مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
زیبایی شناسی
حوزه های تخصصی:
ویلیام مارکس در جستاری با نام وداع با ادبیات از بی اعتباری و مرگ ادبیات و پژوهش های ادبی در دوران هم روزگار سخن می گوید. او برای نشان دادن درستی داوری اش و گذار از دوران وداع با ادبیات به عصر ادبیات وداع، تاریخ ادبیات را از سدة هفدهم به این سو به سه دوره تقسیم می کند و سپس می کوشد بازتاب مرگ ادبیات و گسستن پیوندهای میان ادبیات، واقعیت و جامعه را در ادبیات بجوید. به باور او، خاستگاه بی ارزشی ادبیات را باید در پیدایش و بحث پیرامون انگاره هایی چون امر والا، گذرایی و ناگذرایی زبان و سرانجام اسارت در صورت جست. نوشتة پیش رو تلاشی است برای شناساندن و بررسی خوانش تاریخی مارکس به آنچه او «ادبیات» می خواند.
تحلیلی برماهیت تجربه هنری و زیبایی شناسی آثار هنری در عصر دیجیتال با رویکردی بر مدیریت آموزشی در دبیرستان های شهر بندرعباس
زیبایی شناسی از قدیم مفهومی فلسفی برای درک هنر بوده است اما در عصر دیجیتال با مفاهیم مختلف فلسفی، روانشناسی و جامعه شناسی همراه شده است. فلسفه هنر و زیبایی شناسی در عصر دیجیتال به علت تغییراتی که به واسطه گسترش فناوری تغییر کرده است، لذا تأثیر آن در مدیریت آموزشی شروع توجه به زیبایی شناسی به عنوان یک شاخه از فلسفه و با مفهومی مدرن را باید در نظریات کانت جستجو کرد. پس از او اندیشمندان عصر مدرن به زیبایی شناسی به عنوان یک شاخه از فلسفه پرداختند. فلسفه پست مدرن هم در زمینه زیبایی شناسی دست به بازتعریف هایی زد. هدف این پژوهش؛ تبیین ماهیت زیبایی شناسی و تجربه هنری در دوران شکوفایی فناوری دیجیتال با رویکردی بر مدیریت آموزشی در دبیرستان های شهر بندرعباس است. در این پژوهش مروری بر نظریات مختلف در رابطه با فناوری انجام شده و بخش هایی از نظریات فلاسفه در رابطه با زیبایی شناسی و مدیریت آموزشی مورد توجه قرارگرفته است. بنیامین به هنر در دوران شکوفایی فناوری توجه کرده است. به عقیده او کارکرد هنر با بروز امکان تکثیرپذیری مکانیکی تغییر کرده است. نیل پستمن به وضعیت انسان در دوران سلطه فناوری ها پرداخته است او فرهنگ این دوران را فرهنگ تکنوپولی نامیده و معتقد است در این دوران انسان ها مقهور فناوری ها هستند. یافته های پژوهش نشان می دهد در این عصر ازیک طرف اثر هنری کارکردهایی متفاوت یافته و بجای کارکردهای آیینی؛ اکنون کارکردهای نمایشی دارد؛ اما از سوی دیگر تأثیرگذاری هنر در این تکثیر بیش ازحد نابود می شوند. لذا تأثیر آن بر مدیریت آموزشی دو چندان می گردد. در این عصر هم زمان که جامعه مقهور تسلط فناوری است این تسلط و تأثیر بر تجربه های هنری تأثیرگذار بوده است. لذا امکان دارد دانش آموز هنرمند تحت سلطه فناوری دست به تولید آثار هنری بزند.
بازخوانی بلاغتِ «واو آغازین» در نثر مرسل با تأکید بر قطب مجازی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واو آغازین در دوره نثر فارسی مرسل بسامد بالایی دارد و با عدول از زبان معیار یک پدیده سبکی به شمار می آید. قرار گرفتن این حرف در آغاز جمله ها، چه نقشِ زیبایی شناختی در نثر مرسل دارد؟ این مقاله برای یافتن پاسخ مناسب با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر سبک شناسی ساختارگرا با تأکید بر علم معانی، آرای بلاغیون و نحویون را مطالعه نموده و با تکیه بر نظریه قطب مجازی زبان به شیوه استقرایی متون نثر مرسل را تحلیل کرده است. نتایج نشان می دهد که واو آغازین در ساختار نثر مرسل تحت تأثیر زبان عربی نبوده، بلکه به عنوان ابزار مهمِ فارسی، درونه زبان را متحول کرده و ضمن مجازی کردن زبان از طریق جای گردانی نحوی، با کارکرد عاطفی، موسیقایی، ایجاز، انسجام متن، ایجاد توازن نحوی، تحمیل دلالت های ثانویه بر متن، آرایش واژگان و تقویت امکانات ادبی به شکل معناداری نثر مرسل را هنری و زیبا کرده است.
