فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۹۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازشناسی ساختار عاملی مقیاس جهت گیری مذهبی برای دست یابی به کوتاه ترین فرم این مقیاس انجام شده است. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است که جامعه آماری اش دانشجویان دانشگاه آزاد واحد قم و دانشگاه قم بود که با روش نمونه برداری در دسترس، ۴۴۶ نفر از میان این دانشجویان انتخاب شدند و به مقیاس جهت گیری مذهبی پاسخ دادند. به منظور تعیین اعتبار پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. داده های به دست آمده با روش های همبستگی پیرسون و آزمون دونیمه سازی تجزیه و تحلیل شد. تحلیل یافته ها نشانگر آن بود که فرم تجدیدنظرشده مقیاس جهت گیری مذهبی دارای سه عامل (جهت گیری مناسکی و ارتباط با اهل بیت:، جهت گیری دین محورانه و جهت گیری خداسو و آخرت نگر) بوده است. آلفای کرونباخ 9۵/0 نشانگر اعتبار قوی این مقیاس است. بر اساس یافته های پژوهش، می توان گفت این مقیاس از اعتبار و روایی بالایی برخوردار بوده و عوامل منسجمی از آن به دست می آید که می توان با کاربرد آن، ویژگی دینداری افراد را بررسی، و در فعالیت های بالینی و پژوهش های آتی از آن استفاده کرد.
مفهوم شناسی تعارض بین فردی در منابع اسلامی: مطالعه ای کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در حالی که بُعد اجتماعی انسان وابسته به روابط بین فردی اوست، اما سطوح بالای تعارض بین فردی، منجر به کاهش تعهد، افزایش مشکلات ارتباطی، کاهش رضایت شغلی و افزایش استرس می شود. درک صحیح از مفاهیم عمیق به کاربرده شده در منابع اسلامی مستلزم شناخت واژگان است. این پژوهش با هدف مفهوم شناسی «تعارض بین فردی» در منابع اسلامی (قرآن و حدیث) انجام شده است. بدین منظور برای یافتن مفاهیم متناظر، از روش کیفی تحلیل محتوا و برای تبیین ساختار مفهومی از روش معناشناسی زبانی و در بخش بررسی میزان مطابقت این مفاهیم، از روش «روایی محتوایی» استفاده شده است. بدین منظور، به واسطه جملات توصیفی تبیینی مرتبط با موضوع در کتب لغت، اصطلاح شناسی و متون اسلامی جست و جو کردیم. در بخش اول، با تشکیل حوزه معنایی تعارض در روابط بین فردی سی مفهوم شناسایی شد و از این مفاهیم، 23 مفهوم در بررسی روایی تأیید شد که هفت مفهومِ «رقابت»، «تفرقه»، «معارضه»، «ستیز»، «انتقاد»، «تنش» و «کشمکش» حذف شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم مشیر به تعارض در روابط بین فردی در سه بخش مفاهیم حوزه شناختی، یعنی «منافسه»، «تضارب آرا»، «تفرقه»، «شقاق»، «اختلاف»، و مفاهیم حوزه عاطفی، یعنی «تنافر»، «نشوز»، «تفرقه»، «صراع»، و مفاهیم حوزه رفتاری تعارض کلامی، یعنی «مجادله»، «مشاجره»، «مراء»، «تناقض»، «خصومت»، «محاجه»، و غیرکلامی یعنی «مقاتله»، «تضارب»، «معارکه»، «معارضه»، «تضاد»، «عداوه»، «تنازع»، «اعراض» ترسیم پذیر است.
