مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
خود
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
1 - 20
حوزه های تخصصی:
ارسطو عمل را وقتی به راستی عمل می دانست که برای خود عمل و نه غایتی مترتب بر آن انجام بگیرد. از این رو او میان عمل (پراکسیس) و تولید از این نظر که یکی خود، غایت خویش است و دیگری نه و با نظر محض هم از این جهت که عمل خودآیین نیست، فرقی قائل می شود. هیدگر معتقد است که گرچه تمایز ایجاد شده از سوی ارسطو مفید است ولی کافی نیست؛ چون ممکن است بواسطه عدم تعینِ جایگاه خود در برابر موجودات و مشخصاً در میدان عمل، پدیدار این خود همراه با میدان انضمامی عمل، از رهگذرِ مفاهیمی چون خودآگاهیِ بازنمودی، به ذیل نظر فروغلتد و این وضعیتی است که از دیدگاه هیدگر می تواند پدیدار اصیل عمل و میدان آن را بپوشاند. ما در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه می توان با تبیین پدیدار نابازنمودیِ خود و از رهگذر طرحِ مفهومِ بازتاب، مانع از درکِ پیشینیِ عمل و میدان های آن، از رهگذر بازنمایی هایِ صوری-منطقی شده و به جای آن فهمی پدیدارشناسانه از پراکسیس را به دست داد.
نسبت «خود» با «دیگری» در اندیشۀ دکارت و پاسکال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
179 - 200
حوزه های تخصصی:
دکارت می کوشد با به کارگیری راهکار شک و به یاری روش تحلیل، نخست هستی خود را اثبات کند و سپس چیستی «خود» را در مقام جوهر اندیشنده معلوم سازد. او پس از روشن کردن تکلیف «خود» در دو تأمل نخست است که از ره گذر تصورات واضح و متمایزی که از «دیگری» (اعم از خداوند و موجودات دیگر) در خود می یابد، دربارة هستی و چیستی «دیگری » حکم صادر می کند. او سرانجام، با استفاده از حقایق مکشوف با نور طبیعی عقل است که به سراغ اصول تنظیم کنندۀ مناسبات با دیگری می رود. اما پاسکال در ضمن اعتراف به عدم امکان کشف «خود» از طریق درون نگری، فرآیند ابتکاری دکارت در تأملات را وارونه می سازد و کشف «خود» را در گرو رابطه اش با «دیگری» و متأخر از آن می داند. بدین ترتیب سوژۀ اندیشندۀ آزاد و خودآیین دکارتی که «دیگری» را جز در مقام متعلق شناخت خود به رسمیت نمی شناسد و هستی و چیستی «دیگری» را در گرو تصوری می پندارد که «خود» از او دارد، درست در برابر انسان مجبور و دگرآیین پاسکالی قرار می گیرد که هستی و چیستیِ خود او نیز بر دو محور پیش و پس از هبوط، از سویی، و پیش و پس از دریافت فیض الهی، از دیگر سو، وابسته است که در هیچ کدام ارادة آدمی مطلقا نقشی ندارد. تنها تغییر وضعیت وی پیش و پس از دریافت فیض الهی، در تجربۀ نحوه های متفاوتی از دگرآیینی و عدم امکان تجربۀ هر گونه خودآیینی است و سرانجام، تنظیم مناسبات با «دیگری» نیز تنها در پرتو ارجاع به یک «ابردیگری» که خداوند باشد میسر می گردد.
هستی شناسی شریعتی و مواجهه «خود» و «دیگری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان و نوع مواجهه او با هستی، اهمیت و جایگاه بسیار والایی در اندیشه شریعتی دارد. اساسا هستی شناسی و انسان شناسی شریعتی در پیوند مستحکمی با یکدیگر قرار دارند. بر این اساس می توان پرسید که هستی شناسی شریعتی چه دیدگاهی را درباره انسان و رابطه اش با «دیگری» ارائه می کند؟ نتیجه حاصل، رسیدن به دوگانه توحید و تضاد، به عنوان مهم ترین مسئله لاینحل در هستی شناسی شریعتی است. این مسئله سبب سیطره دیالکتیک بر اندیشه شریعتی می شود. محوریت حرکت دیالکتیکی در هستی شناسی شریعتی، او را به مساوی دانستن انسان با عصیان و تقابل با مذهب رایج و دنیای مدرن وا می دارد و این موضوع «درجهان بودگی» انسان را تحت الشعاع شوق رهایی قرار می دهد و امکان های مواجهه مطلوب با «دیگری» را از بین می برد. شریعتی، گاه امکان های ناپیوسته ایی را که حاکی از سوژگی انسان و نگرش مطلوب به «دیگری» است، فراهم می کند، اما در کلیت نظام فکری وی، این امکان ها فرو می ریزند و در بهترین وضعیت، مواجهه مطلوب با دیگری در اندیشه او وضعیتی فاقد صورت بندی خواهد بود.
