علّامه طباطبائی از اولین فیلسوفان مسلمان است که ضرورت بحث از معرفت شناسی (به عنوان شاخه ای مستقل از مسائل فلسفی) را احساس نمود. از این رو، شناخت آراء معرفتی بدیع و اثرگذار ایشان حایز اهمیت است. در این پژوهش با مراجعه به آثار علّامه طباطبائی به این نتیجه رسیدیم که ایشان صورت های علمی را متعلّق به موجودات مجرّدی میداند که خود (موجودات مجرّد)، مبدأ فاعلی موجودات مادی بوده و تمام کمالات آنها را دارا میباشند.
از دیدگاه ایشان، شناخت مساوق علم حضوری است. علّامه طباطبائی با تکیه بر شهود قلبی و عقل، علاوه بر حس و مسبوق بودن هر علم حصولی به علم حضوری، توانست اثبات کند که هیچیک از معقولات ثانویه موهوم نیستند تا بتوان دانش مابعدالطبیعه را بنا نهاد، و از مطابقت اندیشه بشری با واقع و امکان دستیابی به حقیقت و ابطال شکاکیت، که زیربنای مباحث عدم نسبیت معرفت دینی است، سخن راند.