فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳۵٬۳۸۹ مورد.
منبع:
رسانه سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۴)
55 - 81
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی مجازی یکی از مهم ترین و اثرگذارترین رسانه های اجتماعی هستند که امروزه توانسته اند در قالب ابزار روزمره و کاربردی، بر روابط خصوصی شهروندان اثرگذارد. این فضا در کنار مزایای بی شمار، معایبی هم به همراه دارد و به کاربران ناآشنا با فضای مجازی آسیب های جدی وارد می کند. بنابراین اهمیت، شناسایی و بررسی آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی مورد توجه قرار گرفته؛ به گونه ای که سالانه مقاله های پژوهشی زیادی در این خصوص نگارش و چاپ شده است. اما، با توجه به اینکه این مقاله ها با جامعه آماری متفاوت، و شرایط متفاوت جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انجام شده، نتایج متفاوتی داشته است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش کرد ابعاد این آسیب ها را با استفاده از شیوه فراترکیب شناسایی، طبقه بندی، و در نهایت مدل نهایی ابعاد آسیب های فضای مجازی را طراحی و ارائه کند. لذا، هدف پژوهش شناسایی و طبقه بندی آسیب های فضای مجازی، و طراحی مدلی جدید برای شناخت ابعاد آسیب های رسانه های اجتماعی مجازی است. به همین دلیل، با استفاده از روش فراترکیب نتایج پژوهش های پیشین، در سال های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، مورد واکاوی قرار گرفت. با بررسی کیفیت مقاله ها در نهایت ۴۲ مقاله از بین ۵۴ مقاله برای تجزیه وتحلیل انتخاب شد. یافته های تحقیق نشان داد ابعاد فرهنگی، شبکه های اجتماعی، نهاد دین، شخصیت و واقعیت زدایی از مهم ترین ابعاد آسیب پذیر رسانه های اجتماعی مجازی به شمار می روند.
The Roles of Civic Knowledge and Educational Attitudes in Shaping Academic Motivation: Empirical Evidence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Academic motivation is a critical driver of educational outcomes, influenced by various factors including attitudes toward education and civic knowledge. Despite abundant research on these factors independently, their collective impact on academic motivation remains underexplored. This study aims to fill this gap by examining how attitudes toward education and civic knowledge together predict academic motivation.
Methodology: A cross-sectional study design was employed with a sample of 350 participants derived from high schools and universities, based on Morgan and Krejcie’s table for sample size. Data were collected using validated scales: the Academic Motivation Scale (AMS), Education Attitude Scale (EAS), and Civic Knowledge Assessment Test (CKAT). Pearson correlation and linear regression analyses were conducted using SPSS version 27 to explore the relationships between the study variables.
Findings: Descriptive statistics indicated moderate levels of academic motivation (Mean = 4.21, SD = 1.05), positive educational attitudes (Mean = 3.89, SD = 0.78), and varied civic knowledge (Mean = 3.45, SD = 0.88). Pearson correlation showed significant positive relationships between academic motivation and attitudes toward education (r = .312, p < .001) and civic knowledge (r = .287, p < .001). Regression analysis revealed that both attitudes toward education (β = 0.32, p < .001) and civic knowledge (β = 0.27, p < .001) significantly predicted academic motivation, accounting for 20.9% of the variance (R² adjusted = .209).
Conclusion: The findings confirm that both educational attitudes and civic knowledge are significant predictors of academic motivation. These results underscore the importance of integrating civic education into curricula and fostering positive educational attitudes to enhance academic motivation. Future educational policies and practices should consider these dimensions to effectively support academic engagement and achievement.
Designing an Ethically-Oriented Management Model for Employee Education Development in Higher Education Using Grounded Theory (Case Study: Free Universities of Mazandaran Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
114 - 123
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the modern management approaches that has received significant attention and has addressed the weaknesses and problems of traditional management models is ethically-oriented management. Therefore, the purpose of this research is to design an ethically-oriented management model to enhance employee education in higher education, utilizing grounded theory in the free universities of Mazandaran province.
Methodology: The nature of this study is exploratory and utilizes qualitative data. The research population consists of management experts and professors with management experience in the free universities of Mazandaran province. The researcher employed the snowball method to achieve theoretical saturation after conducting interviews with 13 experts and opinion leaders. Qualitative data were collected through structured interviews and analyzed using the qualitative method of grounded theory.
Findings: Causal factors influencing ethically-oriented management for the development of employee education include personal characteristics, psychological capability, job identity, and organizational communications. Contextual factors include organizational ethics, organizational foundations, organizational justice, and leadership roles. Influential intervening factors include political, executive, infrastructural, and cultural factors. Additionally, three core phenomenon components have been identified and reported: ethical educational leadership skills, ethical literacy, and instructional design. Resulting strategies include external and internal university strategies, formal and informal strategies. Lastly, outcomes include structural development, educational development, communicational development, and performance development.
Conclusion: This research began with the aim of achieving an ethically-oriented management model for the development of employee education in higher education using grounded theory and has completed its evolutionary journey through qualitative methods, resulting in a model. Finally, recommendations derived from the researcher's experiences are presented.
