مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زمان
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۷ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و پیروان وی، حرکت قطعیه را انکار می کنند. انکار حرکت قطعیه اولا مستلزم انکار حرکت به معنای خروج تدریجی از قوه به فعل، و ثانیا مستلزم پذیرش توهمی بودن زمان است؛ در حالی که ابن سینا، هم حرکت در آن معنا را می پذیرد و هم به وجود خارجی زمان معتقد است. میرداماد و ملاصدرا، به منظور رفع این تناقض، وجود حرکت قطعیه را پذیرفته و از این رو درصدد تاویل نظر ابن سینا در این باره برآمده اند.
مقاله حاضر، از سویی، بر آن است که تفسیر رایج از حرکت قطعیه و توسطیه و نیز ادله و علل آن را بررسی کند و مشکلات آن را یادآور شود و از سویی دیگر، در تلاش است تا نشان دهد که می توان انکار حرکت قطعیه و پذیرش وجود زمان را با یکدیگر سازگار و بدین ترتیب از کلام ابن سینا رفع تناقض کرد، بی آنکه نیازی به تاویل باشد
تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیال مقوله جوهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۷ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مسلمان تا پیش از ملاصدرا، اغلب حرکت جوهری را انکار و آن را نقد می کردند. سرانجام، ملاصدرا در حکمت متعالیه خود به تجزیه و تحلیل دقیق حرکت جوهری پرداخت؛ به گونه ای که اعتقاد به این حرکت نقشی اساسی در فلسفه وی ایفا کرد. نگاه ملاصدرا به این بحث منحصر به فرد است؛ وی با به کارگیری برخی از لوازم حرکت، به اثبات حرکت جوهری می پردازد.
در آغاز مقاله حاضر، نویسنده با تبیین برخی از لوازم حرکت (مانند مسافت) و تحلیل فرد سیال مقوله جوهر، تلاش می کند تصویر دقیقی از حرکت جوهری را ارایه کند. وی در ادامه، با تحلیل وجوه نیاز حرکت به موضوع، بی نیازی حرکت از موضوع را اثبات می کند، و در پایان، با نیم نگاهی که به دلایل حرکت جوهری می اندازد، این دلایل را در دسته بندی تازه تری قرار می دهد
زمان مکان و نقش این دو، در اجتهاد
حوزه های تخصصی:
تاملی بر تفاسیر حرکت قطعیه و توسطیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و پیروان وی، حرکت قطعیه را انکار می کنند. انکار حرکت قطعیه اولا مستلزم انکار حرکت به معنای خروج تدریجی از قوه به فعل، و ثانیا مستلزم پذیرش توهمی بودن زمان است؛ در حالی که ابن سینا، هم حرکت در آن معنا را می پذیرد و هم به وجود خارجی زمان معتقد است. میرداماد و ملاصدرا، به منظور رفع این تناقض، وجود حرکت قطعیه را پذیرفته و از این رو درصدد تاویل نظر ابن سینا در این باره برآمده اند.
مقاله حاضر، از سویی، بر آن است که تفسیر رایج از حرکت قطعیه و توسطیه و نیز ادله و علل آن را بررسی کند و مشکلات آن را یادآور شود و از سویی دیگر، در تلاش است تا نشان دهد که می توان انکار حرکت قطعیه و پذیرش وجود زمان را با یکدیگر سازگار و بدین ترتیب از کلام ابن سینا رفع تناقض کرد، بی آنکه نیازی به تاویل باشد.
تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیال مقوله جوهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مسلمان تا پیش از ملاصدرا، اغلب حرکت جوهری را انکار و آن را نقد می کردند. سرانجام، ملاصدرا در حکمت متعالیه خود به تجزیه و تحلیل دقیق حرکت جوهری پرداخت؛ به گونه ای که اعتقاد به این حرکت نقشی اساسی در فلسفه وی ایفا کرد. نگاه ملاصدرا به این بحث منحصر به فرد است؛ وی با به کارگیری برخی از لوازم حرکت، به اثبات حرکت جوهری می پردازد.
