مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شاهنامه
حوزه های تخصصی:
در حماسه های کهن و باورهای عامه مردم ایران زمین در اغلب موارد از دیوان به عنوان موجوداتی غول آسا، ترسناک و زیانکاری که یار و یاور اهریمن بوده و همواره درصدد آسیب رسانیدن و ایجاد فساد و تباهی در جهان اهورایی اند یاد شده است.در حماسه فردوسی کارهای متفاوت و گوناگونی به آنها نسبت داده شده که برای اذهان بشر امروزی محیرالعقول و شگفت انگیز است. بخش نخست این مقاله در بیان ماموریت و مسوولیت هایی است که این آفریده های اهریمنی در شاهنامه برعهده دارند و بخش دوم معرفی دیوانی است که اسامی آنها در نامه باستان ذکر شده است.
مردم کدام فردوسی و شاهنامه را می پسندیدند؟ (بررسی تلقیات عامیانه درباره فردوسی و شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظور از تلقیات عامیانه درباره فردوسی و شاهنامه، روایات، باورها و دانسته های عامه مردم ایران - به غیر از طبقه اهل قلم و فرهیختگان - است که هم خاستگاه و شیوه حفظ و انتقال آنها شفاهی بوده و هم برخلاف آگاهی ها و خواسته های دسته دیگر (ادبا و مورخان) مجال کتابت نیافته است. بخشی از این روایات شفاهی / مردمی در جلد نخست مجموعه فردوسی نامه استاد انجوی شیرازی گردآوری شده است و بررسی تحلیلی و طبقه بندی آنها نشان می دهد که در این گونه داستانها عموم خوانندگان شاهنامه و دوستداران فردوسی یا به بازسازی جزئیات فراموش شده سرگذشت شاعر و روشن کردن مبهمات احوال او - چنان که می خواسته و می پنداشته اند - پرداخته اند (مثلا: به دست دادن اطّلاعاتی درباره پدر، مادر، خواهر، همسر و فرزندان فردوسی، نام و تحصیلات وی و....) و یا اینکه شماری از ویژگیهای دینی، اخلاقی، فکری و هنری فردوسی و نیز نکته هایی درباره حماسه ملی خویش را - باز آن گونه که می پسندیده و می دانسته اند - ضمن این روایات گنجانده اند که مهمترینِ آنها چنین است: 1. میهن دوستی فردوسی؛ 2. فردوسی، آفریننده رستم؛ 3. تشیع فردوسی و رابطه او با امام علی (ع)؛ 4. رنجها و دشواریهای شاهنامه سرایی؛ 5. فردوسی و سلطان محمود؛ 6. مناعت طبع فردوسی؛ 7. مدت زمان نظم شاهنامه؛ 8. شمار ابیات شاهنامه؛ 9. واقعی بودن روایات و رویدادهای شاهنامه؛ 10. تجسم عینی داستانهای شاهنامه در نظر فردوسی؛ 11. نبودن واژه ای عربی در شاهنامه؛ 12. ابیات منسوب؛ 13. رواج و شهرت زود هنگام شاهنامه؛ 14. شاهنامه آخرش خوش است.؛ 15. بهشتی بودن فردوسی.
جایگاه فن مناظره در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حکیم فرزانه طوس در پردازش و سرایش حماسه بی همال خویش که برخی آن را داستان بلند و واحدی می دانند، از گونه های گفتاری مختلفی چون گفتگو و مناظره بهره جسته است. اگرچه مناظره های این اثر، اصلا با گفتگوها از حیث بسامد و اسلوب قابل قیاس نیست؛ اما در این مقال برآنیم تا جایگاه و اهمیت مناظره را با تحلیل نمونه های آن در شاهنامه بررسی و تبیین کنیم. بعد از تعریف مناظره از منظرهای گوناگون و اشاره به منشا اولیه آن در متون ادبی قبل از اسلام، دو مناظره: «مانی و موبد» و «موبد و مزدک» شاهنامه بررسی و تحلیل شده است و در پایان روشن شده که مناظره های شاهنامه با مناظره های پنجگانه ای که اسدی طوسی در تغزل و تشبیب قصاید، مدحی استفاده کرده، کاملا متفاوت است و نیز با برخی مثنوی های تمثیلی سده های بعد. فردوسی با سرایش این مناظره ها توانسته هم فضای دینی استبداد زده تحت سیطره موبدان را - که هر صدایی غیر از صدای خود را بر نمی تابد - به تصویر بکشد و هم این دقیقه را خاطر نشان کند که این اسلوب، مربوط به فرهنگ و جامعه تک صدایی است؛ در حالی که گفتگو ویژه فرهنگ و جوامع چند صدایی است.
