۱.
در برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، ساماندهی نظام قیمتگذاری کالا و خدمات و واگذاری بیشتر فعالیتهای اقتصادی دولت به بخش خصوصی، به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای اصلاح نظام مالی دولت و حذف کسریهای مزمن بودجه معرفی گردیده است. با این حال، از آن جا که یارانهها، به عنوان یکی از روشهای مرسوم و شناخته شده انتقال درآمد به گروههای کمدرآمد جامعه، از اهمیت شایانی برخوردار است، عدم شناخت کافی از نتایج و پیامدهای اجرایی این سیاست، یا به عبارت سادهتر، عدم استفاده از یک برنامه حساب شده در اجرای آن، علاوه بر آثار منفی بر سطح زندگی گروههای کم درآمد، پیامدهای منفی سیاسی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت. در این مطالعه، کوشیدهایم تا با استفاده از برآورد آثار حذف یارانهها به هر رفتار متغیرهای کلان اقتصادی در قالب یک الگوی اقتصاد کینزی، مشکلات ناشی از اجرای این سیاست را به صورت واقعی تبیین نماییم. در نهایت، تغییر الگوی مخارج دولت مبتنی بر اختصاص هزینههای جاری (یارانهها) به مخارج سرمایهگذاری دولت را به عنوان یک برنامه مکمل سیاستهای ساماندهی نظام قیمتگذاری برای جلوگیری از تبعات منفی آن بر رشد اقتصادی، سرمایهگذاری و توزیع درآمدها پیشنهاد میکنیم.
۲.
در این مقاله، در صدد ارزیابی هدفهای برنامه دوم و سوم توسعه در بخش صادرات غیرنفتی با توجه به پتانسیلهای تولید میباشیم، بدین منظور، ضریبهای صادراتی بخشهای عمدة اقتصادی (کشاورزی، صنعت و معدن، و خدمات) محاسبه و با عنایت به نرخهای پیشبینی شده رشد تولید در هر برنامه، تحقق هدفهای صادرات غیرنفتی را ارزیابی کردهایم. نتایج نشان میدهد که به رغم پیشبینی یک جهش قابل ملاحظه در صادرات غیرنفتی در برنامه سوم، شک و تردیدهایی در مورد تحقق هدفهای صادرات غیرنفتی در سالهای نیمه دوم برنامه وجود دارد. از سوی دیگر، نتایج، گویای این امر است که اگر چه هدفهای صادرات در بخش خدمات کاملاً قابل تحقق است، اما در برنامه به ظرفیتهای این بخش بهای لازم داده نشده و توان صادراتی این بخش از پیشبینی برنامه به مراتب بیشتر است.
۳.
سیاستهای تعدیل اقتصادی در ایران از سال 1368 به مورد اجرا درآمد که عمدتاً شامل حذف یارانهها، کاهش کسر بودجه دولت، و خصوصیسازی اقتصاد بود. این برنامهها، گذشته از اثرگذاری بر متغیرهای اقتصادی کلان در چهارچوب هدفهای کلی، رفع عدم تعادلهای داخلی و خارجی و ایجاد زمینههای لازم برای رشد اقتصادی مستمر، توزیع درآمد در کوتاهمدت و میانمدت را به طور اجتنابناپذیر تحت تأثیر قرار میدهند. به استناد متون موجود، آثار برنامههای تعدیل بر توزیع درآمد به ویژه قشرهای فقیر، نزاع برانگیزترین جنبه آثار گوناگون این برنامهها را تشکیل میدهد. به همین دلیل، قابلیت پذیرش سیاسی و امکان موفقیت تداوم این برنامهها در آینده بستگی به ماهیت این اثرها دارد. بررسی آثار توزیعی ناشی از این سیاستها نقش محوری را در این پژوهش به عهده