مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
رومانتیسم
حوزه های تخصصی:
پیش داوری و فهم در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر روشنگری با تکیه بر عقل خودبنیاد هرگونه پیش داوری را بیاعتبار کرد. روشنگری پیش داوری را منشأ خطا و مانع فهم دانست و آن را به پیش داوریهای ناشی از مرجعیت و پیش داوریهای ناشی از شتابزدگی تقسیم کرد. رومانتیسم اگرچه مانند روشنگری به تضاد میان عقل و مرجعیت باور داشت، اما برخلاف روشنگری، این تضاد را به نفع مرجعیت پایان داد و مبنای اعتبار همه چیز را به سنت که مؤثرترین نوع مرجعیت است برگرداند. گادامر برخلاف روشنگری و رومانتیسم معتقد است نه تنها میان عقل و مرجعیت تعارضی نیست، بلکه مرجعیت خود نتیجه عقل و برخاسته از آن است. او مرجعیت را نه اطاعت کورکورانه، بلکه از جنس معرفت میداند. گادامر علاوه بر این، برای پیش داوریها نقشی بنیادین در فرایند فهم قائل میشود و پیوند ضروری پیش داوری با خطا را کاملاً نادرست ارزیابی میکند.
سنت به مثابه خاستگاه عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تلقی گادامر از سنت و نسبت میان عقل و سنت می پردازد. ابتدا ضمن اشاره به معنای لغوی واژة سنت، سه تعریف انسان شناسانه، کلامی و سنت گرایانه از سنت ارائه و با یکدیگر مقایسه و در نهایت معنای اصطلاحی مورد نظر گادامر بیان می شود. گادامر که یک فیلسوف احیاگر سنت است دیدگاه خود در خصوص رابطة عقل و سنت را با تحلیل چگونگی نگاه روشنگری و رومانتیسم به عقل و سنت آغاز می کند. درحالی که فیلسوفان عصر روشنگری سنت را در برابر عقل قرار داده و برای پاسداری از حریم عقل، سنت را بی اعتبار کردند، رومانتیسم در واکنشی افراطی به این طرز تلقی ضمن تأیید تقابل عقل و سنت، عقل را به نفع سنت کنار زد. اما این خط کشی جدایی ساز بین دو قلمرو متمایز عقل و سنت با مخالفت جدی فیلسوفانی نظیر مایکل اوکشات، ادموند برک، فردریش فون هایک و گادامر مواجه شد. از نظر این عده نسبت میان سنت و عقل پیچیده تر از آن است که بتوان آنها را در تقابلی واضح قرار داد. سنت نه تنها مانعی برای عقل محسوب نمی شود بلکه از جهاتی مقوم آن نیز هست و بدون سنت عقلی در کار نخواهد بود.
ابوالقاسم شابی میان رومانتیسم و سمبولیسم
حوزه های تخصصی:
ابوالقاسم شابی یکی از شاعران برجسته معاصر است که از وی به عنوان شاعری رومانتیسم یاد شده است و عموم ناقدان بر گرایش وی به مکتب رومانتیسم تأکید کرده اند؛ حال آنکه در اشعار وی رّدپایی از مکتب سمبولیسم نیز یافت می شود. اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا شابی صرفاً شاعری است با گرایش های رومانتیسمی یا اینکه می توان او را پیرو مکتب سمبولیسم نیز دانست؟ در این پژوهش شعر شابی از منظر رمزگرایی بررسی و به ابداعات او در تصویرسازی و نمادپردازی اشاره شده است. بررسی و پژوهش در این زمینه برمبنای روش تحلیلی- توصیفی است. دیوان شاعر به دقت مورد مطالعه قرار گرفته و برمبنای چارچوب نظری پژوهش، جنبه های رمزگرایانه شعر شابی مورد تحلیل قرار گرفته است. بنابراین، بعضی از شاخص های مکتب سمبولیسم مثل حس آمیزی، توجه به موسیقی شعر و تجدید در وزن و قافیه، در اشعار این شاعر مشاهده می شود.
معناشناسی شلایرماخر و مبانی اندیشه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دغدغه اصلی هرمنوتیک روش شناختی که همانند هرمنوتیک روشی معتقد به معناداری متن و تعین قطعی آن صرف نظر از خواننده است و از زمان شلایرماخر به بعد و توسط او این روی کرد را پیدا کرده و بر خلاف هرمنوتیک روشی که تنها هویتی فنی داشت، دارای هویت دانشی نیز است، یافتن نظام قواعد استنباط معناست. گرانیگاه اصلی این نظام، تلقی آن از چیستی معناست که این تلقی نیز تا حد بسیاری منبعث از مبانی زیبایی شناختی و رومانتیستی آن است. به دلیل اینکه اندیشه های شلایرماخر در بین سایر اندیشمندان این دانش از محوریت خاصی برخوردار است، شناخت معناشناسی او در شناخت دقیق این هرمنوتیک بسیار تأثیرگذار است؛ از این رو در این مقاله تلاش شده است به چیستی معنا نزد شلایرماخر که در دلالت های تصدیقی ناظر به مفهوم فردیت نزد او و در دلالت های تصوری ناظر به مقام کاربرد کلمه است، پرداخته شود. در نظر او، متن کاملاً تجلی فردیت نویسنده است و معنای آن نیز به فردیت او برمی گردد. معنای واژگان نیز هرچند از رهگذر کاربردشان در سیاقی خاص معین می شود، یک وحدت درونی بین همه آنها در کاربردهای متفاوت وجود دارد که می توان آن را روح معنای کلمه نامید.
شکل گیری جریان های فکری رومانتیک در عرصه سیاسی ایران؛ دوره مشروطه تا دهه 1330(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی «شکل گیری جریان های فکری رومانتیک در سپهر سیاسی ایران، از دوران مشروطه تا دهة 1330» می پردازد. اهمیت یافتن رومانتیسم، به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار، در تاریخ معاصر ایران بر تنازع خرد و شاعرانگی-ستایش شور و هیجان و احساس به جای عقل در مواجهه با امور- دامن زد. مشروطیت که قرار بود بزنگاه کاربست عقل و تدبیر خردمندانه در سیاست ایران شود، دست آخر از رومانتیسم سر در آورد که برخی از نمودهای آن را می توان در رازورزی، باستان گرایی، بازگشت به خویشتن و انقلابی گری مشاهده کرد. رومانتیسم سویه های آرمان شهری سیاست ایران را برجسته ساخت و تفکر منطقی را دچار طردانگاری، حذف و انکار کرد. با شدت گرفتن این موج در ادامه، این روند حتی خط مشی نظام سیاسی قرار گرفت و بسیاری از اقدامات را بر پایة باستان گرایی و بازگشت به خویشتن قرار داد. سؤال اصلی این است که «چه جریان های رومانتیکی در دوران مشروطه تا دهة 1330 ظهور کرده و چگونه نضج یافتند». فرض مرتبط با این سؤال نیز چنین است که «باب شدن رومانتیسم و به تبع آن رازورزی، باستان گرایی افراطی، انقلابی گری و توجه به احساسات و تمایلات آنی در سپهر سیاسی ایران، سه جریان عمدة رومانتیک را در دورة مذکور به وجود آورد: نژادگرایی، هویت اندیشی، سوسیالیسم عرفانی.»
رویکرد انسان گرایانه ی نیما به طبیعت
حوزه های تخصصی: