مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
زیبایی شناسی
حوزه های تخصصی:
در مباحث معرفتی، تبویب و شاخه بندی علوم، بحث بسیار مهم و کارسازی است؛ تبویبی که نخستین بار با تقسیم علم به علوم نظری و عملی آغاز شد و در سیر تطور و تحول معانی و علوم، تقسیمات گسترده تری را نیز پذیرا شد. جهان هنر نیز به دور و بی بهره از این تبویب و تدوین نبود. تبویبی که همچون علوم دیگر با ارسطو آغاز شد؛ زیرا او افزون بر وجه نظر و عمل، وجه دیگری نیز برای انسان قائل شد: وجه ابداع. فن الشعر یا بوطیقای او محصول چنین تبویبی بود. برای ارائه پیکره بندی مباحث نظری می توان سه ساحت را از یکدیگر متمایز کرد: مباحث مربوط به فلسفه هنر و زیبایی شناسی؛ ساحت درک، نقد و شناخت آثار هنری؛ حوزه تاریخ هنر و فلسفه تاریخ هنر.
در سنت اسلامی، اصالت با زیبایی شناسی است یا فلسفه هنر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت اسلامی، کمتر از هنر سخن به میان آمده است؛ به جز مواردی که در سنت فقهی از هنر یاد شده است، در فلسفه، بحثی درباره ماهیت و تعریف هنر وجود ندارد. بحث از فلسفه هنر به گونه ای که در فلسفه غرب به ویژه پس از قرن هجدهم مطرح شده است به هیچ روی در کتاب های فلسفی، عرفانی و حکمی دانشمندان مسلمان نیامده است. در کتاب های عرفانی فقط در موارد اندکی در پی بحث فتوت نامه ها یا بحث از نور، اشاراتی به هنر شده است.
اما در همین کتاب ها به طور مفصل به زیبایی اشاره شده است. زیبایی به عنوان بحث پیرو وجود، مورد اشاره بیشتر عارفان واقع شده است. برخی از عارفان، در ادامه بحث از زیبایی حضرت حق به بحث نفس زیبایی حسی پرداخته اند و اصطلاحاتی چون زیبایی، جمال، حسن و ملاحت را شرح کرده اند.
بنابراین باید با نظامی متفاوت از آنچه هست و بدون اینکه فلسفه غربی را سنجه ای برای فلسفه اسلامی قرار دهیم، به بررسی زیبایی و هنر در سنت اسلامی بپردازیم. آنچه در سنت اسلامی با آن روبه رو هستیم، زیبایی شناسی است؛ البته از نوع غیرحسی آن. همچنین نباید با تحمیل متون غربی بر متون حِکمی سنت اسلامی به دنبال فلسفه اسلامی هنر باشیم. با جستجوی واژگان مشترک نمی توانیم یک نظام فلسفی مطابق با فلسفه غرب برای هنری که در دامن فرهنگ و تمدن اسلامی رشد کرده، بیابیم
بررسی و تحلیل اشعار اشیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی فرهنگ و ادبیات عامه نقش مهمی در شناخت جامعه دارد و نکته های پنهان تاریخی و اجتماعی را آشکار می کند و فلسفة آداب و رسوم و آیین ها را تبیین می سازد. کتیبه های نقش بسته بر اشیا، نوشته های سردرِ بناها و سنگ نبشتة مزارها از گونه های ادبیات عامه اند که بررسی و تحلیل آن ها بیانگر نکته های ادبی و اجتماعی ارزشمندی است.
در نوشتار حاضر، با بررسی گونة نوشتارهای موجود بر روی اشیای منقول، با استفاده از سه مأخذ مکتوب، و پژوهش در وزن و زیبایی شناسی این گونه، درون مایه اشعار اشیا در 11 دسته طبقه بندی می شود: توصیف شیء یا کارکرد آن، تعلق شیء به فرد خاص، دربرگیری نام عامل (سازندة) آن شیء، تشویق به شادی و خوش باشی، مضامین اخلاقی، دعا، تعلق آن شیء به مکان خاص، اشیا محملِ روابط و گفت وگوهای عاشقانه، مدح و ماده تاریخ.
نکتة مهم در این بررسی تناسب اشعار و سخنان منظوم روی اشیا با آن شیء است که نشان دهندة ذوق و لطافت طبع عامه مردم و سازندگان و مخاطبان آن است. البته تغییر و تحریف و برخی اشکالات وزنی نیز در اشعار بررسی شده دیده می شود.
