مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
فرایند فردیت
حوزه های تخصصی:
سرگذشت قومی و ملّی ما شاهنامه فردوسی، نسیجی گرانقیمت، بافته از تار و پود اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند؛ اما در هم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعیین حدّ و مرز و جداسازی آن از یکدیگر امری ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه ایشان آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند، مزیّن به طرازی زربفت از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی و بدوی ایرانیان و همچنین دارای رنگ و بویی حماسی است. یکی از این داستانها، داستان تاریخی- افسانه ای بهرام چوبین است که در بخشی از آن «کهن الگوی فرایند فردیت روانی» نمودی برجسته یافته است. در این بخش، بهرام به پیشروی گوری، وارد قصری نمادین می شود و با آنیمای پری پیکر مستور در ناخودآگاهی خویش ملاقات میکند و در پی این ملاقات، تحوّلی عظیم در شخصیت وی پدید میآید؛ چنان که سودای پادشاهی در سر میپروراند و به دنبال این سودا بر هرمزد شاه میشورد و چندگاهی نیز بر تخت حکومت ایران مینشیند. اما این پادشاهی دیری نمیپاید و بهرام محکوم به مرگ میشود؛ زیرا از یک سو به شاه که بن مایه ای مقدس و الهی در نظام فکری ایران کهن است، بیحرمتی کرده است و از دیگر سوی هنجار پهلوانی را شکسته و فراموش کرده است که پهلوان هرچند هم نیرومند باشد، تنها فرّه پهلوانی دارد و سریر پادشاهی از آن کسی است که از فرّه شاهی برخوردار باشد.
تحلیل و نمادپردازی «پیامبر» نوشته جبران خلیل جبران با توجه به کهن الگوهای روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«پیامبر»، نوشته جبران خلیل جبران، کتابی بسیار کم حجم؛ اما سرشار از مفاهیم عرفانی، دینی، اخلاقی و فلسفی است. این کتاب اگرچه در ظاهر کتابی ساده و آسانیاب می نماید؛ اما دارای درونمایه ای بسیار غنی و کهن الگویی است. «پیامبر»، روایت گر سرگذشت یکی از کهن الگوهای ناخودآگاهی ماست؛ «پیغمبر» در انزوا نشسته ای که به عنوان پیر فرزانه و مهربان درون، هر لحظه انتظار «من» خودآگاه را میکشد تا با کمک «آنیما» وی را در طی طریق بیانتهای کمال یاری دهد و راه سبز فردیت و تمامیت روانی را به او بنمایاند. این اثر، نمایانگر مراحلی است که مردم شهر اورفالیز به یاری پیامبر و میانجیگری آنیمای «میترا» نام میپیمایند و با خویشتن خویش یگانه میشوند. آنچه درونمایه این اثر را شکل می دهد، سفری درونی است؛ سلوکی عرفانی که این اثر را عرصه حضور و فعالیت بسیاری از کهن الگوها و نمادهای مرتبط با این فرایند باطنی ساخته است. «من»، «خود»، «سایه»، «پیر دانا»، «آنیما» و نگاره نمادین «ماندالا» از برجسته ترین نمادها و کهن الگوهای موجود در این اثر برجسته خلیل جبران است.
تحلیل عناصر نمادین و کهن الگویی در معراج نامه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بخش های برجسته در منظومه های نظامی، معراج نامه های اوست که وی آنها را به تقلید از سنایی غزنوی سروده است. مطالعه این بخش از خمسه نظامی بیانگر آن است که شاعر در توصیف این واقعه عظیم دینی و تاریخی به منابع سیره و تفسیر توجه ویژه داشته و حوادث را آن گونه که در این منابع آمده، البته با نگاهی کلیتر و با بیان هنری و شاعرانه خود به رشته نظم درآورده است. آنچه در معراج نامه های نظامی قابل توجه مینماید، برخی اندیشه های نمادین و کهن الگویی است که دریافت معنای آنها نسبتاً دشوار است و نیاز به تاویل و تفسیر و مراجعه به دیگر منابع دارد. برای مثال در شکل شناسی معراج، نظامی، تصویری کهن ارائه داده است که با قدیمیترین اندیشه های بشری پیوند مییابد. در توصیف براق، اسب شبه اساطیری پیامبر (ص) نیز شاعر اوج هنر و دانش خویش را به کار برده و مفاهیمی را مطرح نموده است که تنها در پیوند با نمادها و کهن الگوها میتوان آنها را دریافت؛ مفاهیمی که شکل مصور آن در مینیاتورهایی که معراج را به تصویر کشیده اند نیز منعکس شده است.
