مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۷.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
زیبایی شناسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله در مقدمه به این موضوع می پردازد که مهمترین ابزار بشر برای رسیدن به حقیقت و زیبایی، زبان و اندیشه است و زبان علاوه بر اینکه وسیله ارتباطی است، ابزار تفکر منطقی نیز هست. اما زبان ادبی که در نزد رودکی به کمال وجود دارد، مهمترین ظرفیت بروز و عینی کردن مفاهیم ذهنی با استفاده از اصول زیبایی شناختی است. سوال اصلی این مقاله آن است که رودکی چگونه و از چه راههایی زبان و اندیشه را به هم پیوند زده است و خلاقیت هنری او در چیست؟ به همین دلیل، نویسنده پس از ارایه شواهد و تحلیل و بررسی آنها اثبات می کند که رودکی از تمام امکانات زبان و اصول شناخته شده هنر خلاق برای تلفیق اندیشه و زبان ادبی بهره جسته است. مواردی همچون قرار دادن مناسبترین واژگان در محور همنشینی زبان، کشف روابط هستی شناسانه و علت و معلولی از طریق زبان ادبی، ابراز حقیقت هنری، استفاده از اصل تداعی معانی و تخیل، و وارد کردن تجربه شاعرانه در قلمرو زبان، برجسته ترین مواد جادوی اندیشه و زبان ادبی رودکی است.
بررسی نشانه های نامتعارف زیبایی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
چه معیارها و نشانه هایی در زیبایی شناسی سنتی باعث می شود که نیاکان ما انسانی را خوب روی بنامند؟ آیا این معیارها در طول زمان دگرگونی پذیرفته اند؟ آیا در دنیای سنتی که به نظر می رسد همه چیز در چهارچوبی مشخص و معین تعریف می شود، زیبایی انسانی نیز تابع یک تعریف جدولی است و چیزی که فراتر یا خارج از جدول زیبایی باشد، نازیباست؟ پاسخ ما این است که گاه در الگوی زیبایی شناسی قدما، نمونه هایی می یابیم که ناظر بر تفاوت دیدگاه زیبای شناختی گویندگان آنها و سلیقه متفاوت آنها از ذایقه رایج و حاکم بر دنیای سنتی است. این نمونه ها اگرچه اندکند، اما بر این دنیای یکسان و یک شکل و یکسویه رنگی کاملا متفاوت می باشند؛ آنگونه که معیارها و نشانه هایی که به نظر اصیل، همیشگی، پایدار و خدشه ناپذیر می آیند، متحول می شوند و دگرگون. گاه خصوصیتی متفاوت اثری عمیق در ذهن شاعر داشته و او را وادار به بیانی متفاوت کرده است، و گاه زیبایی جنبه الحاقی و وارداتی پیدا می کند و بر اثر تعدیل با دیگر فرهنگها به اذهان و اذواق راه می یابد.
زیبایی شناسی شعر خیام - پیوند هنری اجزای کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خیام نیشابوری از اندیشمندان و سخنسرایان نامدار ایرانی است که با سروده هایی اندک، ولی پرمایه، آوازه جهانگیر یافته و نام خود را در همه زبانهای زنده دنیا در گسترده است. درباره خیام، تاکنون نوشته های فراوان پدید آمده است. اما درنگ اندیشمندانه او در راز و رمز هستی و پرسشهای حیرت آلود او در پیوند با وجود آدمی و آغاز و انجام او، توجه خیام پژوهان را آن قدر به سوی خود در کشیده است که آنها را به یکباره از بررسی زیبایی شناسانه رباعیات خیام بازداشته است. این بی توجهی تا آنجاست که بسیاری با اشتباه می پندارند، سروده های خیام از ارزشهای زیباییشناسی بی بهره یا از آن دید، کم مایه است. در این جستار، کوشش شده تا پیوند هنری واژگان و تصاویر رباعیات خیام برای هماهنگی صورت و معنا در آنها باز نموده، و عناصر زیباییشناسی سروده های او در این قسمت واکاوی شود: الف. پیوند هنری واژگان ب. تصویرسازی ج. تاکید، تکرار
نگاهی دیگر به موسیقی شعر و پیوند آن با موضوع، تخیل و احساسات شاعرانه
حوزه های تخصصی:
موسیقی یکی از عناصر سازنده شعر است که کلام را برجسته میسازد و سبب تمایز زبان نظم از نثر میگردد. بررسی این رکن از شعر، همچنین پیوندی که میان آهنگ کلام با عناصر دیگر وجود دارد، مسألهای است که این مقاله بدان میپردازد. برای تبیین این مسأله در دو بخش: بخش اوّل به تعریف موسیقی و انواع آن در شعر فارسی پرداخته، بخش دوم رابطه میان موسیقی شعر با موضوع، تخیّل و عاطفه بررسی شده است. تشریح مطالب مذکور، مشخص ساخت که موسیقی شعر در کنار تقسیمات چهارگانه ادیبان فارسی زبان به سه دسته موسیقی بیرونی (جنبه عروضی شعر)، موسیقی کناری (آهنگ خاص همخوانی میان کلمات پایانی مصراعها «ردیف و قافیه») و موسیقی میانی (انواع توازنهای حاصل از ارتباطات لفظی و تناسبات معنایی) تقسیم میشود. امّا شعر تعبیری از اجتماع، اصول، باورها و اندیشههای شاعر است و موسیقی شعر زبان دل و احساس او و «لاجرم هر آنچه از دل برآید، بر دل نشیند.» انواع متفاوت موسیقی شعر؛ یعنی وزن، قافیه و ردیف و واژهها و لفظ از جمله عناصری هستند که معنا، عاطفه و تخیّل شاعر را به مخاطب منتقل میکنند و تنوّع موسیقایی در این زمینه عامل مهمّی در القای موضوع و احساسات شاعرانه به خواننده و شنونده است. شاعر با رعایت تناسب و پیوندی که میان موسیقی شعر با عناصر دیگر وجود دارد، تلاش میکند به هدف و غایت اصلی شعر ـ که همانا بیان مفاهیم و محتوای درونی شعر است ـ نزدیک گردد.
کلاسیسیسم و/ یا رمانتیسیسم: مروری بر زیباییشناسی قصة زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در نظر دارد تا با توجه به نظریه هگل در پیوند با فلسفه هنرهای زیبا خوانشی تازه از قصه زمستان شکسپیر به دست دهد. پژوهشگران تلاش خواهند کرد ایده های هگل را درباره جنبه های هنری نمایشنامه نامبرده به کار گیرند. در این مطالعه، ارزش های زیبایی شناختی نمایشنامه از دو دیدگاه متفاوت اما کاملاً وابسته کلاسیسیسم و رمانتیسیسم و با توجه به تعاریف هگل از دوره های متفاوتِ ظهور و رشد و نموِ شکل های هنری بررسی خواهند شد. نمایشنامه قصه زمستان دربرگیرنده هر دو شکل هنری کلاسیسیسم و رمانتیسیسم است اما چنین یافته ای لزوماً دلیل بر اعتقاد کامل شکسپیر به آنها و یا بکارگیری غیرجانبدارانه شان نیست. همان گونه که نشان خواهیم داد، شکسپیر نه ایده های زیبایی شناختی کلاسیسیسم را باور داشت و نه زیبایی شناسی رمانتیسیسم را آن گونه که باید وفادارانه و یا جانبدارانه بکار بست، بلکه روی مرز میان این دو زیبایی شناسی حرکت کرد و هوشمندانه و با شوخ طبعی گونه ای طنزآمیز از آنها آفرید.
