مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
زیبایی شناسی
حوزه های تخصصی:
فلسفه هنر و زیبایی شناسی همواره در دیدگاه بزرگان اندیشه و تفکر جایگاهی ویژه داشته و مورد اهتمام و توجه بوده است. این مقوله اغلب در قالب زیبایی شناسی پیگیری شده است. اهمیت هایدگر، در این زمینه به مخالفت کلی او با شیوه و نگرش مابعدالطبیعی آغاز شده از نظریات افلاطون، و دیدگاه خاص مبتنی بر آن، یعنی زیبایی شناسی به طور خاص و نیز نقطه نظرات خاص هایدگر در رابطه با ""منشأ اثر هنری""، ""شاعرانه سکنی گزیدن انسان""، و ""راه نجات بودن هنر در عصر عسرت بار کنونی"" و لزوم واکاوی محتوای این اندیشه و تفسیر و شرح آن، از سوی دیگر، مربوط می شود .
در مقاله حاضر سعی شده است تا با اشاره ای گذرا بر چرائی مخالفت هایدگر با رویکرد زیبایی شناسانه به هنر، نوع نگاه وی به این مقوله تا جای ممکن و با رجوع به آثار متعدد وی بررسی و تبیین گردد. تأکید اصلی هایدگر در مقوله هنر، بر مفهوم ""چیز"" استوار است. که یک طریق تقرب به آن، با شروع بررسی مفهوم آن و نیل به مفهوم اثر هنری تحقق می یابد و می توان آن را شروعی از مابعدالطبیعه و تعالی از آن محسوب کرد. و طریق دوم، شرح و تفسیر ""چیز"" به عنوان بیانگر عالمیدن چهارگانه آسمان، زمین، قدسیان و فانیان است که حاصل آفرینش و سکنا گزینی شاعرانه انسان است. در نهایت این شاعری است که نجات دهنده انسان از عصر عسرت بار کنونی حاصل از تفکر مابعدالطبیعی به وجود آورنده تکنولوژی می باشد.
تحلیلی بر جنبه های مضمونی و زیبایی شناسی تغزل جاهلی در معلقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر زمان و مکان بر اندیشه و احساس شاعر و استعداد و خلاقیت خود او در ارائه تصاویر هنری در شعر دوره جاهلی و مخصوصا معلقات قابل ملاحظه است. معلقات به عنوان قصاید برگزیده نماد و سمبل شعر دوره جاهلی بشمار می آیند این قصاید اگر چه از نظر مضمون و غرض اصلی با یکدیگر تفاوت دارند اما ساختار آن ها بخصوص مقدمه تغزلی شان با ویژگی های منحصر به فردی که دارد تمایز و هویت خاصی به آن ها بخشیده است.
این مقاله به روش کتابخانه ای با تحلیل مضمون ابیاتی از تغزل هر یک از معلقات به تبیین تأثیر محیط طبیعی بر اندیشه و نوع نگاه شاعر جاهلی و حتی بر ساختار قصیده او پرداخته است سپس عواملی که نقش مؤثری در اعطای جمال فنی و ظرافت هنری به قصاید داشته اند مورد تحلیل قرار داده است. عنایت به زمان و محیط طبیعی، ترکیب ساختاری و بلاغی، ذکر و حذف قیود، تیزبینی و تعمد شاعر در کیفیت ارائه هنرمندانه تصاویر به قصد انگیزش عواطف از جمله عواملی هستند که اسباب تمایز، قوت و پویایی تغزل جاهلی را فراهم آورده است.
