مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سبک خراسانی
حوزه های تخصصی:
بررسی تشبیه تفضیل در شعر عماد فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله، یکی از صور خیال شاعرانه، یعنی تشبیه تفضیل را، در شعر عماد فقیه کرمانی، بررسی میکند؛در آغاز، به جایگاه و ارزش تشبیه، در نقد بلاغی میپردازد، آنگاه به شیوههای نوسازی تشبیه اشاره میکند و یکی از مهمترین آنها را، تفضیل میداند.تشبیه تفضیل در شعر عماد، از لحاظ کمّی، با سه تن از شاعران سبک خراسانی مقایسه میشود؛به ویژگیهای تشبیه افزونی تشبیه تفضیل در بیتهایی که به صامت«ت»ختم میشود، گزاره دیگر بررسی مقاله است.همه این بررسیها با انتخاب نمونهای 10 و 20 درصدی از شعر عماد تحقق مییابد.سخن آخر آنکه افزونی و شماره گسترده تشبیه تفضیل در شعر عماد، به عنوان شاعری در محدوده سبک عراقی، میتواند یکی از ویژگیهای سبکی شعر عماد فقیه را، از دیدگاه صور خیال شاعرانه رقم زند.
"
سبک هندی و پنج گنج نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سعدی و نیت مولف (بحثی در هرمنوتیک)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بحث در هرمنوتیک یعنی نیت سعدی در اشعارش دارد و ثابت میکند: متن غزلیات سعدی متن بسته یا خوانندهگراست یعنی احتیاج به تاویل و تفسیر ندارد. یعنی معنی قطعی و نیت مولف آشکار است. ابیات سعدی در عین هنری بودن صریح و قطعی است طوری که تبدیل آن به نثر دشوار است. در غزلیات سعدی معمولا لحن و حالت یکی است یعنی همان احساس گوینده مستقیما به خواننده منتقل می شود. این مشخصات و برخی مشخصات دیگر ساختاری و سبکی، سعدی را از ادامه دهندگان سبک خراسانی معرفی میکند که برنامه آنان لفظ نیک و معنی آسان بود. در واقع او شعر را از خراسان به فارس آورد. قبل از او شعر دری در فارس مرسوم نبود. سعدی در جایی است که در پشت او سبک خراسانی و در پیش او سبک عراقی است. وی عواطف و احساسات را به سبک خراسانی تزریق کرد و لازمه آن توجه به نوع جدید ادبی غزل به جای قصیده بود.
ﻧﮕﺮﺵ ﺗﻌﻠیﻤی ﺍﺧﻼﻗی ﺷﺎﻋﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺳیﺎﻩ ﺗﺎ ﭘﺎیﺎﻥ ﺳﺒﮏ ﻋﺮﺍﻗی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ سیاه از جمله رنگ های پیشینه داری است که تاکنون فقط به استخراج جلوه ها ی گوناگون آن در اساطیر، ادیان و متون عرفا نی پرداخته شده و به محتو ا و رسالت تعلیمی- عرفانی آن در سبک های شعری مختلف پرداخته نشده است. بر همین بنا ، در این پژوهش ارزش وجایگاه این رنگ در شاخه های ادبیات تعلیمی، تمثیلی و فولکلور با شیوه آماری-تحلیلی در دو سبک اول شعر فارسی (خراسانی و عراقی) بررسی شده است. در دیوان شاعران سبک خراسانی، این رنگ بر ای توصیفات ساده ، طبیعی و تشبیهات حسی به کار گرفته شده اما به محض تغییر نگرش ها در سبک عراقی، به ویژه در منظومه های عرفانی-تعلیمی و اخلاقی مانند مثنوی، دیوان حافظ و بوستان ، رنگ مذکور با زبان استعاره و مجاز برای آموزش و ارشاد مخاطب و تنبیه و تمثیل به کاررفته است.
