دورنمای انرژی در ایران سال 1400 وابسته به سیمای انرژی در جهان سال 1400است. در سال 1400، میزان صادرات نفت ایران همچنان در حال افزایش خواهد بود و کشورمانیک صادرکننده عمده نفت با ظرفیت صادراتی بیش از میزان فعلی، چه از لحاظ درصد و چه ازلحاظ مقدار، خواهد بود. مسئله پایانپذیری منابع نفت که همواره مورد بحث بوده، اغراقآمیزاست و تا سال 1400 هیچ اثری بر افزایش تولید نفت کشور نخواهد داشت. در سال 1400، گاز طبیعی در مصرف داخل نقش عمدهای به عهده خواهد داشت و به میزانزیادی جایگزین نفت خواهد شد. این جایگزینی در صنعت برق و مصارف خانگی تجاریپیشرفت بسیار خوبی داشته است. پیشرفت آن در صنعت متوسط بوده و در حمل و نقل راهطولانی در پیش است. در سال 1400، ایران یک صادرکننده مهم گاز به شرق و غرب خواهد بود، اما این امر،مشروط به جلب سرمایهگذاری خارجی است. تا سال 1400، ظرفیت بالقوه آبی به طور عمده مورد استفاده قرار خواهد گرفت و نسبتچشمگیری از برق کشور از نیروی هیدرولیک تأمین خواهد شد. سهم سوختهای سنتی رو به کاهش خواهد رفت و بر سهم انرژیهای نو افزوده خواهد شد،اما این انرژیها تحتالشعاع سوختهای فسیلی خواهد بود و نقش مهمی را در تراز انرژی کشورایفا نخواهد کرد. نقش زغال سنگ را در گذشته نادیده گرفتهاند، ولی میتواند تا سال 1400 فعال شده وبخش قابل توجهی از انرژی خام را تأمین کند، و بدین ترتیب، باعث تطویل عمر منابع نفت وگاز گردد یا به صورت غیرفعال فعلی باقی مانده و برای نیمه دوم سده بیست و یکم ذخیره شود.نقش انرژی اتمی به دلایل سیاسی غیرقابل پیشبینی است، اما به هر صورت بخش مهمی ازانرژی کشور را تأمین نخواهد کرد. تولید و مصرف برق (انرژی ثانویه) تا سال 1400 همچنان رو به افزایش خواهد بود. در پنجسال نخست، تقریبا همه کشور زیر پوشش برق خواهد رفت و در سالهای بعد از آن، آهنگ رشدآهستهتر خواهد شد و افزایش آن تنها متناسب با رشد صنعت و افزایش جمعیت خواهد بود وبه واسطه پدیده اشباع (در مصارف خانگی) و اعمال سیاستهای صرفهجویی و اصلاح تعرفهها،آهنگ رشد آنها کند خواهد شد.
یکی از هدفهای اصلی توسعه، رهایی از چنگال فقر و ایجاد رفاه نسبی برای افرادجامعه میباشد. کوششهای زیادی در جهت از بین بردن فقر در کشور صورت گرفته است.نخستین گام در جهت بررسی موفقیتآمیز بودن این تلاشها، بررسی وضعیت و نحوه توزیعدرآمد در بین قشرهای مختلف جامعه میباشد. از آنجا که استان تهران، به لحاظ وضعیتسیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، از موقعیت خاصی در کشور برخوردار است، نحوهتوزیع درآمد بین گروههای مختلف آن، اهمیت ویژهای دارد. نتایج حاصل از آمارگیری هزینه ودرآمد خانوارها که توسط مرکز آمار ایران منتشر میشود، حاکی از آن است که طی دهه گذشته،توزیع درآمد براساس معیار ضریب جینی در مناطق شهری استان تهران بهبود یافته، و به طورنسبی، از توزیع درآمد در کل کشور بهتر میباشد، و طبقه متوسط جامعه (40 درصد میانیجمعیت)، طبقه غالب جامعه شهری استان تهران را تشکیل میدهد. طی همین مدت، نحوهتوزیع درآمد، تحت تأثیر اوضاع اقتصادی کشور بوده و در وضعیتی که تورم ناگهان زیادمیشود، به شدت خراب میشود. طبق محاسبات انجام شده براساس اطلاعات خام هزینه وبودجه خانوارهای شهری 20 درصد پردرآمد جامعه شهری استان تهران طبقه غالب جامعهمیباشند. گروههای درآمدی و هزینهای تعریف شده در کتاب آمارگیری از هزینه و درآمدخانوارهای شهری، از مرکز آمار ایران، به گونهای است که بیش از 51 درصد نمونههای استانتهران در سال 1373، جزو گروه نهم و دهم (پردرآمدها) قرار گرفتهاند. بنابراین، در تعریف اینگروهها باید تجدیدنظر صورت گیرد و هر گونه تحلیل براساس نتایج حاصل از اطلاعات خام وگروهبندی نشده صورت پذیرد. فاصله بین مناطق شهری و روستایی استان تهران در سال1373 فاحش نبوده و توزیع هزینه در بین دهکهای مختلف مشابه همدیگر است. هزینه مسکن،سهم زیادی را از کل هزینه خانوارهای شهری و روستایی استان تهران را به خود اختصاص داده،و طبقه متوسط و پردرآمد استان، همگنتر از طبقه کم درآمد آن میباشد.