مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
صنایع فرهنگی
حوزه های تخصصی:
هدف: در سده بیست و یکم، دولت ها در چارچوب برنامه ریزی ملّی و راهبردهای توسعه به صورت هدف مند، مطالعات و اقداماتی را طرح ریزی و ترویج می کنند که باعث حمایت و تسهیل توسعه صنایع فرهنگی و خلّاق به عنوان موتور جدید رشد اقتصادی می شود. با توجه به این که صنایع دستی در زمره صنایع فرهنگی و خلّاق قرار دارد، این تحقیق با هدف بررسی راه های توسعه صنایع دستی، با نظریه مبنایی صنعت دستی گیوه کلاش را که علی رغم کیفیت بالای آن، در حدّ استفادّ محلّی باقی مانده، مورد بررسی قرار داده است.
روش تحقیق: مطالعه موردی همراه با نظریه مبنایی یا زمینه ای بوده که با مصاحبه باز از مطّلعان کلیدی؛ یعنی سه دسته اساتید دانشگاه ها، کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی، تولید کنندگان و فعّالان حوزه صنایع دستی و همچنین، با مشاهده و بررسی فرآیند ساخت، اطلاعات گردآوری شده و سپس، با تحلیل گفتمان و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کدگذاری باز و کدگذاری محوری، گزاره های مفهومی و پس از آن، گزاره های مقوله ای استخراج و در نهایت، با کدگذاری انتخابی، روابط بین مقوله ها مشخص و الگوی آن به دست آمد.
یافته ها: در این الگو، پدیده اصلی و محوری به روزنبودن محصول بوده و برای این که بتوان به رفع این مشکل و توسعه این محصول کمک کرد، باید بین محیط خرد و کلان با دخالت مداخله گرها، پلی برای رفع مشکل زد که این پل، مراکز خدمات کسب وکار و خوشه هایی هستند که با سلسله اقدامات حساب شده نه تنها در توسعه کلاش؛ بلکه برای موارد مشابه نیز می توانند مؤثّر باشند.
محدودیت ها: کمبود منابع قابل استناد و معتبر، از محدویت های اصلی این مقاله به شمار می رود.
راهکارهای عملی: هم کاری هدف مند دانشگاه و صنعت و کمک به توسعه خوشه ها، راهکاری عملی برای توسعه کسب وکار در حوزه صنایع دستی محسوب می شود.
اصالت و ارزش: نوآوری این مقاله در جامع نگری و نگاه به موضوع از زوایای مختلف است و تمام افراد، نهادها و سازمان های ذی نفع در امور توسعه روستایی، میراث فرهنگی و نهادهای مسؤول اشتغال به نوعی از نتایج طرح بهره مند خواهند شد.
آسیب شناسی سیستماتیک نظام نوآوری صنایع فرهنگی کشور؛ کاربرد «نگاشت نهادی» و «تحلیل ذی نفعان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال یازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۱
7-44
حوزه های تخصصی:
صنایع فرهنگی به خلق، تولید و تجاری سازی مضامین دارای ماهیت فرهنگی در قالب کالا یا خدمات اشتغال دارند و مواردی مانند نشر، سینما، اسباب بازی و مد و لباس را در بر می گیرند. منظور از نظام نوآوری صنایع فرهنگی، شبکه ای از نهادهای دولتی، خصوصی یا عمومی و روابط بین آنها است که برای خلق، تولید، توزیع و انتفاع از محصولات و خدمات فرهنگی تعامل می کنند. هدف این مقاله، آسیب شناسی نظام نوآوری صنایع فرهنگی کشور است و نویسندگان با به کارگیری دو روش «نگاشت نهادی» و «تحلیل ذی نفعان» به عنوان ابزاری برای تحلیل نظام نوآوری به آسیب شناسی پنج شاخه منتخب صنایع فرهنگی (شامل نشر، اسباب بازی، بازی های رایانه ای، مد و لباس و نوشت افزار) می پردازند. براساس نتایج حاصله، نظام نوآوری صنایع فرهنگی از لحاظ نهادی با چند آسیب مواجه است: عدم تعامل موثر حوزه و دانشگاه با بنگاه های فرهنگی در زمینه خلق مفاهیم اولیه مورد نیاز محصولات و خدمات فرهنگی؛ تعدد و تورم نهادی در حیطه ارزیابی و نظارت بر محصولات و خدمات فرهنگی داخلی؛ عدم نظارت مؤثر بر واردات محصولات فرهنگی؛ عدم کارکرد مؤثر نهاد دیپلماسی عمومی و فرهنگی در بازاریابی خارجی و صادرات محصولات فرهنگی؛ عدم ارتباط مؤثر بنگاه های صنایع فرهنگی با نهادهای حامی کارآفرینی و توسعه فنّاوری و اقتصاد دانش بنیان مانند مراکز رشد، پارک های فنّاوری و صندوق های توسعه فنّاوری؛ عدم وجود یا ضعف نهادهای مؤثر برای ارتباطات و شبکه سازی در درون نظام نوآوری مانند اتحادیه ها و اصناف؛ عدم ارتباط اثربخش نهادهای مؤثر مانند سازمان صداوسیما، سازمان بسیج و وزارت آموزش و پرورش در آگاهی رسانی، تبلیغ و ترویج صنایع فرهنگی.