زیبایی شناسی شرواهای جنوب (با تکیه بر شرواهای فایز دشتستانی و محیا بستکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲۶
149-174
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های ذاتی ادبیات به عنوان یک هنر، زیبایی است. عناصر برجسته موسیقایی، زبانی و تصویرساز با ایجاد هنجارگریزی سبب زیبایی شعر می شوند. شروا یکی از انواع ترانه های عامیانه رایج در جنوب کشور (هرمزگان، بوشهر) نیز از این قاعده مستثنا نیست. پژوهش حاضر با هدف معرفی هرچه بیشتر شرواها و نیز بررسی عناصر زیبایی آفرین در این گون ه از شعر، با رویکرد نقد بلاغی و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. جامعه پژوهش، شروا های فایز دشتستانی و محیا بستکی، دو نماینده اصلی شروه سرایی در جنوب است که شروا هایشان مشحون از عناصر زیبایی ساز است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که دلیل اصلی ماندگاری این اشعار، افزون بر مضمون آن ها، مرهون مؤلفه های زیبایی شناسی این اشعار است که نشان از تسلط این دو شاعر بر مقوله شعر و شاعری دارد. این دو شروه سرا با استفاده از زبان ساده، واژگان مأنوس و بسامد چشمگیری از صنایع بیانی و بدیعی متناسب با بافت زبانی شعر، همچون تشبیه و استعاره توانسته اند زیبایی را در شعر خود ایجاد کنند. زیبایی های زبانی و ادبی که با بافت عاطفی شعر، محتوای آن و مخاطب عام آن هماهنگی کامل دارد.
تطبیق زیبایی شناختی دیوارنگاری های مذهبی (واقعه کربلا) بقعه شاه زید و تکیه معاون الملک در تعامل با تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
88 - 105
حوزه های تخصصی:
دیوارنگاری مذهبی در معنای هنر شیعی و با محوریت ائمه دین، به ویژه واقعه کربلا با قدمتی چندصدساله، از مهم ترین گونه های دیوارنگاری ایرانی است که دوران اوج و شکوفایی خود را در دوره قاجار و در پیوند با تعزیه سپری نمود. تأثیر این ارتباط در ویژگی های مضمونی، ساختاری و زیبایی شناختی دیوارنگاری های مذهبی این دوران با تکنیک های اجرایی مختلف نمایان است. گچ نگاری های امام زاده زید در اصفهان و کاشی نگاری های تکیه معاون الملک در کرمانشاه که در نیمه نخست سده چهاردهم ایجاد شده اند، دو نمونه برجسته دیوارنگاری های مذهبی قاجاری هستند که در این نوشتار مورد ارزیابی قرار گرفته اند. هدف از این پژوهش تطبیق زیبایی شناختی نقاشی های مذهبی تکیه معاون الملک و بقعه شاه زید در تعامل با نمایش های مذهبی تعزیه است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش هاست که ارتباط دیوارنگاری مذهبی دوره قاجار با نمایش های تعزیه چگونه تبیین می شود؟ و تکنیک های اجرایی مختلف چه تأثیری بر ساختار صوری و زیبایی شناختی دیوارنگاری های امام زاده زید و تکیه معاون الملک داشته است؟ این پژوهش از نوع توسعه ای و با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام گرفته و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. در بیان نتایج این پژوهش می توان گفت که تعامل دیوارنگاری مذهبی با نمایش تعزیه اشتراکاتی میان آنها ایجاد کرده که در ویژگی های مضمونی، ادبی، مکانی، عدم وحدت زمانی و مکانی و نمادپردازی رنگ دیوارنگاره های مذهبی این دوران نمایان است. دیوارنگاره های امام زاده زید و تکیه معاون الملک نیز به دلیل برخورداری از زمینه مشترک تعامل با تعزیه دارای ویژگی های گفته شده هستند، اما ساختار صوری نقاشی های دو مجموعه که با دو تکنیک متفاوت گچ نگاری و کاشی نگاری اجرا شده اند، با یکدیگر متفاوت بوده و به نظر می رسد تفاوت ساختاری و زیبایی شناسی این نقاشی ها ناشی از تفاوت در به کارگیری تکنیک های اجرایی و ابزار بیانی باشد.