تحلیل ویژگی های سبکی شعر فروزانفر
حوزه های تخصصی:
ساختار زبانی سبک خراسانی در قصاید سروش اصفهانی
حوزه های تخصصی:
میرزا محمّد علی خان متخلص به سروش (1228-1285ق)، از شاعران بنام دوره بازگشت ادبی به شمار می رود که قصایدش تقلیدی از قصیده سرایان نامی دوره غزنوی است، تا آنجا که وی ملقب به فرخی قرن سیزده شده است. نمود واژگانی چون پاداشن، فریشته، آهو (عیب) و ایچ ؛ اصطلاحات دیوانی مثل اقطاع، پرّه، دبّوس و طغرا؛ اصطلاحات و افعال کهن همچون یله کردن، گسیل کردن، ژاژ، سهی، خستن، الفنجیدن و خوشیدن؛ حرف اضافه مضاعف، یای شرط، همی بر سر فعل، اسطوره های ایران باستان (جمشید، کیکاووس و کیخسرو)، عرائس شعر (وامق و عذرا، ویس و رامین، لیلی و مجنون و رعد و رباب و... . ) گواه صادقی بر این مطلب است.
لغات جدید در قصاید سروش، مانندکارگاه وصل، آبور و حق ور، منبرستان و لاله ستان، مدح گر و خواهش گر، لعبت کده و صورت کده و نیز انبوه لغات عربی، عدم تسلط به قواعد صرف و نحو زبان فارسی، ناهماهنگی در نحو جملات، کاربرد اصطلاحات علمی و آیات و احادیث و روایات فراوان، نشان دهنده این است که او صرفا"" از سبک خراسانی تقلید نکرده است.
این مقاله، به نقد و تحلیل قصاید سروش اصفهانی از دیدگاه سبک شناسی زبانی پرداخته و جایگاه او را در سبک دوره بازگشت مشخص ساخته است.
تأثیر سبک خراسانی بر نگارگری ایرانی
حوزه های تخصصی:
احساس، زبان مشترک انسان هاست و ادبیات و هنر، زبان بیان احساس؛ ادبیات زبان گفتار و نوشتار است و هنر بازگوکننده آن به روایت تصویر. طبیعت بهترین و آموزنده ترین تصویر برای شاعران و هنرمندان است. در سبک خراسانی، به ویژه در شاهنامه، اشعار رودکی، سخن منوچهری، خمسه نظامی و... عناصر طبیعی، الهام بخش شاعران در سروده ها می باشند که در سایر سبک ها کمتر با آن روبرو هستیم. پیوند ادبیات و نقاشی امری غیرقابل انکار است و اجزای این پیوند را در سبک خراسانی و مکتب نگارگری هرات به عالی ترین شکل خود می بینیم. می توان گفت که زیبایی شناسی ادبی هنری، نه تنها با سبک خراسانی آغاز می شود، بلکه در این سبک به ع الی ترین درجه نیز می رسد. کتابت، معماری، نگارگری، نقاشی قهوه خانه ای و... از نمونه هایی تکامل یافته در اثبات این فرضیه است که سبک خراسانی، مادر ادبیات تصویری فارسی است.
نقد و بررسی سبک شناسانة شعر دورة بازگشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ هر ملّتی از عناصر گوناگونی فراهم می آید، یکی از مهم ترین ارکان سازندة فرهنگ، شعر و ادب است که از اساطیر، مذهب، حوادث اجتماعی و تاریخی هر ملّت سرچشمه می گیرد و یکی از منابع شناخت تاریخ تمدّن ملل در قرون مختلف می باشد. آشنایی دقیق و انتقادی با تحوّل و تطوّر شعر در طول تاریخ، گامی مؤثّر در شناخت سرگذشت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه ای است. با آشنایی با تاریخ ادب و شعر می توان دریافت که آیا جامعه در حال پیشرفت و اعتلاست، یا در حال سکون است و یا اینکه سیر قهقرایی دارد. شعر فارسی در طول تاریخ هزار و دویست سالة خود، دچار تحوّلات و دگرگونی های مختلفی شده که عوامل بسیاری در این تطوّرها مؤثّر بوده اند. آنچه در این مقاله مطرح است، جستجوی بررسی میزان توفیق شاعرانی است که از سبک هندی روی برتافته، به تتبّع در آثار قدما پرداخته اند و اینکه تا چه اندازه ای توانسته اند از نفوذ سبک هندی خارج شوند، چه از نظر ترکیبات واژگانی و چه از لحاظ مضمون و محتوای شعر. با بررسی و مقایسة ویژگی های شعر شاعران خراسانی و بازگشت می توان گفت که تقلید، هرچند استادانه هم انجام بگیرد، باز هم ارزش اثر اصلی و ابتکاری را ندارد و در طول تاریخ، هیچ گاه مقلّدان یک هنرمند به اندازة خود او ارزش پیدا نکرده اند و آثار آنان مورد توجّه قرار نگرفته است. اصولاً تقلید از حالت سکون و ایستایی شخص و جامعة مقلّد حکایت می کند. قصد داریم تا با ذکر نمونه ها و داده های آماری دقیق، به میزان موفّقیّت یا شکست نسبی این تقلیدهای شاعرانه دست یابیم.
