مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
فرایند آموزش
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل فاصله موجود با مطلوب در فرایند آموزش در شرکت های بیمه «الف»، «ب»، «ج» و «د» و ارائه الگوی مناسب است. جامعة آماری، شامل کلیة کارکنان شرکت کننده در دوره های آموزش ضمن خدمت در شرکت های مورد بحث در سال 1388 است و نمونه ای به حجم 305 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نسبی انتخاب شد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - پیمایشی بوده و جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. پایایی پرسش نامه نیز با استفاده از ضریب محاسبه آلفای کرونباخ، 93/0 به دست آمد. جهت بررسی فرضیه های پژوهش علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی (آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس و ضرایب همبستگی پیرسون) استفاده شده است. نتایج تحقیق در سطح معناداری 05/0 نشان می دهد: بین وضعیت موجود و مطلوب هر چهار مؤلفه فرایند آموزش در 4 شرکت بیمه تفاوت وجود دارد. همچنین بین وضعیت موجود و مطلوب فرایند آموزش در 4 شرکت بیمه تفاوت وجود دارد. شرکت بیمه «ج» دارای بهترین وضعیت در فرایند آموزش بوده و شرکت های بیمه «د»، «ب»، و «الف»، به ترتیب در رده های بعدی قرار می گیرند. جهت ارائه الگوی مناسب نیز پس از مطالعه، بررسی و مقایسه الگوهای گوناگون فرایند آموزش، در نهایت الگوی ISO 10015 به عنوان الگوی پیشنهادی تعیین شد.
• بررسی میزان رضایت ذی نفعان از فرایند آموزش ضمن خدمت در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف «بررسی میزان رضایت ذی نفعان از فرایند آموزش ضمن خدمت در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری شامل ذی نفعان فرایند آموزش ضمن خدمت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران می باشد که در 9 ماهه اول سال 93 در دوره های آموزشی کوتاه مدت سازمان شرکت کرده و شامل کارکنان سازمان، مدیران و معاونان سازمان و مدیران شرکت های تابعه می باشد که در مجموع 1249 نفرند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی و تصادفی ساده 143 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و پس از تأیید خبرگان و اساتید دانشگاهی به صورت مقدماتی اجرا و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ برآورد شد (89/.=α ). برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از روش های آماری توصیفی (فراوانی، میانگین، نمودار و ...) و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای، تی گروه های مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه) استفاده شد. همچنین برای رتبه بندی نظرات شرکت کنندگان در دوره های آموزشی در خصوص سنجش میزان رضایت از فرایند آموزش از آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته ها نشان داد که رضایت ذی نفعان از تمامی مراحل فرایند آموزش ضمن خدمت (نیازسنجی، طراحی، اجرا، ارزشیابی و بازخورد) در حد متوسط می باشد و بیشترین میزان رضایت به ترتیب از مرحله بازخورد از دوره های آموزشی، اجرای دوره های آموزشی، ارزشیابی از دوره های آموزشی، طراحی دوره های آموزشی و نیازسنجی دوره های آموزشی است. همچنین در این پژوهش مشخص شد که بین میزان رضایت ذی نفعان از فرایند آموزش بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت، سمت سازمانی، میزان تحصیلات و سابقه خدمت) تفاوت معنی داری وجود ندارد.