در آغاز مقاله حاضر، نویسنده با تبیین برخی از لوازم حرکت (مانند مسافت) و تحلیل فرد سیال مقوله جوهر، تلاش می کند تصویر دقیقی از حرکت جوهری را ارایه کند. وی در ادامه، با تحلیل وجوه نیاز حرکت به موضوع، بی نیازی حرکت از موضوع را اثبات می کند، و در پایان، با نیم نگاهی که به دلایل حرکت جوهری می اندازد، این دلایل را در دسته بندی تازه تری قرار می دهد.
زمان در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های فلسفی شعر حافظ، شیوه استفاده او از مقوله های مختلف زمان و تصرف شاعرانه وی در آن است. از منظر فلسفه هنر، شعر از جمله هنرهایی است که در زمان، اجرا (خوانده) می شود و اجرای آن به گونه ای است که زمان حال درآن محور قرار می گیرد. با توجه به اینکه در شعر دو افق گذشته و حال با یکدیگر تلاقی پیدا می کنند، بر اثر آن، نوعی زمان به وجود می آید که می توان آن را زمان جهان متن یا زمان دراماتیک نامید. این نوع زمان در شعر یا متن ادبی هست، اما هنر حافظ در این است که وجود آن را با در هم آمیختن زمانها برجسته می کند و آن را فراروی خواننده می آورد. حافظ نسبیت زمان و محدودیت زبان را در دلالت بر زمان واقعی با تمهیدات مختلف برجسته می کند و تا جایی که ظرفیت شهر اجازه می دهد، از همه انواع زمان در شعر خود استفاده می کند، به طور کلی، می توان گفت نحوه رویکرد حافظ نسبت به زمان، یکی از ویژگی های سبک شناختی شعر او را تشکیل می دهد.
زمان در داستانهای جریان سیال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانهای جریان سیال ذهن به دلیل رویکرد ویژه به مفهوم زمان، گاه داستان زمان نامیده شده اند. در این گونه داستانها گذشته و آینده از زمان حذف می شود تا کشف و شهودی محض از لحظه حال به دست آید. در چنین حالتی ترتیب و توالی پیوسته زمان جای خود را به تراکم درهم تنیده خاطراتی می دهد که در ذهن شخصیتهای داستان نه بر اساس تقدم و تاخر زمانی که بر اساس میزان عمق تجربه نظام یافته اند و گذشته، حال و آینده کاملا در هم آمیخته اند. نویسندگان جریان سیال ذهن برای انعکاس دقیق ذهن انسان و چگونگی تطابق آن با زمان به انواع شگردها روی آورده اند. بازگشت ناگهانی به گذشته، تغییر مداوم روایت بین حال و گذشته و آینده، روایت مدتی طولانی از گذشته از دریچه لحظاتی محدود از حال، جا به جایی مداوم کانون روایت داستان میان لایه های مختلف ذهن شخصیت و در نتیجه بین زمان بیرونی و زمان درونی یا زمان ساعت و زمان ذهن، بهره گیری از تداعی های مکرر که گذشته و حال را در هم می آمیزند، کاربرد نامتعارف زمانهای افعال و... همگی شیوه هایی هستند که به کار گرفته می شوند تا تلقی های متفاوت اذهان مختلف از مفهوم زمان را بنمایانند. در این مقاله، پس از بررسی مهمترین داستانهای جریان سیال ذهن غربی از نظر چگونگی به کارگیری عنصر زمان، سعی شده است رویکرد ویژه نویسندگان مختلف در این عرصه مورد بررسی قرار گیرد و با یکدیگر مقایسه شود. در پایان تعدادی از رمانهای فارسی نیز از این دیدگاه بررسی شده است.
بررسی عنصر زمان در روایت با تأکید بر حکایت «اعرابی درویش» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی از بزرگترین داستانپردازان عرفانی ادب فارسی است که به قصد بیان نکات تعلیمی و عرفانی به داستانسرایی روی آورده است. تیزهوشی او در درک دغدغه ها و زوایای روح آدمی و آشنایی او با رفتارهای اجتماعی مخاطبان و چیره دستی وی در به کارگیری اصول دقیق فنون داستانپردازی، باعث شده است که مثنوی او به عنوان یک اثر مشهور، در جهان زنده و پایدار بماند. اشراف و تبحر او در هفت قرن پیش بر انواع شگردهای داستانپردازی، که ظرایف و فنون آن به تازگی بر منتقدان مکشوف شده، حیرت آور است. یکی از این شگردها چگونگی به کار گرفتن عنصر «زمان» در روایت است. یکی از محققانی که در چند دهه اخیر به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده و در این زمینه به شهرت رسیده است. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند بر اساس نظریه ژنت، نشان دهنده که مولانا عنصر زمان را در روایت «اعرابی فقیر و زنش» چگونه به کار برده و به عنوان یک داستانپرداز در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان متن، چگونه و تا چه حد در عرصه زمان و کنش به گزینش های مختلفی دست یازیده است و این گزینش ها و نوع خاصی از زمانمندی که مولوی آن را در روایت اعرابی به کار بسته است از نظر اصول داستانپردازی چه ارتباط مستقیم و معناداری با محتوای حکایت دارد.
عامل زمان در رمان «سووشون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان شاکله های روایی، عامل زمان در رمان سووشون، در اولویت قرار دارد و لایه های زمانی مختلف، در بطن روایت، با یکدیگر در تلاقی هستند. روایت در این رمان، بیشتر به گذشته باز می گردد و گاه نیز به شکل آینده نگر به پیش بینی وقایع می پردازد. این کار با مهارت تمام و به گونه ای انجام می شود که از چارچوب دنیای بازنمایی شده داستان فاصله نگیرد. تداوم داستان در رمان سووشون، هشتاد روز است و شتاب ثابت (معیار) بر اساس 3.17 صفحه در روز ارزیابی می شود. میانگین وزنی شتاب سووشون بر پایه 7.64 صفحه در روز به دست می آید که نشانگر ضرباهنگ شتاب منفی کل متن است و اینکه حداقل سرعت بر فضای داستان حاکم است. کارکرد انواع بسامد در این رمان متداول است. دانشور معمولا وقایع را با ذکر جزییات، به صورت مکث توصیفی می آورد.
زمان در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ اسلامی، تصورات گوناگونی از «زمان» انعکاس یافته است. متکلمان آن را امری موهوم و فیلسوفان آن را مقدار حرکت فلک اطلس می دانند. اما از منظر صوفیان، زمان با جان، که اصل وجود آدمی است، در ارتباط است. جانی که نزد دلبر حاضر است، چیزی جز لاله زار و گلشن نمی تواند باشد و بنابراین، پیری و پژمردگی را در او راهی نیست. از این رو، زمان عرفانی ارتباطی با گذشته و آینده ندارد، زیرا صوفی با خداوند است و در آنجا ماضی و مستقبل نیست. تمام کوشش یک صوفی آن است که خداگونه شود و از قید زمان، آزاد یا به تعبیری دیگر نیست گردد. این امر جز با عشق حاصل نمی شود. سالکی که اسیر عشق نشود، بنده جسم و زمان خواهد ماند. تنها عشق است که آزادی را از این نوع بندگی به ارمغان می آورد. عشق چون شمشیری است که سر جسم و زمان را از جان سالک جدا می کند.