تحلیل زیبا شناختی نقوش تزئینی سردر کاروانسرای گنجعلی خان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزشمند ترین بنای دوره صفویه در کرمان مجموعه گنجعلی خان است. این مجموعه را می توان موزه هنر
عصر صفویه در کرمان دانست. سردر کاروانسرای گنجعلی خان در میان این مجموعهی ارزشمند همچون
نگینی زیبا می درخشد. چرا که کاشی کاری این سردر شامل تزئینات متنوعی از جمله انواع نقوش هندسی،
گیاهی، انسانی و نقش های نمادینی می باشد که همنواختی زیبایی را ازجهت معنایی و بصری ایجاد کرده
است. در نتیجهی تحقیقات توصیفی- تحلیلی به عمل آمده در این پژوهش این مهم استنباط می شود که
هنرمندان بنای این سردر، با در کنار هم قرار دادن کتیبه ها و اشکال تصویری گوناگون بسیار زیبا و با تنوع
فوق العاده شان که هرکدام از آنها تداعی گر معنایی خاص هستند توانستند ترکیبی تازه و بسیار جذاب پدید
آورند که علاوه بر زیبایی شناختی در روح و اندیشه بیننده رسوخ کند و ذهن مخاطب را به ورای معنای
ظاهری سوق دهند، معنایی که نشان از حرکت دارد، یعنی حرکت از عالم محدود دنیایی به عالم معنایی
ملکوتی. نوشتار حاضر که به گونه توصیفی تحلیلی تنظیم شده است، بیشتر با تکیه بر پژوهش های میدانی و
به صورت استنتاجی انجام شده است.
تأثیر سبک خراسانی بر نگارگری ایرانی
حوزه های تخصصی:
احساس، زبان مشترک انسان هاست و ادبیات و هنر، زبان بیان احساس؛ ادبیات زبان گفتار و نوشتار است و هنر بازگوکننده آن به روایت تصویر. طبیعت بهترین و آموزنده ترین تصویر برای شاعران و هنرمندان است. در سبک خراسانی، به ویژه در شاهنامه، اشعار رودکی، سخن منوچهری، خمسه نظامی و... عناصر طبیعی، الهام بخش شاعران در سروده ها می باشند که در سایر سبک ها کمتر با آن روبرو هستیم. پیوند ادبیات و نقاشی امری غیرقابل انکار است و اجزای این پیوند را در سبک خراسانی و مکتب نگارگری هرات به عالی ترین شکل خود می بینیم. می توان گفت که زیبایی شناسی ادبی هنری، نه تنها با سبک خراسانی آغاز می شود، بلکه در این سبک به ع الی ترین درجه نیز می رسد. کتابت، معماری، نگارگری، نقاشی قهوه خانه ای و... از نمونه هایی تکامل یافته در اثبات این فرضیه است که سبک خراسانی، مادر ادبیات تصویری فارسی است.
ارزیابی کیفیت زیبایی شناختی منظر پل های عابر پیاده در فضاهای شهری تهران با رویکرد «طراحی همخوان با زمینه»
حوزه های تخصصی:
شهر تهران به دنبال توسعه سریع و بی رویه فضاهای شهری، از فقدان ضوابط و دستورالعمل های مناسب برای طراحی و برنامه ریزی فیزیکی شهر رنج می برد که منجر به ناکارایی فضاهای شهری و برآورده نشدن نیازهای فیزیکی و روحی شهروندان گردیده است. از سوی دیگر شکل گیری مبلمان شهری و در پی آن شکل گیری پل های عابر پیاده به عنوان پاسخی به تغییرات صورت گرفته و تأمین امنیّت شهروندان در فضاهای شهری، یکی از شاخص ترین عناصر شهری بوده که علاوه بر جنبه های عملکردی، نقش بسزائی در شکل گیری کیفیات بصری آن خواهند داشت. علیرغم وجود مطالعات متعددی که بر ضرورت ملاحظات زیباشناسانه از یک سو و لزوم تلفیق و هماهنگی بصری ساختار پل با محیط اطراف آن (طراحی همخوان با زمینه) به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیات زیباشناسانه انجام گرفته، متأسفانه امروزه خصوصاً در شهر تهران به دلیل نادیده انگاشتن پتانسیل های زیبا شناسانه پل های هوایی در فضاهای شهری، مورد بی مهری شهروندان قرار گرفته است و آنها صرفاً عناصری عملکردی در ترافیک شهری تلقی گردیده و قابلیّت آنها در بهبود کیفیات بصری شهر نادیده انگاشته می شود. در مطالعه حاضر، با تأکید بر ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و منظر شهری اطراف آن، با روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، با نظرسنجی ترجیحی از 384 نفر شهروند تهرانی در ارتباط با کیفیات زیباشناسانه پل های عابر پیاده با فرم های مشابه در مناظر شهری مختلف، تأثیر و نقش رویکرد طراحی همخوان با زمینه بر ادراک زیبایی عناصر شهری خصوصاً در مناظر شهری تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داده است که در شهر تهران به دلیل عدم در نظر گیری اصول طراحی همخوان با زمینه و هماهنگی بصری میان پل و منظر شهری اطراف آن، اولاً شهروندان ادراک زیباشناسانه بالایی نسبت به این پل ها نداشته و دوماً شرکت کنندگان نسبت به پل های عابر پیاده با فرم یکسان در فضاهای شهری مختلف ترجیحات متفاوتی نشان داده اند که این امر نشان دهنده اهمیّت و نقش ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و زمینه اطراف آنها، بر کیفیات زیبایی شناختی پل های عابر پیاده در فضاهای شهری خواهد بود که در نهایت می تواند موجب ارتقاء کیفیات عملکردی در این گروه از پل ها نیز باشد.
نقد زیبایی شناسی غزل های سیف فرغانی
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی سخن پارسی تحلیل شعر فارسی از دیدگاه بدیعی و بیانی و بهطورکلی از دیدگاه بلاغی است؛ آنگاه که به تحلیل شعر از دیدگاه بیانی می پردازیم ، تشبیه ها، استعاره ها، کنایه ها، مجازها و نمادهای آن را باز می نماییم یا هنگامی که از زاویه دانش معانی از غرض ثانوی سخن شاعرانه سخن می گوییم یا حتی وزن عروضی بیتی را باز می نماییم ، همه تحلیل های زیباییشناختی سخن پارسی است.
سیف فرغانی از شاعران برجسته فارسی است که قرارگرفتنش در کنار سعدی در یک قرن، و همچنین به دلیل مهاجرتش به منطقه آسیای صغیر باوجود لطافت طبع و غزل های بسیار دلنشینش آن طور که باید شناخته نشده است؛ این پژوهش سعی دارد زیبایی های کلام سیف فرغانی را بشناساند؛ از اینرو، پژوهش حاضر به زیبایی شناسی ساختاری در اشعار سیف فرغانی می پردازد و صنایع بدیعی و آرایه های ادبی و هم چنین ظرافت های زبانی غزل های سیف فرغانی را شرح داده، به تأثیرپذیری های این شاعر لطیف طبع قرن هفتم هجری، از سعدی استاد بزرگ سخن نیز می پردازد.
تزیین حیات بخش: زیبایی شناسی فرهنگی آیین نخل گردانی روستای ابیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو با رویکرد انسان شناسی وبا هدف فهم زیبایی شناسی فرهنگی آیین نخل گردانی در ابیانه انجام شده است. به دلیل مهاجرت جوانان از ابیانه بررسی بخش زنده فرهنگ به صورتی که فرهنگ گذشته نیز در آن حفظ شده باشد، تنها در موقعیت هایی چون نخل گردانی امکان پذیر است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست که معیارهای زیبایی شناسی در فرهنگ ابیانه چیست و این معیارها چگونه در آیین نخل گردانی به کار گرفته می شوند؟ پژوهش پیش رو با روش میدانی انجام گرفته و برای گردآوری داده ها از مشاهده مشارکتی، مصاحبه، فیلم برداری، عکس برداری و نیز از تاریخ شفاهی و اسناد تصویری- تاریخی استفاده شده است. تحلیل داده ها به شیوه مردم نگاری است و پس از تحلیل فرهنگی اجزای آیین، کل فرایند نخل گردانی و مفاهیم آن بررسی و مفهوم پروری شده است. براساس نتایج این پژوهش، درخشش، تناسب، تعادل و حرکت مهم ترین معیارهای زیبایی شناسی مردم ابیانه است. زیبایی شناسی آیینی در فرهنگ ابیانه نشان می دهد آنچه در مناسک با هدف ارضای زیبایی شناسی مخاطب قدسی و برای خوشنودسازی او برای دریافت قدرت و حفاظت از تبار انجام می گیرد، ابتدا زیبایی شناسی خودِ کنش گران را ارضا می کند. تزیین درخشان در فرهنگ ابیانه با حیات، و جدایی از آن با حرکت به سوی مرگ برابر است؛ بنابراین، ایجاد حیات اجتماعی و حفاظت از آن، کارکرد هنر تزیینی در جامعه ابیانه است.
