مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
زیبایی شناسی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال دوم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۱۳
53 - 67
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی- اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنر های سنتی باشد. شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحققی آن، زمینه های تأملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به رغم گسست های تاریخی و نفوذ فرهنگ های بیگانه، تحولات موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات فرمی و مضمونی فراوانی در آثار دوره های مختلف مشاهده می شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی چیستند و چگونه در موسیقی سنتی ایران نمود پیدا می کنند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد فلسفه اشراق سهروردی که با نقد اندیشه مشائیان آغاز می شود، مفاهیم جدید و ابداعاتی را در تبیین و صورت بندی سلسله مراتبی حیث وجودی و شناختی جهان به کار می بندد. ابتنای این فلسفه بر نورانیت و ظهور وجود، مشروط نمودن حیات و هستی و ادراک آن، بر ظهور و نور، کارکرد خیال به مثابه امر واس ط و خلق صور معلقه مبتنی بر محاکات نقوش ثابته عالم ملکوت، لذت و ابتهاج حاصل از ادراک صور در عالم مثال و مکاشفات عوالم ملکوت و اندراج آن در خاطر سالک، محتوایی زیباشناختی و فرمی هنری به اندیشه اشراقی بخشیده است. مفاهیم حکمت اشراق به عنوان محتوا در موسیقی ایرانی نمود یافته و این هنر در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. این ارتباط دوسویه بیان گر این است که مفاهیم دقیق و مشخص در پس صور هنری وجود دارد که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل گیری ساختار و مصادیق در حوزه موسیقی سنتی هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می گردند.
زیبایی شناسی و فن شناسی رنگ در دست بافته های قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
121 - 142
حوزه های تخصصی:
این مقاله متشکل از دو بخش زیبایی شناسی(رنگ بندی، چیدمان رنگی یا هم نشینی رنگ ها در متن بافته) و فن شناسی (رنگرزی) است. در بخش نخست، به مطالعه، بررسی و تحلیل زیبایی شناختی شامل رنگ بندی و عوامل تأثیرگذار بر چیدمان رنگی نخ ها که به وجودآورنده ی نقش ها هستند، پرداخته شده است. در بخش دوم نیز به عرصه فن شناختی رنگ های به کار رفته در دست بافته های قشقایی شامل رنگزاها، چرخه ی(دایره) رنگ، طبقه بندی رنگزاهای اصلی، ترکیبات و نحوه ی تولید رنگ ها و طیف های مختلف آن پرداخته شده است. یافته های این مقاله بیش تر و به طور عمده بر اساس مطالعات و تحلیل میدانی استوار است. این یافته ها به اجمال عبارت اند از : تأثیر عواملی نظیر دریافت های محیطی، طبیعت و عناصر آن و نیز عوامل فرهنگی شامل جنبه های جمعی و قومی(باورها، آداب و سنن، آموزه های پیشینیان) و نیز جنبه های فردی(ذوق و سلیقه، تخیل و تعقل، ابتکارات فردی و تمنیّات روحی و درونی) در رنگ بندی و رنگرزی و نیز کشف و طبقه بندی رنگ های مورد استفاده در دست بافته های عشایری و خاصه قشقایی به دو طبقه ی اصلی(متغیر و ثابت) و فرعی یا ترکیبی، هم چنین مستندنگاری 33 فرمول رنگرزی در عشایر قشقایی از گذشته تا کنون. پژوهش پیش رو، برای نخستین بار به ویژه در حوزه رنگرزی، مستندنگاری و طبقه بندی رنگزاها و ترکیبات رنگی، نگارش شده است. این مقاله از نوع بنیادین و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است.
زیبایی شناسی نسخه چاپ سنگی «روضه المجاهدین /مختارنامه» کتابخانه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
54 - 73
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار ارزشمند هنر ایرانی همواره کمک شایانی در شناخت ویژگیهای هنر ایران در ادوار مختلف تاریخی داشته است. کتب چاپ سنگی به عنوان یکی از آثار هنری ارزشمند ایرانی که پس از نسخ خطی در ایران رواج یافتند ما را در شناخت مبانی فکری مردمان انین سرزمین و ویژگیهای هنری ادوار تاریخی این سرزمین کمک خواهد نمود. در این پژوهش به معرفی و بررسی زیبایی شناختی کتاب چاپ سنگی روضه المجاهدین موجود در کتابخانه مرکزی تبریز پرداخته ایم تا از این طریق به شناخت هر چه بهتر ویژگیهای موضوعی و ساختاری کتب چاپ سنگی دست یابیم. می توان گفت در میان تعداد بیشمار کتب چاپ سنگی موجود در کتابخانه مرکزی تبریز با توجه به اهمیت موضوعی و کیفیت آثار کتاب روضه المجاهدین/ مختارنامه به سال 1306 ق با موضوعات مذهبی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. در این کتاب با رعایت اصول حاکم بر کتب چاپ سنگی چون عناصر رایج در طراحی تصاویر چاپ سنگی که شامل خط، هاشور و...می باشد، به بیان جزئیات بصری تصاویر پرداخته شده است. به نحوی که هر تصویر گویای به تنهایی موضوع مدنظر را بازگو می نماید. کثرت تصاویر و نحوه اجرای ظریف و ریز بینانه و دقیق آنها از یک سو و مهمتر از همه مطابقت متن با تصاویر این کتاب، آن را در شمار بهترین نمونه های باقی مانده از کتب چاپ سنگی قرار داده است.بنابراین این کتاب به لحاظ تصویری (زیبایی شناسی)و موضوعی اهمیت دارد.