مقایسه تطبیقی سیر کمال جویی در عرفان و روان شناسی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلوک عرفانی یکی از شاخص ترین طریقه هایی است که در آن، فرد آگاهانه در مسیر خودشناسی گام مینهد؛ مسیری که غایت آن از همان آغاز مشخص و منازل و مراحل آن کاملاً تبیین شده است. در این طریقه، سالک تحت تعلیم پیری راهدان و فرزانه، دشواری های راه را پشت سر میگذارد و در نهایت به توحید میرسد. از دیدگاهی کلی، سلوک عرفانی را میتوان با «کهن الگوی فرایند فردیت» یونگ به طور تطبیقی مطالعه و مقایسه کرد. البته باید در نظر داشت که فرایند فردیت یونگ کاملاً ناخودآگاه است که او آن را از مطالعه بر روی خواب ها و اساطیر و افسانه ها استنباط، و مراحل آن را تدوین کرده است؛ ازاین روی ساختاری کاملاً ساده و بدوی دارد. درحالی که سلوک عرفانی آگاهانه است و مراحل و منازل آن دارای دقت و جزئیات فراوانی است. با وجود این، چارچوب کلی آن، همان است که یونگ برای کهن الگوی فرایند فردیت روانی تبیین کرده است. همین امر، مقایسه تطبیقی میان این دو مقوله را ممکن و مشابهت ها و تمایزات میان آن ها را مشخص کرده است.
رویکردی روان شناسانه به سفر سه قهرمان اساطیری (هرکول، رستم، اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرکول، رستم و اسفندیار سه قهرمان اساطیر یونان و ایران اند. وجه مشترک هر سه انجام مأموریت های دشوار است. هرکول برای رسیدن به جاودانگی مأمور انجام دادن کار طاقت فرسا می شود. رستم برای نجات شاه کهنسال و اسفندیار نیز برای رهاییِ خواهرانش، باید از هفت خوان عبور کنند. در این مقاله، سه عزیمت مذکور را با الگویِ فرایند فردیت تطبیق داده ایم. مطابق با نظر یونگ، کهن الگوها محتویات ناخودآگاه جمعی بشرند و در مراحلِ گوناگونِ فرایند فردیت حضور دارند. اساطیر و قصه ها نیز تجلیِ لایه های زیرین و جمعی ذهن بشرند؛ بنابراین فرافکنی بسیاری از عناصر فردیت را در قصه ها و اساطیر به صورت غول، اژدها، غار و... می توان جست وجو کرد. تفاوت ها و اشتراکات هر سه مأموریت افزون بر اینکه حاکی از تنوع فرهنگیِ بستر اساطیر و قصه هاست، انعکاس نبرد درونی و دل مشغولیِ واحدی است که از تقاضای کمال و رسیدن به یکپارچگی شکل می گیرد. در مقالة پیشِ رو، ضمن تطبیق نظر یونگ با سازه های اساطیری هر سه مأموریت، با بررسیِ کهنگیِ رمزها و مطلوب ها در هر سه داستان، گذر اسطوره به قصه نیز بررسی شده است.
تحلیل تولد «دوباره» پیر چنگی در مثنوی مولوی بر اساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی داستان پیر چنگی از دیدگاه روانشناسی تحلیلی یونگ پرداخته ایم. بر اساس این بررسی و تحلیل نمادهای کهن الگوی من، خود، خواب و رؤیا، سایه، نقاب، پیر دانا و ناخودآگاه فردی و جمعی، نشان داده می شود که پیر چنگی با گذر از این مراحل به یاری پیر دانا از گذرگاه صعب حودآگاهی به ناخودآگاهی حرکت می کند و سرانجام به تولد دوباره و فرایند فردیت می رسد و سازش خودآگاهانه ای با مرکز درونی خود می یابد و در پرده فنا و استغراق در ناخودآگاه جمعی خویش زندگی جدیدی را شروع می کند.
