فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۱۲۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
بیع و مبایعه برده (عبد و امه) بااینکه در عصر مولوی جزو دانشهای مألوف و مأنوس بوده است؛ ولی برای دنیای معاصر درک و فهم آن نیاز به تبیین و توضیح دارد و نادیده گرفتن این مهم، فضا را برای قضاوت های غیرمنطقی علیه دین و فرهنگ و سوءنیتهای خاص آماده می کند. در داستان "پادشاه و کنیزک" دفتر اول مثنوی معنوی، کنیزی با عقد بیع مورد معامله واقع شده و مبیع و ثمنی ردوبدل شده است. این تحقیق ابتدا بر اساس تعاریف فقهی_ حقوقی، مفاهیم مربوط به عقد بیع از جمله؛ اقسام، اوصاف، شرایط و آثار آن را در دامنه داستان مورد بحث قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که در تعیین نوع بیع از جهات مقتضی، چارچوب معامله با گزاره مساومه، نقدی و تملیک انشایی- خارجی همخوانی دارد، در بخش اوصافِ بیع فقط رکن لزوم متزلزل به نظر می رسد، در قسمت شرایطِ بیع در بیان موضوع آن صراحت وجود دارد و در قسمت اوصافِ مبیع رکن طلق و طهارت با مانع مواجه است.
تحلیل داستان روز چهارشنبة هفت پیکر نظامی بر اساس نقد ادبی جدید (طرح وارة تکمیلی بر نظریة ژیلبردوران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تحلیل افسانة روز چهارشنبه از مثنوی هفت پیکر نظامی بر طبق نظریّة ژیلبر دوران پرداخته شده است. از آنجایی که یکی از ویژگی های نظریة علمی، پویایی و جلورونده بودن آن است، نگارنده در این مقاله به الگویی تازه رسیده است. با توجّه به الگو های ارائه شدة ژیلبر دوران، گاهی محور متنی در منظومة روزانة تخیّلات قرار دارد، گاهی در منظومة شبانة تخیّلات و گاهی نیز در متنی میان منظومه ها حرکتی رفت و آمدی وجود دارد. از نظر وی در حالت ایده آل باید هر دو منظومه در یک متن وجود داشته باشد، امّا در این داستان به موردی بر می خوریم که بسیار جالب توجّه است و آن زمانی است که منظومة شبانه تبدیل به منظومة روزانه می شود. به نظر می رسد ژیلبر دوران به چنین موردی برخورد نکرده؛ زیرا در تقسیم بندی وی نمی توان چنین موردی، یعنی مبدّل شدن منظومه ای را به منظومة دیگر یافت.
بررسی داستان سیاوش بر اساس نظریة «آلوده انگاری» ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان سیاوش از جمله داستان های تراژیک شاهنامه است که افزون بر قابلیت ها و ظرفیت های گوناگونی که برای نقد و بررسی دارد، برخی از پیام های اصلی حماسة ملی و اسطوره های ایرانی مانند: نبرد میان خیر و شر، ایران و انیران، مبارزه با پلیدی ها و پلشتی های روح انسانی و... در آن جریان دارد. یکی از نظریه هایی که با نگاه روانکاوانه به تحلیل آثار ادبی می پردازد و برای تحلیل این داستان مناسب به نظر می رسد، نظریة آلوده انگاری ژولیا کریستوا از منتقدان پساساختارگراست که بر اساس آن شاعر یا نویسنده، پلید ی ها و پلشتی های روح انسانی را از طریق متن برون فکنی می کند. ماجرای عشق آلودة سودابه، گذر سیاوش ازآتش برای اثبات بی گناهی و مرگ اندوهبار او در توران زمین، از نمودهای آشکار و آلوده انگارانه این داستان است که زمینه را برای استفاده از این رویکرد فراهم می سازد. از این رو، این مقاله در صدد است با توجه به وجود رانه ها و افزونه های آلوده در این داستان که در جریان عشق سودابه، در نهایت با همراهی عواملی دیگر مرگ اندوهبار او را رقم می زند، آن را تحلیل کند و به این پرسش پاسخ دهد که کاربرد این نظریه تا چه اندازه در این داستان مؤثر و کارآمد است؟ و با کاربست این نظریه، آیا به تحلیلی تازه می توان دست یافت یا خیر؟ برآیند مطالعه نشان می دهد: این بررسی با تبیین نظریة آلوده انگاری کریستوا و تحلیل داستان سیاوش از این منظر، سازگاری دارد و امکان خوانشی نوین از آن و به تبع آن قضاوتی دیگرگون از فردوسی، سراینده داستان را، برای خوانندگان فراهم می سازد.
