مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
خود
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
127 - 159
«خود» به عنوان مفهوم چالش برانگیز قرن بیستم تاکنون در دو طیف ذات گرا و تجربه گرا موردبحث و بررسی قرار می گیرد. گروه اول آن را منحصربه فرد می دانند و دسته دوم آن را محصول کنش اجتماعی صورت بندی می کنند. گافمن در نگاه دوم تلاش نمود تا با ایجاد یک تشابه بین تئاتر و زندگی روزمره نظریه نمایشی خود را در این مورد بیان نماید. او به عنوان یکی از اندیشمندان مکتب کنش متقابل نمادین و متأثر از زیمل بود گسترش ارتباطات در شرایط کنونی را متغیر مستقل و شکل گیری خود را در این فرایند قابل مذاکره می دانست. نگاه گافمنی به شکل گیری خود با تغییر ابزارهای رسانه ای تعاملی که دارای شاخصه همگرایی است، متفکران این حوزه را برای بازخوانی این موضوع و تفسیر خودهای مجازی متقاعد نمود. شناسایی خودهای نمایشگر، بازیگر و مقاومت کننده و تطبیق آن بر فضای مجازی این امکان را به محققان اجتماعی می دهد تا گونه های کنشگری آن ها را در مقتضیات جدید صورت بندی نمایند. در این مقاله تلاش داریم تا با خوانش گافمنی بازنمایی مجازی طلاب، چالش ها و ظرفیت ها در این زمینه را احصا نماییم. برای این منظور با شناسایی موردهای دارای ویژگی متمایزکننده، حدود 40 مورد از صفحات اینستاگرام انتخاب و با روش تحلیل محتوای کیفی ابعاد نظریه گافمنی بر کنشگری مجازی طلاب، مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرد.
میرزا عبدالرحیم طالبوف: مسئله «خود» و «دیگری» و توسعه فرهنگی اجتماعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
129-146
حوزه های تخصصی:
«خود» و «دیگری» دو مفهوم برساخته اجتماعی اند و پیشینیه فرهنگی و تاریخی ملل مختلف و ایدئولوژی های حاکم بر جوامع در تغییر ماهیت این دو مفهوم، تعریف آن ها همچنین، نوع ارتباط شان با هم تأثیرگذار است. مواجهه ایران با تمدن غرب در عصر قاجار، به عنوانِ مهم ترین پدیده فرهنگیِ تاریخ ایران پس از مواجهه آن با اسلام، «خود» ایرانی را دربرابرِ «دیگری» اروپایی قرار داد و تأثیر فراگیر این رویارویی موجد تحولاتی گسترده در شاکله فرهنگ و اجتماع ایرانیان گردید و هویت جامعه ایرانی را دستخوش تحولاتی بی سابقه کرد. عبدالرحیم طالبوف یکی از پیشگامان تجددخواهی در ایرانِ عصر مشروطه بود که با آثارش زمینه بازنگری به «خود» و «غیر» را فراهم آورد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر آثار مکتوب طالبوف به دو پرسش پاسخ می دهد: 1. «خود» و «دیگری» در آینه مکتوبات طالبوف چگونه انعکاس یافته اند؟ و 2. نقش طالبوف در توسعه فرهنگی اجتماعی جامعه آشوب زده ایران روزگار خویش چه بوده است؟ فرضیه پژوهش نیز به شرح زیر است: تجربه زیسته در سپهر فرهنگی جامعه ای «غیرخودی»، جسارت «خود» را در پذیرا شدن «غیر» تقویت می کند. همچنین، حفظ هویت متضمن بقای فرهنگ و باورهای اجتماعی است. نتایج این بررسی نشان می دهد طالبوف، با به تصویر کشیدن «خود جامعه ایرانی» و نمایاندن تفوق «دیگری غرب» در آثارش، به رغم تلاش برای ایجاد تزلزل در ارکان گفتمان سنتی دوران قاجار و قدرت یافتن گفتمان غرب گرایی، به دلیل تأکید بر حفظ هویت ایرانی نقش تحول آفرینی در عرصه های فرهنگی و اجتماعی ایران دارد.