روایت و دامنة زمانی روایت در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
هر پدیدة نسبتاً دامنه¬داری که دارای سیری پیش¬رونده باشد، ساختار روایی ساده¬ای را در بطن خود میپروراند. در این ساختارِ ساده¬گویی، عناصر تشکیل دهندة پدیده از نقطة¬ A به سمت B ، از Bبه سمت C و ... حرکت می¬کنند؛ شبیه رشد تکاملی دانه تا مرحلة درخت شدن و میوه دادن. آنچه به ساختاری پیشرونده و روایی شکل داستانی می¬بخشد، گشتارهایی است که از سوی نویسنده/ راوی بر پیکرة موضوع تحمیل می¬شود؛ این گشتارها در توالی خطی- زمانی داستان قابل تحلیلاند. مقالة حاضر، در تحلیل ابعاد زمانی روایت داستانی، بر دو مدخل اصلی زمان روایت و دامنة زمانی روایتشدگی تأکید دارد: در مدخل نخست با سه گونة زمان تقویمی، زمان حسّی و زمان روایت مواجه می¬شویم. در مدخل بعدی مقاله نیز، پنج محور کلی صحنه، گسترش، چکیده، حذف و زمان حال اخلاقی مطرح خواهد شد؛ توضیـح اینکه ضمن تطبیق مباحث مطرح شده با نمونه¬هایی از رمانهای معاصر، در پایان هر مدخل، قصه¬هایی از مثنوی نیز، متناسب با موضوع، ارائه و تحلیل شده است.
فضا و نگرش فضایی در مطالعات خاک و ژئومورفولوژی (مطالعه موردی: سرآب حوضه آبی زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر دانش ژئومورفولوژی را به تعبیری، علم شناخت هندسه سطوح ارضی و تغییر و تحولات آن بدانیم، در اولین گام برای درک بهتر مفهوم فضای جغرافیایی، باید با اصول و نگرش های مطرح شده در دانش هندسه آشنا بود. هندسه اقلیدسی اشکال را ترکیبی از نقطه، خط، و سطح (پهنه) تلقی کرده، آن ها را در دو بعد و یا حداکثر سه بعد قابل تعریف می داند. هندسه مذکور که سابقه طولانی در حوزه دانش مشاهده ای و تجربی دارد، در عصر ما دچار چالش جدی شده است. ریمان (1854) صحبت از هندسه فرا ابعادی نموده، بعدها این تعبیر سبب طرح هندسه چهار، ده و یازده بعدی گردید و هندسه مزبور نه تنها شرایط جدیدی را در کار فیزیکدانان، برای تفسیر آفرینش و تحول آن در بستر زمان باعث گردید که اصول هندسه اقلیدسی را برای تشریح و تبیین بسیاری از مسایل، ناکافی و در مواردی نادرست معرفی نمود. تولد چنین هندسه فرا ابعادی را در اصطلاح، هندسه فضایی نامیدند. هندسه فرا بعدی، اصول جدیدی را بنیان نهاد و فیزیکدانان را از فیزیک کلاسیک (نیوتنی)، به فیزیک کوانتوم رهنمون ساخت.طرح هندسه فضایی در ژئومورفولوژی مبانی دو دیدگاه کلاسیک (دیویسی ـ فرآیندی) را متحول ساخت و مبانی ژئومورفولوژی سیستمی را تقویت بخشید. با ورود تفکر فضایی در ژئومورفولوژی، و تغییر بنیادی در مفهوم مقیاس و سطح ادراک، مفاهیم جدیدی چون هندسه ریمان و فراکتال، ارگودیسیتی، کیاس، تعادل دینامیک، دینامیسم فضایی ـ زمانی، چند نگاره، کروم، آلومتری، پدومتری و بالاخره از همه مهمتر، بکارگیری منطق فازی به جای منطق کلاسیک دو ارزشی ارسطویی، در تحلیل ها و مبانی نظری و متدولوژی پژوهش های ژئومرفیک مطرح شده است. این رویکرد جدید، به خوبی قادر است شرایط ایجاد خاک های مــدفون شده و دیـرینه، تشکیل افق خاک آرجیلیک در اقالیم سرد و مرطوب گــذشته و استمرار حضور آن در مناطق گرم و خشک کنونی، وجود مخروط های آبرفتی