مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
ضمیر ناخودآگاه
حوزه های تخصصی:
ضمیر ناخودآگاه به دلیل رابطه ای که با فطرت آدمی دارد، راهی برای نزدیک شدن به «حقیقت برتر» به شمار می آید. در تلاش های مبتنی بر جست وجوی ناخودآگاه، «عقلانیت» به عنوان بزرگ ترین مانع ظهور ناخودآگاه، کنار گذاشته می شود تا راه برای فعالیت این ضمیر باز شود. عرصه هایی از زندگی آدمی که خالی از نیروهای اراده و عقل و آگاهی است، بهترین جولانگاه ضمیر ناخودآگاه است. چنانکه به عنوان نمونه خواب و رویا یکی از مظاهر ناخودآگاهی و ارتباط با دنیای فراواقعی و حقیقت برتر شمرده می شود. سوررآلیسم با شباهت های بسیار زیادی که با معرفت عرفانی دارد، به تبع عرفان، از امکانات ناخودآگاه در رسیدن به هدف متعالی اش بهره ها جسته است.با اینکه در موارد گوناگون، نوع به کارگیری ابزارهای مشترک بین عرفان و سوررآلیسم متفاوت، و گاه حتی متمایز است، و چنین استفاده ای به طور طبیعی بر تفاوت در نتایج تلاش های این دو تأثیر خواهد گذاشت، اما ابزار و اهداف نسبتا مشترک عرفان و سوررآلیسم در استفاده از ضمیر ناخودآگاه برای کشف حقیقت، بررسی مقایسه ای را ضروری تر و منطقی تر می کند.
چند مفهوم روان شناختی در اندیشه های مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین سخنوران و اندیشمندان بزرگ ایران زمین کمتر کسی را میتوان یافت که همانند مولانا جلال الدین محمد بلخی به جنبه های روان شناختی رفتار انسان توجه کرده باشد؛ تا آنجا که در جایجایِ آثار منثور و منظوم او ـ به ویژه در مثنوی معنوی ـ تحلیل های عمیق روان شناسی و حتی برخی از مسائل و مفاهیم نوین این دانش نظیر «فرافکنی»، «توجیه» (دلیل تراشی)، «خودفریبی»، «ضمیر ناخودآگاه»، «تقابل بخش های مختلف شخصیت»، «والایش» (تصعید) و امثال آن... به کرات مشاهده میشود. در این میان، آنچه به خصوص معرفِ نبوغ استثنایی و شایانِ تحسینِ این متفکرِ سُتُرگ است، ژرف نگری و نازکاندیشی او در بررسی و تحلیل پیچیدگیها و تضادهای روح آدمی و سختکوشی وی برای راهیابی به خفایا و تاریکخانه های شخصیت انسان است. از این رو، مبالغه نیست که مولانا را یکی از پیشگامان «روانکاوی» ـ به مفهوم عام کلمه ـ تلقی کنیم.در این مقاله، انعکاس چندین مفهوم جدید روان شناختی در آثار مولانا ـ به ویژه در تمثیل های نمادین او در مثنوی ـ ردیابی و بررسی شده است؛ به این ترتیب که نخست با مراجعه به متون نوین روان شناسی تعریف یا توضیحی اجمالی از هر یک از مفاهیم مورد بررسی ارائه گردیده و سپس به استنادِ شواهدِ مستخرج از آثار مولانا، از طریق تطبیق و مقایسه، به بررسیِ وجوهِ تشابه (و یا احیاناً وجوه افتراق) آنها پرداخته شده است.
«از توارد تا سرقت ادبی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرقت ادبی از دیرباز تا امروز، در متون بلاغی و مباحث نقد ادبی، به انواعی تقسیم شده است و افزون بر آن بحثی درباره تأثیرپذیری شاعران از یکدیگر و توارد به میان آمده است. به نظر می رسد، جز مورد «نسخ و انتحال» که با اطمینان بیشتری می توان ذیل عنوان سرقت ادبی بررسی و طرح کرد، در بقیه موارد، چون نمی توان موضوع سرقت را اثبات کرد، باید بیشتر به تأثر و توارد و نقش ضمیر ناخودآگاه توجه داشت. در این مقاله، افزون بر نقل و بررسی نمونه هایی از تشابهات تام یا نسبی برخی متون از مقوله تأثرات و توارد یا نقلِ ناخودآگاهانه، بعضی سرقت های ادبی و آرا و نظریات برخی منتقدان ادبی و اهل بلاغت، پیشنهادهایی درباره نوع قضاوت و داوری هنگام مواجه شدن با تشابه متون با یکدیگر، به هر شکل و اندازه، ارائه شده است.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی و شناسایی عملکردِ سازه های ضمیر ناخودآگاه در اثر ادبی «ناجا» نوشته ی آندره برتون (La démarche d’investigation de l’inconscient d’André Breton dans Nadja)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش ادبی و هنری سورئالیسم به رهبری آندره برتون توانست معنا و مفهوم جدیدی از «جستجوی خویشتن» را از ورای واکاوی و شناسایی «ضمیر ناخودآگاه» ارائه دهد. به طوری که این روند پردازشی را می توان در رُمان «ناجا» مشاهده کرد. در این داستان، ماجرای «خویشتن» با ملاقات یک زنِ الهام بخش آغاز می شود که ابزارِ اساسی خواب و رویا را برای راوی مهیّا کرده و افشاگرِ یک «تصادف عینی» است. در این رُمان، حصول و بازنمایی قوای روانی و ناخودآگاه و مستتر با اَشکال استعاری و نمادینِ خود، با توسل به شیوه هایی تحقق می یابد و قوّه ی خیال با خاطرات و خوابها عجین شده و ضمیر ناخودآگاه را بر روی صحنه داستانی نمایان می کند. به طوری که می توان شاهد پنداره های خیالی و ناخودآگاه شد. «ناخودآگاهِ جمعی» نیز که از غرایز، کهن الگوها و تصاویر اصیل و آغازین شکل گرفته قادر است تا از ظریف ترین تصاویر متنی پرده برداری کند. از سوی دیگر احساس غریب و اضطراب آورِ راوی «تصاویری» را رونمایی می کند که با پیش کشیدنِ پدیده «همزادِ» متحوّل و پویا، از فانتسم ها و یا پنداره های خیالی سخن می گوید که در طول رُخدادهای داستان در نوسان هستند.