فرایند دریافت لطف الهی در عرفان سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
253-280
حوزه های تخصصی:
آشنایان با دیدگاه های سیمون وی، به خوبی از ژرفا و عمق آرای عرفانی او آگاه اند. در این پژوهش مکانیسم رهایی از خود و یگانگی با حقیقت مطلق (خدا) در چهارچوب نظام عرفانی سیمون وی بررسی می شود. به باور او، آدمی برای حفظ توازن درونی، نباید خلأهای به وجود آمده در درونش را با امور موهوم و خیالی پر کند. آدمی با انقطاع از امیال و تاب آوردن خلأهایی که عامل عدم توازن اند، پذیرش محنت ناب و خلق معکوس زمینه دریافت لطف الهی را فراهم می سازد. با ظهور لطف الهی، انسان به خود حقیقی اش یعنی امر مقدس غیرشخصی و تفاوت آن با خودِ خودپنداشته آگاه می شود. طالبِ حقیقت باید یک گام فراتر گذارد و با فانی کردن من، تنها داشته اش را به پروردگار بازگرداند.
بررسی انتقادی «ازخودبیگانگی فلسفی» از منظر یاسپرس با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
117 - 144
حوزه های تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از مهمترین مسائل انسان شناختی عصر حاضر است که پژوهش درباره آن نیازمند فهم درست مبانی فلسفی و انسان شناختی آن است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی به بررسی انتقادی دیدگاه یاسپرس در زمینه ازخودبیگانگی فلسفی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی می پردازد. پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: از منظر علامه طباطبایی چه انتقادهایی بر آراء یاسپرس در باره ازخودبیگانگی فلسفی وارد است؟ بر اساس یافته های تحقیق، یاسپرس مهمترین قسم ازخودبیگانگی را ازخودبیگانگی فلسفی می داند که خاستگاه آن خلط میان آگاهی واقعی از وجود احاطی و آگاهی ساختگی از وجود احاطی است. در فرایند ازخودبیگانگی فلسفی انسان ازخودبیگانه با معرفت ساختگی از وجود احاطی به چیزی در ورای خود اشاره نکرده است تا با حرکت در آن افق ها به وجود مطلق برسد. به باور او «ایمان فلسفی» راه غلبه بر ازخودبیگانگی فلسفی است. بر اساس مبانی علامه طباطبایی، اولاً یاسپرس میان حقیقت وجود و حقیقت انسان خلط کرده است و این دو را یکی پنداشته است، ثانیاً درباره توصیف حقیقت انسان، دچار تناقض گویی شده است، ثالثاً از تمایز نهادن میان ادراکات حقیقی و اعتباری ناتوان مانده است، رابعاً روش مورد استفاده او (: پدیدارشناسی) توان لازم برای تحلیل مسائل نفس را فاقد است. در مقابل، علامه طباطبایی خاستگاه ازخودبیگانگی را فراموشی عین الربط بودن خود می داند.
تصویر ایران در مطبوعات آمریکا: تحلیل محتوای مجله های تایم و نیوزویک در دوره های هفتم و نهم ریاست جمهوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ششم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۱۹
137 - 160
حوزه های تخصصی:
رسانه ها به لحاظ نقشی که در تعیین اولویت های فکری مخاطبان خود دارند و تاثیری که بر فعالیت های رهبران سیاسی می گذارند، بارها مورد بررسی قرار گرفته اند. رسانه ها و به خصوص رسانه های آمریکایی، مانند مجله های مطرح و پرتیراژ تایم و نیوزویک، از طریق انعکاس رویدادهای مختلف در کشورها، تصویری از آن ها در اذهان مخاطبان خود ترسیم می کنند و همین امر می تواند دیدگاه مردم جهان را نسبت به کشورهای مختلف تعیین کند. در مقاله حاضر برای شناخت تصویر ترسیم شده از ایران، در دوره های هفتم و نهم ریاست جمهوری، دو مجله تایم و نیووزیک مورد بررسی قرار گرفتند. به این ترتیب که 439 مطلب مربوط به ایران، از مجله های مذکور گردآوری و تحلیل محتوا شدند و در نهایت این نتیجه گیری به دست آمد که؛ تصویر ایران در دوره هفتم تصویر کشوری است که خواهان دوستی با کشورهای دیگر و به دنبال تغییرات در ساختار سیاسی و اجتماعی خود است. درحالی که، ایران در دوره نهم به عنوان کشوری ترسیم شده که به دنبال ساخت سلاح های هسته ای و از بین بردن اسرائیل است، اما راه مقابله با آن جنگ نیست بلکه دوستی و مذاکره است