تحلیل روان شناختی نمادها و کهن الگوها در داستان کرم هفتواد شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامة فردوسی، سرگذشت قومی و ملّی ما، آمیزه ای پربها از اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش مجزّای اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند، اما درهم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعین حدّ و مرز و جداسازی آن ها از یکدیگر ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه بسیاری آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند با داستان هایی نشئت گرفته از اندیشة اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی آمیخته است که در عین حال رنگ وبوی حماسی نیز دارد. یکی از این داستان ها روایت کرم هفتواد است. این روایت تماماً اسطوره ای یکی از پیچیده ترین روایات شاهنامه است که از منظرهای گوناگون می توان آن را نقد و تحلیل کرد. بسیاری کوشیده اند این داستان را با واقعیت های تاریخی همسو کنند و زمان و مکان و توجیهی برای آن بیابند، اما هیچ کدام از این دیدگاه ها راه به دیهی نبرده است. زیرا طرح اسطوره ای داستان هرچند از واقعیتی الهام گرفته است، رهیافت به این واقعیت ضمنی نیازمند بررسی های اسطوره شناختی است. اینکه اسطورة کرم هفتواد چیست، چه می گوید، از کجا سرچشمه گرفته و... پرسش هایی است که در این مقاله با تکیه بر نظریة کارل گوستاو یونگ به آن خواهیم پرداخت.
فرآیند فردیت در داستان رستم و سهراب بر پایة شخصیت سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان رستم و سهراب یکی از زیباترین داستان های تراژیک شاهنامة فردوسی است که تاکنون با رویکردهای گوناگون هدف پژوهش قرار گرفته است. شخصیت سهراب در این داستان به منزلة قهرمان جست وجوگر/ قربانی، محور کنش های داستانی است. جست وجوی بی فرجام او برای یافتن پدر که با الگوی رشد برای دستیابی به خویشتن/ فردیت در اندیشة یونگ قابل تطبیق است از ظرفیت فراوانی برای بررسی و تحلیل روان شناختی برخوردار است. در این مقاله نویسندگان با رویکردی تحلیلی به بررسی الگوی جست وجوی فردیت، برپایة نظریة فرآیند فردیت یونگ و چگونگی تطبیق این الگو با این داستان می پردازند و همچنین با تحلیل کنش های شخصیت سهراب و دیگر شخصیت های داستان برمبنای کهن الگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیر خردمند و خویشتن، چگونگی پیمودن فرآیند فردیت در سهراب و علت ها و عوامل به انجام نرسیدن این فرآیند در آنها را به منزلة مسائل اصلی پژوهش تحت بررسی قرار می دهند. یافته ها نشان می دهد که داستان سهراب و سفر او به ایران در جست وجوی رستم، قابلیت تطبیق با کهن الگوی فرآیند فردیت یونگ را دارد. بررسی چگونگی این تطبیق نشان می دهد که سهراب در این مسیر با کهن الگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیرخردمند و خویشتن روبه رو می شود، اما به دلیل غلبة نقاب، سایه و آنیمای منفی و عدم درک و دریافت پیام های آنیمای مثبت و پیر خردمند قادر به انجام فرآیند فردیت و دستیابی به پدر/ خویشتن/ تمامیت نیست.
رستم و جست وجوی فردیّت در جهانگیرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانگیرنامه، سرودة قاسم مادح، یکی از منظومه های حماسی است که به شرح زندگی رستم پس از مرگ سهراب و سپس آشنایی او با دلنواز، دختر مسیحای عابد، و تولد جهانگیر و شرح دلاوری های او می پردازد. در بخش آغازین داستان، رستم که پس از کشتن سهراب دچار بی هویتی و سردرگمی و پریشانی شده است، با ترک وطن و رفتن به سرزمین مازندران و به عبارتی با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی، سفری درونی را آغاز می کند که منجر به تحوّل شخصیت او می شود. سفر رستم به مازندران و حوادثی که با آن روبرو می شود و مراحلی که پشت سر می گذارد، قابلیت نقد کهن الگویی را دارد. این پژوهش بر مبنای فرآیند فردیّت در روان شناسی تحلیلی یونگ، به بررسی کهن الگوهای این منظومه از جمله نقاب، آنیما، سایه، پیر خردمند و... پرداخته و تحقّق دوبارة فرآیند فردّیت را در شخصیت رستم تحلیل کرده است؛ در این داستان رستم پس از کشتن سهراب، با ترک عالم خودآگاهی (ایران) و قدم نهادن به سرزمین ناشناختة ناخودآگاهی (مازندران) و پس از رویارویی با عناصر و جنبه های ناخودآگاهی، آمادة یافتن فردّیت ازدست رفتة خود می شود. فردّیت رستم که با مرگ سهراب خدشه دار شده است، با رویارویی با جهانگیر، که جانشینی برای سهراب است، بازسازی می گردد.
