مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
خود
حوزه های تخصصی:
دور از حقیقت نیست اگر بگوییم در زبان، واژه ای بدون معنا وجود ندارد، به گونه ای که در زنجیره به هم پیوسته کلمات که جمله معناداری ایجاد می کند، هرکدام از واژه ها، به تنهایی معنای خاص داشته یا مکمل و متمم معنای واژه ای دیگر هستند و گاه در حوزه دستوری یا به اقتضای حال و مقام در جمله، مفهوم خاصی می گیرند و یا نشانگر تاثیر یک لهجه یا حوزه جغرافیایی در کلامند.بنابراین اطلاق «زاید» برکلمات در حوزه عمیق زبان، اطلاقی نادرست است. از سوی دیگر برخی از کلمات در متون قدیم معنای متعددی دارند، حال آنکه هیچ نشانی از این معانی در کتاب های لغت نیست. ازاین رو با آنکه رایج ترین شیوه دریافت معانی واژه ها، مراجعه به کتاب های لغت است، لیکن گاه جز با مقایسه و تطبیق متون مختلف، استخراج معانی صحیح امکان پذیر نیست.کلماتی مانند: خود، باری، آخر، مگر، الحق، عمدا، همه و ... از این گونه می باشند.در تحقیق حاضر با بررسی واژه «خود» برخی از معانی این واژه را در متون نظم و نثر ذکر نموده ایم.کتاب های مورد استفاده در این تحقیق، از میان برخی متون نظم و نثر قرن چهارم تا هشتم برگزیده و نمونه هایی در متن با ذکر نشانی آمده است.
تحلیل و نمادپردازی «پیامبر» نوشته جبران خلیل جبران با توجه به کهن الگوهای روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«پیامبر»، نوشته جبران خلیل جبران، کتابی بسیار کم حجم؛ اما سرشار از مفاهیم عرفانی، دینی، اخلاقی و فلسفی است. این کتاب اگرچه در ظاهر کتابی ساده و آسانیاب می نماید؛ اما دارای درونمایه ای بسیار غنی و کهن الگویی است. «پیامبر»، روایت گر سرگذشت یکی از کهن الگوهای ناخودآگاهی ماست؛ «پیغمبر» در انزوا نشسته ای که به عنوان پیر فرزانه و مهربان درون، هر لحظه انتظار «من» خودآگاه را میکشد تا با کمک «آنیما» وی را در طی طریق بیانتهای کمال یاری دهد و راه سبز فردیت و تمامیت روانی را به او بنمایاند. این اثر، نمایانگر مراحلی است که مردم شهر اورفالیز به یاری پیامبر و میانجیگری آنیمای «میترا» نام میپیمایند و با خویشتن خویش یگانه میشوند. آنچه درونمایه این اثر را شکل می دهد، سفری درونی است؛ سلوکی عرفانی که این اثر را عرصه حضور و فعالیت بسیاری از کهن الگوها و نمادهای مرتبط با این فرایند باطنی ساخته است. «من»، «خود»، «سایه»، «پیر دانا»، «آنیما» و نگاره نمادین «ماندالا» از برجسته ترین نمادها و کهن الگوهای موجود در این اثر برجسته خلیل جبران است.
چند مفهوم روان شناختی در اندیشه های مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین سخنوران و اندیشمندان بزرگ ایران زمین کمتر کسی را میتوان یافت که همانند مولانا جلال الدین محمد بلخی به جنبه های روان شناختی رفتار انسان توجه کرده باشد؛ تا آنجا که در جایجایِ آثار منثور و منظوم او ـ به ویژه در مثنوی معنوی ـ تحلیل های عمیق روان شناسی و حتی برخی از مسائل و مفاهیم نوین این دانش نظیر «فرافکنی»، «توجیه» (دلیل تراشی)، «خودفریبی»، «ضمیر ناخودآگاه»، «تقابل بخش های مختلف شخصیت»، «والایش» (تصعید) و امثال آن... به کرات مشاهده میشود. در این میان، آنچه به خصوص معرفِ نبوغ استثنایی و شایانِ تحسینِ این متفکرِ سُتُرگ است، ژرف نگری و نازکاندیشی او در بررسی و تحلیل پیچیدگیها و تضادهای روح آدمی و سختکوشی وی برای راهیابی به خفایا و تاریکخانه های شخصیت انسان است. از این رو، مبالغه نیست که مولانا را یکی از پیشگامان «روانکاوی» ـ به مفهوم عام کلمه ـ تلقی کنیم.در این مقاله، انعکاس چندین مفهوم جدید روان شناختی در آثار مولانا ـ به ویژه در تمثیل های نمادین او در مثنوی ـ ردیابی و بررسی شده است؛ به این ترتیب که نخست با مراجعه به متون نوین روان شناسی تعریف یا توضیحی اجمالی از هر یک از مفاهیم مورد بررسی ارائه گردیده و سپس به استنادِ شواهدِ مستخرج از آثار مولانا، از طریق تطبیق و مقایسه، به بررسیِ وجوهِ تشابه (و یا احیاناً وجوه افتراق) آنها پرداخته شده است.