تکنیک های سالینجر برای خوانندگان تلویحی اش (بررسی رمان ناطور دشت از منظر رویکرد نقد خواننده محور](مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
206 - 225
حوزه های تخصصی:
چه چیز باعث شده است که یگانه رمان ج ی .دی.سالینجر، یعنی ناطور دشت، علی رغم اینکه خواندنش بارها قدغن شده است، به یکی از پرخوانده ترین رمان های طول تاریخ بدل گردد؟ مورد تحریم قرار گرفتن و محبوب بودن توامان رمان آن را به نمون ه ای عالی برای تجزیه و تحلیل از دیدگاه نقد خواننده محور تبدیل کرده اس ت . این مقاله بر اساس رهیافت ها و نظریه ها ی نقد خواننده محور، ب ه ویژه دیدگاه های ولف گانگ ایزر، می کوشد تا پرده از رمز محبوب بودن رمان بردار د . بر اساس تئور ی های نقد خواننده محور، خوانش تعاملی بین متن و خوانند ه است . از دیدگاه نظریه پردازان این رهیافت، ای ن خوانن د گان هستند که هنگام خوانش یک اثر ادبی معنای آن را ب ر می سازند . ایزر که ا ز مهمترین نظریه پردازان نقد خواننده محور محسوب م ی گردد، با تاکید ب ر نقش خواننده در خلق معنی معتقد است که معنا در تعامل بین خواننده و متن و در زمانی ص ورت م ی گیرد که خواننده پس زمین ه های ادبی و فرا ادبی خویش را به همراه خود م ی آورد تا قسم ت های نانوشته های متن را بنویس د . ایزر که با د ی دگاهی پدی دارشناختی به متن م ی نگرد، بیشتر بر مفاهیمی همچون خلا ء های متن، عدم قطعیت، پ ی ش بینی وباز نگری تاکید دار د . این نکته که رمان ناطور دشت توسط یک راوی غیر قابل اعتماد نقل م ی شود، موجب شده است تا رمان سرشار از خلاء ها و ابهاماتی شود که خواننده را به تعاملی چندگانه برا ی خوانش متن فراخواند که نهایتا موجب برساخت معنا گرد د . می توان ادعا نمود که یکی از دلایل محبوبیت روز افزون رمان، حتی سال ها پس از انتشار اولیه آن، استفاده ماهرانه سالینجر از چنین عناصر محرک خوانش در سراسر رمانش می باشد.
هستی شناسی مخاطب درون متنی در شعر موج نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر جهان نگری به شدت زیر تأثیر مدرنیسم و اگزیستانسیالیسم بود و از این رو شعری ذهنیت گرا و خوداندیشانه است. در شعر موج نو، شناخت و گفت وگوی سوژه از طریق برون افکنی و نمایش گفت وگو امکان پذیر می شود که شاعر آن را «تو» خطاب می کند. بسامد این طرز خطاب به اندازه ای است که برای موج نو نوعی ویژگی محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی هستی شناسانه ضمیر مخاطب «تو» در شعر موج نو می پردازد. این بررسی نشان می دهد که دامنه مدلولی و ارجاعی ضمیر «تو» به رغم نمایش بیرونی اش، در بیشتر موارد، خودارجاع است. به بیان دیگر، «تو» نوعی خطاب نمایشی است که هویتی روایی برمی سازد و به شاعر مجال می دهد که در رفت و برگشت به خود و بیرون از خود، زمینه های شناخت دقیق تری از هویت شخصیِ خود فراهم کند. با وجود این، دامنه مدلولی «تو» به جانب «دیگری» به مثابه وجودی بیرونی و مستقل نیز کشیده می شود تا شناخت از «خود» و جهان پیرامون خود را غیرشخصی و تکمیل کند. بنابراین، خطاب به «تو» به مثابه «خود»، «همان» و «دیگری»، ماهیتی شناختی دارد و آنجا که شاعر به برون از خود نظر بیفکند، مفاهیمی چون عدالت و آزادی و انسانیت در شعر نمود می یابند و «تو»، دلالت سیاسی و اجتماعی نیز به خود می گیرد.