دارد. ارزیابی وضعیت هزینههای مصرفی مناطق شهری و روستایی استان اصفهان طی دوره 1368 – 1372 (سالهای برنامه اول جمهوری اسلامی ایران) ما را به نتایج احتمالی زیر رهنمون میگردد. از این که انواع هزینههای مصرفی طی این دوره افزایش یافته میتوان نتیجه گرفت که احتمالاً وجود شرایط تورمی ناشی از سیاستهای اجرایی یکی از عوامل اصلی این افزایش بوده و این شرایط تورمی موجب افزایش شکاف طبقاتی شده است. در مناطق شهری، افزایش هزینه با بدتر شدن وضعیت تغذیهای همراه بوده است. به این مفهوم که میزان و میدان اثر شرایط تورمی در مناطق شهری استان اصفهان گستردهتر میباشد. شاید دلیل آن، وابستگی بیشتر این مناطق به نظامهای حمایتی دولت است که طی این دوره کم رنگتر شده است. اطلاعات مربوط به سطح کلان نیز مؤید آثار نامساعد اعمال سیاستهای تعدیل بر شرایط اقتصادی و به ویژه وضعیت تغذیهای ساکنان اصفهان میباشد. زیرا رفتار شهروندان اصفهانی نیز از کارکرد متغیرهای کلان متأثر بوده است، به این ترتیب که روند افزایش هزینههای مصرفی در الگوی مصرفی آنان با روند افزایش هزینههای مصرفی در سطح کلان هماهنگ میباشد. نتایج پژوهش تحقیق نشان میدهد که به دلیل وجود نظام حمایتی حاکم، در حالی که هزینههای خوراکی به شکل نسبتاً متوازنی توزیع شده است، توزیعی هزینههای غیرخوراکی بادوام کاملاً نامتوازن است.
۴.
ایران بیش از 2700 کیلومتر مرز آبی دارد، و بدین روی، ظرفیت بالقوه فراوانی را در زمینه امور شیلاتی داراست. این منابع عظیم دریایی از جنبه اقتصادی برای کشور با اهمیت میباشد. این زیربخش اقتصادی به لحاظ تأمین بخشی از موارد پروتئینی، ایجاد امنیت غذایی، ایجاد درآمد ارزی و اشتغالزایی، نقش مهمی دارد. در سال 1378، سهم این زیر بخش از اشتغال کل کشور 81/0 درصد، از تولید ملی 29/0 درصد و از صادرات غیرنفتی 5/1 درصد بوده است. شناخت وظایف، هدفهاو برنامههای این زیربخش مهم اقتصادی و ارزیابی عملکرد این زیربخش با آنچه در برنامههای توسعه اقتصادی اول و دوم برای آن در نظر گرفته شده بود، گام مؤثری در جهت بهبود وضعیت عملکرد این زیربخش و استفاده بیشتر از ظرفیت بالقوه موجود آن میباشد. در این گزارش، به بررسی وضعیت عملکرد شیلات کشور در طی دو برنامه اول و دوم توسعه میپردازیم. نتایج بررسی نشان میدهد که در حوزه تأمین شرایط لازم برای افزایش توان صیادی و رشد و گسترش میزان صید، و به تبع آن، رشد و گسترش مصرف ماهی و سایر آبزیان، عملکرد شیلات مطلوب نبوده است. در حوزه تکثیر و بازسازی ذخایر نیز به رغم رشد مطلوب تولید بچهماهی، ماهیان رهاسازی شده در دریا رشد مطلوبی نداشتهاند. به طوری که بهرهبرداری از آبهای شمال با مخاطره مواجه خواهد بود. در حوزه سرمایهگذاری نیز عملکرد شیلات مطلوب بوده است اما در زمینه صادرات، به واسطه کم تجربه بودن (بخش خصوصی) و عدم تلاش مضاعف برای بازاریابی سایر فرآوردههای شیلاتی (بجز خاویار) شرکت شیلات نتوانسته سهم مناسبی را از صادرات برای این محصولات کسب نماید