تحلیل و بررسی تصویر کبوتر در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مضمون پردازی و تصویرآفرینی دو هسته همراه و همیشگی شعر خاقانی اند که هنرنمایی خلاق، پویا و شگفت انگیز شاعر را به نمایش می گذارند. تصویر کبوتر در شعر او یکی از تصاویر تکرارشونده و کانونی است که با توده ای از خوشه های تصویری فرعی و جزئی در پیوند است. مهارت خاقانی در تصویرآفرینی با کبوتر، تنها در سطح بازی واژگانی محدود نمی شود بلکه در پشت این بازی های زیبا، نهایت تناسب، دانش وسیع شاعر، باورها و عقاید گوناگون مردم درباره کبوتر نیز نهفته است. این مقاله با هدف بررسی تصویر کبوتر در شعر خاقانی به این سوالات پاسخ می دهد: چه مضامین و تناسباتی در ارتباط با کبوتر در شعر خاقانی دیده می شود؟ چه تصویرهایی از کبوتر در شعر خاقانی دیده می شود؟ این مضامین و تصاویر چه اهداف و کارکردی دارند؟ روش تحقیق تحلیل محتوایی است که پس از استخراج تمام ابیاتِ مرتبط با کبوتر، پژوهش در دو محور مضامین مرتبط با کبوتر و تصویرآفرینی با کبوتر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. ارتباط کبوتر با دیگر پرندگان، ویژگی و عادات کبوتر، باورهای مردمی درباره کبوتر از بحث های اصلی مربوط به محور مضمون پردازی با کبوتر می باشد؛ تشبیه، استعاره، تمثیل و حسن تعلیل شگردهای تصویرآفرینی خاقانی با کبوتر است.
جست وجو در سرچشمه ها و تحلیل ""بن مایه درخت"" در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سخن شاعران متفکر بن مایه هایی هست که علاوه بر کثرت تکرار و وسعت کاربرد، با جهان بینی و منظومه دانش های گوینده ارتباط دارد. از این جمله، بن مایه درخت در دیوان و آثار منثور ناصرخسرو است که با دستِ کم 177بار کاربرد در مرکز مضامین و تصاویر حکیمانه ای قرار گرفته که ریشه آنها به باورهای دینی و اعتقادات فلسفی و کلامی شاعر بازمی گردد. بن مایه درخت در آثار ناصرخسرو غالباً در دو محور مهم به کار رفته است: نخست، تصویر دنیا در هیئت درخت، و انسان به صورت میوه و ثمر آن؛ و دیگر، تصویر انسان به صورت درخت، و تصویر خصال نیک او در صورت میوه های شیرین و سودمند و تصویر صفات ناپسند او در هیئت میوه های تلخ و زیان بار. در پژوهش حاضر، ضمن جست وجو در زمینه ها و سرچشمه های این بن مایه، ابعاد گوناگون آن بررسی و تحلیل شده است. نتیجه تحقیق جایگاه ویژه و منحصربه فرد درخت را در ذهن و ضمیر شاعر و تأثیرپذیری او را در ایجاد مضامین و تصاویر مربوط به آن از معارف اسلامی و آثار اسماعیلیه و اقران آنها نشان می دهد.
داستان دقوقی از منظر ادبیات شگرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات وهمناک یکی از انواع ادبی است که اگر در آثار ادبی فارسی، جستجو شود، نمونه هایی عالی از این نوع ادبی و زیرشاخه های آن یافت می شود. از جمله ویژگی های بارز داستان های وهمناک، وجود رویداد هایی خارق العاده در آن هاست که خواننده در واقعی یا غیرواقعی بودن آن ها دچار تردید می شود. داستان دقوقی که در دفتر سوم مثنوی آمده، یکی از داستان-هایی است که بسیاری از مؤلفه های ادبیات وهمناک در آن وجود دارد. در پژوهش حاضر، این داستان، براساس نظریات فروید و تودوروف، بررسی شده و تشابه و تفاوت آن با نوع ادبی شگرف، نشان داده شده است. نتایج تحقیق، نشان می دهد که اغلب مشخصه های ادبیات شگرف، در داستان دقوقی دیده می شود و با توجه به نمودار تودوروف، می توان این داستان را یکی از نمونه های ادبیات «وهمناک/شگرف» یا «کرامات/شگرف» دانست. این نتیجه، گواه آن است که قرن ها پیش از اینکه نظریه پردازان غربی به تدوین نوع ادبی شگرف بپردازند، مولانا با نبوغ سرشار خود، چنین مؤلفه هایی را در داستان سرایی به کار برده است. در داستان دقوقی، عناصری همچون زاویه دید، کانونی شدگی، تداعی معانی، چند صدایی، صحنه، درون مایه و تقابل، در ایجاد تردید –اصلی ترین مؤلفه ادبیات شگرف- نقش دارند.
فراز و فرود عطار در مقدمه منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر، شرح عشق انسان به خودشناسی و لقای پروردگار، مهم ترین اثر عرفانی عطار در قالب تمثیل پرندگان است. مقدمه کتاب هرچند مختصر و مجزا از متن عرفانی است، به دلیل تداخل عرفان و تاریخ، اهمیت زیادی دارد. مورخ با حضور در زمان گذشته، جزءنگری، تحلیل حوادث و نقد شخصیت افراد تاریخی به کشف حقیقت علاقه مند و عارف ابن الوقتی گریزان از سیاست و قضاوت است. با وجوداین، تاریخ می تواند، بهترین مؤید عرفان باشد، به شرط آنکه عارف به تاریخ روایی پشت نکند و در تحلیل تاریخ، از تعصب و حبّ وبغض برکنار بماند. در ابداع نمادهای عرفانی، بی اعتنایی به حقایق تاریخ و زیرپا گذاشتن حدود عرفان قضاوت عارف را بی اعتبار و او را گرفتار بحران استدلال می کند. عطار در مقدمه منطق الطیر با ورود در حقایق تاریخی و جریان های سیاسی جامعه اسلامی بعد از رحلت رسول اکرم(ص) و قضاوت افراد حقیقی بدون هیچ سند معتبر و استدلال قابل قبولی از اصول عرفانی عدول می کند. هدف مقاله حاضر اثبات این ادّعا در مقدمه منطق الطیر است.
تأمّلی بر کارکرد محتوایی رنگ در غزلیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رنگ» یکی از مؤثّرترین ابزارهای آفرینش هنری ادبی است. با آنکه نمود این عنصر در گذشتة ادبیات فارسی، گوناگونی امروزه را نداشت، امّا همواره نقشی مهم و تعیین کننده در القای مفاهیم به مخاطب و تصویرسازی های ادبی، به ویژه در حوزة شعر داشته است. بررسی میزان و نحوة کاربرد انواع رنگ در شعر کهن و معاصر، کوششی راهگشا برای ورود به دنیای عواطف و اندیشه های شاعران است. براساس همین اهمّیت، هدف مقالة حاضر، تحلیل کارکرد محتوایی انواع رنگ های به کار رفته در غزلیات مولوی است؛ چهره ای که پس از جریان سازی سنایی و پیشگامی عطّار، شعر عارفانه را به اوج معنا و ژرفا رسانید و بررسی غزل او از این منظر می تواند به شناسایی بخش مهم دیگری از ذهنیات، تجربه ها و ویژگی های شعریش بینجامد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که در کل، مولوی انواع رنگ را در بافت موضوعی معنایی عرفان عاشقانه یا معانی تعلیمی به کار می برد. این کاربرد، البتّه شامل جزئیات بسیار و متنوّع است. پربسامدترین رنگ ها در غزل او نیز به ترتیب عبارتند از: سیاه، سرخ، زرد و سبز.