تحلیل مفاهیم «خود» و «دیگری» براساس مبانی عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
498 - 479
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد برخی وحدت گرایی عرفانی با نفی تمایزات انسانی جایی برای شکل گیری مفاهیم «خود» و «دیگری» و رابطه «من - تو»یی که از لوازم تفکر اخلاقی است، باقی نمی گذارد. ازاین رو، موضوع مقاله حاضر چگونگی تکوّن مفاهیم «خود» و «دیگری» با ابتنای بر هستی شناسی وحدت وجودی ابن عربی است و سعی شده تا با روش تحلیلی و بر اساس مبانی عرفانی «وحدت در کثرت»، «مظهریت اسمایی»، «تعدد جهات» و اصل «لاتکرار فی التجلی» نشان داده شود که در نظریه وحدت وجود ابن عربی تمایزات انسانی از بین نمی رود و می توان از رابطه مبتنی بر «من - تو» در ذیل مفاهیم «خود» و «دیگری» سخن گفت که بدین گونه شرط امکان اخلاق تأمین می شود. همچنین، عارف وحدت وجودی هم «خود» را مقدم بر «دیگری» می شناسد و هم «دیگری» را در درون خود می یابد، بدون آنکه دیگری را به خود تقلیل دهد و اصالت و غیریت او را زیر سؤال برد. درضمن، استدلال می شود که قول به وحدت بنیادین انسان ها نه تنها اخلاق را ناممکن نمی سازد؛ بلکه از شروط ضروری آن است.
تحلیل روان شناختی منظومه ویس و رامین بر اساس نظریه لیبیدوی فروید و فردیّت یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
77 - 90
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامین، سروده مشهور فخرالدّین اسعد گرگانی، که در حدود سال446 به نظم درآمده است، داستانی است با اصل کهن –عهد اشکانی– و به دلیل همین قدمت، می توان نمودهایی از کهن الگوهای یونگ را در آن به نظّاره نشست. در پژوهش پیش رو، با نگاهی متفاوت به این منظومه، داستان بر اساس نظریه لیبیدوی فروید یا سائقه جنسی1 او و فرایند فردیّت یونگ مورد تحقیق قرار گرفت که نتیجه حاصل آن، از تبدیل شدن یک عشق ابتدایی و زمینی به عشقی متعالی و والا حکایت دارد و این همان خودشناسی است که در ادیان مختلف به آن توصیه شده است. کهن الگوهای اصلی که یونگ در رسیدن به تعادل و تکامل روانی از آنها نام می برد، در این داستان مورد بررسی قرار گرفت که از جمله آنها پرسونا، سایه، آنیما و خود است و در کنار این صور مثالی، اشاره ای شده است به نماد ماندالا، که یونگ آن را رمزی از عدد هفت و نشانه به فردیّت رسیدن می داند. این داستان حکایت رسیدن رامین به آنیمای مثبت و پادشاهی است که این هر دو آغازی است برای فرایند فردیّت او.