بررسی مولفه های زیبایی شناسی آثار هنر اسلامی بر اساس نظرات عرفانی ملا محسن فیض کاشانی و آبراهام مَزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
166 - 203
حوزه های تخصصی:
یکی از تغییرات بنیادین که در دو دهه اخیر در بررسی و تحلیل آثار هنری به ویژه شعر به وجود آمده، بهره گیری از دستاوردهای دانش روان شناسی است. در میان نحله های متعدد این دانش، مکتب روانشناسی انسان گرایانه اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا به توصیف مؤلفه های مثبت انسانی می پردازد و الگویی برتر از نوع بشر و توانایی های او ارائه می دهد. در واقع، انسان گرایی، انسان و خودآگاهی را در مرکز توجه می داند و باور دارد که اشخاص حق آزادی، خودشکوفایی و رفتار اخلاقی دارند. در این میان، آبراهام مزلو که سرشناس ترین شخصیت مکتب انسان گرایی است، با نظریه خودشکوفایی تحولی ژرف در این گرایش به وجود آورد. تجربه اوج یا عرفانی، یکی از مؤلفه های پانزده گانه نظریه اوست که نمود آن در آثار ادبی ایی که بن مایه ای عرفانی دارند، به روشنی دیده می شود. خوانش متون ادبی با عنایت به مؤلفه تجربه اوج، بخش های پنهان سطح فکری مؤلفان آثار را آشکار می کند و به جنبه های مغفول مانده آن می پردازد. ملامحسن فیض کاشانی یکی از شخصیت های ادبی-عرفانی برجسته در گستره ادب فارسی است که در آثار خود به ویژه دیوان اشعار به انسان و نیازهای او توجه شایانی نشان داده است. بازخوانی دیدگاه های او بر اساس نظریه مزلو، در پی بردن به الگوی انسانی مورد نظر فیض کاشانی مؤثر است. نتایج تحقیق حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی نگارش شده است، نشان می دهد که شاخصه هایی چون: «گشوده شدن افق نامحدود در برابر دیدگان»، «وجد و حیرت شدید و احساسی فرامکانی و فرازمانی»، «احساس یکپارچگی و بی خویشتنی» و «گرایش به شعر، عرفان و مذهب»، در آزمودنی های مزلو و تجربه های تبیین شده از سوی فیض کاشانی مشابه بوده است. همچنین، تجلی این شاخصه ها در هنر اسلامی نمود بارزی یافته است.
زیبایی از دیدگاه مولانا و انعکاس آن در محراب های زرین فام دوران ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
231 - 258
حوزه های تخصصی:
نظریه های مکاتب زیبایی شناسیِ مکاتب فلسفی هر یک به تعریف مفهوم زیبایی و تبیین فرآیند ادراک آن پرداخته اند. در نظریه های زیبایی شناسی مکاتب فلسفی غرب، همگی با تحلیل معرفت شناختی مفهوم زیبایی، زیبایی را امری محسوس و سوبژکتیو دانسته اند. امّا در عرفان اسلامی شاهد رویکردی متمایز به مسأله زیبایی و ادراک آن هستیم. در نگرش عرفانی، حقیقت و هستی انسان و عالم که عالم را تجّلی حُسن و جمال الهی می داند. عالم یکپارچه زیباست و زیبایی نه امری معرفت شناختی و سوبژکتیو می باشد، بلکه امری وجود شناختی و ابژکتیو است. هنر و زیبایی برای شاعر عارفی همچون مولانا تجربه ایی است که در آن زیبایی نه یک مفهوم خاص بلکه عبارت است از حقیقت زنده یگانه ای که انسان را به ذات حق نزدیک می کند و وسیله ایی برای درک و شناخت حقیقت، آراء و نظریات مولانا درباره زیبایی صرفاً دین مدارانه و اسلامی و هنر و زیبایی تحت الشاع نوعی خداشناسی عرفانی است. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ایی صورت گرفته است، با استناد و استشهاد به مثنوی و غزلیات شمس تبریزی، به اجمال این نگرش خاص را بیان شده است. نتایج پژوهش در بر دارنده این است که ادراک زیبایی نزد مولانا لذّت حسی نیست بلکه راهی است به سوی هدایت و اتصال به مبدأ وجود، خیر، و زیبایی. از نظر او، بحث هنر و زیبایی تحت الشعاع نوعی خداشناسی عرفانی است. همچنین، مولانا درک جایگاه حُسن و زیبایی در عالم را برای کسی که انسی با آن ندارد و از آن عالم بی خبر است دشوار بلکه غیر ممکن می پندارد که وجود حقیقی و زیبایی را به مساوات هم می داند که در واقع عالم تجّلی و ظهور خداوند در این عالم ناسوت است. اهداف تحقیق: 1-بررسی آراء و نظریات مولانا درباره زیبایی در مثنوی و غزلیات شمس. 2-بررسی مسئله زیبایی و ادراک آن در عرفان اسلامی. سؤالات تحقیق: 1-برداشت ها و تعابیر مولانا درباره امر زیبا و زیبایی در مثنوی و غزلیات شمس چگونه است؟ 2-مسئله زیبایی و ادراک آن در عرفان اسلامی چطور بیان شده است؟
بازشناخت ابعاد عینی و ذهنی زیبایی شناسی معماری اسلامی در دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
245 - 262
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، زیبایی به عنوان جاذبه ای ازلی مطرح بوده و در رشته های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. زیبایی تنها امری ذهنی نیست بلکه باید آن را به عنوان حقیقتی عینی درک کرد. بناهای دوران اسلامی به عنوان پدیده های مهم شهری، از نظر ویژگی های زیباشناسانه اهمیت ویژه ای دارند. از این رو، در دهه های گذشته پژوهشگران خارجی و داخلی به بررسی جنبه های گوناگون آن پرداختند. این تحقیق به صورت خاص، بر بُعد زیبایی شناسی محیط و کالبد معماری تاکید دارد. این کار پژوهشی به روش «تحلیلی-کاربردی» انجام شده است و در حوزه مطالعات میدانی، «روش پیمایشی» با ابزار گردآوری داده از راه مشاهده «عینی» از بناهای اسلامی و «پرسش نامه» به روش ذهنی صورت گرفته است. اولویت بندی داده های عینی و ذهنی زیبایی از کالبد و مکان معماری، به خصوص معماری اسلامی دوران معاصر در کانون توجه این پژوهش بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معیارهای عینی و ذهنی مردم و معماران اندکی با هم تفاوت دارد، اما ادراک عینی زیبایی از محیط و کالبد معماری در هر دو گروه، موضوعی مهم است. همچنین، بررسی داده ها نشان می دهد که زیبایی ساختار، کالبد و فضای معماری بر درک عینی و ذهنی زیبایی شناسی معماری اثری مهم دارد. هدف های پژوهش: بررسی ابعاد عینی و ذهنی زیبا یی شناسی معماری اسلامی تحقیق و اولویت بندی شاخص های زیبایی شناسی در بُعد عینی و ذهنی در معماری اسلامی معاصر سوالات پژوهش: ابعاد عینی و ذهنی زیبایی شناسی چگونه در آثار معماری اسلامی دوران معاصر نمود پیدا کرده است؟ زیبایی ساختار و فضای معماری چه تاثیری بر درک عینی و ذهنی زیبایی شناسی معماری دارد؟
نقش «علم بدیع» در زیبایی شناسی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
135-148
حوزه های تخصصی:
قاعدتا هر نظام زیبایی شناسی مبادی ورودی و روش ورود به بحث خود را از ماهیت و نحوه صورت بندی محتوای خود کسب می کند. به شکل مرسوم نقطه ی شروع مباحث زیبایی شناسی ایرانی اسلامی جستجوی کلمات مربوط به هنر و زیبایی در متون مختلف فلسفی، عرفانی و فقهی است. مقاله ی حاضر بر این است تا با توجه به سابقه ی فرهنگی، باورهای دینی و بافت زبانی هنر ایرانی نقطه ی شروع متفاوتی را پیشنهاد دهد. با توجه به اهمیت ادبیات در سابقه ی فرهنگی هنری، وجود تشکیک فقهی در تصویر سازی از نظر اسلام و تسلط فرهنگ کلام محوری، علم بدیع می تواند به عنوان نقطه ی شروع یک دسته نظرات زیبایی شناسی در جهت درک و تفسیر میراث فرهنگی هنری ایرانی قلمداد گردد. وجود اصطلاح شناسی مدون، دقیق و بسط پیدا کرده در علم بدیع و دسته بندی های منحصر به فرد در زبان فارسی، می تواند در تبیین جایگاه علم بدیع به ما کمک کند. علم بدیع تنها حیطه ی مطالعاتی نظری است که دارای اصطلاح شناسی دقیق در توصیف و درک و ارزیابی آثار ادبی است، همچنین علم بدیع در موارد زیادی از جمله مباحث مربوط به فرم، تشبیه و استعاره دارای نوآوری های متنوع است که متناظر با مباحث کلاسیک زیبایی شناسی در غرب است.
نقد مفهوم عقل در فلسفه هگل بر اساس مفاهیم میل و منفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
207 - 226
حوزه های تخصصی:
بازتفسیر فلسفه هگل بر اساس میل و منفیت کار جدیدی است که سعی می کند فلسفه ایده آلیستی را با رویکردی روانکاوانه و بر اساس سوژه فردی بازخوانی کند. از لابه لای اندیشه هگل، ایده جذاب میل و ضرورتِ منفیت به عنوان ارکان اصلی خودآگاهی شکل می گیرد ولی به خاطر اصالتی که وی برای مقولات کل و جمع قائل است آن را نسبت به فرد جزئی چندان وفادارانه روایت نمی کند و این فضای خالی را برای تفسیرهای دیگر نزد مفسران باقی می گذارد. همین مقوله است که به نقطه عطفی برای رویکرد انتقادی مکتب فرانکفورت تبدیل می شود تا ارتباط ناموفق سوژه هگلی با جهان را دوباره برقرار کند و سعی کند به کاستی های آن بپردازد. در این مقوله مشخص می شود که ارتباط فاعل با جهان اطرافش بر اساس میل و عواطف شکل می گیرد و ادامه مسیر خودآگاهی تا رسیدن به یک سوژه موثر و انقلابی نیازمند نگاهی مبتنی بر این دو مفهوم است. چالش پیش رو موضوع این مقاله را شکل و نشان می دهد که چطور حفره موجود در اندیشه هگل راه را برای حضور ضروری هنر باز می کند تا جایی که به جای پایان هنر بار دیگر آغاز آن اعلان شود. با این نگاه است که ما نیاز به بازخوانی ناخودآگاه، تخیل و رویاهای خود داریم تا بتوانیم مجدداً از روی سر به روی پاها بازگرداننده شویم.
بررسی و سنجش کیفیت زیباسازی و حذف عناصر فیزیکی نامناسب ازدیدهای متوالی منظر شهری نمونه موردی (شهر نودشه)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳
369 - 396
حوزه های تخصصی:
شهر به عنوان واقعیت اجتماعی و اکولوژیکی ،که انسان آن را برای بقاءوزیستن خلق نموده است .داشتن شهر زیبا و خلاقنهایت آرزوی دیرینه هر فرد و اجتماع است .شهر زیبا ،انعکاس فرهنگ و هویت شهروندان در طول حیات شهری است ،ا مطالعات بسیار زیادی از اندیشگران شهری در رابطه با شهر بی دغه دغه و عاری از دل مشغل ولی انجام داده اند که چنان کارآمد نبود ه ،و این گره خوردگی بصری وآسایش محیط به بار ننشست .زشتی و نازیبایی برخی از شهرها ،احساس سرزندگی شهری را از شهرها دور نموده این مقاله به روش توصیفی –تحلیلی انجام شده است پر واضح است که کنکاش پیش روی هدفی جز ساماندهی منظر شهری ندارد کارشناسان شهری وشهرها علل خصوص کارشناسان زیباسازی ،به هویت شهرها احترام گذاشته تا غرور شهرها از بین نرود،وشاهد توشعه شهرهای از نظر زیباشناسی و پتانسیلهای ان باشیم،شناسایی زیبای شهرهای که از نظر وجود رودخانه دریا یا چشمه ،هرکدام زیبای بخصوص خودشون دارند و استفاده از زیر ساختهای مناسب برای جذب تورسیم و زیباشناسی محدوده یکی از اهداف بزرگ در برنامه ریزی می باشد چه بیشترین جذب گردشگران به سمت شهرها است که درون آنها آب و رودخانه باشد ، ومعماری و خط آسمان و سرمایه گذاری و طراحی شهری را می توان اهداف بزرگ شهرها دانست که شهر نودشه با توجه به مشخصات جزء شهرهای است کمتر به منظر شهری آن توجه شده است . این مقاله توصیفی و تحلیلی می باشد
بررسی هنجار گریزی زمانی در مجموعه داستان های غزاله علیزاده (از کتاب باغزاله تا ناکجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از شگردها و شیوه های برجسته سازی کلام در بین صاحبانِ آثار ادبی، هنجارگریزی و خروج از زبان معیار(نُرم)آن عصر می باشد.هنجارگریزی یکی از معیارهای زیبایی شناسی ادبی محسوب می شود،و همچنین به کاربردن واژگان و ساختاری است که در گذشته متداول بوده است؛ودارای انواع گوناگونی است. ازجمله: هنجارگریزی آوایی، نوشتاری ،زمانی و غیره. این تحقیق به بررسی هنجارگریزی زمانی(باستانگرایی) در مجموعه داستان های غزاله علیزاده در کتاب با «غزاله تا ناکجا» پرداخته است.هنجارگریزی زمانی دارای زیرمجموعه های نحوی و واژگانی است؛ برآیند پژوهش در این مقاله نشان می دهد که هنجارگریزی زمانی در مجموعه داستان های کوتاه این نویسنده به شکل: کاربرد واژگان کهن و کم کاربرد،کاریرد نام شغل ها بصورت کهن،تضمین شعری، ضرب المثل،افعال کهن وکم کاربرد،حذف فعل، وجه وصفی و سجع و تقدیم فعل منعکس است.روش تحقیق در این مقاله بصورت تحلیلی – تو صیفی بوده و مؤلف پس از بیان مبانی نظری مرتبط با موضوع به بررسی موارد هنجارگریزی زمانی در سبک این نویسنده پرداخته است.