انتقال شناخت میراث فرهنگی در شهرهای خلاق به کمک سایت اینترنتی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۳
23 - 30
حوزه های تخصصی:
صنایع فرهنگی، نقش برجسته ای در گسترش شهرها ایفا می کنند و به خلق صنایع نو و انجام فعالیت های متنوع، سرعت می بخشند و منجر به رشد اقتصادی می شوند. نگاهی به سایت های فرهنگی، این فرصت را به وجود می آورد که منشأ و سرچشمه خلاقیت و همچنین روند پیدایش گونه ای نو از میان صنایعِ امروزی درک شود. آیا در زمینه گسترش شهرها در ایران، ملاحظاتی برای صنایع فرهنگی درنظر گرفته می شود تا بر پایه آنها روند خلاقیت و نوآوری شناخته شده و شکل گیرد؟ <br />با توجه به تمایلی که در بازدیدکننده ها در کشف میراث فرهنگی کشورهای مختلف وجود دارد، تمایز بین بازدید از سایت و بازدید از مکان، همچون تفاوت بازار و محصول به نظر می رسد. با توجه به تبلیغات منفی و محدودیت هایی که توریست خارجی یا داخلی (به دلیل نیازمندی ها، علایق متفاوتِ بازدیدکننده و ممانعت از بازدید اماکنی که درحال تخریب هستند) در امر بازدید دارند، بازدید از اماکن تاریخی به طور مستقیم ضعیف شده است.<br />طبق مطالعات مردم شناسی، فناوری تأثیرات بسزایی بر فرهنگ دارد. این روش، دیدگاه بدیعی برای گسترش ابعاد شناختی و عملیِ فرهنگ عرضه می کند. دو اصل اساسی در پیشبرد این مطالعه سهیم هستند : الف) روندی که بر طبق آن شناخت ها1 را دریافت و منتقل می کنیم. ب) ترکیب کدبندی ها با فناوری های دیجیتالی به گونه ای که دانسته ها 2 فعال، ترکیب و دوباره به شکل جدیدی عرضه شوند. مطالعه «ریچارد فلوریدا» که ارتباط تکنیک و فرهنگ را بررسی کرده و سهمی در پیشبرد آن داشته مورد بحث قرار می گیرد تا پیشینه مطلب را روشن سازد. آنچه انفورماتیک به شکل فرامتن3، با جمع آوری داده ها و دسته بندی آنها در یک مجموعه دیجیتالی فراهم می آورد ناکافی بوده و لازم است تا در محیط دیجیتالی ملاحظات مکانی-زمانی گنجانده شود.
کاربست مفهوم «منظومه» به عنوان استعاره ای در ارائه الگوی زنجیره ارزش صنایع خلاق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به وضعیت صنایع خلاق به عنوان مفهومی جدید برای نهادهای تحقیقاتی و خط مشی گذاری در کشور، حاکی از توجه اندک پژوهشگران و سیاست گذاران کشور به این مفهوم فرهنگی اقتصادی است. این مفهوم گستره وسیع و متفاوتی از صنایع، همچون تبلیغات، معماری، طراحی، مد، انیمیشن، فیلم، بازی های رایانه ای و آنلاین و... را شامل می شود که با توجه به کارکردهای فرهنگی و اقتصادی آن برای کشور، نیازمند توجه عمیق تر و جدی تر از سوی نهادهای سیاست گذار در کشور است. هدف این پژوهش ارائه الگویی متشکل از نظام ها و مؤلفه های مؤثر بر زنجیره ارزش صنایع خلاق مبتنی بر شرایط و ویژگی های بومیِ فرهنگی و اقتصادی ایران است. مبتنی بر این هدف، پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهش کیفی و مصاحبه با خبرگان و به کارگیری روش نظریه داده بنیاد، به استخراج الگویی بومی برای زنجیره ارزش صنایع خلاق پرداخته است. نتایج پژوهش در قالب ارائه الگویی مبتنی بر استعاره منظومه، تحت عنوان منظومه ارزش صنایع خلاق ایران ارائه شده است.