زیبایی شناسی باغ های ایرانی هند تأثیر ذوق هندی بر باغ های ایرانی شبه قاره هند در منطقه آگرا
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳
14 - 23
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی در دوره گورکانیان که به دلایل و شرایط خاص سیاسی، تبادل فرهنگی ایران و هندوستان رو به فزونی نهاد، به همراه دیگر محصولات فرهنگی و هنری با سفر به کشور هندوستان دچار تحولاتی شد. این تغییرات را می توان در سه دسته مورد بررسی قرار داد : شرایط سیاسی و اجتماعی متفاوت، موقعیت جغرافیایی خاص و بستر فرهنگی و تمدنی هند. این پژوهش یکی از عوامل این تغییرات یعنی تأثیر «ذوق و سلیقه» مردمان هند بر باغسازی ایرانی را بررسی می کند. این نوشتار به روش تحلیلی- تفسیری و مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی به تشریح ذوق هندی تحت عنوان «تزئین گرایی» می پردازد و اینکه این امر چگونه در تطور باغ ایرانی در هند مؤثر افتاده است. بدین ترتیب ابتدا واژه ذوق هندی و تزئین گرا بودن آن بیان می شود، آنگاه به نمونه هایی از بروز ذوق هندی در باغ ایرانی اشاره می شود. این دگرگونی ها را می توان در چهار زمینه مشاهده کرد: نخست تقسیم بندی های ریزتر و تزئینی در پلان باغ؛ دوم آراستن طرح کاشت باغ با گیاهان تزئینی و متنوع؛ سوم جزئیات محوطه سازی و چهارم استفاده زینتی از عناصر طبیعی مانند آب و درخت. پژوهش انجام شده نشان دهنده این اثرگذاری بر صورت باغ در وجوه مختلف و عدم تغییر ساختاری و اساسی در اصول بنیادی آن است. ذوق هندی به عنوان عاملی فرهنگی در لایه های بیرونی ساختار باغ تزئیناتی را وارد و منظر باغ ایرانی را از منظری حماسی خارج می کند.
نگاهی انتقادی بر نظرات «فریتهوف شوان» درباره زیبایی شناسی اسلامی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال سوم بهار ۱۳۹۴ شماره ۷
11 - 18
حوزه های تخصصی:
نظریه پردازان اصلی جریان فکری «سنت گرایان معاصر»، اهتمام فراوانی نسبت به اهمیت هنر و زیبایی داشته و به طور مستقیم یا ضمنی در آثار خود، به زیبایی شناسی هنرهای دینی از جمله هنر اسلامی پرداخته اند. نشر وگسترش آراء و نظرات سنت گرایان درباره هنر و زیبایی در فضای فکری و فرهنگی کشور ما، سابقه ای نزدیک به پنج دهه دارد. وجود جنبه های انتقاد آمیز و نفی کننده فرهنگ و تمدن غربی و نیز توجه به تفاسیر و احیاء فرهنگ دینی، دو دلیل عمده اقبال به آراء و نظرات سنت گرایان خصوصاً در زمینه هنر دینی و سنتی، چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن بوده است. اما آنچه در این میان، مغفول مانده، انجام نقدهای جدی و منطقی بر این جریان فکری و فرهنگی به عنوان جریان غالب و تأثیر گذار بر فضای هنری بوده است. در این مقاله ابتدا خلاصه نظرات « شوان» در باب مبانی متافیزیکی زیبایی ارائه می شوند. در مرحله دوم این مبانی متافیزیکی شامل عناوین رابطه زیبایی و حقیقت، وحدت کمال و زیبایی و واقعیت ابژکتیو از لحاظ صحت منطق و محتوا در مقایسه با نظرات متفکران سنت فکری اصیل اسلامی از جمله «علامه جعفری» و« علامه طباطبایی»، مورد ارزیابی قرار می گیرد. قسمت بعدی مقاله به مرور سمبولیسم به عنوان اساس زیبایی شناسی شوان و سنت گرایان می پردازد که در قالب دو تیتر، قابلیت اثبات زیبایی و سمبولیسم ذاتی فرم ها از لحاظ روش شناسی و محتوی نقد می شود. به عنوان جمع بندی به این نکته اشاره می شود که زیبایی شناسی شوان و سنت گرایان به خاطر تعمیم های نسنجیده، فاقد ویژگی های منطقی و علمی روشن به عنوان مبانی نظری هنر اسلامی است و کاربست این نظرات منتهی به نوعی فرمالیسم بیهوده می انجامد.
معرفی و تحلیل هنر بیزانس
منبع:
هنر و تمدن شرق سال چهارم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۱
3 - 8
حوزه های تخصصی:
هنر بیزانس متعلق به عالم مسیحیت است. عالم مسیحی دارای خصوصیاتی است که در تمامی آثار هنری این دوران منعکس می شود. هر نوع تفسیر و نقد و بررسی آثار هنری این عصر بر اساس شناخت عالمی که به آن تعلق دارد، میسر است. مرکز عالم مسیحیت کتاب مقدس و کلام الهی است. ظهور مسیح (ع) مبدأ ظهور عالم مسیحیت است. کلمه الهی تمامیت عالمی را آشکار کرده است که متعلق به رحمت و جلال و شکوه و نور و جمال الهی است. هنر بیزانس مبتنی بر درکی عمیق از عالم مسیحیت است. حضور امر مقدس در تصویر و تفسیرِ تصویر، برای رجوع به امر مقدس، درون مایه هنر بیزانس است. البته فرهنگ و هنر مسیحی سال ها پس از ظهور پیامبر و اشاعه پنهانی مسیحیت شکل گرفته و معماری و تزیینات آن بر پایه معابد میترایی بوده است و نشانه های فرهنگ پیش از مسیحیت در آثار نقاشی و نقش برجسته نیز مشهود است.