شناسایی الگوهای زیبایی شناسی منظر بومی گیلان مبتنی بر تحلیل منظر روستایی (نمونه موردی: روستای پس چپر)
حوزه های تخصصی:
معماری بومی گیلان براساس مطابقت حداکثری با اقلیم و امکانات محلی شکل گرفته است. منظر روستایی گیلان، شامل الگوهای ساختی است که عمدتاً در طول سالیان، با توجه به اقلیم، فرهنگ و نیازهای عملکردی جوامع روستایی شکل یافته است. گیلانی رابطه خاصی با طبیعت دارد که در معماری، فرهنگ، آداب و رسوم و منظری که می سازد، آشکار است. منظر گیلان ساخته ذهن گیلانی است، ذهنی که افزون بر پیشینه تاریخی و فرهنگی و اقلیم خاص خود معیارهای زیبایی شناسانه خاصی دارد. عدم شناخت کافی نسبت به معماری بومی و منظر ارزشمند حاصل از آن، موجب تخریب منظر و گسست خاطرات خواهد شد، که علاوه بر تضعیف هویّت، با از بین رفتن تعلق و احساس مسؤلیت نسبت به محیط زندگی، نتایج تأسف باری به بار خواهد آورد. دستیابی به الگوهای ارزشمند این منظر، نیازمند شناخت و بازنگری نمونه های قدرتمند آن است. حال آنکه این منظر تاکنون مورد تحلیل قرار نگرفته و الگوهای زیبایی شناسانه آن، کشف نشده است. مناظر روستاهای قدیمی نمونه های بارزی هستند که می توان در آنها به پیوند کامل حسی دست یافت؛ چراکه هسته اولیه این روستاها با توجه کامل به بستر طبیعی پیرامون شکل گرفته و علاوه بر مناظر طبیعی روستا، عوامل کالبدی اعم از توپوگرافی و غیرکالبدی چون بوها، نور و صداها در آن رعایت گردیده است. چنانچه بتوان ریخت شناسی منظر روستا را استخراج نموده و به فرایند شکل گیری و عناصر سازنده آن پی برد، می توان از آن در تقویت بافت فرهنگی و تصمیم سازی در مورد عوامل مؤثر در منظر شهر استفاده کرد. این پژوهش مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی است. در بررسی کتابخانه ای با مراجعه به منابع علمی موجود و بررسی آنها شاخص های مورد نظر در ارزیابی محدوده مطالعه استخراج گردید. همچنین با بررسی تاریخی مناظر روستایی گیلان و سوابق پژوهشی انجام شده در این زمینه، فرهنگ و آداب رسوم گیلان و الگوی برخورد مردم گیلان با طبیعت در ساخت منظر بومی مطالعه گردیده و در ادامه از طریق مشاهدات عینی، منظر عینی روستای «پس چپر» و طبقه بندی مشاهدات و انطباق آن با شاخص های استخراج گردیده در مطالعات، الگوهای کالبدی همراه با موارد مناسب کاربرد هر کدام در قالب جدولی کاربردی به عنوان نتایج حاصل از پژوهش طبقه بندی گردید. یافته های حاصل از این پژوهش گویای آن است که منظر عینی روستای مورد مطالعه، از حیث زیبایی شناسی، برخاسته از ذهنیّت و نحوه نگرش یک گیلانی به طبیعت است. در این نگرش آمیختگی محیط مسکونی با طبیعت به خوبی به چشم می خورد. رشد و توسعه تدریجی کلیّت روستا و تغییرات بطئی عناصر درون آن پیوندی پررنگ با طبیعت داشته و از الگوی رشد تدریجی آن تبعیّت می نماید. بررسی منظر عینی روستا، نشان دهنده غلبه بستر طبیعی پیرامون به عناصر کالبدی و مصنوع آن است. اصول طراحی رعایت شده در این روستا از یک اصل کلی تبعیّت می نماید، و آن وجود ارتباط بصری بالا میان فضاهای مختلف روستاست. قریب به تمامی مناظر روستا با داشتن عناصر کالبدی و حس مکانی متنوع و مخصوص به خود، دارای دو عنصر اصلی پیش زمینه و پس زمینه ای طبیعی اند. این مناظر علی رغم داشتن اصول طراحی مشخص و فکر شده، بکر به نظر می رسند. و ناظر هنگام حضور و حرکت درفضا خود را تواماً در میان روستا و طبیعت می یابد.