نگاهی انتقادی به شیوه شاعری رشیدالدین وطواط
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین وطواط از جمله قصیده سرایان قرن ششم هجری است که تبحر خاصی در به کارگیری صناعات ادبی داشته و شعر گفتن برای او ابزاری برای به نمایش درآوردن مهارت های بلاغی بوده است. شعر او در میان محققان معاصر چندان مقبولیت نیافته و اغلب کسانی که در حوزة آثار کلاسیک فارسی تحقیق کرده اند بیشتر کتاب حدائق السحرو دیدگاه های انتقادی وطواط در این کتاب را مدنظر داشته اند و به شعر و شرح حال او نپرداخته اند. در این تحقیق به روش تحلیلی و توصیفی با توجه به منظومه فکری و فرهنگی شعر وطواط، نقاط ضعف و قوّت شعر و دلایل عدم مقبولیت آن و نیز بدعت ها و بدایع شعر او و نیز جایگاه اشعار او در گستره شعر فارسی مورد ارزیابی قرار می گیرد. حاصل پژوهش نشان می دهد هرچند که وطواط توانایی به کار گیری هر نوع و هر قسم و یا از هر پایه و درجه الفاظ و عباراتی را که می خواست در شعر داشت، امّا همین لفظ اندیشی، او را از ارائه تجربه های خالص شاعری دور کرده است. شعر او به غیر از تشبیب ها، تا حدودی غزل ها و تخلص های خاص او چیزی به سنت شعر فارسی نیفزوده است. اشعار وطواط نمونة بارز دور شدن از شعر حقیقی و در عوض حرکت به جانب صنعت گرایی است.
بررسی داستان رستم و سهراب با رویکرد اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار،بررسی داستان رستم وسهراب با توجه به فضایل اخلاقی در اندیشه ارسطو است. فضیلت از نگاه ارسطو،ملکه اخلاقی ستوده ای است که میان دو حد افراط وتفریط جای دارد؛شجاعت،صداقت،بزرگ منشی،درستکاری در شمار این فضایلند. دراین مقاله،پس از نگاهی کوتاه به رویکرداخلاقی ارسطو در زمینه فضایل اخلاقی،این فضایل در داستان رستم وسهراب،بررسی شده اند. تحلیل داستان رستم وسهراب از این نظر،نشان دهنده تناظری قابل اعتنامیان صفات اخلاقی و رفتاری شخصیت های داستان با فضایل اخلاقی ارسطویی است و علاوه بر این،مؤید اهمیت اصول اخلاقی در شاهنامهومنش پهلوانان ایرانی حتی با توجه به رویکردهای مهم فلسفی در این زمینه است؛چنانکه رفتار شخصیتی مانندسهراب،انطباقی قابل توجه بافضایل اخلاقی ارسطویی دارد.
ساختار اشعار رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر سامانی، عصر زرّین و رستاخیز فرهنگ اسلامی ایرانی و دوران شکوفایی ساختارهای بزرگ فرهنگ و تمدّن اسلامی ایرانی است. این دوره در تاریخ فرهنگ ایران اسلامی، عصر خردگرایی است که اوج ساختار ساختارها در آن بوده است. شعر این دوره با رودکی بالیدن را آغاز کرد، کم کم اوج گرفت و شاعران بزرگ دیگری در پی او ظهور کردند. در این گفتار راز زیبایی، ساختارمندی و ماندگاری شعر رودکی بررسی شد و سرانجام مشخّص گردید که رودکی با قدرت کیمیاگرانة خود شعری آفریده که معماری زبان است. همچنین توانسته است تصویر عواطف انسانی را در زبان، موسیقایی کند. در این کار علاوه بر سهم زیاد خلّاقیت فردی شاعر، جایگاه تاریخی عصر اوج ساختار ساختارها نیز بسیار مؤثّر بوده است.