علل استفاده دختران جوان تهرانی از اپلیکیشن های موبایلی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳شماره ۶۸
235 - 262
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف علل استفاده دختران جوان تهرانی از اپلیکیشن های موبایلی دینی انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع پیمایشی و ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران جوان 18 تا 25 ساله شهر تهران می باشد که با روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 384 نمونه انتخاب شدند. جهت محاسبه روایی از برخی از اساتید و خبرگان و ناظر به پایایی آلفای کرونباخ (92/0 = آلفا) به کار گرفته شده است. در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی (آزمونهای تی استیودنت و رگرسیون خطی) استفاده شده است. یافته ها نشان داد که علل استفاده از اپلیکیشن های موبایلی دینی در جامعه مورد مطالعه نسبتا مطلوب (در حد متوسط) می باشد. دو مولفه ی وفاداری و حریم خصوصی به ترتیب با میانگین 45/3 و 42/3 بیشترین علل استفاده دختران تهرانی از اپلیکیشن های موبایلی دینی و دو مولفه کارایی و محتوای کاربردی به ترتیب با میانگین 59/1 و 14/2 کمترین علل استفاده آنان از اپلیکیشن های مذکور می باشد. با توجه به نتایج ضریب رگرسیون خطی می توان اشاره نمود که از دیدگاه دختران جوانی تهرانی متغیرهای مورد بررسی به ترتیب شامل محتوای کاربردی (84/0)، کارایی (80/0)، رضایمندی (78/0)، حریم خصوصی (74/0) و وفاداری (73/0) بیشترین تاثیر مثبت و معناداری را داشتند. بنابراین طراحان اپلیکیشن های موبایلی دینی می توانند اطلاعات محصول خود را با توجه به برنامه های فراوانی با هدف پاسخگویی به نیازهای متنوّع فرهنگی و دینی مد نظر مخاطبان خود پیش بینی و برنامه ریزی کنند.
مطالعه چالش های اجتماعی ناشی از استفاده افراط گونه از شبکه های اجتماعی مجازی (مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه دوم شهر پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
147 - 181
حوزههای تخصصی:
استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی مجازی منجر به وابستگی و بروز آسیب هایی در میان برخی از کاربران شده است. از این منظر، پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های اجتماعی استف اده افراطی از شب که های اجتم اعی مج ازی در بین دانش آموزان متوسطه دوم شهر پلدختر انجام گرفته است. رویکرد پژوهش کیفی و نمونه گیری به دلیل ماهیت اکتشافی به صورت هدفمند بوده است. حجم نمونه نیز بر اساس معیار اشباع، تعیین و به این ترتیب با ۱۹ نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. سپس داده های گردآوری شده، به صورت مضمونی کدگذاری و تحلیل شده اند و براین اساس، ۱۶۸ کد باز، ۹ مضمون انسجام بخش و ۴۷ مضمون فرعی به دست آمده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که چالش های اجتماعی استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی مجازی در بین دانش آموزان عبارت اند از: فاصله گیری از نقش های اجتماعی؛ کاهش تعاملات خانوادگی-خویشاوندی؛ بیگانگی تحصیلی؛ بحران ازدواج؛ شکاف نسلی-ارزشی؛ انگ رهاشدگی؛ خود پنداره شکاک؛ هویت دوگانه اجتماعی و ظهور رفتارهای پرخطر جنسی. نتایج همچنین حکایت از آن دارند که لازم است با فراهم آوردن بسترهای مناسب برای ایجاد مشارکت خانوادگی و تقویت جایگاه گروه های مرجع (والدین، مدرسه، افراد معتمد خویشاوند)، شرایط بازپیوندسازی نوجوانان فراهم آید تا ضمن استفاده درست از این شبکه ها، از وابستگی افراطی آنان هرچه بیشتر کاسته شود.
