار گیرد؛ بر این اساس، باید رویکرد جزم اندیشانه نسبت به هر نوع معرفت دینی متخذ از قرآن را کنار نهاد و به قةرآن به عنوان یک پدیده تاریخی نگریست. بررسی ادعاهای طرف داران این نگرش نشان می دهد که برخی مبانی تاریخی نگری مخدوش و قابل نقد است و گرچه این رویکرد در برخی تعالیم دینی و به ویژه فقهی قابل پیگیری است، چراکه در تاریخ اندیشه اسلامی و روش های فهم در متون دینی چنین سابقه ای وجود دارد، اما نمی توان آن را به همه آموزه های دینی تسری داد و با عینک تاریخی به همه تعالیم دینی نگریست.
تاریخ مندی فهم و چالش نسبیت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گادامر به پیروی از هیدگر نگاهی هستی شناختی به تاریخ و فهم دارد، زیرا هستی انسان را یک هستی افکنده شده در جهان می داند که به تاریخ تعلق دارد و پیشاپیش متأثر از تاریخ است. در نتیجه، فهم نیز به عنوان یکی از حالت های هستی انسان، متأثر از تاریخ است. اما این نگاه او به تاریخ زمینه ساز این نقد اساسی می شود که وی نمی تواند از توصیف هستی شناختی فهم، یک قاعده معرفت شناختی بیرون بکشد و معیاری فراتاریخی برای عینیت و اعتبار تفسیر ارائه دهد و از این رو با چالش نسبیت گرایی مواجه می شود. گادامر اما مدعی است که متهم کردن او به نسبیت گرایی برخاسته از نگاه معرفت شناختی به تاریخ است، حال آنکه سخن او در لایه ای زیرین تر و در سطح هستی شناسی فهم و تاریخ است. در نظر گادامر، تاریخ نقشی انکارناپذیر در تقوم فهم دارد. تاریخ و زبان نه تنها مانعی بر سر راه فهم حقیقت نیستند، بلکه حاملان حقیقت اند و حقیقت از رهگذر تاریخ و زبان خود را بر ما آشکار می کند. پس تاریخ مندی فهم سبب نمی شود که هرکس موضوع را از چشم انداز خاص خود ببیند، زیرا حقیقت اگر چه در تاریخ و زبان نمایان می شود، ولی ساخته تاریخ و زبان نیست.
رویکرد تاریخی نگری محمد عابد جابری در فهم قرآن؛ لوازم و دلالت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد عابد جابری شخصیت نومعتزلی معاصر است که تأکید بر فهم قرآن با ارائه تفسیری نو و مناسب حال زمانه از قرآن در عین استفاده از روش های درون سنتی دارد. وی با استفاده از دستاوردهای جدید و توجه به زمینه های اجتماعی به متن قرآن پرداخته و و می کوشد تا فهم معاصر از قرآن را با نگرشی تاریخی به فهم زمان نزول قرآن پیوند دهد. در این پژوهش، دیدگاه جابری از منظر تاریخی نگری به قرآن مورد بررسی قرار گرفته و به تناسب از بافت عصر نزول و ترتیب نزول قرآن سخن به میان رفته است. جابری با تمایز مسئله تاریخی نگری خود قرآن و نقش تاریخی نگری در فهم آیات، از طریق اعتماد به بررسی فضا و ترتیب نزول به دنبال شناخت مخاطب آیات و درک اهداف بیان قرآن است تا نوعی روش شناسی را برای عصری کردن تفسیر، به معنای فهم همزمان قرآن معاصر با خود، و قرآن معاصر با ما فراهم سازد.