نقد و بررسی داستان گشتاسب بر اساس نظریّة توهّم توطئه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریّة توهّم توطئه یا پارانویا، یک نظریّة مدرن سیاسیست که بر اساس آن، حاکم پارانوییک چنین می اندیشد که تمام کاینات در حال توطئه چینی علیه اوست و کشور را پیوسته دستخوش توطئه و براندازی از سوی دیگران می داند. او گاه بعمد می کوشد با توسّل به توهّم توطئه، نامشروع بودنِ حکومت خود و مشکلات داخلی را از کانون توجّه واقع شدن دور کند و توجّه مردم را به توطئه ها و کانون های بحران بیگانگان معطوف دارد. در این جستار با تحلیل داستان گشتاسپ بر مبنای نظریّة توهّم توطئه ، چنین استنباط می شود که گویا گشتاسپ نیز به دلیل چنین توهّمی، از یک هرم قدرت (لهراسپ، اسفندیار، رستم) سخت می هراسیده و از این رو در پی توطئه پردازی برای در دست داشتن یا از میان بُردنِ هر سه رقیب برآمده است. بنابراین شاید سخن چینی های گرزم و در بندشدنِ اسفندیار، اقامت دوسالة گشتاسپ در زابلستان و فرستادن اسفندیار به جنگ با رستم، همه ، نقشه هایی از پیش طرّاحی شده و درهم تنیده به وسیلة خود گشتاسپ بوده است تا با بحران سازی، هم بر نامشروع بودنِ حکومت و تصاحب تاج و تخت از پدرش سرپوش گذارد و هم رقیبان تاج و تخت خود را از میان بردارد. در فرجام گشتاسپ موفّق می شود با توسّل به توهّم توطئه، هم دو رقیب سرسخت خود، یعنی لهراسب و اسفندیار را از میان بردارد و هم با مخدوش کردنِ چهرة زابلیان به واسطة کشتن شاه زاده ای ایرانی، سال های سال بی منازع بر مسند قدرت نشیند.
بررسی مضامین اجتماعی و سیاسی در مقطعات انوری ابیوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوحدالدین علی ابن محمدبن اسحاق ابیوردی، متخلص به انوری، از شاعران قصیده سرای سده ی 6 هجری قمری در حوزه ی خراسان ا ست که بیش از هرچیز در جایگاه شاعری مدیحه سرا شناخته شده است. بدیهی ست شاعری که از دیرباز در به کارگرفتن هنرمندانه ی صنعت حسن طلب، شهره ی آفاق بوده و همواره به نیروی مدح و حتی هجو، از ممدوحان خود، چیزهایی گاه بسیار حقیر مانند کاه و جو مرکب، درخواست کرده است، قاعدتا باید تنها رضای خویش یا پسند خاطر ممدوح را در نظر داشته باشد و کم تر به مضامین اجتماعی بپردازد؛ اما بررسی آثار انوری نشان می دهد که وی نه تنها به مسایل اجتماعی بی توجه نبوده، بلکه گاه رخدادها و حوادث اجتماعی را در آثار خود بازتاب داده یا در جایگاه یک منتقد اجتماعی، از ضعف ها و معضلات جامعه و سیاستگذاران عصر خویش، به تندی انتقاد کرده است. در این پژوهش، تلاش شده تا سوگیری های انوری در برابر اجتماع و سیاست زمانه ی خویش که بیش تر در مقطعات وی و کم تر در قصاید او بازتاب داشته است، بررسی و واکاوی شود.
تحلیل و رمز گشایی ارتباطات غیر کلامی در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بوستان یا سعدی نامه که جهان آرمانی سعدی را به تصویر می کشد، برای مطالعات میان رشته ای قابلیت بسیار بالایی دارد. ارتباطات غیر کلامی در جریان ارتباط می توانند نقش های تکمیل کردن، تکذیب کردن، تکرار کردن، کنترل کردن، جانشینی و تأکیدی داشته باشند که گاهی چند نقش را با هم ایفا می کنند. برخی پژوهشگران، ارتباطات غیر کلامی را در بعضی موقعیت ها از ارتباطات کلامی هم مهم تر می دانند. بیرد ویسل و آلبرت مهرابیان عقیده دارند که 65 تا 93درصد انتقال معانی و منظورها در جریان ارتباط از طریق رفتارهای غیر کلامی صورت می گیرد. این مقاله ارتباطات غیر کلامی را در بوستان سعدی مورد تحلیل قرار داده و دریافته است که سعدی در کاربرد ارتباطات غیرکلامی به انواع زبان های بدن و کارکردهای زبان اشیاء چون هدیه و دارایی ها ، لباس و جواهرات و عناصر پیرازبان چون لحن و ضریب سخنگویی و ... به خوبی توجه داشته و با آگاهی از تاثیر آنها و پیوند دادن آنها با کلام، رسایی بیشتر معنا را در فضای نمایشی شعر خود رقم زده است.