تحلیل بازتاب اخبار عملیات «وعده صادق» ایران در رسانه های ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
66 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تحلیل بازتاب خبری عملیات «وعده صادق» در سه سایت خبری مهم کشور ترکیه شامل آناتولی، حریت و جمهوریت صورت گرفته است. عملیات "وعده صادق" در واکنش به حمله رژیم صیهونیستی(اسرائیل) به کنسول گری ایران در دمشق، در ساعات پایانی ۲۵ و بامداد ۲۶ فروردین ۱۴۰۳(۱۴ آوریل 2024)، به عنوان یک رویداد مهم در اخبار رسانه های منطقه ای، فرامنطقه ای و بین المللی منعکس شد. رسانه های ترکیه به دلیل اهمیت این کشور در منطقه از نظر قدرت اقتصادی، سیاسی، همجواری با ایران، نقش فعال داشتن در موضوعات بین المللی و منظقه ای، اشتراکات فرهنگی با ایران و ارتباطات اقتصادی و سیاسی با اسرائیل و برخورداری از تنوع رسانه ای به عنوان جامعه مورد بررسی این پژوهش انتخاب شده است.روش: این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای به توصیف، تحلیل و مقایسه مقولات جهت گیری خبر، ، منبع خبر، ارزش خبر، قالب خبر، دلایل و پیامدهای عملیات «وعده صادق» در این سه سایت خبری می پردازد. دستورالعمل کدگذاری بر مبنای موضوع و هدف تحقیق تهیه و بر مبنای آن اخبار مورد نظر استخراج و کدگذاری گردید. محتواهای مرتبط با عملیات «وعده صادق» در سایت های خبری آناتولی، حریت و جمهوریت، از تاریخ 25 فروردین (13 آوریل) تا 28 فروردین (16 آوریل) به عنوان جامعه آماری این پژوهش انتخاب گردید. بر این اساس، تعداد 202 محتوای مرتبط با موضوع پژوهش استخراج و تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، سبک "خبر" (88/6درصد) مهمترین قالب ارائه محتوای و "گزارش" و "مقاله" به عنوان سایر سبک های مورد استفاده رسانه های ترکیه در موضوع مورد بررسی بوده است. در تحلیل منبع اخبار انتشار یافته در رسانه های ترکیه، استناد به منابع رژیم صهیونیستی با 21/26 درصد مهمترین منبع خبری و سپس کشور ایران(17/14درصد) و کشور آمریکا و کشورهای عضو ناتو(16درصد) قرار دارند. عمده ترین دلیل توجه رسانه های مورد بررسی در کشور ترکیه به اخبار عملیات "وعده صادق" ، توجه به ارزش های خبری "برخورد" و "دربرگیری" با تاثیر در 88/5 درصد محتواهای مورد بررسی بوده است. از نکات حائز اهمیت در انتشار اخبار، گزارشات و مقالات رسانه های مورد بررسی کشور ترکیه در خصوص عملیات "وعده صادق"، نوع جهت گیری تیتر این رسانه ها بوده است. "جهت گیری خنثی" با 58/5 درصد مهمترین رویکرد و همچنین برتری حدود 4 برابری "جهت گیری منفی"(33 درصد) بر جهت گیری مثبت(5/8درصد) در تیترهای مرتبط با این عملیات بوده است. در همین راستا، یافته های پژوهش تایید می کنند که تنها 17درصد تیترهای رسانه های ترکیه در جهت حمایت از عملیات مورد نظر انتشار یافته و در مقابل حدود 52 درصد عملیات مذکور را حمایت ننموده اند.نتیجه: در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که اگرچه ممکن است رسانه های مورد بررسی در خصوص رویدادهای داخلی کشور ترکیه دارای رویکردهای نسبتاً متمایز باشند اما در خصوص رویداد خارجی عملیات "وعده صادق" دارای رویکرد نزدیک به یکدیگر و دارای جهت گیری "منفی" بوده و با استفاده فراوان از واژه "حمله" سه پیام "تهدیدات پاسخ رژیم صهیونیستی(اسرائیل) علیه ایران"، "دعوت به خویشتنداری دو کشور" و "حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی(اسرائیل)" را برای مخاطبان خود برجسته نموده اند.
چگونه تایید سلبریتی بر مقاصد رفتاری تاثیر می گذارد؟ نقش تعدیلگر ارزش ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محبوب ترین استراتژی های تبلیغاتی استفاده از تاییدکننده های مشهور است و هدف از توسعه این مقاله تحقیقاتی، ارزیابی تأثیر مزایای تایید سلبریتی و بررسی اثر تعدیل کننده ارزش درک شده محصولات سودمندگرا و لذت بخش است. روش پژوهش حاضر کمی و نمونه ای 220 نفره از دو گروه مصرف کنندگان محصولات سودمندگرا (محصولات رونیکس) و لذت جویانه (محصولات بیژن) که هر گروه شامل 110 نفر بودند تشکیل گردید و جهت بررسی تایید سلبریتی بر مقاصد رفتاری از دو تبلیغ آقای میلاد کی مرام برای محصولات رونیکس و آقای امین حیایی برای محصولات بیژن استفاده گردید و از تکنیک "مدل سازی معادلات ساختاری" برای ارزیابی فرضیه تحقیق استفاده شد. در نهایت، اثر تعدیل کننده ارزش درک شده در دو گروه مصرف کننده کالای سودمندگرا و لذت بخش ارزیابی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که نوع محصول ارزش درک شده توسط مصرف کننده برای مزایای لذت گرایانه و سودمندگرا، ابزارهای ارتقای فروش را در محصولات سودمندگرا بر قصد خرید تعدیل می کند و در گروه لذت گرایانه اثر تعدیل کننده ندارد. همچنین مشخص شد تایید سلبریتی بر مقاصد رفتاری مصرف کنندگان در هر دو گروه اثر بخش می باشد و تصویر برند نقش میانجی در رابطه تایید سلبریتی و مقاصد رفتاری در گروه ارزش درک شده سودمند گرا تاثیر گذار می باشد. یافته های این تحقیق می تواند برای بازاریابان مفید باشد تا یک استراتژی ارتقای مقاصد رفتاری مؤثر را با در نظر گرفتن تأثیر متفاوت طبقه بندی ارزش درک-شده از محصولات مزایای پیشبرد فروش را توسعه دهند.