بررسی فرایند فردیت در داستان کبوتر سفید کنار اینه از احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان هایی که برای کودکان نوشته می شوند سرشار از نمادهایی است که اگر به خوبی رمزگشایی و تبیین شوند می توانند ما را در رسیدن به درکی متفاوت و گاه عمیق تر از داستان هدایت کند. از رویکردهایی که راه منتقد را برای بررسی لایه های ژرف تر اثر باز می گذارند می توان به نقد کهن الگویی یونگ اشاره کرد. یونگ با تبیین واژه های به کارفته در اثر به عنوان نمادهای ناخوداگاه جمعی انسان، به تحلیل و بررسی افرینش های ادبی می پردازد. در این پژوهش سعی شده است تا داستان کبوتر سفید کنار اینه از احمدرضا احمدی با رویکرد نقد کهن الگویی یونگ و در سه سطح موقعیت های کهن الگویی، نمادهای کهن الگویی و شخصیت های کهن الگویی بررسی شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که این داستان با دربرداشتن سه سطح فوق در پی رسیدن و رسانیدن کودک به فردیت است. به عبارت دیگر در این داستان کودک با اغاز و به پایان بردن سفری که بی شباهت به گذر از معصومیت و کسب تجربه و رسیدن به معصومیتی نظام مند نیست، فرایند فردیت خویش را کامل می کند و به وحدت خوداگاهی و ناخوداگاهی می رسد.
کهن الگوی عشق در نما یشنا مه سلطان مار بهرام بیضا یی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یون گ در مکت ب روان شناسی خود، محتوا و درون مایه ناخودآگاه جمعی را که نالگ و می داند . عشق یکی ازبرجسته ترین کهن الگوهای روان بشر است که از دیرباز، ذهن انسان را به خود مشغول ساخته است، اساطیر و متون ادب فارسی ، عرص ه وس یعی از جل وهه ای کهن الگو ی عشق به شمارمیآیند؛ نمایشنامه سلطان مار اثر بهرام بیضایی که یک اثر اسطوره ای و عاشقانه است، داستان عشق خانم نگار و سلطان مار را روایت می کند که دو قهرمان اصلی نمایشنامه از طریق فرافکنی، ویژگی ها و حالات روانی دنیای درون خود را در دنیای بیرون مجسم می کنند . در این پژوهش با بهره گیری از روشتوصیفی–تحلیلی ضمن تحلیل کهن الگوی عشق در نمایش نامه سلطان مار دیگر کهن الگوهای یونگی نیز تفسیر شده است زیرا جلوه های آنیما و آنیموس در خلال مفهوم کهن الگوی عشق با دیگر کهن الگوها و نمادهای روانشناسانه تلفیق یافته است . قهرمانان این نمایشنامه با اکسیر عشق برسایه پیروز می شوند و نقاب های خود را کنار می گذارند و به فرایند فردیت و کمال دست می یابند
تحلیل فرایند فردیت یابیِ نوروز در منظومه «گل و نوروز» بر اساس نظریه تفرّد یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند فردیت از دیدگاه یونگ نوعی پختگی و رشد روانی انسان است که در طی آن مرکز شخصیت از «من» به «خود» منتقل می شود و از آن جایی که آثار ادبی به دلیل غنای درونی و نشأت گرفته از ناخودآگاه جمعی،در کالبد انباشته از سمبل ها و استعاره ها،ساختارهای خودآگاه و ناخودآگاه، خواننده را در خود درگیر می سازد و خواه و ناخواه تحلیل کهن الگویی متن ادبی را می طلبد. در این مقاله سعی شده است منظومه ی «گل و نوروز» خواجوی کرمانی به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس نظریه تفرّد یونگ مورد نقد و بررسی قرار گیرد.سفر نوروز به سوی روم که در واقع نمادی از جست وجوی وی در روند فردیت روانی است و با اولین تکانه عشق به سوی روم شروع می شود، اساس داستان این منظومه را پی ریزی می کند و قهرمان داستان که در آغاز شاهزاده ای جوان و بی تجربه بود با فعال شدن کهن الگوی آنیما و ارسال فراخوانِ پیوستگی و یگانگی به قلمروِ خودآگاه روان قهرمان، روند فردیت یابی وی آغاز می شود و با هدایت پیرخردمند، گذر از مشکلات و سایه های درون و انعطاف پذیری پرسونا، بین خودآگاه و ناخودآگاه وی هماهنگی ایجاد شده و در نهایت فرایند فردیت و خودشناسی را با موفقیت به پایان می رساند.