درآمدی بر روش شناسی حقوقی استادجعفری لنگرودی (رویکردتحلیلی-توصیفی)
منبع:
دانشنامه های حقوقی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
۱۰۶-۱۵۵
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی کتاب هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۸۲)
25-41
یکی از موضوعات بحث برانگیز در باستان شناسی و هنر جهان اسلام، چیستی هنر اسلامی است. پژوهشگران متعددی درباره خاستگاه، چیستی و حوزه عمل هنر دوران اسلامی مقالات و کتب تخصصی نگاشته اند. آنچه که معیار تمایز اندیشه های معاصر در تفسیر هنر به معنای اسلامی آن قلمداد می شود معطوف به مبانی نظری و چارچوب های تفسیری است که هریک، با رهیافت های گوناگون به آن پرداخته اند. رهیافت هایی که به واقع، نقش بسزایی در بیان منسجم و مقتن از پدیده های هنری در جهان اسلام داشته اند. کتاب حاضر در زمره ی کتب مرتبط با حوزه شناخت هنر دوران اسلامی است که با تکیه بر رهیافت تاریخی نگری به رشته تحریر درآمده است. بررسی این کتاب نشان می دهد علیرغم گستردگی حاکمیت سیاسی حکومت ها در جهان اسلام، نویسنده توانسته نمایی کلی از تحولات را در مقیاس محلی عرضه نماید. بطوریکه، با تمرکز بر نقاط مهم جغرافیایی، دستاوردهای هنری مسلمین را در توالی فرهنگی نظام مندی بیان نماید.
نقدی بر روایت تقی زاده های جدید از مشروطیت
منبع:
نظام ولایی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
103-139
حوزه های تخصصی:
«تکاپو برای آزادی» با عنوان فرعی «روایتی دیگر از انقلاب مشروطه ایران»، اثر علیرضا ملایی توانی کتابی در پیرامون نهضت مشروطه است که توسط پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره) منتشر شده است. شاید این کتاب، جدیدترین اثر (تابستان 1399) از نوع مشروطه پژوهی های نسل دوم است. یعنی متنی نیست که مشروطه پژوهان بلحاظ علمی و مستندات تاریخی بدان نیاز پیدا کنند. زیرا کتاب از جهت پژوهش علمی حاوی اسناد و کشف جدید تاریخی نیست. ویژگی روایت نویسنده این کتاب همان تحلیل و تفسیری است که از واقعه مشروطیت ارایه کرده است و روایتی ایدولوژیک از مشروطه ارائه کرده است. نقد حاضر نیز ناظر به همین رویکرد ایدئولوژیک نویسنده کتاب در گزارش مشروطه به رشته تحریر در آمده است. بر همین اساس چنانکه در نقد روایت ایدئولوژیک ، مرسوم است، به بررسی وجوه بی انصافی ها و کژتابی ها و انگاره های راوی پرداخته شده است. به نظر می رسد نویسنده کتاب می کوشد در پرتو نگرش «تاریخیت»، رویکرد سکولار و دنیوی مشروطه خواهی را یادآوری کند و آن را به عنوان یگانه راه حل خروج ایرانیان از مسایل امروز توصیه نماید. همچنین با کاربست عنوان «روایتی دیگر» تلاش می کند روایت رسمی را برنتافته و قصد روایت غیر رسمی را دارد. مقاله حاضر در صدد نقد دیدگاه و روایت سکولار از واقعه مشروطه است. پاسخ کلی به این پندار نیز آن است که: «راه حل مسایل دیروز و امروز ایران، دراندیشه سکولار نیست و هرگونه اهتمام به احیای آن پیامدی غیر از باز تولید استبداد مدرن و دیکتاتوری نخواهد نداشت. احیای مشروطه خواهی سکولار حتی با نگرش تاریخیت، نوعی حرکت ارتجاعی و واپس گرانه به شمار می آید».