تحلیل زیبا شناختی ساختار آوایی شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد؛ درحقیقت شاعر با شعر خود عملی در زبان انجام می دهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی تمایزی احساس می کند. زیبایی شعر در گرو هم نوایی و هماهنگی میان عناصر شعری است و یکی از راه های ایجاد این هم گونی و هم سنگی ساختار آوایی شعر است. فرمالیست ها و ساخت گرایان بر این باورند که اساس شعر ساختار آن است و در بررسی های ساختاری روساخت اثراهمیت بیشتری دارد.
در این مقاله به بررسی روساخت (ساختار آوایی) و دسته بندی دقیق همة روش های تشکیل دهندة این ساختار در شعر قیصر امین پور پرداخته شده و به آرایه هایی که در شکل گیری ساختار آوایی نقش داشته اند اشاره شده است. امین پور یکی از شاعران معاصر است که اشعاری در قالب کلاسیک و نیمایی دارد. او با استفاده از امکانات متعدد زبانی توانسته جنبة موسیقایی شعرش را تقویت کند. ساخت آوایی که در سه سطح توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی نمود می یابد، در شعر امین پور بسیار مورد توجه است؛ وی با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف تشکیل دهندة کلام از واج تا جمله جنبة زیبایی شناسیک و هنری شعرش را برجسته کرده است. کاربرد آرایه های گوناگون زبانی مانند انواع روش های تکرار، تسجیع، تجنیس و استفاده از عناصر ایجاد موسیقی (بیرونی، درونی و کناری و...) بر زیبایی ساختار آوایی شعر قیصر افزوده است.
جلوه های ادبی سیاسی شعارهای دوران انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در انقلاب اسلامی ایران، مردم از جان گذشته، با فریادهای خشم آهنگ و موزون خود در کوچه و خیابان، ضمن تبیین بنیادها و اهداف انقلاب، در پیش بردن این حرکت سیاسی و منجر شدن آن به پیروزی، نقش مهم و غیرقابل انکاری داشتند.
شعارها به دلیل کوتاه و موزون بودن، سادگی، طنزگونگی و داشت ن تقدس مذهبی، خ یلی زود در اذهان جای می گرفتند و با تکرار منتشر می شدند. اگرچه شعارها بیشتر توس ط مردم کوچه و بازار در زمانی کوتاه ساخ ته می شد و بر زبان ها جاری می گشت، اما وجود عناصر زیبایی شناسی تا حدودی در آنها قابل توجه و بازکاوی است. این نوشته پژوهشی که پس از نگاهی به ابعاد سیاسی اجتماعی شعارها، آنها را به شیوه توصیفی تحلیلی از بعد ادبی و زیبایی شناسی بررسی می کند، نشان می دهد که ذوق و قریحه خدادادی مردم ایران، طبع ظریف و نکته سنجشان، نیز مأنوس بودنشان با شعر و ادبیات، در شعارهای انقلابیشان نیز جلوه گری می کند.
انسان در برابر مرگ با رویکردی به آثار دیمین هرست
حوزه های تخصصی:
مرگ اندیشی به عنوان حقیقیتی انکارناپذیر، از اساسی ترین دغدغه های انسان در طول تاریخ می باشد. مرگ به مانند تولد امری طبیعی است و اهمیت آن در جوامع گوناگون از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی از فردی به فرد دیگر هم متفاوت است .
امروزه پیشرفت علم و تکنولوژی سایه ای بر واقعیت افکنده و به موجب آن، روشنگری از طریق علم در جوامع گسترش یافته و با تأثیر بر زندگی اقتصادی منجر به کمرنگ شدن بازنمود مرگ در جامعه مدرن شده است.
بر اساس این ویژگی ها و ساختارهای اجتماعی جوامع، آنچه به عنوان مؤثرترین ابزار شناخته شده در بازکردن گره های مفهومی برای مخاطب و تلاش به منظور پدید آوردن تصویری گویا از معنای مرگ داشته است، هنر و زیبایی شناسی می باشد.