فردوسی و شاهنامه در منظومههای پهلوانی، دینی و تاریخی پس از او (ذیلی بر سرچشمههای فردوسی شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومههایی که پس از شاهنامه و غالبا به پیروی از ان، در زمینه های پهلوانی، دینی و تاریخی به نظم درامدهاند، از ماخذی هستند که کمتر مورد توجه فردوسی شناسان است. حال انکه سرایندگان بیشترِ این اثار افزون بر تاثرات فراوان زبانی، ادبی و اندیشگی از شاهنامه، به صورتهای گوناگون از فردوسی و شاهنامه نام بردهاند که گرداوری و بررسی مجموع این اشارات نکته های تازه و درخور بحثی درباره سرگذشت حکیم توس و نظم شاهنامه و نیز تلقیات رایج نسبت به ان در فرهنگ ایران، پیشِ روی می نهد. نتیجه پژوهش در ان دسته از منظومه هایی که متن منقحِ چاپی یا نسخه برگردان انها قابل دسترسی است، زیر چند عنوان/ موضوع تقسیم بندی می شود.الف) ستایش و بزرگداشت فردوسی و شاهنامه که در اغلب این آثار دیده می شود و ویژگی عام فرهنگ و ادب ایران در همه ادوارِ پس از فردوسی است. ب) سرگذشت فردوسی و نظم شاهنامه که به پیروی از سنت ادبی و تاریخی، ناظر بر برخی از افسانه های احوال فردوسی و چگونگی سرایش شاهنامه است؛ ولی در این میان مواردی به سان نقش کرامیان در شاهنامه سرایی، داستان آمرزش و بهشتی شدن فردوسی به سبب بیتی توحیدی که به استناد دست نویسهای معتبر شاهنامه الحاقی است و انتساب عنوان/ صفت «مرد غازی» به فردوسی، از اشارات سزاوار توجه است. ج) خرده گیری بر فردوسی و شاهنامه. در اینجا ایرادها و نقدها از چند منظر مختلف بیان شده است؛ از جمله: نشان دادن ضعفهای پهلوان اصلی شاهنامه رستم و برتری جهان پهلوان منظومه خویش بر او، ناخشنودی از سروده نشدن داستانی خاص از سوی فردوسی، اعتراض به انتقاد فردوسی بر سخن سست دقیقی، تعریض به مذهب و عقاید فردوسی، تاختن بر محتوای مغانه (ایران پیش از اسلامِ) شاهنامه در برابر منظومه های دینی و معرفی فردوسی به عنوان ستاینده کافران و گبران) ادعای برابری با فردوسی و برتری بر او.