بررسی فرایند فردیت در داستان حماسی ادیسه ی هومر براساس روان شناسی تحلیلی و کیمیاگری یونگ
حوزه های تخصصی:
ادیسه ی هومر یکی از داستان های حماسی منظوم جهان است که از دیدگاه های مختلفی قابل نقد و بررسی می باشد. در رهگذر نقد ادبی، با بررسی روان شناسانه و کیمیاگرانه ی ادیسه، جنبه های مبهم و ناشناخته ی این اثر حماسی کشف و روشن خواهد شد. ادیسه هومر شرح داستان اولیس، قهرمان یونانی است که می خواهد از جنگ تروا به خانه و سرزمین خود بازگردد ولی و در راه بازگشت درگیر ماجراهای بسیاری می شود و خطرات و تجربیات متعددی را از سر می گذراند. ادیسه، سفر به ناخودآگاه روان اولیس و کشف محتویات و جنبه های پیدا و پنهان، آن است. ما در این پژوهش بر آنیم تا سفر اسرارآمیز و فرایند فردانیتِ اولیس قهرمان ادیسه را بر اساس تحلیل روان شناسانه و کیمیاگرانه ی یونگ مورد بررسی قرار بدهیم. فرایند فردیّت زمانی رخ می دهد که در جریان رشد و تعالی شخصیّت، مرکز شخصیّت از خودآگاه به قسمتی میان خودآگاه و ناخودآگاه منتقل می-شود، و شخص سعی می کند از مجهولات زندگی معنوی خود پرده بردارد و زندگی را متعادل و پایدار سازد. بنابراین اولیس باید مسیری پر پیچ و خم و دشوار را طی کند و در این سفر اسرارآمیز، با کهن الگوهای ناخودآگاهش روبه رو شود و با آن ها آشنا شود. تا به هدف غایی و تمامیت دست یابد. از آن جایی که بین کهن الگوهای یونگ و تفکّر کیمیاگری رابطه ی نزدیکی وجود دارد شخصیت اولیس را می توان به کیمیاگری توصیف کرد که در پی فرایند فردیت بخش های پست و حقیر وجودش را به امری والاتر چون طلا می رساند، یعنی به وحدت اضدادِ وجود، که رسیدن به تمامیت و خود است.
مطالعه کهن الگویی ِ «باب برزویه طبیب»، بر اساس پیرنگ روایت ها، طبق نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای-کهن الگویی از رویکردهای نقادانه مدرنی است که در قرن بیستم با نظریات یونگ تحول یافت. یکی از روش هایی که منتقدان یونگی در تحلیل متون ادبیِ روایی به کار می برند بررسی این موضوع است که پیرنگ داستان ها شامل چه رخدادهای کهن الگویی هستند. در این پژوهش ضمن تحلیل شخصیت منحصربه فرد برزویه طبیب، سعی شده است تحوّل روحی او به عنوان قهرمانِ روایت، با رویکرد نقد کهن الگویی و با روشی نو، طی دو پیرنگ مورد بررسی قرارگیرد. بدین شرح که زندگی برزویه (قهرمان)، طبق پیرنگ «پاگشایی»، در مرحله اول و دوم زندگی، با ماجراها و چالش های روحی (بحران میان سالی) همراه است. او در مرحله کشمکش روانی، در انتخاب راه درست زندگی، به تحقیق در ارباب دین پرداخته و با کناره گیری از علم طب (نقاب) و خودداری از رذایل اخلاقی (سایه)، اعمال صالح و رعایت تقوی را سرلوحه خود قرارمی دهد و طبق پیرنگ «سیروسلوک»، با دعوت انوشیروان (پیک) به سفر مخاطره آمیز هند (ناخودآگاه) می رود و طی آن بر دشواری ها فائق می آید. او در سرزمین خاص، به جستجوی کتب (رشد و تمامیّت) می پردازد و با کمک (یاور)، و راهنمایی دوستی معتمد (پیر فرزانه)، به گنجینه کتب هندی دست می یابد. با ترس و دلهره ای کشنده (مرگ و تولدی دوباره) از آن ها نسخه برداری نموده و برای مردمان سرزمین خویش به ارمغان می آورد. در بازگشت به ایران، چرخه سفر از «من» به «خویشتن» را تکمیل نموده، تحول و مناعت طبع خود را با امتناع از قبول پاداش از خزانه پادشاه؛ اثبات می کند و نشان می دهد که رشد روانی او تکمیل شده و به درجه بلند کمال و تعالی رسیده است.