خلق جهانی جدید برای هنرمند بر اساس شرایط کرونا
در سال هایی که فضای مجازی در زندگی نفوذ پیدا نکرده بود، هنر خود را با حضور مردم معنی می کرد. اثر هنری زمانی شناخته می شد که توسط مردم و در مکان های خاص تفسیر و تاویل می شد، اگر روزی به دلیل یک اتفاق ناخوشایند چون شیوع بیماری های واگیردار تمام فعالیت های هنری ممنوع و به زمانی نامعلوم موکول می شد، هنرمند وظیفه ی خود را فراموش و هنر در پستویی نهان می شد. جهان با فضای مجازی شکل دیگری به خود گرفت، طوری که در روزگار کرونایی هنرهای متفاوتی خلق شد. این مقاله با رویکردی توصیفی، تطبیقی شکل گرفته است و فرض دارد به مسیرهای جدیدی بپردازد که باعث ایجاد آثارهنری با حس زیبایی شناسانه در روزگار کرونا شده است. مسیرهایی که به کمک فضای مجازی توانسته است اتفاقات مثال زدنی را خلق کند که منجر به نامیدن جهانی جدید برای هنرمند و هنر شود.
تبیین روش های تربیت زیبایی شناسی از منظر فریدریش هگل و دلالت های تربیتی آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
25 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تحلیل دیدگاه های زیباشناختی از منظر هگل و دلالت های تربیتی آن می باشد. پژوهش از نوع استنتاجی و قیاس عملی است. حوزه پژوهش شامل کلیه کتابهای هگل و سایر منابع حول مفاهیم زیبایی هگل، ابعاد آن، مبانی نظری زیبایی شناسی و تربیت هنری می باشد. در پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات فیش برداری است. در پژوهش از الگوی پیش رونده جهت رسیدن به اهداف،اصول و روشهای تربیت زیبایی شناسی استفاده گردیده است. یافته ها حاکی از آن است که رسیدن به تأمّل دیالکتیکی، تقابل بین حس و ذهن در جهت ایجاد خودآگاهی ذهنی، ایجاد هنرهای خلّاقانه و ابتکاری از جمله اهداف اساسی تربیت زیبایی شناسی از نظر هگل می باشد که فراخوانی تفکر متضاد در آگاهی انسان، فراخوانی احساسات متضاد در برخورد با آثار هنری و فراخوانی محتوای متضاد در هنر از جمله اصول مربوط به هدفِ رسیدن به تأمّل دیالکتیکی است؛ فراخوانی تناقض، ناسازگاری و تضاد در ایده و درگیر شدن ایده با ایده ی متضاد، ترکیب کردن ایده با مخالف ایده، ارزیابی کردن ایده و اندیشه زایی از روشهای رسیدن به این هدف و اصول آن می باشد. نیل به تقابل بین حس و ذهن در جهت ایجاد خودآگاهی ذهنی در گرو اصولی چون به کار گیری مواد حسی و عنصر طبیعت و انتقال آن به آثار هنری می باشد که روش های یقین حسی، ادراک و خودآگاهی از روشهای رسیدن به این هدف و اصول می باشد. نیل به ایجاد هنرهای خلّاقانه و ابتکاری در گرو اصولی چون قرار دادن روح، هوش، خاطرات، ذوق و ابتکار در اثر هنری می باشد که روش ایجاد تضاد در ایده و تحول ایده، استفاده از نبوغ، تخیّل و انعکاس حالات روحی-روانی، علایق، ارزشها و ذهنیات هنرمند در اثر هنری از روشهای رسیدن به این هدف است.
سنجش و ارزیابی خرد سازمانی و مدیریتی در سطوح مختلف سازمانهای دولتی با نگرشی به ابعاد فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با نگاهی خردگرایانه به مدیریت و سازمان سعی شده است در سطوح مختلف فردی، بین فردی، سازمانی و راهبردی این موضوع مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثرات ابعاد فلسفی خرد یعنی؛ منطق، اخلاق، زیبایی شناسی، شناخت شناسی و متافیزیک در چهار سطح ذکر شده است. جامعه آماری 7491 نفر از کارکنان اداره های کل استان همدان بودند که 381 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. به منظور جمع آوری اطلاعات میدانی، از پرسشنامه ای با 100 سؤال استفاده شده است. برای طراحی پرسشنامه، از تکنیک دلفی در طی سه مرحله، استفاده شده است. اعضای پانل دلفی، شامل 21 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه، بوده اند. بعد از توافق عمومی در مورد پرسشنامه، روایی سازه آن از طریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج همبستگی دو به دو و مجزا در بین سطوح مختلف نشان میدهد که ابعاد فلسفی خرد در هر چهار سطح با یکدیگر رابطه مثبت و معناداری دارند و همچنین با خرد مدیریتی و سازمانی نیز رابطه مثبت و معناداری دارند. امّا نتایج تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار LISREL نشان داد که ابعاد فلسفی خرد در سه سطح بین فردی، سازمانی و راهبردی اثر مثبت و معناداری بر خرد مدیریتی و سازمانی دارند، امّا ابعاد فلسفی خرد در سطح فردی تأثیر معناداری بر خرد مدیریتی و سازمانی ندارد.