چشم خروس(مقاله علمی وزارت علوم)
چشم خروس در شاهنامه و دیگر متون فارسی فراوان به کار رفته است. شاعران و نویسندگان به صورتی ثابت و تقلیدی از پیشینیان آن را مظهر آراستگی، صفا و سرخی آورده اند؛ اما چشم خروس هیچ کدام از این ویژگیها را ندارد یا دست کم این ویژگیها در آن بر جسته نیست که مورد توجه شاعران قرار گرفته باشد. محققان برای تطبیق این ویژگیها با چشم خروس اظهار نظرهایی کرده اند و با تو جه به اهمیت خروس در ایران باستان، چشم خروس را برگرفته از آن فرهنگ می دانند یا آن را با عین الدیک عربی تطبیق می دهند، حتی آن را با آدونیس، در فرهنگ یونانی برابر دانسته اند. جستجو در متون، نکته ای ظریف را به اثبات می رساند که تاکنون به آن توجه نشده است. در این نوشتار کوشیده ایم، با ارایه مستنداتی نشان دهیم که منظور از چشم خروس، چشم تذرو است. تذرو با نام خروس و خروس دشتی در متون به کار رفته است و چشمی زیبا دارد و ویژگی آراستگی، صفا و سرخی در مورد چشم تذرو مصداق پیدا می کند.
فرانک، مام فریدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش هایی که تاکنون درباره روایات اساطیری و حماسی ایران، بویژه شاهنامه صورت گرفته، نقش زنان کمتر کاویده شده است. مطابق شاهنامه فردوسی، نخستین زنی که در تاریخ اساطیری ایران در جایگاه مادری خردمند به فرمانروایی پادشاهی «فرخ» یاری رسانده، فرانک است. پژوهندگان درباره مقام فرانک نزد فریدون و پیروی بزرگان قوم از وی، به هنگام غیبت فرزند، سخنی نگفته اند. به گمانم دلایلی هست که نشان می دهد، فرانک به عنوان مادر شاه در جامعه بدوی ایران قدرتی درخور داشته و این امر در شاهنامه نمود یافته است. نگارنده کوشیده است تا ضمن طرح فرضیه نفوذ زن(همسر، دختر، مادر) شاه در جامعه کویان جادو، پایگاه فرانک را در تمهید و تایید فرمان روایی فریدون بازشناسد. بدین منظور، نظریه دومزیل (Dumezil) را پایه فرضیه و متن شاهنامه را اساس پژوهش شمرده است.
تحلیل و بررسی عنصر «آز» در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کوششی است در شناخت "دیو آز" و بیان اهمیت آن در اساطیر یونانی و متون زرتشتی و به دنبال آن شاهنامه گرانسنگ فردوسی، که نخست شومی و پتیارگی این دیو تنومند و نیرومند و راه های مبارزه باا او در پارهای از منابع اساطیری و دین زرتشتی کاویده شده است. سپس اهمیت حضور او در شاهنامه فردوسی با استناد و استشهاد به ابیاتی از شاهنامه مورد توجه و بررسی قرار گرفته و کوشش شده است ضمن بیان و گزارش آزمندی پارهای از پادشاهان و پهلوانان شاهنامه، فریبکاری این دیو جادوگر و ناخرسند بیشتر باز نموده شود. همچنین پادشاهانی که فریفته این دیو نشده و تخم نیکی و داد و دهش کاشته و گذشته اند، معرفی شده اند. بیان تفاوت آزمندی و اندازه خواهی یا بهره گیری از بایسته های زندگی و ذکر شاخصه های آن، فرجام سخن این مقاله را تشکیل می دهد.
فردوسی و اتهام زردشتی گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که بخش مهمی از داستانهای شاهنامه به دوره پس از پیدایش زردشت و گسترش دین او در ایران مربوط می شود و همین امر سبب گردیده است تا افسانه های باستانی ایران، جلوههایی از این آیین را منعکس کند و به گونه ای در قصه های شاهنامه تاثیر بگذارد، مجالی را فراهم آورده تا برخی با تفسیرهای شخصی کوشش کنند فردوسی را متمایل به زردشتی گری معرفی کنند. در این مقاله، ابتدا به مهمترین اظهار نظر هایی که در این زمینه مطرح شده اشاره می گردد و آنگاه با استناد به متن شاهنامه، عقیده فردوسی نسبت به دین زردشت مورد بررسی قرار می گیرد.
