مطالب مرتبط با کلیدواژه

اشراق


۱.

توجیه نظریه پیدایی عالم در ترازوی نقد: (مدل سینایی، مدل اشراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا اشراق عالم پیدایش تعقل نور صدور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
تعداد بازدید : ۱۷۴۶ تعداد دانلود : ۹۴۰
مقاله ای که در پیش روی دارید در پی تبیین دو مدل از مدلهایی است که نظام پیدایی عالم را به تصویر می کشند. در حوزه تفکر اسلامی، الگوهای سینایی و اشراقی، نسبت به دیگر الگوهای شده، معروف تر و درخور توجه بیشتری هستند.گر چه اصل مساله ارتباط خدا با عالم، خصوصا در باب پیدایش آن (و نه صرفا تدبیر آن)، پس از مساله خدا، مهمترین مساله فلسفی، به خصوص برای فیلسوفان متاله تلقی می شود، اما نویسندگان این مقاله درصددند تا نشان دهند که اتفاقا ناکامی فیلسوفان در این مساله بیش از هر مساله دیگری است و برای اثبات فرض خود به اندیشه دو فیلسوف بزرگ مسلمان (ابن سینا و شیخ اشراق) که تلاشهایی جدی برای ارایه مدلی نظام مند از خلقت نموده اند، تمسک جسته اند. در نهایت پس از تحلیل محتوایی و در حد ظرفیت یک مقاله، برخی از نقدهایی که ممکن است آرای این بزرگان را آسیب پذیر نماید، مطرح کرده و امر داوری را به خوانندگان واگذار نموده اند.
۲.

نگاهی به نماد خورشید در تمثیلات سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اشراق نماد خورشید سهروردی لغت موران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸۹ تعداد دانلود : ۱۳۰۴
«خورشید» به عنوان یک موضوع همیشه موردتوجه شاعران بوده است. در دوره آغازین شعر فارسی توصیفاتی که از خورشید ارایه شده است، تنها جنبه تصویرسازی دارد. در سده های ششم و هفتم، خاقانی، عطار و مولانا بیش از دیگران به خورشید توجه نشان داده اند. سهروردی (549 ـ 587 ه . ق) ـ فیلسوف شهید و شهیر ایرانی ـ در آثار خود پی درپی از تمثیلاتی استفاده کرده که حضور خورشید در آنها از نظر بسامد قابل توجه است. این حضور چنان قوی، پررنگ و گسترده است که می توان خورشید را پایه تمثیلات و حتی تفکر او به شمار آورد. در هفت قصه از مجموعه قصه های ده گانه کتاب لغت موران، خورشید نقشی محوری و اصلی دارد و حضور آن در بافت متن چنان قوی و موثر است که با حذف آن، شالوده قصه به هم می ریزد. این نقش آفرینی خورشید از تفکر فلسفی و اندیشه های اشراقی سهروردی مایه می گیرد
۵.

معرفت شناسی قدیس آگوستینوس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اشراق عقل شناخت وحی حس سوفسطایی شک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۶۷
مقالة حاضر به بررسی نظام اندیشه آگوستین در حوزه معرفت شناسی می پردازد. وی مسأله اصلی خود را در قلمرو معرفت شناسی اثبات این معنا می داند که برای انسان امکان دستیابی به معرفت وجود دارد. ابزار کسب معرفت با توجه به متعلق شناسایی انسان، متفاوت است. امور مادی و طبیعی از طریق حسّ و عقل دریافت می شود. معرفت ما در این حوزة معرفتی نسبی است. بخش دیگر از معرفت انسان حاصل اشراق است، اشراقی که نتیجة تأثیر نور الهی بر وجود آدمی است. اشراق مواجهة مستقیم انسان را با اموری که امکان دستیابی به آن از طریق عقل و حسّ فراهم نیست موجب می گردد. معرفت حاصل از اشراق در عین حال که می تواند قطعی و یقینی دانسته شود، فردی است. بخش دیگری از نظام معرفت شناسی انسان را وحی کامل می کند. آگاهی انسان از قصد و نقشه خدا در خلقت از طریق خود او و به وسیهل وحی بر انسان کشف می شود. حجیت این معرفت مطلق است و آن را به واسطه ایمان همچون معرفتی یقینی می پذیریم.
۶.