زیبایی شناسی آرایه های ادبی در بهشت گمشده جان میلتون و دیوان رودکی سمرقندی
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
205 - 227
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بازشناسی پیوند میان هنر و ادبیّات با واکاوی در یکی از عناصر سازنده زیبایی شناسی؛ یعنی آرایه های ادبی است تا بتواند از این رهگذر از یک سو با بررسی آرایه های ادبی که بر آرایش سخن، زیبایی کلام و رسایی معانی می افزایند، تأثیر این فرایند مذکور را در ارتقای سطح معانی در دو اثر بهشت گمشده جان میلتون و دیوان رودکی سمرقندی دریابد و از سوی دیگر زیبایی شناسی را به عنوان شاخه ای از فلسفه که منعکس کننده ارتباط حسّی اثر با مخاطب و میزان لذّتی است که خواننده از اثر می برد، نشان دهد. پژوهش پیش روی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با بررسی بهشت گمشده جان میلتون و دیوان رودکی به تحلیل نمونه هایی از آرایه های ادبی به کار گرفته شده در این دو اثر پرداخته است. این تحلیل نشان می دهد که هر دو شاعر در کاربرد ابزارهای بلاغی نه تنها آگاهانه عمل کرده اند، بلکه نحوه استفاده و میزان کاربرد این آرایه ها در راستای فرم دهی به متن و القاء معانی مورد هدفشان قرار دارد.
مقایسه ادراک زیبایی منظر شهری از نظر متخصصان و کاربران مطالعه موردی: میدان عدل خمینی، مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
73 - 80
حوزه های تخصصی:
زیبایی از مقولاتی است که حصول آن به موفقیت و کارکرد یک فضای شهری کمک زیادی می کند. اما مسئله با اهمیت در این میان، نحوه درک زیبایی از سوی مردم و کاربران فضاست. در شرایط کنونی فضاهای شهری به وسیله متخصصان و بدون مشارکت شهروندان به ویژه در مقیاس طراحی شهری و زیباسازی محیط انجام می شود که پیامد آن، فضاهای شهری است که سلیقه اقلیت طراحان را در مقابل اکثریت استفاده کنندگان در اولویت قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش، درک تفاوت های ارزیابی زیبایی از نظر مردم و ارزیابی متخصصان و فهم چگونگی ارزیابی زیبایی مناظر شهری به وسیله مردم است. مکانی که برای انجام مطالعه موردی در این پژوهش انتخاب شده، میدان عدل خمینی شهر مشهد است که با وجود اتومبیل مدار بودن، مورد استفاده زیاد عابران قرار دارد. روش تحقیق در مقیاس کلان، کمی و کیفی و در مقیاس خرد، ارزیابی و روش قیاسی _ تحلیلی می باشد که برای انجام آنها از اسناد و مدارک کتابخانه ای، عکس و پرسشنامه استفاده شده است. بر اساس یافته های این تحقیق مشخص شد که معیارهای ادراک زیبایی شناسی که از سوی صاحب نظران ارائه شده، کارایی چندانی در نظرخواهی و ارزیابی مردم از زیبایی فضا ندارند. علاوه بر این، پژوهش پیشِ رو روشن ساخت که مردم در ارزیابی زیبایی شناسی خود از یک فضا، کلیت منظر را در نظر می گیرند و بیش از توجه به معیارهای تخصصی، به اجزا و عناصر فضا توجه می کنند و عواملی چون وجود فضای سبز و پوشش گیاهی یا اِلمان های زیبا را به عنوان دلایل انتخاب خود بر می شمارند.
سنجش شاخص های کالبدی مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی در توسعه های شهری معاصر مطالعه موردی: نواحی آماده سازی شده در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
45 - 58
حوزه های تخصصی:
در طرح های آماده سازی زمین به عنوان مهم ترین الگوی توسعه شهری دهه های اخیر باوجود تأکید بر برنامه ریزی کاربری زمین، جمعیت و حمل ونقل، توجه کمتری به کیفیت های محیطی شده است. همین امر سبب گردیده تا این بافت های شهری شرایط بسیار سطح پایینی از جنبه های کیفی محیط و سیما و منظر شهری دارا باشند و در نتیجه نتوانند برای ساکنان خود، محیطی جذاب و آرام ایجاد کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش شاخص های کالبدی مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی از دیدگاه شهروندان ساکن در سه محدوده که در دهه های اخیر و در نتیجه طرح های آماده سازی زمین شکل گرفته اند، انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و با روش پیمایشی و همبستگی و به کمک پرسشنامه و مطالعات اسنادی انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران معادل 100 خانوار در هر کدام از مناطق مورد مطالعه برآورد شده و از شیوه نمونه گیری تصادفی نیز برای تکمیل پرسشنامه ها استفاده شده است. روایی ظاهری پرسشنامه به کمک اساتید دانشگاه یزد و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون خطی چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده و از آزمون های دوربین واتسون جهت بررسی هم خطی متغیرها و کولموگراف_اسمیرنوف برای تشخیص نرمال بودن توزیع داده های پژوهش و همچنین برای تبیین معنی داری مدل رگرسیونی چندگانه از روش تحلیل واریانس ANOVA استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از شاخص های بیست گانه مطالعه شده، در هر کدام از محدوده ها تمامی شاخص ها دارای اثر مستقیم و معنی دار بر مؤلفه زیبایی شناسی هستند. به صورت کلی شاخص های عدم تکرار و یکنواختی بدنه ها، تناسب عرض معابر شهری و پیوستگی جداره مهم ترین شاخص های مشترک مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی بوده و دارای رابطه مستقیم و معنی دار از دیدگاه شهروندان هستند.