مقایسه ساختاری خویشاوندکشی و خویشاوند آزاری در شاهنامه و مهابهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در صدد است تا با بررسی قصه های دو حماسه ایرانی و هندی، یعنی شاهنامه و مهابهارت، نشان دهد، ساختار این قصه ها تا چه اندازه از نظر طرح و محدوده، شبیه به هم است. بنابراین بخشی از قصه ها با موضوع «خویشاوند کشی خویشاوند آزاری» انتخاب گردید تا با نگاهی ساختاری تحلیل شود. دلیل انتخاب روش ساختاری این است که جای چنین نگاهی در مجموعه های حماسی پژوهشی، خالی است؛ زیرا بیشتر پژوهشها درباره موضوع این مقاله، تفسیری است. تحلیل ساختاری مقدمه ای برای رسیدن به تحلیلهای تفسیری بعدی است. به همین دلیل برخی از ساختار گرایان چون ژرار ژنت، پا را از مرحله تحلیل ساختاری صرف فراتر گذاشته و به تاویل نیز توجه کرده اند. با این پژوهش خواننده پی خواهد برد که داستانها علاوه بر شباهت های محتوایی در ساختمان نیز به هم نزدیکند.
تصاویر بلاغی خورشید در شاهنامه و بازتاب اسطوره مهر در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نشان می دهد که اسطوره مهر به عنوان یکی از عناصر مهم خیال شاعرانه می تواند زمینه های ساخت تصاویر بلاغی، استعاری و تشبیهی را برای شاعر فراهم نماید. نویسنده کوشیده است روایت های اساطیری مهر را با مصادیق هنری آن در شاهنامه تطبیق دهد. مهر در شاهنامه صورت خیال شاعرانه و رنگ ادبی و اعتلای هنری و زیباشناختی یافته است. سایه روشن های سنت پرستش و ستایش مهر و آیین میتراییسم و آراسته شدن مهر به اوصاف انسانی در تصاویر استعاری و بلاغی، به ویژه در ترسیم طلوع و غروب، در شاهنامه مشهود است. پرندگان اساطیری نیز در ساخت تصاویر بلاغی نقش موثری دارند. در این مقاله سعی شده است خلاقیت هنری فردوسی در حوزه تصویرسازی بر مبنای اسطوره مهر بررسی و تحلیل قرار شود.
بررسی شخصیت کاووس بر اساس برخی کردارهای او از دوران باستان تا شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از بیشتر شخصیت هایی که در شاهنامه حضور دارند، می توان در متن های دوران باستان نشان یافت. داستان های مربوط به این شخصیت ها، ریشه در روایت های بسیار کهنی دارد که با گذر از پست و بلند تاریخ فرهنگی این دیار به دوران نوتر رسیده است. کاووس از جمله چنین شخصیت هایی است. این پادشاه در میان پادشاهان حماسه ملی، بیشترین و طولانی ترین حضور را در شاهنامه دارد. هم چنین از او و کارهایش در اوستا، متن های پهلوی و متن های پس از اسلام (فارسی و عربی) نیز سخن رفته است. هرچند در اوستا از کاووس و برخی کردارهایش یاد شده است، اما خطوط اصلی چهره این شخصیت در متن های پهلوی و متن های پس از اسلام (فارسی و عربی) نمودار می شود. در این مقاله پس از اشاره ای کوتاه به نام و شخصیت کاووس، برخی از کرده های این پادشاهِ نامدار، چون آسمان نوردی، جنگ های مازندران و هاماوران و ... بر اساس متن های موجود از دوران باستان تا شاهنامه بررسی شده است.