دیمین هرست از جمله هنرمندانی است که با به چالش کشیدن مضمون مرگ، به هدف رویارویی و یادآوری آن، آثاری را پدید آورده است که با دیدگاه و ارائه متفاوتش توجه جهانیان را به خود جلب کرد.
آثار او متعلق به دنیای پست مدرن با مفهوم پذیرش رانده شدن مرگ به حاشیه های زندگی عمومی جوامع معاصر و واکنشی به جهان سرمایه داری است.
روش رویکرد پژوهش حاضر توصیفی، تحلیلی و شیوه ابزار آن اسنادی کتابخانه ای و اینترنتی است.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارایه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
نگریستن از منظری سرمدی در باب زیبایی شناسی از منظر ویتگنشتاینِ متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی و به طور کلی امر رازآمیز نقشی اساسی در فلسفه متقدم ویتگنشتاین دارد. مبتنی بر این نظرگاه زیبایی شناسانه، زیبایی شناسی شیوه ای برای «بیانِ» امر رازآلود و نحوة واقع بودگی واقعیت هاست. بر این اساس، اثر هنری شیئی است که از وجهی سرمدی بدان نگریسته شده است. مبتنی بر نظرگاه زیبایی شناسانة ویتگنشتاین متقدم، ما هنگامی که اشیا را از این منظر مورد توجه قرار می دهیم، با به فراموشی سپردنِ کاربردها و سود و زیان های روزمره، آن ها را از این که اموری واقع در جهان به شمار آیند تعالی می بخشیم و آن ها را در چهارچوبِ کلی کران مند هم راه با حیرت و اعجابی ممدوح به نظاره می نشینیم. اثر هنری شی ء را در روابط ضروری اش با سایر چیزها می نمایاند و این نگاه به شیء از «منظری درست» است.
اگر، آن گونه که ویتگنشتاین متقدم عقیده داشت، گزاره های اخلاقی از آن رو که ناظر به ارزش مطلقی خارج از جهان اند «بی معنا» به شمار می آیند و تربیت اخلاقی جز از ره گذر بیان مصادیق و نمونه ها تحقق نمی یابد، هنر در این میان حکایت گر بهترین نمونه هاست.
نسبت زیبایی شناسی و عقلانیت ارتباطی منطق زیبایی شناسانه «عقلانیت ارتباطی» در اندیشه هابرماس و نسبت آن با «نقد قوه حکم» کانت و «هنر مدرن» آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
این نوشتار در پی توضیح مبنای زیبایی شناختی نگرش یورگن هابرماس به «عقلانیت ارتباطی» است. مطابق مدعا تعریف امانئول کانت در مبحث نقد قوه حکم از امر زیبا، و توضیح وی از قضاوت ذوقی و زیبایی شناسانه، به فهم ابعاد ژرف تر رویکرد هابرماس به «عقلانیت ارتباطی» و مقوله کنش ارتباطی و زبانی می انجامد. هم چنان که توجه به پرسش های مطرح در مکتب انتقادی فرانکفورت و دیدگاه های تئودور آدورنو در توضیح جریان از خود بیگانه شدن انسان مدرن و جایگاه هنر مدرن نیز به فهم انگیزه انتقادی هابرماس از موقعیت آدمی در جهان امروز و دلایل توجه وی به عقلانیت ارتباطی مدد می رساند. گام دیگر نوشتار توضیح تفاوت های هابرماس با آدورنو، در توجه اولی به عقلانیت ارتباطی و توجه دومی به «هنر مدرن» است. توضیحی که به شناسایی مؤثرتر سرشت زبانی رویکرد هابرماس به حوزه عمومی می انجامد.
