جهان هستی، پیوسته در حال تولید داده و اطلاعات آماری است. تعداد دفعات بارندگیدر یک فصل یا یک سال یا میزان بارندگی یک سال در یک منطقه جغرافیایی، تعدادآتشسوزیها در جنگلهای یک ناحیه، میزان پیشروی صحرا در یک کشور، تعداد زمینلرزههادر یک منطقه در یک سال و تعداد وقایع ولادت و فوت در یک سال معین، مثالهایی هستند ازتولید داده و اطلاعات آماری ناشی از حرکت جهان هستی. رهبران، مدیران و برنامهریزانجوامع برای تصمیمسازی و برنامهریزی و پیشبرد جامعه خود به سوی آیندهای بهتر باجمعآوری این دادهها اقدام به تولید آمارهای رسمی نموده و اقدامات خود را با شناختوضعیت موجود ساماندهی کرده و از این طریق در جهان هستی تغییر ایجاد میکنند و این تغییرنیز دادههای آماری جدید تولید میکند. افزون بر این، حوادث غیرمترقبه، همانند طوفان،آتشسوزی، و زلزله، موجب اقدامات اضطراری دولتها شده و از این طریق نیز در نظام تولیددادههای آماری تغییر ایجاد میشود. سعی این مقاله، در تبیین شکلگیری نظامهای آماری ونظامهای تولید آمارهای رسمی در کشور و ارائه تصویری از یک نظام آماری مطلوب و تشریحاصول حاکم بر نظام تولید آمارهای رسمی است.
در این مقاله، با استفاده از روشهای نوین اقتصادسنجی، تجزیههای واریانس (VDCs)و توابع واکنش آنی (IRFs)تعامل میان متغیرهای دستمزد، بهرهوری و نرخ بیکاری در اقتصادایران را در کوتاهمدت و بلندمدت بررسی مینماییم. در مجموع، نتایج حاصله دلالت بر آن دارندکه نظریههای نئوکلاسیک به تنهایی نمیتوانند حقایق موجود در بازار کار اقتصاد ایران راتوضیح دهند و تشخیص دوگانگی بازار کار برحسب بخش رسمی و غیررسمی برای فهمنوسانهای نرخ بیکاری، عرضه و تقاضای نیروی کار و همچنین سیاستگذاریهای مربوطهبسیار اساسی است. استفاده مؤثر از بخش غیررسمی برای ایجاد اشتغال و درآمد و توجه بیشتربه بهرهوری در بخش رسمی یا مدرن برای حصول به هدف کاهش نرخ بیکاری و هم زمانافزایش قدرت رقابتپذیری بخش مدرن ضروری است.