دیرینه در زیر مخروط های آبرفتی جدید، بررسی باهاداها و فن های در هم تنیده و چند زمانه را تبیین و تفسیر نموده و آن را در ابعاد مختلف " فضایی ـ زمانی"تصویر نماید. بر اساس یک تحقیق موردی که در سرآب حوضه آبی زاینده رود انجام گرفته است، نتایج به دست آمده موید نقش انکار ناپذیر فضای مورفوژنیک (و نه یک یا دو عامل) در تحولات خاک سازی و شکل زایی است. این مقاله که برگرفته از یک طرح تحقیقاتی در دانشگاه اصفهان است، سعی بر آن دارد مفهوم فضا در ژئومورفولوژی را تشریح نموده، به تبیین دریچه های جدیدی بپردازد. آیا این رهیافت علمی جدید را می توان" ژئومورفولوژی فضایی" نامید؟
محرک اول در نظر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله تحقیق در خصوص نظر ارسطو در باب محرک اول یا خداست. ارسطو درکتاب مابعد الطبیعه خود درباره حکمت یا فلسفه اولى بحث و براى آن دو تعریف ذکر مىکند: 1- بحث درباره علل اولیه واقعیت 2- بحث درباره موجود بما هو موجود. این کتاب خود مشتمل به چهارده کتاب فرعى است. در کتاب آلفا علل اولیه را چهار تا مىداند: فاعلى، صورى، مادى، غایى. در کتاب لاندا، وارد بحث از محرک اول مىشود. قصد ارسطو تبیین وجود حرکتى است که سراسر عالم مادى را فراگرفته است و از این زاویه است که وارد بحث خدا مىشود. از نظر او، کل عالم کاروانى است که از قوه و نقص به سوى فعلیت و کمال روان است و محرک اول که فعلیت محض است، در رأس هرم هستى قرار گرفته و این قافله را به جذبه شوق به سوى خود مىکشاند. به تعبیر دیگر او علت غایى حرکت عالم است، نه علت فاعلى آن. ارسطو بعد از اثبات وجود محرک نامتحرک اول، آن را با خدا یکى مىداند و براى او صفات الهى مانند حیات و علم قائل مىشود و با این کار اصل اول فلسفى عالم را با اصل بنیادین دینى متحد مىسازد، بعد از آن که آن دو از هم جدا شده بودند.
فعل خداى ارسطو، فکر است و متعلق این فکر هم، تنها خود اوست. بنابراین او علم و عنایتى به جهان ندارد. او معبود هم نیست. همچنان که خالق هم نیست. زیرا ارسطو ماده و حرکت را ازلى مىداند.
جهان ارسطو غایتمند است، اما نه بدان معنا که موجودات آگاهانه به سوى غایت خویش روانند و نه بدان معنا که خدا، عالم را چنین قرار داده است. نفوذ و تأثیر خدا در عالم مانند نفوذ و تأثیرى است که شخصى ناآگاهانه، در شخصى دیگر دارد یا حتى مانند تأثیرى که یک مجسمه در طالب خود ایجاد مىکند. سخن آخر این که آراء ارسطو در باب خدا نه کافى است و نه حتى چندان منظم و مبوّب.
جایگاه نجوم، تقویم و گاهشمارى در اندیشه تاریخنگارى مسعودى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی گلوگاهها در فرآیند ترخیص بیمارستان شهید بهشتی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: فرآیند ترخیص یک گلوگاه اساسی در مدیریت بیمارستان است و اصلاح مسیر ترخیص یک استراتژی اصلی است که کلیه ی فعالیت های بیمارستان به منظور نیل به هماهنگی حول این استراتژی تعریف، تدوین و اجرا می گردد. هدف از انجام این پژوهش تعیین گلوگاه ها و میانگین زمان انتظار بیماران بستری در فرآیند ترخیص و راه کارهایی برای کاهش آن در بیمارستان شهید بهشتی در سال 1385 بود.