براعت استهلال های تغزّل گونه در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی به ساختار نامة نامورِ قوم ایرانی، شاهنامة فردوسی، ژرف می نگریم؛ علاوه بر محتوی و بُن مایه های سخت و سُتوارش، قالب داستان ها و روند روایت آن ها هم به جای خود بسیار هوشمندانه و عالمانه هستند. یکی از شگردهایی که سهم افزونی در این داستان ها دارد، براعت استهلال های آن ها می باشد. از شُمار فراوان مقدمه های داستان های شاهنامه ده مقدمه براعت استهلال کامل هست؛ که از این ده براعت استهلال، سه مقدمة آن از نظر ساختار بیشتر به یکدیگر شباهت دارند و با هفت مقدمة دیگر دارای تفاوت هایی می باشند. این سه دیباچه، براعت استهلال داستان های «کیخسرو»، «رستم و اسفندیار» و «پادشاهی هرمزد» هستند؛ که ساختاری شبیه تغزّل های قصیده دارند. یعنی از نظر: الف) تعداد بیت ها، ب) موضوع، فضا، روایت و شخصیت آن ها و ج) بیت تخلّص(گریز) هم خوانی های بارزی با تغزّل دارند، به گونه ای که تغزّل قصاید را به ذهن تداعی می کنند. در این پژوهش به روش تطبیقی- تحلیلی با نگاهی بر تغزّل در قصیدة پارسی و براعت استهلال در ادب پارسی و کاربردِ آن در شاهنامه؛ ساختار سه براعت استهلال مذکور و قیاس و سنجش آن ها با دیگر براعت استهلال های شاهنامه و تغزّل قصاید بررسی شده است. در آخر نیز به چرایی و چگونگی به وجود آمدن این پدیده پرداخته ایم.
مدهوش گلپایگانی و شاعران سبک خراسانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
محمدصادق گلپایگانی، ادیب، شاعر و خطاط دوره قاجار و ملاباشی حیدرقلی میرزا، فرزند فتحعلی شاه قاجار است. وی با نام شعری مدهوش، از جمله بهترین و مهمترین صاحب کمالان دیار گلپایگان به حساب می آید. مدهوش از شاعران دوره بازگشت ادبی محسوب می شود. او به غیر از فنون نظم و نثر، در علم عربی نیز مشهور بوده است. کلیات مدهوش، مجموعه ای از منشآت، غزلیات، مثنویات، قصاید، رباعیات و قطعات است و علاوه بر آن نوشته هایی تعلیمی و حکمی به نثر دارد که هنوز آن گونه که بایسته است، شناسانده نشده اند. قصاید این مجموعه از نوع قصاید مدحی با زبانی روان و ساده و آرایه هایی دلنشین است. سبک شعر مدهوش به دوره های غزنوی و سلجوقی نزدیک است. قصاید وی بیشتر به روش انوری و عنصری است و آنان بیشترین تأثیر را بر مدهوش داشته اند؛ ولی سهم انوری در این اثرگذاری برجسته تر است. وی همچنین در به کارگیری واژه های کهن، به شعر فرخی توجه بیشتری داشته و در انتخاب ردیف، نگاه خود را به سوی دوره های نخست سبک خراسانی معطوف کرده است. شناخت و معرفی ویژگی های شعر مدهوش نیاز به مطالعه و بررسی آن از جنبه های مختلف دارد. انجام پژوهش و مطالعه درباره این ویژگی ها در عرصه تحقیقات ادبی از ضرورت ها به حساب می آید. هدف از نگارش این تحقیق، بیان مختصاتی از سبک خراسانی، ویژگی های شعر دوره بازگشت ادبی و نیز شعر مدهوش و میزان تأثیرپذیری و تقلید وی از شاعران سبک خراسانی است.