بازنمایی مؤلفه های فرهنگی برند ملی جمهوری اسلامی ایران در بستر شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۶)
31 - 57
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با هدف افزایش شناخت درباره ی چگونگی بازنمایی مؤلفه های فرهنگی برند ملی جمهوری اسلامی ایران در بستر شبکه ی اجتماعی اینستاگرام، 75 پست نمونه (با نمونه گیری هدفمند) از پنج صفحه ی منتخب در بازه ی زمانی معین، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مبتنی بر 13 مؤلفه ی جمع بندی شده، تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند مؤلفه ی «اماکن و ابنیه» برجسته ترین و اصلی ترین مؤلفه ی فرهنگی بازنمایی شده از برند ملی کشور ایران است. همچنین مؤلفه های «فرهنگ مردمی»، «سبک زندگی فرهنگی» و «مناظر و زیبایی های طبیعی» در این رابطه مؤلفه هایی قابل توجه اند. افزون براین، ویژگی های بازنمایی شده از بعد فرهنگی برند ملی کشور ایران نشان می دهند ایران کشوری غنی و سرشار از پیشینه و میراث تاریخی، هنری، فرهنگی و طبیعی و برخوردار از آثار معماری و مناظر طبیعی زیبا و چشم نواز است. همچنین مردم ایران، مردمی مهربان، صمیمی و مهمان نوازند و به طورکلی، کشور ایران مقصدی بسیار جذاب و لذت بخش برای گردشگران است. درمجموع، مؤلفه های یادشده در بستر اینستاگرام به صورت جذاب و خوشایند برای مخاطبان بین المللی بازنمایی شده اند ولی با توجه به ظرفیت های پرتنوع و پرشمار فرهنگی ایران، این تصویر بازنمایی شده تصویری ناقص است. به طوری که همچنان مؤلفه ها، عناصر و ویژگی های فراوانی از بعد فرهنگی برند ملی کشور ایران نزد مخاطبان بین المللی در بستر شبکه ی اجتماعی اینستاگرام ناشناخته مانده اند.
واکاوی نقش ذهن آگاهی بر سواد رسانه ای با نقش میانجی سبک های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۶)
59 - 79
حوزههای تخصصی:
امروزه در بسیاری از کشورها سواد رسانه ای مورد توجه اندیشمندان و مردم جامعه قرار گرفته است و متغیرهای زیادی می تواند سواد رسانه ای را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی نقش ذهن آگاهی بر سواد رسانه ای با نقش میانجی سبک های ارتباطی انجام شده است. این مطالعه از لحاظ هدف کاربردی، از نوع توصیفی و با روش پیمایشی انجام شده است. نمونه آماری این پژوهش 325 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی هستند. به منظور تحلیل داده ها، روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS 2 مورد استفاده قرار گرفت. جهت سنجش روایی از روایی همگرا بهره گرفته شد و به منظور برازش پایایی، آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت و ضریب آن برای تمام سازه های پژوهش بیشتر از 7/0 است. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که ذهن آگاهی تأثیر مثبت و معناداری بر سواد رسانه ای دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی دارد. همچنین تأثیر مثبت و معنادار ذهن آگاهی بر سبک های ارتباطی مورد تأیید قرار گرفت. از طرف دیگر سبک های ارتباطی نیز تأثیر مثبت و معناداری بر سواد رسانه ای دارد. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد سبک های ارتباطی نقش میانجی گری در رابطه بین ذهن آگاهی و سواد رسانه ای ایفا نمی کند.
تعامل مطلوب با پیام از منظر قرآن کریم و ارائه الگوی راهبردی مطلوب در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ثمربخشی ارتباطات و تعاملات انسانی در توجه به اصول حاکم بر نحوه ارتباط می باشد که بخش مهمی از آن مربوط به تعامل مناسب با پیام و محتوای آن است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر، بررسی مهم ترین ملاحظات و دستورهای قرآنی در تعامل بهینه با پیام است. بررسی سطح تأثیر پیام های دیداری- شنیداری در یادگیری مخاطبان و نحوه تعامل با این پیام ها از منظر آیات قرآن. روش پژوهش از نوع پدیدارشناسی توصیفی و شیوه تجزیه وتحلیل مطالب به روش کلایزی انجام شده است. برای این منظور خوانشی مروری بر آیات قرآن کریم انجام شد و تمامی آیاتی که به نحوی با موضوع پیام مرتبط بوده استخراج گردید. سپس داده های استخراج شده در مراحل تجزیه وتحلیل کلایزی دسته بندی و اعتبارسنجی شده و در نهایت، استنباط مرتبط از دسته های موجود، استخراج گردید. نتایج پژوهش در دو بخش کلی تعامل مطلوب با محتوای پیام و بهره مندی مطلوب از اصول حاکم بر پیام رسانی، استخراج شده است. بخش اول، خود دارای دو زیرمجموعه استقبال از محتوای پیام مطلوب در سه بخش (حیات بخش و هشداردهنده، حق نما و باطل گریز، با پشتوانه تدبیر و عقلانیت) و پرهیز از محتوای پیام نامطلوب در هشت بخش (مشکوک، بیهوده، بدون دلیل و سند، ظنی، بی پایه اجتماعی، تخریب گر، وسوسه برانگیز، غنا و موسیقی) می باشد. در بخش دوم، یازده اصل کلی حاکم بر پیام رسانی از متن آیات قرآن کریم استخراج گردیده است.