نقش و نماد اژدها در نگارگری ایرانی
منبع:
پیکره دوره دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
43 - 58
حوزه های تخصصی:
اژدها از بن مایه های اساطیری است که در شعر و ادب ایران تجلی بارزی داشته و منجر به ظهور ایده ها و نقوشی ظریف و بی بدیل در نگارگری شده است. مقاله حاضر با بررسی خاستگاه ادبی و اساطیری اژدها و بنیان فکری ایرانیان مبنی بر دو قطبی بودن جهان به دلالت حضور آن در نگاره ها، به عنوان نمادی اهریمنی پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش ها برآمده است که اژدها و جدال با آن در حماسه و عرفان چه جایگاهی داشته و ویژگی های تصویری و زیباشناسانه این موجود افسانه ای در نگارگری ایرانی کدام است. این پژوهش با اتخاذ روش تحلیلی-تطبیقی و با بررسی منابع کتابخانه ای و نسخ حاوی نگاره های اژدها، در تبیین چگونگی بهره گیری نگارگر در بازنمایی و پردازش صحنه های مهیج و پرتحرک این رویارویی از چیدمان و صحنه آرایی خاص، ترفندهای رنگ و بافت و تناسبات اندامی است.
زیبایی شناسی رنگ و طرح در قالیچه های محرابی بلوچ
منبع:
پیکره دوره سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶
41 - 53
حوزه های تخصصی:
قالیچه های محرابی بلوچ از اهمیت و اعتبار خاصی در بین فرش شناسان برخوردار است، چرا که نمایانگر آداب، رسوم و فرهنگ قومی است که سالیان درازی با تولید آن، هویت مشخص و جدایی در بین سایر مناطق برای خویش بدست آورده است؛ به گونه ای که با مطالعه ماهیت آن، به راحتی می توان از طریق مشاهده به بلوچ بودن یک قالیچه پی برد. زیبایی هنری قالیچه های محرابی بلوچ برخ استه از ذهنیات هنرمندان ی است که تفک رات دین ی خود را با شگفتی های محیط بی رونی خویش چن ان زیب ا در هم آمیخت ه اند و به نقش پردازی پرداخته اند که نمونه های عینی آن را چه در قالی ها و چ ه در سایر دست بافته های آنان به وضوح می توان مشاهده نمود. بررسی رنگ و طرح قالیچه های محرابی بلوچ و پس از آن بررسی زیبایی شناسی رنگ و طرح آن از اهم اهداف این مقاله است. جمع آوری منابع کتبی و مقالات ارائه شده در باب قالیچه های محرابی بلوچ و همچنین مباحث زیبایی شناسی از بُعد اسلامی به شیوه کتابخانه ای و نوع پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی ارائه شده است. قالیچه های محرابی بلوچ از آنجا که رنگ و طرح منحصر به فرد خود را دارند، جنبه زیبایی شناسی آن منوط به شناخت دقیق فرهنگ، اعتقادات، آداب و رسوم این قوم است. حاصل تحقیق آن شد که جلوه های رنگی و نقوش خاص در پهنه متن قالیچه های محرابی بلوچ برآمده از باورهایی است که با زیبایی شناسی هنر اسلامی ارتباط نزدیک دارد و از بطن تفکر اسلامی سر برآورده است.
زیبایی شناسی و نمادگرایی نقش پرندگان در فرش دوره صفویه
منبع:
پیکره دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۸
10 - 23
حوزه های تخصصی:
به لحاظِ جایگاه و تعالیِ هنر در ایران، عصرِ صفوی یکی از درخشان ترین دوره هایِ تاریخیِ این سرزمین است. در این دوره، صنعت نساجی و به ویژه قالی بافی، پیشرفت چشمگیری داشته است. از این حیث، اساطیر و نقوش نمادین که بخشی از فرهنگ و هنرِ مردم اند در زمینه هایی مختلف، از جمله فرش هایِ صفوی، به گونه ای بارز نمود دارند. از جمله نقوش نمادینِ پُرتکرار در فرش ها و منسوجاتِ این دوره، نقش مایه یِ پرنده است. پرندگانی چون طاووس، سیمرغ، هدهد و طوطی به صورت های مختلف بیشترین حضور را در فرش های این دوره دارند. در این پژوهش ابتدا در مورد جنبه هایِ زیبایی شناسی و معنایِ نمادینِ هر پرنده در فرهنگ و ادبیات ایران بحث و سپس کاربرد نقوش آنها به صورتِ خاص در فرش هایِ صفوی بررسی گردیده است. پرنده، نمادی است از رهایی و آزادی و نمایش آن در طرح فرش، سرشار از معنا و رمز است که به زیباییِ آرمانیِ بهشت اشاره دارد. هنرمند صفوی تمامِ مهارتِ هنریِ خود را به کار گرفته تا ذهنیتِ خویش را از زیبایی هایِ بهشتی در یکایک عناصر طبیعت آشکار سازد و بدین سان به این عناصر، مفاهیمی رمز آمیز بخشیده است. مطالب این پژوهش به صورت اسنادی و کتابخانه ای گردآوری و به شیوه ای تحلیلی، توصیفی گردیده است.