کاربست آموزش در دانشگاه فردوسی مشهد : شناسایی عوامل مربوط به ویژگی های فراگیر و فرایند آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی عواملی است که ذیل دو دسته «ویژگی های فراگیر» و «فرایند آموزش» بر کاربست آموزش ها در سازمان اثر می گذارند. یافته های این مقاله با استفاده از پژوهشی به دست آمد که با رویکرد کیفی و با روش مطالعه موردی انجام شد. میدان پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع آوری داده ها، 34 نفر شامل 13 مدیر، 12 عضو هیئت علمی و 9 نفر از کارکنان به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر کاربست آموزش ها در سازمان، شامل 8 عامل مربوط به ویژگی های فراگیر قابلیت های فردی، پیوستگی دانش، پیش زمینه های عملی، اهرم های عملکردی، نظام دانشی شغل، محرک های رفتاری، توانمندی ادراک شده و احساس نیاز و 7 عامل مربوط به فرایند آموزش نیازسنجی آموزشی، مواد و منابع آموزش، نقش آموزشگر، برون داد موردنظر آموزش، رویکرد و خط مشی آموزش، زمان کلاس ها، پیوستگی تجارب یادگیری هستند. توجه به این عوامل می تواند سازمان ها را در تحقق هدف «کاربست آموزش» یا «انتقال آموخته ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است یاری نماید
کاربست الگوی آسیب شناسی اندام وارگی (ارگانیکی) در آسیب شناسی فرایندهای آموزشی با تأکید بر فرایند آموزش سامانه های پروازی (آسپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی سازمانی فرایندی شناختی در راستای تشخیص علت، فرایند توسعه و رشد و پیامد یک مسئله سازمانی به منظور تعیین اقدامات لازم در جهت بهسازی عملکرد سازمان است. در هر سازمانی فرایند آموزش فرایندی مبتنی بر یادگیری برای ایجاد تغییرات نسبتاٌ پایدار در فرد است تا او را قادر به انجام بهتر کار، بهبودبخشی توانایی ها، تغییر مهارت ها، دانش، نگرش و رفتار اجتماعی متناسب نماید. با استفاده از گروه های کانونی، به آسیب شناسی این آموزش ها پرداخته شده است. این تحقیق با توجه به نتایج قابل استفاده آن، از نوع کاربردی و روش تحقیق آن نیز توصیفی و جامعه آماری تحقیق جمعی از استادان، تدوین کنندگان دوره های آموزشی و مدیران و خبرگان آموزش های هوایی می باشند که به روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند غیر نسبتی در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب گردیدند. داده های لازم با تشکیل سه گروه کانونی جمع آوری و در چارچوب مدل اندام وارگی یا ارگانیکی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرایند اجرای دورهای آسپ بر اساس این مدل در چهار بعد علل ایجاد، مکانیزم اثر، تغییرات ایجادشده و پیامدهای کارکردی، در هر چهار مرحله (نیازسنجی، طراحی و توسعه، اجرا و ارزیابی) دارای آسیب هایی می باشد که پس از شناسایی آنها نیازمند اتخاذ راهکارهای اصلاحی پیشنهادی برای برون رفت از آسیب های احتمالی موجود است.
چالش آموزش علوم انسانی در دانشگاه های ایران: یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۲
234 - 273
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، کشف و شناسایی چالش ها و مشکلات موجود در فرایند آموزش رشته های علوم انسانی در دانشگاه های ایران می باشد. این پژوهش از حیث معرفت شناختی و روش شناختی، دارای رویکردی کیفی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق کیفی و تکنیک KII[1] (مصاحبه با افراد مطلع کلیدی) با استادان برجسته و دارای صلاحیت در پانزده رشته ی منتخب حوزه ی علوم انسانی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که چالش های آموزش رشته های علوم انسانی در ایران عبارت اند از؛ چالش های محیطی و بومی، چالش های زبانی، سیاسی، ایدئولوژیک، اجتماعی، چالش های نهادی و فرهنگی. از دیگر یافته های پژوهش می توان به ضعف بنیه ی نظری آموزش دانشگاهی و علوم انسانی اشاره کرد. مشکلات عمده ی دیگر عبارت اند از؛ نبود سیستم ارزشیابی دقیق از تدریس استادان و نیز عدم توجه لازم و کافی به رشته های علوم انسانی در سطح سیاست گذاری، عدم توجه به شرایط بوم شناختی، وابستگی کامل رشته های علوم انسانی به نهادهای سیاستگذار و نیز سطحی نگری به مقوله ی تدریس و بالأخره عدم توجه به تفاوت های فردی