بازخوانی رویکرد بازآفرینی فرهنگ-مبنا در ساخت شهر خلاق (تدوین چارچوب تحلیلی بازآفرینی قطب خلاق و فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم آبان ۱۳۹۸ شماره ۷۷
5 - 14
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: شهرها مکانی برای پیشبرد خلاقیت و توسعه به حساب می آیند. محدوده فرهنگی شهرها تجلی گاه ابعاد گوناگون مردمانی است که هویت فرهنگی آن را به ثبت رسانده اند. فعالیت های صورت گرفته در فضاهای عمومی محدوده های شهری نقش مؤثری در رشد خلاقیت های جمعی ایفا می کند. برای پشتیبانی از این فعالیت ها، توجه بسیاری از صاحب نظران به طبقه خلاق در شهرها معطوف شده است که به ظهور جنبش شهر خلاق منجر شد. اساس شهر خلاق بر مبنای عقایدی همچون فرهنگ، هنر و صنایع فرهنگی گذاشته شده است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر در ارتقای فرهنگ جامعه است به منظور پاسخ گویی به این سؤال اصلی تحقیق که «اصول و معیارهای بازآفرینی فرهنگی در شهر خلاق از طریق ایجاد قطب خلاق و فرهنگی کدام اند؟». این پژوهش سعی دارد تا با بررسی نظریات مطرح شده در حوزه صنایع خلاق و فرهنگی و رویکرد بازآفرینی فرهنگ-مبنا، معیارهای مؤثر در ارتقای محدوده های شهری را به منظور ایجاد قطب خلاق شناسایی کند. روش پژوهش: با راهبرد کیفی و مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، نظریات مرتبط با حوزه مورد مطالعه بازخوانی و از طریق راهبرد استدلال منطقی، معیارهای اصلی بازآفرینی قطب خلاق و فرهنگی گزینش و نمودار ارتباط محتوایی بازآفرینی فرهنگ-مبنا و شکل گیری شهر خلاق ترسیم شده است. نتیجه گیری: با توجه به تحلیل های صورت گرفته معیارهای بازآفرینی محدوده های فرهنگی در قالب چارچوب تحلیلی پژوهش ارائه شده است. نتایج نشان می دهد که، باوجود مخالفت ها و پیامدهای غیرمنتظره، راهکارهایی نظیر رونق اقتصاد فرهنگی، افزایش تسهیلات و ارتقای گردشگری خلاق به سرزندگی اجتماعی فضاهای عمومی و مشارکت شهروندان طبقه خلاق در توانمندسازی خودشان منجر خواهد شد.
واکاوی نظام إرتقاء کیفیت در فعالیت ها و تولیدات رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۱
117-149
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با اتکاء به مبانی و قواعد «نظام ارتقای کیفیت» و با نگاهی به فعالیت ها و تولیدات در سپهر رسانه ای کشور؛ فرایند و چالش های این حوزه بررسی و تحلیل شده و بر شناسایی شبکة مسائل اصلی موجود در مراحل ایده پردازی، طراحی، تولید و انتشار آثار و محصولات رسانه ای، تأکید شده است. هدف این تحقیق؛ واکاوی نقش و عملکرد نظام ارتقای کیفیت در حوزة فعالیت ها و تولیدات رسانه ای کشور بوده و رفع چالش های اساسی این حوزه و سازوکارهای بهبود آن، استخراج و توصیه شده است. این تحقیق با روش پژوهش «مطالعة موردی» که از راهبردهای کیفی مورد استفاده در مطالعات مدیریت و نظام ها می باشد، با بهره گیری از ابزار مصاحبه برای بررسی عمیق شرایط خاص «فعالیت های رسانه ای» و بایسته های «نظام ارتقای کیفیت» سامان یافته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که؛ روابط و فرایند فعالیت های رسانه ای، روابطی است که هنوز هم در عرصه هایی به طور مشخص و معناداری بر پایة استقلال فرهنگی استوار نیست و در این میان رعایت نظام مند فرایند ارتقای کیفیت «فعالیت ها و تولیدات رسانه ای» نقش عمده و زیربنایی در تعالی فرهنگی کشور خواهد داشت.
تحلیل عوامل موثر بر توسعه صنایع فرهنگی در بازآفرینی بافت تاریخی(نمونه موردی: منطقه 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی با وجود منزلت مکانی و سکونتی پایین، همچنان منبع ارزشمندی هستند که به مثابه دارایی فرهنگی و هویتی شهرها و کشورها به شمار می روند. پس روش های زیادی برای حفظ و احیاء بافت ارزشمند در نظر گرفته شده است، اما بیشتر اقدام های برنامه ریزی شده که برای مرمت و احیای این بافت ها صورت گرفته است، تک بعدی بوده و صرفاً جنبه کالبدی داشته است. تنها در این زمینه بازآفرینی است که توانسته با توجه به ابعاد اقتصادی فرهنگی همچون بکارگیری صنایع فرهنگی، رویکردهای فعالیت محور را در راستای مداخلات کالبدی مورد توجه قرار دهد و نقش موثری را در احیای بافت ایفا نماید. این پژوهش با بهره گیری از الگوی تحقیق توصیفی- تحلیلی و با بکارگیری رویکردی میان رشته ای و با استفاده از مدل تحلیلی و راهبردی- عملیاتی سعی نمود که شاخص های توسعه صنایع فرهنگی را در زمینه های شهری و امکانات توسعه ای در راستای بازآفرینی منطقه مورد مطالعه را با نیازها و مسائل محدودیت های منطقه مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد تا راهبردهای عملیاتی را برای برآورده ساختن نیازها و به حداقل رساندن محدودیت ها و مسائل بافت تاریخی منطقه ارائه دهد. در عین حال نتایج تحقیقات سعی نمود که نشان داد که مجموعه ای از صنایع فرهنگی با استفاده از مزیت های بافت تاریخی می توانند تقویت و غنی گردد و هم اینکه بافت تاریخی نیز می تواند با بهره گیری از ویژگی ها و مزیت های استقرار صنایع فرهنگی بنیان های عملکردی و فضایی خود را بازآفرینی و تقویت نماید.