مطالعه تطبیقی نقوش هنر اسلامی از دیدگاه سنت گرایی و تاریخی نگری بر اساس آرای کیت کریچلو و گل رو نجیب اوغلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید، نقوش تزئینی، یکی از بارزترین وجوه هنر اسلامی بوده که در تمامی آثار آن دیده می شوند و شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری آنها ضروری می نماید. از طرفی، نیاز به روش شناسی در پژوهش و داوری درباره هنر اسلامی، اجتناب ناپذیر است. اندیشمندان این عرصه، روش ها و رویکردهای متفاوتی را مورد توجه قرار داده اند که نتایج متفاوتی را نیز به همراه داشته و تعارضات و اختلاف ها در این حوزه نیز مبتنی بر این مسأله هستند؛ از جمله این رویکردها، سنت گرایی و تاریخی نگری است. تاریخی نگران با بهره گیری از فلسفه تاریخ هگل، می کوشند تا هنر مسلمانان را وابسته و محدود به شرایط تاریخی دانسته و آن را بر اساس مستندات تاریخی مورد تحلیل قرار دهند؛ در حالی که سنت گرایان، به حقایق و حکمت های جاویدان و مشترک در ادیان معتقد بوده و ماهیت و منشأ هنر اسلامی را در درون سنت دینی که دارای عناصر بی زمان و خارج از عرصه تاریخی نگری است، جستجو می کنند. هر یک از این روش ها، به زوایا و جنبه های خاصی از ماهیت هنر اسلامی اشاره دارند؛ اما بسیاری از محققین کم سابقه به علت عدم شناخت مبانی فکری و پژوهشی آنها، با تناقضات زیادی روبرو شده و سرگشته می شوند. بنابر این شایسته است انواع رویکردها در بررسی نقوش و هنر اسلامی تبیین شوند. از این رو، تحقیق حاضر عهده دار پاسخ گویی به این سؤال است که مؤلفه ها و عناصر شکل دهنده نقوش هنر اسلامی از دیدگاه تاریخی نگری و سنت گرایی کدام هستند؟ و چه تفاوت هایی دارند؟ این مقاله با هدف دست یابی به شناختی کامل تر از نقوش و هنر دوره اسلامی و رویکردهای پژوهشی آن، چگونگی نگرش دو دیدگاه سنت گرا و تاریخی نگر را به روشی توصیفی- تطبیقی مورد مطالعه قرار داده است. از آنجا که میان سنت گرایان، کیت کریچلو و از میان تاریخی نگران، گل رو نجیب اوغلو به نحوی تخصصی به نقوش هنر اسلامی پرداخته اند، دو کتاب ایشان در این خصوص، مبنای تحقیق قرار گرفته و سعی شده است به شرح و تطبیق آرای آنان پرداخته شود.
واکاوی رویکرد هرمنوتیکی حسن حنفی در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
127 - 154
حوزه های تخصصی:
حسن حنفی از متفکران روشنفکر معاصر مصر، دارای نظریه خاصی درباره هرمنوتیک متن به نام «نظریه تفسیر» است. این نظریه بر تأثیر پیش فرض های مفسّر در تفسیر، نسبی گرایی و قرائت های مختلف از دین مبتنی است. پشتوانه فکری حنفی در نظریه پردازی از مکاتبی چون پدیدارشناسی، اومانیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم و رویکرد تاریخی-تمدنی و نومعتزله به عاریت گرفته شده است. از نظر او هرمنوتیک همان علم تأویل است و متن صورت مجردی است که نیاز به مضمونی دارد که آن را پر کند؛ از این رو ما مضمون معاصری را برای متن قرار می دهیم. حنفی با این قرائت هرمنوتیکی می خواهد به ارکان ایمان و اسلام مسلط شده، به بازخوانی علم کلام بپردازد. تفسیر او تفسیر تجربی زنده مشترک میان مفسر و خواننده است که متوقف بر غایت، روش و نیازهای مفسر می باشد؛ همچنین بر نیازها و مطالبات مردم تمرکز و بر ابراز حق اغلب مردم تکیه کرده، اولویت را به واقعیت و تاریخ می دهد. به تفکر التقاطی و گزینشی حنفی انتقادهای جدی و بنیادینی وارد است که در این مقاله به آن می پردازیم. در این نوشتار بر خلاف پژوهش های پیشین که اغلب بر گزارش و روش شناسی اندیشه های نوگرای حنفی در بازسازی میراث اسلامی متمرکز شده اند، با روش توصیفی و تحلیل مفهومی و گزاره ای به تبیین و نقد رویکرد هرمنوتیکی حنفی در تفسیر قرآن پرداخته می شود.