تأثیر فن خطابه در شکل گیری قصیده با نظر به قصاید سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده، نخستین قالب مشخص شعر فارسی است. ازاین رو، شناخت خاستگاه های زبانی، ادبی و فکری این قالب شعری، برای شناخت ریشه های شعر فارسی، اهمیت دارد. بدین منظور ابتدا باید دید چه پیشینه ها و زمینه هایی در شکل گیری قالب قصیده اثرگذار بوده اند. یکی از مهم ترین پیشینه های اثرگذار در این باره، فن خطابه است. کاربرد خطابه در ایران پیش از اسلام و میان اعراب دوره جاهلی و دوره اسلامی و یونان باستان و تقدم زمانی این ژانر نسبت به شعر عربی و فارسی جای تردید ندارد. از سوی دیگر، شباهت چندجانبه قصیده با خطابه، این تأثیر را، بویژه از طریق قصیده عربی، بر قصیده فارسی نشان می دهد. این واقعیت سبب شد تا در مقاله حاضر با روش توصیفی و تطبیقی، فن خطابه را به عنوان یکی از خاستگاه های ادبی قالب قصیده بررسی کنیم. برای این منظور، خطابه و قصیده، از چشم انداز ساختار، مخاطب، ابزارها، کارکردها و آرایه ها مورد مطالعه قرار گرفتند و شباهت های بارزی میان آنها به دست آمد.
کاربرد ادبی و هنری حرف «الف» در اشعار شاعران سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۹
76 - 55
حوزه های تخصصی:
«آ»، «الف»، «ا» و «ء (همزه)»اولین حرف الفبای زبان فارسی و عربی و نخستین حرف از حروف جمَّل و ابجد است. حرف «الف» در مقایسه با دیگر حروف الفبای فارسی، در ساخت تعابیر، ترکیب ها و مضامین ظریف ادب پارسی به کار می رود و یکی از پُرکاربردترین آن ها به شمار می رود. با بررسی کاربرد ادبی و هنری حرف الف در اشعار شاعران سبک خراسانی معلوم شد که در بیشتر اشعار این سبک، حرف الف مظهر و نشانه تنهایی، تجرّد، تفرّد، ذات خداوند، صداقت، پاکی، پیشوایی، صدرنشینی، قد موزون، استوار و رعنا، سرافرازی، لاغری، ضعف، استقامت، سرکشی، زبان داری، خاموشی، دوزبانی، فقر، گدایی، عدم، عریانی، شادابی، اولین آفرینش، خُردی و... است و در تشبیه نیز خار، هلال ماه نو، عصا، قلم، انگشت، سرو، کمر باریک و... را به الف مانند کرده اند. با توجه به شواهد شعری ارائه شده در این تحقیق، می توان گفت که در سبک خراسانی، همانند دیگر سبک های ادبی، شاعران با عنایت به شکل، حالت و ویژگی حروف، به ویژه حرف الف، مضمون های بکری ساخته اند و با خَلق ترکیبات، عبارات، تعابیر و تصاویر نغز، از شکل، حالت و ویژگی های حرف الف به نحوی مطلوب بهره برده اند. بر اساس یافته های این تحقیق، انوری در میان شاعران سبک خراسانی، بیش از دیگر شاعران هم سبک خود به تصویرآفرینی، خَلق مضامین نغز و ترکیبات ادبی و هنری از شکل و حالت الف توجه داشته است. تصاویر و تعابیر برساخته از حرف الف در اشعار انوری، از بهترین و لطیف ترین تصاویر هنری الف در این سبک شمرده می شود. ناصرخسرو نیز بعد از انوری از شاعران پرکار در این عرصه است، هرچند لطافت و ظرافت تعابیر، ترکیبات و تصاویر برساخته ناصرخسرو به لطافت کلام انوری نمی رسد، اما ارزش ادبی و هنری بالایی در جای خود دارد. سوزنی سمرقندی، امیر معزی، قطران تبریزی و منصور حلاج و... که در متن مقاله به همراه شواهد شعری به آن ها اشاره کرده ایم، به خَلق تصاویر، تعابیر و ترکیبات هنری و ادبی، هرچند به تعداد بسیار کم و انگشت شمار توجه نشان داده اند.