رابطه بین کمال گرایی، اضطراب و دستاوردهای زبانی انگلیسی آموزان ایرانی : میانجیگری انواع خودها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
157 - 183
حوزه های تخصصی:
پژوهش های اخیر نشان داده که در یادگیریِ زبان دوم، سازه های اضطراب و کمال گرایی به عنوان عامل های مهمی در عملکرد زبان آموزان نقش دارند. در مقاله حاضر، تعداد 400 زبان آموز انگلیسی 15 تا 30 ساله که در مؤسسه های آموزشی خصوصی زبان انگلیسیِ شهر تبریز و در ایران نام نویسی کرده بودند، شرکت داده شدند. سطح مهارت های زبانی شرکت کنندگان در محدوده بالاتر از اندازه متوسط بود که با برگزاری آزمون تعیین سطح (آزمون استاندارد ای.سی.تی.اف.ال)، پیش از شروع کلاس ها، به وسیله استادهای مؤسسه مشخص گردید. برای برآوردِ میزان کمال گرایی، اضطراب و خودهای زبان دوم به ترتیب از مقیاس کمال گرایی چندبعدی (Hewitt & Flett, 1991)، مقیاس اضطرابِ زبانِ خارجی (Horwitz et al., 1986) پرسش نامه چهارقطبی هویتی تایلور (Taylor, 2010) بهره گرفته شد. پیشرفتِ زبان آموزان، با توجه به نمره های آزمونِ پایانی آن ها سنجیده شد. نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که کمال گرایی با اضطراب رابطه معناداری دارد و رفتار کامل زبان آموزانِ کمال گرا در گستره فردی و اجتماعی می تواند آن ها را مضطرب سازد. این امر افزون بر اضطرابِ فراگیران، هویت آن ها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد؛ به گونه ای که اعتماد به نفس پائین تر زبان آموزان بر یادگیری آن ها تأثیر می گذارد. در پایان، دریافتیم که کمال گرایی های مبتنی بر خود و اجتماع با ساختار خود زبان آموزان رابطه معناداری دارد. همچنین، یافته های پژوهش مشخص کرد که به واسطه خودهای موجود، در فراگیران زبان دوم، یک رابطه ساختاری از کمال گرایی تا اضطراب یادگیری زبان دوم -بر پایه پیشرفت زبان انگلیسی آن ها- وجود دارد.
بررسی چگونگی شکل گیری هویت فردی در آثار مارگریت یورسونار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
181 - 193
حوزه های تخصصی:
نقد روانشناختی داستان های فولکلور ایرانی و اروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
471 - 487
حوزه های تخصصی:
فولکلور یا ادبیات شفاهی و بومی از جایگاه ویژه ای در تمامی اقوام برخوردار است.مهم ترین ویژگی فولکلور بیان ناگفته هایی است در قالب داستان های کودکان یا عامیانه و مردمی. این پژوهش به بررسی روانشن اختی دو داست ان مردمی، دو روان آدمی، با دو ساختار در ظاهر متفاوت، ولی در ژرف ا همگ ون می پردازد و سعی دارد از ورای این دو داستان ایرانی و فرانسوی، نهاد پنهان آنها را دریابد. با روایت هر داستان در واقع حرفهای درونمان را می زنیم. کنشگر های خوب و بد داستان ها، همان جنبه های شخصی ما و اعداد در قصه ها، همان مادینگی و نرینگی درونی ما هستند. حال با نگاهی تطبیقی به بررسی ناخودآگاه جمعی می پردازیم که در قصه ها به روشنی نمایان است.
دیوید لاند؛ دوئالیزم قوی و زندگی پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
71 - 97
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بر مبنای تفسیر و دفاع از دیدگاه دیوید لاند، به بررسی دوئالیزم قوی یا دوئالیزم جزییات در جهت اثبات حیات پس از مرگ می پردازیم. مهم ترین مانع در این مسیر مسئله علیت و تبیین نحوه تعامل دو جوهر جزیی به کلی متفاوت است، لذا با دلایل فلسفی و پدیدارشناسانه نشان می دهیم که مبنای این تعامل، تقدم امر ذهنی و ویژگی های ذاتیِ علّیِ تقلیل ناپذیر دو جوهر است که از طریق بدنمندی، دسترسی علّی به هم دارند. «خود» که جوهری غیرفیزیکی است، هیچ وابستگی و ابتنای وجودی به جوهر فیزیکی بدن ندارد، لذا با قطع رابطه علّی بعد از مرگ همچنان می تواند وجود داشته باشد. تمرکز پژوهش صرفاً بر نشان دادن معقولیت و معناداری و بررسی وقوع دوئالیزم یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چه علیت را به نظم طبیعت تقلیل دهیم چه آن را تبادل علّیِ نیروها و قابلیت های تقلیل ناپذیر دو جوهر بدانیم، تردیدی در معقولیت و معناداری آن نیست. لذا نظر به تجرد «خود» و ویژگی های علّی عاملی آن، بهترین تبیین بر شهود گریزناپذیر و مستقیم ما از اعمال ارادیمان آن است که بگوییم آنچه در این شهود به نظر رسیده واقعیت دارد و علیت دوئالیستی در عمل رخ می دهد. اگر دلایل ما پذیرفتنی باشند، می توانند در جهت اثبات حیات پس از مرگ به کار گرفته شوند.