مسئله شناسی اخلاقی و معنوی کنشگری و خودهای روحانیت در فضای مجازی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«خود» به عنوان مفهوم چالش برانگیز قرن بیستم تاکنون در دو طیف ذات گرا و تجربه گرا موردبحث و بررسی قرار گرفته است. گروه اول آن را منحصربه فرد می دانند و دسته دوم آن را محصول کنش اجتماعی صورت بندی می کنند. باتوجه به رویکرد نوع دوم، با ایجاد دیگری ها و صحنه های متفاوت از فضای واقعی خودها در حال تغییر در فضای مجازی هستند. به نوعی که یک خود می تواند با ماسک های متفاوتی در موقعیت ها و پلتفرم های متنوعی حضور پیدا کند و در برابر دیگری های متنوع، بازنمایی متفاوتی داشته باشد. در این مقاله با ابژه کردن روحانیت به عنوان یکی از فعالان حاضر در فضای مجازی تلاش بر آن گردید با روش مصاحبه از کنشگران شاخص در این فضا، مسائل اخلاقی و معنوی منتج از تحولات خود را مورد بررسی و مداقه قرار دهیم. از روش تحلیل محتوای کیفی در راستای پاسخ به سؤالاتمان استفاده کرده و آنها را دسته بندی نمودیم. مسائل به دست آمده عبارت است از این جهانی و آن جهانی بودن روحانیت، تعامل با گروههای ناهنجار تهدید و فرصت تبلیغی، شکوفایی خود ممنوعه، خودافشایی اندرونی و بیرونی، خودشیفتگی و مواردی از این قبیل که به تفسیر در این مقاله بدان اشاره شده است.
واکاوی ارتباط های چهارگانه (خدا، خود،خلق، خلقت) در شعر قیصر امین پور
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
253 - 282
حوزه های تخصصی:
انسان مخلوق برگزیده خداست ولی همانند سایر موجودات دارای نیازمندی های متعددی است که برای رفع آنها باید با خالق و سایر عناصر مخلوقات در ارتباط باشد. هر انسانی برای ادامۀ حیات خود، ناگزیر است ارتباط خود را با خدا، خلقت، خلق و خود ارتقا بخشد. مسلماً هیچ انسانیاز این چهار ارتباط بری نیست. ارتباط با خدا در شکل های عبد و موال و عاشق و معشوق دیده می شود. ارتباط انسان با خود همان معرفت النفس و شناخت ساحت های وجودی و امکانات و اهداف زندگی است، مصداق ارتباط با خلق، را در رابطه مهربانی، خوش خلقی و کمک به همنوع و مصداق ارتباط با طبیعت را در همزیستی مسالمت آمیز با جانوران و رعایت حقوق طبیعت جاندار و بی جان می توان بررسی نمود. مهمترین این ارتباطها رابطۀ خالق و مخلوق هست و سه رابطۀ دیگر با هدف دستیابی به این مورد صورت میگیرد. به طور طبیعی مسائل مهمبشریت در آثار ادبی و هنری اثر میگذارد. واکاویی این موارد از منظر قیصر امین پور به عنوان شاعری که در جهان معاصر زندگی می کند،میتواند برای انسان امروزی نتایج سودمندی را به ارمغان بیاورد؛ پس با بررسی ارتباطهای چهارگانه در اشعار شاعر مذکور میتوانیم، گامی هر چند کوچک، برای آشنایی و فهم بهتر قیصر و اشعارش برداشت. همچنین شناخت انسان و در درجۀ باالتر شناخت خالق هستی و نزدیک تر شدن به او، مورد توجه نگارنده است. با توجه به این که اشعار قیصر امین پور خالی از صبغۀ عرفانی نیست .