روش بررسی: در این پژوهش کاربردی و تحلیلی- موردنگاری، جمعیت هدف صاحبان فرآیند ترخیص شامل کارکنان، مدیران و مشتریان داخلی به عنوان ارائه دهندگان خدمات مربوط به ترخیص و همچنین بیماران بستری و همراهان آنان به عنوان مشتریان خارجی که به یکی از واحدهای بیمارستانی جهت انجام امور اداری ترخیص مراجعه می کنند را شامل می شد. ابزار شامل دو پرسش نامه و چهار فرم جمع آوری اطلاعات زمان سنجی بود. روایی فرم جمع آوری اطلاعات و پرسش نامه های طراحی شده توسط کارشناسان و پایایی دو پرسش نامه به ترتیب با ضریب Chronbach Alfa مساوی 85 و 92 درصد تصویب شد. نتایج حاصل از این پرسش نامه ها و فرم جمع آوری اطلاعات به وسیله ی روش های آمار توصیفی (تعیین درصد و توزیع فراوانی) و استنباطی و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و (Windows Quantative Systems for Business) Win QSB تحلیل شد.
یافته ها: از دیدگاه جامعه ی مورد پژوهش، فاکتورهای اصلی تأثیرگذار بر زمان متوسط انتظار در بیمارستان بهشتی در اصفهان، مسائل مالی بیماران و در دسترس نبودن اینترن ها برای نوشتن برگه های خلاصه پرونده بود. بالاترین طول زمان در فرآیند ترخیص 74/0 در دقیقه در کار اینترن ها و کمترین 002/0 در دقیقه در داروخانه بود.
نتیجه گیری: برنامه ریزی برای ترخیص نقش مهمی در سیستم بهداشت و سلامت در اکثر کشورها دارد و هدف آن کاهش طول ماندگاری بیمار در بیمارستان و بستری بیماران جدید در بیمارستان می باشد. بنا بر این باید بین ایستگاه های مرتبط با فرآیند ترخیص یک پل ارتباطی وجود داشته باشد و نظام اطلاعات بیمارستانی این پل ارتباطی است."
مطالعه مهارت هاى مدیریَت زمان به وسیله مدیران دانشگاه علوم پزشکى اردبیل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
در دنیاى امروز تنها داشتن سرمایه و دانش براى موفَقیَت در کار کافى نمى باشد . یکى از عوامل مؤثَر برای کسب موفَقیَت،استفاده ی صحیح از زمان است که آنرا مدیریَت زمان مى نامند . هدف این مطالعه بررسى مهارت هاى مدیریَت زمان در مدیران دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتی- درمانى استان اردبیل مى باشد. روش بررسی: این مطالعه به روش زمینه یابى در سال 1385 بین 182 نفر از مدیران واحدهاى مختلف دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان اردبیل انجام شد. ابزار گردآورى اطلاعات پرسشنامه اى شامل 12 پرسش بود که پس از یک مطالعه ی مقدَماتیِ 15 روزه اعتبار یابى شد.داده هاى جمع آورى شده به وسیله ی نرم افزار spss13 تجزیه و تحلیل شد . یافته ها : دراین مطالعه نشان داده شد که مهارت مدیریَت زمان در 4/15 درصد مدیران در سطح بسیار خوب؛ و در مدیران زن بیشتر از مدیران مرد مى باشد. این تفاوت از نظر آمارى معنى دار بود (05/0>p).ازلحاظ واحد هاى مختلف دانشگاه؛ مهارت هاى مدیریَت زمان در مدیران ستاد پشتیبانى از سایر مدیران بیشتر بود (05/0>p ). همچنین رابطه ی ازلحاظ آماری مثبت و معنى دار بین مهارت هاى فردى و سازمانى مدیریَت زمان مدیران وجود داشت . نتیجه گیرى : آموزش دوره هاى مدیریَتى و بالاخص مدیریَت زمان براى مدیران دانشگاه ضرورت دارد. زنان مدیر در میزان مهارت فردى و سازمانى مدیریَت زمان نسبت به مردان برترى دارند ، پیشنهاد مى شود که زنان نیز مانند مردان در جایگاه مدیریَتى مناسب قرار گیرند، واز نیروى آنان به نحو مطلوب استفاده شود.