راهبردهای برنامه ریزی صنایع فرهنگی بومی؛ رویکردها، اصول، و الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه صنایع فرهنگی از اهمیت روزافزونی برخوردار است و در آینده اقتصاد و فرهنگ جهان نیز نقش کلیدی ای بازی خواهد کرد. هدف عمده کشورهایی که آینده اقتصادی خود را برپایه صنایع فرهنگی برنامه ریزی می کنند، نخست، حفظ و گسترش فرهنگ خودی و سپس، پویایی اقتصادی است. با درنظر گرفتن هندسه اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی ایران، حفظ و گسترش فرهنگ خودی در اولویت قرار دارد و برای رسیدن به این هدف باید به سیاستگذاری در صنایع فرهنگی پرداخت. افزون براین، با توجه به اینکه برنامه ریزی سال های اخیر اقتصاد ایران در راستای اقتصاد مقاومتی است، پویایی صنایع فرهنگی می تواند به رشد درون زای اقتصادی کشور کمک کند و درنتیجه، در راستای اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی به کار آید. این پژوهش از طریق تحلیل مضمون 35 مصاحبه عمیق با متخصصان و دست اندرکاران صنایع فرهنگی انجام شده است. با استفاده از روش تحلیل مضمون، 4 مضمون کلی به عنوان شاخص صنایع فرهنگی شناسایی شده اند که عبارتند از: گسترش گفتمان انقلاب اسلامی، پویایی اقتصاد شهری، مردمی بودن، و مشارکتی بودن. همچنین، هریک از مضمون ها در 5 حوزه کلیدی برای بهره برداری از صنایع فرهنگی بومی، شناسایی شده است که شامل حوزه های تولید، زیرساخت، بازار، سرمایه گذاری، و آموزش و پرورش حرفه ای است و ذیل هریک، راهبردها و پیشنهادهایی ارائه شده است. مهم ترین پیشنهادهای مطرح شده شامل مواردی مانند ایجاد برنامه سرمایه گذاری در فناوری های جدید، ایجاد نظام ثبت آثار و خلاقیت های فرهنگی و هنری شهر، ایجاد دبیرخانه یا شورای توسعه صنایع فرهنگی، و ایجاد صندوق سرمایه های خطرپذیر است.
گونه شناسی مسائل در اقتصاد "فرهنگ، هنر و رسانه"(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال اول تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
9 - 42
اقتصاد و فرهنگ از دیرباز دو عرصه درهم تنیده و مؤثر بر یکدیگر بوده و خواهند بود، به نحوی که سیاست گذاری و اقدام در هیچ یک از این دو بدون رعایت لوازم دیگری ممکن نیست و حتی هرگونه بی توجهی به هر کدام از آن ها تبعات و نتایجی منفی نسبت به هر دو در بر خواهد داشت. متأسفانه در کشور ما نیز پیش و پس از انقلاب، چه در ابعاد تئوریک و چه در سیاست گذاری ها و برنامه های عملی، آن گونه که باید و شاید توجهی به این تلاقی و تعاطی نشده است و دانش مصرح یا ضمنی انباشته ای نیز در این زمینه شکل نیافته است. به همین سبب می توان در ضمن و ورای اغلب مشکلات اقتصادی و فرهنگی، بی توجهی به پیش زمینه های دیگری و عدم استفاده از ابزارهای مزبور را دید. بر این اساس، در این مقاله سعی شده تا با مروری جامع و روشمند بر گستره مسائل مرتبط با تعامل بین دو عرصه اقتصاد و فرهنگ، ضمن تأکید بر مقوله «اقتصاد فرهنگ» و اهمیت آن در سیاست گذاری های فرهنگی و دستیابی به نتایج فرهنگی مطلوب، ابعاد علمی و دلالت های عملی این تلاقی را تبیین کنیم و فهرستی از زمینه های تأثیرگذار مهم را برای نخبگان عرصه فرهنگ و اقتصاد به تصویر بکشیم.
