پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی (پژوهش های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی)

پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی (پژوهش های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی)

پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی سال 13 زمستان 1403 شماره 4 (پیاپی 47) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تبیین زیست پذیری شهر اصفهان بر مبنای واکاوی گفتمان شهر زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیست پذیری گفتمان شهر زندگی روش ترکیبی اصفهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
مطالعیه حاضر با هدف تبیین زیست پذیری شهر اصفهان بر مبنای واکاوی گفتمان شهر زندگی با استفاده از رویکرد ترکیبی به انجام رسیده است. روش مرحلیه کیفی پژوهش، تحلیل علّی لایه بندی شده و روش مرحلیه کمّی، پیمایش است. یافته های پژوهش در مرحلیه کیفی بیانگر این است که شهر اصفهان در وضعیت موجود و در فهمی گفتمان محور دارای مسائلی است که در چهار لاییه سلسه مراتبی و علّی شامل لاییه مسائل آشکار (زیست پذیری پایین)، لاییه علل سیستمی (واگرایی سیستمی و گسست اجتماعی)، لاییه جهان بینی و گفتمان (اختلال گفتمانی) و در لاییه استعاره ها و اسطوره ها (شهرداری غیرقابل اعتماد، شهر بی مبالات و شهروندان به مثابه کاشی های شکسته) مفصل بندی شده است. در مرحلیه کمّی پژوهش نیز یافته ها تا حد زیادی مؤید یافته های مرحلیه کیفی بوده است؛ به عبارت دیگر، ارزیابی شهروندان دلالت دارد بر: زیست پذیری شهری پایین، واگرایی سیستمی در حد متوسط، وجود گسست اجتماعی، اختلال گفتمانی، اعتماد کم به شهرداری، شهر به نسبت بی مبالات و احساس تعلق به نسبت مطلوب به شهر. همچنین نتایج مرحلیه کمّی بیانگر این است که اثر متغیرهای شهر بی مبالات، اختلال گفتمانی و واگرایی سیستمی بر زیست پذیری شهری معنادار هستند.
۲.

بررسی رابطه انواع محرومیت با مدارای اجتماعی در میان شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدارای اجتماعی محرومیت پیمایش شهروندان تهرانی مدل سازی معادلات ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
جوامع ملوّن، متکثّر و ناهمگون امروزی برای بنیان نهادن فرهنگ دموکراتیک و توسعیه پایدار نیازمند حاکمیت اصل مدارای اجتماعی به مثابیه پذیرش تفاوت ها، درک حقوق دیگرانِ نامتشابه و همزیستی مسالمت آمیز هستند؛ بنابراین، با عنایت به اهمیت موضوع، بررسی این مسئله که محرومیت از امکانات، منابع در دسترس و فرصت ها در حوزه های چندگانه چه تأثیری بر میزان تمایلات و کردارهای مداراجویانه افراد می گذارد، هدف اصلی از انجام پژوهش جاری را شکل می بخشد. بدین منظور پس از واکاوی و تلفیق تئوری ها در باب محرومیت و مدارا به ویژه بازشناسی نظریات جامع و چندبعدی همچون پارسونز، بوردیو، مزلو، اینگلهارت و چلبی با تکنیک پیمایش، داده ها در میان 400 نفر از شهروندان تهرانی 18 تا 64 سال از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و در مناطق انتخابی پنج گانه جمع آوری شد (بازیه زمانی پژوهش 1402 الی 1403). یافته های پژوهش نشان داد که میزان مدارای اجتماعی در میان شهروندان تهرانی از حد متوسط کمتر است و میان متغیرهای محرومیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی و احساس محرومیت نسبی (در مقایسه با دیگران) با مدارای اجتماعی، همبستگی و هم تغییری معنی دار وجود دارد. افزون بر آن قوی ترین متغیرهای مستقل واردشده به معادلیه رگرسیون مدارای اجتماعی، مشتمل بر متغیرهای محرومیت فرهنگی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است. مقدار ضریب تعیین تعدیل شده نیز حاکی از آن است که 2/28درصد از واریانس متغیر مدارای اجتماعی توسط متغیرهای مستقل تبیین می شود.
۳.