بررسی تطبیقی اندیشه های زیبایی شناختی علامه محمدتقی جعفری و جان دیویی و استنتاج دلالت های آن در تعلیم وتربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه دلالت های تربیتی زیبایی شناسی از دیدگاه جعفری و دیویی، به منظور دستیابی به فهمی عمیق تر نسبت به مقوله هنر و زیبایی و ابعاد مختلف تربیت زیبایی شناختی است. این تحقیق، از نوع نظری بوده و در آن از روش های تحلیل مفهومی، استنتاج و تطبیق، استفاده شده است. در این پژوهش با بررسی و مقایسه زیبایی شناسی ازمنظر جعفری و دیویی، دلالت های تربیتی زیبایی شناسی، گردآوری و درنهایت، وجوه اشتراک و افتراق تربیت زیبایی شناختی آنان مشخص شد. این تحقیق برای دستیابی به اهداف خود این سؤال اساسی را مطرح می کند که وجوه اشتراک و افتراق دلالت های تربیتی زیبایی شناسی از دیدگاه جعفری و جان دیویی کدامند؟ و به این نتایج می رسد که هردو اندیشمند، در پذیرش ضرورت تربیت زیبایی شناختی، نگاهی مشترک دارند. هردو در تعریف تربیت زیبایی شناختی، هنر را واجد زیبایی و تربیت زیبایی شناسی را گسترده تر و دربردارنده تربیت هنری می دانند. دیویی برای تربیت زیبایی شناختی، هویتی فرابرنامه ای قائل است که با اولویت بخشی تربیت دینی و اخلاقی نسبت به تربیت زیبایی شناختی در نگاه جعفری، افتراق دارد. در بحث اهداف نیز، هردو، در هدف غایی مبتنی بر رشد ذائقه زیبایی شناسی و اهداف واسطی: پرورش نوآوری، خلاقیت و خیال ورزی، اشتراک داشته، ولی درجهت رشد، با هم افتراق دارند. در بحث مربی، متربی و برنامه درسی با وجود اشتراکاتی در نظریات ایشان، مهم ترین افتراق آنها در توجه به ارتباط انسان با خدا و مبدأ و مقصد هستی است. در بحث روش تدریس نیز هردو، توجه به رغبت و نیاز شاگرد و مبتنی بر کشف و جستجو بودن روش ها اذعان دارند، ولی جعفری علاوه بر پرسش محوری، به روش هایی که ریشه در آیه ای بودن هستی در نظر انسان ها دارد، نیز توجه دارد.
هنر و سیاست؛ زمینه های تعامل و تقابل سیاست و هنر در پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
1025 - 1043
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم با مطرح شدن در چند دهه گذشته، مباحث و پرسش های گسترده فلسفی، ایدئولوژیک و زیبایی شناختی بسیاری را گسترش داد. یکی از این پرسش های جدی که نظر بسیاری از متفکران علوم اجتماعی و نظریه سیاسی را به خود معطوف کرده، نسبت میان پست مدرنیسم به مثابه یک مکتب هنری و زیبایی شناختی است که بعد از مدرنیسم سر برآورده و امر سیاسی است. مقاله حاضر با ابتنا به دیدگاه های متفکران برجسته پست مدرن در پی بررسی این پرسش است که آیا برخلاف نظر کانت که از استقلال و غیرهدفمند بودن هنر سخن گفته بود، در موقعیت کنونی می توان از زیبایی شناسی سیاسی و امکان سیاسی شدن هنر سخن گفت؟ به منظور پاسخ به این پرسش نویسندگان مقاله حاضر برای اثبات دعوی خود از سیاسی شدن هنر و الگوی زیبایی شناسی سیاسی پست مدرنیستی، چند مفهوم را به بررسی و نقد می گذارند. این مقوله ها عبارت اند از: مصرف زدگی در سرمایه داری متأخر، نقد سیاست اقلیت و زیبایی شناسی سیاسی در سخن پسااستعماری. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده و از چارچوب نظریه انتقادی متفکرانی چون لئوتار، فردیک جیمسون و میشل فوکو بهره برده است.