صنایع فرهنگی و گسترش گفتمان انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نامه فرهنگ و ارتباطات سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
101 - 126
حوزه های تخصصی:
امروزه صنایع فرهنگی از جمله صنایع پیشران در جهان است. عمده کشورهای توسعه یافته، آینده اقتصاد و پیشرفت خود را از طریق صنایع فرهنگی می بینند. به عنوان مثال اقتصاد بزرگ آمریکا تا سال 2015 تماماً در سیطره صنایع فرهنگی خواهد بود (اندیشکده صنعت و فناوری، 1387، ص. 11). از سویی دیگر با توجه به آنکه صنایع فرهنگی مناسب ترین شیوه برای انتقال و گسترش فرهنگ ملت ها و اقوام است، توجه به آن ضروری به نظر می رسد. مسئله اصلی ما در این مقاله عبارت است از: صنایع فرهنگی چگونه می تواند در گسترش ارزش ها و عقاید انقلاب اسلامی مؤثر باشد و چه نقشی را بر عهده بگیرد؟ و مسائل فرعی مقاله نیز چنین صورتبندی می شود: امروزه صنایع فرهنگی در سایر کشورها و شهرهای خارجی چه نقشی را ایفا می کنند و کارکردهای این صنایع چیست؟ در این مقاله به دنبال آن هستیم که نشان دهیم صنایع فرهنگی مطلوب باید ابزاری برای گسترش ارزش ها و عقاید انقلاب اسلامی، که ما از آن به گفتمان انقلاب اسلامی تعبیر کرده ایم، باشد. در این راستا به بررسی اسناد صنایع فرهنگی مربوط به شهرهای خارجی پرداخته ایم. در اسناد صنایع فرهنگی لندن، سنگاپور و ایالت ساسکاچیوان کانادا، توجه به حفظ و گسترش فرهنگ خودی یکی از دلایل اصلی برنامه ریزی و سیاست گذاری گسترده در این حوزه است. در ادامه مدل مطلوب خود از عناصر صنایع فرهنگی را بیان کرده ایم. در مدل پیشنهادی، صنایع فرهنگی دارای سه بعد پویایی اقتصاد شهری، مشارکتی بودن، مردمی بودن می باشند و محتوای آن در راستای گسترش گفتمان انقلاب اسلامی می باشد. این بدان معناست که این صنایع در محتوا باید ارزش ها و اعتقادات انقلاب اسلامی را گسترش دهند. در این باب استناداتی به سخنان رهبر معظم انقلاب صورت گرفته است.
پویانمایی تلویزیونی در ایران: به سوی مدلی برای سیاست گذاری از توصیف مسئله تا تجویز راهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات صنایع خلاق یکی از الگوهای پیشرو در سیاست گذاری فرهنگی و اقتصاد فرهنگ در دنیا است که تقریباً از ابتدای قرن حاضر در کشور های مختلف دنیا توسط دولت ها و دیگر کنشگران سیاستی در حوزه فرهنگ در حال اجرا است. پویانمایی به عنوان یکی از قالب های رسانه ای پردرآمد بیش ازپیش مورد توجه سیاست گذاران واقع شده است. اما در کشور ما در قدم اول، برای طراحی و اجرای هرگونه سیاست و تصمیم سیاستی، نیاز به شناخت دقیق از وضعیت کنونی برای دستیابی به شرایط مطلوب احساس می شود. این پژوهش برای نیل به این مهم، به صورت بندی دقیق و علمی از مسائل سیاستی و راهکار های ممکن دستیابی به شرایط مطلوب تولید انبوه پویانمایی تلویزیونی در ایران از طریق مصاحبه با خبرگان این عرصه و تحلیل مضمون آن، پرداخته است. در نتایج این تحقیق در جستجوی عوامل بازدارنده و موانع پیشرفت پویانمایی به سه مؤلفه اصلی دست یافتیم؛ از یک سو اشتباهات و ضعف های سیاست گذاران و مدیران این عرصه باعث ایجاد آفت ها و بروز مسائلی شده، و از سوی دیگر تولیدکنندگان و دیگر کنشگران خصوصی نیز دچار ضعف های بنیادین هستند که توانایی و قوت رشد را از دست داده اند، و همچنین عوامل ساختاری که ریشه در فرهنگ و ساختارهای اجتماعی دارند نیز مزید بر علت شده است. راهکارهای ارائه شده توسط نخبگان به ۶ دسته اصلی با عنوان های ایجاد متولی کلان، بازار آزاد، اصلاح نظام آموزشی، پژوهش و ایجاد شتاب دهنده ها دسته بندی شدند که در نهایت، این تحقیق مدلی مطلوب برای سیاست گذاری پویانمایی تلویزیونی در ایران با استفاده از نکات ارائه شده در مصاحبه ها ارائه کرده است.