چرخه معیوب هیجانگرایی مابوکراتیک و آینده دموکراسی در ایران طرحی آزمایشی ذهنی با رویکردی فراسوگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق شهود همگرایی تمدن فرهنگی فرهنگ تمدنی فرهنگ مبادی آداب فرهنگ معنوی، هیجان گرایی عوام سالار (مابوکراتیک) چشم انداز گرایی فراسوگرایی ایستار فناگرایی و حیات گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۱ تعداد دانلود : ۸۴۴
در این مقاله دستوری-محتوائی، تلاش شده ضمن تحلیلی نقادانه از پژوهش مدرسی در ایران، مشکلات کار آموزشی-پژوهشی را ناشی از چهار مشکل (عدم مناسبت جامعه شناختی، عدم مناسبت فرهنگی، عدم صلابت منطقی و فقدان کارآمدی سیاسی) معرفی شود. نویسنده به اقتضای این معرفی تحلیلی و برساخته، یکی از مشکلات مبتلابه ایرانی را تحت عنوان "هیجانگرائی "رصد کرده است. فراتر از آن، او با تکیه بر رویکردی فراسوگرایانه از لحاظ شناختی، و نوعملگرایانه از لحاظ فلسفی ارائه دهد. در این تلاش، هم مسئله موضوعیت مشکلات واقعی ایران مد نظر قرار گرفته، و هم خشیه ظنی و غیر جزمی. ضمن آنکه، موضوع روش بهانه پرداخن به امر محتوائی شده، اما نکته در درون یک قال یکردهای متکثر، رویکرد کثرتگرای این نوشته ملازم با نوعی فراسوگرائی است که با محرکه اشراقی (حیات-فناگرائی) حرکت را آغاز، و با تدبیر علمی-فلسفی، چشم‌انداز فلسفی را برای نیل به جهان مجرد فرا-ضابطی-فراطبیعی تصویر می‌کند
۷.

«آتش در عرفان اسلامی و زرتشتی»

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عرفان نفس اشراق نور عشق نیروانا آتش

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فرقه ها و سلسله ها
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی سایر
تعداد بازدید : ۵۶۶۲ تعداد دانلود : ۱۴۲۴
آتش در عرفان نماد نور، عشق،اشراق، خرد و پیوند با خداوند است که در عرفان جهانی عمومیت دارد و در عرفان اسلامی و زرتشتی نیز که بخش های اصلی عرفان ایرانی به شمار می آیند همین مطلب دیده می شود. آتش به صورت عشق در عرفان حضور یافته و در همه کشف و شهودهای عارفان همواره نور وآتش به نوعی دیده می شود. در دین زرتشت نیز همواره خدای یکتا پرستیده می شده و نور و آتش برترین جلوه حق قلمداد می شده است. آموزه های زرتشتی در اغلب ادیان تاثیر نهاده و به ویژه در ادیان ابراهیمی نقش آفرینی نموده است. خداوند در این ادیان نور دانسته شده و همواره به صورت نور یا آتش بر انبیاء و اولیاء و عرفا جلوه نموده است.
۸.

«وحدت وجود زرتشتی»

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اشراق نور اساطیر مکاشفه عرفان و تصوف وحدت شخصی وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۰۶
این مقاله ماخوذ از پایان نامه نگارنده با عنوان «پژوهشی در مراسم، اسطوره ها و عرفان دین زرتشت» است که در آن به نظریه وحدت وجود در عرفان زرتشتی و مقایسه آن با این نظریه در عرفان اسلامی، بودایی و مسیحی پرداخته و کوشش گردیده نشان داده شود که دین و عرفان زرتشتی در دیگر ادیان تاثیر داشته و دستاوردهای فرهنگ ایرانی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز به شکل های مختلف به تمدن بشری خدمت کرده است.وحدت وجود در نظریه آفرینش زرتشتی دیده می شود که امشاسپندان صفات و جلوه های خدا هستند و دیگر موجودات نیز جلوه های همان صفات به شمار می آیند. تنها نور است که وجود دارد و تایکی «نبودنِ نور» است و هستیِ او استقلالی نیست. نور حقیقی نیز خدای یکتا یا اهورامزدا است. همین دیدگاه در نزد عارفان اسلامی، ایرانی و حتی مسیحی و یهودی و ... دیده می شود.
۹.

عرفان سهروردی و زیبایی پرستی

کلیدواژه‌ها: اشراق عشق نظربازی عرفان و تصوف محبت سماع مکتب جمال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان عملی
تعداد بازدید : ۲۹۷۲ تعداد دانلود : ۳۵۷۶
شیخ شهاب الدین سهروردی (587ـ550 هـ.ق) معروف به شیخ اشراق پیش از آنکه فیلسوف باشد، عارفی بزرگ بوده و شرح زندگی او بهترین دلیل بر گرایش کامل او به تصوف ایرانی است. شیخ چون سالکی کامل به جهانگردی پرداخته و ریاضت های دشوار برای تزکیه خود کشیده و همواره با مشایخ بزرگ و صوفیان برجسته هم نشینی داشته و به برکت مکاشفات صوفیانه به حکمه الاشراق رسیده است. او در نهایت به مکتب جمال یا زیبایی پرستی در عرفان ایرانی و اسلامی می پیوندد و اصول عقاید این مکتب را می پذیرد و در آثار خود بروز می دهد و از عرفان زرتشتی بهره می گیرد و عرفان ایرانی را با چنان زمینه ای به مکتب جمال می رساند و به نظر بازی، سماع و رقص عارفانه با اصالت به زیبایی و عشق پایبند می گردد و عشق و جمال مجازی را پلی برای رسیدن به زیبایی حقیقی می داند.
۱۰.

مراتب انوار و تطبیق آن با نصوص عرفانی و شعر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عرفان اشراق نور قرآن و حدیث

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تعداد بازدید : ۱۵۷۹ تعداد دانلود : ۱۶۲۷
نور یکی از واژگان کلیدیِ قرآن و فرهنگ اسلامی است و حکمت اشراق بر مبنای آن بنا نهاده شده است؛ در عرفان و بویژه اشعار مولانا نیز نور و ترادفات آن به وفور به کار رفته است. پژوهش حاضر از سه منظر قرآن، حکمت و عرفان به نور و مراتب و هاله های معنایی پیرامون آن می پردازد و مناسبات و مشابهات آنها را بررسی و تبیین می نماید. در این سه دیدگاه، نور، نماد خالق هستی است و نور اقرب یا نور محمدی حاصل نورالانوار است. فلسفه به تبیین کلی کلام حق (قرآن) می پردازد و عرفان با بیانی لطیف و هنری، آن را برای طیف وسیع تری از مخاطبان تفسیر می کند.
۱۱.

تعالی گرایی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق همدلی الهام تعالی گرایی تزکیه نفس اندیشیدن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۴۵۹ تعداد دانلود : ۱۳۳۷
تعالی گرایی transcendentalism جنبشی در نهضت های فکری است که تأثیر فراوانی در هنر وادبیات اروپا داشته است . این جنبش ریشه در مذهب داردوجویای تعالی درزندگانی بشر است. این مکتب براین باور است که با تمرکز کردن بر روی وجدان ، الهام و اشراق می توان به اخلاق وهدایت دست یافت.در ایران ، مولانا، یکی از بزرگ ترین عرفایی است که می توان نظریات اورا دراین مکتب جای داد.مولانا برای رسیدن به تعالی دراشعارش به مسایلی چون وحدت نظر، ژرف اندیشی ، نیکی با خلق ، همدلی ، صبر، تزکیه نفس ، طرد ظاهر بینی ونیزتحولاتی که منجر به تکامل می شود، می پردازد. او ازاین رهگذر سالک را به تعالی و سرانجام اوجگاه اخلاقی سوق می دهد.
۱۲.