آینده روزنامه نگاری و تأثیر هوش مصنوعی بر محتوای رسانه ای
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر هوش مصنوعی بر آینده روزنامه نگاری انجام شد. بر اساس مدل پنج عاملی پیلکان، تلاش شد ثوابت، روندها، نااطمینانی ها، شوک ها و تصاویر مطلوب یا ناخواسته آینده در این حوزه شناسایی و تحلیل شوند. روش پژوهش مبتنی بر آینده پژوهی با استفاده از مدل پیلکان بود. داده ها از طریق تحلیل کیفی مقالات معتبر، بررسی گزارش های صنعتی و تحلیل اسناد مرتبط جمع آوری شدند. هر یک از عوامل پنج گانه مدل پیلکان با استفاده از این داده ها شناسایی و تفسیر شدند. بررسی ها نشان داد که ثوابت مهم در آینده روزنامه نگاری شامل اصول اخلاقی، شفافیت، اعتماد مخاطبان و نقش نظارتی رسانه ها است. روندهایی مانند استفاده گسترده از هوش مصنوعی در تولید محتوا، روزنامه نگاری داده محور و شخصی سازی محتوا در حال تقویت است. نااطمینانی هایی نظیر نحوه قانون گذاری، پذیرش مخاطبان و تأثیرات اقتصادی نیز به عنوان چالش های پیش رو شناسایی شدند. همچنین، شوک هایی نظیر ظهور هوش مصنوعی عمومی یا بحران های زیست محیطی مرتبط با فناوری مطرح شدند. درنهایت، تصاویر مطلوب شامل بهبود تعامل مخاطبان و دقت محتوا و تصاویر ناخواسته شامل کاهش اعتماد عمومی و تمرکز قدرت در دست شرکت های بزرگ ارائه شد. هوش مصنوعی ظرفیت بالایی برای تغییر و ارتقای روزنامه نگاری دارد، اما استفاده مؤثر از این فناوری نیازمند توجه به اصول اخلاقی، قوانین مناسب و مدیریت چالش های پیش رو است. این پژوهش نشان می دهد که آینده ای پایدار و مطلوب برای روزنامه نگاری تنها از طریق ترکیب فناوری با ارزش های انسانی قابل تحقق است.
جلوه های ادبیات گوتیک در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
1 - 8
حوزههای تخصصی:
مکتب «گوتیک» یکی از مکاتب محبوب هنری در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی است که تأثیر قابل توجهی بر ادبیات جهان داشته است. در ایران نیز برخی از شاعران و نویسندگان با تأثیر از داستان های وحشت غربی و برگرفته از برهه های تاریک تاریخ و اجتماع ایرانی، آثاری را به وجود آورده اند که می توان آن ها را در رده «گوتیک» طبقه بندی کرد، در این میان شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد یکی از نمونه های شعر گوتیک در ادبیات فارسی است. این شعر علاوه بااینکه یکی از هراس انگیزترین اشعار گوتیک در زبان فارسی به شمار می رود در سایه مضامین سوزناکش، از حزن انگیزترین ها نیز هست. یکی از مهم ترین ویژگی های این شعر به خدمت گرفتن مضامینی است که لبه مخوف و ترسناک زندگی و جهان زیستی و ناراحتی های روانی حاصل از آن را نشان می دهد. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی جلوه های گوتیک در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» پرداخته شود. نتایج پژوهش نشان می دهد شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» ازنظر فضاسازی های و هم انگیز، تاریک و مخوف، پریشانی عاطفی، عناصر ماوراءالطبیعه، پیشگویی و سخن گفتن از آینده، درگیری های ذهنی بین دنیای درون و بیرون و توصیف شخصیت های شرور و... با ژانر گوتیک همخوانی دارد. شاعر با خلق محیط و فضایی متناسب با ویژگی های گوتیک زمینه آفرینش متنی را به وجود آورده است که هم در ژانر گوتیک طبقه بندی می شود و هم ویژگی ها و عناصر سورئالیستی را به تصویر می کشد، بر همین اساس محتوای شعر آمیزه ای است از رؤیا و واقعیت در فضایی پرالتهاب و مالیخولیایی. شاعر شعر را با حس تنهایی، تاریکی، عزا، ارواح و... آغاز می کند و تا انتها مخاطب را به فضایی غم آلود و ترسناک می کشاند.