بررسی و تحلیل زیبایی شناسی هنر فلزکاری دوره ساسانی
دوره ساسانیان هنر فلزکاری دارای ارج و مرتبه والایی در دربار بوده و همواره مورد توجه سلاطین و اشراف زادگان بود. در این دوره هنر فلزکاری به اوج شکوفایی خود رسیده و حتی در مدت زمانی کوتاه از مرزهای امپراتوری ساسانیان فراتر رفته و در مقام هدیه به عنوان نشان قدرت و مشروعیت سلاطین ساسانی به دربار سایر ملل راه یافت. در دوره هایی که خزانه سلاطین پر بود آثار فلزی از فلزات گران بها همچون طلا و نقره تهیه می شد و در زمان تنگدستی و رکود خزانه آثار هنری با آهن و فولاد ساخته شده و از روکش و نقوش طلایی و نقره استفاده شده است. هنرمندان برای تزئین سطوح خارجی و بعضاً داخلی این آثار گران بها عموماً از نقوش گیاهی و خصوصاً پیکره جانوران استفاده می کردند. دلبستگی هنرمندان این دوره به نمایش پیکره جانوران از درندگان، چهارپایان، پرندگان و حتی جانوران پنداری و ترکیبی همچون اژدها، سیمرغ، دیو، پری و جز آن ها، اغلب ریشه در اعتقادات اسطوره ای-دینی مردم این دوران داشته است. در این پژوهش، تلاش بر این است تا از طریق بررسی نقوش جانوری، گیاهی و هندسی، از لحاظ اسطوره ای، آیینی، فرم و مبانی عناصر و نیروهای بصری، با نوع و جایگاه این آثار در هنر فلزکاری این دوره، خصوصاً از لحاظ ارزش هنری شناسایی شود. روش انجام این پژوهش از نوع تحلیلی، توصیفی است و بر اساس ویژگی های تعدادی از ظروف دوره ی ساسانی موجود در موزه ها مانند بشقاب، کاسه، جام، ابریق، ریتون و جواهرآلات انجام گرفته است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش فیش های تحقیقاتی، مشاهده آثار هنری، مطالعه ی کتابخانه ای، همچنین استفاده از سایت های اینترنتی موزه های داخلی و خارجی محل نگهداری آثار فوق الذکر بوده است. نتایج کلی حاکی از آن است که نقوش در هنر فلزکاری ساسانی، تنها جنبه تزئینی ندارند بلکه نماینده معانی و مفاهیم آیینی و فرهنگی هستند که با اولویت قرار دادن پیام نمادینِ اصول و مبانی هنری تا حد زیادی در جهت افزودن زیبایی هنری، محتوا نیز مد نظر قرار می گیرند.
تحلیل بافت متنی آیات «نفخ صور» بر اساس معناشناسی واژگانی، کارکردشناسی حروف و زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
141 - 164
حوزه های تخصصی:
بیشتر مفسران به تصریح یا تلویحاً به وقوع دو نفخه (إماته و إحیاء) در انتهای عالم هستی معتقدند. گروهی نیز قائل هستند که آیات قرآن از وقوع سه نفخه حکایت دارد و تعداد اندکی نیز سخن از وقوع چهار نفخه به میان آورده اند. در خصوص تقدم و تأخر رویدادهای آستانه قیامت نیز میان صاحب نظران اختلاف نظر وجود دارد. هدف از این پژوهش تحلیل بافت متنی آیات نفخ صور و ارائه تصویری روشن از تعداد نفخه ها و حوادث متعاقب آن است تا در نهایت به این سوال پاسخ دهد که کدامیک از دیدگاه های مفسران با بافت متنی آیات نفخ صور انطباق دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، از طریق معناشناختی واژگانی صعق و فزع به تفحص گسترده در 212 تفسیر و تحلیل آراء مفسران در خصوص تعداد نفخات و تقدم و تأخر مشاهد الساعه پرداخته است. همچنین با تحلیل کارکردهای ادبی برخی حروف به کار رفته در این آیات، نظیر حرف «فاء» و حرف «ثمَّ» و توجه به عنصر سیاق، قرائن متصل و برون بافت لفظی و معنوی و نیز تحلیل زیبایی شناسی مبتنی بر انسجام واژگانی نشان داده است که قرآن کریم، خبر از وقوع سه نفخه فزع، صعقه و إحیاء در آستانه قیامت داده است و حوادث مسمّی به مشاهد الساعه پس از نفخه اول روی خواهند داد.
