آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۶

چکیده

انگیزش به طور کلی و انگیزش اخلاقی به طور خاص موضوع بحث روان شناسان و فیلسوفان بوده است . پرسش از این که چه حالت یا حالت های ذهنی ای ضرورتاً منجر به بروز رفتارهای اخلاقی می شود پاسخ هایی متفاوت دریافت کرده است . درون گرایان انگیزشی درباره احکام اخلاقی از آن گفته اند که احکام اخلاقی ضرورتاً موجب بروز رفتارهای اخلاقی می شوند . برخی از این فیلسوفان اظهار کرده اند که احکام اخلاقی نمودارکننده عواطف و احساس های آدمی هستند ( احساسات گرایان اخلاقی ) و برخی دیگر به آن راه رفته اند که احکام اخلاقی بیان کننده باورهای اخلاقی آدمی هستند ( درون گرایی انگیزشی درباره باورهای اخلاقی ). در برابر گروه دوم برون گرایان انگیزشی درباره باور مدعی شده اند صرف حالت ذهنی باور برای انگیزه کفایت نخواهد کرد و نیاز به وجود حالت ذهنی میل نیز خواهد بود . به نظر ایشان می توان موجوداتی را تصور کرد که به زعم داشتن باورهای اخلاقی انگیزه ای برای کنش اخلاقی نداشته باشند ( افراد نااخلاقی ). افراد نااخلاقی فاقد میل به عمل اخلاقی هستند . افزون بر این به نظر ایشان موارد روان بیماری نمونه هایی واقعی از مورد فرد نااخلاقی هستند . در برابر ایشان درون گرایان استدلال کرده اند که روان بیماران تهدیدی برای درون گرایی انگیزشی درباره باورهای اخلاقی نیستند . ایشان از تحقیقات تجربی بلر بر بزهکاران روان بیمار برای پشتیبانی از این ادعای خویش بهره گرفته اند . در این مقاله می کوشم با بررسی استدلالی که سینوت-آرمسترانگ ( Sinnott - Armstrong ) با تکیه بر یافته های بلر ( Blair ) برای ادعای فوق می آورد نشان دهم که تلاش وی کوششی ناکام است . در انتها نیز استدلال خواهم کرد فارغ از کامیابی یا ناکامی استدلال سینوت-آرمسترانگ، درون گرایی بر فرضی از اساس کاذب مبتنی است .

تبلیغات