کارکرد رنگ در شاهنامه فردوسی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
عنصر رنگ از عناصر ویژهای است که میتوان از طریق شناخت ویژگیها، خاصیتها و تأثیرات آن، از روی بسیاری از رمزها پردهبرداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری از پدیدهها دست یافت. در شاهنامه فردوسی 4197 بار عنصر رنگ مورد توجّه قرار گرفتهاست. از این تعداد 3267 مورد ازنظر مفهومی نیز بیانگر معنای رنگ است. واژههای رنگی شاهنامه را در 18 دسته میتوان جای داد. 27/67 درصد از رنگهای به کار رفته در شاهنامه مربوط به رنگهای بیفام (سیاه، سپید، تاریک، روشن، تیره، درخشان و ابلق) و 73/32 درصد مربوط به رنگ واژههای فامی (سرخ، زرد، سبز، بنفش و…) است. چنانچه به معنای نمادین رنگها توجه شود، پرده از روی بسیاری از رمزهای رنگین شاهنامه و ارزشهای هنری آن برداشته میشود و پیوند این متن حماسی با اسطورهها و باورهای ملل دیگر آشکارتر میگردد. در این مقاله از میان رنگهای گوناگونِ شاهنامه، چگونگی استفادة فردوسی از رنگهای سیاه و سپید و ویژگیهای آن در شاهنامه بررسی شدهاست.
آشناترین شاعر ادب فارسی با شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
قاآنی به دلایلی به کرّات از نامها و داستانهای شاهنامهای در شعر خویش بهره گرفته و این تلمیحات را برای مدح، توصیف طبیعت، معشوق و احوال خود، تمثیلسازی و بیان مقاصد تعلیمی به کار برده است. مهمترین بخش اشارات ملّی- پهلوانیِ قاآنی که موجب برتری وی بر سایر شاعران است، تلمیحات نادر اوست که از مآخذ متعدّدی مانند شاهنامه، منظومههای پهلوانی، متون تاریخی و ادبیِ دیگر و روایات نقّالی و شفاهی/ عامیانه زمان استفاده شده است. شماری از ویژگیهای تلمیحات شاهنامهایِ قاآنی عبارت است از: دقّت در جزئیّات داستانهای شاهنامه، رعایت جادوی مجاورت، تقابل ویژگیهای یک شخص با خود او در ساختار تلمیح، تشبیه ممدوح به دو شخصیّت شاهنامهای با وجهشبهی واحد، ستایش ممدوح با ترکیبِ دو نام شاهنامهای، و ... او افزون بر روایات شاهنامه به نام و نکتههایی از سرگذشت فردوسی نیز اشاره کرده است. قاآنی به گواهی شواهد متنوّع و فراوان دیوانش پرتوجّهترین شاعر ادب فارسی به شاهنامه است و بیش از سخنوران دیگر توانسته تسلّط خیرهکننده خود را بر روایات ملّی- پهلوانی ایران، در شعر خویش عرضه کند.
بازتاب شاهنامه فردوسى در عزلیات شمس مولوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه حکیم فردوسى، کتاب هویت فرهنگى ما ایرانیان با زبان استوار و سخن دلپذیر آنچنان در ادب فارسى ریشه دوانده که گو یى رکن اساسى در تجدید حیات آثار مى باشد. شاهنامه اگر چه داعیه عرفانى بودن ندارد اما در متون مهم عرفانى ما حضورى زنده و پویا دارد. نگاه عرفا همچون شعرا به شاهکار ادبى فردوسى به گونه اى است که تصور یک لحظه جدایى فرهنگ و سنن ایرانى را از دین و مذهب اسلامى به ذهن راه نمى دهد مولوى در بهره گیرى از پهلوانان و اسامى و رسوم شاهنامه جاى ویژه اى را در میان عارفان براى خود بدست آورده است.
خردمندان و بى خردان شاهنامه بخش اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره فردوسى و اثرش، شاهنامه، از متقدمان و متأخران ایرانى و غیر ایرانى تحقیقات گوناگون و ماندگارى انجام داد ه اند. در این مقاله کوشش شده خردمندان و بى خردان شاهنامه شناخته و دلیل خردمندى و بى خردى آنها و اینکه چه کسى آنها را خردمند یا بى خرد خطاب کرده، به ترتیب الفبائى مجموعأ صد و پانزده نفر، تحلیل شود. از این تعداد صد و چهار نفر یعنى4/90 % آنها خردمند و یازده نفر دیگر یعنى 6/9% آنها از جانب دوستان یا دشمنان خود خردمند یا بى خرد توصیف شده اند. خردمندى مورد نظر شاهنامه بیشتر حکمت عملى یا خرد شرقى است.