مقایسه تطبیقی سیر کمال جویی در عرفان و روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلوک عرفانی یکی از شاخص ترین طریقه هایی است که در آن، فرد آگاهانه در مسیر خودشناسی گام مینهد؛ مسیری که غایت آن از همان آغاز مشخص و منازل و مراحل آن کاملاً تبیین شده است. در این طریقه، سالک تحت تعلیم پیری راهدان و فرزانه، دشواری های راه را پشت سر میگذارد و در نهایت به توحید میرسد. از دیدگاهی کلی، سلوک عرفانی را میتوان با «کهن الگوی فرایند فردیت» یونگ به طور تطبیقی مطالعه و مقایسه کرد. البته باید در نظر داشت که فرایند فردیت یونگ کاملاً ناخودآگاه است که او آن را از مطالعه بر روی خواب ها و اساطیر و افسانه ها استنباط، و مراحل آن را تدوین کرده است؛ ازاین روی ساختاری کاملاً ساده و بدوی دارد. درحالی که سلوک عرفانی آگاهانه است و مراحل و منازل آن دارای دقت و جزئیات فراوانی است. با وجود این، چارچوب کلی آن، همان است که یونگ برای کهن الگوی فرایند فردیت روانی تبیین کرده است. همین امر، مقایسه تطبیقی میان این دو مقوله را ممکن و مشابهت ها و تمایزات میان آن ها را مشخص کرده است.
تحلیل کهن الگویی حکایت «پادشاه و کنیزک » مثنوی بر اساس دیدگاه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن نمونه اصطلاحی یونگی است برای محتویات ناآگاه جمعی؛ یعنی افکاری غریزی یا میلی که به سازمان دهی تجربیات بنا بر الگوهای از پیش تعیین شده ی فطری در انسان می پردازد. این تصاویر نخستین در طول روزگاران به اشکال گوناگون بروز کرده است ازجمله در قالب اسطوره و داستان چنانکه یونگ اسطوره ها وافسانه های پریان را تجلی کهن نمونه ها می داند.
نمونه ی بارز این کهن نمونه ها را در ادب فارسی می توان در حکایت ها و داستان های مثنوی معنوی مشاهده کرد. یکی از داستان های آموزنده ی مثنوی که بیان گر توجه عمیق مولوی به مسائل روانی است، حکایت پادشاه و کنیزک در دفتر اول مثنوی است که اگر با دیدی تحلیلی و از منظر نقد روانشناسانه توجه شود، برخی از مسائل روانشناسی تحلیلی یونگ، از جملـه تـوجـه به نـاآگاه جمعی و برخی کهن نمونه های آن و خواب و رویا را می توان مشاهده کرد که پرداختن به آن ها در تحلیل اندیشه های مولوی راه گشا می باشد. در این مقاله سعی برآن است که حکایت پادشاه و کنیزک مثنوی از نظرگاه روانشناسی تحلیلی یونگ بررسی شود.
اعتباریابی پرسش نامه ی مثلث شناختی دردانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش هنجاریابی پرسش نامه ی مثلث شناختی (CTI) در میان دانشجویان بود. این پرسش نامه، شیوه ی تفکر افراد افسرده را درباره ی خود، دنیا و آینده می سنجد.
روش کار: مطالعه ی حاضر از نوع مقطعی توصیفی بوده و برای اعتباریابی آن 412 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد (157 نفر مرد و 255 نفر زن) در سال تحصیلی 89-1388 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافته ها: ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 85/0 و برای خرده مقیاس های نگرش نسبت به خود 80/0، نگرش نسبت به دنیا 73/0 و نگرش نسبت به آینده 81/0 می باشد. هم چنین، در این هنجاریابی سئوالاتی که همخوانی معتبری نداشتند، مشخص شدند.