بازشناسی معیارهای هویت و زیبایی شناسی به عنوان ﻣﺆلفه های ﻣﺆثر بر طراحی نماها و جداره های شهر تهران ( محدوده مورد مطالعه منطقه چهارده تهران)
حوزه های تخصصی:
نمای ساختمان ها سازنده ی بدنه ی شهر و بیانگر هویت آن شهر محسوب می شوند . امروزه شهرنشینی ، افزایش جمعیت شهرها ، سبک جدید زندگی و نوگرایی و فرهنگ ناشی از آن و همچنین تحولات دوره های اخیر در مصالح ، التقاط سبک های معماری و سرعت در ساخت و ساز موجب گردید ضرورت توجه به نما و ساماندهی جداره های شهری و تاثیرات حاصل از آن مورد توجه قرار گیرد . در این راستا اهداف هویتی و زیبایی شناسی جهت تحقق منظر شهری مطلوب، ضروری به نظر می رسد . در این پژوهش ابتدا ابعاد هویتی و زیبایی شناسی را در مقیاس میانی منظر شهری و سپس مقیاس خرد نمای شهری مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم و بر این اساس به آسیب شناسی نماهای شهر تهران با تاکید بر ﻣﺆلفه های هویتی و زیبایی شناسی و ارائه پیشنهاداتی در این جهت و ارزیابی نماهای مطلوب و ارائه نکات مثبت محدوده مورد مطالعه که منطقه چهارده تهران می باشد پرداخته ایم . هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی معیارهای هویتی و زیبایی شناسی نماهای شهر تهران و ارزیابی نماهای موجود بر اساس ﻣﺆلفه های ارائه شده و بررسی نماهای مطلوب محدوده مورد مطالعه می باشد . روش تحقیق از نوع تحلیلی – توصیفی بوده و اطلاعات آن ، با استفاده از روش های میدانی – کتابخانه ای جمع آوری شده است . و در نهایت نتیجه گیری ارائه شاخص های هویتی و زیبایی شناسی جهت طراحی نمای شهری مطلوب می باشد .
ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی رنگ آسمان روز و شب در نگاره های سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری قدیم ایران، بخصوص تا ابتدای سده یازدهم هجری، نوعی تصویرسازی نسخ معتبر شعر و ادب فارسی بود. ارتباط محکم میان نگارگری و ادب فارسی موجب شکل گیری این پیش فرض شد که نگارگری به تأسی از تمثیلات ادب فارسی، آسمان روز را به رنگ های طلایی یا زرد یاقوتی و آسمان شب را به رنگ لاجوردی ترسیم کرده است. با این پیش فرض، بررسی نمودهای رنگی آسمان در نگارگری ایرانی و ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی آن، هدف پژوهش حاضر قرار گرفت، اما به دلیل گستردگی کمّی آثار نگارگری ایرانی، پژوهش به شناخت این وجوه در آثار یکی از مهم ترین نگارگران تاریخ نگارگری ایرانی، یعنی سلطان محمد نقاش متمرکز گردید. از میان آثار منسوب به این هنرمند، تعداد هفده اثر متعلق به او تشخیص داده شده و همه این هفده اثر به عنوان نمونه های موردبررسی انتخاب گردید. با بررسی وضعیت رنگ آسمان در این نگاره ها و تطبیق رنگ ها با روایت داستان ها درباره روز یا شب بودن زمان وقوع اتفاقات، دورنگ طلایی و لاجوردی، رنگ های مورداستفاده برای آسمان های روز و شب تشخیص داده شد. همچنین در بیشتر نگاره ها، تبعیت کامل نگارگر از روایت متن یا تبعیت نگارگر از روح حاکم بر متن در تعیین روز یا شب بودن زمان وقوع داستان نگاره ها، امری ملموس تشخیص داده شد؛ اما در مواردی معدود، نگارگر کم توجه یا بی توجه به متن ادبی و متکی به تشخیص هنری یا زیباشناسی خود، مسیری متفاوت با این قواعد را پیموده است؛ مسیری که به دلیل عدم آگاهی ما از فضاهای منجر به خلق نگاره ها، در هاله ای از یک ابهام تاریخی باقی مانده است. به این ترتیب، پژوهش حاضر از طریق یک تحقیق توصیفی و تحلیلی و با یک رویکرد کمّی و کیفی به آثار سلطان محمد، ریشه های تعیین رنگ های طلایی و لاجوردی برای آسمان نگاره ها را در شعر و ادب فارسی تشخیص داد و معیارهای زیباشناسی این انتسابات را در تبعیت حداکثری از توصیفات متون ادبی و تبعیت حداقلی از ذوق شخصی نگارگر تشخیص داد.