تحلیل فرایند شاعرانه ی نظریه ی دگرگون سازی عمرخیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مبتنی بر نظریه ی دگرگون سازی است. اصولاین نظریه به طرزی گسترده می کوشد تا با بهره جویی از شگردهایی از جمله : زبان غیرتخاطبی وتعریضی، اندیشه های اپیکوری و نوستالژیکی و تمرکز در خوشایند سازیِ زمان حال،مناسبات فکری مرموز ساختارها و گفتمان ها را تبیین کند.از سویی مد نظر دارد تاابعاد دلهره های عمیق اجتماعی انسان اندیش مند را به عنوان وجدانی آگاه نیز آشکار سازد. از این رو، با چنین نگاهی خیام و رباعیاتش مورد تامل و خوانش قرار گرفته است. این جستارکوشیده است تا با استفاده از این رویکرد پاسخ این پرسش ها را با روش مطالعه ی کتابخانه ای به شیوه ی تحلیلی غیر گزینشی داده ها بیابد که: آیا می توان نسبتی معنادار بین رباعیات و اندیشه های اپیکوری و زبان خوش باشانه با دگرگون سازی متصوّر بود؟آیا تمرکز و توجّه خیام به زمان حال می تواند نقطه ی ثقلی برای دگرگون سازی تلقّی شود؟ سرانجام مجموعه ی یافته ها مبین این است که خیام با سرودن رباعیات، ضمن آگاهی بخشی نسبت به اوضاع فکری و فرهنگ سیاسی – دینی، نظام تعامل و روابط پیدا و پنهان سیاست و فقاهت عصرش را یه شیوه یی خلاف ذهنیت حاکم بر جامعه نقد کرده است.
بررسی تحلیلی عشق عذری در لیلی و مجنون مکتبی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتبی شیرازی از شاعران پایان قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری و یکی از معروفترین نظیره پردازان لیلی و مجنون نظامی است. مشخصة بارز اثر او، چگونگی طرح خصوصیّات عشق عذری در میان برترین مقلّدان نظامی و حتّی خود نظامی است. عشق عذری با توجه به حدیث مشهور پیامبر (ص) سه ویژگی عمده دارد: عشق پاک و عفیف به دور از هرگونه هوای نفسانی 2- مکتوم نهادن راز عشق 3- مرگ عشاق در راه عشق. از دیگر ویژگی های آن، عبارت است از: شدّت گرفتن عشق با گذشت ایّام، کوشش برای دیدار معشوق حتّی به قیمت از دست دادن جان، وجود عوامل بازدارنده، شدّت شور و عشق عاشقانه، وجود یاریگران، طاعنان و حاسدان، پندناپذیری عشّاق، به جنون کشیدن کار عشق ودر پایان مرگ عاشق و معشوق. علاوه بر موارد ذکر شده، از دیگر خصوصیّات منحصر به فرد روایت مکتبی در مورد عشق عذری: ذاتی بودن این عشق در وجود عاشق و معشوق از آغاز تولّد، تحمّل غیر را نداشتن و در مواردی نزدیک شدن عشق عذری به عشق حقیقی و کیهانی است.
«خیال» و «ترک ادب شرعی» (تبیین رابطه مضامین مبتنی بر ترک ادب شرعی در متون تغزّلی، با مقوله خیال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اساسی مقاله حاضر آن است که چرا در متون تغزّلی و یا در متون عارفانه بهره مند از نمادپردازیهای ادبِ عاشقانه، گاهی با مضامین مبتنی بر ترک ادب شرعی روبروییم؟ منشاء پیدایش اینگونه مضامین چیست؟ و آیا می توان چگونگی شکل گیری اینگونه مضامین در ذهن هنرمند را توضیح داد؟ خاصه در سروده هایی تغزلی که توانش تفسیر و تأویل به مضامین عارفانه را نیز دارند گاهی با مضامینی روبروییم که در آن ها دلدار جایگاهی فرا انسانی و خداگونه یافته است و در بدو امر می توانند خارج از دایره ادب شرعی ادراک و دریافت شوند. در این مقاله، نخست به مفهوم «ترک ادب شرعی» پرداخته و پس از تعریف آن، با ذکر نمونه هایی از متون منظوم پارسی، از متون آغازین شعر کهن گرفته تا متون معاصر، تقسیم بندی ای دهگانه از زمینه های شکل گیری آن ارائه خواهد شد. چنانکه به تفصیل گفته خواهد شد، در سبک عراقی، که توأمان از درونمایه های عاشقانه و عارفانه بهره می برد، یکی از پرجلوه ترین فضاهای بروز ترک ادب شرعی ظاهری، «مضامین تغزّلی» است. و اما در بخش اصلی این نگاشته، با نگاهی به سروده-هایی از سعدی، و نیز ابیاتی منسوب به قیس بن مُلَوَّح (مجنون عامری)-که به عقیده نگارندگان، سعدی در برخی مضامین از وی متأثر بوده است- این مسأله واکاویده و رابطه مضامینی که بنا به ظاهر ممکن است برخی حکم به خروج آنها از دایره ادب شرعی کنند با مقوله «خیال» تبیین شده و منشاء پیدایش و چگونگی شکل گیری اینگونه مضامین در ذهن هنرمند، با یاری گرفتن از توصیف خاص ابن عربی از «خیال» و عشق عارفانه توضیح داده خواهد شد.