نتیجه گیری: پرسش نامه ی مثلث شناختی روی دانشجویان ایرانی می تواند به عنوان یک ابزار پایا و معتبر برای ارزیابی مثلث شناختی نظریه ی بک و برای سنجش شیوه ی تفکر دانشجویان افسرده باشد.
رابطه دین داری و خودشناسی با شکل گیری هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه دین داری و خودشناسی با شکل گیری هویت است. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، هویت یک ساختار روانی ـ اجتماعی پیچیده است که از دیرباز توجه جامعه شناسان و روان شناسان را به خود جلب کرده است. نوجوان در این دوره، باید به تعریف مناسبی از «خود» دست یابد که منحصر به فرد و مجزای از دیگران باشد و سازگاری شخصی و اجتماعی را برای او فراهم آورد. تعیین هویتی که با تواناییها، انتظارات و توقعات فرد ناسازگار باشد، سبب ایجاد بحران میشود و فرد را با مشکلاتی در زندگی اجتماعی روبه رو میسازد. دین نقش اساسی در تکوین هویت دارد. گرایش های مذهبی به عنوان یک پایگاه هویتی پرقدرت میتواند مسیر تکامل را به نوجوان نشان دهد.
تاثیر نوع جلب توجه الگوی مشاهده ای بر یادگیری مهارت پرتاب دارت: نقش واسطه ای خود- کارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر نوع جلب توجه الگوی مشاهده ای بر یادگیری مهارت پرتاب دارت با واسطه خود- کارآمدی بوده است.48 دانشجوی تربیت بدنی و فاقد تجربه در مهارت موردنظر به طور داوطلبانه انتخاب شدند و برمبنای نمرات پیش-آزمون به چهارگروه براساس نوع تمرین (بدنی و مشاهده ای) و نوع توجه (درونی و بیرونی) تقسیم شدند. برای سنجش خود- کارآمدی از پرسش نامه خود-کارآمدیِ پرتاب دارت که محقق آن را براساس دستورالعمل باندورا ساخت (اعتبار و پایایی 93/0 و 83/0) در مراحل پیش- آزمون اکتساب یادداری و انتقال استفاده شد. توجه گروه درونی به نحوه عمل اندام ها و توجه گروه بیرونی به دست کاری تیرها و هدف جلب شده بود.گروه مشاهده ای فقط در مراحل یادداری و انتقال مهارت پرتاب دارت را انجام داد. تعداد کوشش های مراحل اکتساب یادداری و انتقال به ترتیب 60 12 و 12 بود. نتایج تحلیل عاملی واریانس و کوواریانس نشان داد که نوع توجه اثر معنی داری بر اجرای پرتاب دارت ندارد درحالی که یادگیری بهتر را از طریق جلب توجه بیرونی و آن هم از طریق دخالت خود-کارآمدی موجب می شود (05/0>P). همچنین اثر اصلی نوع تمرین و اثر تعاملی نوع تمرین و نوع توجه معنی دار نبوده است (05/0
بازشناسی کهن الگوها و عناصر نمادین در داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان بیژن و منیژه، همچون دیگر داستانهای شاهنامه، از جمله آثاری است که به دلیل ساختار و درونمایه نمادینش این قابلیت را دارد که با نگرشی کهن الگویی مورد نقد و تحلیل قرار گیرد. بنابر این نگرش، این داستان را میتوان شرح به فردیت رسیدن قهرمان بیژن نام آن دانست که با دریافت فراخوان، داوطلبانه پای در مسیر فردیت و رشد روانی مینهد. او در چرخه کمال خود که از ایران زمین آغاز و به آن ختم میشود، پس از رویارویی با نیروهای اهریمنی سایه (گرازهای وحشی)، با نیرنگ پیر دانای اهریمنی قصه (گرگین) با آنیمای روان ناخودآگاهی خود که در پایین ترین سطح زیستی و غریزیاش قرار دارد، دیدار میکند و وارد مخمصه ای دشوار میشود. بیژن که از سرزمین خیر آمده است، در سرزمین شر، زندانی چاهی میشود که نماینده زهدان مادری است. او سرانجام به دستیاری رستم