بازتاب شاهنامه فردوسى در مثنوى معنوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث بازتاب شاهنامه در متون نظم و نثر ایران کارى بس پردامنه است. شاهنامه حکیم فردوسى، کتاب هویت فرهنگى ما ایرانیان با زبان استوار و سخن دلپذیر آنچنان در ادب فارسى ریشه دوانده که گویى رکن اساسى در تجدید حیات آثار مى باشد. شاهنامه اثر چه داعیه عرفانى بودن ندارد اما در متون مهم عرفانى ما حضورى زنده و پویا دارد. نگاه عرفا همچون شعرا به شاهکار ادبى فردوسى به گونه ای ست که تصور یک لحظه جدایى فرهنگ و سنن ایرانى را از دین و مذهب اسلامى به ذهن راه نمى دهد مولوى در بهره گیرى از پهلوانان و اسامى و رسوم شاهنامه جاى ویژه اى را در میان عارفان براى خود بدست آورده است. در مثنوى معنوى حضور شخصیتهاى اسطوره اى شاهنامه کاملأ هویداست. بعضى از جلوه هاى اسطوره اى شاهنامه در این مقاله بیان گردیده است.
جادو در ادبیات فارسى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقالهء حاضر به بررسى جادو در برخى از آیین هاى کهن بشرى پرداخته ایم. سپس برخى از مظاهیر جادو را مورد نظر قرار داده و بخشى از مضامین مربوط به آن را که در برخى از متون در ادبیات فارسى به کار رفته است، آورده ایم. نکتة مهئم آن است که بررسى جادو و مظاهر آن و دانستنی نکات ادبى به کار گرفته شده دربارهء جادو براى فهیم بخشى از مشکلاب ادبی مندرج در متولب نظم و نثر فارسى لازم و بایسته است.
پنهان کردن نام از دیگران - حریفان - توسط پهلوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقایسه شخصیت رستم و ارجن در شاهنامه و مهابهارات
حوزه های تخصصی:
مهابهارات اثر حماسی هندوان روایتگر جنگ پاندوان و کوروها بر سرحکومت منطقه ای به نام هستناپور است. در این جنگ که هیجده روز به طول می انجامد پاندوان برپسرعموهای خود پیروز می شوند. ارجن در میان باقی قهرمانان این کتاب از نظرگاه های متفاوت شبیه رستم، جهان پهلوان شاهنامه است. این مقاله به مقایسه دو قهرمان از دو فرهنگ حماسی پرداخته است؛ ارتباط با خدایان، ازدواج در شهری بیگانه، جنگ با حاصل این ازدواج که پسری است، آگاهی از وجود دارویی زندگی بخش، رفتن به سفرهای خطرناک هفتگانه، کشتن برادر از جمله موارد مشترک میان این دو قهرمان است. این مقاله بر آن است که سرایندگان مهابهارات در پرداخت شخصیت ارجن احتمالا متاثر از داستان های حماسی ایران درباره رستم بوده اند؛ داستان هایی که به زعم بسیاری از پژوهشگران منشا سکایی داشتند ارتباطات فرهنگی میان ایران و هند، مهاجرت بسیاری از اقوام و نژادها از جمله سکاها به هند و بردن آیین ها، باورها، اساطیر، داستان های حماسی بدان سامان از دلایل اثرپذیری هندوان از داستان های حماسی ایران می تواند باشد که در این مقاله ضمن اشاره به آنها، مشابهت های میان دو شخصیت نیز نشان داده خواهد شد. پیش از این نیز دارمستتر در مقاله ای تاثیرپذیری حماسه هندوان را از داستان کیخسرو نشان داده بود.
آیا رودکی سراینده ی تمام کلیه و دمنه است؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی: