مقدمه: مرزنشینی بستر اجتماعی برای همزیستی اقوام و مذاهب مختلف در کردستان، سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا در ایران است؛ اما این بستر، مانند بسیاری از زمینه های اجتماعی مشابه، به تعصب و قضاوت های قالبی بین قومی و مذهبی و بازنمایی شناختی خود و دیگران حساس است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سه سوال است: 1) چه نوع پیش داوری ها و تعصبات بین مذهبی در بین دانشجویان اهل سنت ساکن کردستان، سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا و یا مهاجر به تهران وجود دارد؟ 2) سطح پیش داوری ها و تعصبات بین مذهبی در بین دانشجویان اهل سنت و شیعه ساکن در شهرهای مذکور چقدر است؟ 3) مهاجرت تحصیلی به تهران چه تأثیری بر نوع و سطح پیش داوری ها و تعصبات بین مذهبی دانشجویان اهل سنت دارد؟ روش کار: برای پاسخ گویی به این سؤالات، ما از یک روش شناسی ترکیبی بهره بردیم و در استان های کردستان، سیستان و بلوچستان، منطقه ترکمن صحرا، و شهر تهران از طریق راهبردی پیمایش و در قالب یک مطالعه آمیخته با استفاده از ابزار های کیفی و کمّی به بررسی تعصب های میان مذهبی به مطالعه تعصب های میان مذهبی پرداختیم. ابزار کمّی این مطالعه برگرفته از «مدل محتوای قضاوت قالبی (SCM)» Fiske و ابزار کیفی آن، توصیف صفات خودی ها و دیگری ها است. یافته ها: نتایج پیمایش نشان می دهد که در خصوص دانشجویان کرد و ترکمن، مهاجرت به تهران، موجب تضعیف تصویر ارتباط با اقوام شیعه استان، مشتمل بر تضعیف خوانش چگونگی تصویر خود از نگاه شیعیان استان مرزی، و همچنین، تضعیف تصویر همان دیگریِ استان برای ایشان شده است. اما در خصوص دانشجویان بلوچ، که در هر دو شاخص بازنمایی خود و دیگری، دارای بدترین تصویر در میان همتایان ترکمن و کردِ خود در استان بوده اند، می توان گفت که مهاجرت به تهران موجب بهبود تصویر ارتباط با سیستانی های استان می گردد. چرا که با ارتقاء شاخص های گرمابخشی و کارآمدی، جایگاه دیگریِ استان را از نفرت و تحقیر میان گروهی دور و به سوی برتری خوانی نزدیک تر می کند. نتیجه گیری: داده های به دست آمده این پژوهش نشان می دهد که 1. تعصب بر ارتباط کردها، بلوچ ها، و ترکمن های اهل تسنن با شیعیان ساکن استان های مرزی تأثیر بسزائی می گذارد. 2. مهاجرت تحصیلی به تهران بر تضعیف تصویر دیگری در میان کردها و ترکمن ها تأثیرگذار است، اما ارتباط میان مذهبی پس از مهاجرت در میان بلوچ ها کمی تسهیل می گردد.