از این مخمصه رهایی مییابد و با بازگشت به ایران زمین، نقطه پایان دایره کمال خود را به آغاز آن پیوند میدهد. داستان با ازدواج نمادین بیژن با منیژه که اکنون از جنبه های زیستی و غریزی صرف فراتر رفته و وجهه مثبت خود را آشکار کرده است، پایان مییابد. این داستان نمادین از یک سو شرح به فردیت رسیدن بیژن است؛ امّا از سوی دیگر از آن جا که بنابر رویکرد تحلیلی یونگ، تمامی عناصر و شخصیتهای یک روایت نمادین، اجزا و پاره های روانی یک شخصیت واحد هستند، بیژن را باید بخشی از نیروهای خودآگاه کیخسرو دانست که در رأس هرم تحلیلی مذکور قرار دارد و نماینده بُعد فعلیت یافته کهن الگوی خود است که با من خودآگاهی (ایرانیان) به اتحاد و یگانگی رسیده و در قلّه این ساحت از روان روایت قرار گرفته است. با این تأویل میتوان گفت که فردیت موجود در قصّه بیژن و منیژه در اصل برای کیخسرو اتفاق میافتد؛ زیرا بیژن بخشی از روان کیخسرو است و فردیت او فردیت کیخسرو محسوب میشود
درآمدی بر طنز عرفانی با نگاهی انتقادی به پژوهش های حوزة طنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاریف و تلقی هایِ مرسوم از طنز و مطایبه در ادبیات فارسی بر تقابلی بنیادین میان «سخن جد» و «سخن غیرجد» بنا شده اند. این پیشفرض، پی آمدهایی را در حوزة طنزپژوهی به دنبال داشته است که از آن جمله به مواردی چون رجحان «سخن جد» بر «غیرِجد» و همچنین تقلیلِ طنز و شوخ طبعی به پیامی اجتماعی، اخلاقی، دینی و ... می توان اشاره کرد.
مقالة حاضر با نشان دادنِ کاستی هایِ این شیوة نگاه، به ویژه در مورد طنزهای عرفانی در پی آن بوده است تا با بهره گیری از اندیشه های میخاییل باختین، چشم اندازی از طنز عرفانی ترسیم کند که بنیان هایِ آن بر ویژگی های کارناوالیِ زبان و طنز عرفانی و میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» بنا نهاده شده است. در این چشم انداز، اگر میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» را به صورت یک پیوستار در نظر بگیریم، طنز عرفانی در سویی قرار دارد که در آنجا کمترین میزانِ مرزبندی به چشم می خورد. این مرزبندی با گذر از طنزهای اجتماعی و سیاسی به بیشترین مقدار خود در سوی دیگرِ پیوستار، یعنی دشنام ها و هجوهای شخصی می رسد.
بررسی مبانی نظری ایده خودکارآمدی به عنوان هدفی تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مبانی نظری روان شناختی، اجتماعی و فلسفی دیدگاه بندورا درباره خودکارآمدی است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیلی- استنتاجی بهره گرفته شد. بنابراین، با تکیه بر مبانی روان شناختی به تحلیل مفهوم رابطه ضروری و متقابل، هشیاری، یادگیری و عاملیت انسانی پرداخته شد. همچنین، در تحلیل مبانی اجتماعی به چگونگی تأثیرپذیری بندورا از اندیشمندان مکتب کنش متقابل نمادین در علوم اجتماعی به عنوان زمینة جامعه شناختی اندیشه های بندورا اشاره شد. علاوه براین، مبانی فلسفی با نظر به تناسب و ارتباط منطقی خودکارآمدی با مکتب های فلسفی، ارزش و عمل اخلاقی مورد مطالعه قرار گرفت. در نتیجه تحلیل و نقد مبانی مورد اشاره، پیش فرض های هستی شناختی روان شناختی، اجتماعی و فلسفی انسان خودکارآمد استخراج شدند و ضمن تصریح عناصر خودکارآمدی و مشخص کردن خاستگاه های عاملیت و خودکارآمدی، خصیصه های فرد خودکارآمد و راهکارهای تربیت او استنباط به تصویر کشیده شد.