هویت یابی زنان مهاجرِ نسل دوم افغانستانی تبار: تحلیل روایت جُستار «بی محتوابودن فرم افغانی ام به شدت آزارم می داد»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات داستانی معاصر افغانستان ادبیات داستانی مهاجرت بحران هویت تحلیل روایت زنِ افغانستانی -ایرانی تبار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
دو مفهوم هویت و وطن به شکلی جدایی ناپذیر با یکدیگر درهم تنیده اند. بدون تردید، در ادبیات مهاجرت، ارتباط بین فردیت و سرزمین انکارناپذیر است. مهاجر دائماً در کشمکش میان سرزمین مادری/سرزمین بیگانه، خودی/دیگری و بودن/شدن قرار دارد و مسبب این سرگردانی، رسوخ وطن بر بازنمایی و بازساخت فردیت است. سرزمین مادری و زادگاه در ذهن فرد مهاجر تداعی کنندیه مفهومی از وطن و هویت هستند که باید در بررسی ادبیات مهاجرت به آن توجه ویژه ای شود؛ ازاین رو، این مطالعه با هدف فهم بازنمایی هویت زنانِ مهاجر نسل دوم افغانستانی با بهره مندی از مفهوم نظری هومی بابا، بیل اشکرافت، رابرت یانگ و ادوارد سعید انجام شده است تا بازنمایی هویت را در ژانر ادبی جُستار شناسایی و متناظر با بافت فرهنگی سرزمین مقصد و مبدأ تفسیر کند. برای نیل به این هدف، جُستار « بی محتوابودن فرم افغانی ام به شدت آزارم می داد » از مجموعه داستان های کوتاه «کورسرخی»، نوشتیه عالیه عطایی نویسندیه معاصر ایرانی-افغانستان تبار به عنوان نمونه انتخاب و با به خدمت گرفتن روش تحلیل روایت از «سیمور چتمن» در بخش های داستان، گفتمان و ایدئولوژی با الهام از تکنیک لیبلیج و همکاران تحلیل شد تا از زبان روایی و مواضع ایدئولوژیک آن در رابطه با بازنمایی هویت پرده برداری کند. یافته ها حاکی از آن هستند که مفهوم هویت به عنوان برساختی متصور در جُستار متناسب با گفتمان فرهنگی و سیاسی و موقعیت حاکم بر فضای جامعیه افغانستان و ایران دستخوش تغییر شده و در همین راستا شخصیت اصلی داستان نیز به نوعی هویت گریزی، هویت سرگردان و سپس بازگشت به هویت انکارشده را تجربه می کند. چنانچه اضطراب و آوارگی و استیصال ناشی از بحران هویت با صدای حاشیه ای و معترض نویسنده به وضع موجود و متن واقعیت های مسلط، بازتاب یافته است.
۴.

تحلیل پدیدارشناسانه سرطان زیسته (مورد مطالعه بیماران بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربیه زیسته بیماران صعب العلاج سرطان زیسته پدیدارشناسی ون منن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
سرطان، به مثابیه بیماری ای لاعلاج، به شدت زندگی افراد مبتلا را از جنبه های گوناگون بدنی، روان شناختی و اجتماعی متحول می سازد. سرطان را می توان از منظرها و با رویکردهای مختلفی بررسی کرد. از مهم ترین روش های بررسی این پدیده، بررسی و تحلیل آن از منظر کسانی است که سرطان را می زیند و با آن دست و پنجه نرم می کنند. برای شناخت و واکاوی سرطان زیسته، هدف این مقاله توصیف و تحلیل پدیدارشناسانیه سرطان در بین 12 نفر از بیماران مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد بوده است. رویکرد پدیدارشناسی ون منن برای مطالعه انتخاب شد. نمونه گیری از نوع غیراحتمالی و هدفمند بود و از تکنیک مصاحبیه باز و نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. براساس یافته های تحقیق، بیماران وضعیت زیستیه خود را در حالات بدنی متناقض به همراه احساس غریبگی، انقطاع و پیش بینی ناپذیری زمانی، روابط اجتماعی مبتنی بر حمایت تا طرد همه جانبه و مرگ اندیشی و مرگ هراسی مداوم تا چنگ انداختن به نیروهای ماورای طبیعی توصیف و تفسیر کردند.
۵.