روان شناسی اسلامی در ایران: گذشته، حال و آینده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«روان شناسی اسلامی» علم مطالعه «نفس» و کارکردهای آن است تا با کشف یا تولید قانونمندی های حاکم بر آن، به تأمین سلامت روانی و ایجاد زندگی خوب در راستای هدف متعالی بپردازد که خدای متعالی برای انسان رقم زده است. این موضوع در کشور اسلامی ایران بیش از سه دهه است که محل توجه اندیشمندان دینی، دغدغه مندان فرهنگی، و برخی از نهادهای علمی قرار گرفته است. در مقاله حاضر مؤلفان با بررسی مروری در میان آثار تاریخی و پژوهش های کنونی در پی آن بوده اند که بررسی روندشناسانه ای در گذشته، حال، و آینده روان شناسی اسلامی در ایران داشته باشند. بدین منظور ابتدا تاریخچه روان شناسی اسلامی در ایران در دو محور «پیشگامان» و «جریان های قرن حاضر» بررسی شده، سپس آثار و نهادهای علمی فعال در روان شناسی اسلامی معرفی شده، و در نهایت از محدودیت ها و چشم انداز آینده روان شناسی اسلامی در ایران بحث کرده اند. یافته های پژوهش نشان داد که در کنار آثار دانشمندان بنام اسلامی، همچون فارابی، ابن سینا، زکریای قزوینی، سهل بلخی، ربان طبری، در کتب علمای نامدار شیعه همچون کلینی، صدوق، سید بن طاووس، و سید رضی نیز آثار روان شناختی قابل ردیابی است؛ و در آثار دانشمندان قرن 7 تا 13 هجری همچون سهروردی، نصیرالدین طوسی، ملاصدرا، فیض کاشانی، و ملا احمد نراقی به ایده های روان شناختی پرداخته شده است. روند روان شناسی اسلامی در قرن حاضر نیز از چهار مرحله دوره تمهید، دوره پالایش و موج اول تأسیس، دوره مقایسه، و دوره موج دوم تأسیس عبور کرده است. آثار روان شناسی اسلامی در دهه های حاضر نیز در قالب «کتب»، «مجلات»، «همایش ها»، و «برنامه های آموزشی» نمود یافته است. تا به حال، حدود 90 جلد کتاب، 13 مجله علمی، 14 همایش ملی و بین المللی، صدها پایان نامه در مقطع ارشد و دکتری، ده ها کرسی علمی ترویجی، تدوین و ارائه شده و 10 رشته رسمی دانشگاهی شکل گرفته و نهادهای علمی روان شناسی اسلامی در قالب «مراکز آموزشی پژوهشی» (11 مرکز)، «انجمن های علمی» (3 تشکل)، و «مراکز خدمات روان شناختی» (6 مرکز) در حال فعالیت هستند.
الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در نظام تربیتی اسلام، که هدفش به کمال رساندن انسان است، «تربیت» چیزی جز شکوفایی استعدادهای بالقوه انسان نیست. این پژوهش به منظور تدوین الگوی استعدادهای انسان بر اساس آموزه های اسلامی انجام شد. روش پژوهش کیفی و به شیوه پارادایم اجتهادی دانش دینی بود. یافته های پژوهش نشان داد متون دینی از ظرفیت و غنای کافی برای استخراج الگوی اسلامی استعدادها برخوردار است. همچنین، مطابق یافته ها، الگوی استعدادها بر اساس آموزه های اسلامی الگویی فرآیندی است که از فطرت شروع می شود و با هدف نهایی اش، که شکوفایی است، پایان می یابد. در این الگو ابتلائات و سازوکار های عقل، نقش میانجی برای تبدیل شدن توانایی های طبیعی انسان به استعدادها دارد. علاوه بر این، با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ عقل، مسیر کشف استعدادها هموار می شود و با مداخله سازوکارهای شناختی انگیزشیِ جهل، استعدادها هدر خواهد رفت.
رابطه سرمایه روان شناختی و خردمندی معلمان با نقش واسطه ای توانمندسازی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
121-134
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان رابطه بین «سرمایه روان شناختی» و «خردمندی معلمان» با نقش واسطه ای «توانمندسازی روان شناختی» است. روش پژوهش «توصیفی» از نوع همبستگی و با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری پژوهش، همه معلمان مدارس ابتدایی شهرستان میبد در سال تحصیلی 1399-1400، به تعداد 600 تن بودند. بدین منظور، 375 تن از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان میبد با روش «نمونه گیری تصادفی ساده» انتخاب شدند و پرسشنامه های «سرمایه روان شناختی»، «توانمندسازی روان شناختی» و مقیاس «خرد» را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از رویکرد الگوی معادلات ساختاری تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد الگوی مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است. نتایج الگو یابی نشانگر آن است که بین «سرمایه روان شناختی»، «توانمندسازی روان شناختی» و «خرد» رابطه ای معنا دار و مثبت وجود دارد. همچنین سرمایه روان شناختی از طریق توانمندسازی روان شناختی بر خرد اثرگذار است. این یافته ها نشان می دهد که با ارتقای متغیرهای «سرمایه روان شناختی» و «توانمندسازی روان شناختی» می توان افزایش خرد را در معلمان انتظار داشت.