کانت و خویشاوندی عقل و خیال در زیبایی هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت در نقد قوه حکم که سومین کتاب اصلی وی است، تلاش دارد داوری زیباشناختی را به قوه حکم تأملی اختصاص داده و آن را از احکام معرفتی فاهمه در نقد اول و احکام اخلاقی عقل در نقد دوم متمایز سازد. با این حال از آنجا که نقد سوم می بایست شکاف بین دو نقد نخست را پر کرده و بنابراین ارتباط بین دو قلمرو فلسفه را امکان پذیر سازد، قوه حکم تأملی می بایست در مواضع متعدد، پیوند قوای فاهمه، خیال و عقل را خواه در تأملات زیباشناختی و یا غایت شناختی برقرار کند. این نوشتار درصدد است پس از تقریر اصول کلی حاکم بر قوه حکم زیباشناختی و بازی آزاد خیال و فاهمه جهت نیل به صورت محض و غایی اعیان، چگونگی پیوند این قوه با عقل در زیبایی هنری و دو قسم برجسته آن، یعنی هنر مکانیکی و هنر زیبا (نبوغ) را نشان دهد.
زیبایی شناسی کلام وحیانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی از مباحث بنیادین و اساسی است که پیدایش آن به افلاطون و پیش از او برمی گردد و تا امروز نیز با آرای متفکران و صاحب نظران معاصر غربی و اسلامی به حیات خود ادامه می دهد. هنر دینی نیز یکی از انواع کوشش های فکری است که برای درک و دریافت حقیقت هستی صورت می گیرد. از آنجا که قرآن کریم به عنوان بزرگ ترین معجزه مکتوب، از جنبه های مختلف قابل بررسی است، در مقاله حاضر، در گستره ای از مطالعات میان رشته ای، به روش تحلیلی- تطبیقی و با تکیه بر کلام وحیانی قرآن کریم کارکردها، روابط و وجوه اشتراک و افتراق زیبایی شناسی و هنر دینی را بیان می کنیم. برآیند این پژوهش این است که تأکید بر جنبه های گوناگون اعجاز متنی از ابعاد هنری و ادبی در بررسی آیات قرآن، نادیده گرفتن محتوای متین آن نیست؛ بلکه توجه دادن به زیبایی های ساختاری، زبانی، تصویری و روابط واژگانی آن است که پس از گذشت قرن ها تازگی دارد و از رونق نمی افتد.
بررسی مفهوم و جایگاه سبک هنری در هنر عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ضمن برشمردن برخی از ویژگی های عمده هنر عامه به بررسی نقش و جایگاه سبک در آن می پردازد. هنر عامه به مثابه آیینه ای رو به فرهنگ عمومی، پیشینه تاریخی، آرمان ها و آرزوهای یک جامعه است. ویژگی هایی مانند جمعی بودن، ساختار ساده، احساسات گرایی، روایت گری، و توانایی برقراری ارتباط با لایه های مختلف اجتماعی، باعث می شود تا هنر عامه ضمن برقراری یک زمینه ارتباطی قوی، پیوند تاریخی، اجتماعی و فرهنگی محکمی بین اقشار گوناگون یک جامعه به وجود آورد. از این رو سبک که در برگیرنده جهان بینی فردی هنرمند است، بنا به ماهیت اجتماعی و فرهنگی هنرهای عامه، بیش از اینکه امری فردی و شخصی باشد مقوله ای عام است که تابع مؤلفه های عمیق اجتماعی و فرهنگی جامعه قرار می گیرد. البته این به این معنی نیست که در هنرهای عامه هنرمند استقلال سبک ندارد، هنرمند می تواند تا آن جا که مبانی اصلی فرهنگی و زیبایی شناختی جامعه به او اجازه می دهد، سبک شخصی و هویت هنری فردی خود را در اثر هنری به جا بگذارد.