بررسی مراتب شهود در معرفت شناسی اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق عقل شهودی مشاهده (شهود) معرفت شناسی اشراقی ادراکات باطنی (عقلی) خیالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵۸ تعداد دانلود : ۱۲۵۴
از نور به عنوان موضوع فلسفه اشراق تفاسیر مختلفی ارائه شده است، امّا بنا بر تفسیر منطبق با نظر سهرودی، نور رمز و نمادی است از آگاهی و خودآگاهی. لذا علم مدار فلسفه سهروردی است. مسئله بنیادی مقاله حاضر بررسی مشاهده یا شهود در مسئله محوری حکمت اشراق، یعنی علم اشراقی، است؛ و در صدد اثبات این فرض است که سهروردی همان گونه که قاعده اشراقی اِبصار را در ادراکات باطنی جاری میداند، اصطلاح مشاهده یا شهود را نیز بر تمام مراتب ادراک حسّی، خیالی، عقلی، و قلبی اطلاق میکند. در این تحقیق نتیجه گیری میشود که طبق نظر سهروردی حقیقت ادراک، در مراتب مختلف ادراکات ظاهری و باطنی، شهودی است. مشاهده و مکاشفه در عالیترین مرتبه متعلق به مشاهده و مکاشفه قلبی و همچنین معرفت فوق ادراک عقلی است و حقیقت معرفت اشراقی نیز در این مرحله نهایی از شناخت شهودی عقل تحقق مییابد و به ظهور میرسد.
۱۳.

مبانی ذات گرایی شهود عرفانی در تفکر اشراقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اشراق ذات گرایی سهروردی ساخت گرایی تجارب مینوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲۰ تعداد دانلود : ۷۵۰
سهروردی فیلسوفی اشراقی است که ابداعات قابل توجهی در حوزة فلسفه، عرفان و تفکرات معنویت محور بیان داشته است. چیستی و چگونگی کسب تجارب معنوی و حقیقت آنها که در همة فرهنگ ها، مکاتب و اشخاص توجهی خاص به آنها میشود، از جمله حیطه های فکرآفرین سهروردی است. دو دیدگاه عمده در چیستی این گونه تجارب مطرح است: ذات گرایی که بر انسجام چنین تجاربی و مشترک بودن آن بین افراد و مکاتب تأکید دارد؛ و دیدگاه ساخت گرایی که معتقد است تفکرات و ایده های مکاشفه گر در پیدایش و شکل دهی به تجارب مینوی نقشی اساسی داشته است؛ بنابراین، تفاوتی ماهوی بین تجارب افراد و آنچه متعلق به سنت های فکری مختلف است وجود دارد. در تفکر سهروردی اتحاد با نور، زمینه ساز مکاشفة عرفانی و تجربة مینوی است، البته دیدگاه خاص نفس شناسانه و روان شناسی وی در تحقق آنها دخیل است که با اشراق و مشاهده همراه می باشد و با اتحاد و فنا صورت میپذیرد، با این توصیف، مجموعه ویژگیهای تجارب مینوی در نگاه اشراقی سهروردی، گویای نوعی ذات گرایی در این مکاشفات است؛ نه اینکه وحدت شخصی تجارب مطابق تفکر خاص حاکم بر افراد، هر تجربه ای را از تجارب دیگری متفاوت کند، بلکه همة آنها دارای مشترکات و زمینه های واحدند. پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی و ابزار کتابخانه ای و با تجزیه و تحلیل داده های مطالعاتی، ضمن اشاره به دیدگاه های مطرح در این زمینه، به مبانی ذات گرایی در شهود عرفانی از نگاه سهروردی پرداخته و به پرسش های اساسی در این زمینه پاسخ داده است.
۱۴.