بررسی و تحلیل تجلّی زمان و مکان مقدّس اساطیری در عرفان (با توجّه به متون برگزیده، نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا ضمن تعریف و تبیین وجوه تشابه و تفاوت اسطوره و آیین و عرفان، تجلّی و تأثیر و ردّپای محسوس و نامحسوس زمان و مکان مقدّس اساطیری و آیین های مربوط به هر یک در برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری مورد تبیین و تحلیل قرار گیرد. با توجه به برخی بنیادهای مشترک اسطوره و عرفان در آفاق تاریخ تفکّر بشر، و در پرتو ضمیر ناخودآگاه مشترک وی، زمان و مکان قدسی و آیینی نیز به مثابه دو مقوله مشترک بین اسطوره و عرفان، کارکردهایی مشابه و مشترک یافته اند که این تشابه و اشتراکات در متون عرفانی ادوار گوناگون، تجلّی یافته اند. کارکردهایی از قبیل ترک دنیا، شهود حق، ادب دانی، بازگشت به زمان ومکان ازلی،احساس آرامش، تزکیه، درک حضورخدایان وطلب خواسته ها.
ارزیابی نظریه روان کاوی فروید از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه روان کاوی فروید، یکی از نظریات مهم در قرن نوزدهم بوده که تأثیر شگرفی در تربیت داشته است. این نظریه از منظر روش، بر روش تجربه گرایی در غرب تکیه دارد و از منظر ماهوی، با مکتب مادی گرای اومانیسم هم سان است. نظریه پیش گفته دو رکن اساسی دارد؛ یکی ساختهای سه گانه ذهنی و دیگری حالات سه گانه روانی. به باور فروید، از میان ساخت های سه گانه ذهنی، نهاد برترین و بنیادی ترین ساخت است و منبع انرژی های غریزی جنسی به شمار می آید. وی ناخودآگاه را عامل اساسی در تربیت معرفی می کند. نظریه فروید از منظر معارف دینی به ویژه نهج البلاغه، در هر دو رکن پیش گفته، مخدوش است: نخست، روش تجربه گرایی انحصارگرا، روشی درست در شناخت انسان نیست. دوم، اومانیسم مکتبی انحرافی در شناخت انسان است که به ابعاد مترقی انسان توجهی ندارد. سوم، انسان دارای ساختهای سه گانه ذهنی نیست و صرفاً یک ساخت ذهنی دارد و چهارم، برخلاف نظر فروید، ضمیر ناخودآگاه بیشترین تأثیر را در رفتارهای انسان ندارد.
معرفت شناسی اسطوره از منظر فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اسطوره، دنیای محسوس و مشهود از ذهن خلاق و خیال پرداز انسان، به نمادها گراییده است، و از آن رو، روایت های اسطوره ای، سرشتی نمادین یافته اند و بدین ترتیب در اسطوره، جلوه ای از معناهای پنهان عالم ماورا، بروزمی یابند. از جهتی سرشت و چگونگی نمادها نیز نسبت به اینکه در لایه های فرازین یا فرودین ناخودآگاهی پدید می آیند، متفاوتند و از این حیث آراء و نظرات فروید مورد توجه اسطوره شناسان قرار می گیرد. در قرن بیستم علم جدید از حیث مرجعیت جانشین الهیات گردید. از این پس هر زمان که در چند و چون طبیعت و اصرار گیتی سخن به میان می آید، مردم پاسخ خویش را در رسائل کلامی نمی جویند، بلکه مایل اند پاسخ های علمی را از زبان دانشمندان بشنوند و بدین ترتیب اعتبار نظریه های علمی در دوران جدید بسیار بیشتر شده. در این راستا از اعتبار علمی برای بحث درباره کلمه عرصه های غیر علمی نیز استفاده شد و همین امر سبب پیدایش و گسترش حوزه تازه ای از اساطیر علمی گردید، و این کار در خدمت مقاصد اخلاقی، فلسفی و کلامی انجام شد. ضمیر ناخوداگاه، رویا و اسطوره، تأویل نمادها و اسطوره ها، اندیشه اساطیری.