معیارهای زیبایی شناسی سازه های معماری نوین در کشورهای درحال توسعه با تاکید بر معماری بیونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
76 - 87
حوزه های تخصصی:
فرم اسکلت سازه، بدون تردید با فرم ساختمانِ حامل آن ارتباطی تنگاتنگ دارد. با وجود این، رابطه میان طراحی سازه و طراحی معماری می تواند فرم های گوناگونی به خود بگیرد. سازه به عنوان زیربنای ساختمان در تمامی کشورها، بستری مناسب برای طراحی معماری به وجود می آورد. در معماری نوین از ابزارها و طرح های جدیدی استفاده می گردد که معماری بیوتیک از جمله این طرح ها است. در این پژوهش از روش ترکیبی (توصیفی وتحلیلی - کیفی - تاریخی) مطالعه و بررسی کتابخانه ای استفاده و گردآوری و تجزیه و تحلیل ها نیز با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که معماری بیونیک در حقیقت وسیله ای خلّاق برای دست یافتن به اهداف مؤثر و کارآمد می باشد. رعایت اصول قانونی و منطقی در سازه های ساختمانی زمینه معماری جدید و دید بصری مناسب را فراهم می آورد. دیدگاه بیونیک در طراحی معماری در حوزه های مختلفی صورت می گیرد. گاه جنبه زیباشناسی پروژه، گاه سازه، گاه مسائل اقلیمی و گاه راهکارهای عملکردی هدف طراح در این زمینه بوده اند. با نتایجی که در تحلیل نمونه های موردی حاصل گردیده، می توان گفت تأثیرات متقابل سازه و معماری از منظر معماری بیونیک قابل توجه است و سازه و معماری تعامل و ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته و دارند و بی توجهی به هر کدام از این مقوله ها می تواند آسیب های جبران ناپذیری را پدید آورد. اهداف پژوهش 1. بررسی تأثیرات متقابل سازه و معماری و چگونگی تعامل آن ها با یکدیگر 2. بررسی جایگاه معماری نوین و استفاده از سازهای طبیعی (معماری بیونیک) به عنوان نشانه سمبل (زیبا یی شناسی) سؤالات پژوهش 1. نقش سازه بر روی معماری نوین و معیارهای زیبایی شناسی در کشورهای در حال توسعه به چه صورت است؟ 2- چگونه می توان با استفاده از ف آوری نوین هزاره سوم وهمسازی سازه و معماری کیفیت کالبدی فضا را گسترش داد؟
ساختارهای زیبایی شناختی موثر سازنده محیطی در ایجاد حس امنیت در مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
196 - 210
حوزه های تخصصی:
مطالعات روانشناسی بر ارتباط عمیق میان زیبایی و احساس آرامش و امنیت تأکید دارد. انسان در جامعه امروزی با تحولات محیطی متفاوتی مواجه است. ایجاد مجتمع های مسکونی یکی از این تحولات در ساختار محیطی افراد جامعه است. مسئله ای که می توان مطرح کرد، تأثیر مجتمع های مسکونی به عنوان تغییرات ساختاری جدید بر حس امنیت افراد جامعه است. زیبایی شناسی علمی است که می توان از آن برای ایجاد حس امنیت کمک گرفت. امروزه وجود امنیت به عنوان یکی از نیازهای اصلی انسان ها از مهمترین عوامل ساختاری کیفیت زندگی است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. جامعه پژوهش حاضر شامل بیش از 2000 نفر است که نمونه در دسترس آن ها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. بعد از توزیع کردن پرسشنامه، داده ها با استفاده از نرم افزار Spss در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد که 5 عامل اصلی بر امنیت محیطی و کاهش جرم در بافت مجتمع های مسکونی تأثیر به سزایی دارند. این 5 عامل عبارتند از امنیت فیزیکی، نظارت، ترس از جرم، قلمروپایی، مدیریت و نگهداری که بعد از مقایسه میانگین آن ها در گروه نمونه نتایج نشان داد که مؤلفه نظارت دارای میانگین زیاد و مؤلفه ترس از جرم دارای میانگین کمتری است، میانگین سایر متغیرها (امنیت فیزیکی، قلمروپایی و مدیریت و نگه داری) نیز در حد متوسط بودند. بنابراین در امنیت محیطی در بافت مجتمع های مسکونی امنیت فیزیکی، نظارت، ترس از جرم، قلمروپایی، مدیریت و نگهداری سهم به سزایی دارند. توجه به این مؤلفه ها در کنار ایجاد محیط های طبیعی نقش مهمی در تثبیت فضایی با تسلط ساختاهاری زیبا و آرامش بخش در مجتمع های مسکونی دارد. اهداف پژوهش: 1.بررسی نقش ساختارهای زیباشناختی در ایجاد حس امنیت در مجتمع های مسکونی. 2.شناسایی مؤثرترین عوامل بر امنیت در بافت مسکونی. سؤالات پژوهش: 1.چه عواملی در ایجاد ساختارهای زیبایی شناختی محیطی در مجتمع های مسکونی نقش دارند؟ 2.کدام عوامل بیشترین تأثیر را بر ایجاد حس امنیت در بافت مسکونی دارد؟