مقایسه سبک زندگی اسلامی، سازگاری اجتماعی و کیفیت زندگی خانواده های دارای ماهواره و بدون ماهواره شهر تبریز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روان شناسی اسلامی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
119 - 131
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت بین سبک زندگی اسلامی، سازگاری اجتماعی و کیفیت زندگی خانواده های دارای ماهواره و بدون ماهواره در شهر تبریز بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه شهروندان شهر تبریز در سال 1401 تشکیل می دهند. نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انجام شد و در آن، تعداد 384 نفر انتخاب شدند. این تحقیق نوعی تحقیق علّی مقایسه ای است و به صورت مقطعی انجام شده است. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسش نامه سبک زندگی اسلامی، پرسش نامه کیفیت زندگی و پرسش نامه سازگاری اجتماعی بود. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از آزمون t مستقل، تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که سبک زندگی ایرانی اسلامی، کیفیت زندگی و سازگاری اجتماعی خانواده ها بر حسب استفاده کردن یا نکردن از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان متفاوت است.
اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد صورت پذیرفت. از بین همسران افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک در شهر تبریز، 30 نفر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه پژوهش بر روی آنها اجرا شد. کلیه مراجعه کنندگان در مرحله پیش آزمون پرسش نامه تعارضات زناشویی را تکمیل کردند. مدل درمانی شامل 9 جلسه 60 دقیقه ای بود. در پایان پژوهش هر دو گروه مجدداً ارزیابی شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی، تعارض زناشویی و زیرمقیاس های آن (کاهش همکاری، رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر) را در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش داده است. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی می تواند بر کاهش تعارض زناشویی زنان دارای همسر معتاد مؤثر باشد.
الگوی نظری «مقابله با تنیدگی بر اساس منابع اسلامی» و اعتبارسنجی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تدوین الگوی نظری «مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی» و اعتبارسنجی آن است. برای دستیابی به این هدف، در آغاز به منابع دست اول اسلامی، از جمله قرآن کریم (به صورت بررسی تمام متن)، نهج البلاغه، میزان الحکمه، تفسیرهای مرتبط و برخی منابع دست دوم مراجعه شد. مفاهیم مرتبط با مقابله با تنیدگی به روش «داده بنیاد» استخراج گردید و بر پایه آن مؤلفه های اولیه الگو تدوین شد. سپس به منظور اعتباریابی الگو، مؤلفه ها در اختیار نُه کارشناس اسلامی و همچنین صاحب نظر در روان شناسی برای اظهارنظر درباره مطابقت مؤلفه ها و نحوه ارتباط آنها با مستندات قرار گرفت. یافته های کمّی نشان داد میزان شاخص CVI در دامنه 88/0 تا 1 و میزان شاخص CVR در دامنه 78/0 تا 1 قرار دارد. با توجه به مقدار به دست آمده برای این دو شاخص، معلوم شد الگوی پیشنهادی برای مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی، از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است. بنابراین ساختار مؤلفه ای و فرایندی آن تأیید گردید. در نهایت، چهار مقوله شامل شرایط زمینه ای (پذیرش مبانی خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی اسلام)، عوامل علّی (اصلاح اسناد و شناخت ویژگی های دنیا و آخرت)، راهبردها (راهبردهای استحکام بخشی درونی، راهبردهای ایجاد تغییر در عامل تنش زا)، و پیامد ها (معنادهی درست به حوادث تنش زا، کاستن از تنش ها) استخراج شد و نحوه هریک از مؤلفه ها به شکل فرایندی تبیین گردید و بر پایه آن الگوی «مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی» به شکل نموداری ترسیم شد.