نشانه شناسی تبلیغات مجلات سبک زندگی؛ (مطالعه موردی مجلات زندگی ایده آل، زندگی آرمانی، زندگی ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال دهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
93 - 118
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی مفهومی است که با انتخاب شدن زندگی روز مره معنا می یابد، بدین ترتیب که بر خلاف جوامع سنتی که افراد جایگزین و بدیل اندکی در میان برنامه های زندگی داشتند، در جامعه ی معاصر به واسطه ی اهمیت یافتن خود و مسئولیت شخصی و ظهور جامعه ی مصرفی در زندگی، قدرت انتخاب نیز بیشتر است. اهمیت یافتن انتخاب در جامعه ی ایران بیش از هر چیز در عرصه ی کالاهای مادی و مصرفی در حال وقوع است و تنوع تعداد و تغییر محتوا و شکل رسانه های عامه پسند در سال های اخیر همراه با تغییر چهره ی شهر های بزرگ ایران و روند فزآینده ی توجه به بخش مصرف، این مسئله را به خوبی بیان می دارد. سبک زندگی مصرفی در اینجا نتیجه ی گزینش ها و ترجیحاتی است که در ارتباط با فرهنگ مصرفی قرار دارد و همچنین بیانگرانه و نمایشی است. هدف مقاله ی حاضر مطالعه ای توصیفی با استفاده از تحلیل نشانه شناختی رولان بارت و کشف معنای زنجیره ی دلالت های آشکار و ضمنی در مطالعه ی موردی 9 نمونه از تبلیغات مجله های سبک زندگی است. نتایج به دست آمده مُعرف مجموعه ی ارزش های نمادینی است که در کل به عنوان ارزش های مرجح حاصل از الگوی مصرفی جامعه ی مدرن، تنها در ظاهر، دلالت گر تأکید و تأیید استقلال و منحصر بودن هویت و شخصیت فرد است، در حالی که آنچه در لایه های زیرین پیام تولیدکنندگان وجود دارد، ارزش هایی در تقابل با حق انتخاب و سوژگی آزادانه ی افراد در جامعه ی مدرن به ویژه برای مخاطب کشوری جهان سومی است که تنها می تواند مصرف کننده ی منفعل کالا ها و ارزش های تولیدی غربی باشد. در نهایت آنچه از تحلیل ها حاصل می شود، تأکید بر شکل گیری یک جامعه ی گروه بندی شده با توجه به لایه بندی های اقتصادی و منزلتی است.
مروری بر برخی مفاهیم کلیدی در سیاست گذاری صنایع فرهنگی و خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه سیاست گذاری صنایع فرهنگی به یکی از کلیدی ترین حوزه های مورد توجه دولت ها تبدیل شده است و با رشد پرشتاب تولید و مصرف محصولات صنایع فرهنگی و خلاق و همچنین تعدد نوآوری در فناوری های این حوزه از جمله در فناوری های شبکه اجتماعی، بازی های رایانه ای، مد و لباس و طراحی اهمیت این حوزه از صنایع، چندین برابر شده است. با این حال با توجه به شرایط فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر کشور یا منطقه، سیاست گذاری های متفاوتی انجام شده و حتی در تعاریف و مفاهیم اختلاف نظر وجود دارد. در تحقیق حاضر سعی شده است ضمن مروری بر مفاهیم و تعاریف کلیدی این حوزه از جمله فناوری فرهنگی، کالاها، خدمات و صنایع فرهنگی و صنایع خلاق و در نهایت اشاره ای بر نحوه سیاست گذاری فرهنگی در دو کشور بریتانیا و استرالیا انجام دهیم که می تواند درس هایی برای سیاست گذاری فرهنگی در کشور داشته باشد.
طراحی الگوی مدیریت عملکرد در صنایع خلاق و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
167 - 202
هدف: صنایع خلاق یا فرهنگی مفهوم نسبتاً نوظهوری است که در دهه های اخیر و در سیاستگذاری های اقتصادی و فرهنگی به آن توجه شده است. با توجه به وابستگی بسیار به خلاقیت نیروی انسانی، مدیریت صحیح منابع انسانی در این سازمانها از کلیدی ترین فعالیتهای مدیریت است. یکی از سازوکارهای مهم مدیریت منابع انسانی که می تواند نقش مؤثری در استفاده بهینه از سرمایه انسانی داشته باشد، نظام مدیریت عملکرد است. با توجه به مشخصه های خاص صنایع خلاق و فرهنگی، هدف اصلی این پژوهش ارائه الگو برای نظام مدیریت عملکرد در این حوزه بود. روش: اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان، گردآوری و سپس با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد(رویکرد گلیزر) تحلیل و الگوی مد نظر استخراج شد. یافته ها: الگوی استخراجی متشکّل از ۹ مؤلفه اصلی است که عبارتند از: مؤلفه های فرایندی، مؤلفه های کلیدی، مؤلفه های مبنایی، بافتار سازمانی، مؤلفه های اقتضائی، مؤلفه های مدیریتی، مؤلفه های ورودی مدیریت عملکرد، مؤلفه های خروجی مدیریت عملکرد و مؤلفه های اثربخشی مدیریت عملکرد، که مؤلفه های فرایندی، کلیدی و مبنایی، هسته محوری الگو را تشکیل داده اند. نتیجه گیری : با تکیه بر الگوی ارائه شده، می توان یک نظام کارامد و متناسب مدیریت عملکرد برای اعمال در صنایع خلاق و فرهنگی ارائه کرد.