تحلیل نقش احساس محرومیت نسبی و پیوندهای محله ای در گرایش جوانان به خشونت شهری (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه به کاهش ناامنی های شهری از جمله مسایل مهم در دستیابی به توسعه پایدار اجتماعی است. جرم و خشونت شهری از جمله عواملی هستند که باعث تضعیف امنیت در شهرها می شوند. خشونت شهری یکی از آسیب های اجتماعی است که با مطالعه آن می توان به وضعیت سلامت اجتماعی در یک شهر پی برد. هدف: هدف پژوهش مطالعه نقش احساس محرومیت نسبی و پیوندهای محله ای در گرایش به خشونت های شهری است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات، از روش های اسنادی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را جوانان 18 تا 35 سال شهر رشت شامل 224203 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای توزیع گردید. مفهوم احساس محرومیت نسبی با بهره گیری از پژوهش لهسائی زاده (1391)، پیوندهای محله ای با بهره گیری از پژوهش جمشیدی ها و همکاران (1393) و خشونت شهری نیز با استفاده از پرسشنامه تحقیق محسنی و همکاران (1395) سنجیده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos و آزمون های آماری همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری انجام گردید. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر، مناطق پنج گانه شهرداری شهر رشت می باشد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین پیوندها و تعلقات محله ای و گرایش به خشونت شهری، همبستگی (19/0-) معنادار معکوس ضعیفی وجود دارد؛ اما بین احساس محرومیت نسبی و گرایش به خشونت شهری، همبستگی (33/0) معنادار مستقیمی وجود دارد. همچنین نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که پیوندها و تعلقات محله ای با ضریب30/0- و احساس محرومیت نسبی با ضریب 39/0 بر گرایش به خشونت های شهری تاثیر دارند. نتایج: برای کاستن از خشونت های شهری در بین جوانان لازم است برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های دقیقی در زمینه کاهش احساس محرومیت نسبی (توزیع برابر امکانات و برقراری عدالت اجتماعی) و افزایش احساس تعلق اجتماعی به شهر و محله های شهری صورت گیرد.
تأثیرپذیری اشعار فیض کاشانی از معارف توحیدی نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
249 - 267
حوزههای تخصصی:
نهج البلاغه یکی از زیباترین متون دینی در معارف الهی شامل گفتار و پاره گفتارهای علی(ع) است که در قالب بهترین الفاظ و به صورتی هنرمندانه بیان شده و توجه بسیاری از ادیبان و نویسندگان را به خود جلب نموده و در شعر شاعران فارسی زبان بازتاب داشته است. هرچند از فیض بیشتر به عنوان یک مفسر، محدث و عارف یاد شده است، او یکی از شاعران عالم بزرگ شیعی در قرن یازدهم نیز به شمار می رود. ایشان اشعار فراوانی با محوریت توحیدی از خود به جا گذاشته است که پرداختن به آن ها ما را در شناخت بُعد عرفانی فیض، یاری خواهد رساند. پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، با واکاوی دیوان شعر فیض کاشانی، الهام پذیریِ فیض از امیر عارفان در معارف توحیدی و شیوه تأثیرپذیری را به تصویر کشد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که بیشترین سطح تأثیرپذیری فیض از معارف توحیدی نهج البلاغه ناظر به معرفی سلبی پروردگار است.
مردم نگاری انتقادی: یک ارزیابی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق و گفتگو پیرامون انسان همواره در طول تاریخ محل بحث و مناقشه بوده است. علوم اجتماعی در این میان مسئولیت مطالعه و بررسی رفتارها و کنش های تغییرپذیر انسانی را عهده دار بوده است. به دلیل قابلیت کنشگری خلاقانه انسان در کنار فعالیت های عقلانی وی، حصول شناخت کامل در این حوزه بسیار مورد تردید قرار می گیرد. از جانب دیگر، علوم اجتماعی نیز به نوبه خود محدودیت ها و اریب هایی در ذات خود نهفته دارد که مربوط به نقش محقق در تحقیق است. به همین دلیل اندیشمندان زیادی به این روند انتقاد کردند و سعی نمودند انواع متفاوتی از روش های تحقیق در علوم اجتماعی را ابداع نمایند. در این مسیر، مردم نگاری انتقادی از جمله کارآمدترین و جدیدترین روش های موجود در علوم اجتماعی به شمار می رود. در این مقاله سعی می شود بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این روش بررسی شود. روش و داده ها: روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع مطالعه اسنادی است. یافته ها: مردم نگاری انتقادی و به خصوص روش ویژه کارسپیکن، فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد. این بدان معناست که نه تنها محقق می تواند روش هایی را که ترجیح می دهد انتخاب کند، بلکه ممکن است رویکردی باشد که به احتمال زیاد بینش های جدید و جالبی را ایجاد می کند و می تواند به طور متفاوت برای پروژه های مختلف به کار گرفته شود. بحث و نتیجه گیری: با کاربرد روش مردم نگاری انتقادی، محقق علوم اجتماعی سعی می کند بین پارادایم های غالب حرکت کند و از توانایی آنها با بندزنی های پراگماتیستی، از رویه های اتیک و امیک استفاده کند و در نهایت به فهم و بینش جامعه شناختی بیفزاید که البته این بینش سراسر انتقادی است. پیام اصلی: کارسپیکن در روش مردم نگاری انتقادی خود با گره زنی های پارادایمیک، روشی جدید خلق می کند که سراسر انتقادی است. این روش فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد.