فرایند فردیّت سیاوش
حوزه های تخصصی:
«فرایند فردیّت» یکی از اصطلاحات یونگ و به معنی طی مراحل و مراتب رشد برای تحقق «خویشتن» است. سیاوش یکی از ره یافتگانی است که برای تحققّ خویشتن خویش و رهایی جامعه و انسان از تباهی، از نثار جان خویش در راه اهدافش دریغ نورزید. او در چارچوب یک تقابل جهانی، بر تناقض درون غلبه می یابد. مقاله ی حاضر شرح فرایند فردیّت یافتگی سیاوش و بازنمود سیر کمالی او از زادن تا مرگ است. این سیر برای طالبان سلامت نفس از چنان اهمیتی برخوردار است که از تاریخ به فرا تاریخ افکنده می شود و به اسطوره یی ماندگار تبدیل می گردد تا همه ی آدمیان، فارغ از قید زمان و مکان، به او تأسی جویند. سیاوش مثل یوسف قرآن، زیباست. این زیبایی نه تنها در ظاهر او که در باطنش نیز وجود دارد و جسم او مثل روحش پاک است. به همین دلیل حیطه ی زندگیش را به «ماورا» گسترش می دهد. «سفر» می کند تا جهان تاریک ناخودآگاهی را بشناسد و آن را زیر فرمان خود درآورد. در این سفر با «آنیمای» خود برخورد می کند و بخش عاطفی وجود خویش را آشکار می سازد. وقتی فرایند خودشناسی و خودسازی سیاوش به اوج می رسد، برای آن که ارجمندی خود را حفظ کند، «شهادت» به سراغش می آید و جاودانه اش می کند. در این پژوهش اطلاعات به روش کتابخانه یی گرد آمده و با روش تحلیلی، توصیف شده است. متن داستان سیاوش از مجموعه ی دبیر سیاقی انتخاب شده و شماره های داخل پرانتزها به این متن ارجاع می دهد.
تحلیل روان شناختی منظومه ویس و رامین بر اساس نظریه لیبیدوی فروید و فردیّت یونگ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
77 - 90
حوزه های تخصصی:
منظومه ویس و رامین، سروده مشهور فخرالدّین اسعد گرگانی، که در حدود سال446 به نظم درآمده است، داستانی است با اصل کهن –عهد اشکانی– و به دلیل همین قدمت، می توان نمودهایی از کهن الگوهای یونگ را در آن به نظّاره نشست. در پژوهش پیش رو، با نگاهی متفاوت به این منظومه، داستان بر اساس نظریه لیبیدوی فروید یا سائقه جنسی1 او و فرایند فردیّت یونگ مورد تحقیق قرار گرفت که نتیجه حاصل آن، از تبدیل شدن یک عشق ابتدایی و زمینی به عشقی متعالی و والا حکایت دارد و این همان خودشناسی است که در ادیان مختلف به آن توصیه شده است. کهن الگوهای اصلی که یونگ در رسیدن به تعادل و تکامل روانی از آنها نام می برد، در این داستان مورد بررسی قرار گرفت که از جمله آنها پرسونا، سایه، آنیما و خود است و در کنار این صور مثالی، اشاره ای شده است به نماد ماندالا، که یونگ آن را رمزی از عدد هفت و نشانه به فردیّت رسیدن می داند. این داستان حکایت رسیدن رامین به آنیمای مثبت و پادشاهی است که این هر دو آغازی است برای فرایند فردیّت او.