بررسی رابطه اخلاق و هنر از نگاه افلاطون و کانت
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
برخی متفکران معاصر همچون انسکوم، گیچ و فوت با نگاه به نظریات ارسطو در باب اخلاق، مکتب فلسفی جدیدی تحت عنوان فضیلت گرایی نوارسطویی خلق کردند که به واسطه آن بتوانند مسائل اخلاقی در دوران معاصر را حل کنند. فیلیپا فوت یک واقعگرای اخلاقی تمام عیار است و در این مقاله سعی می کنیم به بررسی دیدگاههای وی در این باب بپردازیم؛ به همین دلیل ابتدا تعریفی از واقعگرایی اخلاقی در دوران معاصر و مؤلفه های مختلف آن ارائه خواهیم دادیم. واقع گرایی اخلاقی دارای چهار مولفه متمایز می باشد که هر نحله واقع گرایی ممکن است یکی از این مولفه های چهارگانه را بپذیرد و دیگری را رد کند؛ اما فوت به هر چهار مؤلفه باور دارد.
فوت واقعگرایی خود را تحت نظریه هنجارمند بودن طبیعی مطرح می کند، به این معنی که هنجارهای اخلاقی را باید از طبیعت گونه ای که فرد به آن تعلق دارد استخراج کرد و رفتار افراد آن نوع را با توجه به ویژگی های طبیعی آن نوع مورد قضاوت قرار داد.
تأثیر روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر روش تدریس علوم مبتنی بر زیبایی شناسی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان بابلسر بود که از بین آن ها، 50 دانش آموز دختر و پسر به طور تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه جای داده شدند. پس از اجرای پیش آزمون پیشرفت تحصیلی بر روی هر دو گروه، گروه آزمایشی به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش علوم از طریق روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی قرار گرفتند و گروه گواه از طریق روش تدریس سنّتی آموزش دیدند. پس از آن، در هر دو گروه آزمایشی و گواه، پس آزمون (بلافاصله پس از اتمام آموزش) و آزمون پی گیری (پس از گذشت 3 ماه ) به اجرا درآمد. داده های به دست آمده با روش های آماری تحلیل کوواریانس و تحلیل اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد؛نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت بین نمرات پیشرفت تحصیلی علوم در دو گروه آزمایشی و گواه معنادار بود. بنابراین، روش تدریس مبتنی بر زیبایی شناسی می تواند به عنوان روش تدریسی فعّال و مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در درس علوم نقش داشته باشد.
به دنبال دریاچه تحلیلی بر معماری منظر دریاچه شهدای خلیج فارس در چیتگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریاچه چیتگر یکی از پروژه های کلان شهری در منطقه شمال غرب تهران است که با هدف تلطیف هوا و جذب گردشگر ساخته شده است. اندیشه ساخت دریاچه در این ناحیه به نخستین برنامه های شهری توسعه تهران باز می گردد و نهایتاً در سال 1389 افتتاح شد. متخصصان محیط زیست درباره آن نظرات انتقادی جدی1 دارند. دیدگاه منظر نیز انتقاداتی جدی به فقدان استراتژی منظری شهر تهران در ارائه این پیشنهاد وارد آورده است. به دلایلی از جمله منحصربه فرد بودن تجمیع فعالیت های تفرجی در اطراف دریاچه و ابعاد وسیع آن در سال های اول پس از احداث، دریاچه با استقبال مواجه نشده است. در ابعاد کلان نیز، اجزای ناهمگون دریاچه در منظر و محیط موجب گسست منظر کوهپایه شده است.
یافته های این پژوهش نشان می دهد علاوه بر مقیاس کلان و میانی که ابعاد هویتی و طبیعی را نادیده گرفته اند تصمیمات پایین دستی در مرحله اجرای نیز صدمات بسیاری را بر آن وارد کرده است. تحلیل اجزای این پروژه منظر از ابعاد زیبایی شناسی تا آسایش اقلیمی و ذهنیت مخاطبان از آن، بیانگر این است که عدم وجود نگاهی یکپارچه و واحد در طول زمان اجرای پروژه سبب آشفتگی در برخی ابعاد مقیاس خرد و در نهایت عدم انطباق مجموعه با هویت طبیعی بستر شده است. رجوع به طرح و تحقیقات میدانی، این موضوع را ناشی از مداخلات غیرکارشناسی و برخورد سلیقه ای با آن می داند که در نهایت به رویکردی تزئینی منجر شده و هویتی واحد را بر طرح مترتب نساخته است.
زیباشناسی نورپردازی چنارهای خیابان ولیعصر(عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نورپردازی هویت مند منظر طبیعی شهر کیفیت زندگی شبانه را ارتقاء می دهد. شناسایی عناصر هویتی و نورپردازی مناسب آن ها هنری شهری محسوب می شود. عناصر طبیعی شهر به واسطه مشارکت در ساخت خاطره جمعی، واجد هویت هستند و مهم ترین آن ها در منظر شهر تهران را می توان درخت دانست. چنارهای خیابان ولیعصر (عج) هویت مندترین درختان این شهر شناخته شده اند. حفظ هویت چنارهای ولیعصر در نورپردازی آن ها، به جهت پایداری منظر روزانه و شبانه، از طریق رعایت نکات زیبایی شناسانه امکان پذیر است. بسیاری از نکات زیبایی شناسی تجسمی قابلیت انطباق با نورپردازی را دارند، زیرا نورپردازی منظر شبانه مانند تابلویی نقاشی انرژی عناصری چون خط، نقطه، سطوح، بافت و غیره را داراست که از طریق نور بر سیاهی شب ایجاد می شود. همانند نقاشی کنترل این عناصر به همراه کنترل زمینه می تواند به بیانی متفاوت از موضوعاتی یکسان منجر شود. بررسی نقش زیبایی شناسی در حفظ هویت عناصر بصری شهر و ارتقاء منظر شبانه هدف این پژوهش را تشکیل می دهد.
زیبایی شناسی پایداری؛ نسبت زیبایی با پایداری محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های پیش روی توسعه پایدار، دستیابی به الگوهایی برای تعامل پاینده میان محیط های انسان ساخت و طبیعت پیرامون است. علم پایداری در تلاش است مجموعه ای از مفاهیم و دستورالعمل ها ارائه نماید که به تعامل بهتر این دو منجر شود. آنچه امروزه به عنوان منظر پایدار مطرح می گردد، بر سه اصل تأکید دارد: پایداری اکولوژیک، پایداری اجتماعی و پایداری اقتصادی. در این دسته بندی عموماً جنبة زیبایی شناسی در پایداری در نظر گرفته نمی شود و یا آنکه به عنوان امری فرعی تلقی می گردد. بااین حال به نظر می رسد منظر به عنوان پدیده ای فرهنگی، برای دستیابی به پایداری به مفاهیمی فراتر از صرفاً اکولوژیک نیاز دارد. چنانچه جنبة زیبایی شناختی یک اثر قادر است با تأثیر بر عواطف فردی به آگاهی بخشی در جهت افزایش پایداری محیطی منجر شود. این مقاله در پی آن است که به بررسی نسبت مقوله زیبایی شناسی با پایداری و جایگاه آن در رسیدن به منظر پایدار بپردازد. با توجه به آنکه این پژوهش در پی بررسی معیارهایی کیفی و آنالیز و نتیجه گیری از آن است، روش تحقیق، تحلیل محتوا گزیده شد. در این جستار ابتدا رویکرد پایداری و تأثیر آن بر ارتباط انسان و طبیعت معرفی می گردد سپس به بیان مفاهیم زیبایی شناسی و ضرورت تدوین اصول زیبایی شناسی پایداری می پردازد. در پایان، این نوشتار چهار اصل بنیادین را برای تدوین زیبایی شناسی پایدار معرفی می نماید و نمونه هایی عملی از به کار گرفته شدن آن ها در مناظر پایدار به دست می دهد.
بررسی زیبایی شناسی جزء 30 قرآن کریم بر اساس نظریه نظم عبد القاهر جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه نظم از نظریات بنیادین بلاغی است که از دو کتاب ارزشمند عبدالقاهر جرجانی؛ دلائل الاعجاز و اسرار البلاغه بر آمده است مؤلفه های معنا شناسی تأمل برانگیزی با تکیه بر این نظریه در زمینه های علوم قرآنی و ادبیات و شعر پدیدار گشته است. این جستار می کوشد به پرسش هایی نظیر: جرجانی چگونه توانسته با پیوند میان لفظ و معنا و تاکید ویژه بر ساختار درونی کلام چنین نظریه ای را در این گستره مطرح سازد؟ریشه های اصلی این نظریه را در کجا می توان جستجو کرد؟ و این نظریه چه تاثیری بر دیدگاه زبان شناسان جدید بر جای نهاده است؟باسخ دهد. دراین جستار پس از بررسی زیبایی شناسی و ابعاد و موضوعات وابسته به آن ، ارتباط زیبایی شناسی قرآن کریم در مقوله های اعجاز آن با نظریه نظم مورد بحث و کنکاش قرار خواهد گرفت و آیاتی از سوره های جزء 30 در بافت و ساختار بیانی طبق این نظریه مورد واکاوی قرار می گیرد. در ادامه زیبایی شناسی قرآنی ابعاد آوایی، موضوعی، محتوایی موسیقی و غیره بر پایه دیدگاه جرجانی مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. از آن جایی که جرجانی رویکردهای اساسی عناصر مذکور را تنها در بافت و سیاق درونی کلام کارآمد می داند نه در مؤلفه های روساخت بلاغی، بنابراین زیبایی آیات جزء 30 بر اساس این نظریه از بافت کلامی و تناسب سیاق چینش حروف و کلمات حاصل می گردد.
معناشناسی شلایرماخر و مبانی اندیشه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دغدغه اصلی هرمنوتیک روش شناختی که همانند هرمنوتیک روشی معتقد به معناداری متن و تعین قطعی آن صرف نظر از خواننده است و از زمان شلایرماخر به بعد و توسط او این روی کرد را پیدا کرده و بر خلاف هرمنوتیک روشی که تنها هویتی فنی داشت، دارای هویت دانشی نیز است، یافتن نظام قواعد استنباط معناست. گرانیگاه اصلی این نظام، تلقی آن از چیستی معناست که این تلقی نیز تا حد بسیاری منبعث از مبانی زیبایی شناختی و رومانتیستی آن است. به دلیل اینکه اندیشه های شلایرماخر در بین سایر اندیشمندان این دانش از محوریت خاصی برخوردار است، شناخت معناشناسی او در شناخت دقیق این هرمنوتیک بسیار تأثیرگذار است؛ از این رو در این مقاله تلاش شده است به چیستی معنا نزد شلایرماخر که در دلالت های تصدیقی ناظر به مفهوم فردیت نزد او و در دلالت های تصوری ناظر به مقام کاربرد کلمه است، پرداخته شود. در نظر او، متن کاملاً تجلی فردیت نویسنده است و معنای آن نیز به فردیت او برمی گردد. معنای واژگان نیز هرچند از رهگذر کاربردشان در سیاقی خاص معین می شود، یک وحدت درونی بین همه آنها در کاربردهای متفاوت وجود دارد که می توان آن را روح معنای کلمه نامید.
مطالعه و سیر تحول نقوش چلیپایی در تزئینات آثار دوره اسلامی شهرستان مراغه
نقوش چلیپایی به لحاظ تاریخی و هنری یکی از نقوش ارزشمندی است که در ادوار پیش از اسلام برای تزیین هنر های مختلف به کار رفته است و این نقوش در تزئینات آثار دوره اسلامی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر چند اصالت آن را به سرزمین ایران نسبت می دهند، در بسیاری از نقاط جهان و تمدن های باستانی کهن نیز، این نماد مشهود است. در این مقاله به بررسی مفاهیم، زیبایی شناسی و سیر تحول این نقوش در تزیینات آثار دوره اسلامی (معماری و سفالینه) شهرستان مراغه از آغاز تا پایان دوره قاجار و پهلوی پرداخته شده است. تصاویری که از این نشان بر روی آثار هنری و معماری به دست آمده مورد توجه بسیاری از محققین است. از نظر هنری نیز تکرار نشان چلیپا بر روی آثار متنوعی که از تمدن های مورد نظر به دست آمده حائز اهمیت است. هنرمندان متفکر دوران اسلامی از همان ابتدا به اهمیت نمادگرایی و زیبایی شناسی این نقوش پی بردند و بر همین اساس با کاربرد آن ها، این نقوش را به یکی از عناصر اصلی تزئینی دوره ی اسلامی تبدیل کردند. در این راستا آن ها را به صورت جداگانه و یا با تلفیق با سایر نقوش هندسی و کتیبه ای، در زمینه های مختلف هنری به کار بستند. طرح-های به کار رفته بر مبنای نقوش هندسی شکل گرفته اند که با کمی تأمل، به اهمیت نقش چلیپا در میان نقوش هندسی پی می بریم؛ لذا با توجه به تنوع و گونه های مختلف این نقش مایه در هنر و معماری دوره اسلامی شهرستان مراغه، در این مقاله سعی شده است نخست به مطالعه و تحلیل گونه های مختلف این نقش پرداخته شود و سپس پیشینه ی نقش، تحولات و خاستگاه آن مورد بررسی قرار گیرد. از این رو انتظار می رود در پایان این مقاله، تحلیل جامعی از سیر تحول نقش چلیپا در آثار دوره اسلامی شهرستان مراغه ارائه گردد.
طبیعت انسانی در نگاه عرفانی باغ در منظر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تبیین جایگاه باغ در منظر حافظ و بیانِ این مسئله که نسبت و ارتباط هنر باغ و شعر از حیث آفرینش هنری باهم چیست که مفهوم باغ به نحوی پربسامد در شعر حافظ حضور می یابد، باید ساحت ادراکی این دو مورد مداقه قرار گیرد. مقایسه این دو هنر بر اساس مؤلفه های بصری، شکلی صرف یا وجوه تعقلی صرف امکان پذیر نیست و در این زمینه تعلق این دو هنر به دو ساحت ادراکی مختلف هنرهای تجسمی و غیر تجسمی و سلسلهِ تحولات نگاه درونی و انفسی به طبیعت را در جریان شعر فارسی باید موردتوجه قرار گیرد. هدف این مقاله کشف چگونگی این رابطه درونی است و می خواهد نشان دهد استفاده فراوان از واژگان مرتبط با باغ در شعر حافظ را باید محصول قرابت نحوه آفرینش هنری در رابطه با تبیین حکمت آفرینش در نگاه او دانست. قرابتی که نه از هم نشینی باغ ساز و شاعر در عالم بیرون که از ارتباطی درونی و انفسی حاصل می شود. طبیعت در شعر حافظ به طورکلی و باغ به طور خاص، توصیف عینیات نیست و برای شناخت آن باید جهان بینی شاعر را مورد مداقه قرار داد. برای شناخت جهان بینی عارف، شناخت سیر تحول نگاه به طبیعت در نزد عارفان و تبدل مفهوم زهد در تاریخ تصوف ضرورت می یابد. در چنین بینشی است که بهشت زمینی می شود و زمین بهشتی. از طرفی بنیان فکری هنرمند هر دو وجه فاعلی و مفعولی طبیعت را می شناسد. وجه فاعلی آن که آفرینش هنری در قالب شعر، باغ و ... از آن سرچشمه می گیرد و هنر را بااخلاق مربوط می کند. قلمرو هنر آنجا آغاز می شود که طبیعت و اخلاق درهم آمیخته و باهم یگانه شوند. طبیعتی که چنان به اخلاق خود درآمیخته که وجودش را نمی توان بی آن تصور کرد، هنر نیز همین احساس لذت وجود دارد. طبیعتی که در هنر، اخلاق خود را یافته است و از منطق درونی خویش پیروی می کند. در این کشاکش، همچنان که طبیعت درون آرایش می یابد و زبان، طبع شاعرانه پیدا می کند، طبیعت سرکش بیرون نیز به دست انسان از نو آرایشی می یابد و نیروهای وحشی از آن رانده می شود و طبیعتی می شود آرایش یافته به دست انسان و برای انسان، یعنی- یک باغ، یک طبیعت انسانی.
مقایسه زیبایی شناختی مراتب هستی در فلسفه فلوطین و سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
زیبایی در فلسفه فلوطین و سهروردی، دارای جنبه های تطابق و تفاوت است. از دیدگاه فلوطین، هستی سه اقنوم دارد: احد که تمام زیبایی ها از او ناشی شده اند. پس از او عقل که اعظمِ موجودات است، پس از آن نفس؛ که این سه اقنوم در نظامی سلسله مراتبی از یکدیگر ناشی می شوند. نقس از عقل ناشی می شود و عقل به نوبه خود از احد. نظریه شهاب الدین یحیی سهروردی، مؤسس فلسفه اشراق، ریشه در اندیشه حکمای ایران باستا، فیلسوفان اسلامی و فلسفه نوافلاطونی دارد. وی مراتب هستی را از نورالانوار آغاز می کند، سپس از انوار قاهره صحبت می کند و سپس در پایان از انوار مدبره افلاک و ابدان سخن می گوید. در این مقاله، پس از گزارش خطوط اصلی تفکر این دو فیلسوف در تعریف، مراتب و ادراک زیبایی، به مقایسه مراتب زیبایی به مقایسه زیبایی شناختی مراتب نور در نظام سهروردی با وجود در فلسفه فلوطین می پردازیم. در پایان نقاط قوت و ضعف هر دو دستگاه را بررسی می کنیم و نشان می دهیم چه ارتباطی بین زیبایی و کمال بشری در فلسفه اشراق و فلسفه نوافلاطونی فلوطین وجود دارد.
کارکرد تضاد و تقابل در زیبایی شناسی تصاویر غزلیات عطار، بر اساس آراء جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالقاهر جرجانی از دانشمندان بلاغت و نحویون بنام سده پنجم است که بیشتر با نظریه «نظم» و «معنای معنا» شناخته می شود. دو کتاب ارزشمند او، «اسرارالبلاغه» و «دلایل الاعجاز»، در تبیین و ریشه یابی مباحث زیبایی شناسی سخن است. گرچه او در بیان سازه های مؤثر در زیبایی، بیشتر به تشبیه، تمثیل، استعاره و مجاز می پردازد، روشی که برای تحلیل ارزش زیبایی شناختی پی می گیرد و عواملی که در زیبایی صور خیال ذکرشده بیان می کند، می تواند راهی برای پژوهش درباره دیگر آرایه های سخن باشد. در این پژوهش بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه نظریات جرجانی، به تحلیل کارکرد تضاد و تقابل در زیبایی شناسی غزلیات عطار پرداخته می شود. این جستار روشن خواهد ساخت که آنچه از دید جرجانی سبب ساز زیبایی است، در نمودهای گوناگون ظهور عنصر تضاد و تقابل در تصویر ادبی (همچون تضاد و طباق، انواع پارادوکس و...) وجود دارد و بر اساس این، تضاد از سازه های توان بخش ادبیت متن به شمار می رود.
تحلیل زیبایی شناسی قالی قم (بررسی قالی های جدید قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، قالی قم به سبب زیبایی منحصر به فرد طرح، نقش و رنگ همراه با ابریشم و رجشمار بالا از شهرت و جذّابیت بهره مند بوده است. از این رو شناخت عوامل مؤثر جذابیت قالی قم از بُعد زیبایی شناسی با تکیه بر سه عنصر طرح، نقش و رنگ امری ضروری است. بدین سبب پژوهش حاضر با تجزیه و تحلیل بیش از صد نمونه قالی معاصر قم، با هدف بررسی دلایل زیبایی قالی این منطقه از نظر خریداران و تطبیق آن با مبانی زیبایی شناسی هنرهای سنّتی انجام شد. نتایج حاصل از نظرسنجی متقاضیان قالی قم نشان می دهد که رنگ و نوع رنگ بندی در کنار نوآوری در طرح های سنّتی، ظرافت، بافت منظم و جلای ابریشم، مهم ترین عامل زیبایی و جذابیت قالی های قم به شمار می آید، اما به رغم تنوع در طرح و رنگ، نقوش ریز و متراکمی که سطح ظاهری قالی را می پوشاند، از تنوع فرمی پایینی بهره مند است که تنها کاربرد اِشغال فضا و ایجاد تنوع رنگی را بر عهده دارد. به طور کلی نتایج نظر سنجی نشان می دهد، مؤثرترین عامل زیبایی در درجه اول به رنگ و چیدمان رنگی، در درجه دوم نوآوری در طرح و سپس ترکیب بندی نقوش وابسته است. این پژوهش توسعه ای به روش کتابخانه ای و همچنین میدانی انجام شد که به شیوه های اسنادی و پیمایشی، اطلاعات لازم به دست آمد و نتایج به روش توصیف و تحلیل محتوا بررسی شد. نتایج مطالعه مبانی زیبایی شناسی هنرهای سنّتی و تطبیق آن با قالی های قم نشان می دهد، به رغم وجود تغییرات و خلّاقیّت های بسیار، قالی این منطقه در بستر اصول هنرهای سنّتی رشد یافته و از منظر طرح، نقش و رنگ خارج از اصول نیست. اگر چه این قالی طی دو دهه اخیر، از اصل کاربردی بودن، سادگی و صمیمیت که از مشخصه های مهم هنر سنّتی است، فاصله گرفته و به هنری تجملی تبدیل شده است.