جایگاه عشق در نظریه اخلاقی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق، جایگاهی مبنایی در نظریه اخلاقی مولوی دارد. هویت زمانی یا «خود» محصول فکر زمان اندیش و مختصاتی محدود بین گره های زمانی ماضی و مستقبل است؛ هویتی که مطلوب نفس امّاره بوده، از طرف آن پشتیبانی می شود. مولانا حیات نفس را در گرو تغذیه از تخم غرض هایی می داند که در کشتگاه های زمانی آینده و گذشته به ثمر می نشینند. درنتیجه الگوی اخلاقی کلان وی در اطفای رذایل نفسانی، منقبض کردن این عرصه های زمانی است؛ زیرا فعلیت نفس در گرو زمان اندیشی معطوف به آینده و گذشته است؛ اما صعوبت این کار با توجه به بروز اوّل فجور و تکوینی بودن آنها در انسان از عهده عقل خارج است و پای عشق را به میان می کشد. چاشنی «بی هشی» یا رهایی از «خود» مطلوب ترین فرآورده عشق و آرزوی تکوینی انسان است؛ زیرا شخص در پرتو آن از رنج های آمیخته به «خود» رهایی می یابد و به مطلوبیت فطری موردنظر خود خواهد رسید.
رابطة خدا آگاهی با خودآگاهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطة بین خداآگاهی و خودآگاهی، و تبیین نقش خداآگاهی در خودآگاهی است. روش این پژوهش از نوع همبستگی و پس رویدادی می باشد. تعداد 225 نفر، به شیوة تصادفی خوشه ای نمونه گیری شدند. داده های گردآوری شده توسط آزمون خداآگاهی و مقیاس خودشناسی انسجامی که از اعتبار و روایی لازم برخوردارند، با استفاده از همبستگی پیرسون، رگرسیون و شاخص های آماری دیگر تجزیه و تحلیل شدند.
یافته های پژوهش نشان داد که بین خداآگاهی و خودآگاهی رابطة معنادار مثبت وجود داشته، خداآگاهی نقش پیش بینی کننده در خودآگاهی دارد. نتایج این پژوهش حکایت از بعد مهمی از دین داری، در تبیین چگونگی اثربخشی آن در کارکردهای روان شناختی دارد. با افزایش میزان خداآگاهی، میزان خودآگاهی نیز افزایش خواهد یافت. همچنین با ارتقای سطح دانش و آگاهی دین شناختی و پایبندی مذهبی، میزان خداآگاهی و خودآگاهی افراد افزایش می یابد. بنابراین، خداآگاهی به منزلة عامل بنیادین وحدت، در رأس سازمان روانی انسان، فرایند خودآگاهی را در کنش وری بهتر «خود»، یک پارچگی و توحید یافتگی شخصیت و دیگر کارکردهای روان شناختی، تحت تأثیر قرار می دهد.
تاثیر خودگویی بر میزان اضطراب امتحان دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: تمرکز بر موفقیت در امتحانات پایان دوره بسیار مهم تلقی می شود و افزایش فشار روحی و روانی برای کسب موفقیت منجر به بروز اضطراب در زمان حضور در امتحان می شود. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر خودگویی مثبت بر میزان اضطراب امتحان دانشجویان پرستاری به انجام رسید.
روش ها: این مطالعه نیمه تجربی در جامعه دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد در سال تحصیلی 91-1390 انجام شد. 30 نفر از دانشجویان ورودی 1387 که بین هر دو امتحان خود 3 روز فرجه داشتند به روش نمونه گیری خوشه ای هدفمند برای مطالعه انتخاب و به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه اضطراب امتحان TAI بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 18 و آزمون های من- ویتنی و ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله در گروه آزمون 3/1±4/43 و در گروه شاهد 6/1±2/44 بود (05/0p). اختلاف میانگین نمره اضطراب در گروه آزمون قبل و بعد از مداخله معنی دار بود (001/0>p) ولی در گروه شاهد معنی دار نبود (05/0
نتیجه گیری: به کارگیری روش خودگویی مثبت می تواند باعث کاهش اضطراب امتحان در دانشجویان شود.