تبیین دلالت های دیدگاه جان دیویی در خصوص هنر و زیبایی شناسی برای فرایند تدریس و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تعیین دیدگاه زیبایی شناختی جان دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری است. در پژوهش حاضر، ما دو سوال داشته ایم: 1) زیبایی شناسی از دید جان دیویی چیست و دارای چه مؤلفه هایی است؟ 2) رابطه این مؤلفه ها با فرایند تدریس و یادگیری چگونه است؟ برای پاسخ گویی به این سوالات تحقیق از منابع کتابخانه ای متعدد به صورت فیش برداری و از پایگاه های اطلاعاتی اینترنتی (نمایه ، پایگاه مقالات خارجی دانشگاه تربیت مدرس، پایگاه پایان نامه های دانشگاه های تربیت مدرس تهران- دانشگاه تهران- علامه طباطبایی- الزهرا، بانک اطلاعات نشریات کشور و مجلات ایران، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نورمگز، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) اطلاعات جمع آوری شده است و سپس با استفاده از روش مروری – اسنادی، به صورت مختصر دیدگاه دیویی در خصوص هنر، زیبایی، زیبایی شناسی و تدریس و یادگیری شرح داده شده است. بعد از انجام این کار، دلالت های دیدگاه هنری دیویی برای فرایند تدریس و یادگیری را استنباط و استخراج نمودیم. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که فرایند تدریس و یادگیری، تجربه ای زیبایی شناختی است و باید به صورت زیبایی شناختی ارائه گردد: از دید دیویی برای این که فرایند تدریس و یادگیری، زیبایی شناسی باشد، باید این موارد را به کار برد: استفاده از مبانی علمی در فرایند تدریس و یادگیری؛ تدریس واحد داشتن؛ پرهیز از تقابل ها در تدریس؛ اتصال یادگیری با امور روزمره و اجتماعی؛ استفاده از عوامل روان شناسی مثل تخیل و عاطفه در فرایند تدریس و یادگیری؛ نگاهی زیبایی شناختی داشتن به شغل معلمی؛ استفاده از بازی در این فرایند؛ ضرورت صداقت و نظم برقرار کردن به صورت هنرمندانه.
زیباشناسی سد و اعتلای منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
فرآیند طراحی و ساخت یک سد ایمن و کارآمد، تلاشی مداوم جهت برخوردهایی درست و اقتصادی با چالش هایی مرتبط با زمین شناسی، هیدرولوژی و مصالح است. در کنار تحصیل این مطالبات بنیادین، دست یابی به زیبایی سد و ارتباط مطلوب میان طرح سد و محیط اطراف آن، ابعاد دیگری است که باید به آن توجه شود. سد به عنوان عنصری مداخله گر در طبیعت که گستره وسیعی از طبیعت را دستخوش تغییر می نماید، ضروری است نه تنها زیبایی طبیعت را مخدوش ننموده، بلکه آن را نیز ارتقا بخشد. به دلیل تأثیر مستقیم مشاهده و ارتباط با طبیعت بر سلامت روانی انسان، درصورتی که ساخت سد به تضعیف یا نابودی مناظر زیبای طبیعت منجر شود، سلامت روانی انسان نیز به مرور زمان در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. در صورت لحاظ نمودن این دیدگاه در طراحی، نتایج، اغلب چشمگیر است و سازه هایی باهیبت و زیبا پدید می آید که قادر است کیفیت زیباشناختی محیط طبیعی اطراف خود را تقویت سازد. عوامل اصلی پدیدآورنده زیبایی در معماری سدها و به دنبال آن حفظ و ارتقای منظر، موضوع اصلی این مقاله است. مطالعات نشان می دهد اعتلای زیبایی سدها با رعایت اصولی ازجمله نظم، تناسبات، ارتباط مطلوب با محیط و نیز دارابودن عملکرد مناسب، همزمان با پاسخگویی درخور به نیازهای تکنیکی سد قابل حصول خواهد بود.