تأمل در حد و تعزیر جرائم با تکیه بر زمان و مکان
حوزه های تخصصی:
فلسفه تشریع نظام کیفری اسلام، تشکیل جامعه سالم بر مبنای سالم سازی محیط زندگی و پیشگیری از جرائم است، تا بشر در پی آشنایی به وظایف فردی و اجتماعی اش، از انجام هرگونه انحرافات خودداری ورزد و در صورت عدم تأثیر این راهکارها، مجازات دنیوی (حدود و تعزیرات) در نظر گرفته شده است؛ تا با برپایی حدود، مصالح بنیادین جامعه پاسداری شود و با اجرای تعزیرات بزهکاران تأدیب و اصلاح شوند، در این گفتار آنچه مطمح نظر است، نقش زمان و مکان در قلمرو حدود و تعزیرات می باشد. حدود، کیفرهای منصوص شرعی هستند که زمان و مکان تنها در اجرای آن نقش دارند، اما تعزیرات که تعیین و اجرای آن بر عهدة حاکم شرع است، نقش آفرینی زمان و مکان در آن بیشتر محسوس بوده، به طوری که در ملاک اصلی تعزیر که کمتر بودن آن نسبت به حد است، بر حسب مقتضیات، عدول از آن در مواردی به دلایلی خاص به چشم می خورد و مجازاتی همسنگ حدود پیدا نموده است.
تحلیل و بررسى جهانبینى پویشى وایتهد
حوزه های تخصصی:
چکیده
هستىشناسى و جهانشناسى از جمله مباحث مهم و دیرینه فلسفى است که همواره ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. در دوره جدید، به ویژه پس از رواج فلسفه انتقادى کانت، تدریجاً مسائل جهانشناسى کنار نهاده شد و توجه عمده متفکران به مسئله معرفتشناسى جلب شد.
وایتهد از جمله فیلسوفان و اندیشمندان نادر قرن بیستم است که دوباره به احیاى پرسشهاى مهم مابعدالطبیعه مىپردازد. او هر چند مسائل سنّتى مابعدالطبیعه، مثل وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان را مطرح مىکند، در ارائه راهحل براى آنها، به هیچ وجه در چارچوب نگرش فیلسوفان پیشین، مانند ارسطو، باقى نمىماند.
ادعاى اصلى وایتهد این است که مىخواهد بر اساس یافتههاى ریاضیات، به ویژه فیزیک جدید، رویکردى دوباره و نوین به مسائل مهم و سنّتى مابعدالطبیعه داشته باشد.
وى ماحصل یافتههاى خود را در جهانبینى ارگانیکىاش سامان مىدهد و در این جهانبینى موضوعاتى چون وحدت و کثرت، ثبات و حرکت و زمان و مکان، تبیین جدید و دوباره مىیابند.
جهان شناسی میرداماد و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
چکیده
میرداماد و ملاصدرا دو استوانه حکمت اسلامی ایران زمیناند که یکی از استرآباد و دیگری از شیراز برخاسته و در اصفهان به هم میرسند. هر یک صاحب اندیشههایی ژرف در مسائل حکمت الهی، از جمله در جهانشناسی است که این مقاله مختصر به پارهای از مبانی فکری و دیدگاههای آنان در این باب میپردازد بحث اصالت وجود یا ماهیت و تعلّق جعل به ماهیت یا وجود، از مبانی مورد اختلاف، و مباحثی چون حرکت جوهری، حرکت سرمدی افلاک، حدوث دهری عالم یا حدوث زمانی بدون ابتدای زمانی آن، و ربط حادث و قدیم از مسائل مورد توجه این دو حکیم در باب جهانشناسی است که هر یک نظریه خاصی درباره آنها ابراز داشتهاند که در حدّ مجال این نوشتار بررسی خواهد شد.