تجارب مینوی در نظام فکری سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اشراق سهروردی اتحاد تجارب مینوی فنا.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۰ تعداد دانلود : ۵۰۰
حقیقت تجارب شهودی و چگونگی تحقق آنها، از جمله مسائلی است که همه افراد، فرهنگ ها و آیین ها با آن مواجه بوده و در خصوص آن دیدگاه هایی ابراز داشته اند. دو دیدگاه عمده در خصوص حقیقت چنین تجاربی مطرح شده است: نظریه ذات گرایی که بر انسجام این تجارب و مشترک بودن آن بین افراد و اقوام تأکید داشته و دیگری دیدگاه ساخت گرایی که ایده ها و تفکرات مکاشفه گر را در تکوین و شکل دهی تجارب پر رنگ دانسته است و لذا بین افراد و فرهنگ ها تفاوتی ماهوی در این تجارب وجود دارد. نظام فکری اشراقی، که با مطارحات حکیم سهروردی تنسیق شد، در این زمینه، دیدگاه خاص و ارزنده ای دارد. در چنین تفکری اتحاد با نور زمینه ساز مکاشفه عرفانی است و دیدگاه خاص نفس شناسانه این نظام در تحقق این تجارب دخیل است که با اشراق و مشاهده همراه بوده، با اتحاد و فنا پایان می پذیرد. گرچه در این تفکر ویژگی های ذوقی و اشراقی نقش اساسی دارد، ولی مجموعه ویژگی های تجارب مینوی از نگاه سهروردی، بیانگر نوعی ذات گرایی در مکاشفات عرفانی است، نه اینکه وحدت شخصی تجارب بر اساس نوع تفکر حاکم بر افراد، هر تجربه ای را از دیگر تجارب جدا کند؛ بلکه همه آنها دارای مشترکات و زمینه های واحدند. پژوهش حاضر ضمن اشاره به دیدگاه های مطرح در این خصوص به توضیح چیستی و چگونگی تجارب مینوی از نگاه سهروردی پرداخته و به مجهولاتی در این زمینه پاسخ داده است.
۱۵.

روش شناسی حکمت اشراق و اعتبار معرفت شناختی آن

کلیدواژه‌ها: عرفان فلسفه اشراق شهود عقل اعتبار معرفت شناختى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲۹ تعداد دانلود : ۶۸۰
یکى از عناصر اصلى حکمت اشراق به لحاظ روشى، اتّکاى آن بر شهود و اشراق است. اما از پرسش هاى مهم درباره این روش، جایگاه عقل و نحوه جمع میان عقل و شهود است. همین امر پرسشى را نیز درباره جایگاه خود حکمت اشراق در میان مکاتب همگن به وجود مى آورد. نوشته حاضر درصدد است از طریق روش شناسى حکمت اشراق، به پرسش هاى مزبور پاسخ دهد. بدین منظور، نخست به تبیین روش شناسى حکمت اشراق پرداخته، سپس جایگاه عقل را در آن مشخص نموده است. از نظر مؤلف، شیوه کشف و رسیدن به واقع، عقل و شهود هردو است؛ اما در مقام تحلیل، تبیین و تبدیل آن داده ها به نظام فکرى، حاکمیت مطلق از آن عقل است. به دلیل آنکه التزام به تعقّل و استدلال، مشخصه بارز و جامع میان تمامى نحله هاى فلسفى است، باید حکمت اشراق را به لحاظ روشى، نوعى فلسفه دانست. بخش پایانى این نوشته به ارزیابى روش شیخ اشراق اختصاص دارد و بعد از بررسى مناسبات عقل و شهود، معلوم مىکند که شهود و عقل مى توانند در مواردى با یکدیگر همگام نباشند و به دنبال آن، همواره نمى توان منطق پذیرى و اعتبار شهود را از طریق عقل استنتاج کرد؛ همان گونه که عقل به تنهایى در تمامى حوزه ها کارایى ندارد و این امر بیانگر مزیّت روشى حکمت اشراق نسبت به فلسفه مشّاء و عرفان نیز است.
۱۶.

رویکرد اشراقى ابن سینا در هستى شناسى(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق ارسطو ابن سینا مشاء هستی شناسى عرفان عقلى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۲ تعداد دانلود : ۷۱۳
نوشتار حاضر تلاش دارد تا برخلاف ذهنیت غالب درباره ابن سینا رویکرد نوینى از تفکرات وى را طرح کند و آن را به اثبات برساند. طبق این رویکرد، ابن سینا علاوه بر تفکر استدلالى از تفکر عرفانى و اشراقى نیز بهره مند است؛ امّا تفکر اشراقىِ وى در زیر تار و پود استدلال هاى تعلیمى و مکتب بحثى سینوى پنهان مانده است. گفتنى است که رسالت نوشتار حاضر واگشایى این تجربه حضورى و ذوقى است، تجربه اى که مى توان از آن تعبیر به «عرفان عقلى» کرد. بنابه این رویکرد، رساله هاى اشراقى ابن سینا و همین طور نمط هاى سه گانه اشارات وى ـ همگى ـ ساختار، رویکرد، و هدف واحدى دارند. افزون بر این، کلّیت فلسفه ابن سینا نیز داراى نظامى واحد و ساختارى یگانه است و رساله هاى اشراقى و نیز سه فصل پایانى اشارات، در حاشیه تفکر این فیلسوف قرار ندارند؛ بلکه در متن نظام فلسفى و تفکر او، همراه با دیگر مکتوبات وى، هدف واحدى را دنبال مىکنند. بر این اساس، هستى شناسى ابن سینا تفاوتى آشکار با هستى شناسى ارسطو دارد.
۱۷.