ارتباطات درون فردی از منظر اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق معاشرت[اجتماعی]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق زیستی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
ارتباط هر فرد با خودش ارتباط «درون فردی» نام دارد. تبیین مفهوم «خود»، حقیقت انسان و ضرورت شناخت خود می تواند به فهم دقیق تر مفهوم «ارتباط درون فردی» کمک کند. ارتباط با خود، کارکردهای فراوانی، از قبیل افزایش اعتماد به نفس، خود کنترلی، وجدان کاری و خود شناسی کارکنان در سازمان را به همراه دارد. خودشناسی کارکنان، که یکی از عوامل افزایش بهره وری است، از طریق ارتباط با خود و مراحل آن - یعنی مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه نفس - به شکوفایی می رسد. رابطة بین خودشناسی و ارتباط مؤثر با خود یک رابطة دوری فزاینده است؛ بدین معنا که موفقیت و شکست در هر یک، مستلزم موفقیت و شکست در دیگری است. از منظر اسلام، مهم تر از اصل این نوع ارتباط، جهت گیری آن است. برای اینکه انسان بتواند ارتباط مؤثری با خود برقرار کند، لازم است خود را به خوبی بشناسد تا جهت گیری این ارتباط به سوی نیل به کمال و سعادت او باشد. با توجه به تصویری که قرآن کریم از انسان ترسیم می کند، سمت و سوی ارتباطات درون فردی از منظر اسلام، باید به سویی باشد که انسان را تافتة جدا بافته ای از خالق خود نبیند و بتواند او را هر چه بیشتر به خالق و مبدأش نزدیک کند.
دیگریِ"" فرهنگی، بنیانی برای تعاملات میان فرهنگی؛ مقایسه دیدگاه بیرونی با برتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خود"" و ""دیگری"" از جمله مفاهیمی هستند که نسبت میان آن دو مورد پرسش است. برخی اندیشمندان معاصر نسبت میان این دو را با ضرورت شنیدنِ دیگری و لزوم گفتگو با دیگری به پایان می برند و بر این نکته تاکید دارند که این مهم در فلسفه غرب چندان مورد اقبال قرار نگرفته است. دلایلی متعددی برای کم اقبالی به استماع و گفتگوی با دیگری وجود دارد. در این مقاله به بررسی تنها یکی از این دلایل خواهیم پرداخت. یکی از دلایلی که امکان استماع از دیگری را منتفی می سازد، تعریف دیگری به نحو غیرفرهنگی است که سبب می شود تعامل میان فرهنگی میان خود و دیگری ممتنع گردد. به عنوان نمونه از کشیسان مسیحی در قرون وسطا، ریچارد برتون انگلیسی و دوگوبینوی فرانسوی یاد خواهیم کرد که وجوه تفاوت میان خود و دیگری را به ترتیب بر نفرین خداوند، آب و هوا و نژاد تعریف کرده اند، مؤلفه هایی که بر تفاوت های عینیِ غیر ارادی و غیر فرهنگی تاکید دارند. تعریف دیگری به نحو غیرفرهنگی، رابطه میان آنها و دیگری را در ذیل رابطه ""من- آن"" استوار می سازد. ابوریحان بیرونی به عنوان نمونه ای از نگاه فرهنگی به دیگری و تعریف او بر اساس مؤلفه های زبان، دین و آداب و رسوم معرفی شده که رابطه با دیگری را بر اساس رابطه من- تو استوار می سازد
تحلیل تطبیقی نقش خودشناسی در معرفت به خدا از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت خود یا نفس آدمی که از آن به خودشناسی یاد میشود، از مهمترین مباحثی است که از گذشتههای دور مورد تأکید فلاسفه و عرفا بوده است. حکما و عارفان مسلمان با الهامگیری از آیات و روایات، بهخصوص حدیث «من عرف نفسه عرف ربه» به طرح مهمترین راه خداشناسی، یعنی راه انفسی که همان خودشناسی میباشد، پرداختهاند. صدرالمتألهین و ابنعربی دو تن از بزرگترین فلاسفه و عرفای اسلامی در آثار مختلف خود به شیوههای گوناگون به خودشناسی و امکانپذیری یا عدم امکان شناخت خود اشاره کردهاند. ملاصدرا بهصراحت از امکانپذیری خودشناسی سخن میگوید. ابنعربی نیز با دو تحلیل از شناخت نفس یاد میکند؛ گاهی از امتناع شناخت خود سخن میگوید و در برخی موارد از امکانپذیری آن. در این تحقیق به تحلیل دو نگره صدرایی و ابنعربی دراینباره میپردازیم و با بررسی دقیق روشن میسازیم این دو نگره هیچ تفاوتی با هم ندارند.