بررسی سه مضمون سایبانی "من حال به هم زن" در مبتلایان به خودزنی بدون قصد خودکشی و نحوه تکوین آن: مطالعه ای کیفی بر روی جوانان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
99 - 109
حوزه های تخصصی:
خودزنی بدون قصد خودکشی که تحت عنوان آسیب عمدی به بدن شناسایی می شود تحت تأثیر عوامل دور و نزدیک است. تعدد آسیب ها در طول دوران رشد و تنوع فراوان آن ها، خدشه اصلی خود را بر من این افراد وارد می آورد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل خطر نزدیک اختلال خودزنی بدون قصد خودکشی به روش کیفی پدیدارشناختی می باشد. داده های پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 21 نفر از جوانان 17 تا 29 سال جمع آوری و با استفاده از نرم افزار مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش با استفاده از روش تحلیل مضمون، مضامین پایه از متن مصاحبه ها استخراج شده، سپس از ترکیب این مضامین پایه، 3 مضمون سایبانی با عناوین "من بی پناه"، "من بی بضاعت" و "من بی چاره" استخراج گردید و در انتها "من حال بهم زن" از ترکیب مضامین سازمان دهنده فوق با من به شدت آسیب دیده به عنوان مضمون فراگیر استخراج شد. به منظور اعتباریابی داده ها از روش بررسی همکاران و بررسی مشارکت کنندگان استفاده گردید. بر اساس یافته ها دیدگاه منفی نسبت به خود و در واقع تصور از خویشتن در بروز اختلال خودزنی بدون قصد خودکشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تبیین رابطه ی بین آراء جرج هربرت مید و نظریه ی گفتمان در مکتب پساساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
95 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، نزدیک نمودن آرای جرج هربرت مید و پساساختارگرایان است. در اینجا، نمادها و گفتمان ها نقش اساسی ایفاء می کنند. از حیث روش، دقت در آرای مید و پساساختارگرایان-فوکو- و مفاهیم مورد استفاده ی آنان مثل ’گفتمان‘، ’خود‘، ’سوژه‘ و ’ابژه‘ به ما در تلاقی این دو یاری می رسانند. از حیث نظری، جایگاه زبان و "معنا" و نیز مفاهیمی مثل خود و معنا و نیز استفاده از ابعاد مختلف نظریات گفتمان و پساساختار گرایی، در مجموع، برخی ملاحظات نظری را به دست می دهند.وقتی فرد در یک محیط پویا و نمادی قرار می گیرد از قطعیت خارج شده و معانی مختلف و گاهی رقیب را می پذیرد. موضوع ’خود‘، ’ذهن‘ و ’جامعه‘، نقطه ی عزیمت مید در ورود به جهان گفتمان است که از دو سرچشمه ی ’من فاعلی‘ و’من مفعولی‘ آغاز می شود. به عقیده ی مید بازنمایی ’خود‘ دو مفهوم ذهن و واقعیت یا سوژه و ابژه را وضوح می بخشد. فرد با قرار گرفتن درجمع، خودش را چونان یک ابژه(بیرونی) می بیند و در این میان، نمادها نقش اساسی ایفاء می کنند.در ارتباط با یافته ها، می توان گفت که مفهوم "خود اجتماعی" مید همواره در فرآیند اجتماعی و جهان گفتمانی برساخته می شود و از این رو، ’خود‘، معانی مختلفی را می پذیرد. نمادها در شکل گیری خود نقش بویژه برجسته ایفاء می کنند. طبق نظر فوکو، فرد یا ’سوژه‘ در فضای گفتمانی درگیر بوده و سرانجام، یک کل منسجم گفتمانی باقی می ماند. فوکو با سوژه ی ’جاکن شده‘، ’موقت‘ و ’نامنسجم‘ سروکار داشته و بر این اساس، یک سوژه ی ’تعلیق یافته‘ و نیز ’وقایع گفتمانی‘ به ظهور می رسند.فوکو سوژه را یک برساخت اجتماعی می داند و مید، ذهن را یک پدیده ی اجتماعی معرفی می کند. خود اجتماعی مید و سوژه ی گفتمانی فوکو به یکدیگر می رسند.
نگاهی جامعه شناسانه به مواجهه خود و دیگری بر پایه نظریه هورتون کولی (مطالعه موردی: رمان أَقودُك إلی غيري از عائشة أَرناؤوط)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
41 - 59
حوزه های تخصصی:
بی تردید، خود و دیگری در بستر مدرنیته، دستخوش ایده پردازی های متفاوت تری از دوران پیشامدرن قرارگرفته است. در چنین دورانی، از کارسازترین شیوه ها برای درک صحیح این پیوند، دریافت صورت بندی های جدید جامعه شناسان از آن می باشد. «چارلز هورتون کولی»، جامعه شناس آمریکایی، از نظریه پردازانی است که این موضوع را با نگاه متمایزی نسبت به ایده پردازان این حوزه نگریسته است. او با شیوه «درون نگری همدلانه» اش، خود را در پیوندی دائمی با جامعه تعریف می کند و جز در بافتار جامعه و آیینه اذهان دیگران، راهی برای کشف و فهم آن قائل نیست. کولی این پیوستار را در چهار شکل که مشتمل اند بر «پیوند ارگانیک»، «پنداربودگیِ دیگری»، «خودآیینگی» و «خود-دیگری گروهی»، با مختصاتی ویژه دسته بندی کرده است. این رویکرد جدید به خود و دیگری در پژوهش حاضر به عنوان مبنایی نظری برای تحلیل رمان «أَقودُک إلی غیری» از عائشه أرناؤوط انتخاب شده تا به محوری ترین مسئله اش که از پیشانی نوشت آن هویداست، نگاهی علمی بیندازد. نتایج حاصل از این جستار نشان می دهد که نویسنده سوری-آلبانیایی این رمان، بی توجه به نگره جامعه شناختی کولی و صورت های ارائه شده او در پیوند خود و دیگری نبوده است. او با طرحی که از وجود نامرئی «ساروس» -عنصر مهم قصه اش- ریخته، مواجهه با دیگریِ خیالی یا «پنداربودگیِ دیگری» را به شکل پرنمودی تجسم بخشیده است. همچنین از رهگذر ارتباط متمایز و عمیقی که مریم - قهرمان داستانش - با شخصیت های متنوع داستان می سازد، جلوه پرواضحی از پیوند ارگانیک، خودآیینه سان و خود-دیگری گروهیِ کولی را تداعی کرده است؛ امری که جزئیات آن در لابه لای این پژوهش، با ذکر شواهدی از رمان به اشاره درآمده است.