ماهیت تاریخی امکان و تحقق فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق حکمت متعالیه فلسفة اسلامی مشا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۸ تعداد دانلود : ۷۷۶
این مقاله به بررسی امکان فلسفة اسلامی، و توصیف ویژگی ها و گرایش های آن می پردازد. دیدگاه نویسندگان این است که مسئلة امکان و تحقق فلسفة اسلامی اساساً ماهیتی تاریخی دارد؛ به این معنا که در پاسخ این پرسش که آیا فلسفة اسلامی امکان دارد، و اگر آری، آیا تحقق یافته است یا نه، باید فلسفه را دانشی سیال درنظر گرفت که از زمان ورود به جهان اسلام تحولاتی را به خود دیده، و در این روند تاریخی قبض و بسطی در مصادیق آن پدیدار گشته است؛ گرایش ها، نظریه ها، و مسائل متفاوتی در آن ظهور کرده اند، برخی از آن ها اهمیت بیش تری پیدا کرده اند و برخی دیگر در انزوا قرار گرفته اند. این تحولات سبب شده است که برای فلسفة اسلامی هویت متمایزی شکل بگیرد. جامع نگری، یقین مداری، و خدامحوری سه ویژگی عام و اساسی فلسفة اسلامی است. در این مقاله، مشخصه های کلی مکتب مشا، اشراق، و حکمت متعالیه توصیف می شوند و تحلیل گفتمانی به عنوان بهترین راهکار برای بیان مشخصه های گرایش های فلسفی ارائه می شود. هدف اصلی این مقاله نشان دادن این نکته است که مفهوم فلسفة اسلامی منافی با سیر آزاد عقلانی نیست.
۱۸.

بررسی تطبیقی مبانی فلسفی شیخ اشراق و برگسون و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق شهود تعلیم و تربیت تفکر سهروردی برگسون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه‌ تعلیم و تربیت
تعداد بازدید : ۲۱۵۶ تعداد دانلود : ۸۰۶
سهروردی و برگسون در زمرة فیلسوفانی هستند که به عرفان و شهود اهمیت وافری داده اند. در این پژوهش سعی شده است با بررسی مبانی فلسفی این دو فیلسوف بزرگ، دلالت های تربیتی آنها استخراج گردد. بررسی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی و معرفت شناسی برگسون و سهروردی نشان می دهد که مفاهیم اساسی در فلسفة برگسون زمان، تکامل، شهود و تغییر می باشند. اما در فلسفه سهروردی، نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر دو بر ارادة فردی و شهود تأکید می ورزند. همچنین دیدگاه برگسون و سهروردی نسبت به انسان و خداوند متفاوت است. در این موضوع، سهروردی، بحث قوای گوناگون را مطرح می سازد و برگسون به رابطة مغز و ذهن اشاره می کند. خدای برگسون، پیوسته در حال تغییر و تکامل است و خدای سهروردی متعالی و منزه از هر گونه تغییر است. در بحث معرفت شناختی، هر دو علی رغم تأکید فراوانی که بر شهود دارند، تفکر و تعقل را برای شناخت لازم می دانند. در بحث دلالت های تربیتی چنین استنباط شده است که هدف غایی تربیت، از نظر سهروردی رسیدن به کمال مطلق و از دیدگاه برگسون پرورشِ انسانی، عقلانی ‐ شهودی است. اصول تربیتی حاصل از آرای برگسون شامل: اصل تغییر، اصل تکامل، اصل آزادی و اصل تدریج است. اصول تربیتی حاصل از اندیشه های شیخ اشراق غفلت گریزی، کرامت نفس، صبر و خودشناسی است. از میان روش های تربیتی برگرفته از آرای سهروردی و برگسون، می توان به اهمیت عرفان، شهود، تفکر و تعقل، که هر دو بر آن تأکید داشته اند، اشاره کرد.
۱۹.

نقش خواجه نصیر طوسی در تعامل پارادایم های سه گانه فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق حکمت متعالیه فلسفه اسلامی خواجه نصیرالدین طوسی پارادایم مشاء

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۵۳۰ تعداد دانلود : ۸۱۶
غرض از نگارش نوشتار حاضر، مطالعه و بررسی جایگاه خواجه نصیرالدین طوسی در ظهور، رشد و بالندگی پارادایم های سه گانه فلسفه اسلامی یعنی مشاء، اشراق و حکمت متعالیه است؛ از این رو، ابتدا ضمن ارائه توضیحات مختصری درباره مفهوم واژه «پارادایم» و سه مکتب فلسفی مذکور، بر معنای مختار از این واژه استوار می شود و سپس نقش خواجه نصیر طوسی در تطوّر این سه پارادایم تحلیل خواهد شد. نگارنده بر این باور است که خواجه نصیر با اتخاذ رویکردی تعامل-محور، به رهیافتی جدید در فهم پارادایم ها نائل شده است. وی در زمره اندیشمندانی است که با ایجاد تعامل سازنده و ترابط اثربخش میان دو پارادایم مشاء و اشراق، زمینه ظهور پارادایم حکمت متعالیه را فراهم آوردند. این مسئله، هم از حیث مفهوم سازیِ اصطلاح «حکمت متعالیه» و هم از لحاظ رهیافت معرفتی قابل تبیین است. تأثّر نظام حکمت صدرایی از خواجه نصیر طوسی در مسائل مختلف نیز چشمگیر و قابل تأمل است.
۲۰.

شاخصه هاى کلان مکتب فلسفى با تأکید بر مکتب مشّاء و اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشراق حکمت متعالیه مشاء مکتب فلسفى نظام فلسفى شاخصه هاى کلان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
تعداد بازدید : ۱۹۶۰ تعداد دانلود : ۸۶۸
در حوزه فلسفه اسلامى با سه مکتب معروف فلسفى یعنى مشاء، اشراق و متعالیه روبه روییم. نگاه درونى به مسائل گوناگون مطرح در این مکاتب و تحلیل و بررسى آنها، بخش عمده کتب و مقالات را به خود اختصاص داده است؛ ولى نگاه بیرونى و کل نگرانه به این مکاتب و بررسى شاخصه ها و مؤلفه هاى تشکیل یک مکتب فلسفى و فرایند تحقق آن در گذر زمان نیز بسیار مهم است. بدین سان پرسش اصلى این است که مختصات یک مکتب فلسفى که موجب تمایز آن از مکاتب دیگر مى شود چیست؟ و به راستى چرا در فلسفه اسلامى، تنها با سه مکتب مواجهیم؟ در مقاله پیش رو، کوشیده ایم ضمن تبیین و تحلیل این شاخصه ها، آنها را بر دو نظام مشائى و اشراقى تطبیق کنیم. مدعا این است که مکتب مشاء و اشراق داراى نقطه آغاز، روش خاص فلسفى، ابزارهاى لازم براى وصول به مقصود و دستگاه سازوار هستى شناختى هستند که با دقت در مجموعه تعالیم آنها هم مى توان این عناصر را یافت و هم مى توان تحلیل کرد که چرا به آنها مکتب فلسفى گفته مى شود و وجه تمایز آنها از یکدیگر چیست. نتیجه اى که از این تحلیل به دست مى آید دو مطلب است، اولاً، مبانى کلان لازم براى تأسیس یک مکتب فلسفى تبیین مى شود؛ ثانیا، روشن مى شود که صرف اتحاد روش فلسفى دو حکیم و یا اتفاق آنها در یک یا چند مسئله به معناى یکى بودن نظام فلسفى ایشان نیست؛ به گونه اى که حتى وجود یک مشخصه جدید، هویت ساز مکتب جدیدى کاملاً متمایز از مکاتب پیشین مى شود.