گونه های مطالعات مستشرقان درباره اسلام و آسیب شناسی مطالعات آنها
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
42 - 77
حوزه های تخصصی:
تحلیل اسلام و آموزه های آن برای مستشرقان جذابیت علمی داشته و به ویژه پس از انقلاب اسلامی ایران توجه به آموزه های اسلام و امامیه رشد فزاینده ای به خود گرفت تا جایی که برخی از محققان عبارت«شرق پژوهی» را مترادف با «اسلام پژوهی» دانسته اند. از طرف دیگر بررسی آموزه های دینی روش و سبکی را می طلبدکه از آن باعنوان«روش شناسی مطالعات دینی» نام برده اند. دانشوران شرق پژوه تلاش دارند تا از این روش ها در تحلیل آموزه های مهدوی بهره برند اما در مطالعات دین پژوهانه و به ویژه نگرش به آموزه های دینی دیگران، نیاز به رعایت اسلوب و مبانی مورد قبول آن هاست و به عبارتی یک محقق موظف است حداقل هایی را در تحقیق آموزه های دیگران رعایت کند. این نوشتار تلاش دارد تا با روش تلفیقی و داده پردازی توصیفی –تحلیلی، به این سوالات پاسخ گوید که روش مطالعات اسلامی در غرب چیست؟ و چه آسیبی در نظریه های ارائه شده در برخی آموزه-های مهدویت از طرف مستشرقان وجود دارد؟نگارندگان معتقدند که با توجه به فزونی مطالعات-اسلامی و امامیه درغرب نیاز به شناخت روش مطالعات آنان امری ضروری است و با شناخت آسیب های روشی در مطالعات اسلامی غربی، می توان به سهولت نقد آراء مستشرقان را صورت داد و مشخص نمود که اشکال اساسی در تحلیل آموزه های امامیه از جانب آنان چیست؟ نتایج حاصله از بحث چنین است که مستشرقان عموما از روش تاریخی نگری بهره برده و تحقیقات آنان دچار آسیب-هایی مانند: «تعمیم دادن یک واقعه» ،«عدم توجه به اعتبار متون» ،«برداشت آموزه از کتب دیگران»،«عدم تسلط به زبان عربی» ،«خلط میان اسلام و جامعه مسلمانان» و «عدم توجه به قواعد برداشت آموزه از منابع دینی» است.
کتیبه نگاری بناهای قرون اولیه اسلامی ایران از منظر تاریخی نگری، براساس آرای شیلا بلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
37 - 49
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: رویکردهای مختلفی در مطالعات هنر اسلامی وجود دارد که هر یک از این رویکردها، تفاسیر متفاوتی از هنر اسلامی ارائه می دهند. از این میان، رویکرد تاریخی نگر بر دو مؤلفه بسترمندی و تفسیر تأکید دارد و با استناد بر ویژگی های تسلسل تاریخی به دنبال تبارشناسی هنر اسلامی است. «شیلا بلر» متأثر از این دیدگاه به پژوهش در حوزه مطالعات اسلامی می پردازد و مهمترین محورهای اندیشه او، در مواجهه با هنر اسلامی، توجه به زمینه تاریخی است که اثر در آن شکل می گیرد. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که روش و دیدگاه شیلا بلر چگونه می تواند درک و دریافت آثار هنر اسلامی را آشکار سازد؟هدف: دستیابی به شناخت دیدگاه تاریخی نگر شیلا بلر در زمینه شناسایی و خوانش کتیبه ها در معماری اسلامی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و در آن اطلاعات کتابخانه ای به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد با استفاده از این نوع مطالعه می توان به الگوی مشخصی از تنظیم ساختار کتیبه ها دست یافت که در شناسایی تاریخ آثار بی نام و نشان مؤثر است. براساس روش تاریخی نگر، بلر هنر و معماری اسلامی را پدیده ای محصول حقیقت تاریخی می داند. بر این اساس، چیزی که در مرحله نخست در روش پژوهش های او ازجمله در کتاب «نخستین کتیبه ها در معماری دوران اسلامی ایران زمین»، مورد اهمیت قرار دارد، شواهدی مادی و عمدتاً ملموس هستند و تفاسیر عرفانی و معنوی و ماورایی در نگرش او جایی ندارد. بلر بزرگترین علل حضور کتیبه های دینی را پیام تبلیغی آن ها می داند و در بررسی محتوای کتیبه های مذهبی با تأکید بر جنبه های تاریخی و نگاهی فرمالیستی، به اطلاعات جامعی از این لحاظ دست می یابد. پژوهش های او ازجمله کتاب مورد بررسی، افزون بر اینکه فهرستی از مهمترین کتیبه های دوران اسلامی ایران به دست می دهد، مرجعی بسیار سودمند در آموختن شیوه پرداختن به کتیبه ها می باشد. به طور کلی، بلر با دیدگاهی تاریخی نگر به ضبط کتیبه ها می پردازد و اطلاعات دقیقی در شرح هر کتیبه در زمینه محتوایی، تاریخی و جغرافیایی و تحلیل صوری و خط شناسانه در اختیار پژوهشگران قرار می دهد که ابعاد گسترده ای از آثار هنر اسلامی را برای محققان در این زمینه آشکار می سازد.
مطالعه تطبیقی مفهوم استعاری عشق در اشعار غاده السمان از منظر تاریخی نگری و عرفانی
حوزه های تخصصی:
ادبیات و شعر شکلی از آفرینش هنری است و همچون دیگر اشکال هنر، برای بررسی و تحلیل مضامین آن می توان از رهیافت ها و روش های گوناگون استفاده نمود. نگاه به یک مسئله بر اساس چند روش، زاویه های پنهان مسئله را نمایان تر می کند و معرفت و شناخت جامع تری پدید می آورد و چه بسا نتایج متفاوتی را به همراه داشته باشد. تاریخی نگری و عرفانی دو رویکرد در متدلوژی و روش تحقیق پژوهش گران است که یکی بر اساس ریشه ها و تحولات تاریخی به بررسی موضوع می پردازد و درصدد بررسی عوامل تاریخی پیدایش یک موضوع است و دیگری با نگاهی عرفانی به هنر از جنبه حقیقت، خیال، تشبیه و بیان مفهوم عشق که ظهور و تجلی حسن و زیبایی است، به دنبال معنا بخشیدن به زبان رمزآلود هنر و هنرمند است. این مقاله با روش گردآوری اسنادی و تحلیل محتوا به بررسی مفهوم استعاری عشق در اشعار غاده السمان از دو منظر تاریخی نگری و عرفانی می پردازد. نوع مقاله توصیفی-تطبیقی است و تجزیه و تحلیل اطلاعات با رویکرد کیفی تفسیری انجام شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از منظر تاریخی نگری با تکیه بر اجماع آرای مورخان هنر، مضامین موجود در اشعار السمان، متاثر از زمان و مکانی است که در آن زیسته و جهان نگری ای که نسبت به شرایط پیدا کرده است که کاملا با آرای تاریخی نگران مطابقت دارد. آن چه از منظرعرفانی دریافت می شود، آن است که عناصر شعری السمان برگرفته از جهان بینی و سلوک عرفانی ویژه او است که با ایجاد مفاهیم استعاره ای به آن تجسم خاص بخشیده است. عشق انسان به انسان، عشق ممکنات است و مجاز عرفانی است و این مفهوم استعاری عشق که درون مایه بسیاری از اشعار وی است، با آرای عرفا هم خوانی دارد. طبق تحلیل و دریافت نگارنده، از آن جا که السمان دلبستگی های عاشقانه اش را با عنصر خیال و نمادپردازی، آن چنان درهم آمیخته که از فراواقع گرایی به آن نمود واقعی بخشیده واحساس و ذوق و آشفته حالی اش شبیه کشف و مکاشفات عرفاست و عشق زمینی اش در مفهوم عشق حقیقی ترکیب شده است، در این خصوص، رویکرد عرفانی تفسیر بهتری ارایه می دهد.