تحلیل و بررسی رازوارگی خودشناسی در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
181 - 199
حوزه های تخصصی:
مسئله خودشناسی یا شناختِ خود اگرچه مسئله ای است کهن اما همواره چالش برانگیز و ناسازوار بوده است. ازآنجاکه «خود» محور اصلی اندیشه کانت در هر سه نقد بوده است، در نوشتار حاضر تلاش خواهیم کرد که رازوارگی شناختِ خود را در کانت بررسی کنیم. به همین منظور، می کوشیم به اجمال بررسی کنیم که (1)خودآگاهی چه تفاوتی با شناخت «خود» دارد. (2) آگاهی از چیزی که شناختی از آن نداریم یکی از تنگناهای فلسفه کانت است و درموردِ «خود» این تنگنا اندکی بیشتر نمود دارد. اما این رازوارگی را ایراد کانت دانست، زیرا خود در بحث خودشناسی همواره یک قدم منطقی از خودش عقب است. (3) و نهایت اینکه به رغمِ ادعای کانت مبنی بر اینکه شیء فی نفسه با زمان نسبتی ندارد، سعی خواهیم نمود که ارتباط «خود» به عنوانِ شیء فی نفسه را با زمان، که به رازوارگی «خود» می انجامد، بررسی کنیم..
سوژه مندی سیاسی و هرمنوتیک خود در شعر شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱ (پیاپی ۹۶)
209 - 234
حوزه های تخصصی:
مسئله ی «سوژه» مهم ترین شاخص تمایز ادبیات کلاسیک و مدرن است. «من» در ادبیات کلاسیک اغلب کلی و انتزاعی است، اما در ادبیات معاصر، پیرو فلسفه ی مدرن، من فردیت یافته و انضمامی و به عبارتی سوژه کنشگر است. شاید آشکارترین نمود این چرخش پارادایمی را-به ویژه در شعر بتوان در نوع مواجهه با «سوژه» دید. شعر معاصر، از سطحی ترین وجه رمانتیک تا پیچیده ترین وجه فلسفی، مبیّن سوژه ای خودبسنده است که خاستگاه آن انسان محوری است. احمد شاملو از شاعرانی است که «من» در شعر او سوژه است. این پژوهش به روش تحلیل محتوای کیفی و با خوانش انتقادی مجموعه ی اشعار شاملو و انتخاب نمونه های دلالتگر، به هرمنوتیک خود/سوژه در شعر او می پردازد و ازآنجاکه این من/خود/سوژه طی شش دهه سرایش شعر، دستخوش تلاطم و تحول بوده است، تکیه گاه نظری بحث نیز، به فراخور این تطورات، هم به سوژه فلسفی می پردازد که بر اندیشه و آگاهی فردی تأکید می ورزد و هم به سوژه ای که برساخت اجتماعی است؛ ازهمین رو، تلفیقی است از مباحث میشل فوکو درباب هرمنوتیک خود و حکمرانی بر خود و دیگران، نظریه ی کنش متقابل نمادین، که به من فردی و من اجتماعی می پردازد، نظریه ی اگزیستانسیالیسم که آزادی، انتخاب و مسئولیت را محور مباحث خود قرار می دهد و درنهایت نظر آلتوسر درباب سوژه؛ یعنی سوژه با s (حرف کوچک) و سوژه با S (حرف بزرگ). «من» در شعر سیاسی شاملو، همانا subject ، به مثابه شبه سوژه ای ایدئولوژیک تحت انقیاد حزب توده است، و در شعر فلسفی او، که حاصل شناخت و آگاهی براساس تجربه زیسته خود او و تأمل درباب هستی، انسان، زندگی، و مرگ است، من به مثابه سوژه ی اعظم (Subject) است.