رابطۀ نگرش دینی با اضطراب سلامت و اضطراب مرگ افراد در معرض کووید 19 و افراد عادی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
135-148
حوزه های تخصصی:
با شیوع ویروس عالمگیر کووید 19 نه تنها سلامت جسم، بلکه سلامت روان میلیون ها انسان در معرض خطر قرار گرفت. به سبب نقش اعتقادات دینی در افزایش سازوکار های انطباقی انسان ها، این پژوهش ارتباط «نگرش دینی» با «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» افراد در معرض کووید 19 و افراد عادی را بررسی کرده است. روش پژوهش از نوع «توصیفی همبستگی» بوده است. 368 تن به روش «در دسترس» و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. از مقیاس «نگرش سنج دینی»، پرسشنامه «سنجش اضطراب سلامت» و پرسشنامه «سنجش اضطراب مرگ» برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. مطابق یافته ها، متغیر «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» بین افراد در معرض کووید 19 و عادی تفاوت معناداری داشت؛ ولی در نگرش دینی دو گروه تفاوت معناداری به دست نیامد. در افراد در معرض کووید 19 ارتباط «نگرش دینی» با «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» معنادار بود، درحالی که در افراد عادی ارتباط معناداری وجود نداشت. همچنین متغیر «نگرش دینی» توانست «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» را در افراد در معرض کووید 19 پیش بینی کند. می توان نتیجه گرفت که افراد در معرض کووید 19 بیش از افراد عادی نشانه های بدنی را به صورت علائم تهدیدآمیز تفسیر می کنند و افکار منفی و مزاحم بیشتری درباره مرگ خود یا اعضای خانواده شان دارند. اما به نظر می رسد مطابق نظریه «مدیریت وحشت»، باورهای دینی پیش بینی کننده خوبی برای کاهش اضطراب سلامت و اضطراب مرگ در همه گیری ها، به ویژه در افراد در معرض بیماری است. به همین سبب، توصیه می شود در مواردی همچون همه گیری ها، مداخله های دینی بیش از گذشته مدنظر قرار گیرد.
رابطه ابعاد دینداری و تاب آوری با میانجی گری امید و سبک های مقابله ای(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی رابطه ابعاد دینداری و تاب آوری با میانجی گری امید و سبک های مقابله ای است. بدین منظور برای تعدادی از کاربران فارسی زبان شبکه های اجتماعی (روبیکا، سروش، ایتا، واتساپ و تلگرام) پرسش نامه هایی ارسال شد. 202 نفر به اختیار پرسش نامه را پُر کردند. پرسش نامه های پژوهش شامل پرسش نامه سنجش دینداری گلاک و استارک، پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسش نامه امید اسنایدر و پرسش نامه سبک های مقابله ای بلینگز و موس بود. یافته ها نشان داد در همبستگی دو به دو بین دینداری و تاب آوری، تاب آوری و امید، و تاب آوری و سبک های مقابله ای رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین در رابطه با مسیرها در مدل پیشنهادی، مسیر بین دینداری و امید، و مسیر امید و تاب آوری (مسیر بین دینداری و تاب آوری از طریق میانجی امید) تأیید شد. اما مسیرهای دیگر یعنی بین تاب آوری و دینداری، یعنی از طریق میانجی سبک مقابله و مسیر مستقیم تأیید نشد. این یعنی دینداری ای که از آن امید حاصل شود یا در آن امید وجود داشته باشد موجب تاب آوری می شود.
ساخت و تحلیل عاملی مقیاس رضایت زناشویی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ساخت و تحلیل عاملی مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» است. با توجه به اینکه خانواده موضوعی فرهنگ محور است و از سوی دیگر، مقیاسی که بتوان با آن کنش و رضایت زوج را براساس آموزه های اسلامی به دست آورد وجود نداشت، این پژوهش انجام گرفت. با توجه به هدف، این پژوهش جزو پژوهش های بنیادی بوده و از لحاظ مطالعه، «توصیفی» از نوع همبستگی است و از روش های آماری مثل «تحلیل عاملی اکتشافی» و روش «همسانی درونی» بهره برده است. جامعه آماری تمام افراد متأهل ساکن در شهر قم بودند که به شیوه «در دسترس» انتخاب شدند. نتایج نشان داد: مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» دارای دو بخش «مهارتی» و «شخصیتی» بوده و از نُه عامل اشباع شده است: ارتباط جنسی، ارتباط کلامی و غیرکلامی منفی، ارتباط کلامی و غیرکلامی مثبت، رفت و آمد فامیلی، پایبندی مذهبی، و مدیریت امور مالی با آلفای 84/0، 85/0، 77/0، 66/0، 60/0 و 61/0 و آلفای کل برابر با 87/0 شش عامل بخش «مهارتی» بوده و در بخش «شخصیتی» پرسشنامه سه عامل روان آزرده خویی، بدبین (پارانویاگونه)، و همراه یا موافق با آلفای 91/0، 88/0، و 88/0 و آلفای کل این بخش برابر با 90/0 مشخص شد. همچنین نتایج از اعتبار و روایی بالای پرسشنامه با 50 گویه حکایت دارد.
