آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۳

چکیده

هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه و اثربخشی، روش متداول، بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به یادگیریِ درسِ علومِ دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در سال تحصیلی 89/88 بوده است. جمعاً 53 دانش آموز دختر در دو کلاس مختلف در پایه پنجم ابتدایی در این پژوهش مشارکت داشتند که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و از این تعداد 28 نفر در گروه آزمایش و 25 نفر در گروه کنترل بودند. افراد گروه آزمایش از طریق راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه آموزش دیدند و افراد گروه کنترل از طریق روش تدریس متداول یا روش سنتی. مدت این دوره هشت هفته بود. برای مشخص کردن اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه در مقایسه با روش متداول، از یک آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی شامل 30 سؤال استفاده شد. همچنین مقیاس 21 سؤالیِ نگرش به یادگیری درس علوم (اکپینر و همکاران، 2009) به منظور سنجش نگرش به یادگیری علوم مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس یک متغیری (ANCOVA) و تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که دانش آموزانی که از طریق راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه آموزش دیده اند، پیشرفت تحصیلی بالاتری در کلیه سطوح شناختی، نسبت به دانش آموزانی که به روش تدریس متداول آموزش دیده اند، داشته اند. همچنین نتایج تحقیق نشان می داد که نگرش دانش آموزانِ گروه آزمایش نسبت به یادگیری درس علوم بعد از عمل آزمایش بهبود یافته است.

تبلیغات