تأثیر کهن الگوهای نژادی در ادراک حس معنوی مکان مسجد؛ مطالعه نمونه موردی مسجد امام حسین علیه السلام تهران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گرایش به نوآوری، در طراحی مساجد رو به فزونی است. تحقیقات انجام شده نشان از کاهش «حس معنوی» مساجدی، با رویکرد مدرن در مقایسه با مساجد برگرفته از الگوهای سنتی دارد. این نوشتار به مقایسه تأثیر کهن الگوهای ناخودآگاه نژادی فضای معنوی، در مقایسه با طرح واره های ناخودآگاه شکل گرفته از تجارب روزمره، در حس معنوی مکان مساجد سنتی می پردازد. روش پژوهش، کیفی، به شیوه نمونه موردی است. گردآوری داده ها، به صورت پرسش نامه است. نتایج در spss تحلیل و سپس مورد بررسی و تفسیر قرار گرفته است. نتیجه اینکه، گرچه میزان تعلق به مکان، ارتباط مستقیمی با تکرار تجربه زیسته مکان داشته است، اما میزان «حس معنوی» مساجد سنتی، در مقایسه با مساجد مدرن، ارتباطی به میزان و تکرار «تجربه مکان» نداشته و حتی برای کسانی که از مسجد برای مناسک دینی استفاده نمی کنند، مساجد سنتی به جهت به کارگیری کهن الگوهای معماری موجود در ذهن یک ایرانی، اولویت بیشتری در ایجاد حس یک مکان معنوی داشته است.
خوانش لاکانی روان پریشی رمان بوف کور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد کتاب ضمیر ناخودآگاه در قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
هدف از این پژوهش بررسی انتقادی کتاب ضمیر ناخودآگاه اثر آیت الله علیرضا اعرافی است. نویسنده با روش استنطاقی به بررسی آیاتی از قرآن با هدف کشف نظریه قرآن درباره ضمیر ناخودآگاه، با تعریف فرویدی، می پردازد. این اثر با وجود نقطه های قوت روشی و محتوایی، در بعد مبنایی و روش شناختی قابل نقد است. پژوهش حاضر در دو بخش سامان یافته است. در بخش اول، مهمترین و مطالب کلیدی کتاب به صورت اجمالی مرور شده است و در بخش دوم نقاط قوت و ضعف اثر با روش تحلیلی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد اولا نویسنده در تفسیر آیات همه احتمالات را مورد توجه قرار نداده است. ثانیا در تحلیل برخی از آیات سیاق سوره و آیات مورد توجه جدی قرار نگرفته و به همین سبب معنای روشنی برای آیات به دست نیامده است. ثالثا نقد نویسنده نسبت به ابعاد مختلف نظریه فروید، دارای اشکالات روشی، مبنایی و محتوایی است.
نقد تطبیقی کهن الگوی سایه در اشعار فروغ فرخزاد و سیلویا پلات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
75 - 109
حوزه های تخصصی:
شاعر در زمان سرایش با ضمیر ناخودآگاه ارتباط می یابد و محتویّات آن را به مخاطب عرضه می کند. بنابراین شناخت و بررسی آرکی تایپ ها از جمله آرکی تایپ سایه ابعاد پنهان شخصیت شاعر را به ما می شناساند. این آرکی تایپ یکی از مهمترین آرکی تایپ هاست که بخش پنهان و تاریک تر ضمیر ناخودآگاه را نشان می دهد. سایه در شکل منفی شامل تمامی امیال و فعّالیّت های غیراخلاقی و منع شده است و در شکل مثبت لازمه ادامه زندگی. این نوشتار بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی که با نگاهی جهانی وجود شباهت بین آثار ادبی را برآمده از روح مشترک بشری می داند، با نگاهی روان شناسانه به اشعار فروخ فرخزاد و سیلویا پلات می پردازد. نگارنده در این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی آرکی تایپ سایه را در شعر این دو شاعر بررسی و مقایسه می کند. این بررسی تطبیقی علاوه بر کشف لایه های پنهان ضمیر ناخودآگاه شاعران مورد بحث، نقاط اشتراک و افتراق فرهنگی اجتماعی جامعه آنان را نیز نشان می دهد. به عنوان مثال فراوانی برخی نمودهای کهن الگوی سایه چون احساس حقارت، ترس و خشم و خشونت در شعر سیلویا نسبت به شعر فروغ، علاوه بر این که نشان دهنده شخصیت برون گرای شاعر نسبت به فروغ است، جامعه خشن و مردسالار او را نیز تداعی می کند. از سوی دیگر سیلویا پلات با به نمایش گذاشتن جلوه های بیشتری از سایه، به شناخت کامل تری از آن می رسد و بهتر با آن آشتی می کند.