نقش پیش بینی کنندگی تعلیق هویت در رابطه بین نگرش دینی و طرد اجتماعی در زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
105-120
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش پیش بینی کننده «تعلیق هویت» در رابطه با نگرش دینی با «طرد اجتماعی» در زنان سرپرست خانوار است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش «توصیفی» از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر (105 تن) در سال 1399-1400 بود. به علت محدود بودن جامعه پژوهش از روش «سرشماری» استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل سه پرسشنامه «تعلیق هویت»، پرسشنامه «نگرش دینی» و پرسشنامه «طرد اجتماعی» بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین نگرش دینی با تعلیق هویت و طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که الگوی علّی ارائه شده در نمودار تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند، از ضریب تعیین R استفاده شد. براساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 58 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط الگوی تحلیلی تبیین می شود. با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان، به ویژه دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی اجتماعی، از جمله نگرش دینی و هویت یافتگی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با بهبود و اصلاح نگرش دینی و هویت یافتگی زنان سرپرست خانوار، می توان در کاهش مشکلات روانی اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.
اثربخشی «فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها» بر سازگاری و بخشودگی زناشویی در زنان با تجربه «بی وفایی همسر»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی «فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها» بر سازگاری و بخشودگی زناشویی در زنان با تجربه «بی وفایی همسر» انجام شد. روش پژوهش «شبه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان با گزارش «بی وفایی همسر» است که به «مرکز مشاوره راستین» در شهرستان گرگان در سال 1398 مراجعه نمودند که تعداد آنها برابر با 78 تن بود. از این میان 30 تن به روش «نمونه گیری هدفمند» و «داوطلبانه» انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله قرار گرفت، اما گروه گواه درمانی دریافت نکرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه «سازگاری زناشویی» اسپاینر و پرسشنامه «بخشودگی رنجش خاطر زناشویی» پالیری و همکاران بود. فرضیه ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد: الگوی «فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها» با بهره گیری از فنونی مانند «قناعت»، «وقفه» و «واگذاری» موجب افزایش سازگاری و مؤلفه های «بخشش زناشویی» در زنان گردید. با توجه به یافته های پژوهش، برگزاری دوره های آموزش برای افراد آسیب دیده از «بی وفایی» با تأکید بر درمان «فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها» پیشنهاد می شود.
سبک های یاری طلبی از خدا: تدوین مدل مفهومی روان شناختی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توجه به عوامل معنوی و مذهب، نقش بنیادینی در سلامت روانی و حتی جسمی افراد دارد. یاری طلبی از خداوند که در منابع اسلامی از آن با تعبیر «استعانت از خدا» یاد می شود از جمله این عوامل است که همواره درباره آن بررسی هایی انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی سبک های یاری طلبی از خداوند بر اساس منابع اسلامی (قرآن و حدیث) انجام شد. به منظور استخراج مؤلفه های مفهومی سبک های یاری طلبی از خداوند در متون اسلامی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. بدین منظور متون اسلامی مرتبط با موضوع پژوهش در آیات و روایات طبقه بندی شده در کتاب نهج الدعاء انتخاب شد. برای تعیین مؤلفه های مفهومی از مقوله بندی کدها و مرکزی سازی مفاهیم استفاده شد. مؤلفه های استخراج شده به همراه مستنداتش به متخصصان در علوم دینی و روان شناسی ارائه شد و از این طریق روایی محتوایش تأیید شد. یافته های پژوهش نشان داد سبک های یاری طلبی از خداوند بر اساس متون اسلامی بر پنج شیوه اصلی شامل مناسکی، ابراز بدنی، موقعیتی، مقابله ای و جبران کننده متمرکز است. مجموع ویژگی های افراد در این پنج شیوه، سبک یاری طلبی از خداوند را در آنها نشان می دهد.