بررسی اثباتی زاویه خیال در تشبیهات حروفی شعر سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
1-30
حوزه های تخصصی:
بسامد ها متغیر هایی تعیین کننده در دانش سبک شناسی هستند و به کار گیری روش های تحلیل آماری در ارزیابی بسامد ها نتایج سبک شناختی سنجیده تری را به همراه خواهد داشت. آمار توصیفی نمی تواند کمیّت های پر نوسان و دارای رفتار نا منظم را به روشنی تبیین کند. از همین روی روش های آمار استنباطی در نتیجه گیری از متغیر های کمّی نا متوالی بسیار سودمند خواهد بود. سبک شناسی مرتبط با تحلیل های رایانه ای را سبک سنجی می نامند که در حوزه زبان فارسی چندان رایج نبوده است. در این مقاله، نویسنده بسته تر شدن زاویه خیال در چهار گونه ساختمان تشبیه را به ترتیب از 1 تا 4 درجه بندی کرده و سپس رابطه میان فشرده تر شدن زاویه خیال با بسامد تشبیهات حروفی را در دیوان دوازده تن از شاعران شاخص سبک خراسانی در گذر زمان ارزیابی کرده است. از آنجا که بسامد گونه های تشبیهات حروفی از لحاظ ساختمان و فشرده شدن زاویه خیال در ساختمان این دست تشبیهات رفتار سبکی مشخصی را نشان نمی دهد، با استفاده از ضریب هم بستگی پیرسون در نرم افزار رایانه ای SPSS به تحلیل استنباطی آمار ها پرداخته شده است. با توجه به نتایج کمّی برآمده از این نرم افزار که گویای ضریب هم بستگی 374/. و سطح معناداری 626/. است و مقایسه این اعداد با شاخص های تعریف شده برای ضریب هم بستگی (1+ و 1-) و سطح قراردادی معناداری، رابطه مثبت و مستقیم میان متغیرها (نازک تر شدن خیال و فشردگی زاویه تشبیه با بسامد تشبیهات حروفی) تأیید می شود. به زبان سبک شناسی، یعنی فشرده تر شدن زاویه تشبیه در سبک خراسانی به معنای افزایش بسامد تشبیهات حروفی دارای ساختمان بسته تر بوده و این رخداد سبکی از هنجار های مسلط بر سبک دوره پیروی کرده است.
نقش احجار کریمه در مضمون سازی شعر شاعران سبک خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مهم شعری شاعران سبک خراسانی کاربرد واژگان و اصطلاحات علمی و بهره بردن از آن ها برای مضمون سازی است. شاعران سبک خراسانی آغازگر استفاده از علوم مختلف مانند نجوم، پزشکی، گیاه شناسی، جانورشناسی و کانی شناسی بوده اند. در این مقاله که به روش کتابخانه ای صورت گرفته است، واژگان، اصطلاحات، تشبیه ها، استعاره ها و مضامین ساخته شده با برخی احجار کریمه مانند الماس، پیروزه، درّ، زمزد، عقیق و یاقوت بررسی شده است و مسائل ادبی مطرح شده درباره ی این احجار کریمه در دیوان های رودکی، فردوسی، فرخی، عنصری، منوچهری، فخرالدین اسعد گرگانی، اسدی و ناصرخسرو تحلیل شده و با کتاب های علمی کانی شناسی از جمله: جواهرنامه ی نظامی (کهن ترین جواهرنامه به فارسی نوشته شده در سال 592 ه. ق.)، جامع العلوم ستینی (کهن ترین دانش نامه ای که در آن علم الجواهر به صورت علمی مستقل یاد شده است)، عرایس الجواهر و النفایس الاطایبتألیف ابولقاسم عبدالله کاشانی و تنسوخ نامه ایلخانی و آثار دیگر تطبیق داده شده است. نتیجه ی حاصل از این پژوهش این است که شاعران سبک خراسانی تنها به رنگ و شکل ظاهری این کانی ها توجه داشته اند؛ اما از خواص طبی و شیمیایی آن ها صحبتی به میان نیاورده اند.