تحلیل سیاست های فرهنگی و عملکرد دولت های پس از انقلاب اسلامی در حوزه اقتصاد سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تحلیل و بررسی خط مشی ها و سیاست ها و عملکرد دولت های پس از انقلاب اسلامی در حوزه اقتصاد سینما است. روش مورد استفاده از نظر هدف کاربردی، از نظر داده کمی و کیفی و از نظر نحوه اجرا مکانیسم علّی و ردیابی فرایند است. داده ها شامل تمامی اسناد و مصوبات و آئین نامه های دولت ها و وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران و مصاحبه با صاحب نظران بوده است. از داده های ثانویه و آمارهای موجود نیز برای بررسی نتایج عملکرد دولت ها در حوزه اقتصاد سینما بهره برده شده است. سپس با روش فرایند ردیابی و مکانیسم علّی روند وقایع هر دوره در قالب نمودار واقعه-ساختار نمایش داده شده است. یافته ها نشان می دهد: در تمامی دوره ها و دولت ها خط مشی ها و سیاست ها بر اساس دیدگاه ها و تفکرات خاص هر دولت و حتی سلایق فردی اتخاذ شده و با تغییر افراد و دولت ها به یکباره در خط مشی ها تغییر روی داده است. تکاهش اکران فیلم خارجی و افزایش تعداد جشنواره های داخلی بوده است. حتی در شاخص تولید نیز در برخی دوره ها کم توجهی و غفلت صورت گرفته است. بنابراین در حوزه اقتصاد سینما خلأ وجود یک سیاست گذاری کلی و غالب وجود دارد که تمامی دولت ها و مسئولان در راستای تحقق اهداف آن فعالیت نمایند.
تبیین مؤلفه های مؤثر بر ساختاردهی زنجیره ارزش صنایع خلاق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
161 - 188
حوزه های تخصصی:
مفهوم اقتصاد خلاق در اسناد خط مشی و سیاست های کلان کشورهای اروپایی ازجمله سیاست های اتحادیه ی اروپا، برنامه ی عمران ملل متحد و استراتژی های دیگر سازمان های بین المللی به وضوح قابل مشاهده است. تاکنون مفهوم خلاقیت در صنایع فرهنگی، اقتصاد خلاق و به طور ویژه صنایع خلاق در ایران، موردتوجه تعداد اندکی از اندیشمندان و پژوهشگران بوده است. نگاهی به اثرات توجه دیگر کشورها به این مفاهیم و درک پیامدهای آن منجر به تحولات عمیق در تفکر و نوع نگرش سیاست گذاران کلان فرهنگی و اقتصادی خواهد شد. هدف این پژوهش، نگاهی ساختاری به صنایع خلاق و استخراج و تبیین مؤلفه های مؤثر در ساختاردهی زنجیره ی ارزش صنایع خلاق در ایران است. با توجه به موقعیت ویژه ی جمهوری اسلامی ایران ازنظر فرهنگی و لزوم توجه به این مسئله، مؤلفه های مؤثر بر ساختاردهی زنجیره ارزش با استفاده از مصاحبه با خبرگان و به کارگیری روش تحلیل مضمون استخراج شده اند و با کاربرد روش مدل سازی ساختاری تفسیری به بررسی نحوه ی تأثیرگذاری این مؤلفه ها بر یکدیگر پرداخته شده است. درنهایت، نتایج پژوهش در قالب دو مدل ساختاری تفسیری و بر روی 15 مؤلفه ی مؤثر در ساختاردهی زنجیره ی ارزش صنایع خلاق، در دو بعد فعالیت های اصلی و پشتیبان، ارائه شده است.
طراحی الگوی به کارگیری ظرفیت صنایع فرهنگی در اقتصاد مقاومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی الگوی به کارگیری ظرفیت صنایع فرهنگی در اقتصاد مقاومتی است. مؤلفه های تحقیق در بخش اقتصاد مقاومتی، عمدتاً با استناد به بیانات رهبری انقلاب بوده است. بدین منظور، پس از مطالعه مبانی نظری تحقیق، شاخص های اقتصاد مقاومتی شناسایی و تدوین شده و برای تأیید در اختیار نخبگان قرار گرفت. در بخش صنایع فرهنگی، با توجه به تعدد شاخه های مختلف صنایع فرهنگی و محدودیت های تحقیق، پنج متغیر و هفده شاخص، که امروزه نقش اساسی در فرهنگ سازی و رشد اقتصادی جوامع دارند، انتخاب شدند و مورد تأیید قرار گرفتند که عبارت اند از: رسانه ها، گردشگری، میراث فرهنگی، صنایع دستی و بازی های رایانه ای. روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی، توصیفی و تحلیلی است. روش شناسی تحقیق، ترکیبی است که در بخش کیفی از طریق مبانی نظری تحقیق و با مشارکت پنج نفر از متخصصان حوزه فرهنگ و اقتصاد به عنوان اعضای پانل، به روش (ISM و MICMAC)، الگو سازی ساختاری تفسیری در مورد مباحث اقتصاد مقاومتی و صنایع فرهنگی انجام شد؛ و در بخش کمّی با استفاده از نتایج حاصل از 35 پرسش نامه، میانگین تأثیر مؤلفه های صنعت فرهنگ بر اقتصاد مقاومتی سنجیده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد، دو مؤلفه مردمی کردن اقتصاد و اقتصاد دانش بنیان، تأثیرگذارترین مؤلفه های اقتصاد مقاومتی هستند. در بخش صنعت فرهنگ نیز دو مؤلفه گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی و بهره گیری از اقتصاد دانش بنیان، از مؤثرترین مؤلفه های صنعت فرهنگ اند.