بدیع فارسی - بدیع عربی
حوزه های تخصصی:
نگاهی به مضامین موسوی و زیبایی های آن در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" دیوان خاقانی از این ویژگی برخوردار است که مضامین دینی را در آیینه خود می نمایاند. شکوه و صلابت اشعار خاقانی و عناصر تشکیل دهنده آن که در بسیاری از موارد از باورهای دینی سرچشمه می گیرد، دریایی مواج را در ذهن خواننده تداعی می کند که امواج نیرومند آن، کاربرد هنرمندانه آن باورهاست. ماجراهای زندگی حضرت موسی (ع) یکی از آن مضامین دینی است که در جای جای دیوان خاقانی ظهور و تجلی یافته است. موضوعاتی چون تولد موسی (ع)، پرورش وی در درگاه فرعون، برگزیده شدن به پیامبری، فراخواندن فرعون به حق و مبارزه بر ضد وی و خلاصه تمامی مطالبی که در قرآن کریم، تفاسیر و قصص در مورد حضرت موسی نقل شده است، دستمایه شعر خاقانی می شود؛ بطوری که گاهی در یک بیت از چند تلمیح برای ارایه تصویر هنری پرداخته شده در ذهن خود استفاده می کند. از آنجا که خاقانی شاعری آفرینشگر و نوآور است و بر سخن و سخنوری تسلطی شگرف دارد، مضامین مذکور را چنان در اشعار خود درهم می تند و به کار می برد و بعد زیبایی شناسی سخنانش چنان ژرفایی می یابد که می توان گفت در میان شاعران پارسی گوی بی مانند است و همین ویژگی ها مزیت خاقانی بر دیگر شاعرانی است که به این موضوعات پرداخته اند.
در این مقاله نمونه هایی از موضوعات گوناگونی که به زندگی حضرت موسی (ع) مربوط است و در اشعار خاقانی به کار رفته، از منظر زیبایی شناسی و ابعاد مختلف آن بحث و تحلیل شده است و سعی شده معیارهای زیبایی های شعر خاقانی و لایه های پنهان آن در موضوع فوق روشن شود.
"
زیبایی شناسی ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابعاد زیبایی شناسی امثال فارسی بسیار گسترده است و همین جنبه های بلاغی و ادبی آن باعث شده است تا محققان، امثال را یکی از گونه های ادبی به شمار آورند.در این مقاله، به سه بُعد زیبایی شناسانه پرداخته می شود:
1.وزن وآهنگ ضرب المثل های فارسی؛
2.ابعاد بلاغی در حوزه ی معانی، بیان و بدیع؛
3. زبان وبیان طنزآمیز مثل ها.
در حوزه ی وزن وآهنگ ضرب المثل ها، برای مستندکردن مقاله از میان پنج منبع مهم، هزار مثل را برگزیده ایم تا کیفیت و کمیت وزن و آهنگ را با توجه به این نمونه گیری نشان دهیم.آن گاه پس از این بررسی آماری به تحلیل هر سه بخش و ارائه ی نمونه ها و توصیف آن ها می پردازیم.
با توجه به آن که امثال فارسی از هر جهت به وزن اشعار عامیانه نزدیک است، با بررسی نظرات شش تن از عروضیان و صاحب نظران شعرعامیانه و تقطیع هجایی بیست مثل، به توصیف آن ها می پردازیم تا چگونگی وزن غیرعروضی (هجایی، عددی، عروضی کشش دار و،..) را در آن ها نشان دهیم.
در بخش سوم، عناصر صوتی و تناسب ها و تقارن های بدیعی را در آهنگین کردن امثال فارسی نشان می دهیم و در پایان به عنصر مهم طنز و شگردهای آن اشاره می-کنیم.
«مولوی و زیبایی»
حوزه های تخصصی:
مولوی در آثار پنج گانه خود، دیدگاهی خاص نسبت به مقوله «زیبایی» دارد. از نظر زیبایی شناسی، زیبایی را امری سوبژکتیو و ابژکتیو، عینی و ذهنی، حقیقی و مجازی می داند و به هر دو اصالت می دهد. او زیبایی را مبنای خداشناسی و هستی شناسی خود قرار می دهد و چون به مکتب جمال در عرفان ایرانی و اسلامی وابستگی دارد، مطابق با اصول آن مکتب، خداوند را زیبایی مطلق می داند و همه ذرات هستی را عکس ها و جلوه هایی از آن جمال به شمار آورده و همه چیز را زیبا می بیند. زیبایی اصیل مادرِ عشق است،چنان که زیبایی ها و عشق های مجازی و زمینی را نردبانِ وصول به مرتبه حقیقی آنها به شمار می آورد. به جمال حق، زیبایی های معنوی، زیباییِِ نفس انسان، زیبایِ زن، شاهد و دیگر صورت های زیبا تکیه دارد و به همه انسان ها پیام می دهد: «چون شدی زیبا، بدان زیبا رسی».