خوانشی روان شناسانه از درون مایه داستان تابستان زاغچه بر اساس فرایند فردیت یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تابستان زاغچه اثر دیوید آلموند از جمله داستان هایی است که در دوران اوج گیری ترجمه ادبیات کودک و نوجوان در دهه 80 به فارسی برگردانده شد، داستانی که درباره خشونت نوجوانان و اثرپذیری آنان از محیط است. نویسنده با استفاده از نمادهای مختلف، بحران های بلوغ در دوران نوجوانی را به تصویر کشید و با نمایش تقابل ها و تضادها، بستری را فراهم آورد تا شخصیت های داستان با ایجاد تعادل به بلوغ شناختی نایل آیند. این پژوهش بر آن است تا نشان دهد که چگونه می توان با بهره گیری از الگوی فرایند فردیت یونگ و با تکیه بر تأکیدهای نمادین، برخورد خودآگاهِ شخصیت اصلی داستان با عناصر فراموش شده ضمیر ناخودآگاه او را در راستای بازشناسی هویت نوجوانان به نمایش در آورد. از این رو با واکاوی کهن الگوهایی مانند سایه، پیر خردمند و آنیما و نمادهای استفاده شده درداستان مثل چاقو، مار، زاغچه و عدد شش و... به تحلیل روان شناسانه این داستان پرداخته شده است تا زمینه و الگوی مناسبی برای رسیدن به تولدی دوباره و خودشناسی ارائه گردد.
تحلیل رمان «خانه پریان» اثر تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل رمان معاصر از رهگذر الگوی «فرایند فردیت» بر اساس آرای کارل گوستاو یونگ، از رویکردهای مهم نقد کهن الگویی است. این الگو درباره جریان رشد، بالندگی و سازشی خودآگاهانه با خود درون سخن می گوید. رویکرد پژوهشی این مقاله تحلیل رمان خانه پریان تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ است، زیرا کشف این مفاهیم و میزان استفاده آن در نقد ادبی نوین، کاربرد بسیاری دارد. هدف اصلی این تحقیق انطباق سلوک عرفانی شخصیت رضا رضوی با الگوی فرایند فردیت یونگ است که باعث می گردد قهرمان داستان با آنیمای درون خود به وحدت برسد، جنبه های منفی روح خود را تحت کنترل در آورد و با نجات آنیمای روان خویش تولّدی دوباره یابد. این جستار با روش تحلیلی- توصیفی در پی آن است که انسان برای دست یابی به خود درون باید با کهن الگوی نقاب، آنیما یا آنیموس و سایه آشنا وبا آن ها ادغام گردد تا سرانجام بتواند به فرایند فردیت دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد رضا رضوی، شخصیت اصلی این رمان، به جست وجویی در دنیای درون برای دست یابی به کمال انسانی دعوت می شود. او برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، دریافت راهنمایی های پیرخرد و مبارزه با جنبه های گوناگون سایه خود طی می کند.
بررسی و تحلیل کهن الگوی فرازپویی در اثر نمادین «در پس آینه» پوران فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از حرکت های فردی و جمعی بشر نمونه ای کهن در ناخودآگاه جمعی دارد و راهبر فرد به سوی هدف خاصی است. یکی از این تفکرات فرازپویی یا رسیدن به تمامیت است که امری فطری است. یونگ این تلاش و پویه یا سفر به ناخودآگاه را که فرازمانی و فرامکانی است، «فرایند فردیت» می نامد. این فرایند به صورت جریان صدور کهن الگوها از تاریکی ناخودآگاه جمعی به ناخودآگاه فردی، در آثار ادبی ملل جهان دیده می شود. مضمون اصلی داستان «در پس آینه» فرخزاد هم کمال جویی و فرازپویی است که در فرایندی نمادین، بیرونی و درونی، حاصل می گردد. این مقاله با روش تحلیلی نشان می دهد، طوطی (قهرمان داستان) در دورانی از مرحله رشد، به پوچیِ زندگی عادی پی برده، قوانین ساختگی را برنمی تابد، در نتیجه طی سفر، با جستجو به هویت، آگاهی و استقلال لازم دست می یابد. در این سیر و سلوک (فرایند فردیت) یا سفر روان (در ناخودآگاه)، «قهرمان» مجبور به شناخت شماری «کهن الگو ها»ییست که در مراحل گوناگون این فرایند با شدت و ضعف، در داستان، پدید می آید. قهرمان برای رسیدن به تمامیت و شناخت خویشتن، «نقاب» دروغین شخصیت کاذب خود را کنارگذاشته و با شناخت (آنیما/آنیموس) و جنبه های مثبت و منفی آن، موفق به کشف مراحل آن می شود. سپس با راهنمایی های «پیر فرزانه» و مبارزه با جنبه های متعدد «سایه»، از مرحله دشوار «مرگ و تولد دوباره» عبور نموده و با پیر دانا به هدایت ره پویان رستگاری می پردازد.