کارآفرینی فرهنگی (کنکاشی اقتصادی در سینمای ایران وآمریکا)
منبع:
شاخص کارآفرینی سال اول زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
36-59
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر دولت ها کار آفرینی را به عنوان استراتژی توسعه ملی پذیرفته و اقدامات بسیاری برای توسعه آن انجام داده اند. در کشور ما نیز حمایت از کارآفرینی محور سیاستهای دولت قرار گرفته ودر قوانین توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی توجه ویژه ای به آن مبذول شده است .در این پژوهش با توجه به نقش صنعت سینما در اقتصاد و کارآفرینی و اشتغال زایی و همچنین اهمیت تولید و مصرف کالاهای فرهنگی ، تلاش گردیده است تا ضمن شناسایی عوامل مهم تأثیر گذار بر توسعه کسب و کار در این صنعت و شناسایی مشکلات در کشورمان و مقایسه با وضعیت این صنعت پولساز در آمریکا راهکارهایی برای توسعه کارآفرینی در یکی از مهمترین و پُر رونق ترین صنایع فرهنگی و برون رفت از این مشکلات نیز مطرح شود .
گونه شناسی خط مشی های صنایع فرهنگی در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷
123 - 146
عدم نگاه کارشناسی و علمی در خط مشی گذاری اقتصاد فرهنگ و صنایع فرهنگی کشور موجب شده در این عرصه شاهد بازدهی و خروجی معتنابهی نبوده و همچنین فعالین این حوزه در فعالیت خود با موانع مختلفی روبرو باشند. صنایع فرهنگی که مواردی چون موزه ، کتابخانه، تئاتر، نشر، نرم افزار، پویانمایی، اسباب بازی و... را شامل می شود، علاوه بر انتقال فرهنگ، پتانسیل قابل توجهی در تولید درآمد و اشتغال دارند. پژوهش حاضر که خط مشی های صنایع فرهنگی در ایرانِ پس از انقلاب را بررسی و تحلیل نموده، بر اساس نوع هدف، بنیادی و به لحاظ روش، کیفی و دارای رویکردی استقرایی است. داده های آن، اسناد و مدارکی است که از «سامانه جامع جستجوی قوانین و مقررات دولت» جستجو و مورد تحلیل مضمون قرار گرفته است. در این تحقیق خط مشی های صنایع فرهنگی به دو دسته کلی «کلان و چارچوب ساز» و «عینی و عملیاتی» تقسیم شده اند. 5 خط مشی «اصلاح قوانین، تدوین استانداردها و ضوابط»، «تسهیل گری»، «سیاست گذاری»، «کاهش تصدی دولت»، «نیروی انسانی» جزو خط مشی های کلان و چارچوب ساز و 6 خط مشی «ایجاد و مرمت»، «پرداخت ها و تسهیلات»، «تبلیغ و ترویج»، «رونق تولید»، «زیرساخت ها، امکانات، تجهیزات، زمین» و «معافیت ها» جزو خط مشی های عینی و عملیاتی دسته بندی شده اند.
تحلیل سیاست گذاری در اقتصادِ فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه صنایع فرهنگی از مهم ترین مؤلفه های مرکزی اقتصادِ فرهنگ و جزء صنایعِ با ارزش افزوده بالاست که در سیاست گذاری ها، برای دستیابی به توسعه مد نظر قرار می گیرد. توسعه نیافتگی ایران در اقتصادِ فرهنگ با وجود ذخایر غنی فرهنگی و نوپا بودن سیاست گذاری در این حوزه، بررسی سیاست های مرتبط با آن را ضروری می سازد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی جایگاه و مؤلفه های اقتصادِ فرهنگ در سیاست گذاری ها و خلأهای آن با توجه به الگو های نظری است؛ بدین منظور اسناد بالادستی مرتبط، با روش تحلیل محتوای کیفی بررسی و 455 کد اولیه و 33 مقوله استخراج شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که به طور کلی در اسناد بالادستی به مؤلفه های توسعه اقتصادِ فرهنگ در قالب مضامین اصلیِ تولید، توزیع، مصرف، زیرساخت، سطح، نوع و واکنش به جهانی شدن توجه شده است؛ اما کمیت و چگونگی آنها متفاوت و در برخی موارد کاستی هایی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان مؤلفه های سیاست گذاری در اقتصادِ فرهنگ، به بخش تولید بیش از توزیع و مصرف در سیاست های کلان کشور توجه شده است؛ همچنین به تولید محصولات فرهنگی، متناسب با بازارهای جهانی و منطقه ای و ارائه آن در این بازارها توجهی کمتر و اکثر سیاست ها در سطح ملی تنظیم شده است؛ بنابراین تأکید مقاله بر این موضوع است که پیشرفت اقتصادِ فرهنگ در گرو توجه و رشد متعادل همه بخش های آن اعم از تولید، توزیع و مصرف است و توجه یکسان به بخش ها و سطوح مختلف اقتصادِ فرهنگ در تدوین سیاست ها ضروری است.