از تصویر آفرینی قرآنی تا تصویر سازی سینمایی؛ پژوهشی در امکان رسانه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور عصر غلبة تصویر و بصر، سینما با قابلیت منحصر به فرد تبدیل واقعیت عینی به تصویر متحرک روز به روز گسترش یافته و مخاطبان زیادی را به سوی خود جذب کرد. در این میان، اقتضائات و محدودیت های فناورانه تصویر سینمایی اندیشمندان رسانه ای و سینماگران مسلمان را با مسئله چگونگی رسانش پیام دینی از طریق این قالب مواجه کرده است. قرآن به منزلة معجزه جاویدان پیامبر خاتم در تنزیل مکی و مدنی خویش، با تصویرآفرینیِ بدیعش، بسیاری از معانی مجرد و عقلی را به صورت نمادهایی محسوس برای انسان ها مجسم کرده است؛ به گونه ای که در بخش زیادی از آیات قرآنی، گویی نه در برابر واژه ها بلکه مقابل تصاویری زنده و مجسم ایستاده ایم که با مخاطب خویش سخن می گویند. تأمل در هر یک از تصاویر هنری قرآن و فهم منطق و سنت تصویرآفرینی یا همان تجلی زبانی حقیقت، بی شک برای سینماگر دینی با غایت رسانش پیام دینی به مخاطبان می تواند الهام بخش خلق آثاری بدیع باشد. نگارندگان در این مقاله، با مفروض گرفتن امکان انتقال پیام دینی از طریق سینما، می کوشند با مقایسه تصویر آفرینی قرآنی و تصویرسازی سینمایی، گامی برای آشکارگی ظرفیت های ادبیات تصویری قرآن به منظور تحقق «سینمای دین محور» بردارند.
هنر ادبی و ادبیات هنری
حوزه های تخصصی:
هنر و ادبیات، دو شکل از آفرینش است که از دیدگاه زیبایی شناسی به هم پیوسته اند. هنر گاهی شکل زیباشناسانه خود را تغییر می دهد که این تغییر شکل می تواند از راه بازسازی زبان، فهم و دریافت صورت گیرد. در نگرشی می توان ادبیات را هنر نامید، وقتی اثر ادبی ویژگی های منحصر به فرد اثر هنری را با خود دارد، یعنی اثری که خلق شده و تکرارناپذیر است؛ چرا که ادبیات و هن ر بیان گر احساس و عواطف هنرمند است و احساس و عاطفه پدیده ای است که آن را به راحتی نمی توان بازگو و تکرار نمود. آفرینش هنری نوعی الهام است که با عقل و منطق درک نمی شود.
می توان گفت که زیبایی و جمال در هنرها یکسان است و هنر نقاشی، موسیقی و شعر رابطه ای نزدیک دارند؛ زیرا از روح انسان سرچشمه می گیرند و با ماده چندان ارتباطی ندارند. این پژوهش نیز به بررسی ارتباط و اثرپذیری متقابل ادبیات و هنر پرداخته است.
تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه، پارادایمی بدیل برای نظام ِ تربیت اجتماعی جزم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جزم اندیشی و به تبع آن جزم گرایی به مخدوش شدن تعاملات انسانی و ایجاد تضادها و کشمکش های بین فردی در سطوح مختلف اجتماعی، از خانواده گرفته تا گروه ها و احزاب مختلف و در سطح کلان، حتی بین دو جامعه منجر می شود. در این مقاله پس از توصیف و تبیین مفهومِ جزم گرایی و زیبایی شناسی، به واکاوی مبانی مورد اعتقاد جزم اندیش ها و سپس به استنتاج اصول و روش های تربیت اجتماعی برخاسته از این نوع مبانی پرداخته شده است. همچنین مبانی زیبایی شناسانه بر اساس آرای اندیشمندان مختلف و اصول و روش های تربیت اجتماعی که از این مبانی زیبایی شناسانه قابل استنباط است، ارائه شده است. در نهایت به هدف نهایی این مقاله، یعنی ارائة اصولِ تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه بر گرفته از پاردایم های تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه و به کارگیری آن از طریق نظام تربیتی برای اصلاح و یا تعدیل اثرات سوء تربیت اجتماعی جزم گرایانه پرداخته شده است.
رهیافتی تاریخی به «زیبایی شناسی چشم» درغزلیات شاعران عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وصف چشم، یکی از مهم ترین موضوعات غزل بوده و ارتباط ژرفی با مسألة زیبایی شناسی دارد. پژوهش حاضر در صدد است با پرداختن به روند تغییراتِ این عنصر زیبایی شناختی در نزد شاعران غزل پرداز عربی از زمان جاهلی تا عصر عثمانی (مملوکی) به نوعی به توصیف و تبیین تاریخی از زیبایی شناسی چشم در نزد شاعران عربی دست یازد.
