یکی از جنبه های فراموش شده در نظریه های توسعه اقتصادی، شیوه کشف و یادگیری این حقیقت است که هر کشور در تولید چه چیزی برتری و صلاحیت دارد. نظریه نسبی برای پیش بینی ساختار مزیت مقایسه ای کشورهای در حال توسعه در سطحی گسترده و کلی مورد استفاده قرار می گیرد، ولی در سطح عملی، راهنمای مؤثری برای اقدام نیست. یافته های الگوی برخورداری از منابع نیز برای کارآفرینی که سعی دارند زمینه های سرمایه گذاری را انتخاب نمایند، کمکی به حساب نمی آیند. نیل به این دانایی و شناخت که هر کشور در تولید چه چیزی خوب است، تحت شرایط آزادی عمل (لسه فر) به اندازه کافی حاصل نمی آید.
حامل های انرژی از جمله برق، نقش اساسی در توسعه جوامع بشری ایفا می کند و به مرور زمان، اهمیت آنها در حیات اقتصادی و اجتماعی بشر گسترش می یابد. از این رو، شناخت تقاضای برق و عوامل مؤثر بر آن در کنار دیگر سیاست های حاکم بر تقاضای انرژی، می تواند نقش مؤثری در فرآیند تصمیم گیری های اقتصادی داشته باشد. در این مطالعه، ضمن تفکیک تقاضای برق به بخش های مختلف مصرفی، با بهره گیری از متغیرهای اقتصادی بر اساس مبانی نظری اقتصاد خرد، به تخمین تقاضای برق و تبیین کشش های قیمتی و درآمدی کوتاه مدت و بلندمدت، در هر یک از این بخش ها می پردازیم.
این مطالعه به بررس عوامل مؤثر بر تقاضای نیروی کار در کارگاه های بزرگ صنعتی کشور در سال های 1350-1378 اختصاص دارد. توابع تقاضای نیروی کار با استفاده از الگوهای ایستا و پویا تخمین زده شده است. در این مدل تقاضای نیروی کار تابعی از ارزش افزوده، هزینه واقعی استفاده از نیروی کار و هزینه واقعی استفاده از سرمایه است. برای آزمون آثار تغییر قانون کار بر اشتغال، از متغیرهای مجازی استفاده شده است.