مطالب مرتبط با کلیدواژه

بیژن و منیژه


۱.

بازشناسی کهن الگوها و عناصر نمادین در داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه آنیما خود سایه بیژن و منیژه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات نمادین نماد و نمادپردازی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد پسامدرنیستی
تعداد بازدید : ۳۱۹۹ تعداد دانلود : ۳۰۴۴
داستان بیژن و منیژه، همچون دیگر داستانهای شاهنامه، از جمله آثاری است که به دلیل ساختار و درونمایه نمادینش این قابلیت را دارد که با نگرشی کهن الگویی مورد نقد و تحلیل قرار گیرد. بنابر این نگرش، این داستان را میتوان شرح به فردیت رسیدن قهرمان بیژن نام آن دانست که با دریافت فراخوان، داوطلبانه پای در مسیر فردیت و رشد روانی مینهد. او در چرخه کمال خود که از ایران زمین آغاز و به آن ختم میشود، پس از رویارویی با نیروهای اهریمنی سایه (گرازهای وحشی)، با نیرنگ پیر دانای اهریمنی قصه (گرگین) با آنیمای روان ناخودآگاهی خود که در پایین ترین سطح زیستی و غریزیاش قرار دارد، دیدار میکند و وارد مخمصه ای دشوار میشود. بیژن که از سرزمین خیر آمده است، در سرزمین شر، زندانی چاهی میشود که نماینده زهدان مادری است. او سرانجام به دستیاری رستم از این مخمصه رهایی مییابد و با بازگشت به ایران زمین، نقطه پایان دایره کمال خود را به آغاز آن پیوند میدهد. داستان با ازدواج نمادین بیژن با منیژه که اکنون از جنبه های زیستی و غریزی صرف فراتر رفته و وجهه مثبت خود را آشکار کرده است، پایان مییابد. این داستان نمادین از یک سو شرح به فردیت رسیدن بیژن است؛ امّا از سوی دیگر از آن جا که بنابر رویکرد تحلیلی یونگ، تمامی عناصر و شخصیتهای یک روایت نمادین، اجزا و پاره های روانی یک شخصیت واحد هستند، بیژن را باید بخشی از نیروهای خودآگاه کیخسرو دانست که در رأس هرم تحلیلی مذکور قرار دارد و نماینده بُعد فعلیت یافته کهن الگوی خود است که با من خودآگاهی (ایرانیان) به اتحاد و یگانگی رسیده و در قلّه این ساحت از روان روایت قرار گرفته است. با این تأویل میتوان گفت که فردیت موجود در قصّه بیژن و منیژه در اصل برای کیخسرو اتفاق میافتد؛ زیرا بیژن بخشی از روان کیخسرو است و فردیت او فردیت کیخسرو محسوب میشود
۲.

بررسی ساختاری داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختار بیژن و منیژه آشناسازی آیین های باروری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱۴ تعداد دانلود : ۱۸۲۲
داستان بیژن و منیژه از جمله داستان های فرعی در طرح اندام وار شاهنامه است که طرح و ساختار ویژه ای دارد. برخی محققان در پی توجیه تاریخی داستان برآمده اند و اصل داستان را مربوط به عصر اشکانی دانسته اند؛ این در حالی است که در این داستان نشانه های اسطوره ای معناداری هست که نمونه های مشابه آن در دیگر متون نیز وجود دارد. مسأله ی اصلی این است که داستان بیژن و منیژه حاوی چه اندیشه ای است که موجب شمول و گستردگی آن گشته است؟ در عین حال، چگونه توانسته در طرح بزرگ شاهنامه جای گیرد؟ تجزیه و تحلیل ساختار داستان بر اساس روش ولادیمیر پراپ نشان می دهد ساختار اصلی داستان مبتنی بر طرح آشناسازی قهرمانی است. تکرار کارکردها و شخصیت های اصلی این داستان در سایر داستان های معروف ایرانی، ساختار بنیادین و غیرتاریخیِ داستان را تأیید می کند. بررسی ژرف ساخت داستان نیز نشان می دهد که ساختار داستان بیژن و منیژه تحت تأثیر آیین های باروری شکل گرفته و اشکال متنوّع آن در دیگر داستان ها نیز وجود دارد. شمول و گستردگی حوزه ی جغرافیایی آن نیز به سبب همین طرح داستانی و ساختار و ژرف ساخت مشترک است.
۳.

بررسی ریخت شناسانه داستان «بیژن و منیژه» شاهنامه فردوسی بر اساس نظریة ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی نقد ادبی ریخت شناسی ولادیمیر پراپ بیژن و منیژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷۳ تعداد دانلود : ۱۰۶۹
امروزه کمتر نقدی را می توان یافت که از کارکردهای ساختاری بی بهره باشد. پیشرفت های نقد ادبی معاصر، منجر به ایجاد مکتب ساخت گرایی با الهام از نظریات زبان شناسانة ""فردینان دوسوسور"" گردید. تحلیل ساختاری به ویژه بر آثار روایی یکی از شگفت ترین دستاوردهای نقد ادبی معاصر است. در حوزة داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی، بهترین شیوة تحلیل و طبقه بندی ساختاری را در آثار ولادیمیر پراپ روسی می توان یافت. روش او طبقه بندی قصه ها و تحلیل رمزگانی هر طبقه است. ولادیمیر پراپ مانند بسیاری از روایت شناسان دهه های اخیر، برای تجزیه و تحلیل روایت ها از تحلیل زبان شناسی ساختارگرا استفاده کرد. پراپ با بررسی مجموعه ای از صد حکایت با ترکیب بندی مشابه، ساختار یک ""شاه حکایت"" را بیرون کشید. وی پس از تجزیه و تحلیل یکصد قصه از مجموعه قصه های روسی به سی ویک خویش کاری دست پیدا کرد. وی معتقد بود این الگو را می توان در مورد سایر قصه های عامیانه و حتی رمان ها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد. نظام پراپ به رغم کاستی هایش، نقطه شروعی برای نظریه پردازان بعدی شده است و نظریه پردازان بعد از او از روش کار پراپ بسیار تأثیر پذیرفتند. نوشتة حاضر با الهام گرفتن از شیوه و الگوی پراپ، سعی در طبقه بندی داستان «بیژن و منیژه» از داستان های شاهنامة فردوسی و تحلیل آن دارد، هدف این مقاله اثبات الگوی پراپ در این داستان است.
۴.

سه روایت عاشقانه از دو سرزمین زال و رودابه، بیژن و منیژه، رومئو و ژولیت بررسی روایت شناختی و تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلام روایت بیژن و منیژه زال و رودابه رومئو و ژولیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی تحلیل گفتمان
تعداد بازدید : ۲۳۸۴ تعداد دانلود : ۱۳۵۰
روایت شناسی که از دستاوردهای ساخت گرایی برای ادبیات است، به منتقد یاری می رساند تا با بررسی نقش هر کارکرد و کنش در ساختار روایت، داستان های گوناگون را در دو سطح داستان و کلام تحلیل کند. در سطح داستانی منتقد می تواند با کنارنهادن تفاوت های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به کشف همانندی ازنظر رویدادها، شخصیت ها و زمینه ها دست یابد. داستان های شاهنامه: «زال و رودابه» و «بیژن و منیژه» با نمایش نامة «رومئو و ژولیت» اثر شکسپیر ازاین منظر درخور مقایسه و ارزیابی است. هرسه روایت دلدادگی عاشقانی را بیان می کنند که از دو خاندانِ غیردوست هستند و دشواری هایی در راه وصال آنها وجود دارد. با استفاده از این سطحِ تحلیل می توان پی برد که سرنوشت قهرمانان این سه روایت معلول چه کنش ها و کارکردهایی است. در سطح کلامِ روایت (گفتمان) می توان موقعیت فردوسی و شکسپیر را در جایگاه راوی مشخص کرد و با تحلیل زبان در بافت، جهان نگری آنان را در متن جست وجو کرد. بنابر روش تحلیل گفتمان و رمزگانِ روایت می توان به ارزش ها، باورها و فرهنگ نهفته در روایات پیش گفته رسید.
۵.

بژنیانی ؛روایتی گرجی از داستانی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گرجستان ادبیات عامیانه بیژن و منیژه بیژنیانی روابط ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۶ تعداد دانلود : ۷۲۱
بیژن و منیژه یکی از داستان های کهن ایرانی است که در سرزمین گرجستان سابقه ای دیرینه دارد. غیر از ترجمه آزادی که در قرن شانزدهم میلادی از این داستان صورت گرفت ، نقل ها وروایت های عامیانه گرجی دیگری از این داستان در دست است که تقریبا همان ویژگی های روایت های شفاهی و نقالی ایرانی را دارند. راویان گرجی با وارد کردن عناصر مسیحی و گرجی در داستان، فضا ی روایت را تغییر داده ، جزئیاتی به داستان افزوده یا از آن کاسته اند. همچنین گاه شخصیت های جدیدی را وارد داستان کرده،تغییر ها و جابه جایی ها و آشفتگی هایی را نیز در پیرنگ آن موجب شده اند. در این پژوهش که با هدف معرفی ومقایسه یکی از این روایت ها با روایت شاهنامه صورت گرفته ،ضمن ترجمه خلاصه ای از روایت گرجی ، به برخی از تفاوت ها و شباهت ها اشاره شده ، جایگاه این روایت در فرهنگ و ادب عامه مردم گرجستان بررسی شده است
۶.

نگاهی به بازتاب بنیان های کیش آناهیتا در داستان بیژن و منیژه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاهنامه بیژن و منیژه آناهیتا آب مادر خدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۳۳۴
این جستار به بررسی بنیان های کیش آناهیتا در داستان بیژن و منیژه می پردازد. بنیان های کیش آناهیتا همانند: حیات و زایندگی، تقدس و برکت، سلطه و قدرت و... . در داستان بیژن و منیژه که رشته ای باریک و نامرئی از اسطوره و داستان را داراست، دیده می شود. آناهیتا (ایزد بانوی آب) در سراسر ایران کهن، فرشته پاکی و طهارت است. آناهیتا در اسطوره آفرینش زرتشت و فرزند وعده داده شده زرتشت نقش آفرینی کرده است و نماد عفت و پاک دامنی زنانه است. قدرت و تسلط دارد و فاعل و کنشگر است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در داستان بیژن و منیژه، نقش منیژه بازنمایی عملکردهای آناهیتاست. او عاشق و دل باخته است. روحیه زنانه اش در داستان جریان دارد، ناجی بیژن است، آب و غذا به بیژن می رساند و موجب رهایی بیژن گشته است. هبوط بیژن در چاه موجب وصال او می گردد؛ زیرا بیژن باید مرارت و سختی ببیند تا شایسته وصال منیژه شود. از همین روی، ویژگی های ایزد بانوی آناهیتا در او جلوه گر است.
۷.

مضامین ادبیات غنایی روی سفالینه های مینایی کاشان؛ بررسی موردی: داستان بیژن و منیژه، بهرام و آزاده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۳۴۲
در طول زمان، ذوق و علاقه سفالگران منجر به ترسیم نقوش و طرح های گوناگون روی سفالینه شد. نقوش به عنوان عنصر اصلی تزیین در سفالینه ها بیانگر مفاهیمی چون اعتقادات، باورها، اندیشه ها، تمایلات و آرزوهاست. توجه به خرد و دانش و اشاره به فرهنگ ها و آیین ها و اسطوره های ملی، از مهم ترین موضوعاتی است که علاوه بر نظم و نثر، در دیگر آثار هنری این سرزمین رواج می یابد. در سده های ششم و هفتم هجری قمری، هنر سفالگری کاشان رونق تازه ای گرفت. این مهم بدون توجه حاکمان و دولتمردان نسبت به هنر و هنرمندان امکان پذیر نبود. در این فرایند، بسیاری از نقش مایه ها و تزیینات هنری پیش از اسلام، دست مایه نقش پردازی سفالگران ایرانی در این دوره شد. برخی از این نقوش، به لحاظ زیبایی شناختی، از شاهکارهای هنر نقاشی دوران اسلامی محسوب می شود. در این تحقیق، سعی شده مشخصه های سفالینه مینایی کاشان با مضمون و مفاهیم ادبیات غنایی معرفی شود. مهم ترین نقوش ادبیات غنایی با تکیه بر داستان بیژن و منیژه و بهرام و آزاده، روی این سفالینه ها مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام این تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در تصویرسازی اشعار غنایی، سهم تکنیک سفال مینایی از سایر تکنیک ها بیشتر بوده است. همچنین سفالگران کاشانی سهم فراوانی در تولید فرهنگ و کالاهای هنری متناسب با جامعه زمان خود داشتند. در واقع می توان گفت که این مضامین و نقش مایه هنری و ادبی آن دوران، کهن الگوی ساسانی داشته، با این تفاوت که در آثار هنری دوران اسلامی، این مضامین به صورت اغراق آمیز بیان شده است.
۸.

مقایسه شگردهای موسیقی ساز شعر در دو داستان «رستم و سهراب» و «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شگردهای موسیقی ساز شعر بیژن و منیژه رستم و سهراب رابطه موسیقی شعر و محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۶۸
موسیقی یکی از شاخصه های ادبی بودن و عوامل تأثیرگذاری اثر ادبی بر مخاطب است. موسیقی را می توان از عوامل متمایزکننده گونه های (ژانرهای) گوناگون ادبی نیز دانست. کیفیت کاربست شگردهای خلق موسیقی در شعر بنابر مهارت و ذوق و خلاقیّت شاعر، محتوای اثر ادبی، بافت متنی زبانی و غیره متغیر است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه داستان غنایی بیژن و منیژه و داستان حماسی رستم و سهراب از شاهنامه فردوسی نشان داده می شود که موسیقی شعر در این دو روایت تفاوت های توجه برانگیزی دارد. برای نمایش تفاوت های کمّی و کیفی در کاربست تمهیدات موسیقی ساز در شاهنامه ، آنها در ذیل سه دسته عمده موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی مشخص شدند. سپس برخی از شیوه های فردوسی برای ایجاد موسیقی شعر استخراج و معرفی شد که در منابع موجود بدان ها کمتر پرداخته شده و یا اصلاً دیده نشده است. در ادامه با در نظر گرفتن میزان مهارت سراینده در کاربرد شگردهای ایجاد موسیقی، این نتیجه نسبی به دست آمد که موسیقی شعر در داستان حماسی رستم و سهراب در مقایسه با داستان غنایی بیژن و منیژه، بنابر دلایلی، تنوع و خلّاقیت و قوام بیشتری دارد.
۹.

کارکرد بلاغی تقدیم و تأخیر عناصر اصلی جمله در گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلاغت نحو نظریه نظم جرجانی دستور نقشگرای هلیدی تقدیم و تأخیر بیژن و منیژه گرشاسپنامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۳
جایگاه واژگان در جمله و تأثیر آن بر بلاغت کلام، از مهمترین مباحثی است که عبدالقاهر جرجانی در «نظریه نظم» مطرح نموده است. وی جایگاه عناصر را تحت عنوان «تقدیم و تأخیر» و البته در ارتباط با تعریف و تنکیر بررسی می کند که همسو با ساخت اطلاعی و ساخت مبتدا - خبری در نظریه دستور نقشگرای هلیدی است و تمرکز آن بر مطالعه آرایش واژگان در جمله می باشد. شیوه آرایش واژگانی را می توان یکی از بارزترین ویژگی ها و اساس ساختار نحوی در منظومه گرشاسپنامه و داستان بیژن و منیژه دانست؛ از این رو، در این پژوهش به بررسی پیش آیی و پس آیی های عناصر اصلی جمله و تحلیل کارکرد بلاغی هر یک در حدود 3000 جمله از دو اثر پرداخته ایم. در همین راستا، ابتدا به بررسی بسامد تقدیم و تأخیر عناصر اصلی در جملات دارای نهاد و نیز جملات با نهاد محذوف در محدوده مذکور از دو اثر پرداخته و آمار حاصل را در جداول نمایان گر پراکندگی به صورت تعداد و درصد درج کرده ایم تا به واسطه این آمار، بتوان قیاسی دقیق را میان آثار ایجاد نمود. سپس با استناد به جدول مربوط به هر بخش، به تحلیل کارکرد بلاغی عناصر با توجه به جایگاه آن ها در جمله پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهند که علاوه بر اجبار در رعایت وزن عروضی، اغراض بلاغی چون: تأکید، تعظیم، تحقیر، حصر و قصر و... در تقدیم و تأخیر عناصر اصلی جمله و جایگاه و نحوه چینش واژگان در کلام فردوسی و اسدی توسی تأثیر فراوانی داشته اند. بلاغی ترین شیوه دو شاعر در این مسیر، مبتداسازی عناصر اصلی به ویژه فعل می باشد که در آغاز جمله به منظور تأکید صورت گرفته است.
۱۰.

... شبی چون شَبَه روی شسته به قیر (بررسی ارتباط موضوعی متن و تصویر در داستان بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متن نگاره شاهنامه قرچقای خان بیژن و منیژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۱ تعداد دانلود : ۱۳۶
مسأله پیوستگی و تعامل میان متون ادبی با تصاویر از جمله موارد مورد توجه نگارگران از دیرباز بوده است. اگرچه نگارگران در بیش تر موارد رعایت اصل امانت داری به متن را مورد توجه قرار داده اند، اما گاه این نگاره ها توأم با اغراق در تصویرگری مناظر حماسی یا غنایی شده است. شاهنامه قرچقای خان از جمله شاهنامه های مصور دوره صفوی است که کمتر شناخته و معرفی شده است. در این پژوهش که با هدف شناساندن ویژگی های این شاهنامه ارزشمند انجام گردیده، تلاش شده است تا یکی از مشهورترین داستان های حماسی- غنایی شاهنامه فردوسی یعنی داستان بیژن و منیژه از منظر تعامل و پیوستگی تصاویر این داستان با متن منظوم شاهنامه فردوسی بررسی گردد. این که ویژگی های تصویری نگاره های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه قرچقای خان کدام بوده و عناصر داستانی چگونه در این نگاره ها به تصویر درآمده اند؟ موضوع این پژوهش است. روش کار در این تحقیق توصیفی و تحلیل تصاویر بر مبنای چهار مؤلفه اصلی موجود در این نگاره ها یعنی: تصویرگری رخداد، شخصیت ها و جایگاه آن ها، صحنه پردازی، فضاسازی و شعر مکتوب می باشد. نتیجه این پژوهش ضمن آن که حکایت از هماهنگی کامل این عناصر با روایت ادبی دارد، نشان گر توجه هنرمندان به جلوه های غنایی این داستان است که خود از وجوه ابداعی و ارزشی شاهنامه قرچقای خان به شمار می رود.
۱۱.

بررسی تطبیقی یکی از داستان های حماسی آسیای غربی با داستان «بیژن و منیژه»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بامسی بیرک بیژن و منیژه حماسه شاهنامه دده قورقوت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۰۱
انسان در طول تاریخ همواره در صدد شناخت از اندیشه ها و باورهای اقوام مختلف بوده است و درست به همین دلیل با توجه به همسایگی دو قوم دیرینه ترک و فارس، یک داستان حماسی عاشقانه با نام «بامسی بیرک» از شاهکار سرزمین ترکان با نام «دده قورقوت»؛ با داستان حماسی و عاشقانه «بیژن و منیژه» از «شاهنامه» فردوسی با رویکرد مقایسه و تطبیق بین آن ها، مد نظر بوده است. پژوهشگر در این مقاله توصیفی- تحلیلی کوشیده است که پیوستگی ها و ارتباطات متنی این دو داستان را که با یکدیگر تجانس ها و شباهت هایی که از آن جمله است: ملاقات با دختران سرزمین بیگانه و عشق ورزیدن به آن ها، فرستادن ندیمان توسط دختران برای پیغام بری، رفتن بازرگانان برای رهایی قهرمانان داستان ها، حسد و تنگ نظری ضد قهرمانان، بخشیدن ضد قهرمانان توسط قهرمانان داستان، بازگشت قهرمانان به سرزمین آباء و اجدادی خود به مدد دختران سرزمین بیگانه، نکاح با دختران بعد از آزادی آنان و ... را تبیین و بررسی نماید.
۱۲.

مقایسه ساختاری و محتوایی مقدمه داستان بیژن و منیژه با مقدمه رستم و اسفندیار در شاهنامه

کلیدواژه‌ها: شاهنامه فردوسی مقدمه داستانی بیژن و منیژه رستم و اسفندیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۲۰۸
در این مقاله به بررسی تفاوت ها و اشتراکات ساختاری و محتوایی مقدمه های دو داستان بیژن و منیژه و رستم و اسفندیار در شاهنامه فردوسی پرداخته می شود. هدف از این مقاله پی بردن به این نکته است که با وجود تمایزِ داستان رزمی-تراژدی رستم و اسفندیار با داستان عاشقانه بیژن و منیژه؛ چرا فردوسی برخی واژه ها، ترکیبات و مفاهیم در مقدمه این داستان ها را به صورت مشابه و نزدیک به هم به کار برده است. مسأله اتفاقی بودن یا هدف مند بودن این اشتراکات؛ نگاهِ ویژه به سبک و علاقه مندی فردوسی به مضامین و موضوعات به کاربرده در درآمدهای این دو داستان و نیز دستیابی به چند دلیل برجسته درباره ماندگاری ابیات این مقدمه های داستانی از فرضیات مطرح شده در این پژوهش است. در این مقاله به روش تحلیل بنیادی و مقایسه کمی و کیفی به کمک منابع موجود کتابخانه ای سعی شده است تا ابعاد مختلف موضوع، واکاوی شود. پس از مقدمه و کلیات کار و بیان مسأله و پیشینه پژوهش، تحلیل و بررسی مجزای هر مقدمه با شرح و تفسیر مختصری از ابیات آمده است. در ادامه وجوه تمایز و شباهت این دو مقدمه بیان شده است. در پایان بحث نیز ضمن پاسخ به مسائل و فرضیه های طرح شده، درمی یابیم که با وجود تفاوت های چندبُعدی این دو مقدمه؛ فردوسی احتمالاً به دلایلی همچون ایجاد انگیزه و جذب مخاطب، استقلال محتوایی در درآمدهای داستانی و تازگی و دوری از کهنگی سخن در هر برهه از زمان، به سرودن مقدمه های شاهنامه با وجوه اشتراکی قابل تأمل همت گماشته است.
۱۳.

بررسی مقایسه ای روایت نقّالی «منیجِه» با بیژن و منیژه در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۷۸
داستان بیژن و منیژه، یکی از داستان های دلکش شاهنامه است که در میان عامه مردم نفوذ فراوان یافته است. یکی از مناطقی که این روایت از دیرباز در آن رواج داشته، منطقه سیاخ دارنگون استان فارس است که تاکنون در هیچ منبعی ثبت و بررسی نشده است. هدف نگارنده بررسی مقایسه ای این روایت با روایت شاهنامه فردوسی است. نگارنده کوشیده است نخست به روش میدانی این افسانه را ثبت کند و سپس به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، به بررسی تطبیقی آن با روایت فردوسی بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد روایت نقّالی را می توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش نخست که از آغاز داستان تا رفتن رستم برای نجات پسر پادشاه را دربرمی گیرد، سیر داستان آرام و منطقی پیش می رود. در این بخش خطوط کلی داستان شبیه به شاهنامه است؛ هرچند تفاوت های بنیادی دیده می شود. بخش دوم داستان که از رفتن رستم به توران تا فرجام داستان را شامل می شود، سیر رخدادها بسیار تند می شود و البته روند داستان نیز در قیاس با شاهنامه کاملاً متفاوت پیش می رود. بخشی از تفاوت های دو روایت حاصل تلاش راویان برای بومی و جذّاب کردن روایت برای مخاطب است؛ اما دلیل بخش اعظم این تفاوت ها چندان روشن نیست. به هر روی این روایت از جنبه های گوناگون مانند شخصیت-پردازی، خطوط اصلی روایت و فضای حاکم بر داستان با روایت شاهنامه فردوسی تفاوت های بنیادی دارد؛ اما در مجموع یکسانی هایی نیز با روایت شاهنامه دارد.