جمال شناسی شعر مولانا در مثنوی شریف
حوزه های تخصصی:
این مقاله که از یک پژوهش دراز دامن درباب زیبایی شناسی سخن مولانا در مثنوی شریف، برگرفته شده، بر آن است تا نحوه سخن گفتن و شیوه انتقال معانی بلند عارفانه مولانا را از رهگذر تصویرهای شاعرانه نشان دهد.
بنابراین پس از یک در آمد کوتاه، طرز تلقی مولانا را از زیبایی یا به سخن دیگر نگرش زیبایی شناسانه او را به اختصار بررسی کرده ام و سپس «تصویر» را به مثابه یگانه ابزار نمایش صورت های ذهنی شاعر، معرفی کرده، آن گاه برای نمودن توانایی مولانا در این امر، ابزارهای تصویر آفرینی او را در مثنوی نشان داده ام. در این بخش نگاهی گذرا به زیباشناسی حکایت های مثنوی، افکنده و سپس تشبیه، استعاره، کنایه، پارادوکس و حسامیزی های این اثر تعلیمی را با نمونه هایی معدود، معرفی کرده ام.
اقلیم های زیباخیز شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معشوق شعر فارسی ریشه در کدام سرزمین دارد؟ این زیبایی وام گرفته از کدام اقلیم است؟ آیا آن اقلیمی که در شعر فارسی به داشتن خوب روی شهره است، اساساً در کتب صوره الارض نیز دارای همین ویژگی است؟ یعنی شاعر در شعر خود به دقت، ویژگی های بوم شناختی کتب جغرافیایی را هم مراعات کرده است؟ آیا زیبایی معشوق شعر دری ، یک زیبایی ایرانی است؟ یا آمیغی است از نژادها و سرزمینهای گوناگون؟ در نگاه بوم شناختی قدما هر سرزمین و ملکتی شهره به خصلتی است. مردم دیلم به تنومندی شهره اند، ترکان خوبروی اند و زنگیان به طرب و موسیقی منتسب اند. تجلی اقوام و ملل گوناگون در شعر فارسی چگونه است؟ در این مقال پس از بررسی هر یک از اقالیم در شعر فارسی و مقایسه تعاریف صورت گرفته از آنها در کتب جغرافیایی با قوامیس لغت و متون ادبی، کوشیده ایم که به سئوالاتی از این دست پاسخ دهیم.
تاثیر عرفان و تصوف در تحولات خوشنویسی ایرانی در قرن های هفت تا نه ( ه . ق )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرن های هفت ،هشت ونه هجری قمری در تاریخ خوشنویسی ایران از دو منظر جایگاه بسیار ویژه ای دارد .منظر اول ،اوج تکامل اقلام سته در همین قرن هاست و همچنین، شکل گیری خطوط منسوب به ایران( تعلیق ونستعلیق) . منظر دوم، انشا یا تدوین مبانی نظری خوشنویسی . البته نه مبانی شکلی، بلکه مبانی نظری و زیبایی شناسی خوشنویسی نیز درهمین دوره انجام می پذیرد. آن چه فحول عرفان ایرانی- اسلامی در مبانی نظری عرفان، در همین قرون پدید آوردند، در شکل گیری مبانی نظری خوشنویسی و بلکه در دیگر هنر ها موثر بود. رابطه ی عرفان و خوشنویسی از این زمان به صورت ارتباطی با نسبت روح و تن تعریف می شود؛ ظهور نهله های فکری مهمی مانند مکتب ابن عربی ، و پیدایش فرقه های عرفانی مسلک حروفیه ، نقطویه ، بکتاشیه و... ، و هم زمانی آن ها با پیدایی برخی از جریان های مهم هنری دراین دوران ، به عنوان مثال ظهور خط نستعلیق و.... همچنین، تاثیر و تاثر این جریان ها بر یکدیگر، انکارناپذیر بوده، در تحلیل زیبایی شناختی خوشنویسی و جایگاه فرهنگی آن تعیین کننده است .