بررسی و تطبیق مفهوم سولیپسیسم در اندیشه هوسرل و ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
153 - 167
حوزه های تخصصی:
فرد سولیپسیست بر این باور است که «خودِ» درونی اش محور هرگونه تجربه و شناخت است و تنها شناخت او امری قابل اتکاء و اصیل می باشد. از نظر یک سولیپسیست، جهان پیشِ روی سابجکتیویته «من» قرار گرفته است و حقیقت آن بستگی به درک من از آن دارد. در واقع، فروکاستنِ جهان به سابجکتیویته انسان سرآغاز نگرش های مبتنی بر سولیپسیسم است؛ ازاین رو، بیش تر اندیشمندان ریشه آن را غالباً در اندیشه های ایدئالیستی می جویند. به همین دلیل، مسأله و مشکلی است بر سر راه بیش تر فیلسوفانی که تفکرشان رنگ وبوی ایدئالیستی دارد. هوسرل و ویتگنشتاین، دو فیلسوف تأثیرگذار معاصر، به دلیل جنبه های ایدئالیستیِ تفکرشان، همواره با چالش سولیپسیسم روبه رو بوده اند. با توجه به این که این دو فیلسوف دوره های گوناگونی را در حیات فکریِ خود طی کرده اند، برخوردشان با چالش یادشده تفاوت ها و شباهت هایی دارد. در این پژوهش، با بررسی و تحلیل بنیان های فکریِ هر کدام از این فلاسفه، برداشت آن ها از مفهوم سولیپسیسم ژرفکاوی و تطبیق داده شد.
مواجهه «خود» و «دیگری» در فلسفه اگزیستانس و صورتبندی آن با تأکید بر اندیشه مارتین بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
373 - 409
حوزه های تخصصی:
موضوع «خود» و «دیگری» به یک معنا گویای مجادلات ذهن گرایی- تجربه گرایی در فلسفه معاصر غرب است. در این مجادلات گاه زمینه توجه به موضوع «دیگری» و گاه به فراموشی سپردن آن و حتی سیطره بر او فراهم می شد، اما با ظهور اگزیستانسیالیسم، موضوع «دیگری» و تأکید بر نقش آن در شناخت «خود»، مقام ثابتی در تفکر فلسفی و سپس اندیشه سیاسی پیدا کرد. فلاسفه اگزیستانس هرچند موضوع «دیگری» را از منظر وجودی مورد توجه قرار داده اند، اما از آنجا که با اصل نظام مندی اندیشه چندان موافق نیستند و نظام مندی را نوعی سیطره بر انسان می دانند، بنابراین موضوع «دیگری» و مواجهه «خود» با آن، صورت بندی مشخصی در اندیشه آنان ندارد، در حالی که صورت بندی این موضوع می تواند آموزه-های روشنی را برای دفاع از رابطه مطلوب میان انسان ها ارائه دهد. در این مقاله فرض شده است اندیشه مارتین بوبر، هرچند در ادامه سنّت فلسفی اگزیستانسیالیسم مطرح می شود، اما وی با بهره گیری از سایر نحله های فلسفی و همچنین تأثیرپذیری از عرفان یهود، و با تأسیس «فلسفه گفتگویی»، صورت بندی نسبتا روشنی از چگونگی مواجهه مطلوب با «دیگری» ارائه می کند. این مقاله با بررسی رویکردهای مختلف به رابطه «خود» و «دیگری» سعی می کند الگویی نظری را بر مبنای آراء بوبر جهت بررسی امکان یا فقدان باهم بودگی و اصالت دادن به «دیگری» در شناخت «خود» در اندیشه یک متفکر، ارائه دهد
خودپنداره و تنظیم فاصله بینافردی در روابط نزدیک: مطالعه ای با آزمون فاصله بینافردی مطبوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
225 - 207
حوزه های تخصصی:
هدف: تنظیم فاصله بینافردی در برهم کنش های اجتماعی یک مؤلفه اساسی در کیفیت روابط نزدیک انسان ها است. این فاصله در وضعیت های روان شناختی و افراد مختلف به شیوه های متفاوتی تنظیم می گردد. هدف از مطالعه حاضر بررسی فاصله بینافردی مطبوع در افراد واجد خودپنداره مثبت و منفی بود. روش: در این مطالعه 47 دانشجوی واجد خودپنداره مثبت با 47 دانشجوی واجد خودپنداره منفی در انتخاب فاصله بینافردی مطبوع هنگام مواجهه با شخصیت های مادر، شریک عاطفی، دوست صمیمی، تصویر خود در کودکی، تصویر خود در زمان حال، فروشنده، و دزد مورد مقایسه قرار گرفتند. کلیه شرکت کنندگان به نسخه اصلاح شده و کامپیوتری آزمون فاصله بینافردی مطبوع در دو حالت منفعل (وقتی دیگران به آن ها نزدیک می شوند) و فعال (وقتی خودشان به دیگری نزدیک می شوند) پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با اندازه های مکرر نشان داد که گروه واجد خودپنداره منفی به طور معناداری فاصله بینافردی بزرگ تری را در قیاس با گروه واجد خودپنداره مثبت حین مواجهه با تمامی شخصیت ها (به جز فروشنده و دزد) انتخاب کردند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه ضمن تأکید بر نقش از خودبیگانگی در تنظیم فاصله بینافردی با دیگران، در چهارچوب نظریه های روابط موضوعی و دلبستگی مورد بحث قرار گرفت.
«حضور دیگری» و نسبت آن با «معنای زندگی» در اندیشه مولانا جلال الدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
113 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفیتحلیلی، بررسی تأثیر «حضور دیگری» بر معنای زندگی در اندیشه مولانا جلالالدین است. مفهوم حضور «دیگری» در آثار و افکار مولانا مشهود است و بارزترین آن در ارتباط با شمس تبریزی و نفوذ او بر دریافت معنایی دیگر از زندگی در نزد خداوندگار دیده میشود. مولانا معتقد است حضور «دیگری» در یافتن و تحقق معنای زندگی، با عشق به خداوند ارتباط وثیق دارد و تنها در ارتباطی عاشقانه با «دیگری» است که اصلیترین «معنای زندگی» تحقق مییابد. درباره «معنای زندگی» نیز مولانا از مرزهای اندیشه طبیعتگرایانه فراتر رفته و قائل به معنایی ورای طبیعت است؛ از همین رو، باید به رویکرد کشف معنا در باور مولانا قائل بود؛ بنابراین، در اندیشه سترگ او، حضور «دیگری» دارای مراتبی از ماده به معنا است؛ به طوری که معنای زندگی از مراتب پایین آغاز میشود و در وصال عاشقانه با «دیگریِ» استعلایی یعنی خداوند به والاترین صورت خویش نائل میآید.
در جست وجوی هویت: نقش «خود» و «دیگری» در شکل گیری رفتار سیاست خارجی روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر بیشتر پژوهشگران روابط بین الملل رقابت های ژئوپلیتیکی و مسائل سیاسی و امنیتی در سطح های سیاست منطقه ای و جهانی و همچنین مسائل سیاست داخلی روسیه در سال های اخیر، عناصر اصلی شکل دهنده روابط روسیه با ایالات متحد در دهه های گذشته بوده است. در این نوشتار ضمن پذیرش دیدگاه های غالب، به عنصر تأثیرگذار دیگری در شکل دهی به روابط این دو بازیگر، به ویژه در یک دهه اخیر اشاره می کنیم. همچنین می کوشیم ادبیات موجود در این زمینه را تا حد امکان گسترش دهیم. دغدغه ما در این پرسش تجلی می یابد که ایالات متحد چه نقشی در جایگاه «دیگری»، شکل گیری هویت ملی و رفتار سیاست خارجی تهاجمی روسیه در نظام بین الملل در حال گذار ایفا می کند؟ در پاسخ، این فرضیه را به آزمون می گذاریم که روسیه با بازتعریف جایگاهش به عنوان «قدرت بزرگ» در نظام بین المللِ در حال گذار در پی مقابله با اقدام های «دگر» مشخص این کشور یعنی ایالات متحد و شناسایی جایگاهش است. به نظر می رسد رویکرد تهاجمی سیاست خارجی روسیه به ویژه در دوران پوتین ریشه در همین سیاست دارد. براساس یافته ها، ایالات متحد به عنوان «دگر» تاریخی، با برداشتی نادرست از فروپاشی اتحاد شوروی منافع و نقش تاریخی روسیه به عنوان بازیگری مهم در نظام بین المللی را در نظر نگرفت؛ در حالی که شناسایی جایگاه قدرت بزرگ روسیه اهمیت ویژه ای برای هویت ملی آن کشور دارد. ادراک روسیه از خود، تصویر یک قدرت بزرگ است. این چشم انداز، شامل تمایل روسیه به مشارکت در تصمیم گیری در مورد مسائل جهانی و داشتن حوزه نفوذ است. روش تجزیه و تحلیل مدعای مطرح شده در این نوشتار کیفی و ابزار گردآوری داده ها، منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
