آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

اطلاعات، 18/1/82
پس از تشکیل دولت اسلامى و گرد آمدن ملت‏هاى گوناگون به زیرپرچم اسلام، رفته رفته تمدن با شکوهى شکل گرفت که آن را با نام تمدن اسلامى مى‏شناسند. اما چنین نیست که صرف گردآمدن چندین ملّت به زیر یک پرچم و فرمان بردن آنها از دولتى واحد، سبب زایش تمدنى تازه شود؛ چنانچه امپراطورى عثمانى که حدود بیست ملت را به زیر فرمان داشت، نتوانست تمدنى را پدید آورد که به نام آن امپراطورى آوازه یابد.
نویسنده در ادامه نوشته خود درصدد است که نشان دهد در طول تاریخ تمدن اسلامى در میان ملل مختلف مسلمان، فرهنگ مدارا با صاحبان ادیان دیگر و اجازه نقد و نوشتن کتاب‏هاى انتقادى نسبت به دین اسلام، وجود داشته است و در مقابل مسلمانان نیز با پاسخ‏گویى به شبهات آنها زمینه رشد علمى را هرچه بیشتر فراهم مى‏کرده‏اند و در این راستا نمونه‏هاى زیادى را برمى‏شمارد. مثلاً امویان که خود را رهبران سیاسى مردم مى‏دانستند، در دین‏ورزى بر غیرمسلمین سخت نمى‏گرفتند، ازاین‏رو آنها توانسته بودند به نقد دیدگاه‏هاى اسلامى بپردازند و با مسلمانانى که هنوز تجربه‏اى در زمینه مباحث فلسفى نداشتند، مباحثه و مناظره کنند و این مسایل زمینه آن را فراهم آورد که جنبش ترجمه در سده دوم رونق زیادى بگیرد.
در نتیجه این جنبش، مسلمانان با میراث فکرى غیرمسلمین آشنا شدند و توانستند از آنها در مباحثات کلامى و غیره استفاده کنند، به‏گونه‏اى که به مرور ردّیه‏نویسى بر کتاب‏هاى مخالفان اسلام، آغاز گردید اما در این راه هیچ‏گونه اهانتى به صاحبان آراء مخالف روا داشته نمى‏شد. از بهترین نمونه‏هاى ردّنویسى در میان مسلمانان کتاب‏هاى الشافى فى الأمامة و ابطال حج العامه اثر سید مرتضى در ردّ کتاب المغتى فى الأمامه قاضى عبدالجبار معتزلى است. این شیوه، در دوره‏هاى بعدى، صفویه و قاجاریه، و نه تنها در ایران بلکه در برخى بلاد دیگر از جمله عراق و هند و... نیز ادامه مى‏یابد که نویسنده نمونه‏هاى متعددى را برشمرده است.

تبلیغات