جنبش سقاخانه؛ انکشاف و گشودگی تمهیدات و شگردهای زیبایی شناختی هنرهای کهن، قومی و سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربست عناصر تصویری و جلوه های بصری هنرهای کهن، قومی و سنتی در آثار سقاخانه ای ها مورد وثوق همگان است. اما در این التفات، نوع نظرگاه و چگونگی کاربست، اهمیت ویژه ای مییابد. گفتمان هویت و سایة سنگین آن در دهه های اخیر بر جامعة «نقد هنری»، تأثیر عمیقی در عدم گشودگی معیارهای زیبایی شناسی واقعی این جنبش داشته است. لذا تشبث به میراث گذشتگان را وجهی شعارزدگی و نگرش در سطح ارزیابی کرده-اند. این پژوهش با نگرش نقد«زیبایی شناسی» جنبش سقاخانه؛ ارزش های خودبسنده آثار ایشان را که تحت سیطرة نقدهای« ماهیت پندارانة» معطوف به« هویت گرائی صرف» است؛ مهجور و ناگشوده مییابد. لذا میکوشد با معرفی چگونگی نگرش این هنرمندان به میراث هنری گذشتگان که بیشتر در کنش«کشف و گشودگی»«شگردها و تمهیدات زیبایی شناسانه» آن مواریث جستنی است، هم به واکاوی ارزش های زیبایی شناسانه هنرهای مورد التفات ایشان پرداخته و به ساخت های همیشگی«هنر ایران» اشارتی کرده باشد و هم«گوهر ناب فرم و اشکال هنری» آثار ایشان که در «تجربة زیبایی شناختی» اندیشه هنرمندانش نهفته میباشد را به بوته نقد و نظر بنشاند. به نظر میرسد پرویز تناولی در این جنبش نقشی تعیین کننده داشته باشد، از همین روی این پژوهش بر آثار وی تاکید بیشتری دارد.
زیبایی شناسی و سیاست؛ بازتاب سیاست در رویکرد رئالیستی به هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی شناسی در سده هجدهم و در نقطه عزیمت خود، مسئله هنرها را از منظر تمتع یا لذت بی غرض مطرح ساخت، اما در سده نوزدهم بدیل های فلسفی و جامعه شناختی در هنر که به ویژه بازتاب خود را در واقع گرایی به نمایش می گذاشت، وجهی از زیبایی شناسی اجتماعی را پدید آورد که به شدت وام دار شرایط اجتماعی و تاریخی بود. در مقاله پیش رو، این فرضیه به سنجش گذاشته می شود که زیبایی شناسی می تواند بازتاب دهنده شرایط سیاسی و اجتماعی باشد؛ به عبارت دیگر زیبایی شناسی با رویکرد انتقادی، خصلت های سیاسی هنر را به خوبی به نمایش می گذارد. به این منظور پس از طرح مسئله در مورد چیستی زیبایی شناسی، برای اثبات فرضیه و نشان دادن ارتباط وثیق هنر با سیاست، زمینه ها و چگونگی پدیداری زیبایی شناسی اجتماعی در چهارچوب زیبایی شناسی مارکسیستی به بحث گذاشته خواهد شد. در عین حال به منظور آوردن شواهدی از این مدل به آثار متفکران رئالیست سده نوزدهم، اشاره های مختصری خواهد شد. این نوشتار از حیث روش شناسی، رویکرد توصیفی ـ تحلیلی را با رویکرد انتقادی مورد استفاده قرار داده است .
فرهنگ و هنر در فلسفه ویتگنشتاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: استنباط ویتگنشتاین از فلسفه و نیز پژوهش هایی که خود او در بستر این استنباط در زمینه تبیین های مربوط به رفتار انسانی انجام داده، پیامدهای گسترده ای برای روش های علوم انسانی و مطالعه انسان، در حکم موجودی اجتماعی و فرهنگی از جمله مطالعات مربوط به ادبیات، هنر و فرهنگ دارد. از آنجا که مطالعه این پدیده ها مطالعه رفتار ارادی انسان است- مطالعه اعمالی که تحت حاکمیت هنجارها، معیارها، قراردادها و دیگر انواع مختلف «قواعدی» قرار دارند که انسان بر اساس آن ها فراورده های فرهنگی را تولید و مصرف می کند و نوعا دلایلی برای تولید و مصرف آن فراورده ها دارد فلسفه ویتگنشتاین، همان طور که نشان داده شده است، زمینه های قانع کننده فلسفی و منطقی برای رسیدن به نتیجه تاثیر فرهنگ بر تولید اثر هنری فراهم می آورد.
روش پژوهش: روش این مطالعه از نوع اسنادی است. که از میان کلیه اسناد و متون مرتبط با نظام فلسفی ویتگنشتاین استخراج گردیده است.
یافته ها و نتیجه گیری: بنابر آموزه های ویتگنشتاین متاخر، زبان بستر پیدایش پدیده های فرهنگی اجتماعی است و «هنر» که خود نوعی زبان است همانند زبان با سبک زندگی و فرهنگ جامعه انسانی مرتبط است بنابراین آفرینش هنری در بستر فرهنگی نضج می گیرد و معنا می یابد.
امتیاز یک لحظه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر ناب، لحظه ای ناب است که زبان شاعر را تسخیر می کند و امتیازی است که همیشه در اختیار شاعر نیست و پژوهش حاضر، کوششی است در چیستی و چرایی غزلی ناب از مولانا، با دستاویزهای موسیقی شعر، آواشناسی، زبان شناسی و فن موسیقی... در این مقاله، با تطبیق و مقایسه دو غزل از مولانا علل توفیق یک غزل و عدم توفیق دیگری را به نقد و بررسی نشسته ایم...
دلالتهای نمادین رنگ سبز در شعر عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک، رنگ از عوامل مهم خلق اثر هنری، بویژه شعر است. شاعر در آفرینش اثر خود گاه رنگ را به خاطر زیباییهای حسی به کار می گیرد تا ارزشهای درونی آن را پدیدار سازد، اما گاهی هم هنرمند از این مراحل پا فراتر نهاده و مفاهیم نمادین رنگها را موضع توجه خود قرار می دهد تا از این راه، مفاهیم ذهنی خود را به کمک رنگهای درخشان به صورت نماد به تصویر کشد. در این میان وسعت دید و نگاه عمیق شاعران معاصر به پدیده های هستی در کنار آگاهی آنها از اثرات مختلف رنگها سبب می شود که رنگها در اشعار آنها جلوه و نمود زیبایی پیدا کند. ظاهراً در میان رنگهای موجود اطراف شاعر، رنگ سبز بیش از دیگر رنگها توجه شاعر نوپرداز، عبدالمعطی حجازی را به خود جلب کرده؛ چرا که رنگ غالب روستا، محبوب و معشوق واقعی شاعر است، ضمن اینکه معانی نمادین جدیدی هم یافته است؛ در مقاله حاضر تلاش شده تا جایگاه این رنگ در تصاویر شعری این شاعر و معانی و دلالتهای نمادین و برخی جنبه های زیباشناختی آن تبیین شود. بررسی رنگ سبز در اشعار حجازی مبین این است که سبز پربسامدترین رنگ در شعر حجازی و رنگ غالب همه دفاتر شعری اوست که خود بیانگر علاقه شاعر و گرایش او به این رنگ است و یا نگاه خاص شاعر به روستا موجب گشته شهر گریزی و اشتیاق بازگشت به روستا اصلی ترین عامل در جهت نمادین شدن این رنگ در اشعار او باشد.
بررسی زیبایی شناخت عنصر مکان در داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مکان» یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده ساختار هر داستان کوتاه و بلند است که به گونه ای در آن خودنمایی می کند. نقد هر داستان بدون در نظر گرفتن این عنصر اساسی، بی ارزش و ناقص خواهد بود. مطالعه عنصر مکان در ابداعات داستانی در عرصه نقد ادبی ما بسیار نادر و اندک بوده است و منبع قابل ذکری به زبان فارسی در این زمینه یافت نمی شود، بنابراین در این مقاله کوشش شده است که مقدمه ای نظری برای مطالعه عنصر مکان ارایه شود و در این راه عمدتا از منابع غیر فارسی استفاده شده است.
هدف نهایی این تلاش، این است که انگیزه ای برای مطالعه عنصر مکان و کمکی در جهت بررسیهای زیبایی شناختی بیشتردر مورد آن باشد. بدین سبب این مقاله کاملا مختصر و عاری از مثالهای تطبیقی است تا مخاطبان و علاقه مندان عرصه رمان، بتوانند آن را مبنایی برای مطالعات خود در این عرصه قرار دهند.