سیر تحوّل «تشبیب» در شعر سبک های خراسانی و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
117 - 138
حوزه های تخصصی:
قصیده که از کهن ترین قالب های شعر فارسی است، از دیدگاه بلاغیون به چهار بخشِ «تشبیب»، «تنه ی اصلی»، «تخلّص» و «شریطه» تقسیم می شود. این پژوهش در پی بررسی سیر تحوّل تشبیب قصیده در دو سبک خراسانی و عراقی است و برای دست یابی به نتیجه ی مطلوب، این موضوع را از جوانب گوناگون مطالعه خواهد کرد؛ بنابراین با بررسی آثار منظوم و منثور دو سبک خراسانی و عراقی در پی پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: تشبیب قصاید در طول دوره ی مطالعاتی این پژوهش چه تغییر و تحوّلاتی یافته است؟ تحوّل تشبیب بر چه اساسی بوده و چه عناصری در این زمینه مؤثر بوده اند؟ دیدگاه شاعر به عنوان یک شعرشناس درباره ی مقدّمه ی قصاید چه بوده است؟ آیا تشبیب از دیدگاه نویسندگان متون منثور با دیدگاه شاعران متفاوت است؟ «وجود مضامین اشعار فارسی در محتوای تشبیب در متون سده های ششم تا هشتم هجری علاوه بر تأثیرپذیری و پیروی از مضامین اشعار عرب»، «معرّفی و شناسایی تشبیب»، «بررسی تحوّلی نو در شناخت تشبیب در اواخر قرن هشتم» و «شباهت ساختاری و محتوایی تشبیب در متون منثور» از نتایج این پژوهش به شمار می آیند.
گروه کارکرد تمثیل در اشعار سبک خراسانی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
135 - 160
حوزه های تخصصی:
در بلاغت فارسی اصطلاح تمثیل حوزه معنایی گسترده ای را در بر می گیرد که تشبیه مرکب، ضرب المثل، اسلوب معادله، حکایت اخلاقی و روایت های داستانی و قصه های رمزی را شامل می شود. تمثیل ریشه در عقلانیت و اندیشه دارد، از این رو رابطه ی آن با متون خردگرا یک رابطه ی مستقیم است. در تاریخ ادب فارسی، شاعران سبک خراسانی از مضامین تمثیلی بسته به میزان تعلیمی بودن سروده هایشان در جهت بیان مقاصد خویش بهره برده اند. در این مقاله میزان گرایش چند تن از سرایندگان این دوره به استفاده از تمثیل با خواندن سی درصد از ابیات هر شاعر و جمع آوری یافته ها و شواهد به مدد معیارهای سبک شناسی، بسامدگیری و با رسم نمودار، مستندسازی شده است. نخستین شاعران این دوره عمدتاً از تشبیهات تمثیلی و ارسال المثل استفاده کرده اند و با گذر زمان انواع دیگر تمثیل در سروده های شاعران متأخر این دوره نمود می یابد و با روش آگاهانه برای پوشیده گویی و بیان غیرمستقیم اندیشه خود به تمثیل روی می آورند.