تحلیل جامعه شناختی روند تحولات ساختاری خانوادیه ایرانی در پنج دهه گذشته (1395-1345) و پیش بینی روند تحولات آینده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر خانوادیه ایرانی کاهش بُعد خانواده خانوادیه هسته ای خانوادیه گسترده کاهش ازدواج افزایش طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
اهدف این مقاله تحلیل جامعه شناختی تغییرات خانواده در ایران در پنج دهیه گذشته (1395-1345) و پیش بینی روند تحولات آن در آینده است. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های جامعه شناسی خانواده استوار و بر پاسخ به چند سؤال اساسی، ساختار خانوادیه ایرانی در پنج دهیه گذشته از چه ابعادی تحول یافته اند؟؛ تحولات ساختار خانواده در ایران را چگونه می توان تبیین کرد؟ و ساختارهای خانوادیه ایرانی چه تغییراتی در آینده خواهند کرد؟ متمرکز است. روش تحقیق در مطالعیه حاضر ترکیبی از روش اسنادی، روندپژوهی یا رویکرد طولی (شبه پانلی) و تحلیل ثانوییه داده های مختلف است. برای بخش های مقدمه، چارچوب نظری و بخشی از یافته های تحقیق از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. روند پژوهی مبتنی بر تحلیل ثانوییه داده های سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ایران در سال های 1395-1345، آمارهای مرکز آمار ایران، سازمان ثبت و احوال، صندوق جمعیت سازمان ملل متحد و سایر مراکز علمی و تحقیقاتی معتبر است. پیش بینی تحولات آیندیه خانواده با استفاده از روش های تکنیکی پیش بینی و آینده پژوهی سازمان های ملی و بین المللی معتبر داخلی و خارجی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که تحولات بسیار مهمی در ابعاد مختلف خانواده رخ داده است؛ ازجمله: «کاهش نرخ فرزندآوری»، «کاهش خانوادیه گسترده»، «افزایش در سهم سایر انواع خانواده»، «افزایش سن ازدواج»، «کاهش میزان ازدواج» و «افزایش میزان طلاق». دلایل این تغییرات به روندهای توسعیه ایران در ابعاد شهرنشینی، رشد سواد ازجمله سواد و اشتغال زنان در 50 سال گذشته برمی گردند. پیش بینی ها نشان می دهد در آینده در ایران خانوادیه گسترده کماکان کاهش می یابد، انواع خانواده های جدید تقویت می شوند؛ اما شکل غالب خانواده، «خانوادیه هسته ای» با فرزند یا بدون فرزند خواهد بود، جمعیت ایران سالمندتر می شود، نرخ باروری کماکان پایین تر از سطح جایگزینی باقی خواهد ماند، سن ازدواج افزایش خواهد یافت و میزان ازدواج کمتر و میزان طلاق بیشتر خواهد شد.
۶.

فهم ذهنیت زنان معترض از علل و پیامدهای کنش های اعتراضی، مطالعه ای کیفی از زنان معترض زندانی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان اعتراض جنبش های اجتماعی ساختار فرصت سیاسی یزد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
جنبش های اجتماعی در دهه های اخیر به عنوان پدیده هایی گسترده و تأثیرگذار در جوامع مدرن ظاهر شده اند. این جنبش ها به دلیل بهره گیری از ساختارهای شبکه ای، ابزارهای دیجیتال و الگوهای کنشگری متفاوت از جنبش های سنتی با عنوان «جنبش های اجتماعی جدید» شناخته می شوند. ماهیت غیرمتمرکز، انعطاف پذیری در سازمان دهی و استفادیه گسترده از فناوری های ارتباطی مدرن از ویژگی های برجستیه این نوع جنبش ها به شمار می روند. این خصوصیات نه تنها نحویه شکل گیری و گسترش آنها را تغییر داده، بلکه بر الگوهای قدرت، گفتمان عمومی و رفتار سیاسی نیز تأثیرات عمیقی گذاشته است. جامعیه ایران به واسطیه تجربیه جنبش های فراگیر در طی سال های اخیر به «جامعیه جنبش» بدل گشته است و زنان در این میان حضور چشم گیرتری دارند. به ویژه در اعتراضات سال 1401 این امر به وضوح قابل رویت بود. این پژوهش با روش کیفی به دنبال فهم ذهنیت زنان معترض از علل و پیامدهای کنش های اعتراضی زنان است. داده ها با استفاده از مصاحبیه نیمه ساختاریافته با 8 نفر از زنان شرکت کننده در اعتراضات 1401 صورت گرفت. معیار شمول در مصاحبه، تجربیه اعتراض خیابانی و حکم زندان بوده است که نشان دهندیه استواری و پایداری در هویت اعتراضی است. پس از انجام مصاحبه و تحلیل داده ها 7 مضمون اصلی شامل «باور به کنش های زنان»، «چالش های دائمی»، «سرماییه اکتسابی از کنش اعتراضی»، «آلترناتیوسازی در پرتو بی اعتمادی»، «روش های مبارزاتی»، «الزامات سیاسی_فرهنگی» و «افول امید در جامعه» استخراج شد؛ درنهایت ابرمضمون اصلی پژوهش با عنوان «کنشگری زن محور» ازطریق حضور در خیابان برساخت شد.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۴۹