مهم ترین یافته های این پژوهش که با روشی تحلیلی- توصیفی نگاشته شده است، بیانگر آن است که ذوق «زیبایی شناختی» چشم در نزد شاعران عرب با سقوط خلافت بغداد و بر سر کار آمدن ترکان، دچار یک تغییر بنیادی شد، به طوری که عرب هایی که تا آن زمان «چشم درشت» را زیبا می دانستند، روی به سوی وصف «چشمان تنگ» و تحسین آن آوردند. این مسأله، تأثیر بالای حکومت و نظام سیاسی- اجتماعی را بر ادبیّات بیان می دارد.
ساختار نمودیابیِ ادبیّت در متون ادبی؛ رهیافت زیبایی شناسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات به معنای مجموعة متون ادبی، مفهومی متعارف در فهم عمومی دارد. امّا پرسش هایی از این دست که چه چیز متن ادبی را از متن غیرادبی جدا می کند؟ چگونه گسترة ناهمگونی از متون با عنوان ادبیّات گرد هم می آیند؟ ادبیّت متن ادبی وابسته به چیست؟ ادبیّت را چگونه می توان تحلیل کرد؟ نشان می دهند که رویاروی شناخت ادبیّات چالش های بسیاری قرار دارد. در عین حال، نبود دیدگاهی منسجم نسبت به ادبیّات و آنچه در آن می گذرد، باعث می شود مطالعة علمی و تدقیق در مسائل و آثار ادبی، در حدّ کارهایی پراکنده با معیارهای ناپایدار باقی بماند که برای توسعة شناخت از ادبیّات تعاملی پیش برنده ندارند. نظر به پرسش هایی که طرح شد و ضرورتی که بیان شد، در نوشتار حاضر می کوشیم با ارائة تعریفی از ادبیّات، به مؤلّفه های بنیادین ادبیّت برسیم. سپس این مؤلّفه ها را به تحلیل می گذاریم و چگونگی تجلّی آنها را در متن بررسی می کنیم. در این فرایند، در چارچوب فلسفة هنر به مؤلّفه های ادبیّت رویکردی زیبایی شناسانه خواهیم داشت و آنها را از دریچة نظریّة تجربة زیبایی شناسی بازخوانی می کنیم. آنگاه به محورهای ظهور این مؤلّفه ها در گسترة متون ادبی خواهیم پرداخت تا نظم حاکم بر این گستره را تبیین کنیم.
Foreignization in the miniature of School of Isfahan: A cultural approach (فرنگی سازی در نگارگری مکتب اصفهان : رویکردی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف شناخت تأثیر ارتباطات بین فرهنگی در شکل گیری و تکوین نگارگری مکتب اصفهان نوشته شده است. یافته های اصلی این مقاله به تشریح و توضیح شیوة فرنگی سازی و تأثیر تحولات فرهنگی در پیدایش این شیوه اشاره داشته است. به عبارتی در فرایند گسترش تعاملات خارجی دوران حکومت صفویان و با ورود نقاشان اروپایی به ایران و آشنایی هنرمندان ایرانی با شیوه های نقاشی غرب، جریان تازه ای در نگارگری ایرانی رقم می خورد که تحت عنوان فرنگی سازی متأثر از روش ها و تکنیک های زیبایی شناختی نقاشی غیر ایرانی است. نتایج این مقاله نشان داده که ارتباطات بین فرهنگی توسط مجاری مختلف اعم از روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در پیدایی شیوه های جدید هنری و غیر ایرانی تأثیر عمیقی داشته است. لذا فرنگی سازی برای ما نوعی نظام پویای زیبایی شناختی است. به همین دلیل با بهره گیری از روش تحقیق کاربردی با توصیف و تحلیل به تبیین و تشریح جریان فرنگی سازی و تحلیل نمونه هایی از آثار این دوره پرداخته شده است.