واکاوی پدیدهه والد آزاری در بین خانواده های میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
145 - 178
حوزههای تخصصی:
پدیده والد آزاری یک آسیب پنهان و نامرئی است که می تواند زیست جهان والدین را متأثر کند و باعث اختلالات جدی در بستر خانوادگی شده و آن را با چالش های زیادی روبه رو کند؛ از این رو، این پژوهش با هدف کشف تجربه و تفسیر والدآزاری در بین خانواده های شهرستان میبد در استان یزد انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و روش اجرای آن روش نظریه زمینه ای نظام مند است. نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس و حداکثر تنوع می باشد. با تعداد ۲۳ نفر از والدین در شهرستان میبد (استان یزد) مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها با استفاده از روش کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و درنهایت 11 مقوله اصلی کشف شد که عبارتنداز: ارتکاب انحراف، آسیب مالی، توهین و تحقیر، نادیده انگاری، تحمیل استرس و اضطراب، انزوای اجتماعی، استیصال، عادی انگاری، تأثیر فرزندپروری، محیط پرخاشگرانه، تسلیم و سازش. نتایج پژوهش حاضر مؤید این امر بود که والدین مجموعه آزارهای عاطفی، کلامی، مالی و... اعمال شده توسط فرزندان را در شرایط بی شأنی و بی احترامی نسبت به خود تجربه می کنند که سهم قابل توجهی در ایجاد استرس، تحقیر، استیصال، و تنش های روحی و روانی آنان دارد. درنهایت، ارائه آموزش مهارت های عاطفی، تعاملی، کلامی از سوی سازمان های متولی، ازجمله مراکز حمایت خانواده، مشاوره، رسانه های جمعی و...، در راستای بهبود فهم متقابل، تعدیل عملکردها و کاهش آزارها پیشنهاد می شود.
شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
306 - 316
حوزههای تخصصی:
هدف: جانشین پروری فرآیندی است که در آن افراد مستعد برای تصدی مشاغل مدیریتی و پست های مهم و کلیدی سازمان انتخاب و تربیت می شوند. یکی از مشکلات بسیاری از سازمان های امروزی عدم تلاش و سرمایه گذاری برای جانشین پروری مدیران است. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان و متخصصان دانشگاهی حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت آموزشی آشنا به حیطه پژوهش شهر تهران در سال تحصیلی 1400 بودند. حجم نمونه طبق اصل اشباع نظری 25 نفر محاسبه که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 79/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد در نرم افزار MAXQDA-20 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی دارای 100 شاخص و 26 مولفه در 6 عامل نظریه داده بنیاد بود. پدیده محوری دارای یک مولفه جانشین پروری، شرایط علّی دارای شش مولفه خزانه استعداد، نظام ارتقاء کارآمد، مدیریت منابع انسانی، تفکر سازمانی، حمایت گری سازمان از تلاش فردی و حرفه مندی، شرایط زمینه ای شامل چهار مولفه ساختار سازمانی، فرهنگ و جو سازمانی، ثبات مدیریت و مقاومت در برابر تغییر، شرایط مداخله گر شامل پنج مولفه محیط سیاسی، محیط پیرامونی، محیط اجتماعی- فرهنگی، محیط بین المللی و محیط سیاست گذاری و قانونی، راهبردها شامل هفت مولفه آشناسازی مدیران، مشارکت، یادگیری سازمانی، اعتمادسازی، آینده نگری، استقلال آموزش وپرورش و بینش سیستمی و پیامدها شامل سه مولفه پیامدهای فردی، پیامدهای واحد و پیامدهای سازمان بود. در نهایت، الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی با روش نظریه داده بنیاد ترسیم شد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی بسیاری برای سازمان آموزش وپرورش است و با توجه به الگوی مولفه های جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی، مدیران ارشد و مسئولان سازمان آموزش وپرورش می توانند گام موثری در راستای جانشین پروری مدیران مدارس ابتدایی بردارند.
شناسایی مؤلفه های زیربنایی در گرایش به روان شناسی کاذب: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
326 - 338
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روان شناسی کاذب به شیوه ای از ارائه اطلاعات نادرست، ناروا یا گمراه کننده ی روان شناختی اطلاق می شود که فاقد شواهد یا اعتبار علمی و حرفه ای و اغلب شامل تفسیرهای نادرست از رفتار، ایده های بی اساس، توضیحات اغواگر و ساده انگارانه از پدیده های پیچیده روانی بوده و آسیب ها و صدمات مخاطره آمیزی در سطوح عاطفی، مالی، اخلاقی، مداخله غیراصولی و انگ را برای مراجعان رقم می زند. مطالعه حاضر در پی پاسخ به این سئوال بود که چرا به روان شناسی کاذب و روان شناسان کاذب اعتماد می شود؟ به دیگر سخن، تلاش شده است تا عوامل مرتبط با گرایش مردم به روان شناسی کاذب را بررسی، به شناختی عمیق از این پدیده دست یافته و از بروز و شدت یافتن عواقب جلوگیری شود.