تحلیل تمثیل های نمادین اسب در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. در متون اوستا و ادبیات باستانی ایران از اسب به نیکی یاد شده است. شاعران، عارفان، نکته پردازان و خردمندان، پادشاهان و امیران، گردان و دلاوران، دهقانان و کارورزان ایرانی و دین آوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیزهوشی دانسته اند. حضور اسب در فرهنگ و تاریخ کهن ایران در جلوه های گوناگون متجلی است. که بیشتر کتیبه ها، سنگ نبشته ها، الواح سیمین و زرین دوره هخامنشی گواه اهمیّت و توجّه خاص به این حیوان زیبای اساطیری است و در کتیبه های گلی دوره داریوش نیز نام اسب های عالی کشور ایران عنوان شده است. اسب همچنین در فرهنگ اسلامی نیز مقام و جایگاه ویژه ای دارد. در روایات حماسی و اساطیر و افسانه های کهنی - که متضمن ماجرای قهرمانی و حوادث فراروی اوست - اسب پرکاربردترین نمادینه تمثیلی جانوری است که مثل همه عناصر غیرانسانی جهان اساطیر، صاحب هویت انسانی شده است و نمادینگی آن را تنها باید در ارتباط با متون کهن بررسی کرد. به جهت نقش این حیوان در تکامل نقش قهرمانی، جایگاه اسب های نمادین و افسانه ای در روایات زندگی قهرمانان اساطیری که در فرهنگ ها و اقوام مختلف، نمونه های کم و بیش مشابه بسیاری برای آن ها یافت می شود همیشه مدّ نظر بوده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی با شخصیت بخشی به اسب و اعطای نقش تمثیلی به این حیوان باعث جذابیت و ارزش بیشتر داستانهای شاهنامه گردیده، ضرورت و اهداف تحقیقی این مقاله به روش کتابخانه ای و به طریق تحلیلی ارائه شده است.
صور بلاغی در رباعیات سبک خراسانی
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
1 - 19
حوزه های تخصصی:
قالب رباعی یکی از رایج ترین قالب های شعر فارسی در قرن چهارم و پنجم است؛ اما به نسبت شعر سبک عراقی، تعداد رباعی شاعران سبک خراسانی بسیار کمتر است و تعدادی از شاعران همچون منوچهری کمتر به آن پرداخته اند. هدف اصلی این مقاله بررسی رایج ترین صور بلاغی به کاررفته در رباعیات سبک خراسانی است و بررسی این مطلب که رباعی خصی از خیام و عطار به بعد در شعر فارسی رواج نیافته است؛ بلکه کاربرد این نوع رباعی از آغاز شعر فارسی مورد توجه شاعران بوده است. روش تحلیل به صورت کمی و از نوع توصیفی است. نتیجه پژوهش نشان داد که ازرقی هروی، فرخی، عنصری و ... نیز مانند قطران، در توصیف به معشوق توجه داشته اند، اساسی ترین عنصر بلاغی به کاررفته در رباعیات سبک خراسانی از نوع استعاره و تشبیه است، معزی نیشابوری، قطران تبریزی، ازرقی هروی و عنصری از جمله شاعرانی هستند که تشبیه و استعاره در دیوان آن ها به وضوح مشاهده می شود. شاعران این دوره ممدوحان و اعضای بدن آن ها را به عناصر طبیعت تشبیه می کرده اند که این نشان دهنده توجه خاص آن ها به محیط اطرافشان بوده است. بیشترین تلاش ازرقی در آوردن تشبیهات تخیلی و اغراق در تشبیه است؛ بنابراین شاعران دوره سامانی و نیمه اول قرن پنجم تلاش می کردند تا در برابر هر پدیده حسی و طبیعی، تصویری عینی و مشابه آن را بیاورند.
بررسی زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
197 - 231
حوزه های تخصصی:
لحن عبارت از نگرش و احساس گوینده و مهم ترین عامل فضاسازی و تأثیرگذاری بر مخاطب در شعر است و در شناخت و فهم هر متنی، شناختن زبان و لحن آن نقش مهمی دارد. زبان و لحن حماسی برآیند انتخاب کلمات، ترکیبات، صورخیال، صنایع بدیع و انتخاب وزن متناسب با نوع حماسه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در ایجاد زبان و لحن حماسی در قصاید فرخی سیستانی است که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. فرخی سیستانی با بهره گیری از موسیقی درونی و بیرونی، گزینش واژگان و ترکیبات حماسی، استفاده از آرایه های سازگار با حماسه مانند مبالغه و اغراق و تشبیه و اشارات متعدد به نام پهلوانان و شخصیت های حماسی و اساطیری ایرانی، به قصاید خویش لحن و فضایی حماسی بخشیده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که شاعر ذهنی حماسی اندیش دارد و آن در صورخیال و واژگان و ترکیبات به کاررفته در قصایدش نمود یافته است و این نوع ذهنیت و تخیل با جامعه قرن پنجم و باورها و اندیشه های حاکم بر فرهنگ و ادب آن دوره در پیوند و البته متأثر از آن است.