سنجش دینداری در مسلمانان: مرور و نقد «تهیه و ساخت آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قدمت روان شناسی تجربی دین تقریباً به قدمت خود روان شناسی تجربی است. از زمان تأسیس روان شناسی علاقه پژوهشی به دین و دینداری در متن یا حاشیه جریان اصلی روان شناسی بوده است. این توجه و علاقه موجب پژوهش های فراوان، ساختن آزمون های روان شناختی گوناگون، نگارش کتاب های علمی، و تدریس دوره های تخصصی روان شناسی دین در دانشگاه های سراسر دنیا شد. در این مقاله، با روش مرور و نقد کتاب، یکی از کتاب های مربوط به روان شناسی دینداری، با نام تهیه و ساخت آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام، تألیف مسعود آذربایجانی، پس از دو دهه از انتشار آن معرفی و ارزیابی نقادانه می شود. بررسی نویسنده مقاله پیش رو نشان می دهد که این کتاب مشتمل بر معرفی ابزاری پایاست که جهت گیری دینی یا انواع دینداری را نمی سنجد، نامرتبط با خودشناسی است، و ابعاد دینداری در آن مشخص نیست. مقیاس معرفی شده در کتاب، مقیاسی پایا و روا در زمینه سنجش دینداری عمومی یا درست آیینیِ اسلامی است. در پایان مقاله، مفهوم «جهت گیری دینی» و مقیاس های سنجش آن مرور شد.
تأثیر آموزش جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر رضایت جنسی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رضایت جنسی از جمله بااهمیت ترین مسائل زندگی زناشویی زوجین بوده و زمینه ساز آرامش و محبت بیشتر زوجین و استحکام خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر رضایت جنسی زوجین انجام شده است. طرح پژوهش از نوع «نیمه تجربی» و به شیوه پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه این پژوهش را تمام زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره «مأوا» شهر قم تشکیل می دادند که خواستار شرکت در جلسات آموزشی، به منظور بهبود رضایت جنسی خود بودند. نمونه پژوهش شامل 14 زوج واجد شرایط بودند که به شیوه «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه «رضایت جنسی» لارسون (1998) بود که توسط شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با پیگیری (دو ماه) تکمیل شد. 10 جلسه آموزش جنسی یک ساعته با توالی هر هفته دو جلسه برای گروه مداخله اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.19 و با روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد آموزش جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی، رضایت جنسی مردان (557/86 F= و 001/0 P=) و رضایت جنسی زنان (475/18 F= و 001/0P=) گروه مداخله را به طور معناداری افزایش داده است. همچنین آموزش جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی در ارتقای رضایت جنسی مؤثر است.
اثربخشی آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی بر سازگاری و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی بر سازگاری و رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1۴00 بودند که 32 زوج از آنها به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (1۶ زوج) و گواه (1۶ زوج) جایگزین شدند. از دو ابزار پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپاینر و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. در گروه آزمایش به مدت ده جلسه نود دقیقه ای شیوه های حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی آموزش داده شد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی، سازگاری زناشویی و ابعاد آن و همچنین رضایت زناشویی و ابعاد آن را افزایش داده است. با توجه به نتایج می توان از این شیوه برای کمک به حفظ بنیان خانواده و بهبود روابط زوجین استفاده کرد.
نقش ویژگی های شخصیتی و هوش معنوی در پیش بینی خودکارآمدی زنان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روان شناسی اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
117 - 135
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودکارآمدی بر اساس هوش معنوی و پنج عامل بزرگ شخصیت صورت گرفت. تحقیق حاضر کاربردی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی زنان دانشجوی مراکز آموزش عالی خواهران قم تشکیل دادند که بر اساس فرمول تاباچنیک، فیدل و آلمن، 150 نفر از آن ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های خودکارآمدی بندورا، هوش معنوی عبداللّٰه زاده و همکاران، و پرسشنامه شخصیتی نئو بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان و گام به گام صورت گرفت و یافته ها نشان داد که بین هوش معنوی و ویژگی های شخصیتی با خودکارآمدی رابطه وجود دارد. نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که پیش بینی خودکارآمدی بر اساس هوش معنوی و ویژگی های شخصیت معنادار بود و متغیرهای پیش بین به خوبی توانستند متغیر ملاک را پیش بینی کنند. بنابراین، با توجه به قدرت پیش بینی کنندگی متغیرهای بررسی شده در این پژوهش، مشاوران و درمانگران در مراکز مشاوره می توانند در روش ها و درمان های شان به این متغیرهای هوش معنوی و پنج عامل بزرگ شخصیت، که می تواند خودکارآمدی افراد را تحت الشعاع قرار دهد، توجه ویژه کنند.
مقایسه سلامت روان و گرایش دینی دانش آموزان کاربر با غیر کاربر تیزهوش در شبکه های اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان و گرایش دینی دانش آموزان کاربر با غیرکاربر در شبکه های اجتماعی است. روش پژوهش «توصیفی مقایسه ای» است. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده تمام دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان شهر تبریز در سال تحصیلی 1399 1398 بود که از این میان تعداد 120 دانش آموز مطابق با نمرات 23 46 در پرسشنامه «اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل» به عنوان دانش آموزان غیرکاربر و 120 دانش آموز نیز با کسب نمرات بالاتر از 46 در پرسشنامه مذکور به عنوان دانش آموزان کاربر، پس از همسان سازی و با استفاده از روش «نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و هدفمند» انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه «سلامت روان» گلدبرگ و هیلر (1979) و مقیاس «نگرش مسلمانان نسبت به دین» حنیف خان و همکاران (2005) گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS.23 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین دانش آموزان کاربر با غیرکاربر در شبکه های اجتماعی به لحاظ سلامت روان و گرایش دینی، تفاوت معناداری وجود دارد. علاوه بر آن، نتایج آزمون «تعقیبی» شفه نیز نشان داد که کاربران شبکه های اجتماعی به طور معناداری از سلامت روان پایین تر و گرایش دینی (005/0=p) ضعیف تری نسبت به غیرکاربران شبکه های اجتماعی برخوردارند. یافته های این پژوهش به شناخت تفاوت های اساسی بین کاربران و غیرکاربران شبکه های اجتماعی به لحاظ سلامت روان و گرایش دینی کمک می کند و ضرورت ارتقای سلامت روان و گرایش دینی دانش آموزان کاربر شبکه های اجتماعی را برجسته تر می نماید.
پیش بینی سلامت روانی بر اساس دینداری و دلبستگی با میانجی گری انسجام روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به سلامت روانی سال هاست ذهن روان شناسان و متفکران را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد (مثبت و منفی) سلامت روانی با دینداری و سبک دلبستگی با میانجی گری حس انسجام بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه پژوهش تمام فارسی زبانانی بودند که به شبکه های اجتماعی دسترسی داشتند. نمونه آماری 213 نفر خانم و آقا به صورت در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های زیر پاسخ دادند: «مقیاس تجدیدنظرشده جهت گیری دینی»، «پرسش نامه حس انسجام»، «پرسش نامه دلبستگی»، «پرسش نامه سلامت عمومی»، «پرسش نامه بهباشی روان شناختی»، «پرسش نامه رضایت از زندگی». برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین همه متغیرهای پژوهش همبستگی برقرار است. همچنین، ابعاد مختلف دینداری (درونی، بیرونی فردی، بیرونی اجتماعی) و دلبستگی، توان تبیین واریانس ابعاد مختلف سلامت روانی را دارند. دیگر یافته مهم پژوهش توان میانجی گری حس انسجام در رابطه بین دینداری و دلبستگی با ابعاد سلامت روانی است. بر اساس مدل ساختاری پژوهش، اگر دلبستگی با دو عامل اضطراب و نزدیک بودن در مدل حضور داشته باشد، حس انسجام می تواند رابطه بین دینداری و دلبستگی با سلامت روانی را تبیین کند.