تحلیل کارکرد محتوایی- بلاغی رنگ ها در غزل عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از کارآمدترین ابزارهای آفرینش هنری - ادبی، عنصر رنگ است. با آن که حضور این پدیده در گذشتة ادبیات فارسی، تنوع امروزه را نداشت، همواره نقشی مهم و تعیین کننده در القای مفاهیم به مخاطب و تصویرسازی های ادبی به ویژه در حوزة شعر داشته است. بررسی میزان و نحوة کاربرد انواع رنگ در شعر کهن و معاصر، کوششی راه گشا برای ورود به دنیای عواطف و اندیشه های شاعران و همچنین آگاهی از کیفیت چیرگی آن ها در استفاده از شگردهای فرمی و ادبی است. بر اساس همین اهمیت، هدف مقالة حاضر، تحلیل کارکرد محتوایی و بلاغی رنگ های به کار رفته در غزلیات عطار است؛ شاعری که به عنوان پیرو سنایی و پیشگام مولوی، سهمی بزرگ در درخشش شعر کهن فارسی و از جمله غزل سرایی دارد و بررسی غزل های عاشقانه، عارفانه و قلندری او از این منظر می تواند به شناسایی بخش مهمی از ذهنیات و ویژگی های شعری اش بینجامد. عطار رنگ را بیشتر در بافت موضوعی- معنایی عاشقانه به کار می برد. پربسامدترین رنگ ها در شعر او به ترتیب عبارتند از سیاه، سرخ و سبز. همچنین پرکاربردترین شیوه های بلاغی- تصویری که عطار در زمینة رنگ از آن ها بهره می گیرد، تشبیه و کنایه است.
توصیف و تحلیل مضمون قربانی در اشعار بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قربانی مضمون مشترک اسطوره، دین، عرفان و ادبیات است. این عمل آیینی همواره در جوامع انسانی به منظور قرب و نزدیکی خدا/ خدایان و یا جلوگیری از خشم او/ آنان صورت می گرفته است. در برخی ایام و نزد برخی ملل، گاهی انسان ها قربانی می شدند و شگفت آنکه گاهی خود قربانی با رغبت به این کار تن می داد. قربانی انسانی با آمدن ادیان الهی از میان رفت، امّا این مضمون در دامن عرفان اسلامی به گونه ای بدیع بازتولید شد. بیدل دهلوی شاعر مسلمان هندی گرچه به عارف بودن شهرت نیافته، اما نوعی بینش عرفانی در اشعارش به چشم می خورد. وی شکلی خاص از مضمون قربانی را در اشعارش پرورانده، امّا این موضوع تاکنون در شعر و اندیشه ی او مورد بررسی قرار نگرفته است. نویسندگان مقاله ی حاضر در اشعار بیدل به بررسی این مسأله، استخراج و طبقه بندی شواهد و تحلیل آنها پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیدل، از قربانی و ملزوماتش 53 بار بهره گرفته و در این میان، چشم قربانی و کیفیات خاص آن، بیشترین بسامد را در اشعار او داشته است. در حوزه ی مضامین، بیدل سه ویژگی حیرت، اخلاص و یکرنگی، و تسلیم و رضا را در قربانی (عموماً در چشم قربانی) برجسته تر و چشمگیرتر دیده است.