تصویرشناسی در ادبیات تطبیقی: شناخت خود از نگاه دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
آنچه در این مقاله می آید نگاهی به تصویرشناسی در ادبیات تطبیقی است. نگارنده، پس از مقدمه ای کوتاه از سابقه تصویرشناسی در فرانسه، به تعریف و انواع آن می پردازد. تصویرشناسی یکی از مباحث مهم و ریشه ای در ادبیات تطبیقی است چرا که بنای ادبیات تطبیقی در فرانسه بر آن نهاده شده است و تاثیر و تاثر که آغاز نگاه فرانسوی ها به ادبیات خارجی است در گرو شناخت تصویری از دیگری است. قسمت مهمی از این شناخت متعلق به فرهنگ « ناظر » است که چگونه به تصویر دیگری می نگرد و در این نگاه، فرهنگی را که در آن زیسته است، دخیل می کند. در این راستا به معرفی تصویرهای اگزوتیک و کلیشه هایی که در ادبیات از خلال نگاه دیگری به وجود آمده است، پرداخته خواهد شد و در پایان با بررسی چند سفرنامه، به پژوهش در سفرنامه ها در حوزه ادبیات تطبیقی اشاره می شود. با این بررسی و بیان مثال درصدد هستیم که به بدفهمی هایی که از این موضوع در حوزه پژوهش در ایران شده است، توجه کنیم و با تحلیل و نقد مثال ها بر این امر تاکید می کنیم که هر پژوهشی که در آن مقایسه تصویر صورت بگیرد در حوزه ادبیات تطبیقی نمی گنجد.
مطالعه عوامل و زمینه های بازگشت زنان ازدواج کرده به تحصیل در شهر تهران با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۴
83 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناخت عوامل و زمینههای اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر بازگشت زنان ازدواج کرده شهر تهران به تحصیل با روش آمیخته اکتشافی(کیفی- کمی) انجام شده است. دربخش کیفی روش مضمونی ( تماتیک) و کمی با روش علی- مقایسهای پسارویدادی با گروه ملاکی به روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی 28 نفر با روش نمونه گیری هدفمند و جامعه آماریِ بخش کمی 426 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای همتاسازی به همین تعداد انتخاب شدند. برای تحلیل نتایج ، از آزمونهای رگرسیون لوجستیک دوگانه عادی و شرطی استفاده شده است. درونمایه اصلی " استراتژی جستجوی خودهای ممکن برای تعادل بخشی به ساحت های مختلف مسیر زندگی ، حاصل تعامل دو طبقه اصلی خود و فراخود است .نتایج آزمون نشان داد بین دوگروه از زنان مورد مطالعه در متغیرهای برابری جنسیتی، نیاز مالی خانواده، کسب منزلت اجتماعی، تمایل به آگاهی بیشتر، تجارب سخت مسیر زندگی، میزان تابآوری و میزان فمنیسمگرایی تفاوت معنیدار وجود دارد . نتیجه بررسی فرضیه اصلی گویای این است که تمام متغیرهای مستقل وارد شده در مدل قادر به پیش بینی احتمال وقوع متغیر وابسته بازگشت به تحصیل زنان ازدواج کرده هستند. در بین متغیرها، متغیر کسب آگاهی بیشترین توانایی را در پیش بینی متغیر وابسته بازگشت به تحصیل دارد و متغیر های تابآوری و کسب منزلت اجتماعی در ردههای بعدی قرار دارند.