روش: بدین منظور از روش پدیدارشناسی استفاده شد و با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 24 نفر که به شیوه هدفمند انتخاب شده و تجربه مستقیم مواجهه با روان شناسی کاذب را داشتند، مصاحبه انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کُلایزی تحلیل شد.
یافته ها: تحلیل داده ها به شناسایی 132 عبارت مهم، دسته بندی آن در قالب 21 زیرمضمون و در نهایت طبقه بندی آن در قالب سه مضمون اصلی شامل «جذابیت خدمات روان شناسی کاذب»، «دسترسی پذیری» و «ضعف عملکرد جامعه روان شناسی و سازمان های مرتبط»، به عنوان عوامل زیربنایی افزایش اقبال عمومی به روان شناسی کاذب منجر گردید.
نتیجه گیری: نتیجه ی این مطالعه گویای این مطلب است که وقتی جامعه روان شناسی و سازمان های ذی ربط در ارائه خدمات علمی و موثر روان شناختی و همین طور برخورد و جلوگیری از گسترش و افزایش نفوذ روان شناسی کاذب ضعیف عمل می کنند، مردم برای رفع نیاز خود به خدمات روان شناختی، در دام روان شناسی کاذب و روان شناسان کاذب می افتند. تبعات این کم توجهی به اطلاع رسانی دقیق و جامع به مردم و نظارت ناکافی و قوانین و برخوردهای غیربازدارنده، زمینه بروز و تشدید خطراتی برای جامعه و آسیب دیدن مراجعان و فرهنگ مراجعه به متخصص را ایجاد کرده است.
اثر گردشگری بر امید به زندگی با تأکید بر امنیت غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
313 - 350
حوزههای تخصصی:
پدیده گردشگری تأثیر مثبت و منفی بر سیطره زندگی جوامع میزبان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که در بسیاری از مطالعات بررسی شده است. این پدیده همچنین بر وضعیت سلامت ساکنان اثرگذار است که در مطالعات پیشین با شاخص هایی مانند کیفیت زندگی و ادراک ساکنان مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر گردشگری ورودی بر سلامت جامعه میزبان با استفاده از شاخص امید به زندگی انجام شده است. در این مطالعه اثر گردشگری بر امید به زندگی با تأکید بر شاخص امنیت غذایی در 30 کشور منتخب اسلامی و صادرکننده نفت طی دوره 2018-2004 با روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی نشان می دهد میان متغیرها هم انباشتگی و رابطه بلندمدت وجود دارد. هم چنین برآورد الگوی پژوهش نشان می دهد متغیرهای گردشگری ورودی، تولید سرانه، هزینه سلامت سرانه و شاخص امنیت غذایی اثر مثبت و معنی دار بر امید به زندگی در بدو تولد داشته است. متغیر انتشار دی اکسید کربن اثر منفی و معنی دار بر امید به زندگی داشته است. با توجه به نتایج توصیه می شود دولت ها با کنترل اثرات نامطلوب گردشگری، به جذب مؤثر گردشگران بین المللی توجه بیشتری داشته باشند. هم چنین پیشنهاد می شود دولت ها در جهت کنترل انتشار آلودگی به عنوان تهدیدکننده سلامت افراد اقدامات مناسب انجام دهند. تولید مواد غذایی به عنوان عامل مؤثر در افزایش امید به زندگی کشورها مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان قرار گیرد
زنان و مدیریت: روایتی از چالش های زنان در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
153 - 196
حوزههای تخصصی:
شناسایی چالش های زنان مدیر در سازمان ها و کمک به رفع آنها با توجه به حضور روزافزون آنها در موقعیتهای اجتماعی و مدیریتی، ضروری است. .مقاله حاضر مبتنی بر دو هدف شناسایی چالشهای زنان مدیر و اولویت بندی آنها رویکرد تحقیق ترکیبی در طی دو فاز مطالعاتی، بهره برده است. ابتدا با کاربرد روش تحلیل تماتیک و در قالب رویکرد کیفی در تحقیق، با 20 نفر از زنان مدیر در پستهای مختلف سازمانی مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شد. یافته های فاز اول تحقیق و کدگذاری متن مصاحبه ها با کمک نرم افزار Max. Q. D. A در مجموع 3 مقوله اصلی،10 مقوله فرعی، 37 مفهوم و 238 کد را نشان داد. در فاز دوم تحقیق، و با یک روش کمی به منظور اعتباریابی و اولویت بندی مضامین مستخرج، در قالب پرسشنامه ای مضامین را به 10 نفر از زنان مورد مصاحبه ارائه داده و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی AHP و نرم افزار سوپر دسیژن، بکار گرفته شد. یافته ها نشان داد که مهمترین چالشهای زنان مدیر در محیط کار، فرصت های مدیریتی نابرابر با وزن 242/0در رتبه اول، اختلاف سلیقه با مدیران بالادستی با وزن 157/0 در رتبه دوم و تقابل دو جنس با وزن 154/0 در رتبه سوم است. همچنین از میان شش شیوه مواجهه با مشکلات و چالشها، زنان مدیر بیشتر از شیوه تظاهر به مردانگی استفاده می کنند.