تحلیل چهره های آثار پیکاسو در نمایش زنده لباس برند ویکتوراندرولف بهار-تابستان 2016 از دیدگاه تاریخی نگری و پدیدارشناسی
حوزه های تخصصی:
برند ویکتوراندرولف در نمایش زنده لباس بهار-تابستان 2016، مجموعه ای را با الهام از آثار پیکاسو به نمایش گذارد. طراحان مجموعه خوانش خود را از آثار پیکاسو به وسیله مجسمه های سفید (به شکل لباس) به نمایش می دهند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی چهره های آثار پیکاسو و بازتولید آن ها در مجموعه لباس، از دو منظر تاریخی نگری و پدیدارشناسی، اول به شناخت بهتری از مجموعه طراحی شده لباس برسد. دوم، تحلیل این آثار از منظر دو رویکرد را با هم مقایسه کند. این پژوهش با رویکردی تحلیلی، توصیفی و تطبیقی، ابتدا به بررسی نمونه های مطالعاتی پرداخته و سپس هرکدام را از دو منظر تاریخی نگری و پدیدارشناسی بررسی می کند. در نهایت، بعد ازمقایسه دو تحلیل معلوم می شود کدامیک از این دو رویکرد تحلیل بهتری از آثار، در اختیار می گذارد که تحلیل با رویکرد تاریخی نگری به فهم و شناخت بهتر از مجموعه ی طراحی شده کمک می کند.
تحلیل انتقادی اندیشه های قرآنی محمد عابد الجابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نوین تفسیری نسبت به قرآن کریم در اواسط قرن نوزده میلادی شدت بیشتری پیدا کرده که یکی از دلایل آن، اثرپذیری مستقیم اندیشمندان عرب از جریان مدرنیسم اروپا و نقد جدی میراث اسلامی بوده است. محمد عابد الجابری از جمله شاخص ترین عالمان نومعتزلی مصری است که به اسم ایجاد تغییر و تحول در معرفت بشری نسبت به دین، به نقد جدی میراث اسلامی پرداخته و تلاش کرده تفسیری جدید و عصری از قرآن کریم بر پایه ترتیب نزول آیات ارائه کند. در این پژوهش تلاش شده ضمن معرفی اجمالی جابری و مبانی فکری وی در فهم قرآن کریم، برخی از اندیشه های قرآنی وی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. نقد روش تفسیری و تاریخ نگاری وی نسبت به موضوعات قرآنی، نقد دیدگاه او در رابطه با واقع نمایی قصص و دلالت الفاظ و ظواهر قرآن به همراه تحلیل اصطلاح «پدیده قرآنی»، از جمله مسائلی است که در این پژوهش مطرح شده و نشان داده شده است که متأسفانه جابری در اکثر موارد با افراط گرایی در اجتهاد تفسیری، به تضعیف میراث مستدل و مستند اسلامی پرداخته و راه را برای ورود اندیشه های انحرافی در آموزه های دینی باز کرده است.
مطالعه مصادیق ارکان اصلی قدرت (قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی) در مجموعه های معماری دوره ایلخانی (مطالعه موردی؛ گنبد سلطانیه)
حوزه های تخصصی:
هر یک از روش شناسی های مختلف در مطالعه هنر و معماری دوران اسلامی، با محوریت قرار دادن برخی مؤلفه ها، به مطالعه آثار و داده های باقی مانده از دوران گذشته پرداخته و با توجه به رویکردها و مبانی نظری متفاوت، نتایج ناهمگون و بعضاً ضدونقیضی حاصل کرده اند. سنت گرایی، تاریخی نگری، پدیدارشناسی و هرمنوتیک از جمله این دیدگاه ها و روش ها هستند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی رابطه ی گفتمانی بین مجموعه های معماری دوره ایلخانی با مطالعه موردی ارگ و گنبد سلطانیه و ارکان اصلی قدرت بوده و در این راه از مبانی تاریخی نگری و جامعه شناسی هنر استفاده خواهد شد. روش تحقیق تحلیلی توصیفی و نوع کیفی و تاریخی می باشد و داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی گردآوری شده است. نتایج نشانگر پیوند ارکان اصلی قدرت (قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی) در مهم ترین بنای مذهبی و شاهانه ی باقی مانده از عهد ایلخانی می باشد. سازمان دهی بناهایی از قبیل مساجد جامع و خانقاه، دیوان حکومتی، بازارها و راه های تجاری در یک مجموعه معماری، بازتاب ارکان قدرت ساز و مشروعیت بخش در معماری و شهرسازی اواخر عهد ایلخانی است.