انتزاع نمادین در زیبایی شناسی هنر بلوچستان، نمونه موردی: سوزن دوزی بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
5 - 14
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: قوم بلوچ را می توان یکی از اقوام اصیل ایرانی دانست که ادامه دهنده زندگی دام پروری و عشایری در ایران بوده اند. هنرهای گوناگونی در میان این قوم رایج است که مهم ترین آنها را می توان هنر سوزن دوزی دانست. این هنر با نقوش هندسی و به شدت انتزاعی اش نمایشگر پیشینه زندگی عشایری قوم بلوچ و همانند دیگر هنرهای عشایر ایران از بعد هندسی بسیار بالایی برخوردار است. همچنین می توان به شباهت نقوش هندسی این هنر و هنرهای دوران نوسنگی نیز اشاره کرد. نقوش هنر سوزن دوزی بلوچ در انواع انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و حاشیه قابل دسته بندی هستند. سؤال پژوهش: کدام یک از ویژگی های زیبایی شناسانه سوزن دوزی بلوچ را می توان به عنوان تأثیرگذارترین شاخص هویتی آن در نظر گرفت؟ هدف: شناخت عناصر زیبایی شناسانه سوزن دوزی بلوچ به عنوان مهم ترین هنر بومی منطقه بلوچستان و ستخراج مهم ترین مؤلفه های آن هدف این پژوهش است. روش تحقیق: روش انجام پژوهش، کیفی و با استفاده از منطق استدلالی است. اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده در جمع آوری داده های این پژوهش مورد توجه و همچنین مشاهدات عینی نگارنده و اطلاعات میدانی در دستیابی به استنتاجات پژوهش مؤثر بوده است. نتیجه گیری: مهم ترین وجه اشتراک این نقوش هندسی بودن و در ضمن انتزاع بیش از حد آنهاست. زیبایی شناسی این هنر بومی را می توان در قالب خط (راست و با زاویه)، شکل (بر پایه شکل مثلث)، بافت (متراکم و پرکار)، ریتم (متناوب) و رنگ (با تسلط رنگ قرمز و ترکیب رنگ های نیرومند و قوی) بررسی کرد. انتزاع نمادین را می توان به عنوان مهم ترین وجه زیبایی شناسانه هنر سوزن دوزی بلوچ مورد توجه قرار داد.
بررسی وجوه زیبایی شناسی خط نستعلیق در تحریرات رایانه ای با تاکید بر سه نوع زیبایی شناسی حسی، معقول و باطنی
منبع:
پیکره دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
66 - 80
حوزه های تخصصی:
خوش نویسی در حقیقت، آشکارکننده زیبایی در ع الم هنر است که در دوره معاصر بسترهای نوینی را فراتر از قالب سنتی خود داشته و به شکل وسیعی در قالب تحریرات رایانه ای نمود پیدا کرده است. تحریرات رایانه ای تابع اصول و قواعد سنتی خط بوده و به واسطه نرم افزارها و قلم های خوش نویسی ایجاد می شوند. بحث در مورد زیبایی، امر زیبا و زیبایی هنری حاصل مواجهه با اثر هنری از دیدگاه های مختلف بوده و از هر سو، ممکن است ارزش های زیبایی شناسانه یک اثر متفاوت باشد و از طرفی، مفهوم زیبایی متضمن واکنش مخاطب در دریافت امر زیبا است. اما به نظر می رسد هر آنچه در زیبایی یک اثر خوش نویسی جلوه می کند باید در صورت، یعنی فرم ظاهر شود تا ملموس و قابل درک باشد. موضوع تحقیق حاضر بررسی وجوه زیبایی شناسی خط نستعلیق و هدف اصلی شناخت وجوه زیبایی شناسی از سه جنبه حسی، معقول و باطنی بر اساس متون تاریخی در خوش نویسی سنتی و تطبیق آن ها با تحریرات رایانه ای است این تحقیق با تمرکز بر خط نستعلیق به این پرسش ها پاسخ می دهد: زیبایی شناسی حسی، معقول و باطنی بر اساس چه معیارهایی در خط نستعلیق قابل مشاهده است؟ این وجوه بر اساس چه اشتراکی در تحریرات رایانه ای نمود یافته است؟ نتایج پژوهش حاکی از این است که مهم ترین معیار درک زیبایی حسی در خوش نویسی، ذوق و سلیقه مخاطب بوده و از طرفی زیبایی معقول را می توان در اصول و قواعد خوش نویسی جستجو کرد که حاصل نوعی واکنش منطقی و روابط نظام مند در ساختار حروف نستعلیق است. اما زیبایی باطنی با در نظرگرفتن رویکردهای حسی و منطقی در صورتی نمود دارد که ترکیب اثر در خدمت مفاهیم بوده و درک معنا حاصل شود.
«تحلیل روایت پویانمایی تلویزیونی با تأکید بر زیبایی شناسی ساختار عناصر بصری؛ مطالعه موردی فیلم قاصدک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلم های پویانمایی به مثابه رسانه، از تمهیدات گوناگون برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده می کند. روایت و روایت گری عامل مهمی در شکل دهی پویانمایی ها است. روایت ها، عموماً بیانگر گونه ای نگرش به جهان و چگونگی ادراک آن به شمار می روند. بخشی عظیمی از محبوبیت فیلم های داستانی از روایت های آنها کسب می شود؛ روایت ها به برنامه سازان کمک می-کنند از روش القاء مستقیم پیام به مخاطب فاصله بگیرند و ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، رسانه را در رساندن به اهداف کلان خود یاری رسانند. به همین دلیل نحوه شکل گیری، عناصر سازنده و مفاهیم صریح و ضمنی روایت ها باید مورد تحلیل علمی قرار گیرد. بر همین مبنا هدف از این مقاله، تحلیل عناصر روایی و بصری اثر کوتاه پویانمایی «قاصدک» که از آثار فاخر تولیدات پویانمایی صدا و سیمای مرکز همدان است. به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد روایت شناسی و نظریه «رولان بارت» و «ژرار ژنت» برای تحلیل روایت عناصر روایی و بصری فیلم مورد بررسی استفاده شد. در نهایت یافته ها نشان داد عناصر بصری در خدمت بیان داستان و مفاهیم تصویری هستند و به خوبی مفاهیم اصلی داستان را روایت کرده اند. بطوریکه عناصر بصری، مفاهیم صریح و ضمنی متن را در ارتباط با موضوع فیلم به خوبی بیان می کنند. همچنین عناصر زیباشناختی بصری این فیلم توانسته است درغنای محتوایی و زیبایی تصویری فیلم پویانمایی قاصدک تأثیر داشته باشد.
بازخوانی دیدگاه دیویی درباره ی واقع گرایی در علم (برمبنای بخش هایی از کتاب هنر به منزله ی تجربه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جان دیویی در کتاب هنر به منزله ی تجربه نظریه ای بدیع درباره ی زیبایی و هنر ارائه می دهد که ریشه های آن را می توان در نگاه تکاملی و هگلی وی جست. کتاب ضمن معرفی نگاهی نو به هنر، به نحوی حاشیه ای به مقایسه ی علم و هنر می پردازد تا خواننده را در رسیدن به آراء نویسنده در فلسفه ی هنر راهنمایی کند. مقاله ی حاضر به بازنویسی دیدگاهدیویی درباره ی واقع گرایی علمیمی پردازد.در این بازنویسی دعوی بر آن است که می توان با مقایسه هایی که دیویی میان هنر و علم در هنگام نگارش کتاب هنر به منزله ی تجربه انجام داده است، به درک بهتری از دعوای کنونی فلسفه علم میان واقع گرایان علمی و ساخت گرایان اجتماعی رسیددرواقعدیویی تصویری از اندرکنش مداوم انسان و جهان پیرامون ارائه می دهد که نه با خوانش های متعارف واقع گرایی در فلسفه ی علم سازگار است و نه با برداشت های رایج ساخت گرایی اجتماعی می خواند.
ظرفیت های برنامه درسی در مواجهه با تعلیم آموزه های دینی با الهام از رویکرد زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین جایگاه مغفول رویکرد زیبایی شناسی در برنامه درسی است. توضیح اینکه تربیت از خصلتهای انسانی به شمار می رود. همچنین براساس تعالیم اسلامی، فطرت انسان دارای اقتضائاتی برای تربیت کردن است که یکی از آن ها زیبایی جویی و زیبایی طلبی است. خداوند برای تربیت انسان به زیبایی جویی وی اشاره کرده و زبان کتاب هدایت خود را متناسب با آن انتخاب کرده است. ازآنجاکه هدف و رسالت اصلی قرآن نیز هدایت بشریت به مسیر حقیقی و خداشناسی است و نظام آموزشی و برنامه درسی نیز هدفی جز تعلیم و تربیت فراگیران ندارد، بنابراین برنامه درسی نیز می تواند از زبان اعجازآمیز قرآن که همان زیبایی شناختی است، استفاده کرده و موفقیت کسب کند. برای همین این مقاله درصدد تبیین جایگاه مغفول رویکرد زیبایی شناسی در برنامه درسی، توصیف نگاه زیبایی شناسانه، زبان اعجازآمیز و موفق اسلام و قرآن به تعلیم و تربیت و الهام از تجربه قرآن و تجویز آن به برنامه درسی به روش تحلیلی - استنتاجی است. براساس نتایج این پژوهش، تربیت زیبایی شناختی در حال حاضر برای نظام آموزشی ما فراتر از حد ضرورت و به عنوان یک رویکرد مکمل و حتی جایگزین رویکرد فعلی مطرح است. تعالیم اسلامی ازطریق تربیت زیبایی شناسی بهتر می تواند فضای لازم را برای حضور در برنامه درسی پیدا کند. شایان ذکر است که تربیت زیبایی شناسی دارای ویژگی ها و پیامدهای خاص در برنامه درسی است که از آن جمله می توان به توجه به ادراک عمیق و تخیل فراگیران، تجسم ذهنی و خیالی، مدیریت هیجانات، ایجاد شور و نشاط و... اشاره کرد.