رابطه مشارکت والدین در فرآیند آموزشی فرزندان با پیشرفت تحصیلی آنان در دوره ی ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی از انجام پژوهش حاضر، آگاهی و شناخت تاثیر مشارکت والدین در فرایند آموزشی فرزندان بر پیشرفت تحصیلی آنان در مدارس ابتدایی بود . به این منظور با توجه به مبانی نظری و پیشینه پژوهش، شش سئوال در رابطه با مولفه های مورد مطالعه مطرح، جامه آماری (232) کلیه مدیران مدارس ابتدایی شهرستان گنبد کاووس می باشد . بر اساس جمعیت جامعه آماری و مشخص بودن تعداد، کل جامعه ؛آماری(232) نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید . درنتیجه روش نمونه گیری روش سرشماری است . ابزار پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته حاوی 35 سئوال، شامل اطلاعات عمومی، سوالات مربوط به متغیر هایژوهش بر جسب طیف طبقه بندی لیکرت استفاده که برای تعیین روایی، از قضاوت متخصصان و برای تعیین پایایی یک اجرای آزمایش برروی 30 نفر از مدیران مدارس ابتدایی، از طریق آلفای کرونباخ ضریب برابر 81% داده های لازم به دست آمد. داده ها با استفاده از شیوه های آمار توصیفی شامل : محاسبه فراوانی، فراوانی درصدی، جداول و نمودار و آمار استنباطی شامل : آزمون خی دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از ورش خی دو نشان داد که : 1- بین سطح سود اولیاء و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 2- بین وضعیت اقتصادی خانواده و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 3- بین فضای روانی مناسب ( آرامش و صمیمیت ) در خانواده و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 4- بین توجه اولیاء و اوقات فراقت فرزندان و پیشرفت تحصیلی آنان رابطه وجود دارد. 5- بین مشارکت اولیاء در فرآیند انجام تکالیف و یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد. 6- بین همکاری اولیاء با مدرسه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
بررسی تفاوت آموزش بر مبنای شیوه دستی و رایانه در درس طرح معماری سه بر میزان یادگیری دانشجویان
حوزه های تخصصی:
درس طراحی معماری به عنوان یکی از دروس کارگاهی دانشجویان معماری در راستای استفاده از نوع ابزار بسیار حائز اهمیت است، چرا که در این درس دانشجویان برای نخستین بار به صورت جدی از ابزاری به جز ابزار دستی برای ترسیم، معرفی و ارایه طرح خود استفاده میکنند. از این رو بررسی تفاوت این دو ابزار یعنی دستی و رایانه ای در محصول نهایی می تواند قابل بررسی و اهمیت باشد. در پژوهش حاضر، به مؤلفه های تاثیر گذار در روند طراحی و نتیجه نهایی با روش توصیفی – تحلیل پرداخته شده است. روش گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایشی بوده است که در بخش کتابخانه ای با استفاده از مقالات و کتاب های مرتبط با عنوان پژوهش و در بخش پیمایشی با استفاده از ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. پرسش نامه به صورت نمونه گیری تصادفی بین 180 دانشجویان سال آخر مقطع کارشناسی معماری توزیع گردید که درس طرح سه را گذرانده اند. کلیه آنالیز ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. در این پژوهش با توجه به پاسخ های جامعه آماری و نتایج حاصل از آن، دانشجویان تمایل بیشتری به ابزار دستی برای یادگیری نشان میدهند و این نوع ابزار را برای فرایند درس طرح سه معماری خود بیش از ابزار یارانه ای بر می گزینند، علت این میزان تمایل بیشتر سلیقه شخصی بوده است تا عدم مهارت در استفاده از ابزار رایانه ای و پس از آن اجبار استاد گزینه ی بعدی برای انتخاب ابزار دستی بوده است. این میتواند نشات گرفته از آن باشد که هنوز راه زیادی برای تسهیل مسیر آموزش با تکنولوژی وجود دارد.
بررسی تأثیر پدیده تنوع فرهنگی بر فرایند آموزش: یک مطالعه پدیدارشناسانه
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر پدیده تنوع فرهنگی بر فرایند آموزش در مدارس دوم متوسطه علوم انسانی قزوین پرداخته است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی انجام شده است. گروه هدف پژوهش حاضر، معلمان مقطع متوسطه علوم انسانی شهر قزوین بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی 16 نفر از معلمان علوم انسانی شهر قزوین به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها نیز از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. پس از تحلیل مصاحبه ها 13 مضمون فرعی شامل روش تدریس، نحوه برخورد با دانش آموزان، یادگیری، نوع درس، مدیریت کلاس، تنوع قومیتی، مهاجرت پذیری و شهرنشینی، تقویت تنوع فرهنگی، دوری از تعصبات فرهنگی، توانمندسازی و آموزش معلمان، توجه به تجربیات و توان مدیریتی، توجه به مستندگویی و تحمل عقاید مخالف، مهارت در نحوه برخورد معلمان شناسایی و استخراج شد و در نهایت، در پنج مضمون اصلی شامل تأثیرات چندفرهنگی بر فرایند آموزش، ادراک معلمان از تنوع فرهنگی، فرصت ها، راهکار (رفع موانع و تقویت فرصت ها)، چالش ها و مشکلات (رفع موانع) دسته بندی شدند.
برنامه ریزی فرایند آموزش گامی به سوی یکسان سازی کیفیت دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
326 - 351
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین شاخص های مربوط به مرحله فرایند آموزش دانشگاه هاو برنامه ریزی جهت آن به منظور کاهش نابرابری های کیفی آنان و ارائه الگوی مفهومی جامع با استفاده از رویکرد کیفی از نوع تحلیل محتوای استقرایی می باشد. در این پژوهش، دانشگاه ها با نگاه سیستمی یعنی ورودی، فرایند و خروجی مورد بررسی قرار گرفت که مرحله فرایند آن به عنوان موضوع اصلی یکسان سازی کیفیت دانشگاه ها مورد توجه واقع گردید . جامعه آماری این پژوهش، اعضای هیات علمی دانشگاه ها و صاحب نظران مراکز تحقیقاتی آموزش عالی بودند؛ که در ارتباط با کیفیت دانشگاه ها و نابرابری آن دارای سوابق اجرایی و علمی بوده اند. تعداد نمونه ها از طریق نمونه گیری هدفمندو با توجه به اشباع نظری به 21 نفررسید. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد. روش تحلیل داده ها روش محتوای استقرایی بود. که به منظور تجزیه و تحلیل آن از سه مرحله کدگذاری استفاده گردید. نتایج تحلیل داده ها، در فرایند کدگذاری به شناسایی 26 کد باز منجر شد که در نهایت در قالب 22 مقوله محوری و 5 کدانتخابی دسته بندی شد . یافته های پژوهش نشان داد که در مرحله فرایند آموزش دانشگاه ها، پنج شاخص فرایند یاددهی _ یادگیری، منابع انسانی، منابع مالی، ساختار سازمانی و مدیریتی و امکانات وتجهیزات با 22 زمینه جزئی نیازمند برنامه ریزی و توجه به منظور یکسان نمودن کیفیت دانشگاه ها می باشد.
طراحی الگوی یاددهی و یادگیری در ابعاد گوناگون نظری و عملی بر اساس آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی یاددهی و یادگیری در ابعاد گوناگون نظری و عملی شامل نقش معلم، نقش یادگیرنده، فرایند یادگیری، فرایند آموزش، ارزشیابی آموخته ها و محیط یادگیری بر اساس آیات قرآن کریم به منظور ارائه مدلی کاربردی و مطرح انجام شد. روش: این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی در قالب استخراج، تبیین و تحلیل آیات مرتبط با هر یک از هفت مؤلفه مهم سیستم آموزشی انجام شده است. یافته ها: برخی از دیدگاهها مانند دیدگاه رفتاری، موضوعی/دیسیپلینی، اجتماعی، رشدگرا، شناختی، انسان گرایانه، ماورای فردی، در خصوص این مؤلفه ها موضع گیری مشخصی دارند. نتیجه گیری: مهم ترین آرمان تربیتی، محوریت خداوند و حضور او در متن زندگی و در تمام اعمال و رفتار آدمی است. معلم نقش راهنمایی مهربان، آگاه و آگاه کننده دارد و یادگیرندگان را به تفکر وا می دارد. یادگیرنده نیز عنصری فعال، پرسشگر و تربیت پذیر است که از ظرفیت وجودی خود آگاه است و فرایند یادگیری، احساس کرامت و ارزشمندی وی را تقویت می کند. فرایند آموزش گام به گام، ساده و قابل فهم و به دور از اطاله کلام است. فرایند ارزشیابی، یادگیرنده را به نقاط ضعف و قوّت خویش آگاه می کند تا درصدد اصلاح و جبران برآید و به خودارزیابی برسد. محیط یادگیری باز و منعطف است، اما قوانین و مقرراتی دارد که تخطی از آنها، عقوبت دارد.