بررسی روان شناختی داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، با بهره گیری از نظریه های زیگموند فروید و کارل یونگ، به بررسی روان شناختی شخصیت سیاوش در شاهنامة فردوسی می پردازد؛ سیاوش دوران کودکی خود را در پرتو سرپرستی و آموزش های رستم، سپری می کند. با مطالعة ساختار توصیفی روان سیاوش، خصیصه های اخلاق مداری و عواطف غایی انسانی در وجود او به وضوح دیده می شود. این امر شاید از «فراخود» و فعالیت عالی آن در وجود سیاوش نشأت گرفته است، بر خلاف پدرش، کیکاوس که او زیر سیطرة مطلق «نهاد» است. آموزه های تعلیم و تربیت و فرهنگ خودمان با استناد به قرآن، از فراخود به «نفس لوامه» و از نهاد به «نفس اماره» تعبیر می کند. در این پژوهش مطابق با نظریات یونگ، درون گرایی سیاوش در شاهنامه طرح و اثبات شده است که از این منظر، سیاوش از خشونت و جنگ بیزار و جلوه ای کامل از انسان معتدل و حتی آرمانی اخلاقی است و نیز به شباهت و اشتراک شخصیت سیاوش با همتایان خود در اساطیر ملل دیگر اشارت شده است و مقوله های روان شناسی مانند کهن الگوی گیاه خدا، خورشید خدا، مادر زمین و تولد دوباره طرح و به تفصیل بیان شده است و این فرضیه طرح شده است که سیاوش نمودگار و مظهر خورشید و نور و گرما که از ویژگی های اساطیری باستان هستند نیز تلقی می شود.
هویت سازی و یادگیری زبان انگلیسی: مطالعة موردی فراگیران زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق بر آن هستیم تا با بهره گیری از تحلیل گفتمان انتقادی و در یک طرح تحقیق کیفی، به بررسی چگونگی هویت سازی در فراگیران زبان انگلیسی بپردازیم. فراگیران زبان انگلیسی (پنج نفر) پس از یادآوری و ارائة مجموعه ای از موضوعات فرهنگی با تمایلات غربی استخراج شده از کتاب های اینترچنج، به پنج سؤال باز مطرح شده در پرسشنامه دربارة احساس، رفتار، کنش و واکنش های احتمالی خود اظهارنظر کردند. این اطلاعات به همراه پاسخ های مصاحبه، درمجموع منبع اطلاعات این پژوهش را تشکیل دادند که با استفاده از روش تحلیل انتقادی بررسی گردیدند. تحلیل اطلاعات نشان داد فراگیران به این موضوعات گرایش دارند: 1. ارزیابی مثبت از مباحث فرهنگی جدید و مبتنی بر شعائر غربی؛ 2. تمایل به موضوعات متفاوت فرهنگی؛ 3. پذیرش انطباق بخشی از رفتارهای اجتماعی خود با آموزه های متون آموزشی؛ 4. ایفانکردن نقش انتقادی «خود» درمقابل آموزه ها. افزون براین، یافته ها بیانگر کاربرد استراتژی های متفاوت (شامل وجهیت، نفی تعارض، منطق برابر، کاربرد صفات مثبت، قراردادن خود در اجتماع، نفی قابلیت شنیده شدن) توسط فراگیران به سوی اهداف موردنظر هستند.
ارزیابی ساختار، کنش های متقابل، گمنامی و بازنمایی خود در چهار شبکه اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با استفاده از روش مشاهده مشارکتی و مستقیم، به مطالعه و مقایسه ساختار، کنش های متقابل، گمنامی و شیوه بازتاب «خود» در چهار شبکه اجتماعی مجازی به شرح زیر می پردازد: 1. چت روم ها در یاهو؛ 2. گروه های مجازی در یاهو؛ 3. شبکه قرارملاقات اکیوپید؛ 4. شبکه اجتماعی فیس بوک. مسئله این مقاله به تعامل بین ویژگی های ساختاری و کنش های متفاوت کاربران در این چهار شبکه اجتماعی مربوط می شود. بر اساس ترکیبی از نظریه «تعریف وضعیت» توماس و رویکرد کیفی لیندلاف و تیلور نسبت به رشته ارتباطات، مدلی را ارائه کرده و برای فهم بهتر معنای کنش، کاربران در دنیای مجازی بدان عمل کرده ایم؛ همچنین، به بازتعریف مفاهیم گروه های ارادی، تجمع و جمع دونفره در فضای مجازی پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد شیوه بازتاب «خود» تحت تأثیر ویژگی های ساختاری، گمنامی یا هنجارها در دنیای مجازی شکل می گیرد.